فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۳٬۵۱۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
مطالعه و پژوهش در متون فرهنگی و نتایج تفسیری که از واکاوی ساختارهای احساسی و ارجاعات درون متنی آنها حاصل می گردد، همواره مورد توجه پژوهشگران و صاحبنظران علوم انسانی و منتقدان ادبی بوده است. آثارمنتخب منثور و منظوم این نویسندگان غربی و شرقی، عمدتا احساس گرا، سرشار از عشق و زیبایی و ملهم از عواطف درونی آنها است. به همین دلیل، با وجود آنکه این آثار از لحاظ شیوه نگارش با یکدیگر متفاوتند، جملگی آنان از حیث مضمون شباهت بسیاری به اشعار غنایی دارند. هدف از این تحقیق، بررسی نهادهای ادبی همچون شعر و رمان به عنوان صورت های فرهنگی مختلف گرفته از حس درونی نویسندگان آنها و در عین حال ارتباط آنها با گسترش بی عدالتی، تحکیم قدرت و تسلط کشورهای مبدا یا بزرگ شهرهای امپراطوری است. در پژوهش حاضر، روش تحقیق به شیوه اسنادی است که با استفاده از منابع کتابخانه ای به بررسی احساسات عدالت خواهانه این نویسندگان در آثار منتخبشان می پردازد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که به رغم تفاوت های اساسی در شیوه و لحن این نویسندگان، وجه مشترک آنان در جبهه گیری بر علیه اروپا محوری و احساس انزجار و تنفر آنها نسبت به گسترش بی عدالتی به سرزمین های پیرامونی می باشد. البته، ذکر این نکته لازم است که در موضع گیری کنراد و فورستر نسبت به بی عدالتی نوعی دوگانگی مشهود است که ریشه در باورهای نژادپرستانه محیط فرهنگی آنان دارد. این امر خود از موارد تفاوت آنها و تمایز فرهنگی این دو نویسنده نسبت به نویسنده شرقی دو است.
بررسی تطبیقی مضمون جنگ در رمان های سفر به انتهای شب و زمستان 62(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لویی فردینان سلین و اسماعیل فصیح دو تن از بزرگ ترین نویسندگان ادبیات فرانسه و ایران به شمار می آیند.زبان سلین و نگاه بدبینانه او به انسان سبب شده آثار او به خصوص رمان سفر به انتهای شب، مورد توجه بسیاری از نویسندگان جهان در کشورهای مختلف قرار گیرد. در ایران، پیش از این، تأثیر سلین بر ادبیات فارسی در آثار جلال آل احمد مورد بررسی قرار گرفته بود. این پژوهش نیز با هدف بررسی تطبیقی دو رمان سفر به انتهای شب اثر سلین و زمستان ۶۲ نوشته فصیح انجام شده است. در این پژوهش براساس اصول مکتب امریکایی و با استفاده از نظریه «تشابهات بدون ارتباطات» فرانسوا یوست در قلمرو ادبیات تطبیقی به بررسی مضمون جنگ در این دو اثر پرداخته شده است. یافته های این مقاله که با روش توصیفی تحلیلی به دست آمده، نشان می دهد این دو داستان، در مواردی چون داشتن زبان هجو آمیز، قهرمان مشترک در همه آثار، نوع روایت و عناوین نمادین با یکدیگر همسانی دارند. همچنین ارزش دادن به مسئله شهید، شهادت و فداکاری در راه میهن از موارد افتراق دو داستان است که ریشه در فرهنگ ایرانی اسلامی دارد.
