فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۴۱ تا ۱٬۰۶۰ مورد از کل ۳٬۵۱۳ مورد.
منبع:
اضاءات نقدیه سال هشتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۲
70 - 60
حوزه های تخصصی:
شعر الحبسیات أو شعر السجون قدیم فی الأدب العربی قدم الشعر والأدب؛ لأن بعض الشعراء نزلوا السجن لعلّه ما وذاقوا طعم السجن المرّ وانعکست هذه التجربه المره منذ القدم فی شعرهم وأدت إلی غلیان عاطفه الشاعر وخیاله بشکل خاص بحیث نجد صداها فی أشعارهم. وهذا النوع الأدبی فی الحقیقه یدل علی إحساس الشاعر الصادق وشعوره الرقیق کما هو مملو بالحزن والألم ویصور حیاه الشاعر فی السجن. إذن قام بعض الشعراء العرب بتصویر تجربتهم الذاتیه مستعینین من هذا النوع الأدبی فی العصور المختلفه، من بین هؤلاء ابن زیدون الشاعر الأندلسی المرموق الذی أُّتُّهم بالتدبیر لقلب نظام الحکم، والمیل إلی عوده الخلافه الأمویه، فسعایه الوشاه والأعداء أدی إلی سجنه، حیث نجد صدی حیاته المره التی قضاها فی السجن وبالتحدید فی خمس قصائد رائعه والتی وردت متناثره فی دیوانه. وهذه القصائد لم تدرس بعد دراسه مستقله رغم جمالها وفصاحتها؛ لذلک یسعی البحث دراسه الموضوعات والمضامین لهذه القصائد وتحلیلها اعتماداً علی المنهج الوصفی- التحلیلی حتی نقدّم للقارئ والمتلقّی إبداع الشاعر من حیث الموضوع فی نظم هذه القصائد وتقلیده کما نکشف نظره الشاعر إلی هذا النوع من الشعر الغنائی. ومن أبرز النتایج التی وصل البحث هو أن تعدد الأغراض فی القصیده الواحده یعد من أهمّ معالم التقلید عند ابن زیدون فی حبسیاته ولقد مزج الشاعر هذه القصائد بمشاهد الطبیعه ومناظرها بالتأثر من بئیه الأندلس وطبیعتها النضره وهذه هی من معالم الإبداع عنده حیث یمکن أن نقول بأنه لم یلقد شعراء الشرق فی نظم حبسیاته فحسب بل نجد أحیانا عنده شیئا من الإبداع.
فضاء المقهى فی الروایتین الفارسیه والعربیه؛ أحمد محمود وعبدالرحمن منیف نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال هشتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۲
90 - 70
حوزه های تخصصی:
تحاول هذه الدراسه إلقاء الضوء على فضاء المقهى فی روایات أحمد محمود وعبدالرحمن منیف. وإذا کان الفضاء بشکل عام محایثاً للعالم تنتظم فیه الکائنات والأشیاء والأفعال، ومن ثمّ معیاراً لقیاس الوعی والعلائق الوجودیه والاجتماعیه والثقافیه، فیتمیّز المقهى فی النصوص المدروسه بکونه "مختزلاً" لهذا التحایث والمعیاریه، وهذا ما یبرّر اختیاره لدراسه مقارنه تهدف إلى فتح نافذه للحوار بین المجتمعین الإیرانی والعربی بغیه ترسیخ قیم الانفتاح والتعایش والتعددیه، کما یبرر اختیار الکاتبین بوصفهما مهتماً بهذا الفضاء النصی، وکذلک مهتماً بتلک القیم التی تؤمن بها الدراسه. ویهتمّ الروائیان بالمقهى اهتماماً بالغاً، خاصه فی روایات "الجیران" (همسایه ها) و"قصه مدینه" (داستان یک شهر) و"الأرض المحروقه" (زمین سوخته) لأحمد محمود، وخماسیه "مدن الملح" وروایه "أرض السواد" لعبدالرحمن منیف. وتعتمد الدراسه إنجازات المدرستین الأمیرکیه، والسلافیه للدراسات المقارنه اللتین ترکِّزان على نقاط التشابه والاختلاف بین الأعمال الأدبیّه من ناحیه، وعلى العلاقه بین الأدب ومیادین المعرفه الأخرى من ناحیه أخرى. وقسّمنا الدراسه إلى: 1) موقع المقهى ودوره النصّی. 2) المقهى والتراث. 3) المقهى والتاریخ. وقد تراءى لنا من خلال الدراسه أنّ المقهى یضطلع بدور فنّی ومعرفیّ بامتیاز، إذ نستطیع القول بأنّه من أهمّ المکوّنات الروائیّه التی تساعد الکاتبین فی إیصال رسالتهما الجمالیّه والمعرفیّه إلى المتلّقی من خلال موقعه الطوبوغرافی أوّلاً و علاقته بالتراث والتاریخ.
