فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۴۱ تا ۱٬۶۶۰ مورد از کل ۳٬۵۱۳ مورد.
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال نهم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳۵
9 - 30
حوزه های تخصصی:
آزاررسانی و ظلم از مهم ترین موضوعاتی است که قرآن کریم به طور گسترده به آن پرداخته و مشخص کرده که پرهیز یا انجام آن می تواند تأثیر عمیق روحی و روانی، اخلاقی، اجتماعی، عملی و ... به صورت مثبت یا منفی بر انسان داشته باشد. این مقاله با هدف تبیین موضوع آزاررسانی در قرآن کریم و بازتاب آن در «گلستان» سعدی ، سامان یافته است که در آن به ریشه ها و عوامل آزاررسانی، انواع ظلم(اعتقادی، اجتماعی و فردی)، انواع آزاررسانی(جسمی و روحی) و مواردی در خصوص هر کدام پرداخته شده است؛ و با نمونه هایی از آیات قرآنی و گاه احادیث و روایات مزیّن گردیده که برای هر کدام شواهدی نیز از «گلستان» سعدی به عنوان نمونه آورده شده است که گواهی استوار از سطح آگاهی شیخ اجل نسبت به قرآن و سنت می باشد.
معشوق متعالی در شعر شاملو و نزار قبانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال نهم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۳۶
27 - 50
حوزه های تخصصی:
بلقیس معشوق نزار قبانی به مانند آیدا معشوق شاملو ، معشوقی متعالی است که به خاطر برتری های فکری و اخلاقی مورد توجه قبانی قرار گرفته است. به نظر می رسد که در طی بروز تحولات جدید در شعر و توجه به مضامین نوین، تغییری در نگرش شعرا به معشوق به وجود آمده است که بارزترین حالت آن را می توان در ترسیم سیمای معشوق در شعر شاملو و قبانی ملاحظه کرد؛ از این رو است که شاهد توجه به معشوق متعالی در شعر این دو شاعر نامدار به جای معشوق سنتی شعر می باشیم.
مقایسه شگردهای طنزپردازی «ابوالقاسم پاینده» با «جلال آل احمد»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طنز گونه ای از ادبیات
غنایی است که به قصد اصلاح نابسامانی ها، معایب و نقایص جامعه خویش را به تصویر می کشد
و مورد انتقاد قرار می دهد. از این جهت است که مؤثرترین نوع نقد محسوب می شود. این
شیوه بیانی، حاصل غرض ورزی و کینه توزی شخصی نیست، بلکه نگاهی انتقادی به نارسایی های
گوناگون جامعه است که با زبانی خاص همراه با خنده ناشی از رنج و ناراحتی بیان می گردد.
طنز امروزه کارکردی موسّع یافته و در قدیم با هجو و هزل و تمسخر هم پوشانی داشته
است. «ابوالقاسم پاینده» و «جلال آل احمد» از نویسندگان منتقد و طنزپرداز
معاصر فارسی هستند که آثار داستانی خویش را با گفتاری طنزآمیز آمیخته و به این
طریق از کاستی ها و زشتی های جامعه عصر خویش پرده برداشته و در پی بیداری مردم و
اصلاح امور بوده اند علیرغم هدف مشترک و بهره برداری از ابزارها و شگردهای مشترک، به
سبب تفاوت در خاستگاه و پایگاه اجتماعی و رویکرد، محصول کارشان متفاوت است. هدف از
مقایسه این دو نویسنده نشان دادن این تفاوت ها وشباهت هاست. هر دو نویسنده به لحاظ
زبانی و تاریخی نزدیک به هم هستند، ولی ابوالقاسم پاینده به نقد اجتماعی - فرهنگی
نظر دارد و جلال آل احمد به نقد سیاسی - اجتماعی. هر دو نویسنده از شگردهایی همچون
تشبیهات، کنایه ها و تعابیر عامیانه، واژه سازی های غریب و جز آن بهره برده اند،
اما تشبیهات طنزآمیز در آثار ابوالقاسم پاینده بسامد بیشتری دارد؛ در حالی که در
آثار جلال آل احمد کنایات و تعابیر عامیانه از بسامد بالایی برخوردار است.
