بررسی «من وجودی» در داستان سفر به انتهای شب با تکیه بر نظریه «ژرژ پوله»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کشف «من وجودی» یا آگاهی نویسنده، از نتایج اصلی نقد مضمونی بوده و مسأله ای است که همواره مورد توجّه نویسندگان بزرگ بوده است. «لویی فردینان سلین» یکی از نویسندگانی است که در سفر به انتهای شب با استفاده از مضامین تکرارشونده به خوبی آن را به نمایش می گذارد. به عقیده «ژرژ پوله»، از منتقدان نقد مضمونی، هر فرد به گونه ای در جهان هستی و در رابطه اش با جهان پیرامون به شناخت از خود دست می یابد. برای رسیدن به این آگاهی، پوله مکان را به عنوان یکی از مقوله های بنیادی ارتباط با جهان پیرامون به حساب آورده است. او تلاش می کند تا با تحلیل درک راوی از مکان، به کشف هرچه بهتر زوایای «جهان آگاهی» نویسنده دست یابد. تحقیق پیش رو، در نظر دارد با رویکردی تحلیلی‑توصیفی نشان دهد چگونه تئوری ژرژ پوله در رمان سفر به انتهای شب خود را ارائه می کند. فرضیّه این مقاله این است که نحوه پرداختن به فضا و قرار دادن «من وجودی» در این فضا که بازتابی از ارتباط منِ باردامو با «جهان آگاهی» نویسنده از دنیاست، اهمّیّت مقوله پردازش فضا-مکان از دیدگاه پوله را به نمایش گذارد. در این رمان که نوعی شرح حال داستانی است، راوی از خلال سفرها و مکان ها، داستان زندگی و پرسه زدن هایش را بازگو می کند.