فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۶۱ تا ۲٬۲۸۰ مورد از کل ۳٬۵۱۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
بالنظر إلى أن إنتاج المقالات ینمو بوتیرة متصاعدة فی ایران والعالم، هناک حاجة ماسة إلى معاییر لتقییم المنشورات العلمیة ومقارنتها وسیتم تحقیق هذا الأمر بالاستعانة من أسالیب التقییم العلمی. تعتبر فصلیة إضاءات نقدیة فی الأدبین العربی والفارسی المحکمة، إحدى المجلات المعتمدة والمهمة فی مجال النقد الأدبی علی الساحة المحلیة والدولیة حیث وصل نشرها إلى العدد السابع والعشرین وتم ـ حتی العدد 23 ـ نشر 179 مقالة فیها لـ 345 کاتب بشهادات جامعیة معتبرة من 44 جامعة ومؤسسة تعلیمیة. یدور موضوع 45 مقالة منها یعنی 13/25 % حول الأدب الفارسی وهذا یدل علی تمسک الفصلیة بأهدافها مع أننا یجب أن نبحث عن أسباب ضآلة المقالات التی تعنی بهذا الأدب. هذه الدراسة تطرقت إلى دراسة إحصائیة تحلیلیة لعدد کاتبی المقالات وشهاداتهم ومدى التعاون بینهم والمراکز والمؤسسات الناشطة فی الفصلیة. واستفدنا فی البحث من الإحصاء الوصفی؛ یعنی تم عدّ المتوسط، والتردد، والنسبة المائویة ثم عرضنا النتائج فی الجداول والرسوم البیانیة. جهاز البحث هو تنظیر إحصائی باستخدام برمجة spss نسخة 16. ومن هذا المنطلق کانت النتائج: أنّ 50 مقالة من المقالات کانت انفرادیة و 129 مقالة أیضا کان من تألیف مشترک و91 مقالة من المقالات المشترکة تم إعدادها بید المنتمین إلی الجامعات و 38 مقالة منها کتبها باحثون آخرون من المراکز المختلفة. نصف المقالات یعالج نقد النصوص وتحلیلها. وأخیرا جاءت 34 مقالة بواسطة أعضاء هیئة التحریر بمتوسط 9/18% وهو عدد مقبول.
نشانگرهای جنسیتی در رمان أعشَقُنی و پرنده من بر مبنای الگوی رابین لیکاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با هدف کشف ارتباط میان متغیّر اجتماعی جنس و ویژگی های زبانی داستان نویسان زن، تلاش می کند با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی و براساس الگوی لیکاف، نشانگرهای جنسیتی را در دو رمان أعشَقُنی از سناء شعلان (بهترین رمان زنانه اردن در سال 2013م) و پرنده من از فریبا وفی ( بهترین رمان زنانه فارسی در سال 2002م ) بررسی کند. نتایج پژوهش نشان می دهد که در رمان أعشَقُنی نزدیک به یک چهارم از واژه های رمان از ویژگی زبانی زنانه برخوردار است و زبان زنان در بیش از یک چهارم از واژه های رمان پرنده من نشا ندهنده گوینده مؤنّث است. از آنجا که در هر دو رمان نویسنده، زنی است که درباره زنان می نویسد، بسامد استفاده از واژگان مخصوص زنان در نوشته آنها زیاد است. از دیگر ویژگیهای زبان زنان در این رمانها استفاده از تصویرگری دقیق و جزئی نگر و بهره گیری از رنگ واژه های متعدد است. زنهای هر دو رمان به دلیل اعتماد به نفس کمی که حاصل زیستن در جامعه هایی مردسالار است از تردیدنماها، تشدیدکننده ها و تقریب نماهای بیشتری استفاده می کنند و از طریق پرهیز از به کارگیری دُشواژه ها و استفاده از درخواستهای غیرمستقیم، زبانی مؤدبانه را برای گفتگوهای خویش برمی گزینند که نشانگر ساختارهای زبانی گویندگانی محتاط و فرودست است.
مطالعه تطبیقی عناصر نقاشی در شعر سهراب سپهری و سوزان علیوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
135 - 152
حوزه های تخصصی:
سهراب سپهری در شعر معاصر فارسی و سوزان علیوان در شعر معاصر عربی، از جمله شاخص ترین چهره هایی هستند که عناصر نقاشی به طور بارز، در اندیشه ها و سبک شعری دو شاعر رخنه کرده است؛ مهمترین دلیل این موضوع، به فعالیت دو شاعر در زمینه نقاشی برمی گردد. پژوهش حاضر، این نقطه مشترک میان دو شاعر را زمینه ای برای واکاوی تطبیقی عناصر نقاشی و میزان حضور و بسامد آن ها در شعر دو شاعر مورد بحث قرار داده و با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی و بر پایه مکتب ادبیات تطبیقی آمریکایی به بررسی مؤلّفه های نقاشی دو دفتر شعری شاعر می پردازد. نتیجه نشان می دهد که عوامل و عناصر نقاشی چون، قلم گیری، قاب بندی، ترکیب بندی، رنگ آمیزی در سروده های شعری هر دو شاعر به کار رفته است.