نقد تطبیقی منطق الطیر اثر عطار و داستان های کانتربری اثر چوسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال نهم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳۵
45 - 62
حوزه های تخصصی:
فریدالدین عطار و جفری چوسر هر دو جایگاه ویژه ای در ادبیات و فرهنگ خود و ادبیات جهان دارند. آن ها استعداد شگرفی در سرایش شعر و نگارش نثر داشته اند. نقش بزرگ عطار در نگارش متون عرفانی و ارائه تعالیم عرفانی در ادبیات فارسی بسیار ستودنی است. چوسر نیز با بهره گیری از نثر شیوا و ساده و سبک انگلیسی به خصوص اش نام خود را در ادب انگلیس بلندآوازه نمود. هرچند هر دو شاعر از ملیت، زبان، و فرهنگ های مختلفی برخاسته اند، اما بهره گیری آن ها از مفاهیم مشترکی چون سفر، زیارت، و خودشناسی در آثار سترگ شان «منطق الطیر» و «داستان های کانتربری» به عنوان نقاط اشتراکی است که نه از سر تأثیرپذیری بلکه به علت جهانی بودن مفاهیم ادبیات به وجود آمده است.
ساختار شناسی خان های رستم و تارئیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با تعمق در نام حماسه پلنگینه پوش اثر شوتا روستاولی ، به طور ضمنی، این حماسه در ارتباط با شاهنامه فردوسی قرار می گیرد؛ زیرا در شاهنامه فردوسی رستم زرهی از پوست پلنگ یا ببر دارد و همچنین پلنگینه پوشی به کیومرث اسناد داده شده است. تارئیل پهلوان بنیادین حماسه پلنگینه پوش نیز جامه ای از پوست پلنگ بر تن دارد که یادآور جامه کیومرث در شاهنامه و ببر بیان رستم، پهلوان بنیادین شاهنامه فردوسی است. در این جستار نخست حماسه پلنگینه پوش معرفی می شود، پس از آن با بحث و بررسی و مقایسه عناصر هفت خان رستم و ده خان تارئیل با در نظر گرفتن جابجایی، شکست و دگرگونی در اسطوره ها، به این پرسش پاسخ داده می شود که بر اساس الگوهای پیشنهادی ساختارگرایان، عناصر خان های تارئیل در حماسه پلنگینه پوش شوتا روستاولی چه وجوه اشتراک و چه تفاوت هایی با عناصر خان های رستم در شاهنامه فردوسی دارد،. در ضمن نماد های شخصیت (قهرمان) و لباس و نام شخصیت، مکان، نبرد با حیوانات، موجودات شریر (ضدّ قهرمان)، یاریگران، عزیمت، تشرّف و... در این جستار مورد توجه است. نتیجه تحقیق نشان می دهد که ساختار هفت خان تارئیل پیچیده تر از هفت خان رستم است زیرا سفر خانی تارئیل در طِیّ چند سفر مقدماتی و اصلی انجام می گیرد. سفر خانی رستم به صورت خطی مستقیم از یک نقطه شروع و در یک نقطه پایان می پذیرد؛ ولی سفر خانی تارئیل به صورت دایره وار از نقطه ای که سفر خانی شروع شده، در همان نقطه نیز به پایان می رسد. رستم با نجات کاووس به هدف خود می رسد، ولی تارئیل با نجات نستان هنوز به مرحله تشرّف نرسیده است. از این رو دو سفر دیگر نیز باید انجام گیرد: ۱) سفر به سرزمین تازیان و سپاس گزاری از یاریگر خود و سپس بازگشت به وطن و رسیدن به پادشاهی (مرحله تشرّف) که آخرین خان وی است. ده خان تارئیل ژرف ساخت عرفانی دارد، در کل، حماسه پلنگینه پوش از نوع حماسه های عرفانی مانند حماسه گیل گمش است؛ زیرا عشقی عرفانی ساختار کلّی حماسه پلنگینه پوش را تشکیل می دهد و سفر خانی چندمرحله ای تارئیل نیز بر محوریت عشق نمادین زنی است که ده خان تارئیل را رقم می زند. در صورتی که محوریت عشق در هفت خان رستم حبّ وطن و عشق به ایران-زمین است.
