فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۲۴۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
سلسله صفویه که با تمسّک و توسّل به نگره شیعی برسرکارآمد، برای بقای خویش سیاستی ایدئولوژیک درپیش گرفت. این کار تا بدانجا پیش رفت که حتی برای شعر و شاعران نیز برنامه و بخشنامه ای تدوین کرده بودند که فی المثل قصاید در شأن حضرت شاه ولایت پناه و ائمه علیهم السلام بگویند و صله از ارواح مقدس حضرات توقع کنند. ناگفته پیداست که رواج بازار فقیهان کار شاعران را از رونق انداخته بود و شعر جز نزد عامه خریدار نداشت. با این همه شاعران که دیرزمانی دربار را ملجأ و مأوایی برای پاسداشت هنر خویش یافته بودند و رسانه مطمئن و فراگیری برای انتشار سروده هایشان، سرانجام به آغوش دربار مغول بزرگ تیموریان هند پناه بردند، جایی که بازار شعر و ادب رونقی داشت و نواخت و صله شاعران رایج بود. بدین امید که قدر و قیمتی برای متاع خویش بیابند. بنابراین شاعران ایرانی برآن شدند تا از خلاف آمد عادت کام بجویند و برای نکوداشت هنر خویش و آزادی و ابتکار عمل برای توسع و تنوع بخشیدن به حوزه موضوع و اندیشه و عرصه تصاویر شاعرانه مهاجرت کنند و با رهایی از تصلّب و تقشف حاکم، بر گنجینه واژگان و ترکیبات زبانی و تصاویر بدیع زبان فارسی بیفزایند. این مقاله به طور اجمال به طرح و شرح این دقیقه خواهد پرداخت.
سه تن از بزرگ ترین مروّجان شعر فارسی سبک هندی در هندوستان
حوزه های تخصصی:
اولین زمینه های ورود شعر فارسی به هندوستان را می توان مربوط به دوره حکومت غزنویان دوم در شمال هندوستان و شعر کسانی چون مسعود سعدسلمان به حساب آورد. موج دوم نفوذ شعر و زبان فارسی را در هندوستان می توان ناشی از حمله مغول و پناهنده شدن بسیاری از دانشمندان و صوفیان و شاعران ایرانی نژاد به شمال هندوستان دانست که حاصلش ظهور شاعران بزرگی چون امیرخسرو دهلوی و امیرحسن دهلوی است. موج سوم و عظیم ترین موج نفوذ شعر، زبان و فرهنگ ایرانی در هندوستان در عصر حکومت بابریان هند رخ داد که قریب به سیصدسال کانون شعر و شاعری فارسی را به خارج از قلمرو طبیعی زبان فارسی، یعنی هندوستان و صوبه های وابسته به آن، انتقال داد و به پیدایش «سبک هندی» در شعر فارسی انجامید. در این مقاله برآنیم که به معرفی ویژگی های شعر سه تن از بزرگ ترین شاعران آغازین این جریان شعری عرفی، ظهوری و طالب آملی بپردازیم و نشان دهیم که چگونه ویژگی هایی که آنها وارد شعر فارسی کرده اند، به دست شاعران فارسی گوی هندی تبار پی گرفته شد و به شکل ویژگی های غالب شعر «طرزخیال» یا همان شعر شاعران هندی تبار پارسی گو، که برجسته ترین آنها بیدل دهلوی است، درآمد و شعر فارسی در بخش عظیمی از هندوستان گسترش یافت و این حضور و حیات همچنان تا سیطره و دست اندازی انگلیسی ها بر هندوستان ادامه داشت.