دراسه العناصر الثقافیه فی النسویه الإیکولوجیه؛ روایه شجره تین الأصنام أنموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۰
25 - 47
حوزه های تخصصی:
النسویه الإیکولوجیه أو البیئیه هی إحدى الحرکات التی ترفض أی نوع من الهیمنه وازدواجیه التسلسل الهرمی للرجال/النساء والتناقضات والصراعات بین الاثنین. ترى هذه الحرکه أن الهیمنه والعنف ضدّ الطبیعه والمرأه وسیطره الثقافه الذکوریه والعدید من المتغیرات الأنثویه، قد فُرضت على النساء فرضا ذکوریاً. إن إنکار القیم الأنثویه، وهیمنه الرجال وسیطرتهم، سواء على الطبیعه الأم أو على النساء، هی من أهمّ الترابطات بین الهیمنات غیر المبرَّره على النساء والطبیعه التی تصوّرها روایه شجره تین الأصنام. ومن ثم، فإن البحث الحالی قد تطرق وصفیاً- تحلیلیاً إلى الترابط بین النساء والطبیعه، والعنف ضدّ الطبیعه والمرأه، وأیدیولوجیه التفوقیه (المرتبه العلیا) للرجال والإخضاع (المرتبه الأدنى) للمرأه فی روایه شجره تین الأصنام، وذلک باستخدام آراء النظریه النسویه الإیکولوجیه. وتُظهر نتائج البحث أن المرأه وثیقه الصله بالطبیعه وقد أظهرت ردّ فعل قویاً ضدّ تدمیرها وتدمیر الطبیعه على حدّ سواء. وأن العنف ضد الطبیعه والمرأه، وتسلیع المرأه، والنظره الأداتیه للمرأه، واستغلال کل من النساء والطبیعه، إنما هو تعبیر عن هیمنه السلطه الذکوریه وکذلک تهمیش المرأه، وقد انعکس هذا بشکل جلیّ فی الروایه المذکوره.
بانوراما النقد النسوی فی روایتی "جزیره التسکع" و"الحادی الهائم" للروائیه سیمین دانشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال هشتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۱
132 - 111
حوزه های تخصصی:
ما زال حضور المرأه فی مسار الحرکات الاجتماعیه یحظى باهتمام کبیر لدى الباحثین والمفکرین، ویعتبر نشاط المرأه الروائی فی مختلف المجتمعات الحدیثه وغیرها، من أهم مظاهر هذه الحرکات والفعالیات الاجتماعیه. ظهرت سیمین دانشور فی إیران رائده على الساحه الروائیه شأنها شأن سائر الروائیین الرواد فی تناول قضیه المرأه. یرمی الباحثون فی هذا المقال إلى الکشف عن الملامح النسویه التی ظهرت فی هاتین الروایتین بشکل ملموس أو غیر ملموس وأهم الدوافع والحوافز له. اعتمد البحث المنهج الوصفی التحلیلی فی تناوله للموضوع ومن أهم ما توصل إلیه؛ هو أن الکاتبه ومن خلال تناولها لقضیه المرأه فی ضوء النسویه، حاولت فی الواقع أن تطرح نظرتها المؤلمه للمجتمع الذکوری، متفقّده هویتها المفقوده لتصحح المعتقدات الخاطئه ازاء الجنس ذکرا کان أم أنثى، وتجد حلا للتشتت والاضطراب النفسی الذی کانت تعانی منه فی داخلها. وفی الواقع تتخذ الکاتبه من النسویه ذریعه لتکشف عن قدراتها وتثبت جدارتها فی مرحله ما بعد النسویه من خلال هاتین الروایتین والتی حسب ما توصل إلیه البحث تبدو أنها خاضت غمار الإبداع بشکل رائع وخیالی فیهما.
بازنمایی وام واژه ها در ترجمه متون ادبی: بررسی موردی رمان عطر سنبل، عطر کاج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ظهور وام واژه ها از نخستین تبعات برخورد دو جامعه زبانی است. در سال های اخیر، پژوهش های فراوانی در باب ماهیت و کاربرد وام واژه ها در چارچوب مطالعات جامعه شناختی زبان صورت گرفته است. گاه استفاده پرتکرار و آگاهانه از وام واژه ها در متون ادبی بازتاب سبک و نیت نویسنده است که باید در فرآیند ترجمه و شیوه انتقال وام واژه ها به متن ترجمه لحاظ شود. پژوهش حاضر بر آن است تا، بر مبنای روشی تحلیلی-توصیفی، ضمن ذکر اهمیت وام واژه ها در متون ادبی و نحوه بازنمایی آنها در ترجمه این متون، به بررسی موردی ترجمه رمان امریکایی عطر سنبل، عطر کاج نوشته فیروزه جزایری دوما بپردازد. به این منظور، تعداد 148 وام واژه از این رمان استخراج شده و شیوه ترجمه آنها به فارسی، با در نظر گرفتن سه متغیرِ زبان وام دهنده، حوزه های معناییِ وام واژه ها و راهکارهای ترجمه، مورد مطالعه قرار گرفت. داده های پژوهش نشان می دهند که دو راهکار معادل گزینی و تعریف در اولویت انتخاب های مترجم قرار گرفته اند و این امر اغلب به کم رنگ شدن نقش فرهنگی وام واژه ها و نادیده گرفتن نیت نویسنده متن مبدأ از انتخاب واژه های غیرانگلیسی منجر شده است.
