فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۴۲۱ تا ۳٬۴۴۰ مورد از کل ۳٬۵۱۳ مورد.
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۷
31 - 66
حوزه های تخصصی:
یکی از دستاوردهای مثبت استفاده از مبانی مکتب های ادبی، تحلیل و واکاوی دقیق متون ادبی و پی بردن به اوضاع و احوال شرایط جامعه و اعضای آن است. در جوامع ایران و مصر، با توجّه به شرایط نامناسب سیاسی، فرهنگی و اجتماعی که در دوران معاصر گریبان گیر مردم این دو کشور بوده است، نویسندگانی متعهّد و مردمی ظهور کردند و با تکیه بر مؤلّفه های مکاتب ادبی گوناگون به ویژه رئالیسم به تبیین اوضاع نامساعد پرداخته اند و گام هایی مهم برای آسیب شناسی معضلات برداشته اند. در این بین، آثار داستانی بزرگ علوی و نجیب محفوظ از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ زیرا هر دو نویسنده به خوبی با اصول داستان نویسی و مکتب های ادبی به ویژه رئالیسم آشنا بوده اند و از طرفی، با حضور در اجتماع و لمس مشکلات مردم، آثاری در خور توجه خلق کرده اند. در این مقاله، با رویکرد تطبیقی(مکتب آمریکایی) و روش توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر مبانی رئالیستی، مقایسه ای میان داستان «گیله مرد» از بزرگ علوی و رمان «میرامار» از محفوظ انجام شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که به دلیل همسانی های بافتاری جوامع ایران و مصر، در بیش تر موارد، دو نویسنده آراء نزدیکی به هم داشته اند و ساختار و محتوای دو داستان دارای شباهت های قابل توجّهی است.
جستاری بینارشته ای در بازیابی رگه های بِه دینیِ عصر ساسانی در داراب نامه طرسوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
91 - 111
حوزه های تخصصی:
نوشتار پیش رو در راستای پژوهش های تطبیقی و مطالعات بینارشته ای در سه ساحت ادبیات، تاریخ و الهیات مجموعه ای از باورها و اساطیر مزدیسنی در اواخر دوره ساسانی و دوره آغازین اسلامی را در قالب کتاب داراب نامه طرسوسی بررسی کرده است. در این جستار که به روش توصیفی – اسنادی به انجام رسیده، فرض پژوهشگران این است که به دلیل وجود رگه های حماسی و اساطیریِ انکارناشدنی این قصه، به تبع عناصر و بُن مایه های حماسی و اساطیری ملی، سامی و اسلامی در آن دیده می شود. در این قصه عناصر زرتشتی، بِه دینی مزدیسنی ساسانی، زروانیسم، عناصر مانوی، سامی و اسلامی حضوری پررنگ دارد. پرسش های جستار حاضر این است که چه عناصر و باورهایی در آیین بِه دینی مزدیسنی ساسانی وجود داشته و درواقع این آیین در کتاب مورد پژوهش شامل چه عناصری است؟ اهمیت و ضرورت پژوهش در بازشناسی باورها و اعتقادات ایرانیان دوره میانه و دوره ساسانی است تا مراحل تکامل و دگرگونی و حتی آمیزش آن را با دیگر عناصر اعتقادیِ التقاطی، هم سو یا مخالف گزارش کند. درحقیقت از این راه و به مدد منابعی غیر تاریخی، همچون قصه های عامه، می توانیم تاریخ رشد تمدن و فرهنگ ایران را بازکاویم. یافته ها نشان داد که تلفیقی از آیین های اوستایی، مانوی- مندایی و اسلامی در این قصه دید می شود. این مزج اعتقادی و آیینی در داراب نامه در مقوله هایی همچون عناصر زرتشتی و حماسی- ملی مانند جزا و پاداش و همیستگان، تیشتر، کیومرث و جمشید و تهمورث دیوبند، ارزیز و مس گداخته، کوه قاف و البرز، یأجوج و مأجوج و قلعه دیوهره وجود دارد، در بخش عناصر پسازرتشتی مواردی همچون عناصر آیین مانی، آیین مندایی و صابئین، عناصر سامی و عناصر اسلامی وجود دارد که هرکدام شامل مؤلّفه هایی بود که خود این مؤلّفه ها نشان دهنده اشتراک و همسانی مظروف با اختلاف در ظرف آنان است.
