در سبک شناسی آثار ادبی، توجه به ساختار شعر و مسایل زبانی،خواننده را به نتیجه ای مطلوب در شناخت، فهم و تفسیرِ محتوا و اندیشه سخنوری، رهنمون می شود.یکی از مسایل نوین زبان شناسی در حوزه نقد متون ادبی ،واکاوی انحراف از نُرم و عدول از هنجارهای زبانی در دو حوزه «واژه افزایی» و «تغییر طبقه نقشی» است که در کلام هنرمندان صاحب سبک و نوآور، بسامد چشمگیری دارد.بیدل از آن دسته شاعرانی است که با تأکید بر ابهام در شعر و پذیرش ساختارهای نوگرایانه سبک هندی، واژه های تازه ای را برای غنی سازی زبان، ارائه داده است.در این پژوهش، نخست گستره هر یک از مباحث قاعده کاهی قاموسی، تبیین شده و پس از آن با ارائه نمونه هایی از شعر بیدل،گستره بهره مندی وی از این شگردهای به روش کتابخانه ای به شیوه ی توصیفی- تحلیلی متن غزلیات بیدل دهلوی نشان داده می شود.