نقد روان شناختی داستان لهراسب و گشتاسب در شاهنامه فردوسی و آخیلوس و آگاممنون در ایلیاد هومر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روانشناسی اجتماعی به بررسی رفتار اجتماعی فرد در برابر افراد و گروه ها می پردازد. در روانشناسی اجتماعی موضوعاتی مانند روابط اجتماعی، تعارض و مذاکره برای حل تعارض مطرح می شود. بررسی و تحلیل داستان لهراسب و گشتاسب در شاهنامه فردوسی و داستان آخیلوس و آگاممنون در ایلیاد هومر از دیدگاه روانشناسی اجتماعی، فهم بهتری از این دو داستان ارائه می کند. در این پژوهش کوشش شده است با روش توصیفی- تحلیلی و با تمرکز بر مباحث روانشناسی اجتماعی، رفتار آخیلوس و گشتاسب را در برابر آگاممنون و لهراسب مورد تطبیق و تحلیل قرار گیرد و علت های دشمنی، رفتارهای مشابه و پیامدهای دشمنی آنها بررسی شوند. با تکیه بر بررسی های این پژوهش، علتهای دشمنی در هر دو داستان، خودخواهی طرفین دشمنی، شکستن غرور آخیلوس و گشتاسب و نادیده گرفتن نیازهای آنان بوده است. گشتاسب و آخیلوس در برابر بی احترامی طرف مقابل، دچار ناکامی شدند و تلاش کردند با پرخاشگری، رفتار انطباقی، اثبات خود و ترک مذاکره ناکامی خود را جبران کنند. همچنین پیامد دشمنی برای گشتاسب و آخیلوس بسیار سنگین بوده است؛ به طوری که گشتاسب فرماندهی سپاه روم دشمن ایران را برای جنگ با ایران بر عهده گرفت و آخیلوس به واسطه مادرش جنگ با تروائیان را شعله ور کرد و خود در آن شرکت نکرد؛ تا آخائیان شکست بخورند.
موازنة الموسیقى الخارجیة والجانبیة بین الشعرین العربی والفارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال هشتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۰
79-90
حوزه های تخصصی:
القصد من الموسیقى الخارجیة للشعر هو توصیف النظام الوزنی، والغایة من الموسیقى الجانبیة هی القافیة والروی. الوزن فی العروض العربی والفارسی عبارة عن توالی المتحرکات والسکنات على نسق خاص، ویرى اللغویون أنه تقابل الحروف الصائتة والصامتة فی قرینة واحدة أو أکثر على نحوٍ لا یخرج عن دائرة القوالب والنماذج المحددة. والقافیة هی الحروف المکررة التی یلتزم بها الشاعر فی آخر کل مصرع من أبیات القصیدة والتی تشکل قالب القصیدة لتلک المصاریع. یطلق على کل أنموذج من نماذج الشعر فی إنشاء البحور الشعریة، التفعیلة أو الجزء وهو محصور فی تفاعیل معینة تنشعب منها فروع یطلق علیها فی العروض العربی زحافاتٍ وعللا وفی العروض الفارسی تعرف بالزحافات دون العلل، لعل ذلک یرجع إلى الخیارات الواسعة والمحددة فی نفس الوقت لدى الزحافات العربیة ما یجعل لغة الشعر العربی أکثر انفتاحا على الشعر مقارنة بالشعر الفارسی، لکن بموازاته أیضا یبتعد الشعر العربی عن الإیقاع والموسیقى الحقیقیین على خلاف ما نجده فی الشعر الفارسی. فی الأدب الفارسی لا یحق للشاعر تخطی الزحاف إلا ما قل وندر، ویطلق على هذا التخطی فی علم العروض الحدیث، جوازات البحور الشعریة. والقافیة فی اللغة الفارسیة مقتبسة من القافیة العربیة، رغم أن هناک ضرورات فی الشعر الفارسی تستدعی قواعد مبتکرة اشتد وعسر استعمالها مقارنة بالقافیة العربیة وبغض النظر عن وجوه الاختلاف بین العروض والقافیة فی اللغتین، إلا أن کبار الأدباء الفرس لا یرون ضرورة فی إبداع أو إنشاء قواعد ونماذج منفصلة أو بالأحرى تسمیات جدیدة خاصة بأدبهم، فبقیت مصطلحات هذین العلمین واستعمالهما متقاربة ومتشابهة إلى حدٍ أقصى.