مقاله به زبان فرانسه: ادبیات منطقه ای در جای خالی سلوچ اثر محمود دولت آبادی و کُلین اثر ژان ژیونو (La littérature régionale dans La Place vide de Solouch de Mahmoud Dowlatâbâdi et Colline de Jean Giono)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سبک نگارشی نویسنده نه تنها بر پایه انگیزه های شخصی و درونی وی بوده بلکه با بسیاری از عوامل مرتبط با محیط اجتماعی و جغرافیائی پیوندی ناگسستنی دارد. به عبارت دیگر، هیچ نویسنده ای نمی تواند خود را از تأثیر طبیعت، محیط اجتماعی و فرهنگی مکانی که در آن زندگی می کند به دور دارد. به همین خاطر ادبیات منطقه ای در کشورهای مختلف شروع به نشو و نما می کند. بر همین اساس بسیاری از نویسندگان سعی در پرداختن به اطلاعاتی در باب آب و هوا، گیاهان، آداب و رسوم، سنتها و ویژگیهای خاص روحی و اجتماعی محل تولدشان داشته اند.محمود دولت آبادی و ژان ژیونو از نویسندگانی هستند که به این امر اهتمام فراوان داشته اند. در این مقاله سعی بر آن است تا با ارائه توضیحاتی در باب ادبیات منطقه ای، تاریخ و مختصات آن در ایران و در فرانسه به تجزیه و تحلیل در باب اطلاعات داده شده در دو کتاب جای خالی سلوچ و کُلین پرداخته شود.
بررسی تطبیقی سیمای امام رضا (ع) در شعر دعبل خزاعی و سیّد حمیدرضا برقعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وصف شخصیّت امام رضا (ع) از موضوعات مهمی است که در کانون توجه شاعران فراوانی قرار گرفته است، از جمله این شاعران دعبل خزاعی، شاعر نامدار عصر عبّاسی و حمیدرضا برقعی، آیینی سرای معاصر ایرانی است. پژوهش حاضر بر آن است تا سروده های رضوی این دو شاعر را با رویکرد تطبیقی بررسی نماید. این مقاله کوشیده است ضمن استخراج وجوه تشابه و تباین در نوع نگاه دو شاعر به امام رضا (ع)، هنر زبان آن دو را در بیان سروده های رضوی بررسی نماید. پژوهش انجام شده بیانگر آن است که مفاهیم مشترک بسیاری همانند بیان شأن و مقام امام (ع)، امیدواری، حزن و اندوه، شفاعت خواهی و کرم و بخشندگی در شعر دو شاعر به چشم می خورد. امّا آنچه شایستة توجّه بوده و دو شاعر را از هم متمایز می سازد، آن است که دعبل در هجو دشمنان آن حضرت و بیان نفاق آن ها دادِ سخن می دهد و در بیان این مضامین، بیشتر از اسلوب خطابی بهره می گیرد، امّا توجّه برقعی به اشتیاق و دل باختگی و غرق شدن در شکوه و عظمت آن حضرت معطوف است و با اسلوب ادبی به بیان احساسات و عواطف درونی خویش می پردازد.
