فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۱٬۷۳۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
جستار پیش رو با هدف ارائه تعریفی از مفهوم های شناور «لفظ»، «معنی» و «مضمون»، به مثابه عناصر درون سازه ای شعر در سبک هندی فراهم آمده است. در این جستار که به روش تحلیل محتوا و مبتنی بر منابع کتابخانه ای انجام یافته، شعر ابتدا «عینی شدن زیبایی شناسانه یک امر ذهنی به توسّط زبان» تعبیر شده است. با این تعبیر، می توان گفت لفظ، زبان شعر است و به ذهنیّت شاعر موجودیّتی درک شدنی می بخشد؛ معنی، ذهنیّتی است که توسّط لفظْ عینی می شود و می تواند آموزه ای را در بر داشته یا صرف توصیف باشد؛ مضمون، بازشناساننده شعر از غیر آن، یا همان وجه زیبایی شناسانه شعر و معادل تصویر است. تفاوت در تلقّی از اهمّیت هرکدام از این سه مفهوم، به وجودآورنده جریان های مختلف در شعر و نقد ادبی و جهت دهنده آن هاست. نتایج این جستار نیز ضمن تأکید بر جذّابیّت بررسی نسبت میان لفظ، معنی و مضمون خاصّه در سبک هندی، اوّلاً ناظر بر آنست که شاعر سبک هندی بنا بر مختصّات سبک دوره، از خود این مفاهیم نیز به مثابه اشیائی برای بستن مضمون استفاده می ماید و بخشی از تلقّی عصر خود از چیستی لفظ، معنی و مضمون را در پس خیالات دور و دیر شعر خود برملا می سازد. ثانیاً بیان معنایی واحد به توسّط مضمون های یکسان با اختلاف در لفظ، بیان معنایی واحد به توسّط مضمون های متعدد با عناصر مضمون ساز همسان یا ناهمسان، بیان معناهای متعدد با استفاده از مضمون های یکسان و... از جمله رفتارهای شاعر سبک هندی با این سه مفهوم و نسبت آن ها با یکدیگر است که با بیان نمونه هایی از شعر صائب تبریزی، پیش قراول شاخه ایرانی شعر سبک هندی، سعی در تبیین و توضیح آن ها شده است.
پیوند حماسه و غزل در شعر انقلاب و دفاع مقدّس با تأکید بر غزلیات حسین اسرافیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر حماسی و شعر غنایی را می توان از اوّلین و مهم ترین انواع شعری به شمار آورد. مهم ترین قالب شعر غنایی، غزل استو تنها قالبی است که بیشترین نوآوری و تحوّل را از نظر محتوا در دوره های گذشته پذیرفته، امّا همچنان اصالت خود را حفظ کرده است. گستردگی مفهومی غزلهیچ گاه لطمه ای به اصل آن نزده، زیرا قرادادهای لفظی و معنوی غزل همواره پا برجا و در عین حال پویا بوده و تعدّد و تنوّع مفاهیم، قالب های ساختاری آن را کم رنگ نکرده است. حماسه از دیگر انواع شعر فارسی است که دربردارنده نبردهای سترگ و نمایش دهنده پهلوانی های عظیم است. حماسه و غنا در طول حیات خویش تأثیر و تأثرهای زیادی بر یکدیگر داشته اند. با شروع جنگ روح حماسه در شعر انقلاب دمیده شد. در این دوره، غزل با اقبال شاعران انقلاب روبه رو شد و هر یک از شاعران کوشیدند با توجّه به توان خود در این قالب به سرودن شعر بپردازند و حاصل چنین تلاشی، غزل هایی است که اصطلاحاً به غزل های حماسی شهرت یافتند. حسین اسرافیلی از جمله شاعران برجسته انقلاب و دفاع مقدّس در دو مجموعه «تولد در میدان» و «در سایه ذوالفقار» توانست غزل های پر شور و نابی بسراید. در بررسی غزل های اسرافیلی می توان دریافت که وی با استفاده از مضامین دینی و مذهبی، بهره گیری از نماد و اسطوره و به کار بردن ترکیبات تشبیهی و استعاری فراوان، فضای آمیخته با تغزل و حماسه را به خوبی نشان داده است. وی را می توان جزء شاعرانی دانست که بار حماسی غزل هایش بر بار تغزلی آن می چربد.