تحلیل پیوندهای زیبایی شناختی شعر بازگشت و نقاشی پیکرنگاری درباری در دوره فتحعلی شاه قاجار تحلیل پیوندهای زیبایی شناختی شعر بازگشت و نقاشی پیکرنگاری درباری در دوره فتحعلی شاه قاجار (1176 – 1213ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین ویژگی های نقاشی و نگارگری ایرانی، پیوند با ادبیات فارسی است که به شکل گیری زبان مشترک و موضوعات مشابه در این دو حوزه هنری منجر شده است. هرچند از دوره زندیه، به ویژه از اواخر آن، به دلیل تأثیرپذیری نقاشان از هنر اروپایی و ضعف نسبی شعر فارسی، پیوندهای میان این دو رو به گسست نهاد، اما طی 37 سال سلطنت فتحعلی شاه قاجار (1213 - 1176ق)، زمینه شکوفایی و همگامی تازه ای بین شعر و نقاشی به وجود آمد. از این رو، نگارندگان در این پژوهش با رویکرد بینارشته ای مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی، ضمن توجه به شاخصه های اشعار دوره دوم جریان بازگشت و نقاشی های پیکرنگاری درباری، پیوندهای زیبایی شناختی میان این دو حوزه هنری را بررسی و عوامل شکل گیری و شکوفایی نسبی شان در دوره فتحعلی شاه قاجار را تبیین کرده اند.
مسئله اصلی پژوهش حاضر این است که آیا همچون گذشته می توان در تصاویر و اشعار این دوره، ویژگی های مشترکی یافت که از قواعد و پیوندهای زیبایی شناختی خاصی پیروی کرده باشند؟ نتایج تحقیق نشان می دهد که نقاشان با استفاده از الگوها و معیارهای زیبایی شناسانه ادبی و با بهره گیری از نگاه انسان مدارانة غربی، باستان گرایی و نیز با استفاده از موضوعات جدید، به بازنمایی تصویرسازی های شاعرانه و توصیفات اشعار عاشقانه پرداخته اند. به بیان دیگر، آن ها از طریق شکل و صورت، میان متن و تصویر ارتباط برقرار کردند، نه بر اساس بازنمایی موضوعات و نمایش مفاهیم متعالی و مثالی. هدف اصلی پژوهش حاضر نیز شناخت پیوندهای زیبایی شناختی مشترک در شعر دوره بازگشت و نقاشی پیکرنگاری درباری، با توجه به نقش فتحعلی شاه در فراهم آوردن زمینه مساعد در راستای همگامی این دو حوزه هنری است.
تأثیر سبک خراسانی بر نگارگری ایرانی
حوزه های تخصصی:
احساس، زبان مشترک انسان هاست و ادبیات و هنر، زبان بیان احساس؛ ادبیات زبان گفتار و نوشتار است و هنر بازگوکننده آن به روایت تصویر. طبیعت بهترین و آموزنده ترین تصویر برای شاعران و هنرمندان است. در سبک خراسانی، به ویژه در شاهنامه، اشعار رودکی، سخن منوچهری، خمسه نظامی و... عناصر طبیعی، الهام بخش شاعران در سروده ها می باشند که در سایر سبک ها کمتر با آن روبرو هستیم. پیوند ادبیات و نقاشی امری غیرقابل انکار است و اجزای این پیوند را در سبک خراسانی و مکتب نگارگری هرات به عالی ترین شکل خود می بینیم. می توان گفت که زیبایی شناسی ادبی هنری، نه تنها با سبک خراسانی آغاز می شود، بلکه در این سبک به ع الی ترین درجه نیز می رسد. کتابت، معماری، نگارگری، نقاشی قهوه خانه ای و... از نمونه هایی تکامل یافته در اثبات این فرضیه است که سبک خراسانی، مادر ادبیات تصویری فارسی است.