صوره "دون جوان" فی شعر سمیح القاسم وعبدالله بَشیو؛ دراسه مقارنه صورولوجیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۹
111 - 132
حوزه های تخصصی:
علم دراسات الصوره (Image Studies) أو الصورولوجیا أو علم الصور (Imagologie) یبیّن لنا جانبا هامّا من وظیفه الأدب المقارن(أو النقد المقارن بالواقع) فی المدرسه الفرنسیه حیث یتطرق إلى دراسه صوره "الأنا" و"الآخر" فی النصوص الأدبیه. صوره الآخر کمرآه یرى الأنا نفسه فیها من جانب ویرى الآخر معامله الأنا ومواجهته معه من جانب آخر. دون جوان (Don Juan) شخصیه أسطوریه إسبانیه تُعرف بزیر النساء أو مغوی النساء أو صریع الغوانی فی الثقافه الإسبانیه خاصه وفی الثقافه الأروبیه أو العالمیه عامّه. لدون جوان علاقات مع مختلف النساء ولایزال یبحث عن امرأه أخرى جدیده ویترک القدیمه تماما. للشاعرین سمیح القاسم وعبدالله بَشیو، باعتبارهما فحول أدب المقاومه فی الأدبین العربی والکردی، قصیدتان موجّهتان إلى دون جوان وهما یوظفان صورته السلبیه فی مجال أدب المقاومه توظیفا جدیدا لیظهرا مدى التزامهما بهذا النوع من الأدب ویُثریا المعانی الشعریه لدیهما. تبحث هذه المقاله عن کیفیه الرؤیه لصوره الآخر الأسطوری الإسبانی وتوظیفها فی شعر الأنا العربی والکردی بالاعتماد على المنهج الوصفی التحلیلی وعلى ضوء الأدب المقارن الأمریکی. توصلت الدراسه إلى أن رؤیه سمیح القاسم فی صوره دون جوان تسامحیه على الإطلاق، لکن رؤیه عبدالله بَشیو تسامحیه أولاً ثم تتغیر وتَصیر تشویهیه سلبیه انتهاءاً، والأنا حقیقیه فی هاتین القصیدتین لکن الآخر أسطوری یعنی أن الآخر صوره من صوره الآخر الأصلی البدائی.
نقد و نظر: زندان رفتن بزرگمهر در آیینه ادب فارسی و عربی
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
10.22126/jccl.2019.1332
حوزه های تخصصی:
روایت خشم انوشروان نسبت به بزرگمهر و سبب آن، در ادب فارسی و عربی جلوه های گوناگونی دارد که با توجّه به اختلافات بسیار آن، شایسته است براساس تقدّم تاریخی به آن نگریست.
تحلیل تطبیقی ساختاری، مفهومی و کاربردی مثل های زبان لکی و فارسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۵
130 - 159
حوزه های تخصصی:
سرزمین ایران با فرهنگی غنی و دیرپای که حاصل پیوند فکری و پیوستگی فرهنگی قومیت های ایرانی با زبان های گوناگون است، همواره خاستگاه مثل های نغز و پُرمغز بوده و مثل های قوم لک، از کهن ترین و نژاده ترین مردمان ایرانی، مانند مثل های دیگر اقوام بر غنای فرهنگ عامه و ادب شفاهی ایران افزوده اند. اشتراک ساختاری، مفهومی و کاربردی مثل های ادب شفاهی در زبان لکی و فارسی نشانه داد و ستد فرهنگی این زبان هاست که نشان می دهد، زبان لکی و فارسی از دیرباز تعاملی دوطرفه داشته اند. این جُستار مثل های زبان لکی را با مثل های زبان فارسی بر پایه رابطه تأثیر و تأثر مکتب ادبیات تطبیقی فرانسه در ساحت های ساختاری، مفهومی و کاربردی با رویکردی توصیفی- تحلیلی کاویده و همانندی و ناهمانندی آن ها را تبیین کرده است. دستاورد پژوهش نشان می دهد که مثل های زبان لکی و فارسی بر اساس همانندی و ناهمانندی در ساحت های سه گانه در چهار دسته قابلیت دسته بندی دارند که عبارتند از 1. مثل هایی با ساختار، محتوا و کاربرد یکسان؛ 2. مثل هایی با محتوا و کاربردی یکسان و اندک تفاوتی در ساختار؛ 3. مثل هایی با محتوا و کاربردی یکسان و ساختاری کاملاً متفاوت و 4. مثل هایی که ساختار، مفهوم و کاربرد مشترکی با مثل های زبان فارسی ندارند.
بررسی علت رویین تنی در شاهنامه و مهابهارت بر اساس الگوهای آیینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
95 - 120
حوزه های تخصصی:
رویین تنی یکی از مباحث تکرار شونده در حماسه های جهان است که در شاهنامه و مهابهارت نیز نمود یافته است. اما درباه علت رویین تنی روایت های متعددی در سرتاسر جهان دیده می شود؛ رویین تنی با آب، رویین تنی با خون اژدها، رویین تنی به کمک خدایان و… که همگی قدمت بسیار دارند و با اساطیر کهن پیوند خورده اند و یافتن نشانه های روایت کهن تر در آنها سخت می نماید. در سوی دیگر نیز آیین های شمنی، آیین های بسیار کهنی هستند که در واقع تکرار اسطوره های بسیار کهن بوده اند. بنابراین می توانند در یافتن اشکال کهن اسطوره راهنمای بسیار مفیدی باشند. در این تحقیق سعی شده است علل رویین تنی در روایت های شاهنامه و مهابهارت، بر اساس آیین های شمنی تحلیل شده و اصیل ترین روایت در باب رویین تنی به دست آید. بر اساس این تحقیق رویین تنی به واسطه بلعیده شدن توسط اژدها که در اسطوره روایت ّهای ایرانی نمود یافته، اصالتی بسیار کهن تر دارد؛ اما قدیم ترین روایت احتمالاً روایت رویین تنی ارجونه است که با تغییراتی در مهابهارت نمود یافته است.