تفسیر انسان شناختی اسطوره اژدها و بن مایة تکرارشوندة اژدهاکشی در اساطیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اژدها و مبارزة قهرمان با آن، یکی از مهم ترین و تکرارشونده ترین بن مایه ها در روایات اساطیری و حماسی تشرّف ایزدان و پهلوانان است که نمودهای آن در اغلب فرهنگ های اساطیری جهان یافت می شود و تکرار آن، تکرار الگوی تلاشی مقدّس برای نظم بخشیدن به جهان در عصر آشفتگی است؛ تلاشی که پیروزی در آن، متضمّن بازگشت نور و باران به طبیعت و بشارت دهندة برکت و فراوانی و امنیّت برای مردم است. در این جستار، اسطورة اژدها در دو بُعد ساخت بیرونی و درونی مورد بررسی قرارگرفته است: بعد بیرونی اسطورة اژدها، براساس نشانه های طبیعی و تاریخی، با تمرکز بر نقش محوری نمایة ""مار""- به عنوان نمونة طبیعی مرگ و نابودی- و جاندارانگاری حوادثی چون توفان، زلزله و آتشفشان شکل گرفته است و بعد درونی آن، از منظری انسان شناختی و با تکیه بر تحلیل روان شناختی یونگ از این اسطوره، نمایندة نیمة تاریک ناخودآگاه انسان است که جلوة بیرونی یافته است. قهرمان بر سایة درون خویش چیره می شود تا ضمن رسیدن به فردیّت متعالی و کمال بشری، زمینة نجات طبیعت و مردم خود را نیز فراهم سازد.
تحلیل تطبیقی دو مکتب واقع گرایی و نمادگرایی در آثار نجیب محفوظ و احمد محمود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مؤلّفه های ادبیّات تطبیقی در جهان، شکل گیری مکتب رئالیسم و سمبلیسم و تأثیر این مکاتب در آثار نویسندگان معاصر است. دو ملّت ایران و عرب، در طیّ روابط تاریخی با کشورهای اروپایی، از این مهم
بی بهره نمانده و آثار ارزشمندی را مطابق اندیشه ها و نظریه های این مکاتب ادبی عرضه کرده اند. مکتب رئالیسم (واقع گرایی) از جمله مکاتبی است که با توجّه به اوضاع و احوال جامعه وارد عرصه ادبی و داستان نویسی شد و مکتب سمبلیسم (نمادگرایی) نشانه ها و اشاره های هنرمندانه ای است که مطالب را بر خواننده القا داده و او را در ابهام فرومی برد. نجیب محفوظ و احمد محمود از داستان نویسان معاصر در مصر و ایران هستند که قالب قصصی را برای بیان ضعف اوضاع اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعه برگزیدند و در میدان مکتب واقع گرایی و نمادگرایی، اسلوبی جدید و مضامینی نو را به تصویر کشیدند.
هدف این جستار، ارائه مباحث نظری در زمینه ادبیّات تطبیقی و پیوند آن با دو مکتب رئالیسم و سمبلیسم است و تبیین تأثیر آن ها در آثار نویسندگان معاصر ایران و عرب که شامل انعکاس مضامین اجتماعی فقر، فساد اخلاقی، تناقض دو نسل و بحران روحی طبقه بورژوایی است. پژوهشگران این مقاله، با ذکر تاریخچه
داستان نویسیِ معاصر عربی و فارسی در پرتو این دو جریان به تحلیل زندگی و آثار دو نویسنده (نجیب و احمد محمود) و نفوذ دو مکتب رئالیسم و سمبلیسم در ادبیّات معاصر دو ملّت ایران و عرب مطابق مؤلّفه های مکتب آمریکایی پرداخته اند و سپس به روش توصیفی – تحلیلی به معرّفی و بیان تأثیر مکتب های ادبی در توسعة تعاملات ادبی و فرهنگی میان ملّت ها در سایه سار ادبیّات تطبیقی رسیده اند.