«عناصر مضمون آفرین در پنجاه غزل برگزیده از بیدل «(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیدل دهلوی شاعر معروف سبک هندی ، به منظور مضمون آفرینی، از هر شیء یا پدیده ای که در طبیعت می دیده بهره گرفته است تا اصول عرفانی، ارزشهای اخلاقی و سنت های عاشقانه را که همواره در متون ادبی موضوع سخن بوده است با تصاویری متنوع، بازآفرینی نماید. تداعی معانی در این میان نقش بسزایی دارد و شبکه هایی از تصاویر را ایجاد می کند که از سنت های شعری سبک هندی است، دراین مقاله به معرفی سه گروه از عناصر مضمون آفرین در پنجاه غزل از بیدل و شیوه مضمون آفرینی شاعر از آنها پرداخته ایم.گروه نخست، عبارتند از اشیاء نوساخته مانند آینه های شیشه ای، ظروف چینی، عینک، تفنگ- گروه دوم، عناصر عمومی شامل پدیده هایی مانند آبله و حباب یا شیئی مانند بوریاست گروه سوم؛عناصرهنری مانند سواد ، تصویر، نسخه. نگاه ژرف اندیش و تخیل نیرومند شاعر، به کشف روابطی پنهانی میان اشیاء و پدیده ها می انجامد که شاعر را به استفاده از اسلوب معادله، ناگزیر می سازد، آینه در گروه نخست از این بن مایه ها بیشترین بسامد را دارد، در گروه دوم؛ بوریا و درگروه سوم هنر نقاشی داری بیشترین بسامد است. کوشش بیدل در مضمون آفرینی بر ارشاد وتهذیب استوار است وبر وارستگی تاکید ویژه دارد.
هندی وارگی در اشعار فاضل نظری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سبک هندی شیوه و مسیر جدیدی را برای برون رفت از تکرار و تقلیدی برگزید که از مدت ها پیش گریبان گیر شعر فارسی شده بود و در این مسیر جدید تا آنجا ادامه داد که باعث شد بعدها این سبک، سبکی منحط تلقی شود و جامعة ادبی نظر مثبتی به آن نداشته باشد. درحالی که آثاری که در این سبک پدید آمدند، ظرفیت ها و زیبایی های خاص خود را دارند. فاضل نظری شاعر جوانی است که در سالیان اخیر اشعارش با استقبال خوبی از طرف مخاطبین مواجه شده است. او به خوبی توانسته است ظرفیت های موجود در شعر سبک هندی را شناسایی کند و در شعر خود به کار بگیرد. این مقاله به نشان دادن و بررسی ویژگی های سبک هندی در اشعار فاضل نظری می پردازد. ویژگی هایی نظیر پیچیدگی و دیریابی، مضمون سازی، نبود محور عمودی در غزل، استفادة فراوان از تلمیح، اسلوب معادله، به کارگیری زبان ساده و عامیانه، استفاده از مسائل روزمره، اشیا و محیط در شعر، تشخیص و... . همچنین دربارة ارزش هنری و زیبایی شناسانة ویژگی ها نکاتی بیان شده است.
ترکیبات خاص اشعار صائب و بیدل بر اساس روابط نحوی و هسته معنایی ترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صائب تبریزی و بیدل دهلوی از نامدارترین شاعران سبک هندی هستند که هر کدام به نوبه خود در شاخه ایرانی و هندیِ سبک هندی، شعر این دوره را متحوّل کرده اند. اکثر محققانی که در شعر بیدل به تحقیق و پژوهش پرداخته اند، ترکیبات خاص را به عنوان یکی از مهمترین عوامل غموض زبان در انحصار شعر بیدل دانسته و در نوع ساخت و معنی این نوع ترکیبات کمتر تأمل کرده اند. در اینجا با تکیه بر اشعار صائب و بیدل، ترکیبات خاص در هر دو شاخه ایرانی و هندی شعر سبک هندی بررسی شده است. ترکیبات هر دو شاعر ابتدا از نظر «هسته معنایی» در دو گروه ترکیبات «برون مرکز» و «درون مرکز» طبقه بندی شده، سپس بر اساس «روابط نحوی ترکیب»، مدل های گوناگونی از ژرف ساخت ترکیبات هر دو شاعر ارائه شده است.