بررسی صبغة عرفانی مناجات های شهدای دفاع مقدّس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حوادث و رویدادهای بزرگ، انقلاب ها و جنگ ها، با تأثیری عمیق و گسترده در تاریخ جوامع انسانی، فرهنگ و ادبیّات و هنر تازه ای را به همراه می آورد. هشت سال جنگعراق علیه ایران نیزکه ناخواسته به فاصلة کوتاهی پس از انقلاب به کشور ما تحمیل شد، منجر به شکل گیری نوع خاصی از ادبیّات به نام ادبیّات دفاع مقدّس شده که تفاوت عمده اش با ادبیّات جنگ در دنیا، معنویت نهفته در آن است. در آن برهه از زمان که به دوران دفاع مقدّس مشهور شد، رزمندگان با نوشتن یادداشت های روزانه، وصیت نامه ، دست نوشته، نامه، مناجات و دل نوشته آثاری را خلق کردند که از بسیاری جهات قابل بررسی است. پژوهش حاضر از نوع مستند به شیوة تحلیل محتوا به بررسی و تحلیل مناجات های شهدا با محوریّت وصیّت نامة شهدای استان فارس پرداخته و در پی آنست که مشخّص کند عواطف حاکم بر مناجات های شهدا کدام است و کدام یک از مفاهیم عرفانی در این مناجات ها مطرح شده است. مناجات های مورد بررسی در دو دسته مناجات های بدون درخواست (راز و نیازهای عاشقانه) و مناجات های دارای درخواست دسته بندی شده اند. رسیدن به مقام والای شهادت، مهم ترین و بیشترین درخواست شهدا بوده و پس از آن پناه بردن از شرّ دنیا و نفس امّاره به خداوند، طلب آمرزش گناهان کبیره و صغیره، هدایت و طلب پیروزی در جایگاه های بعدی قرار گرفته است.
بررسی چگونگی و چرایی نگاه متفاوت شاعران سبک اصفهانی به عناصر اسطوره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسطوره درتمام ادوار وسبک های شعر فارسی، براساس نطام فکری و اندیشگی هردوره، جلوه گاهِ جهان بینی مردمان آن عصربوده است و با اشکال وکارکردهای متفاوت ی در شعروارد شده است. درقرن دهم هجری،باروی کارآمدن دولت صفوی،تحولی اساسی در جامعه ایران وبه تبع آن در تمام حوزه های فکری وهنری آن رویداد. در این دوره،سبکی درشعرفارسی شکل گرفت که باسبک های قبل از آن دارای تمایزاتی آشکار بودوشعرفارسی چه از لحاظ صوری و چه معنایی دگرگون شد. یکی ازعناصری که بیشترین دگرگونی در آن حاصل شد،نحوه به کارگرفته شدن اسطوره ها در شعر شاعران این عصر است؛که با دوره های پیشین تمایز آشکار دارد.در توضیح این امربایدگفت،که شاعران سبک هندی اسطوره هایی چون خضر،آب حیات و مسیح را که بیشترین بسامد را در اشعار عرفانی دارند با نگاهی غیرقدسی به کار برده اند. امری که دلیل اصلی آنرا باید توجه شاعرعصرصفوی به زمین و واقعیات این جهانی و به تعبیری زمینی شدن شعر این دوره دانست.
نگاه فراهنجار صائب به داستان «خضر»در آیینة اشعارش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خضر یکی از نام های آشنا در ادبیات فارسی است که در هیأت پیامبر، ممدوح، معشوق، پیر و ... در شعر فارسی ظاهر شد ه است. علیرغم تفاوت در رویکرد شاعران نسبت به داستان خضر، همة آنها در یک نکته مشترکند و آن دید مثبت آنها به خضر و زندگی جاوید اوست؛ اما این داستان در شعر صائب، مدخلی دیگر یافته است. صائب با دست بردن در این داستان، خضر را از هالة رازآمیز پیشین خود جدا کرده و با شگرد خاص خود در خدمت مضمون سازی های شاعرانه قرار داده است؛ علاوه بر آن، بایدگفت آنچه وی را در این زمینه از شاعران پیشین متمایز می کند، بار معنایی منفی داستان خضر در شعر وی است که تاکنون مورد توجه قرار نگرفته است. در این مقاله، تمامی مضمون های شاعرانة عناصر داستان خضر در شعر صائب گردآوری و طبقه بندی شده و به روش توصیفی-تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته و بر این اساس، تفاوت نگاه صائب به شخصیت خضر و عناصر این داستان با نگاه پیشینیانش واکاوی و دلایل این نگرش منفی تحلیل شده است