پرند و پلاس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این جستار زبان پارسی؛ از دید سرشت و ساختار با دیگز زبان ها سنجیده شده است. . به برهان و دانشورانه نابی و نعزی؛سودگی وسادگی ، پویایی و پیشرفتگی زبان شناختی آن آشکارو بازنموده آمده است و در پس آن از آسیب ها و گزندهایی که آمیختگی زبان پارسی با دیگر زبان ها بدین زبان می توانند رسانید. سخن رفته است
بررسى تحلیلى تطبیقى سیاوش، اوزیریس و آتیس
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهارم بهار ۱۳۸۹ شماره ۱۳
45 - 65
حوزه های تخصصی:
در داستان شفقت برانگیز و در عین حال نغز سیاوش در شاهنامه، فقط روساخت داستان ارائه شده، اما بقایایى از اصل اسطوره بارورانه او همچنان در شاهنامه نمایان است. سیاوش درواقع خداى نباتى و بارورى ایران بوده که درپى جابه جایى و شکست اسطوره، در هیئت یک شاهزاده به حماسه ملى راه یافته است. در این جستار، ضمن بررسى تحلیلى تطبیقى سیاوش، اوزیریس و آتیس این نتیجه حاصل شد که خدایان مذکور خویشکارى هاى مشترکى داشته و در بسیارى از جهات هم گونند؛ به این ترتیب که هر سه خدا با طبیعت و سرسبزى آن رابطه اى مستقیم دارند، هرسه خدا الهه اى را (سودابه،ایزیس، سیبل) در کنار خود دارند که زمینه ساز مرگ و رستاخیز آنها (زمستان و بهار) مى شود و هر سال براى بارورى و سرسبزى بیشتر طبیعت، آیین مرگ و رستاخیز هر سه خدا در موسم سال نو برگزار مى شد.
تیپیزاسیونِ سنجشی مابین مکتب مارکسیست و بیان شیوه های شکسپیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پنجم پاییز ۱۳۹۰ شماره ۱۹
99 - 114
حوزه های تخصصی:
فمنیسم (طرفداری از حقوق زنان)، نیوهیستوریسیسم ، مادیگرایی فرهنگی ، تئوری پست استعماری و تئوری کوئیر ، همگی در مورد تولید فرهنگی (که می تواند به مارکس نسبت داده شود) ایده هایی ارائه می کنند و همچنین هر یک رابطه معناداری با تحقیقات ادبی رنسانس دارند. با وجود این ایده های اصلی مارکس به ندرت به طور مناسب در آثار مربوط به شکسپیر توضیح داده می شود و در برخی دوره ها حتی ادعا می شود که آنها رابطه خود را از دست داده اند. هدف این مقاله، توضیح تاثیر گذشته و فعلی مارکسیسم بر ادبیات شکسپیری است؛ همچنین نشان دادن راه هایی که در آن، این ادبیات می تواند تأثیر مهمی در آینده آنالیز فرهنگی و نقد نمایشی و ادبی سیاسی ایفا کند.
بررسی وجوه اشتراک و افتراق در مدایح نبوی از نگاه برعی و مدرس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هفتم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۲۸
9 - 38
حوزه های تخصصی:
پیامبر گرامی اسلام، سرور جهانیان، چراغ هدایت و راهنمای بشر بوده است. مدح و ستایش ایشان از موضوعاتی است که پس از ظهور اسلام بسیاری از شاعران از زبان ها و فرهنگ های مختلف به آن پرداخته اند. این موضوع در میان شاعران عرب زبان و نیز شاعران کُردزبان از اهتمام ویژه ای برخوردار است و آثار ارزشمندی از آنان در این باره برجای مانده است. عبدالرحیم برعی، شاعر یمنی قرن هفتم، و ملاعبدالکریم مدرس، شاعر توانمند کردزبان معاصر و مترجم قرآن کریم، دو شاعر هستند که بیشتر دیوان شعر خود را به حمد و ثنای پیامبر اختصاص داده اند.