نقد و تحلیل پی رفت در منظومه غنائی مجنون و لیلی امیر خسرو دهلوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
از مهم ترین نظریه های ادبی، نظریه ی ساختارگرایی (structuralism) است که به بررسی و تحلیل ساختارهای عام در نظام های معناداری همچون زبان، ادبیات، داستان، اسطوره و ... می پردازد. تحلیل ساختاری داستان و روایت از زیباترین تحلیل های ادبی در نقد ادبی معاصر به شمار می آید. مجنون و لیلی جزو متون کهنی محسوب می شود که در رده روایت های اسطوره ای به حساب می آید. بهترین تحلیل ساختاری مجنون و لیلی، با توجه به ساختار روایی آن که از داستان های حماسی و غنائی تشکیل شده است، روش ساختاری در تحلیل داستان های اسطوره ای است. در این مقاله که بخشی از یک پژوهش گسترده در پیوند با تحلیل ساختاری لیلی و مجنون است، تلاش شده چگونگی کاربرد پی رفت در این اثر ارزشمند بررسی شود. نخست لازم است هر داستان به یک پی رفت تقلیل یابد، به طوری که هر پی رفت چند کارکرد (حداکثر پنج) یا نقش ویژه را تشکیل دهد. کارکردهای درون هر پی رفت لازم است دربرگیرنده یک کنش روایی باشد و در پیشبرد توالی داستان (قصه) نقشی مهم ایفا کند. مهم ترین پی رفت های داستان لیلی و مجنون نیز عبارت است به مکتب رفتن لیلی و مجنون، عاشق شدن آن دو به هم، خواستگاری و مخالفت پدر لیلی، مرگ لیلی و مجنون، آرامش پس از مرگ لیلی و مجنون
بررسی روابط معنایی واژگانی واژه های بسیط معاصر عربی در فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف مشخص کردن نوع و بسامد روابط معنایی واژگانی همزمانی میان واژه های فارسی و عربی به بررسی تطبیقیِ معانی واژه های بسیط عربی در فارسی، می پردازد؛ بدین منظور دو فرهنگ بزرگ سخن و فرهنگ عربی عبدالنبی قیم انتخاب، و واژه های مشترک عربی در فارسی میان دو فرهنگ استخراج شد. سپس براساس چندین آزمون زبانشناختی، شش نوع رابطه معنایی واژگانی هم معنایی، شمول معنایی، تقابل معنایی، جزء واژگی، عضو واژگی و واحدواژگی مشخص و بسامد هر کدام در سطح واژه ها و هم چنین در سطح معانی آنها مشخص گردید. بر این اساس، بسامد وقوع هر کدام از روابط در 4506 واژه به ترتیب: هم معنایی 83/76 درصد، شمول معنایی 75/14 درصد، تقابل معنایی 28/0 درصد، جزء واژگی 57/0 درصد، عضو واژگی 04/0 درصد و واحد واژگی 13/0 درصد مشخص شد. هم چنین با تطبیق معانی 4506 واژه با یکدیگر در مجموع 26326 تطبیق صورت گرفت که بسامد وقوع روابط معنایی واژگانی بین این تطبیق ها به ترتیب هم معنایی 75/16 درصد، شمول معنایی 61/2 درصد، تقابل معنایی 04/0 درصد، جزء واژگی 09/0 درصد، عضو واژگی 007/0 درصد و واحد واژگی 02/0 درصد مشخص شد .
صوره الخمره فی شعر مصطفی وهبی التّل (عرار) ومدی تأثّرها من رباعیات الخیام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال هشتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۱
86 - 63
حوزه های تخصصی:
یعتبر مصطفی وهبی التل المعروف ب "عرار" (1899–1949م) من أبرز شعراء الأردن. تأثَّر عرار أشدّ التاثّر بفلسفه الخیام فی رباعیاته وقد نسج الأشعار علی منواله. حتی أنّه یمکننا القول إنّ عملیه فهم واستیعاب مضامینه الشعریه تصعب وتعسر علی الأذهان دون الترکیز علی فلسفه الخیام واستیعاب شعره. لکنّ السؤال هنا هل تأثُّر عرار بالخیام ینحصر فی مضامینه الشعریه فقط أو أنّه یتجلّی فی صوره الشعریه أیضاً. بناءً علی هذا إنّ البحث یسعی إلی دراسه تحلیله مقارنه بین صور عرار والخیام الشعریه علی أساس المنهج الفنی حتّی یتعین مدی تأثره من الرباعیات أو إبداع الشاعر فیه ونظراً إلی أنّ موضوع الخمریات یعتبر من أهمّ المواضیع لدی الشاعرین، فإنّ البحث یتمحور علی دراسه صوره الخمره عندهما. والنتائج التی تمّ التوصل إلیها فی هذه المقاله تشیر إلی أنّ عرار لم یتأثّر بالصور الشعریه لدی الخیام بل لقد حاول فی معظم الأحیان أن تکون فلسفه الخیام مجرد مصدر إلهام تنفتح به صوره الشعریه.