قیدهای آغازین ، عنصری از الگوی وصفی- روایی در شعرِ نیما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قید به سبب جایگاه لغزانش در جمله ، کارکردهای گوناگونی دارد . در شعر سنتی ، جایگاه قید در بیت ، مقیّد به چارچوب تساوی مصراع ها و نظام قافیه است؛ اما جایگاه قید در شعر نو محدودیّت شعر سنّتی را ندارد . نیما شمار زیادی از اشعار نوی خود را با قید آغاز می کند و بیشترین کاربرد قیدهای آغازین اشعار نیما را سه قید مکان، زمان و حالت تشکیل می دهد . اینکه چرا نیما شعرهای خود را با قید آغاز می کند، پرسش این پژوهش را سامان می دهد . اگرچه در پاسخ به آن می توان انگیزه های متعددی را ذکر کرد ، مثل فضاسازی ، تمایل به نمایشی و دیداری نمودن شعر ، حتی ضرورت وزن و قافیه ، هدف اصلی نیما از کاربرد آگاهانه قیدهای آغازین تکمیل و تقویّت ساختار وصفی- روایی شعرش است؛ چنانکه در هنر تئاتر و سینما ، حفظ وحدتِ زمان و مکان و توجه به حالت صحنه و بازیگران از اصول مهم دراماتیک محسوب می شود . از این رو ، قیدهای آغازین ، عنصری از الگوی وصفی- روایی شعر نیما را تشکیل می دهند . قید مکان 149 بار ، قید زمان 82 و قید حالت 30 بار در آغاز اشعار نیما به کار رفته اند که قید مکان با 80/57 درصد ، بیشترین بسامد را دارد و نشان می دهد: 1 ) ساختارهای قید مکان نسبت به سایر ساختارها از نظر معنایی و موسیقایی قابلیّت زیبایی آفرینی بیشتری دارند؛ 2 ) قید مکان در شکل گیری الگوی وصفی- روایی شعر نیما نقش کارسازتری دارد و نگرش رئالیسم اجتماعی او را بهتر تصویر می کند . قید زمان در آغاز اشعار نیما بر سه معنای عمده دلالت می کند: 1 ) سمبلیک 2 ) خاطراتی 3 ) تقویمی؛ و قید حالت را می توان در دو مفهوم کلّی جای داد : 1 ) دلهره و اضطراب 2 ) خلوت گزینی و انزوا .
اخلاق و مولّفه های سنّتی و معاصر آن در شعر نیما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کمتر اتّفاقی مانند مشروطه توانسته است بنیان های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی این سرزمین را دست خوش دگرگونی و تحوّل کند. این تحوّل بیش از هر چیز دیگری حاصل تأثیر ارتباط با غرب است؛ غربی که پس از قرون وسطی و مرکز قرار دادن «انسان» و دغدغه های او به عنوان مهم ترین مسأله پیش رو، پس از تجربه رنسانس و انقلاب صنعتی، به مدرنیته رسید. در فرایند تأثیر مدرنیته غرب بر ایران، شعر و ادب فارسی نیز برکنار نبود و نگرش های جدیدی را درباره ویژگی های اثر ادبی به وجود آورد؛ ویژگی هایی که با ظهور نیما به پختگی مطلوب خود دست یافت. در این تغییر نگرش، یکی از مقوله هایی که از حیث رویکرد مولفّه های جدیدی را به خود دید، «اخلاق» است. اخلاق در این دوره، در کنار مضامین سنّتی خود، مولّفه های جدیدی را که حاصل تجربه مدرنیته و به موازات آن تغییر ساختارهای اجتماعی و روابط بین فردی است، تجربه کرد؛ مولّفه هایی مانند وطن پرستی، انسان دوستی، آزادی و ... . این مقاله سعی دارد در کنار پرداختن به مضامین سنّتی اخلاق در شعر نیما، به بررسی مولّفه های تازه ای که نتیجه این دگرگونی فکری و ادبی است، در شعر او به عنوان مطرح ترین نظریه پرداز این تغییر و تحوّل بپردازد.