نویسندگان این مقاله برآنند با تکیه بر مکتب آمریکاییِ ادبیات تطبیقی و با استفاده از روش توصیفی تطبیقی، سیمای پیامبر و مدح ایشان را در دیوان برعی و دیوان «ثه نا و سکالا» (ستایش و التماس) ملاعبدالکریم مدرس بررسی نموده؛ وجوه افتراق و اشتراک آن را در شعر آنها بیان کنند.
واکاوی رویکرد رئالیستی انتقادیِ ضدّ امپریالیستی در اندیشه شعری محمّد رسول هاوار از منظر جامعه شناسیِ سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محمد رسول هاوار شاعر کُرد عراقی از شعرای معاصر در قرن بیستم است که دوران حیاتش معاصر با سیطره رژیم های فاشیست و سایه افکندن هژمونی امپریالیسم بر اقلیم کردستان در راستای پیشبرد سیاست راهبردی استعمار بوده است. در چنین شرایطی، هاوار به عنوان شاعری متعهّد، سروده های خود را به آینه بازنمایی آسیب های سیاسی اجتماعی و اقتصادیِ ناشی از سیاست های امپریالیستی تبدیل کرده است. در پس زمینه نگرش انتقادی و ضدّ امپریالیستی شاعر، علاوه بر اِشغال و استعمار سرزمین مادری، عواملی بنیادین نهفته است که شاعر را به سوی استعمارستیزی و رویکرد ضدّ امپریالیسم سوق داده است. از آن روی که تاکنون جستار مستقلّی به بررسی عوامل گرایش هاوار به اندیشه ضدّ امپریالیستی نپرداخته است، نگارنده بر آن است تا به بررسی این پدیده در اشعار وی بپردازد. مسأله بنیادین پژوهش حاضر این است که عوامل زمینه سازِ رویکرد ضدّ امپریالیستی، چگونه و در چه قالب هایی در سروده های شاعر نمود یافته و با چه مفاهیمی پیوند خورده است؟ جهت بررسی این مسأله، نگارنده از روش توصیفی تحلیل مُبتنی بر بررسی جامعه شناسی سیاسیِ بن مایه های سروده های شاعر بهره گرفته است. جنگ افروزی و نگرش بازرگانی به سرنوشت ملّت های استعمارزده، محروم سازی استعمارزدگان و توجّه محض به منافع امیپریالیستی کاپیتالیستی، تجارت و رواج مواد مخدّر در مستعمره ها، دروغین بودن ادّعاها و پروپاگاندای امیپریالیسم درباره حقوق بشر، سکوت امپریالیسم غربی در برابر کشتار مردم کُرد و نقش آنان در تباهی سرنوشت کُردها در همکاری با رژیم عراق و تعیین دولت های دست نشانده استعماری امپریالیستی برای تأمین منافع در کردستان از پُربسامدترین عوامل زمینه ساز نگرش ضدّ امپریالیستیِ شاعر و کُنش دیالکتیکی انقلابی در تقابل با سلطه جویی امپریالیسم است.