بررسی انتقادی مقالات ادبیات تطبیقی در ایران در دهه هشتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این جستار، مداقه در فهرست منابع مقالات ادبیات تطبیقی و ارجاعات پژوهشگر به منابع خود را به عنوان معیاری در درک چارچوب نظری و روش شناسی پژوهش، پیروی تطبیقگر از یکی از نظریه های ادبیات تطبیقی، میزان فهم وی از نظریه و در نهایت تعیین استانداردهای متوقع از تطبیقگر از سوی منتقدان پژوهش، در نظر گرفته ایم، چراکه منابع مورد استفاده پژوهشگر، مرجع آگاهی وی از حوزه نظری و روش شناسی پژوهش است. محور اصلی این مقاله، بررسی و تحلیل انتقادی مقالات ادبیات تطبیقی در ایران در دهه هشتاد است. نگارنده از یک سو می کوشد با بررسی منابع مورد استفاده در مقالات حوزه ادبیات تطبیقی، فقدان بنیان نظری، پای بند نبودن به نظریه و بدفهمی آن یا درک ناقص از آن را در پژوهش های ادبیات تطبیقی در ایران در دهه هشتاد نشان دهد و چرایی پویایی یا ناپویایی پژوهش های ادبیات تطبیقی در ایران به لحاظ نظری و روش شناسی را تبیین کند؛ از سوی دیگر تلاش می کند با بررسی ارجاعات پژوهشگران به منابع مورد استفاده خود و نحوه گزینش آنها، پای بندی پژوهشگر به روش شناسی ادبیات تطبیقی و بدفهمی نظریه و نیز تناقض میان نظریه و روش پژ وهش را بررسی و تحلیل کند.
ادبیات تطبیقی در ایران از لابه لای همایش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال نهم بهار ۱۳۹۴ شماره ۳۳
7 - 19
حوزه های تخصصی:
یکی از شاخص های رشد و بالندگی در هر علمی برگزاری همایش های تخصصی در آن علم به خصوص در مجامع دانشگاهی است. نخستین همایش در تاریخ این رشته از پژوهش های ادبی یعنی ادبیات تطبیقی به سال 1878 در پاریس باز می گردد. در ایران انجمن ادبیات تطبیقی نداریم یا دست کم فعال نیست. این حوزه در دانشگاه های ایران بیش از هفت دهه (از 1317) سابقه ندارد و از اواخر دهه هفتاد شمسی بود که دانشگاه ها همایش هایی را در موضوع ادبیات تطبیقی برگزار کردند. مقاله حاضر به آسیب شناسی علمی همایش های برگزارشده در این رشته می پردازد.
بررسی تطبیقی درمان درد فراق (نوستالژی) در شعر نازک الملائکه و سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درد فراق (نوستالژی) دردی است که به سبب جدایی و دوری از مطلوب یا اندیشیدن به نامطلوب در فرد تجلّی می یابد و شاعر یا نویسنده به بیان آن می پردازد. همچنین درمان درد فراق (نوستالژی) به تلاش شاعران برای رهایی از اندیشه دردناک و حسرت آور نوستالژی گفته می شود. نازک الملائکه (2007-1923) و سهراب سپهری (1307-1359) ازجمله شاعران نوستالژیکی معاصر ادبیات عربی و فارسی هستند که درد فراق (نوستالژی) در شعر آن ها به صورتی برجسته دیده می شود. ازآنجاکه هر دردی درمان خاصی می طلبد، این دو شاعر با توجّه به شناختی که از درد جان فرسود خویشتن داشته اند به ارائه راه هایی برای درمان پرداخته اند که در این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلیِ مجموعه های شعری دو شاعر و استفاده از منابع کتابخانه ای و بر اساس مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی به بررسی مقایسه ای راه های رهایی و درمان درد فراق (نوستالژی) در شعر دو شاعر پرداخته شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد هر دو شاعر برای درمان درد فراق راه حل های مشابهی ارائه داده اند؛ هر دو شاعر «ایمان و یاد خدا و غنیمت شمردن فرصت و در زمان حال زیستن» را راهِ رهایی از درد و رنج و رسیدن به آرامش، «پناه بردن به طبیعت» را برای درمان غم غربت و تنهایی، «پذیرفتن تقدیر» را برای درمان نوستالژی حاصل از اندیشیدن به مرگ و «خزیدن در سایه ها» را برای درمان نوستالژی بکار برده اند.