بررسی و تحلیل ابعاد تأثیرپذیری مهدی اخوان ثالث از آیات قرآن کریم با رویکرد به نظریه بینامتنی ژرار ژنت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، در عرصه نقد ادبی نظریه ای تحت عنوان نقد بینامتنی رواج پیدا کرده است که بر اساس آن، هیچ یک از متون دارای هویت مستقل نیستند و تحت تأثیر مستقیم یا غیرمستقیم آثار پیش از خود خلق شده اند. چهارچوب های نقد بینامتنیت برای نخستین بار از سوی ژولیا کریستوا تبیین گردید، ولی با آراء ژرار ژنت به اوج رسید، به طوری که امروزه نظرات ژنت به عنوان الگو در بررسی های میان متنی در نظر گرفته می شود. او بینامتنیت را به سه دسته «آشکار، ناآشکار و ضمنی» تقسیم کرده است که همه متون خلق شده ذیل آن جای می گیرند. یکی از زیرمتن هایی که شاعران به آن توجه می کنند، نویسه های دینی است که در گستره ادب فارسی معاصر، اخوان ثالث در زمره شاعرانی قرار دارد که مسائل دینی را در اشعار خود منعکس کرده اند. او با استناد به مهم ترین متن دینی اسلامی یعنی قرآن، بخشی از ذهنیات خود را شرح داده و با مخاطبان به اشتراک گذاشته است. به این اعتبار، در مقاله حاضر با تکیه بر روش توصیفی - تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ای، ابعاد تأثیرپذیری اخوان ثالث از آیات قرآن در چهار لایه محتوایی، واژگانی، ساختاری و داستان های آیینی بررسی و کاویده شده است تا به این پرسش ها پاسخ داده شود که: الف) اخوان ثالث در چه سطوحی از آیات قرآن تأثیر پذیرفته است؟ ب) کاربرد کدام یک از ترازهای نگره بینامتنی در شعرهای اخوان ثالث بیشتر بوده است؟ برای پرهیز از پراکنده گویی از مبانی نظریه بینامتنی ژنت استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که شاعر، برای تبیین مفاهیم سیاسی، اعتقادی، توصیفی، اعتراضی- فلسفی، اخلاقی و غنایی از متن متقدم، یعنی قرآن استفاده کرده است.
التداخل اللغوی الأسلوبی بین الأمثال العامیه الأهوازیه والأمثال الفارسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یعتبر المثل جنساً عریقاً ویحتل حیزاً وسیعاً بین الآداب العالمیه وذلک أنّه سجل صادق للشعوب علی مرّ العصور وهو یمثل أحداث وعادات وطقوس الشعوب وذلک بإیجاز واختصار لغوی کما یعوّل علی الأسالیب اللغویه تنویعاً من أجل التعبیر المعنوی. وتبعاً لهذا عالج البحث مقتطفات من الأمثال الأهوازیه والفارسیه عامداً علی الأسلوبیه مقارناً أسالیبها علی ضوء المدرسه الأمریکیه وذلک بناء علی رؤیه رنی ویلیک کما یعتقد بعدم التأثیر والتأثر، والانخراط فی اللغه بأسالیبها لتتبع التداخل الأدبی بین الآداب. ولهذا تعتبر هذه الورقه البحثیه الأسالیب اللغویه نهجا لها لتناول الأمثال العامیه الأهوازیه والفارسیه وتداخلها بحیث ترمی إلی تبیین تداخل المثلین أسلوبا ودلاله بالإضافه إلی تتبع عوامل التطورات والتغیرات اللغویه منها الصوتیه والمعجمیه للمثل الأهوازی، وتأثّرها باللغه الفارسیه.
هذا وتوصّل المقال إلی أنّ التداخل الأسلوبی والمعنوی لکثیر من الأمثال الوارده موجود وذلک علی المستوی المعجمی والترکیبی والبلاغی لأنّ الأهوازیین والأقوام الفارسیه الأخری یقطنون إقلیما جغرافیا واحدا ولیس من المستغرب أن یستعیر کلٌ منهما عن الآخر المثل ویحوّره مع بعض التغییرات فی الأسلوب اللغوی بحیث إنّ التداخل ممتد فیما بین اللغات والآداب وذلک علی المستوی المعجمی والدلالی والترکیبی فاللغات تختلف فی طریقه الأداء والانتقاء معجماً وترکیباً لتبنی دلاله جدیده للإبداع فی العمل الأدبی. أمّا أسباب التطورات والتغییرات اللغویه الموجوده للمثل الأهوازی فتعود إلی القوانین اللغویه منها الإبدال، والصدفه، والتواضع والإصطلاح اللغوی، والتخفیف والتیسیر اللغوی، والجهد العضلی الأقل فی النطق بحیث فرضتها اللهجه وظروف النطق. فبناءً علی هذه الأسباب تداخلت الأمثال مفرده وترکیبا بینما لم تتأثر الأمثال الأهوازیه باللغه الفارسیه صوتا ومعجما.