تطبیق درون مایه های استعلایی ادبیات امرسون و سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال ششم تابستان ۱۳۹۱ شماره ۲۲
65 - 84
حوزه های تخصصی:
در میان آثاری که شرق شناسان نوزده به ربان و ادبیات اروپا ترجمه و معرفی کرده اند آثار سعدی جایگاه ویژه ای دارند. رالف والدو امرسون شاعر استعلاگرای امریکایی نیز که از طریق هیمن ترجمه ها با آثار سعدی آشنا شده است. بسیاری از باورهای عارفانه و لاهوتی خود را در یعدی باز می بیند. ا. که مادی گرایی وظاهر پرستی زمانه خود را نمی پسندد شیفته اندیشه های سعدی و نگاه شرقی او به واقعیت زندگی می شود. و این شیفتگی را می توان در نظم و نثر امرسون بازخواند. مقاله حاضر بر آن است تا با نگاهی تطبیقی به آثار سعدی و امرسون به مضامین و درون مایه های عرفانی و استعلایی مشترک برسد که دل مشغولی دو شاعر از دو فرهنگ و دو ادبیات متفاوت و دور از هم بوده اند. این مایه هایی چون شهودٰ- روح-نفس - عبادت -تسلیم رضا که همه و همه به تکرار در شعر و نثر سعدی وامرسون آمد هاند. عناصر اصلی فلسفه استعلایی امرسون و نیز اندیشه های عارفانه سعدی شیرازند
مطالعه تطبیقی دو اثر از منشآت فارسی «التّوسُّل الی التّرسُّل» و «مصباحُ الرسایل و مفتاحُ الفضایل»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۶
177 - 201
حوزه های تخصصی:
«التَّوسُّل اِلی التَّرسُّل» و «مصباحُ الرَسایل و مفتاحُ الفَضایل» دو اثر از نوع مکاتیب با سبک فنّی و مزیّن است، که اولی مجموعه ای از منشآت و دومی در آداب و رموز انشاست. بی گمان آثار موجود با نوع ادبی و دوره تاریخی واحد سبک و سیاق همسانی دارد، اما گاه اثری ممتاز پدید می آید و مورد پیروی قرار می گیرد و یا همانندی دو اثر چنان است که درخور توجه و بررسی می شود. التَّوسُّل اّلی التَّرسُّل نیز از متون ممتازی است، که مصباحُ الرَسایل از کتب ارزشمند منشیانه و از نخستین آثار تحریر شده در ترسّل، شباهتی کم نظیر بدان دارد. این جستار در پی آن است تا پیروی موفّق بن محمّد مجدی (مؤلّف مصباحُ الرَسایل...) از سبک بهاءالدین محمّد بغدادی (مؤلّف التَّوسُّل...) و شباهت کم نظیر اثر آنان را نشان دهد. بنابراین دو اثر نام برده با روش تطبیقی و تحلیلی مقایسه شده، ماحصل آن بر اساس مبانی سبک شناسی و ذکر شواهد محرز در این گفتار بیان می شود. نتایج به دست آمده مبین آن است که «موفّق بن محمّد مجدی» مراسلات «بهاءالدین محمّد بغدادی» را سرمشق کار خود نهاده و آداب و اصول انشا را مطابق آیین موجود در مکتوبات او نگاشته است. از رهگذر این پژوهش عوامل تمایز دو اثر مورد نظر نیز آشکار شده، شواهد موجود نشان می دهد که تفاوت آن دو برخاسته از موضوع متفاوت این کتب و گاه علایق فردی نویسندگان آن هاست.
تحلیل راهبردهای گفتمانی هوشنگ گلشیری در رمان «آینه های دَردار» و بازنمایی ایدئولوژی کنش گرانِ این اثر بر پایۀ نظریۀ راجر فاولر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با بهره گیری از مؤلفه ها و راهبردهای گفتمانیِ راجر فاولر، به دنبال آشکار ساختن ایدئولوژیِ نویسنده و کنش گرانِ اجتماعیِ رمان آینه های دَردار است. فاولر در نظریه گفتمانیِ خود، برای ساختار متن در زمینه های روساخت و ژرف ساخت اهمیت خاصی قائل است. از این رو جستار حاضر کوشیده است تا با توجه به آرای وی، از طریق تحلیل روساختِ رمان یاد شده، به فهم ژرف ساخت آن دست یابد. در پیوند با این امر، پرسش اصلیِ پژوهش آن است که هوشنگ گلشیری در روساخت اثر خود، چه راهبردهایی به کار برده است تا بدان وسیله ژرف ساختِ متن را به نمایش بگذارد؟ روش این پژوهش از نوع کیفی است و برای توصیف و ارزیابی داده ها از رویکرد توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. نتایج حاصل از تحلیل داده های این مطالعه حاکی از آن است که برجسته سازی و حاشیه رانی ، سازوکار حاکم بر کردار ها و رفتارهای گفتمان رمان است. نویسنده با کاربست راهبردهایی چون ارجاع ضمیر، ایجاد تعلیق، ایجاد ابهام، وجه نمایی، فاعلی سازی، جملات امری و پرسشی، تغییر جایگاه ارکان جمله، حذف برخی عناصر زبانی، زمان پریشی، و مجهول سازی توانسته است ایدئولوژیِ کمونیست های مهاجر ایرانی را به نمایش بگذارد. بیشترین بسامد راهبردهای گفتمانی، مربوط به مولّفه ارجاع ضمیر و کمترین بسامد به تغییر جایگاه ارکان جمله تعلق دارد. گفتنی است که راهبردهای گفتمانیِ فوق الذکر، مهم ترین ویژگی های روساخت رمان گلشیری به شمار می آیند.