أدب الریف فی روایة ""الأرض"" للشرقاوی و""کلیدر"" لدولت آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کان الریف من أهمّ الموضوعات التی ردّدها الکتّاب فی آثارهم بما فیه من صفاء، ونقاء وطبیعة بکرة لم تفسدها المدینة المصطنعة وبما فیه من ظلم، وعسف، وحرمان، وتمییز یشوّه وجوهه ویکدّر صفائه. فقلّما نجد شاعرا أو کاتبا لم یکتب عن الریف وما یعانیه القرویون من ظلم، وتعسف وحرمان أو ما یزین الریف من طبیعة ساحرة وطیور مغرّدة وأشجار باسقة خاصة الرومانسیین الذین قد تغنّوا طویلا بالریف ومباهجه، والواقعیین الذین شمّروا عن السواعد وقاموا بالعمل الجادّ والدؤوب من أجل التعبیر عن مشاکل الریف والصعوبات التی یواجهها الفلّاحون الذین یقضون معظم وقتهم فی المزارع مقابل أجر زهید لا یسدّ جوعهم ولا یملأ بطنهم. فمن منطلق ذلک، تعرّضنا فی هذه المقالة لمدی أهمیة أدب الریف وصداه فی الأدبین الإیرانی والمصری، کما قمنا بمقارنة الروایتین اللتین قد تعدّان قمة هذا الأدب فی کلا البلدین. فقد درسنا أدب الریف فی مصر وإیران وأجرینا مقارنة بین روایتی ""الأرض"" للشرقاوی و""کلیدر"" لدولت آبادی وتحدّثنا عما یمیزهما وعن أوجه التشابه والتفاوت فی الروایتین. وفی هذا المجال وعلی مستوی المغزی والمضمون تطرقنا إلی هذه المحاور: قداسة الأرض، والدعوة إلی الثورة وسیطرة الواقع؛ وعلی مستوی التقنیة والشکل، تناولنا هذه الرکائز: اللغة، والشخصیات، ومسرح الأحداث والصراع.
تطبیق لغت فرس اسدی توسی و العین خلیل بن احمد فراهیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال نهم بهار ۱۳۹۴ شماره ۳۳
35 - 49
حوزه های تخصصی:
اصولاً کار فرهنگ نویسی یا واژه نگاری(Lexicographie) تهیه و ارائه مجموعه های واژگانی است که بر طبق اصول زبان شناختی یا بهره گیری از واژگان شناختی صورت می گیرد. مقایسه تطبیقی فرهنگ «لغت فرس» اسدی توسی در زبان فارسی، و «العین» خلیل بن احمد فراهیدی در زبان عربی به عنوان اولین فرهنگ های لغت با توجه به پیشینه فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و دینی مشترک نشان از آمیختگی و نزدیکی دو زبان فارسی و عربی و اثرپذیری آن ها از یکدیگر دارد.
وادی مجهول (بررسی نمادهای حکایت شاه و کنیزک از رهگذر تطبیق آن با داستان های شیخ سمعان، سیذارتا و داستان زندگی مولانا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حکایت شاه و کنیزک یکی از محوری ترین حکایت های مثنوی است که با توجه به قرار گرفتنش بعد از نی نامه و نیز تأکید خود مولانا بر اهمیت آن، بسیار مورد توجه مفسران مثنوی قرار گرفته است. قاطبه ی مولوی پژوهان این حکایت را داستانی نمادین دانسته اند که مولانا در قالب آن تلاش کرده به موضوع پراهمیت آفرینش و کمال انسان اشاره کند. در این مقاله با روش تحلیل- مقایسه ای تلاش شده با بهره گیری از چند داستان عرفانی دیگر همچون حکایت شیخ سمعان از عطار، رمان سیذارتا اثر هرمان هسه شرق شناس شهیر آلمانی و همچنین روایت زندگی مولانا و دیدار او با شمس تبریزی، ضمن ارائه ی تفسیری نو از نمادهای حکایت شاه و کنیزک، به بررسی موضوع جایگاه دنیا در رسیدن به کمال از منظر مولانا نیز پرداخته شود.