بررسی تطبیقی قصه تمثیلی «حسن و دل» و« سفر زائر»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع این مقاله بررسی تطبیقی دو قصه تمثیلی«حسن ودل»نوشته سیبک نیشابوری و«سفرزائر»اثر جان بن یان است.ازمهم ترین وجوه مشترک این دوقصه،شخصیت پردازی براساس صفات وویژگی های انسانی واعضای جسم آدمی است.این نوع شخصیت پردازی اگر چه نادر است اما درزبان فارسی و انگلیسی نمونه دارد.وجه دیگرشباهت،حضورشخصیت های هم نام وهمانند دردوداستان است.تعداد شخصیت های هردوداستان متنوع ومتعدداست که ازآن میان شخصیت هایی که قابلیت تطبیق دارند،انتخاب شده است.سپس آنها رابه شخصیت هاومکان های یاری گر وشخصیت ها و مکان های مانع تقسیم کرده ایم.شخصیت های یاری گر دررسیدن سالک یازائر به مقصد نقش دارندو شخصیت های مانع دررسیدن اومانع ایجاد می کنند.شخصیت اصلی سفر زائر،کریستین است که شخصیت هایی چون صبر،بصیرت،سخاوت،نجابت،تدبیر، صداقت ومعرفت اوراهمراهی می کنند.شخصیت های اصلی نمونه فارسی،حُسن ودل هستند که شخصیت هایی چون نظر،خیال،صبر،دل،عشق،وفاوتبسم آنها رایاری می کنند.ازجمله شخصیت های مانع درسفرزائر،خودرأی کاهل،ظاهرپرست،ریاکاروبدگمان ودرحسن و دل،زرق،رقیب،غمزه جادو،ناز وزلف هستند.ازوجوه تفاوت این دوداستان نیز،هدف،سبک بیان،تلمیحات واشارات ودرجه واقع نمایی و انتزاع قابل ذکراست.
کارکرد وصف در ساختار روایی رمان های العالم ناقصا واحد و غنیمت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۰
85 - 103
حوزه های تخصصی:
دو داستان العالم ناقصا واحد اثر میسلون هادی و غنیمت نوشته صادق کرمیار، ازجمله داستان های معاصر عراق و ایران درزمینه ادبیّات جنگ هستند که نویسندگان آن ها به شیوه ای هنرمندانه برای انتقال هدف ومضامین مورد نظر خود به مخاطب، از ابزار توصیف بهره گرفته ومضامین فلسفی وانسانی درخصوص مرگ وزندگی و جنگ را بیان کرده اند. پژوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی و براساس مکتب ادبیّات تطبیقی آمریکایی که به بُعد زیبایی شناسی اثر می پردازد و با هدف کشف کارکردهای وصف در ترسیم چارچوب داستان های پیش گفته، کارکرد این الگوی روایی در ساختار داستان های یادشده (شخصیّت، زمان و مکان) را بررسی تطبیقی می کند. یافته های پژوهش نشان می دهد که ازآنجاکه داستان العالم ناقصا واحد ، تنها بر محور حادثه مشخّصی می چرخد، بنابراین وجه وصفی آن بر جنبه روایی اش غلبه دارد و درمقابل پرداختن به رویدادها و حوادث متعدّد و مختلف در داستان غنیمت ، باعث شده است که وجه روایی آن بر وجه وصفی اش غالب باشد. توصیف در داستان میسلون هادی، با کارکردهای شناختی، توضیحی و تفسیری، واقع نمایی، زیبایی شناختی و نمادین حوادث داستان را پیش می برد؛ امّا در داستان غنیمت، بیشتر توصیفات موجود در داستان، کارکردی واقع نمایی و شناختی دارند. صادق کرمیار، برخلاف میسلون هادی، در توصیف شخصیّت ها، از فنّ لحظه پردازی استفاده کرده و آنچه خود انجام داده یا گفته است را در توصیفاتش بیان می کند.