بررسی تطبیقی جایگاه "بیایمانی" و "ایمان" در داستانهای صادق هدایت و بنت الهدی صدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال ششم زمستان ۱۳۹۱ شماره ۲۴
91 - 111
حوزه های تخصصی:
پژوهش ذیل جستاری تطبیقی است پیرامون جهت گیری متفاوت صادق هدایت و بنت الهدی صدر، دو نویسنده برجسته ادبیات فارسی و عبدی نسبت به اندیشه های اعتقادی با بکارگیری یک ابزار، در یک برهه زمانی مشابه و در گستره جغرافیایی متفاوت؛ هدف از این مقاله، بررسی سبک و نوع نگرش دو نویسنده چیره دست نسبت به محیط پیرامونی و ماورایی خود می باشد. با توجه به طرح ایده های نو در قالب جذاب داستانی، ضروری است با نگاهی جدید، مقوله های مطرح شده را به صورت علمی مورد بررسی قرار داد. شیوه انجام این تحقیق، به صورت توصیفی و تحلیلی است. در آغاز، برخی از برجسته ترین داستانهای دو نویسنده مورد مطالعه قرارگرفته، پس از آن دیدگاه این دو به مقوله "جایگاه ایمان در زندگی" مورد مقایسه قرارگرفته است. پژوهش حاضر تلاش دارد با آوردن بخش هایی از متنهای داستانی این دو نویسنده و تجزیه و تحلیل داده های آنان، جهت گیری هدایت را در نوشته هایش و ارتباط آن با بی ایمانی و جهانبینی نادرست و سطحی نگری او ترسیم نماید.
بررسی تطبیقی اندیشه های علامه اقبال لاهوری و امیر الشعرا شوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال ششم زمستان ۱۳۹۱ شماره ۲۴
7 - 30
حوزه های تخصصی:
علامه اقبال لاهوری شاعر فارسی زبان هنددی و امیرالشدارا شوقی شاعر عرب زبان مصری، هر یک در دوره زندگانی خود از سرشناس تدرین شداعران کشورشان به شمار می آمدند. شرایط اجتماعی و سیاسی تقریبا مشابه حاکم بر جماه هند و مصر در قرن نوزدهم، باعث به وجود آمدن اندیشه هدای مشترک در ذهن و زبان این دو شاعر وطن پرست گردیده است. در این مقاله سعی ما بر این بوده اسدت، بدا بررسدی شدرایط اجتماعی و سیاسی حاکم بر جاماه هند و مصر، به بررسدی اندیشده هدای مشترک این دو شاعر بپردازیم. مهمترین منابع در تهیه این مقالده دیدوان شار اقبدال و شوقی می باشد و آنچه بیان شده است، تنها به استناد شعر آنان می باشد.
بررسی کاربرد رنگ در دیوان یدالله رؤیایی بر مبنای نظریه روان شناسی ماکس لوشر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۴۲
175 - 199
حوزه های تخصصی:
نگرش روان شناسانه به رنگ و بررسی تأثیر آن بر روح و روان آدمی یکی از شاخه های نوین روان شناسی است که مورد توجه علم روان شناسی و فیزیولوژی قرار گرفته است. روان شناسی رنگ ماکس لوشر شیوه جدیدی است که بر مبنای آزمون انتخاب رنگ ها به شناخت روانی انسان منجر می شود. یدالله رؤیایی از جمله شاعران معاصر است که در شعر خود، از رنگ ها در خلق تصویرها و خیال های شاعرانه سود جسته است. در این پژوهش سعی شده است با بهره گیری از نظریه روان شناسی رنگ ماکس لوشر و جایگاه رنگ ها در اشعار رؤیایی بر مبنای بسآمد آن ها تحلیل شود و به یاری روشی علمی و کاربردی، تصویری از اندیشه ها و نگرش وی ارائه گردد.