پژوهشی در تطبیق گفتاشنود نمایشی «صندلی ها»ی اوژن یونسکو، «زاویه» غلامحسین ساعدی و «یا طالع الشجره» توفیق الحکیم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال هشتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۹
125-147
حوزه های تخصصی:
گفتاشنود نمایشی، از عناصر اساسی و تفکیک ناپذیر هنر تیاتر است که دیگر عناصر نمایشی در آن نمود می یابند. تیپ سازی شخصیت ها، کنش ها و کارکردهای نمایشی در سایه گفتگوهای نمایشی معنا و مفهوم می پذیرند؛ به عبارتی، نمایش، بیش از آنکه در گرو نشان دادن حالات افراد و بازنمایی شخصیت ها باشد، سعی در شناسایی آن ها به کمک زبان دارد. سه نمایشنامه «صندلی ها»، «زاویه» و « یا طالع الشجره » (ای درخت شانس) جزء آثار پرمایه و ماندگار تیاتر پوچی اند که به ترتیب، اوژن یونسکو، غلامحسین ساعدی و توفیق الحکیم در آن ها والاترین شگردهای نمایشی و به ویژه گفتاشنود را به کار برده اند. نگارندگان در این پژوهش، با روشی توصیفی - تحلیلی و با توجه به مفاهیم تیاتر پوچی، به تطبیق رویکردهای زبانی و گفتاشنود نمایشی پرداخته اند. در تحلیل نهایی آشکار شد که هر سه این نمایشنامه نویسان، در کاربرد دامنه های زبانی و معنایی گفتاشنود نمایشی، اشتراکاتی داشتند؛ هرچند شباهت های زبانی «زاویه » اثر ساعدی و «صندلی ها»ی یونسکو بیش از « یا طالع الشجره » توفیق الحکیم نمود یافته است؛ اما هرسه نمایشنامه، از لحاظ دامنه معنایی شباهت بسیاری به هم دارند.
سردیة الأمکنة المغلقة فی شعر محمد عفیفی مطر؛ المقبرة والمقهی نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال هشتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۰
77-59
حوزه های تخصصی:
إذ اعتبرنا للبناء السردی فی النص الشعری المعاصر وحدةً متکاملةً تحمل الکثیر من عناصر وتقنیاتٍ خادمةٍ لصورته الفنیة، یملک بینها عنصر المکان أهمیةً قصوی فی تأطیر المادة السردیة وإقامة أواصر تجمع العناصر السردیة معطیاً لها مناخاً محدداً تفعل فیه وتعبر من خلاله عن وجهات نظر السارد الخاصة، ولاسیما المکان المغلق الذی لیس الیوم دیکوراً مهملاً فی مشهد العمل السردی بل یکون لوحده هدفاً ذا فاعلیةٍ نفسیةٍ واجتماعیةٍ تخرق جدران انغلاقه وتصل إلی مدلولٍ تنسجه کلماتٌ محددةٌ مع خصائصها الإیحائیة کما أن حضور الأمکنة المغلقة البارز فی شعر محمد عفیفی مطر یأتی بطابعها اللفظی الخاص والمنحصر فی فضاءاتٍ مغلقةٍ علی استیفاء التنظیم الدرامی للأحداث وتعمیق الحیاة الداخلیة للشخصیة المعنیة، ولکن قد یُنتج هذا الاندماج فی الداخل نتیجةً معاکسةً ویؤدی إلی المغامرة فی تجربة الخارج ثم انتشال تقابلاتٍ ضدیةٍ منها. تحاول هذه الدراسة بانتهاجها النهج الوصفی - التحلیلی أن تتناول سردیة الأمکنة المغلقة فی شعر محمد عفیفی مطر وعلی وجه الخصوص ترکز بینها علی مکانی "المقبرة" و"المقهی"؛ فیدل مجمل نتائجها علی أن المقبرة تنفرد بأبعادٍ ومقاساتٍ تمیز انغلاقها ومحدودیتها کمدلولها السردی الذی قد یومئ إلی ثنائیة الموت والبعث فی موقفٍ ثم یوحی بتقابل النفور والألفة فی مواقف أخری کما أن المقهی فی شعره یستطیع أن یکون ملاذاً تهرب إلیه الشخصیة حصولاً علی الأمان والاستقرار من أحداث الواقع الخارج المرة ویحدث ثنائیة التفضیة والتزمین أو یتحول إلی صراعٍ بین الذاتیة والعولمة.