ترکیبات خاص صائب و بیدل در ژرف ساخت دارای روابط نحوی گوناگونی مانند رابطه مسندی، فاعلی، مفعولی، متممی و ... است. از نظر ساختار معنایی، ترکیبات خاص این دو شاعر متنوع تر از ترکیبات عادی در زبان معیار هستند، به طوری که بعضی از این ترکیبات از نظر معنا در زبان وجود ندارند.
قاعده کاهی و غرابت قاموسی در غزلیات بیدل دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سبک شناسی آثار ادبی، توجه به ساختار شعر و مسایل زبانی،خواننده را به نتیجه ای مطلوب در شناخت، فهم و تفسیرِ محتوا و اندیشه سخنوری، رهنمون می شود.یکی از مسایل نوین زبان شناسی در حوزه نقد متون ادبی ،واکاوی انحراف از نُرم و عدول از هنجارهای زبانی در دو حوزه «واژه افزایی» و «تغییر طبقه نقشی» است که در کلام هنرمندان صاحب سبک و نوآور، بسامد چشمگیری دارد.بیدل از آن دسته شاعرانی است که با تأکید بر ابهام در شعر و پذیرش ساختارهای نوگرایانه سبک هندی، واژه های تازه ای را برای غنی سازی زبان، ارائه داده است.در این پژوهش، نخست گستره هر یک از مباحث قاعده کاهی قاموسی، تبیین شده و پس از آن با ارائه نمونه هایی از شعر بیدل،گستره بهره مندی وی از این شگردهای به روش کتابخانه ای به شیوه ی توصیفی- تحلیلی متن غزلیات بیدل دهلوی نشان داده می شود.
جایگاه بابافغانی در سبک هندی و پیگیری شاخصه های سبکی او در شعر بیدل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
متناقض نما در شعر سبک آذربایجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از جذّاب ترین مباحث زیبایی شناسی متن، بحث پارادوکس یا متناقض نماست. بهره گیری از این شگرد، از عالی ترین شیوه های آشنایی زدایی هنری به شمار می رود که موجب دور شدن کلام از حالت عادی و برجسته سازی و اثرگذاری چشمگیر بر مخاطب می گردد. در شعر سبک آذربایجانی این ارائه بسامدی قابل توجّه و اثرگذار دارد. پارادوکس با قرار گرفتن در قالب صور خیالی چون تشبیه، استعاره، تشخیص و کنایه از پیچیدگی و ابهام نخستین خود فاصله می گیرد و در پی آن، مخاطب به زیبایی بافت اوّلیّه کلام پی می برد. امّا ایجاد آن در متن نیاز به ظرافت و خلاّقیّت بسیار دارد. پژوهش پیش روی، ضمن تقسیم بندی تازه از انواع پارادوکس، شعر سبک آذربایجانی را از این چشم انداز، به بوتة نقد و تطبیق می کشاند و موارد و مصادیق برجسته آن را رمزگشایی و تحلیل می کند.
بازتاب جنبه هایی از فرهنگ و ادبیات هند در شعر صائب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیوند فرهنگی و ادبی ایران و هند در طول تاریخ، پیوندی استوار و غیر قابل انکار بوده و با فراز و فرودهای بسیار در گستر ه ی روزگاران استمرار داشته است. این پیوند در عصر صفویان ایران و گورگانیان هند به اوج خود رسیده که شعر و ادبیات این عصر، آیینه ی تمام نمای آن است. شعر صائب که نقطه ی اوج شعر این عصر است، با هنرمندی های بسیار، تعامل فرهنگی و ادبی این دو سرزمین را به تصویر کشیده به گونه ای که در آمیختگی فرهنگ و ادبیات ایران و هند یکی از ویژگی های بارز آن به شمار می آید: استقبال از شعر پارسی گویان هند، بهر ه گیری از سنّت های ادبی این سرزمین، به کارگیری زبان شعری شاعران پارسی گوی هند، تأثیر-پذیری از عاشقانه های ادبیات هند و سرانجام بازتاب فرهنگ، اعتقادات، آداب و رسوم هندوان، از جلوه های بارز پیوند فرهنگی و ادبی ایران و هند در شعر صائب است که درک و فهم شعر او و گر ه گشایی پیچیدگی های آن، بدون آگاهی از موارد مذکور، چندان آسان نیست. این مقاله با جستجو در دیوان صائب و استخراج ابیات مرتبط با موضوع و نقد و تحلیل و دسته بندی موارد استخراج شده و بهره گیری از پژوهش های این حوزه کوشیده است با معرفی برخی از جلو ه های فرهنگ و ادبیات هند در شعر صائب، راهی برای ورود به دنیای پر رمز و راز شعر او بگشاید.