مقایسه تحلیلی– تطبیقی مجموعه داستانی «کان ماکان» میخائیل نعیمه و «یکی بودیکی نبود» جمال زاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مجموعه «کان ماکان» نعیمه در ادبیات داستانی عربی و مجموعه «یکی بودیکی نبود» جمال زاده در ادبیات فارسی، نقطه عزیمت داستان کوتاه عربی و فارسی است که با تغییر در نوع داستان و پیدایش گونه های جدید، زبان، شکل و ساختار محتوایی داستان، تازه می شود. نعیمه و جما ل زاده، پیشرو داستان نویسی لبنان و ایران، با پیوند دو تکنیک شرقی و غربی در دو مجموعه خود، سبک «داستان کوتاه»را بنا نهادند.در این نوشتار با مقایسه تحلیلی و تطبیقی دو مجموعه نعیمه و جمال زاده به خوانش شکلی، ساختاری،محتوایی، تحلیل عناوین دو مجموعه از منظر شکل و محتوا، تطابق و عدم تطابق عنوان و متن پرداخته شده است و سبک نگارش نعیمه و جمال زاده و وجوه اشتراک و افتراق آن ها در دو مجموعه، مورد بررسی قرارگرفته است. شیوه پژوهش به صورت کتابخانه ای با روش تحلیلی و مقایسه ای در ادبیات تطبیقی، به مقایسه دو مجموعه این دو ادیب پرداخته شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که نویسندگان، با وجود تفاوت در زبان، شباهت هایی در مضمون و اسلوب، نشانه شناسی عناوین داشته و با زبانی عامیانه به بیان مشکلات جامعه خود پرداخته اند و بررسی مقایسه ای درون مایه دو مجموعه، منبع معتبری برای شناخت آداب و سنن جامعه و محیط اجتماعی عصر نویسندگان است
آموزه های تعلیمی طب القلوب و کیمیای سعادت بر اساس روی کرد بینامتنیت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال دوم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۶
25 - 47
حوزه های تخصصی:
تحلیل با رویکرد «بینامتنیت» ارتباط یک متن با سایر متون را بررسی می کند. هدف اصلی این پژوهش، مقایسه تعالیم اخلاقی کیمیای سعادت و طب القلوب است. اخلاق، بخش مهمی از ادب تعلیمی را در ادبیات فارسی به خود اختصاص داده است. به گونه ای که در زبان فارسی آثاری همچون کیمیای سعادت و طب القلوب، با موضوع ادب تعلیمی و سرشار از آموزه های اخلاقی به وجود آمده اند. در بررسی پاره ای از فضایل و رذایل اخلاقی این دو کتاب، درمی یابیم تعالیم اخلاقی در این دو اثر به خوبی نمایان و چشمگیر است. غزالی و نقشبندی در آثار خود به صراحت پیام های اخلاقی خود را به نوع بشر عرضه می کنند. انسان عصر حاضر، به عامل کنترل کننده و بازدارنده از سقوط در منجلاب فساد، بیشتر از روزگاران گذشته نیازمند است. درنتیجه نیاز جهان معاصر به اخلاقیات، برای برون رفت از فسادهای اخلاقی موجود، حیاتی است. بر این اساس با شناخت فضیلت ها و رذیلت های اخلاقی از نگاه این دو نویسنده، می توان به جهان بینی آن ها پی برد و با تعمّق در اندیشه هایشان، درراه معرفت اخلاقیات و نیز معرفی پیام های اخلاقی آن ها در راستای اِعمال آن ها در زندگی فردی و اجتماعی برای نجات نوع بشر از تباهی و فسادهای دنیای کنونی، گام برداشت، نگارنده با رهیافتی توصیفی – تحلیلی با بهره گیری از روش کتابخانه ای موضوع حاضر را در قالب مقاله ای علمی -پژوهشی بررسی و تحلیل کرده است.
فضاء المقهى فی الروایتین الفارسیه والعربیه؛ أحمد محمود وعبدالرحمن منیف نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال هشتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۲
90 - 70
حوزه های تخصصی:
تحاول هذه الدراسه إلقاء الضوء على فضاء المقهى فی روایات أحمد محمود وعبدالرحمن منیف. وإذا کان الفضاء بشکل عام محایثاً للعالم تنتظم فیه الکائنات والأشیاء والأفعال، ومن ثمّ معیاراً لقیاس الوعی والعلائق الوجودیه والاجتماعیه والثقافیه، فیتمیّز المقهى فی النصوص المدروسه بکونه "مختزلاً" لهذا التحایث والمعیاریه، وهذا ما یبرّر اختیاره لدراسه مقارنه تهدف إلى فتح نافذه للحوار بین المجتمعین الإیرانی والعربی بغیه ترسیخ قیم الانفتاح والتعایش والتعددیه، کما یبرر اختیار الکاتبین بوصفهما مهتماً بهذا الفضاء النصی، وکذلک مهتماً بتلک القیم التی تؤمن بها الدراسه. ویهتمّ الروائیان بالمقهى اهتماماً بالغاً، خاصه فی روایات "الجیران" (همسایه ها) و"قصه مدینه" (داستان یک شهر) و"الأرض المحروقه" (زمین سوخته) لأحمد محمود، وخماسیه "مدن الملح" وروایه "أرض السواد" لعبدالرحمن منیف. وتعتمد الدراسه إنجازات المدرستین الأمیرکیه، والسلافیه للدراسات المقارنه اللتین ترکِّزان على نقاط التشابه والاختلاف بین الأعمال الأدبیّه من ناحیه، وعلى العلاقه بین الأدب ومیادین المعرفه الأخرى من ناحیه أخرى. وقسّمنا الدراسه إلى: 1) موقع المقهى ودوره النصّی. 2) المقهى والتراث. 3) المقهى والتاریخ. وقد تراءى لنا من خلال الدراسه أنّ المقهى یضطلع بدور فنّی ومعرفیّ بامتیاز، إذ نستطیع القول بأنّه من أهمّ المکوّنات الروائیّه التی تساعد الکاتبین فی إیصال رسالتهما الجمالیّه والمعرفیّه إلى المتلّقی من خلال موقعه الطوبوغرافی أوّلاً و علاقته بالتراث والتاریخ.