بررسی تطبیقی ویژگی های رفتار خردمندانه در شخصیت زال بر اساس مدل سه بعدی خرد آردلت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خرد مفهوم پیچیده ای است که هنوز تعریف واحدی از آن ارایه نشده است. بااین حال میان صاحب نظران در این مورد که خردمندی مشتمل بر دانش، بینش، تأمل، تلفیق منافع فرد با رفاه دیگران است، توافقی کلی وجود دارد. به دلیل ماهیت رازگونه خرد، این مفهوم، موضوع تحقیق در زمان ها، مکان ها و فرهنگ های مختلف بوده است. ازآنجاکه خرد بافرهنگ ارتباط نزدیکی دارد و تعریف مشخصی در فرهنگ ایران برای آن بیان نشده است، بنابراین پژوهش حاضر باهدف بررسی تطبیقی ویژگی های رفتار خردمندانه در شخصیت زال بر اساس مدل سه بعدی خرد آردلت، به تحلیل و تفسیر خرد و ویژگی های خردمندی در شاهنامه پرداخته است. پژوهش حاضر در چارچوب رویکرد کیفی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل شاهنامه ی فردوسی بود که از طریق نمونه گیری هدفمند، شخصیت زال به عنوان فرد خردمند انتخاب شد. متن شاهنامه با روش تحلیل محتوا و با استفاده از سه فرایند پیاده سازی، کدگذاری باز و کدگذاری انتخابی مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته ها نشان می دهد که ویژگی های خردمند بودن شامل«دین داری و اخلاق»، «تفکر/ آگاهی»، «ادراک حقایق و عدم ذهنیت گرایی/ فرافکنی»، «همدلی/ عاطفی و حمایت/ خدمت کردن»، «ارتباط و کسب تجارب و ارزش های فرهنگی» است. همچنین نتایج پژوهش نشان می دهد که مفهوم خرد را می توان در قالب پنج بعد مختلف «معنوی، شناختی، تأملی، هیجانی، اجتماعی و فرهنگی» بیان کرد. بر این اساس این مطالعه جنبه های خردمندی را ازنظر فردوسی نشان می دهد
مأخذیابی و مقایسه دو روایت منظوم طغرایی و مولوی از داستان شکار شیر و گرگ و روباه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال هشتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۱
129 - 163
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر ضمن تحلیل و بررسی مآخذ داستان «رفتن گرگ و روباه در خدمت شیر به شکار» به بازگویی دو روایت منظوم عربی و فارسی طغرایی و مولوی از این داستان می پردازد؛. سپس با نگاهی ساختار شناسانه، عناصر داستانی چون شخصیّت، پیرنگ، زاویه دید، لحن و... در هر دو روایت تشریح و مشخّص می شود کدام یک از دو روایت به مآخذ اصلی داستان نزدیک تر است. مهم ترین نتیجه این بررسی که براساس شیوه قیاسی تطبیقی به انجام رسیده، آن است که مولوی با افزودن عناصر داستان و شگردهای داستان پردازی، به تقلید صِرف بسنده نکرده، بلکه به خلق حکایتی زیبا تر و جذاب تر از روایت مآخذ اصلی پرداخته است. طغرایی نیز در ضمن داستان خود که پند و اندرز است، با استفاده از وجه تمثیل و برای تأکید سخن پندآموز خود، به این حکایت اشاره می کند.
تحلیل و مقایسه عناصر داستان «یوسف و زلیخا»ی نورمحمّد عندلیب و عبدالرّحمان جامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴۶
173 - 206
حوزه های تخصصی:
رسالت ادبیات تطبیقی، تشریح خط سیر روابط و پیوندهای ادبی ملّت هاست که باید با شناساندن میراث های تفکّر مشترک، برای تفاهم و دوستی دیگر ملل کارآمد باشد. تقابل دو فرهنگ با دو دیدگاه و عوامل محیطی در پردازش داستان به گونه ای متفاوت، نمود پیدا می کند. در این جستار، عناصر تشکیل دهنده داستان: پی رنگ، شخصیت، زاویه دید و ...، همچنین شیوه پردازش دو سخنور با زبان و فرهنگ متفاوت با یاری جستن از رویکرد تطبیقی- تحلیلی، به روش کتابخانه ای مورد بررسی و تبیین قرار گرفته و «یوسف و زلیخا»ی عندلیب ، شاعر، نویسنده و مترجم(قرن دوازدهم) با «یوسف و زلیخای» جامی (قرن نهم) مقایسه شده است، تا وجوه افتراق و اشتراک این دو اثر ترکمنی و فارسی مورد بررسی قرار گیرد. نتایج کلّی پژوهش: جامی با توصیفات زنده و گویا بر وسعت داستان می افزاید و عندلیب با آوردن مطالب بیش تری از رویدادها و وقایع، اثر خویش را می گستراند. هر دو راوی از زاویه دید دانای کل بهره برده اند. بسامد عوامل متافیزیکی در عندلیب نقش اساسی را در شکل گیری پی رنگ داستان دارد؛ ولی جامی در پردازش خود از طرحی باورمندانه و منطقی تر بهره برده است.