تأثیرپذیری رشید یاسمی از چند شاعر فرانسوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
متن های ادبی با سایر متن ها از رهگذر نقل قول های آشکار و پنهان، تلمیح، اقتباس و جذب مؤلفه های صوری از متن های پیش از خود، در ذخیره مشترک سنن ادبی تداخل می یابند. این رابطه در ادبیات ما گاهی از طریق ترجمه ها به وجود آمده است. تغییرات به وجود آمده در اوایل قرن بیستم و گسترش روابط میان ایران و فرانسه سبب گرایش شاعران پیش گام ایران به ادب و هنر این کشور و تأثیر و تأثر متقابل فرهنگ و تمثیل و داستان و شعر دو ملت شده است.بررسی تأثیرپذیری شاعران از یکدیگر از جذابترین مقوله های نقد ادبی است. «رشید یاسمی» از جمله شاعرانی است که ضمن برداشتن گام های بلند در راه تجدد و اصلاح، با انتقال افکار و مضامین شاعران غرب از جمله شاعران فرانسه، افق اندیشه را فراختر کرد و قریحه درخشان خود را نیز با آن اصلاح و تغذیه نمود. نظر به این مسأله و با رشد نظریه های ادبی و رویکردهای مختلف نقد ادبی در ایران و وجود عناصر و مناسبات میان متنی در دیوان رشید شایسته است که از این دیدگاه به شعر او پرداخته شود. روش تحقیق نقد نفوذی می باشد. رشید یاسمی هنرمندی است که از پیشینیان تأثیر پذیرفته است و علاوه بر دست یابی به تجربه های مشترک هنرمندان قبلی، به دلیل ذهن جوینده و پر تکاپویش رنگی تازه از خلاقیت هنری و ادبی خود را بر تجربه های گذشتگان زده است. او برای پرورش و غنای ذوق و آمادگی بیشتر و نیز آگاهی از تجربه شاعران زبان های دیگر، بدون این که رنگ و بوی ترجمه از آثار او پیدا باشد، همچون معاصرانش گامی بلند در راه پیشرفت ادب فارسی و گشایش افق های تازه در تجدد و تحول ادبی ایران برداشته است.
منوچهری و شعر عرب
بررسی بازتاب اساطیر یونان در آثار نظامی گنجوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از دیرباز ادبیات ملل مختلف، همواره بر یکدیگر تأثیر متقابل داشته اند و کمتر ملتی از این تأثیرپذیری ها دور مانده است؛ برای نمونه می توانیم به دو کشور کهن و ریشه دار ایران و یونان اشاره کنیم که روابط و تبادلات فرهنگی آن ها، به شکل های گوناگونی در ادبیات دو کشور نمود پیدا کرده است. تتبع در آثار شاعران و نشان دادن این تأثیرپذیری ها می تواند در فهم آثارشان و گشودن گره های شرح اشعار بسیار سودمند باشد. در این جستار، با واکاوی خمسة نظامی، روشن شده است که حکیم گنجه، از طریق ترجمة آثار یونانی به عربی یا فارسی، با اساطیر یونان آشنا بوده است و بسیاری از حکایت هایش را با تأثیرپذیری مستقیم یا غیر مستقیم از اساطیر یونانی به تصویر کشیده است؛ چنان که در پردازش حکایت های «اسکندر و آرایشگر»، «جمشید با خاصگی محرم»، «اسکندر و نوشابه»، «شهر مدهوشان»، «شبان و انگشتری» و «فتنه» به اسطوره های یونانی «شاه میداس»، «آمازون ها»، «مایلو» و «گیگس یا ژیرس» نظر داشته است.
بازشناخت در رستم و سهراب و تراژدی ادیپ شهریار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دو جز مهم در مقایسه تطبیقی رستم و سهراب و تراژدی ادیپ شهریار، بازشناخت و دگرگونی است, اینکه در سیر دو داستان قهرمانان برای بازشناخت خود می کوشند، اما تلاش آنها راه به جایی نمی برد و پس از وقوع فاجعه، بازشناخت صورت می گیرد. در هر دو داستان بازشناخت از طریق نشانه عینی و از راههای دیگر انجام می شود. در این مقاله افزون بر تشریح و بررسی انواع بازشناخت و ارایه الگوهای تازه، تقسیم بندی بازشناخت در حوادث دو داستان تجزیه و تحلیل شده است. نتیجه آنکه این مقاله بیانگر آن است که رستم و سهراب یک تراژدی است و هر چند در برخی موارد با آنچه ارسطو درباره تراژدی گفته منطبق نیست، اما مضمون و بسیاری اجزای تراژدی را به خوبی تبیین کرده است. بازشناخت که از اجزای مهم تراژدی است، در رستم و سهراب وجود دارد و آن را با سایر ویژگی های دیگر که در این داستان است به تراژدی نزدیک می کند.