تحلیل شخصیّت های اصلی در رمان کاندید اثر ولتر بر مبنای نظریه آبراهام مزلو(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال سوم بهار ۱۳۹۸ شماره ۷
100 - 116
حوزه های تخصصی:
ﺷﺨﺼیﺖ ﻫﺎی داﺳﺘﺎﻧی، ﺑﺎزﻧﻤﺎی ﺷﺨﺼیﺖﻫﺎی واﻗﻌی ﻫﺴﺘﻨﺪ و ﺑﻨﺎﺑﺮ شخصیتﭘﺮدازی ﻧﻮیﺴﻨﺪه، اﻃﻼﻋﺎت داﺳﺘﺎن ﻣﺴﺘﻨﺪﺗﺮ از اﻃﻼﻋﺎﺗی اﺳﺖ کﻪ اﻓﺮاد از ﺧﻮد ﺑﺮوز ﻣیدﻫﻨﺪ. ﻧیﺎزﻫﺎی اﺷﺨﺎص داﺳﺘﺎن، ناپایداری ها را ﺑﻪ وﺟﻮد می آورﻧﺪ و اﻧﺴﺎنﻫﺎ در ﺷﺮایﻂ ﺧﺎص، ﺑﺴیﺎری از ﺟﻮاﻧﺐ و زوایﺎی درون ﺧﻮد را ﺑﺮﻣﻼ میﺳﺎزﻧﺪ. داستانﻫﺎ ﻧیﺰ ﺑﺎزﻧﻤﺎی ﺷﺮایﻂ ﺧﺎص زﻧﺪﮔی اﻧﺴﺎن ها ﻫﺴﺘﻨﺪ؛ بنابراین، میﺗﻮان ﺑﺮاﺳﺎس نظریه های روان شناسی ﺑﻪ ﺗﺤﻠیل شخصیتﻫﺎی داﺳﺘﺎﻧی ﻫﻤﺖ ﮔﻤﺎﺷﺖ و ﺑﻪ ﻧﺘﺎیﺞ ﺑﻬﺘﺮی در ایﻦ ﺧﺼﻮص دﺳﺖ یﺎﻓﺖ. یکی از ایﻦ ﻧﻈﺮیﻪﻫﺎ، ﻧﻈﺮیه روان شناس انسانﮔﺮا، آﺑﺮاﻫﺎم ﻣزﻟﻮ میﺑﺎﺷﺪ. ﻫﺮم سلسلهﻣﺮاﺗﺐ ﻧیﺎزﻫﺎی ﻣزﻟﻮ، ﻋﻤﺪه ﻧﻈﺮیﺎت او را ﺷﺎﻣﻞ ﻣیﺷﻮد و میﺗﻮان ﺑﺎ اﺳﺘﻨﺎد ﺑﻪ ایﻦ ﻧﻈﺮیﻪ، ﺟﺎیﮕﺎه اﻧﺴﺎنﻫﺎ را در ﻫﺮم ﻣﺰﺑﻮر ﺗﻌییﻦ و ﺗﺒییﻦ ﻧﻤﻮد. از آﻧﺠﺎ کﻪ رمان کاندید اثر ولتر یکی از ﺑﻬﺘﺮیﻦ رمان های وی از لحاظ ﺷﺨﺼیﺖپردازی است، در ایﻦ ﮔﻔﺘﺎر ﺑﻪ ﺗﺤﻠیﻞ و ﺑﺮرﺳی ﺷﺨﺼیﺖ های اﺻﻠی داﺳﺘﺎن ﺑﺮ ﻣﺒﻨﺎی ﻫﺮم ﻧیﺎزﻫﺎی ﻣزﻟﻮ، ﭘﺮداﺧﺘﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ. بر اساس نتایج این پژوهش، میﺗﻮان ﮔﻔﺖ کﻪ در تمامی شخصیت ها اعم از کاندید، کانگاند، پانگلوس، پیرزن، مارتین و کاکامبو ﻏﻠﺒه ﻧیﺎزﻫﺎی ﻓیﺰیﻮﻟﻮژیکی و ﺳﭙﺲ ﻋﺸﻖ و ﻣﺤﺒﺖ دیﺪه ﻣیشود؛ و به دلیل مشکلات و مفاسدی که گریبانگیر جامعه اروپایی عصر ولتر بوده است، قهرمان داستان و شخصیت های پیرامون وی در ابتدا واجد شرایط لازم برای پرورش استعدادهای نهفته خود در جهت نیل به شکوفایی و کمال نبوده اند؛ لذا قهرمانان این رمان، اغلب آدم هایی درون گرا، منزوی، روان رنجور و شکست خورده اند که اهتمام بسیار می ورزند تا به خودشکوفایی و کمال برسند.