بررسی مقایسه ای آرایه حس آمیزی در شعر احمد بخیت و نادر نادرپور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴۸
119 - 131
حوزه های تخصصی:
حس آمیزی یک تکنیک بلاغی و هنری است که با بسط و غنی سازی تصویر شعری از راه انتقال حواس پنج گانه از حسی به حس دیگر دامنه خیال پردازی شاعر را گسترش می دهد و منجر به آفرینش تصاویری بدیع متفاوت و تأثیرگذار می شود. حس آمیزی به عنوان آرایه ای ادبی، تکینیکی است از چندین صنعت، که هم از شاخه های علم بیان و هم از تقسیم بندی های علم بدیع محسوب می گردد. تلفیق حواس در خلق تصاویر منحصربه فرد ادبی و انتقال بی نظیر جو شعر در هنگام خوانش نقش بسزایی دارد. این آرایه به سبب بالا بردن سطح لذت ادبی از راه جلب توجه مخاطب و انتقال دقیق حس درونی به او و درگیر کردنش با تجربه روحی شاعر، در ادبیات فارسی و عربی به ویژه نزد شاعران معاصر از اهمیت خاصی برخوردار است. این پژوهش با توجه به حجم بالای استخدام این آرایه در شعر معاصر عربی و فارسی با روش توصیفی- تحلیلی و با آوردن نمونه های شعری مقایسه، به بررسی و تحلیل این پدیده و میزان بکارگیری آن در شعر احمد بخیت شاعر مصری و نادر نادرپور می پردازد. ملاحظه می شود که هر دو شاعر برای گسترش خیال خواننده و افزایش التذاذ ادبی ایشان و بدیع نمودن تصاویر شعری و انتقال موفق حس درونی و روح شعر به خواننده از تکنیک حس آمیزی استفاده کرده اند. طبق تحلیل نمونه های شعری می توان گفت که بکارگیری این آرایه در شعر دو شاعر، تصویرآفرینی ناب، انتقال معنی و تأثیر بر مخاطب را نیرو بخشیده و زیبایی شعرشان را دوچندان نموده است.
نقد محیط زیستی در حوزه ادبیات با رویکرد تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر به بررسی و مطالعه نقد محیط زیستی که یکی از رویکردهای جدید حوزه ی نقد ادبی است خواهیم پرداخت. در ابتدا به پیشتازان این رویکرد، به رابطه ای که انسان و طبیعت با هم بر قرار می کنند و بالاخره به بازنمایی طبیعت در ادبیات و هنر می پردازیم. همچنین در طول این نوشته خواهیم دید که منطق نقد محیط زیستی به عنوان یک رویکرد جدید بر چه اصولی استوار است. سپس به تحلیل نمونه متن داستان کوتاه تحت عنوان"مردی که درخت می کارید" نوشته ژان ژیونو نویسنده فرانسوی خواهیم پرداخت. در مرحله آخر این مقاله قبل از اینکه به نتایج حاصله بپردازیم بخشی را به حیطه تطبیقی نقد محیط زیستی اختصاص خواهیم داد یعنی جگونه می توانیم یک نقد محیط زیستی تطبیقی داشته باشیم و بالاخره خواهیم دید که ادبیات فارسی و فرانسه محل مطالعات تطبیقی در زمینه فوق هستند.
الواقعیة السحریة فی خماسیة مدن الملح لعبدالرحمن منیف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال هشتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۹
129-105
حوزه های تخصصی:
إن الواقعیة السحریة تعنی فی أبسط تعاریفها الجمع والمزج بین الواقع والسحر والخیال أی اللاواقع والماوراء. فهی عملیة مزج وتداخل بین العالمین الواقعی واللاواقعی. وقد ظهر هذا الاتجاه فی روایات بعض الکتاب العرب منهم عبدالرحمن منیف حیث وظف هذا الاتجاه فی بعض روایاته منها خماسیة "مدن الملح" التی یتناولها هذا المقال بالدرس والتحلیل، وذلک باستخدام المنهج الوصفی – التحلیلی. فمن عناصر الواقعیة السحریة وملامحها فی خماسیة "مدن الملح" یمکن الإشارة إلی السحر، والوهم والخیال، والأسطورة والرمز، والازدواجیة، وصمت الکاتب، وعدم انحیازه تجاه الأحداث الخارقة للطبیعة والعادة. وهی القضایا ذاتها التی ستخضع للبحث فی هذه المقالة وکذلک کیفیة استخدام هذه العناصر فی الروایة ودور هذا التیار الروائی فی سرد أحداث الروایة "مدن الملح". ویمکن القول بأن الروائی عبدالرحمن منیف إلی جانب تصویر القضایا الواقعیة، استخدم العناصر السحریة والخیالیة فی خماسیة "مدن الملح" استخداماً ناجحاً بحیث أولاً لایفاجیء القاریء عندما یواجه الأحداث اللاواقعیة بل یقبلها ویصدقها لأن المؤلف یقف موقف الانحیاد تجاه الأحداث الخارقة للعادة، فلا یفاجیء ولا یتعجب، کما لا یبادر إلی تبریر أو شرح ما یقع من دقائق غیر طبیعیة. وهذا الموقف من قبل المؤلف یساعد القاریء فی قبول القصة وأحداثها الخارقة للطبیعة. وثانیاً ینجح الکاتب من خلال استخدام هذا التیار الروائی أن یعبر عن خلجات نفسه وینظر إلی القضایا السیاسیة والاجتماعیة والاقتصادیة للمجتمعات العربیة نظرة نقدیة عن طریق استخدام تقنیات مختلفة کمزج عناصر الواقع والسحر والخیال وخرق الحدود بین العالم الواقعی واللاواقعی، وکذلک وصف الأحداث والشخصیات وصفاً دقیقاً جزئیاً.