راهکارهای مقابله با نفس با تأکید بر دو مفهوم مرگ اختیاری و فناء (بررسی تطبیقی دیدگاه های مولوی و عطار)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۵
176 - 212
حوزه های تخصصی:
مفهوم نفس و جدال آن با عقل و روح از مهم ترین موضوعات عرفان و نیل به حقیقت است. مسئله مهم آنکه، نفس دارای شاخص ها و کارکردهایی است که نیل به حقیقت را با چالش مواجه کرده و انسان را به قهقرا می برد، به همین سبب، عرفا در آثار خود ضمن تبیین تهدیدها و کارکردهای نفس، به ارائه راهکارهای عمل گرایانه برای موفّقیت در جدال عقل با نفس و نیل به معشوق حقیقی مبادرت نموده اند. این مقاله تلاش می کند با استفاده از روش تطبیقی به بررسی کارکردهای نفس از منظر مولوی و عطار و راهکارهای مقاله با آن بپردازد. به همین دلیل سوال اصلی این مقاله عبارت است از: «مولوی و عطار چگونه کارکردهای نفس را تبیین نموده و در ادامه برای مبارزه با آن چه راهکارهایی ارائه کرده اند؟» فرضیه نویسندگان تأکیدی است بر این موضوع که مولوی و عطار، ضمن ترسیم نفس به جانورانی درنده، انسان را به ریاضت و پیرایش روح دعوت می کنند. یافته های مقاله نشان می دهد که کلیدی ترین مفهوم مولوی برای مبارزه با نفس و نیل به حقیقت «مرگ اختیاری» است که برای وقوع آن سه مرحله ضروری است. همین مفهوم در اشعار عطار «فنا» است که برای تحقّق آن سالک باید چهار مرحله را سپری کند.
تحلیل اثرپذیری ترجمه الفرج بعد الشده ج 1 از شعر عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
289 - 327
حوزه های تخصصی:
تحلیل اثرپذیری ترجمه الفرج بعد الشده ج 1 از شعر عربی چکیدهفرج بعد از شدت، کتابی به زبان عربی و نوشته قاضی ابوعلی محسن تنوخی در قرن چهارم هجری قمری است. قاضی تنوخی برای فهم بهتر و زیباترکردن نثر خویش، اشعاری را از خود یا دیگران ذکر می کند که در بردارنده پاره ای از معلومات دینی، ادبی، تاریخی و علمی است. این اشعار، گاه از زبان خود قاضی تنوخی و گاه از زبان شخصیت های گوناگون حکایت ها بیان می شود؛ حسین بن اسعد دهستانی با ذکر اشعار فارسی ترجمه ای آزاد از این کتاب ارائه کرده است. در این پژوهش کوشش شده است، اشعار عربی کتاب به استثنای اشعار عربی مترجم(دهستانی)، تصحیح و پس از بررسی دقت ترجمه، کاربرد نحوی، بلاغی و فرهنگ اسلامی- عربی بیت عربی در میان نثر فارسی و گونه های فرج بعد شدت مشخص گردد.واژگان کلیدی: فرج بعد از شدت، قاضی تنوخی، حسین بن اسعد دهستانی، نثر قرن 4
بنیه النص الشعري في محاولات «ابتکار غیمه» لابراهیم مصطفى الحمد (دراسه اسلوبیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
139 - 181
حوزه های تخصصی:
الشاعر ابراهیم مصطفی الحمد هو أحد الشعراء الذین یعتبر شعره مرآه لظروف حیاته ومجد شعبه. حیث یتمیز شعره بالکثیر من الخصائص الفنیه وذلک بسب بلاغته ودقته بالوصف وجمال المعانی. إنّ قارئ قصائد إبراهیم مصطفى الحمد لا یجد فیها ضعفاً و لاغموضاً؛ بل صدق الإحساس جعل القصائد عباره لوحات ناطقه لا غموض فیها ولا غرابه. تسعى هذه الدراسه حسب المنهج الوصفی التحلیلی رؤیه إبراهیم الحمد الشعریه من خلال دیوان "محاوله فی ابتکار غیمه"، مسفره