نماد «طبیب» در شعر فارسی سدة هشتم و شاعران دورة عباسی (تأملی در نگرش متفاوت شاعران فارسی و عربی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر فارسی سدة هشتم هجری، سرشار از نمادها و رموز عرفانی است که حاصل نوآوری و استعداد شاعران این دوره، تحت تأثیر مضامین عرفان ابن عربی است. از جملة این نمادها، نماد «طبیب» است که مضامین مشابه و همسانی از آن در مقایسه با شعر فارسی، در ادبیات دورة عبّاسی نیز نمود دارد. این مقاله به بررسی تطبیقی نماد «طبیب» بر اساس مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی، در شعر شاعران دو دوره می پردازد.
طبیب غالباً در شعر شاعران دورة عبّاسی، نماد طبیب معروف است؛ هرچند برخی شاعران آن را برای وصف ممدوح و ستایشِ توانایی، درمانگری و چاره اندیشی او یا وصف معشوق به کار برده اند. شاعران زبان فارسی نماد طبیب را از معنای مادّی و زمینی به معنای رمزی و عرفانی سوق داده اند؛ امّا در شعر شاعران دورة عبّاسی نمادّ مادّی دارد. از سویی دیگر، بافت معنوی تصویرهای نمادین شاعران عبّاسی از طبیب، تک معنایی است؛ در صورتی که تصویر نمادین شاعران فارسی، سه بافت لغوی معمول، سنّت ادبی و عارفانه دارد. در حقیقت، تصاویر نمادین شاعران فارسی، برخلاف شاعران دورة عبّاسی که تک معنایی است، میان حقیقت و مجاز شناور است.
نگاهی به برخی تلمیحات توحیدی و نبوی شعر کمال الدین اسماعیل اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ای دل و جان به یاد تو زنده همه فانی تو حی پاینده
(کمال الدین اسماعیل 1348: 35)
یکی از معیارهای فضل و ادب در سده های ششم و هفتم، میزان بهره مندی شاعران و نویسندگان از آیات ناب نُبی و احادیث پرُتاب و توان نبی(ص) و یاران راستین او و چگونگی نخل بندی با آن بود. خلاق المعانی، کمال الدین اسماعیل، نه همچون خاقانی چنان پر طمطراق و نه به سان مولانا چنان مانا و پرمعنا، بل به گونه ای نسبتاً ساده و نیم خام، بیجاده های سخن خدا و پیامبر را مایه ی جمال فرزندان طبع نموده تا به قول خویش، کفاره ای باشد بر مدایحی که سروده و قیمتی دُرهای دری را به پای خوکان ریخته است. بیشترین بسامد کاربرد تلمیحات در این نوشتار، به شکلی متحد، در بیان توحید و نعت پیامبر اکرم(ص) و معانی برخاسته از آن است. اگر سنایی با کلمه ی طیبه ی «لااله الا الله» به تصویر سازی پرداخته، کمال الدین، خلاقیت هنری خود را در بیان توحید با آیت تسمیت «بسم الله الرحمن الرحیم» و تفسیر آن به نمایش گذارده و در روش تلمیح پردازی، در تلازم با معرفت های قرآنی و روایی، تداعیگر شیوه ی مشتاقانه «میبدی» در تفسیر عرفانی، ادبی کشف الاسرار و بیانگر عرفان شرعی گشته است.