الدیستوبیا (المدینة الفاسدة) فی الروایة العربیة المعاصرة؛ قراءة فی روایة "أورویل فی الضاحیة الجنوبیة" لفوزی ذبیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال هشتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۹
149-131
حوزه های تخصصی:
یتأثر الأدب العربی المعاصر بشکل عام، والروایة المعاصرة بشکل خاص، بالمتغیرات الاجتماعیة. فیستقی الکاتب مادته الروائیة من الأحداث الإنسانیة والاجتماعیة السائدة، ویتخذ منها الارضیة الممهدة لکتابة روایته. وتلعب المدینة دورًا أساسیا فی هذا المجال، إذ استخدمت فی إطار الیوتوبیا أو المدینة الفاضلة فی الأدب الشرقی قدیما. أما الدیستوبیا أی المدینة الفاسدة، التی لا ترمی إلى سعادة أفرادها، فبدأت تسود الروایة العربیة المعاصرة. تُعتبر روایة "أورویل فی الضاحیة الجنوبیة" للکاتب اللبنانی فوزی ذبیان من هذه الروایات الدیستوبیة التی یتطرق فیها الکاتب إلى الظروف الإنسانیة والاجتماعیة فی الضاحیة الجنوبیة لمدینة بیروت، لیکشف عن العوامل المانعة لتنظیم اجتماعی یرى فیه الفرد العدالة وسبل السعادة. لذلک، ومن أجل أهمیة هذا الموضوع فی الروایة العربیة المعاصرة، یحاول هذا المقال قراءة روایة ذبیان فی ضوء العناصر الدیستوبیة من المنظور الاجتماعی، من أجل الحصول على معلومات عن العوامل الإنسانیة والاجتماعیة التی تنمی موجة الدیستوبیا فی المجتمع وکیفیة ظهور هذه العناصر فی البنیة الروائیة لدى ذبیان. وقد بینت الدراسة رصد الروائی للأوضاع الاجتماعیة السائدة فی الضاحیة، وعلاقتها بالأوضاع السیاسیة. کما أنها أبانت عن جرأة الکاتب فی طرح قضایا من الصعب تداولها علنًا.
ادبیات انگلیسی: از رسالت ایدئولوژیک تا وضعیت پسااستعماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴۸
179 - 204
حوزه های تخصصی:
مباحث مربوط به ذات استعماری برخی از علوم، از جمله ادبیات انگلیسی، صرفاً به ایران ختم نمی شود. این مسأله دغدغه ای جهانی بوده و متفکران بسیاری در سراسر دنیا بدان پرداخته اند. در حالی که برخی از اظهار نظرات جنبه شعاری و غیر علمی دارند، برخی دیگر روشمند، مستدل و روشن گرند و می توانند در مقام مبانی نظری مورد توجه قرار گیرند. این مبانی به ترتیب می توانند به اثبات یا رد امکان استفاده ابزاری از علم، ادبیات، ادبیات انگلیسی و دپارتمان های ادبیات انگلیسی کمک کنند که ترکیب آن ها می تواند به مبنای نظری محکمی بدل شود. همچنین این مبانی قادرند راهکارهای برون رفت از سایه ایدئولوژی و استعمار را مورد بررسی قرار دهند. پژوهش پیش رو در تلاش است تا با استفاده از نظریات موجود، ابتدا رسالت ایدئولوژیک ادبیات انگلیسی را به اثبات رساند، سپس با استناد به دسته ای دیگر از نظریات، بر وضعیت ضد استعماری این روزهای این رشته و دپارتمان های آن در دانشگاه های پیشرو صحه بگذارد. علاوه بر رویکردهای ضد استعماری موجود، این پژوهش بینش فراروایتی را به عنوان یکی دیگر از رویکردهای لازم برمی شمرد که می تواند گامی رو به جلو در موج تغییرات امروز ادبیات انگلیسی باشد. در نهایت، این پژوهش اعلام می دارد که امروزه ادبیات انگلیسی، در شکل تکامل یافته خود، نه تنها اشاعه گر تفکرات استعماری نیست، بلکه به ابزاری ضد استعماری تبدیل گشته اند.