مطابق تفسیر ارائه شده در این مقاله به نظر می رسد به عکس آن چیزی که تفکر صوفیانه ی منحط، درباب کناره گیری و عزلت از دنیا به مخاطبانش القا می کند، از نگاه تفکر اصیل اسلامی، دنیا به منزله ی مزرعه و متجری است که آدمی برای رسیدن به بهشتی صدچندان بهتر و بالاتر از بهشتی که در آغاز در آن سکنی داشته، بدان هبوط کرده است.
مقایسه طلسم حیرت بیدل با سفرنامه روح از فضولی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ملا محمد فضولی بغدادی، (890-963 ه.ق) شاعری است که به سه زبان فارسی، عربی و ترکی آثاری به نظم و نثر دارد. یکی از آثار او به نثر فارسی، «سفرنامة روح» است که به «حسن و عشق» و «صحت و مرض» نیز مشهور است. این اثر داستان ورود روح به بدن، ازدواج او با مزاج و سیر و سفر او در سرزمین بدن است. بیدل دهلوی شاعر بزرگ سبک هندی، (1054-1133ه.ق) نیز در مثنوی خود به نام «طلسم حیرت» بعد از مقدماتی در تحمید و بیان منشأ آفرینش و اظهار عجز در برابر ذات متعال و نعت رسول اکرم، داستانی از شاه روح می گوید که از مقام اطلاق به سیر ناسوت می آید و به جسم وارد می شود و مراحلی را در این منزلگاه طی می کند. در این مقاله با معرفی فضولی و بیان زمینه های مشترک و مساعد برای آشنایی بیدل با وی و آثارش بویژه «سفرنامة روح»، امکان استفادة بیدل از این اثر را در سرودن طلسم حیرت، مطرح می-کنیم. سپس به بررسی ساختار و عناصر و مقایسة این دو اثر و میزان شباهت آنها می پردازیم.
بررسی ناسیونالیسم ایرانی و عربی و بازتاب آن در شعر دوران مشروطه ایران و نهضت عرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ناسیونالیسم از جمله مفاهیمی است که به دنبال آشنایی با تمدن غرب در اوایل قرن نوزدهم، وارد ادبیات سیاسی ایران و کشورهای عربی شد و رشد آن، زیادی محصول استعمار بود. از آن جای که وقایع این دوران تمامی جنبه های زندگی اجتماعی را تحت تأثیر قرار داده بود، شاعران این دوره در نقش مصلحان اجتماعی ظاهر شدند و محتوای شعرشان را در خدمت بسط اندیشه های جدید مخصوصاً ناسیونالیسم قرار دادند که در نتیجه شعر از حالت ذهنیت گرایی بیرون آمد و حالت عینیت گرا و رئالیستی یافت. در این مقاله به شیوه توصیفی تحلیلی ناسیونالیسم ایرانی و عربی در دوران نهضت عربی و مشروطه ایران مورد بررسی و مقایسه قرار گرفته و چهار مؤلفه ناسیونالیسم؛ یعنی زبان، تاریخ و فرهنگ، سرزمین و دین در شعر شاعران بزرگ این عصر بررسی شده با این هدف که دیدگاهی نسبتاً جامع و گویا ارائه شود. در نهایت این نتیجه به دست آمد که ناسیونالیسم عربی به دلیل پراکندگی سرزمین، تنوع تاریخی، تعدد ادیان و نقش دوگانه حکومت عثمانی با چالش های زیادی روبرو بوده است. در ناسیونالیسم عربی، زبان عربی بیش از سایر مؤلّفه ها مدنظر بوده، ولی در میان شاعران ایرانی، بیش تر بر تاریخ و فرهنگ و سرزمین تکیه شده است. دین اسلام نیز به دلیل حضور تاریخی و مبارزه با استعمار در میان شاعران ایرانی و عربی به عنوان یکی از عناصر ناسیونالیسم مورد توجّه قرار گرفت؛ از این روی ناسیونالیسم ایرانی و عربی بر خلاف نوع اروپایی نه تنها ضد دین نبود بلکه رنگ دینی هم داشت.
بن مایه های فوتوریستی در شعر ولادیمیر ماکایوفسکی و طاهره صفارزاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مکتب فوتوریسم که در قرن بیستم با کوشش فیلیپو توماسو مارینتّی به ادبیات و هنر ایتالیا معرفی شد، پس از چندی از مرزهای ایتالیا گذشت. روسیه تنها کشوری بود که موج آوانگارد فوتوریسم را کامل پذیرفت و بخش عظیمی از ادبیات قرن بیستم خود را به دست مؤلّفه های فوتوریسم مبتنی بر انقلاب، تکنولوژی، کاربرد اصطلاحات مربوط به مظاهر جامعه مدرن و همچنین به چالش کشیدن سنت ها سپرد.
با آغاز نهضت مشروطه ایران و باز شدن درهای غرب، تبادلات فرهنگی و ادبی ایران و روسیه نیز آغاز شد. یکی از مکاتبی که به این واسطه تأثیر زیادی بر شعر شاعران ایرانی داشت مکتب فوتوریسم بود. ولادیمیر مایاکوفسکی به عنوان شاخص ترین چهره این مکتب، الگوی مناسبی برای تطبیق شعر شاعران فوتوریست ایرانی با مؤلّفه های فوتوریسم روسی است. در ادبیات ایران نیز طاهره صفّارزاده به عنوان شاعری انقلابی که چندین سال در غرب تحصیل کرد و رکود فرهنگی ادبی را تاب نیاورد و درصدد تغییر رویکرد ادبیات ایران بود و همچنین اشعارش شواهد زیادی از مؤلّفه های فوتوریسم دارد، بهترین گزینه برای این تطبیق است. از این رو در این مقاله درصدد هستیم با توجه به کارکرد مکاتب ادبی در حوزه ادبیات تطبیقی، وجوه مشترک شعر ولادیمیر مایاکوفسکی و طاهره صفّارزاده را از رهگذر مکتب فوتوریسم بررسی کنیم.
مقایسة بنمایه های پایداری نسیم شمال و صالح محمود هُواری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیّات پایداری واکنش فکری فرهنگی ملّت های تحت سلطه است. ملّت ها با اینکه از جغرافیا، فرهنگ، منش و آرمان های مختلف برخوردارند، امّا بنمایه های ادبیّات پایداری در جای جای دنیا در اغلب موضوع ها، جهت گیری واحدی را دنبال می کند. پژوهش حاضر بر آن است تا با روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر مکتب امریکایی ادبیّات تطبیقی، بنمایه های ادبیّات پایداری را با محوریّت دیوان «باغ بهشت» نسیم شمال، شاعر دورة مشروطه در ایران و دیوان «مرایا الیاسمین» صالح هواری، شاعر معاصر فلسطینی، که هر دو از شاعران متعهّد در قبال سرزمین و مردم خود هستند، با هم مقایسه نماید و بیش از پیش زوایای پنهان و ناگشودة ادبیّات پایداری را در ایران دورة مذکور و فلسطین معاصر بنمایاند. از مهم ترین یافته های این پژوهش آن است که نسیم شمال اندیشه های خود را در مقولة مبارزه و پایداری با زبان صریح و آشکار بیان کرده است و صالح هواری به زبان رمز و اشاره.