عن مستویات البنیه النصیه الأربعه (المستوی المعجمی، المستوى الترکیبی، و المستوى الصوتی، والمستوى الدلالی) وعملت على البحث عن تلک المستویات وتطبیقاتها فی نصوص الشاعر ابراهیم مصطفى. حیث ستعمل هذه الدراسه على إلقاء الضوء على أبعاد جدیده فی النتاج الشعری للشاعر إبراهیم مصطفى جدیره لکی نقف عندها. ولعل من أبرز النتائج التی توصلت الیها الدراسه هی أولاً حقق شروط الشعر الرصین من خلال الألفاظ التی حققت الشاعریه والجمال وأنها توزعت على أقسام مختلفه، کان للغزل النصیب الأوفر منها، کما تعددت الألفاظ المعجمیه الأدبیه فی دیوان الشاعر، ومثله وأکثر، وأشمل الألفاظ المعجمیه التی تدل على الطبیعه وما یتعلق بها. ثانیاً أظهرت الدراسه التی أجریت فی تحلیل المستوی الترکیبی للقصیده الإنتشار الواسعه للجمل الفعلیه و تنوع الأسالیب الإنشائیه. ثالثاً تتجلى اهمیه موسیقى التکرار، الجناس و الاصوات المهموسه و المهجوره فی اغلب قصائد الشاعر ابراهیم الحمد فی دیوانه (محاوله ابتکار غیمه) نتیجه الشعور بالراحه والاستقرار النفسی والذی یتطلب منها التعامل بشفافیه فی إیصال حواره الشعری إلى الاخر. رابعا تعددت مصادر الصوره الفنیه فی أشعار ابراهیم الحمد لذالک نرى حضوراً رائداً للصوره التشبیهیه والإستعاریه کما أنها تنوعت أیضاً فی دیوانه.
تطبیق دیباچه و بخش اساطیری و تاریخی شاهنامه با نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال ششم تابستان ۱۳۹۱ شماره ۲۲
113 - 124
حوزه های تخصصی:
از مقایسه شاهنامه با نهج البلاغه چنین به نظر می رسد که فردوسی در اشعار خویش معانی قرآن مجید و مضامین احادیث نبوی و اتمه معصومین به خصوص امام علی را به طرق گوناگون ایراد کرده است که هم بیانگر عقاید و مذهب اوست و هم نشان دهنده تسزط وی در فهم معانی و مفاهیم نهج البلاغه. در این مقاله با مقایسه تطبیقی و بازتاب نهج البلاغه در شاهنامه پرداخته و به نمونه هایی از تاثیرات این شاعر از کلام امام علی اشاره شده است
در جست وجوی مدینه فاضله؛ نگاهی تطبیقی به آثار منتخب هارپر لی و آلدس هوکسلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۵
249 - 270
حوزه های تخصصی:
در هر برهه از زمان و در هر نقطه ای از جهان، روشنفکران به دنبال کشف ابدیت و آرمان های خود، جامعه و جهان آرمانی بوده اند. از این رو آن ها توجه خود را معطوف به آثار هنری و ادبیات نموده اند که کانون اصلی دغدغه های فکری و الهامات آن ها بوده است. یکی ار توجهات قبلی و فعلی انسان و اشتیاق دیرینه او دستیابی به مدینه فاضله و آرمانی بوده که تمام خصلت های خلقت او را در برگیرد. با توجه به مؤلفه های داستان مثل موضوع پردازی، صحنه پردازی و شخصیت پردازی، هدف از این مقاله نگرش تحلیلی به اثر برگزیده هوکسلی «دنیای شگفت انگیز نو» و اثر هارپر لی «کشتن مرغ مینا» است تا به این پرسش که آیا تشابهی یا وجه مشترکی بین این دو اثر با توجه به موضوع تحقیق وجود دارد یا خیر، پاسخ داده شود. همچنین، در این مقاله این حقیقت به وضوح نشان داده می شود که ادبیات و تکنیک های برجسته آن، حوزه وسیعی از هنر و علوم را در انعکاس و پیش بینی آینده بشر در جهان را در بر می گیرد.