قضیه الالتزام بین الخطابین النقدی والشعری فی الأدب العربی المعاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال هشتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۲
30 - 1
حوزه های تخصصی:
قضیه الالتزام من أهم ما اهتم بها النقاد والشعراء فی الأدب العربی المعاصر. ومن عجب ما یتفطن إلیه الباحث الأدبی الاختلاف بین مفهومی الالتزام عند الناقد وعند الشاعر، فالناقد العربی حدد الالتزام فی دائره القضایا الاجتماعیه خلافا للشاعر العربی المعاصر الذی حدّده فی دائره حریه التعبیر. هذا النموذج یبیّن أن النقد العربی، فی عصرنا الحاضر یرید أن یوجّه الأدب حسب میوله النقدیه دون الاهتمام بهواجس الشاعر العربی المعاصر. فلماذا حدثت هذه الفجوه بین خطابی النقد والأدب؟ الإجابه عن هذا السؤال هو ما یهدف إلیه هذا المقال وذلک فی منهج تحلیلی وصفی متعمد علی تحلیل الآراء النقدیه الوارده فی هذا المجال لیصل إلی نتیجه أن الناقد الأدبی الحدیث بدل أن یتصل بأدب قومه ویستنتج قضایاه النقدیه منه مباشرا، ویتخذه موقعا لیستلهم منه فکرته النقدیه، اتجه نحو الآراء النقدیه الوارده من الغرب کالاشتراکیه والوجودیه وجعلها قاعده لیستخرج منها أصوله النقدیه ویفرضها علی أدب قومه. هذه المفارقه بین خطابی النقد والشعر العربیین لمفهوم الالتزام الأدبی لداعیه إلی التأمل فی النقد الأدبی المعاصر، فلیس من الصحیح أن یُملَی علی الأدب العربی ما هو خارج عن طبیعته العربیه.
مطالعه تطبیقی گشتارحکایت بلال از سیره ابن هشام و تاریخ به روایت مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مولوی درطریقت عرفان از جاده شریعت، به بیراهه نرفته است وازاینروی، آیاتقرآن و احادیث و روایات دینی، بازتاب گسترده و عمیقی در آثار او و بخصوص مثنوی دارند. این تحقیق، روایت دینی بلال را ازکتابهاینثرعربی سیره و تاریخکه ماخذ مولوی در مثنوی قرار گرفتهاند، میشناساند و سپس گشتارها و تغییراتی را که مولوی در اینانتقال، در آن روایت، روا داشته است تا بتواندآنرا از خبرسادهنویسا به متن خوانا، با ساحتها ولایههای معنایی متفاوت، تبدیل کند، با دیدی مقایسهکننده وسنجشگر، و بر اساس نظریههای تطبیقی، اما با گرایش اسلامی، سنجیدهوبه این نکته رسیدهاست که مولوی برای اعتلای متن و دمیدن فلسفه زندگی در آن، از سادگی و صنعتگریشعرموزون، تاویل وافزایش مفاهیمی چون عشق، خواب وخوابگزاری و استغراق اولیا در مصیبت و سختیها و... بهره گرفته است. تغییرات مولوی هم به ظاهر داستان و هم به بطن داستان مربوط میشود؛ کاربستقالب شعری مثنوی، تکهتکه و طولانیترکردن داستان، افزودندوپیرفت داستانی(موذنیو بهشتی بودن بلال)، وتاویلهای جداگانه هربخش داستان و... در بخش صوری و تبدیل ابوبکر به قهرمان اصلی داستان، بهرهگیری از گفتگو برای شخصیتپردازی، خوابگزاری ابوبکر که خبر راسخ بودن ویرا در علم میدهد، شرح و بیان عشق و...در بخش معنوی، قسمتی از گشتارهای افزایشی وبازنمای اندیشه وهنرشاعری مولوی هستند.