واژ ه های کلیدی: ادبیات، ایران، شعر، صائب، فرهنگ، هند.
گونه ای کنایه آمیغی در غزل صائب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صناعات شعری از جمله عواملی هستند که برجستگی آنها در شعر هر شاعر، سبک منحصر و مختص به خود او را می سازند. یکی از انواع صناعات و شگردهای شعری، صنایع کنایه محور یا کنایه های آمیغی است. این صورت های ادبی همانطور که از نامشان پیداست صناعاتی آمیغی اند که در آنها کنایه به عنوان محور و مرکز با صناعاتی دیگر می آمیزد و این آمیختگی، صناعات پیچیده ی تازه ای را فراهم می آورد. یکی از انواع این صنایع کنایه محور، کنایه ای است که با استعاره و ایهام و، گاه افزون بر این دو، با تشبیه می آمیزد؛ سابقه ی این صناعت – که اخیراً نام «استعاره ی ایهامی کنایه» برای آن پیشنهاد شده است- در ادب فارسی به حکیمِ باژ، باز می رود و در شعر حافظ نمود قابل توجهی دارد ولی برجستگی چشمگیر آن در سبک هندی است، به گونه ای که نادیده انگاشتن آن به ویژه در غزل صائب، انکار یکی از برجسته ترین ویژگی های سبکی آن است. این شگرد آمیغی از این طریق پدید می آید که شاعرکنایه ای را به پدیده ای عاریت دهد که در عالم واقع، صورتی همانند آن، ولی با مفهومی دیگر، در خود پدیده باشد. این صناعت شاید مهم ترین ابزاری باشد که صائب را در آشکار کردن ویژگی ممتاز شاعرانه ی خود، یعنی توان بی نهایت وارِ خلق مضمون های رنگین، یاری کرده باشد. این جستار به تحلیل دوباره و تکمیلی صناعت «استعاره ی ایهامی کنایه» و انواع آن و بررسی آن در غزل های صائب می پردازد.
بازخوانی سه گانه کورش صفوی در سبک هندی پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خرده گیری بر سنّت گونه بندی سبک های شعر پارسی و تقسیم آن به خراسانی، عراقی، هندی و بازگشت، پیشنهاد مدل نوینی در این باره و بحث بر سر سبک هندی و کیفیّت تکوین آن، موضوع سه مقاله از دکتر کورش صفوی است: «پیشنهادی در سبک شناسی ادب فارسی»، «نگاهی تازه به نظام سبک شناسی زبان و هنر»، و «نگاهی به چگونگی پیدایش سبک هندی در شعر منظوم فارسی». نگاه صفوی در این مقالات، نگاهی زبانشناسیک و معطوف به نظریّه های هاورانک، یاکوبسن و لیچ است. با وجود ستایش برانگیز بودن کوشش صفوی در این باب، می نماید که انتقاداتی به نظریّه وی وارد باشد. چنانکه برخی از ایرادات صفوی بر سنّت گونه بندی سبک های شعر پارسی، از الگوی پیشنهادی وی نیز برطرف نشده. همچنین به واسطه برخی پارادکس ها و نیز امکان استنباط های خلاف واقع بر مبنای برخی گزاره ها و مواردی دیگر، نظریّه صفوی از جهاتی آسیب مند شده است. در این جستار، پس از گزارشی اجمالی از نظریّات صفوی در سه گانه مذکور، کاستی های کار مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.