نظریه ادبیِ عرفانی: گرانیگاه اندیشه ها و ایده های ادبیِ عرفا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
225 - 258
حوزه های تخصصی:
با به وجود آمدن تلقّی علمی و نوینی از نقد ادبی که با نظریه پیوند تنگاتنگی دارد، واکاوی سنّت ادبی و ایده ها و آرای گذشتگان مان درباره ادبیات و شعر با هدف تألیف الگوهای بومی نقد و نظریه ادبی، امری ضروری می نماید. در جستار پیش رو که به شیوه توصیفی- تحلیلی و بر بنیاد منابع کتابخانه ای فراهم آمده است، نخست دلایلی در اثبات فرضیه وجود نقد و نظریه ادبی در گذشته ادبی ایران ارایه شده است. سپس با توجّه به مختصّات نقد نظریه مدار به مثابه دستاوردی مدرن، با شاخص قرار گرفته شدن الگوی ارتباط زبانی یاکوبسن گونه های نظریه ادبی از یکدیگر بازشناسانده شده و درباره گونه «نظریه ادبی موضوع مدار» بحث شده است. این مطالب که مبانی نظری جستار پیش رو را تشکیل داده است، از جمله به این نتایج انجامیده که می توان در کنار نظریه های موضوع مدار وارداتی ای از قبیل ، ماتریالیسم فرهنگی، تاریخ گرایی نوین، نظریه و نقد مارکسیستی، نقد فمینیستی، نقد پسااستعماری، بوم-نقد و...، از متن گفتمان تصوّف نظریه موضوع مدار بومی ای را با نام «نظریه ادبی عرفانی» تألیف کرد. در نظریه ادبی عرفانی بنا بر جهان نگری ای معنوی، آنچه اصالت دارد محتوا است و نه صورت و این اندیشه بنیادی با نمودهای گوناگونی در آثار متصوّفه(در آرای انسان شناسی، سیاسی، ادبی و ... آن ها) بازتاب یافته. نیز شاعران، نه بر مبنای «چگونه گفتن»، بلکه بر مبنای «چه گفتن» رتبه بندی می گردند و بر همین نهج «شعر حکمت» بر «شعر هزل» برتری داده می شود. این قبیل نظرات در کاربست عملی شان برای نقد آثار ادبی و اشعار، بدنه «نقد ادبی عرفانی» را می سازند.
تأثیر آثار سید لقمان ارومی بر هنر کتاب آرایی عثمانی
منبع:
هنر و ادبیات تطبیقی سال ۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
145 - 117
حوزه های تخصصی:
سده دهم هجری، دوره اوج هنر کتاب آرایی عثمانی، بویژه در حوزه نگارگری و جلدسازی به حساب می آید. در رأس آثار ارزشمند هنری این دوره باید به کتاب هایی اشاره کرد که توسط افرادی که لقب "شاهنامه نویس" گرفته بودند به رشته تحریر درآمده اند. اکثر این افراد ایرانی بودند و یا اینکه تحت تأثیر فرهنگ ایرانی رشد یافته بودند. در بین افراد مذکور سید لقمان ارومیه ای و آثار نگارشی وی قابل توجه هستند. این آثار توسط این شاعر والامقام سروده شده و سپس به دست نقاشان و تذهیب کاران چیره دست آن دوره تزئین یافته است. این نسخه ها در تاریخ تحول زبان فارسی در آناتولی و گسترش هنر کتاب آرایی ایرانی در عثمانی جایگاه ویژه ای دارند که تاکنون در منابع فارسی در مورد آن ها پژوهش جامعی صورت نگرفته است. به همین دلیل در این مقاله ضمن بررسی آثار تدوین شده توسط این شاعر ایرانی، به تحلیل بیست و پنج نسخه خطی به جا مانده از آن دوره پرداخته شده است.