بررسی تطبیقی ظرفیت های بازی سازی از ارداویرافنامه در مقایسه با متن و بازی دوزخ از کمدی الهی دانته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله ی پیش رو هدف این است که با بررسی توأمان بخش دوزخ از متن کمدی الهی دانته و بازی اقتباسی از آن، ظرفیت ها و روند تحولات متن ادبی در تبدیل به بازی رایانه ای بررسی شده و به روش توصیفی- تحلیلی به این سؤال اصلی پاسخ داده شود که ارداویرافنامه از ادبیات کلاسیک فارسی با توجه به شباهت های ساختاری و محتوایی با کمدی الهی، چه قابلیت هایی برای بازتولید در قالب یک بازی رایانه ای خواهد داشت. با این توصیف، از بررسی همزمان بازی و متن دوزخ و مقایسه ی ارداویرافنامه با آن، می توان نتیجه گرفت که چارچوب داستانی هر دو اثر ادبی مشابه است و روایت ارداویرافنامه نیز با تقویت کشمکش، تعلیق و خرده روایت های مکمل، ظرفیت تبدیل شدن به داستان مناسب بازی اقتباسی را دارد. قهرمانان هر دو متن، ویژگی های مشترکی دارند و همانند بازی دوزخ، می توان شخصیت ها را در ارداویرافنامه از وجه توصیفی و منفعل، خارج کرده و با ایجاد کارکرد و ارتباطات فعال، به شخصیت هایی مطلوب برای بازی اقتباسی تبدیل نمود. همچنین فضا و مکان که در متن دانته مفصل توصیف شده و در بازی اقتباسی به شکلی وفادارانه بازتولید شده است، در ارداویرافنامه نیز به لحاظ کیفی و کاربرد بیان نمادین، قابلیت تصویرسازی مشابهی داشته و این ظرفیت را دارد که با تقویت کمّی و گسترش توصیف و تصویر مکانی، به بستری مناسب برای خلق یک بازی رایانه ای اقتباسی چند مرحله ای تبدیل شود.
طنز در افسانه های عامیانه حیوانات (بررسی تطبیقی طنز در حکایات کلیله ودمنه و افسانه های ازوپ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده کلیله ودمنه در ادبیات فارسی و افسانه های ازوپ در یونان باستان، دو نمونه از آثار کهن ادبیات جهان، در حیطه «افسانه های تمثیلی حیوانات» یا «فابل» هستند. در مقاله حاضر، کاربرد «طنز» به عنوان یکی از انواع سخن غیرجد و نیز یکی از ابعاد هنری این دو اثر، مورد توجه قرار گرفته است. از این رو حکایت های تمثیلی این دو کتاب، از حیث شگردهای گوناگون ایجاد طنز نظیر: پیام اخلاقی- انتقادی، طنزکلامی، طنز موقعیت، مضامین خاص، شخصیت پردازی و... بررسی و با یکدیگر مقایسه شد و مشخص شد که طنز به کار رفته در افسانه های ازوپ بیشتر منحصر در به رخ کشیدن تناقض های اخلاقی و اجتماعی موجود در جامعه، با بهره گیری از کنایه و تعریض در طنزکلامی و طنزموقعیت است؛ البته کوتاهی طول افسانه ها و کاربرد صنعت ایجاز و اختصار به رسایی و خنده انگیزی این نوع طنز کمک شایانی کرده است. در کلیله ودمنه نیز تناقض های اخلاقی و اجتماعی با بیان طنزآمیز مورد توجه بوده است و قوت طنز حکایات آن برخاسته از مضامین متفاوت وتابو و شخصیت پردازی ها و طنز موقعیت در کنار طنز کلامی است. با این تفاوت که در کلیله ودمنه با انشای نصرالله منشی، کاربرد شیوه حکایت در حکایت به همراه توصیفات و تشبیهات و آن دسته از آرایش های ادبی که ویژه نگارش نثر فنی است، سبب طولانی شدن حکایت گردیده و از تأثیر طنز در آن کاسته است.
بررسی تطبیقی نمایشنامه ی افول اثر اکبر رادی و نمایشنامه ی دشمن مردم اثر هنریک ایبسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی تطبیقی دو اثر نمایشی (افول اثر اکبر رادی و دشمن مردم اثر هنریک ایبسن) بر اساس نظریه های فرانسوا یوست (2001-1918) درباره بن مایه ها، تیپ های شخصیتی و مضامین ادبی و نظریه اقتباسِ لینداهاچن می پردازد. با بررسی مضامین و تیپ شخصیت های این دو اثر درمی یابیم که این آثار دارای مضامین و تیپ شخصیتی کم و بیش یکسانی هستند و اما رادی نمایشنامه خود را رنگ و بویی محلی داده است و این از رهگذر تفاوت هایی است که او در اثر خویش خلق می کند. موضوعاتی چون مخالفت طبقات قدرتمند و مالکین با هر نوع تغییر در عموم مردم، اصرار افراد روشنفکر بر عقاید و ایده آل های خود، خیانت نزدیکان به جریان روشنفکری، آلت دست بودن عموم مردم، وفاداری همسران و در نهایت شکست روشنفکران در هردوی آین آثار مشاهده می شود. اکبر رادی با اقتباس قیاسی از پیرنگ نمایشنامه دشمن مردم و با دمیدن روح و فضای محلی به آن، نمایشنامه ای وطنی خلق می کند که بیش از هرچیز، برای خوانندگان خود با داشتن و یا نداشتن آگاهی از بینامتنیت اثر هرچند که در اقتباس قیاسی از اهمیت زیادی برخوردار نیست اثری می آفریند که در عین زمانی مکانی بودن، متعلق به هرزمان و مکانی است.