تاثیر مثنوی مولوی بر اندیشه و آثار فوزی موستاری در باب انسان کامل
حوزه های تخصصی:
"مقایسه دیدگاه های شاعران و نویسندگان کشورهای گوناگون در باره تحولات اساسی اندیشه و هنر، یکی از مهم ترین شاخه های تحلیل متون نظم و نثر و از مباحث عمده در نقد ادبی است؛ ادبیات تطبیقی تبادلات فکری، ادبی و فرهنگی دو یا چند ملت را به ما نشان می دهد و روشن می سازد که فرهنگ یا اندیشه فرد یا ملت تا چه حد در اکناف جهان نفوذ و گسترش داشته یا وام ستانی کرده است؛ به هر روی این شاخه از نقد ادبی از جمله مباحث مهم مطالعات «میان فرهنگی» نیز به شمار می رود و از اصلی ترین بن مایه های آن می تواند محسوب گردد.
از میان شاعران، متفکران و نویسندگان بوسنی، فوزی موستاری جایگاه ویژه ای دارد و اثرپذیری وی از مولوی بسیار ژرف و همه جانبه است.
در این پژوهش با روش توصیفی ـ تحلیلی، منابع و مآخذ معتبر بررسی شده و با استقصایی جامع روشن شده است که فوزی در مبانی، زمینه ها، شیوه ها و شگردهای پرداختن به مفهوم و ویژگی های «انسان کامل» عمیقا تحت تاثیر مولوی است.
"
مقاله به زبان عربی: آرمانگرایی خیال در شعر سهراب سپهری و عبّاس بیضون (بررسی مقایسهای) (طوباویّه الخیال فی شعر سهراب سپهری و عبّاس بیضون (ذراسه مقارنه))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی قصاید شاعر ایرانی «سهراب سپهری» و شاعر لبنانی «عبّاس بیضون» بیانگر این است؛ خیالی که این دو شاعر بدان متکی هستند، خیالی وسیع است که با عوامل روانی در ارتباط میباشد، و این خیالِ تجسّم یافته در ذهن این دو، بسیاری از اوقات به شکل «ما فوق واقع» و در چارچوب خیال ادبی و رمزی و علمی مطرح میگردد. چیزی که در این بررسی تطبیقی مورد اهتمام است، تلاش در جهت واکاوی بعد خیالی ـ روانی در نزد این دو شاعر است؛ یعنی واکاوی آن ملکهی خلاّق ( = خیال) که توان خود را از حالات روانی دو شاعر مدد میگیرد.
بر این اساس، مقالهی حاضر در پی آن است که به روش تحلیلی ـ توصیفی در مکتب آمریکایی به آرمان گرایی خیال در نزد این دو راه یابد. چنین پژوهشی مستلزم آن است که میان تخیّل آرمانگرایانه و تأمّل در عالم ماوراء طبیعت به عنوان دو عنصر در هم تنیده در ضمنِ تجربهی سهراب و عباس رابطهای یافت گردد. سؤالی که در اینجا مطرح میشود و در پی پاسخگویی به آن هستیم در این جمله خلاصه میشود: مهمترین ویژگیهای مشترکی که در رابطه با آرمانگرایی خیال در شعر سهراب و عبّاس وجود دارد و ما را به مقایسه این دو شاعر وا داشته چیست؟
نتایج به دست آمده از این تحقیق نشان میدهد، آرمانگرایی خیال در شعر سهراب و عباس ناشی از تأثیرپذیری عمیق این دو از عوامل روحی مشترکی است که در باب پدیدههای طبیعی، انقلابی بزرگ با ابعاد رؤیایی سرشار از بار صوفیانه در ضمیرشان برانگیخته است. ویژگی بارز خیال این دو شاعر که -متکی بر آرمانگرایی روحی و نفسی است- توسّل جستن همسان - از جهت معنا و لفظ- در کاربرد مضامین مشترکی است که براساس رموز صوفیانه و نگرش آرمانگرایانه به رنگ و مکان و زمان و واقعیتهای علمی دارند، بیآن که از هم متأثر شده باشند.
کلمات فارسی در شعر جاهلی
حوزه های تخصصی: