فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۳٬۵۱۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
از ابزارهای کارآمد زبان شناسی نقش گرا که به بررسی عوامل مؤثر در استنباط معانی می پردازد؛ بافت موقعیتی1 است که رابطه واژگان و جملات را با مصادیق خارج از نظام زبان بررسی می کند. بررسی این بافت منجر به درک معانی شگردهای ادبی از جمله وصف های هنری می گردد. وصف های هنری2 همان کاربست هنریِ صفت در کلام است که به سبب قرار گرفتن در بافت کلام ادبی، دلالت های متفاوت پیدا می کند. در این پژوهش با روش توصیفی_تحلیلی و با استناد به مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی بر آن شدیم تا با توجه به نظریه زبان شناسی نقش گرای هلیدی، به معناشناسی وصف های هنری اشعار حافظ موسوی (1333ش) شاعر معاصر ایرانی و ودیع سعاده (1948م) شاعر معاصر لبنانی بپردازیم. نتایج پژوهش بیانگر آن است که مدلول های وصف های هنری اشعار دو شاعر به دو دسته تاریک و روشن قابل تقسیم است که بسامد مدلول های تاریک در اشعار به سبب ترسیم موضوعات اجتماعی بیش از مدلول های روشن است؛ اگرچه غالباً روزنه ای از امید در سراسر اشعار دو شاعر نمایان است. روایی بودن و افعالِ متناسب با آن از بارزترین ویژگی های سبکی وصف های هنری اشعار دو شاعر است. انتخاب شاعر به عنوان مشارک اصلی بندها باعث حضور مستقیم آن ها در فضای اشعار شده است. وجه اخباری در بندها پربسامد بوده و القاگر مفهوم احتمال و تداول در قالب عنصر وجهی وابسته سازی است؛ زیرا دو شاعر وصف های هنری را چون عرصه ای برای بیان شرح حال خود و جامعه برگزیده اند. .
تأثیرگذاری هنر مدرن بر ادبیات نوگرا و بازی های ویدیویی (مطالعه موردی رمان «اولیسِ» جیمز جویس و بازی «دارک سولزِ» هیدتکا میازاکی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بازی های رایانه ای به جهت تازه تاسیس بودن و هم پوشانی بسیار با سینما و ادبیات، دو جنبه متفاوت از خود را نمایش می دهند که درخور مطالعات تطبیقی است. در این مقاله عناصر هنر مدرن و تاریخ ادبیات نوگرا در شکل گیری بازی های ویدیویی بررسی می شوند و سپس موارد مشابه در رمان « یولسیس» از جیمز جویس و بازی های «دارک سولز» از هیدتکا میازاکی مورد تحلیل و تطبیق قرار می گیرند. هدف پژوهش بررسی تاثیرگذاری ویژگی های هنر مدرن بر ادبیات نوگرا و بازی های ویدیویی و همچنین بیان تغییر ماهیت عناصر مشترک آنها است. هدف فرعی پژوهش مقایسه این بازی ها با دیگر عناوین رسانه بازی های رایانه ای و پاسخ به این سوال است که: چگونه بازی ها و بطور کلی رسانه های جدید هم می توانند در بطن خود هویتی کلاسیک و مدرن را شکل دهند؟ و جایگاه بازی های مورد مطالعه در این عرصه کجا قرار دارد؟ روش تحقیق تحلیلی و تطبیقی است. یافته های پژوهش مبین این است که رمان اولیس از « جیمز جویس» و بازی های مجموعه «دارک سولز» از هیدتکا میازاکی در عناصر «رد روش روایی رمان»، «رد قهرمان سنتی»، «رد حادثه پردازی»، «تجربه های جدید زبانی»، «رهایی از زمان و آزادی زمان»، «اهمیت دادن به تداعی معانی»، «اهمیت ندادن به متعارفات»، «تمایل به توهم و خیال»، «شرکت دادن خواننده در رمان»، «طرح مساله حقیقت» و «بحث از عقاید و فلسفه ها» مشابهت و تطابق دارند.
بررسی تطبیقی بازنمایی استعمار در رمان های «الصبار» و «سمفونی مردگان»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مردم خاورمیانه –از جمله مردم ایران و فلسطین- در قرن بیستم با جریان مدرنیته روبرو شدند. آنها در این تقابل، وضعیت نسبتا همسانی داشتند؛ چراکه آن ها از یک سو، وارث سنت هایی سخت تنیده و کهن -چون پدرسالاری- بودند و از سویی دیگر با جریانی عصیان گر رویارو شدند که همه چیز را در خود می بلعید و می برد. در عرصه سیاست نیز با استعمار مواجه شدند که به انحاء مختلف سعی در بهره بری از سرزمین شان داشت. سنت ( به شکل خاص سنتِ پدرسالاری)، مدرنیته و استعمار سه بن مایه اصلی داستان های سمفونی مردگان از عباس معروفی و الصبار از سحر خلیفه اند. بررسی تطبیقی این دو اثر داستانی، تجربه تاریخی مشترک دو ملت ایران و فلسطین را در مواجهه با مدرنیته نشان می دهد و ماهیت استعمار و نظام سلطه را عریان می کند و از ضعف ها و قوت های سنت و مدرنیته پرده برمی دارد. از این رو، در پژوهش حاضر سعی شده که نمودهای استعمار، نظام سلطه در دو رمان تحلیل شود و پیوند این دو با جوامع سنتی (خانواده، روشنفکران و بازاری ها) تبیین گردد. نتایج پژوهش نشان دهنده این است که در هر دو داستان، سنت پدرسالاری، چون عنصری همگام با استعمار و استبداد به تصویر کشیده شده است. نویسندگان دو داستان، نظام سرمایه داری را دنباله استعمار دانسته اند و تجربه های همسانی را از استثمارگری های این نظام در خاورمیانه، روایت کرده اند. در هر دو داستان، قهرمان، جوانی شاعر است که با یاری دیگر شخصیت ها -خاصه، زنان- در برابر استبداد و استعمار می ایستد.
مقایسه تطبیقی مؤلفه های عشق در اندیشه مولانا جلال الدّین بلخی و اروین یالوم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۳
1 - 29
حوزه های تخصصی:
عشق از مهم ترین و اساسی ترین مباحث عرفانی است که در عرفان اسلامی و در آثار و اندیشه مولانا به طور بارز، مطرح گردیده است؛ به نحوی که در مثنوی، عشق، یکی از راه های رسیدن به وصال پروردگار و فنا شدن در ذات او و بقا یافتن به اوست. در اندیشه عرفانی مولانا، غایت و نهایت عشق، وحدت عاشق و معشوق است؛ ولی در نظر یالوم، عشق یکی از مؤلفه های معنابخش زندگی است. او به قدرت عشق در تحوّل فرد و معنابخشی به زندگی اذعان دارد. اگرچه او عشق را به خلسه های مذهبی تشبیه کرده است؛ اما به دلیل عدم باور به ماوراءالطبیعه و عدم توجّه به امور معنوی در میان اقسام عشق، تنها به عشق زمینی توجّه کرده است. در میان اقسام عشق زمینی، توجّه او بیشتر معطوف به عشق نفسانی و به نوعی اخلاقی است. این پژوهش درصدد آن است تا به شیوه توصیفی- تطبیقی به بررسی مؤلفه های عشق در اندیشه مولانا و یالوم بپردازد. نتیجه پژوهش بیانگر آن است که یالوم برآن است که عشق باید بالغانه و رشد یافته باشد و معتقد است، عشق با خود مسئولیّت به دنبال می آورد و فرد عاشق باید در برابر نیازهای جسمانی و روانی معشوق، پاسخگو باشد و برای منحصر به فرد بودن او، ارزش قائل شود. مولانا نیز همانند یالوم معتقد است که عشق به زندگی، معنا و گرمی می بخشد و همچنین عشق با خود مسئولیت را به دنبال می آورد؛ به نحوی که همسو بودن او در این نظریّه با یالوم به وضوح در اشعارش نمایان است.
واکاوی بن مایه های همگون ادبیات اعتراض در شعر عبدالکریم الکرمی و عارف قزوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
488 - 513
حوزه های تخصصی:
دو کشور ایران و فلسطین به دلیل برخورداری از دین مشترک، باورها و اعتقادات نزدیک به هم و تجربه های مشترک سیاسی - اجتماعی، مورد توجه شاعران و نویسندگان قرار گرفته اند، در این میان شاعران، به عنوان رهبران ادبی با تکیه بر رسالت اجتماعی خویش، نقش برجسته ای در بارور کردن روح انقلابی مردم و برچیده شدن بساط ظلم و بی عدالتی داشته اند. دو تن از چهر ه های برجسته این رسالت در این دو کشور، عبدالکریم الکرمی و عارف قزوینی هستند که با اشعار خطابی و کوبنده خود به خوبی توانستند در برابر توطئه های دشمنان بایستند و روح بیداری و تحرک و اعتراض را در مردم بدمانند. در پژوهش حاضر، با به کارگیری روش توصیفی- تحلیلی و تکیه بر مکتب ادبیات تطبیقی آمریکا، به بررسی برخی عناوین مطرح در ادبیات اعتراض در اشعار دو شاعر پرداخته شده و در پایان برخی نتایج حاصل شد: وطن دوستی و اعتراض علیه توطئه های دشمنان و استعمارگران، اعتراض علیه عملکرد حاکمان نالایق، محکوم نمودن عدم اتحاد و عدم یکپارچگی مردم، اعتراض علیه مزدوران و وطن فروشان از مهمترین مضامین ادبیات اعتراض در اشعار دو شاعر هستند. هر دو شاعر با زبانی تند و انتقادی؛ گاه صریح و گاه نمادین به تقبیح کژی ها و نابسامانی های موجود در جامعه پرداخته و احیای هویت ملی را در دستور کار خود قرار داده اند. هر دو یکی از عوامل نابسامانی را بهانه های مختلف دودستگی و اختلاف دانسته که در نظرگاه عارف وجود اختلافات دینی و مذهبی یکی از ریشه های اساسی آن را تشکیل می دهد.
تحلیل ریخت شناسانه ی” داستان اسکندر و دارا " در شرفنامه بر اساس نظریه ریخت شناسی ولادیمیر پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۵
131 - 145
حوزه های تخصصی:
تحلیل داستان ، نوین ترین شیوه های تحقیقات ادبی است .کانون توجه دانش پژوهان قرار گرفته. مقالات زیادی مانندمقاله ادبیات تطبیقی نوشته جعفر حمیدی عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی مقاله بررسی تطبیقی عنصر" طرح " درداستانهای کهن و امروزی نوشته منصوره شریف زاده هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و زارت علوم در مجله مطالعات ادبیات تطبیقی انجام شده . روش فرمالیستها که منجر به مکتب ساختارگرایی شد، برروش تحقیقات پزوهشگران موثر واقع شد. چهره ی تاثیر پذیر از روش فرمالیستها، ولادیمیر پراپ است. اوبا بررسی قصه پریان می کوشید قصه را به کوچکترین واحد ساختاری ( سی و یک خویشکار ) تجزیه کند و با کل داستان ارتباط دهد. روش پراپ بهترین شیوه های تحلیل و طبقه بندی ریخت داستان های حماسی آنهاست . این مقاله نمودار خویشکارهای پراپ و روش او در داستان " اسکندر و دارا" شرفنامه ی نظامی را بررسی می کند تا مشخص شود نظریه پراپ تا چه اندازه بر این داستان منطبق است . نتیجه بررسی نشان می دهد داستان قابل بررسی با کار کردهای ریخت شناسی پراپ می باشد. داستان ، حرکت از تعادل به عدم تعادل تا رسیدن به فاجعه نهایی است «بخواسته رسیدن» و «ناکام ماندن» دو کنش اساسی داستان هستند که اسکندر جویای برقراری عدل و داد تا حدی به آن دست می یابد به مقام پیغمبری می رسد. به آب حیات دست نمی یابدخویشکاریهای داستان ( کشمکش و پیروزی ) ؛ ( کشمکش و ناکامی )است.
جستاری بینارشته ای در بازیابی رگه های بِه دینیِ عصر ساسانی در داراب نامه طرسوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
91 - 111
حوزه های تخصصی:
نوشتار پیش رو در راستای پژوهش های تطبیقی و مطالعات بینارشته ای در سه ساحت ادبیات، تاریخ و الهیات مجموعه ای از باورها و اساطیر مزدیسنی در اواخر دوره ساسانی و دوره آغازین اسلامی را در قالب کتاب داراب نامه طرسوسی بررسی کرده است. در این جستار که به روش توصیفی – اسنادی به انجام رسیده، فرض پژوهشگران این است که به دلیل وجود رگه های حماسی و اساطیریِ انکارناشدنی این قصه، به تبع عناصر و بُن مایه های حماسی و اساطیری ملی، سامی و اسلامی در آن دیده می شود. در این قصه عناصر زرتشتی، بِه دینی مزدیسنی ساسانی، زروانیسم، عناصر مانوی، سامی و اسلامی حضوری پررنگ دارد. پرسش های جستار حاضر این است که چه عناصر و باورهایی در آیین بِه دینی مزدیسنی ساسانی وجود داشته و درواقع این آیین در کتاب مورد پژوهش شامل چه عناصری است؟ اهمیت و ضرورت پژوهش در بازشناسی باورها و اعتقادات ایرانیان دوره میانه و دوره ساسانی است تا مراحل تکامل و دگرگونی و حتی آمیزش آن را با دیگر عناصر اعتقادیِ التقاطی، هم سو یا مخالف گزارش کند. درحقیقت از این راه و به مدد منابعی غیر تاریخی، همچون قصه های عامه، می توانیم تاریخ رشد تمدن و فرهنگ ایران را بازکاویم. یافته ها نشان داد که تلفیقی از آیین های اوستایی، مانوی- مندایی و اسلامی در این قصه دید می شود. این مزج اعتقادی و آیینی در داراب نامه در مقوله هایی همچون عناصر زرتشتی و حماسی- ملی مانند جزا و پاداش و همیستگان، تیشتر، کیومرث و جمشید و تهمورث دیوبند، ارزیز و مس گداخته، کوه قاف و البرز، یأجوج و مأجوج و قلعه دیوهره وجود دارد، در بخش عناصر پسازرتشتی مواردی همچون عناصر آیین مانی، آیین مندایی و صابئین، عناصر سامی و عناصر اسلامی وجود دارد که هرکدام شامل مؤلّفه هایی بود که خود این مؤلّفه ها نشان دهنده اشتراک و همسانی مظروف با اختلاف در ظرف آنان است.
بررسی تطبیقی تنوع واژگان در دوبله عربی و فارسی انیمیشن Inside Out بر اساس الگوی جانسون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۶
21 - 37
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر تحلیل های آماری به عنوان ابزار ارزیابی ویژگی های مستقل متون به کار می رود. کیت جانسون (Keith Johnson) از نظریه پردازان سبک شناسی آماری معتقد است با محاسبه نسبت تنوع واژگان هر متن می توان به سبک آن متن دست یافت. در مطالعات ترجمه نیز می توان از این الگو برای بررسی تنوع واژگان متن مقصد و مقایسه آن با متن مبدأ استفاده نمود. انیمیشن Inside Out (2015م) برنده جایزه اسکار بهترین انیمیشن است که به واسطه موضوع جذاب روانشناسی و تصویرسازی های هنرمندانه مفاهیم ذهنی، مورداستقبال چشمگیری قرارگرفت. فیلم نامه این انیمیشن از لحاظ سبکی، مملو از واژگان عمومی و تخصصی است، ویژگی ای که در ترجمه فیلم نامه آن نیز مشهود است. در این پژوهش تلاش می شود با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی و با استناد به الگوی جانسون، تنوع واژگانی دوبله عربی و فارسی انیمیشن فوق بررسی تطبیقی شود. نتایج نشان می دهد واژگان دوبله عربی انیمیشن (%52) مقداری متنوع تر از دوبله فارسی آن (%45) است. علت این تنوع واژگان را می توان در فرایند تولید واژه در زبان عربی (برپایه اشتقاق) و تفاوت بارز آن با فرایند تولید واژه در زبان فارسی (برپایه ترکیب) جستجو کرد؛ زیرا فرایند اشتقاق امکان تولید واژگان متنوع تری به نسبت فرایند ترکیب را مهیا می سازد.
تحلیل بینامتنی سمفونی مردگان و مرگ فروشنده؛ بر اساس نظریه ژولیا کریستوا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
801-824
حوزه های تخصصی:
بر پایه نظریه کریستوا، بینامتنیت عمدتاً شیوه ای است که نشان می دهد هر متنی بر پایه متن های پیش از خود شکل گرفته است و روشی است که تاریخ را به ساختارگرایی و متن ها و تفسیرهای یتیم و تنهایش وارد می کند. بر اساس این شیوه، بعضی مقالات و تحقیقات پیشین، رمان سمفونی مردگان را بازتابی از رمان خشم و هیاهو یا رمان باری دیگر شهری که دوست داشتم دانسته اند. هرچند همه این اثرپذیر ها قابل بحث و بررسی است، اما به سبب شباهت بعضی ابعاد فرهنگی و یکسانی برخی وقایع تاریخی و فرهنگی، مانند رخ دادن جنگ های جهانی، نظام فراگیر فاشیسم و سرمایه داری ممکن است خیلی از متون ادبی را از نظر ساختاری و محتوایی به هم نزدیک کند؛ اما به نظر نگارندگان، مهمترین اثری که از نظر محتوایی و ساختاری به رمان سمفونی مردگان نزدیک است، نمایشنامه مرگ فروشنده است که در این مقاله تلاش گردیده این اثرپذیری تا حدودی مشخص گردد. درواقع مطابق تشابهات تاریخی، و تجربه مشترک ملل مختلف در وقایع تاریخی، به جرأت می توان گفت سمفونی مردگان نمونه ای ایرانی شده از نمایشنامه مرگ فروشنده اثر آرتور میلر است که نویسنده مطابق وقایع آن زمان و به سبب اشتراکات تاریخی ملل مختلف توانسته اثری همسان با نمایشنامه آرتور میلر پدید آورد.
بررسی ویژگی های اقتباس ادبی از کلیله و دمنه در داستان دو جانور. ایخنیلات نوشته آلِکسِی رِمیزوف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبیات تطبیقی دوره ۱۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۳۸)
127 - 157
حوزه های تخصصی:
کلیله ودمنه یکی از آثار ماندگار و تأثیرگذار ادبی در جهان است که به زبان های مختلف ترجمه شده و حکایت ها و تمثیل هایش بارها محلّ اقتباس نویسندگان مختلف جهان بوده است. در ادبیات روسی نیز از جمله در فابل های لِف تالستوی و ایوان کریلوف نمونه های فراوانی را از این کتاب می توان جُست. آلکسی رمیزوف، یکی از نویسندگان مطرح روسی در قرن بیستم با تکیه بر سنّت اقتباس ادبی، بسیاری از مضامین و درون مایه ها و حتّی جملات آثار کهن را در داستان های خویش بازتاب داده است. او با تکیه بر کتابی مُلهم از ترجمه اسلاویِ کلیله ودمنه، اثری با نام داستان دو جانور. ایخنیلات را نوشته که در این جُستار برآنیم تا به روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و با رویکرد بررسی تطبیقی آثار نامبرده، دریابیم چه وجوه تناظر یا تشابهی میان شخصیّت ها و وقایع دو اثر وجود دارد و رویکرد نویسنده در این اقتباس ادبی چه بوده است؟ بررسی ها نشان داد که داستان رمیزوف براساس دو باب نخستین کلیله ودمنه نگاشته شده و فقط ماجرای اصلی دو شغال اِستِفانیت (کلیله) و ایخنیلات (دمنه) مدّنظرِ نویسنده بوده است. ماجراها با همان توالیِ اثر اصلی آمده اند، امّا، فقط تعداد اندکی از حکایت ها و تمثیل هایِ متن اصلی، در داستان رمیزوف نقل شده است. رمیزوف هم در مقدّمه اثرش با آوردن داستان برزویه پزشک و هم در انتهای داستان با آوردن تاریخچه پیدایش اثر، اشارات و ارجاعات آشکاری به اقتباس از کلیله ودمنه داشته است. او کوشیده است تا پیوندی میان دنیای کهن و دنیای نو با تکیه بر عنصر معاصرسازی برقرار نماید.
نشانه شناسی فرهنگی رمان های هم نوایی شبانه ارکستر چوب ها و واحه غروب (خوانشی تطبیقی برپایه الگوی طبیعت و فرهنگ یوری لوتمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
1 - 18
حوزه های تخصصی:
یوری لوتمان نشانه شناسی فرهنگی را برپایه تقابل های تعاملی در سه الگوی طبیعت و فرهنگ، آشوب و نظم، خودی و دیگری تبیین کرده است، چنان که نشانه شناسی فرهنگی وی توانسته است پیوند ساختارهای مبتنی بر رمزگانی ویژه را در یک نظام تقابلی - تعاملی تفسیر کند. لوتمان تأثیر و تأثّر طبیعت، فرهنگ و رمزگان آن ها را روی شخصیت ها و کنش های آنان با سه الگوی یادشده نشان داده است. هدف نشانه شناسی فرهنگی، مطالعه مناسبات بینافرهنگی نظام تقابلی و تعاملی الگوی طبیعت و فرهنگ است که گستره فرهنگ خودی و رمزگان آن را دربرابر نافرهنگ یا فرهنگ دیگری تبیین می کند. رمان های مهاجرت گستره مناسبی برای مطالعه تقابل، تعامل، تنگناهای طبیعت و فرهنگ و رمزگان آن ها هستند. نوشتار پیش رو مؤلّفه های اساسی ساختار شخصیت ها و کنش های آنان را در رمان هم نوایی شبانه ارکستر چوب ها از رضا قاسمی و رمان واحه غروب از بهاء طاهر برپایه الگوی طبیعت و فرهنگ لوتمان با خوانشی تطبیقی به روش توصیفی - تحلیلی بررسی کرده است. هدف پژوهش تبیین جایگاه شخصیت ها و کنش های آنان مبتنی بر تقابل و تعامل بینافرهنگی فرهنگ مبدأ و مقصد در رمان های مورد مطالعه است. دستاورد پژوهش نشان می دهد، این دو نویسنده فرهنگ خودی را در تلاطم مهاجرت شخصیت ها به فرهنگ میزبان مبتنی بر مؤلّفه های طبیعت و فرهنگ حفظ کرده اند، چنان که رمان های این دو نویسنده در مؤلّفه های اجتماعی جنسیت، ازدواج و غلبه قدرت (قتل) با الگوی نسبی طبیعت - فرهنگ هم خوانی دارند. بافت مکانی و فضاسازی واحه غروب با الگوی طبیعت سازگار است، امّا رمان هم نوایی شبانه ارکستر چوب ها با الگوی فرهنگ هم گرایی دارد.
معرّفی و تحلیل توصیفی دیدگاه های سعید علّوش در ادبیّات تطبیقی جهان عرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
99 - 126
حوزه های تخصصی:
سعید علّوش منتقد و مترجم مغربی از پژوهشگران برجسته ادبیّات تطبیقی در جهان عرب به شمار می آید. آثار وی در این حوزه در معرّفی مکتب های مطرح ادبیّات تطبیقی و کتاب شناسی این دانش در جهان عرب نقش اساسی داشته است. علّوش در ادبیّات تطبیقی معاصر، بیشتر در مسیر تحقّق پنج هدف اساسی حرکت نموده است؛ الف: معرّفی تاریخچه و نقد مکتب های مشهور ادبیّات تطبیقی. ب: نقد فرهنگی ادبیّات تطبیقی. ج: بررسی وضعیّت کنونی ادبیّات تطبیقی در جهان عرب و چالش های فراروی آن. د: تأکید بر نظریه اسلامی ادبیّات تطبیقی. ه : نقش ترجمه در ادبیّات تطبیقی. لذا این پژوهش توصیفی تحلیلی برآن است ضمن معرفی سعید علّوش، به تحلیل دیدگاه های وی در باب ادبیات تطبیقی عربی نیز بپردازد که درنهایت به این مهم ره یافت ه است، که علّوش ضمن در پیش گرفتن اهداف نامبرده و برجسته نمودن نقش عرب در ادبیّات تطبیقی غرب، نقص ها و اشتباهاتی چند در آثار و گفته های خویش داشته است؛ ازجمله آنکه علّوش بعد از نوشتن رساله دکتری و چاپ آن کار جدیدی نکرد و تمام کارهای چاپ شده وی تکرار مطالب رساله دکتری است. متهم کردن مجله الدراسات الادبیه و تلاش های محمد محمدی به تلاش برای تقویت جنبش امل از اشتباهات فاحش کتاب مکونات الادب المقارن و مدارس الادب المقارن است که با روح علمی سازگاری ندارد و نیز پریشانی نویسنده در کاربرد واژگان غلوآمیزی چون مکتب اسلاوی و عربی هم از دیگر اشکالات کار اوست.
بررسی مؤلفه های عرفانی در متون دو مکتب اسلامی و هندی (باتیکه بر دیدگاههای مولوی و محمد داراشکوه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۵
116 - 130
حوزه های تخصصی:
ریشه مشترکات فرهنگی، ادبی و دینی ایران و هند را می توان از گذشته های بسیار دور جستجو کرد و بسیاری از مضامین و تمثیلات مورد استفاده در متون عرفانی ایرانی و هندی مشابه یکدیگر هستند. شباهت بین تصوف اسلامی با عرفان دیگر اقوام جهان، بی شک در خور توجه بسیار است، اگرچه ویژگی های مشترکی در تجارب عرفان جهان وجود دارد اما نباید انتظار داشت که همیشه و همه جا با کلمات مشابهی بیان شده باشند. در این مقاله شباهت های موجود در میان بعضی از آداب و آیین های دو مکتب عرفانی اسلامی و هندی بررسی شده است. از مطالعه دقیق منابع هندی و کتاب های صوفی فارسی، در روش های تربیتی و سیر و سلوک شباهت های زیادی دیده می شود که مهمترین آن ها عبارتند از: ارزش وجود انسان و اهمیت آن در ادبیات عرفانی ایران و هند، تجلی عشق و معرفت در عرفان ایرانی و هندی، تعدد منازل و مقامات سلوک، ارزش و اهمیت مقام دل، ارزش مقام پیر و مرشد، زهد و ریاضت، مبارزه با نفس، نظریه فنا.
بررسی تطبیقی «عشق» در داستان «از خم چنبر» دولت آبادی و داستان «هرگز رهایم مکن» ایشیگورو بر اساس نظریه «مثلث عشق استرنبرگ»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲شماره ۲۸
317 - 346
حوزه های تخصصی:
این مقاله در زمینه ادبیات تطبیقی با استفاده از نظریه روانشناختی «مثلث عشق» استرنبرگ، به بررسی «عشق»، یکی از رایج ترین مضامین ادبیات داستانی، در دو رمان داخلی و خارجی معاصر پرداخته است. از نظر استرنبرگ، عشق دارای سه مؤلفه شامل «صمیمیت»، «هوس» و «تعهد» است. بر اساس چگونگی ترکیب این مؤلفه ها با یکدیگر هشت نوع عشق به وجود می آید؛که عبارتند از: «فقدان عشق»، «دوست داشتن»، «شیفتگی»، «عشق پوچ»، «عشق رمانتیک»، «عشق رفاقتی»، «عشق ابلهانه» و «عشق کامل». این پژوهش، مؤلفه های مذکور را در دو داستان «از خم چنبر» اثر «محمود دولت آبادی» نویسنده معاصر ایرانی، و داستان «هرگز رهایم مکن» اثر «کازئوو ایشیگورو»، نویسنده معاصر ژاپنی- بریتانیایی، شناسایی و انواع عشق را مشخص کرده است؛ تا دیدگاه دو نویسنده را در چگونگی بیان «عشق» به دست دهد و با یکدیگر مقایسه کند. این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی است و گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای انجام شده است. براساس یافته های این تحقیق، مؤلفه «صمیمیت» و «عشق دوستانه یا رفاقتی» در رمان «ایشیگورو»، بیشتر به تصویر کشیده شده است. در رمان دولت آبادی، هر سه مؤلفه ، به صورت متنوع تری روایت می شود؛ در هیچکدام از رمان ها عشق آرمانی یا عشق کامل وجود ندارد بلکه عشق از نوع «پوچ و ابلهانه» بیشتر به چشم می خورد.
برّرسی سطوح کارکردی ارتباطات غیر کلامی «زبان بدن» در غزلیّات عرفی شیرازی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۳
55 - 84
حوزه های تخصصی:
یکی از اهداف همیشگی و مهمّ شاعران و نویسندگان در آثار نظم و نثرشان، برقراری ارتباط هرچه بهتر با مخاطبین و انتقال هرچه بهتر و دقیق تر معنا و پیام به آنان می باشد. در این راستا، بهره گیری از ارتباطات کلامی و غیرکلامی یکی از رایج ترین شیوه ها در این راستا بوده است. ارتباطات غیرکلامی یا بهره گیری از نشانه های تصویری همواره برای شاعران به مثابه یک ابزار کارآمد برای انتقال مضامین و مفاهیم نهفته در اشعار بوده است. مفاهیمی که عمده موضوعات آن حول مسائلی نظیر تعلیم و تربیت، آگاهی و بیداری انسان ها و عشق (توصیفات جمال معشوق، فراق عاشق و...) بوده است. عرفی شیرازی یکی از شاعران اوایل عهد صفوی است که در تکوین غزل سبک هندی، نقشی مهم داشته است. حجم اصلی دیوان وی را غزلیّات او تشکیل می دهد. یکی از شاخص های مهمّ اشعار عرفی، نشانه های تصویری (ارتباطات غیرکلامی) نهفته در مضامین غزلیات وی می باشد. به همین سبب، مقاله حاضر با استفاده از روش توصیفی تحلیلی به واکاوی برّرسی سطوح ارتباطات غیرکلامی «زبان بدن» در کنش های غیرزبانی، در غزلیات عرفی شیرازی می پردازد. فرضیه یا دالّ مرکزی پژوهش کنونی تأکیدی است بر این مسئله که زبان بدن در ارتباط غیرکلامی غزلیّات عرفی شیرازی کاملاً عامدانه و در راستای جلب معشوق و جذب مخاطب و نیز بازاندیشی در الگوهای رفتاری فرد و اجتماع و با هدف کنایه سازی و نمادپردازی محقّق شده است. در میان فرآیندهای ارتباطات غیرکلامی در اشعار عرفی شیرازی حرکات و اشارات مختصّ چهره، دست و پا و چشم، بیشترین کارکرد ارتباطی را داشته و نقش به سزایی را در جریان انتقال مفاهیم و پیام ها ایفا می کنند.
سبک شناسی شعر روباه و کلاغ با تکیه بر اشعار حبیب یغمائی، میرزا علی اکبر صابر، سلیمان العیسی و محمد عثمان جلال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
1 - 20
حوزه های تخصصی:
حکایت روباه و کلاغ از دیرباز موردتوجّه شاعران و داستان سرایان قرار گرفته است، شاعران در کشورهای مختلف، به زبان های متنوع و با سبک های متمایز این داستان را به نظم کشیده اند. در این پژوهش به بررسی و مقایسه سروده های چهار شاعر؛ حبیب یغمائی، (شاعر فارسی زبان) و علی اکبر صابر (سراینده اشعار ترکی) و سلیمان العیسی، شاعر سوری محمد عثمان جلال شاعر مصری تبار می پردازیم. این جستار با روش توصیفی - تحلیلی بر اساس مکتب آمریکایی (که در تطبیق دو ادب اصل تأثیرگذاری و تأثیرپذیری و داشتن ارتباط تاریخی را شرط واجب نمی داند) در ادبیات تطبیقی می کوشد جنبه های مختلف زیبایی شناسانه، نوآوری، شباهت ها، تفاوت ها و کارکردهای مختلف قصیده «روباه و زاغ» در چهار سطح؛ آوایی (موسیقی درونی و بیرونی)، بلاغی (کارکردهای زیبایی شناسی) لایه نحوی و فکری در آثار چهار شاعر نامبرده را ارزیابی کند. بررسی متون شعری این شاعران نشان می دهد که همه آن ها، جهت زیبا و جذاب جلوه دادن سروده خود به موسیقی شعر، اهتمام ویژه ای داشته اند و از انواع تشبیهات و استعارات و جناس ها استفاده نموده اند. توجّه به واج آرایی و ضرب آهنگ شعر در سروده سلیمان العیسی نسبت به سه شاعر دیگر، کمتر است، شعر یغمائی، صابر و عثمان جلال دارای ردیف و قافیه و آهنگین است و کودکان به راحتی قادر به حفظ آن هستند، ولی سروده سلیمان العیسی به سبک شعر نو است و ضرب آهنگ آن چندان ملموس نیست. در لایه فکری، هدفشان تعلیم و تربیت و دوری از چاپلوسی و راست گویی کودکان است. یغمائی دریافت پیام متن را به عهده مخاطب نهاده است ولی شعرای دیگر به پیام داستان اشاره نموده اند.
بازتاب جشن های ایرانی در شعر شاعران مکتب آذربایجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۷
321 - 340
حوزه های تخصصی:
در ایران از کهن ترین زمان، جشن های گوناگونی برپا می شده است؛ امروزه بسیاری از این جشن ها فراموش شده اند و دیگر برگزار نمی شوند، اما می شود ردپا و بازتاب آن ها را در آثار گذشتگان و شاعران کلاسیک پیدا کرد؛ از جمله شاعران مکتب آذربایجانی. بر همین اساس این پژوهش به بازتاب جشن های ایرانی و آیین های مربوط به آن در شعر شاعران مکتب آذربایجانی (با تاکید بر مجیرالدین بیلقانی، نظامی، خاقانی و فلکی شروانی) پرداخته است. بر اساس یافته های این پژوهش، از میان جشن های باستانی ایرانیان فقط چهار جشن باستانی نوروز، مهرگان، سده و یلدا، در اشعار شاعران مکتب آذربایجانی بازتاب پیدا کرده اند. از میان این چهار جشن نیز جشن نوروز بیشترین بازتاب را در اشعار شاعران مکتب آذربایجان داشته است و جشن سده نیز کمترین بازتاب را در میان اشعار آن ها داشته است. این پژوهش، از نوع پژوهش های نظری و کتابخانه ای است و ابزار گردآوری اطلاعات آن نیز، از طریق فیش برداری است.
گونه های تأثیرپذیری در شش داستان از ادبیات جهان بر اساس بیش متنیت ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۷
421 - 440
حوزه های تخصصی:
بررسی روابط میان یک متن با متن های دیگر، در قرن بیستم منجر به کشف نظریه بزرگ بینامتنیت شد. بر پایه این نظریه هر متنی بر اساس متن های پیشین شکل می گیرد. کریستوا، بارت، سولر و ژنت از تأثیرگذاران و گسترش دهندگان این نظریه هستند. ژنت کوشید هرگونه روابط بین متون را شامل همه جزییات مورد بررسی قرار دهد و مجموعه این روابط را ترامتنیت نامید که بیش متنیت یکی از شاخه های آن است. هدف مقاله حاضر بررسی نشانه های بیش متنی در شش اثر داستانی جهان بر اساس نظریه ژنت است. روش پژوهش مطالعه، تحلیل و تطبیق داستان های خسیس، سرود کریسمس، سرگذشت مرد خسیس، اوژنی گرانده، شوالیه خسیس و نفوس مرده است. نتیجه مطالعه نشان می دهد که از داستان های مذکور، پنج داستان پیش متن واحد دارند و آن نمایشنامه داوری اثر مناندر است که نمونه اولیه آولولاریاست که مورد تقلید مولیر در خسیس قرار گرفته؛ در داستان های دیگر خسیس الگو واقع شده که بیش متن آن و در اصل بیش متن داوری خواهند بود. گونه های این بیش متن ها از نوع پاستیش، شارژ و جایگشت است.
بررسی تطبیقی مؤلفه های ادبیات پایداری در اشعار طاهره صفّارزاده و مصطفی وهبی التل(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
56 - 84
حوزه های تخصصی:
ادبیات پایداری از شاخه های مهم ادبیات با تأکید بر مفاهیمی همچون ایستادگی، مقاومت، وطن پرستی، نفی استبداد و استکبار است که عمدتاً به سبب شرایطی همچون جنگ، اشغال نظامی، اختناق، استبداد و سرکوب و مواردی مانند دردهای مشترک، ایستادگی برای آزادی، ستایش جان باختگان و ترسیم آینده ای روشن محورهای مشترک آن می باشد. مسأله مهم، کاربست مؤلفه های ادبیات پایداری در ادبیات جوامع مختلف است. به بیانی دیگر، عمده شاعران و نویسندگانی که حوادثی همچون جنگ و اشغال نظامی و سرکوب و ... را از سوی نیروهای بیگانه و حتی عناصر مستبد داخلی تجربه کرده اند، مؤلفه های مختلفی را در آثار نظم و نثر خود بکار برده اند. این مقاله با استفاده از روش تطبیقی درصدد بررسی مؤلفه های ادبیات پایداری در شعر طاهره صفّارزاده شاعر ایرانی و مصطفی وهبی التل شاعر و نویسنده اردنی است. فرضیه مقاله حکایت از این موضوع دارد که سه مؤلفه تلاش برای آزادی وطن، دعوت به مبارزه و پایداری و استکبارستیزی مؤلفه های مشترک ادبیات پایداری این دو شاعر است. یافته های مقاله با استفاده از روش تطبیقی نشان داد هر دو نویسنده برای تبیین مؤلفه وطن دوستی از اسطوره های دینی بهره برده اند. در خصوص مؤلفه دعوت به مبارزه، هر دو شاعر از سه رویکرد استفاده کرده اند. نخست؛ ایجاد امید و وحدت در میان مبارزان، دوم؛ ترسیم آینده ای روشن و سوم؛ گرامی داشت شهدای مقاومت و ایستادگی. نهایتاً در خصوص مؤلفه استکبارستیزی هر دو شاعر ابتدا اشغالگران را به جانورانی ددمنش و درنده تشبیه و سپس مبارزان را به نوعی دعوت به انقلاب می کنند.
مقایسه ادبی عنصر عاطفه در اشعار متنبی و ابوفراس حمدانی درباره دربار سیف الدوله نادر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
151 - 178
حوزه های تخصصی:
متنبی و ابوفراس از جمله شاعران دربار سیف الدوله اند که در اغراض مختلف شعری به ویژه مرثیه، به خاطر عواملی چند، شعرشان متفاوت شده است؛ متنبی در اغراض مختلف شعری در مدایح خود به دفعات متعدد، ضمن مدح، سخا و بخشندگی، دلاوری و کاردانی ممدوح، به ستایش خود نیز پرداخته است؛ اما در رثائیات، به خصوص رثای خوله، خواهر بزرگ سیف الدوله، شاعر، سیف الدوله را در غم از دست دادن خواهرش، شریک شده و از این مصیبت، غمگین گردیده و اشک ریخته است. همچنین تمام صفات و اخلاق نیک او را که دلالت بر منزلت والا و ارزش و علم و ادب او دارد، ذکر نموده است. سپس پادشاه را به بلندهمتی توصیف کرده و از کلیه اعمال بیهوده ای که دیگران به آن مشغول می شوند، مبّرا نموده است. متنبی در این قصیده، بیشتر به احساس و عاطفه پناه برده تا هنر و عقلش. ابوفراس هم در رومیات خود به اشعاری وجدانی پناه برده و عاطفه ای سوزناک را در شعرش نمایان ساخته، به طوری که شنونده در حین شنیدن آن احساس رخوت و بی میلی نمی کند. نویسنده در این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیلی، مبتنی بر مطالعه کتابخانه ای انجام گرفته، درصدد است تا ضمن بررسی عنصر عاطفه در اشعار متنبی و ابوفراس به این پرسش پاسخ دهد که کدام یک از اغراض شعری این دو شاعر، حاوی عاطفه است؟ و وجه تمایز و تشابه این دو شاعر در بیان عنصر عاطفه در چیست؟