مخالف خوانی و انحراف از نُرم در شعر بیدل دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از جمله خصایص بارز سبکی شعرای نامی سبک هندی، که شعرشان را از اشعار سبک های دیگر متمایزتر جلوه می دهد مخالف خوانی یا انحراف از نُرم است . منظور از مخالف خوانی، در اشعار شعرای سبک هندی آن است که شعرای این سبک، به جهت دست یافتن به «معنی بیگانه» و پروراندن معانی و مضامین بکر شعری و متفاوت از آن چه در هنجار دیرینه ی ادبی است، در مورد معانی و مضامین کلیشه ای و رایج در ادب فارسی و شخصیت ها و عناصر مشهور داستانی و قرآنی و اسطوره ای نظیر: آب حیات، خضر، اسکندر، جام جم، یوسف، ابراهیم، عیسی، سلیمان و... از زاویه ای غیر عرفی می نگرند و به خلاف آمدِ عادت در مورد آن به قضاوت می نشینند، یعنی به انتقاد از آن چیزی می پردازند که در عرف و هنجار دیرینه ی ادبی، به ستایش و نگرش مثبت پیرامون آن پدیده ی شعری پرداخته شده و یا به ستایش و نگرش مثبت نسبت به آن چیزی می پردازند که در عرف و هنجار دیرینه ی ادبی، با انتقاد و نگرش منفی با آن برخورد شده است. نگارنده در این پژوهش موارد مخالف خوانی را از اشعار بیدل استخراج و به ترتیب حروف الفبایی مورد بحث قرار داده است و از اشعار دیگر شعرای سبک هندی نیز هر جا که ضروری به نظر می رسید، بهره برده است. هدف از این تحقیق تعیین موارد مخالف خوانی و انحراف از نُرم در سبک هندی، در محدوده ی شعر بیدل دهلوی است. نتیجه ی تحقیق اینکه مخالف خوانی در شعر بیدل دهلوی، با تأسی از شعرای نامدار سبک هندی از بسامد بالاتری برخوردار است.
اثبات رخداد های سبکی با استفاده از آمار استنباطی (مطالعة موردی: تشبیهات حروفی در سبک عراقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سبک شناسی با مطالعة بسامد ها سر و کار دارد؛ از همین رو، به کارگیری تحلیل های آماری در ارزیابی های سبک شناسانه بسیار سودمند است. از آنجا که آمارهای توصیفی، همیشه نمی توانند نوسان های سبکی را توضیح دهند، استفاده از روش های آمار استنباطی از دقّت علمی بالایی در ارزیابی پدیدار های سبکی برخوردار خواهد بود. سبک سنجی، اصطلاحی است که برای پژوهش های سبک شناسانة مرتبط با رایانه وضع شده است. در مقالة حاضر، نگارنده می کوشد رابطة میان فشردگی زاویة ساختمان تشبیه در شعر سبک عراقی را با بسامد انواع تشبیهات حروفی از لحاظ ساختمان در دیوان شاعران این سبک با توجّه به گذار زمان، ارزیابی کند. از همین رو، با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون در نرم افزار رایانه ای spss به تحلیل استنباطی آمار ها می پردازد. با توجّه به نتایج کمّی برآمده از نرم افزار spss که گویای ضریب همبستگی570/. و سطح معناداری 004/. در تبیین رابطة میان متغیّر ها (فشردگی زاویة تشبیه و بسامد تشبیهات حروفی) است و مقایسة این اعداد با شاخص های تعریف شده برای ضریب همبستگی (دامنة میان 1+ و 1 ) و سطح معناداری (کوچک تر از 01/. تا 05/.)، رابطة مثبت و مستقیم میان متغیّرها تأیید می شود؛ به زبان سبک شناسی، یعنی فشرده تر شدن زاویة تشبیه و خیالی تر شدن آن در شعر سبک عراقی به معنای افزایش بسامد تشبیهات حروفی دارای ساختمان بسته تر و خیالی تر بوده و این رخداد سبکی از هنجار های مسلّط بر سبک دوره پیروی کرده است.
نقد و بررسی سبک شناسانة شعر دورة بازگشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرهنگ هر ملّتی از عناصر گوناگونی فراهم می آید، یکی از مهم ترین ارکان سازندة فرهنگ، شعر و ادب است که از اساطیر، مذهب، حوادث اجتماعی و تاریخی هر ملّت سرچشمه می گیرد و یکی از منابع شناخت تاریخ تمدّن ملل در قرون مختلف می باشد. آشنایی دقیق و انتقادی با تحوّل و تطوّر شعر در طول تاریخ، گامی مؤثّر در شناخت سرگذشت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی هر جامعه ای است. با آشنایی با تاریخ ادب و شعر می توان دریافت که آیا جامعه در حال پیشرفت و اعتلاست، یا در حال سکون است و یا اینکه سیر قهقرایی دارد. شعر فارسی در طول تاریخ هزار و دویست سالة خود، دچار تحوّلات و دگرگونی های مختلفی شده که عوامل بسیاری در این تطوّرها مؤثّر بوده اند. آنچه در این مقاله مطرح است، جستجوی بررسی میزان توفیق شاعرانی است که از سبک هندی روی برتافته، به تتبّع در آثار قدما پرداخته اند و اینکه تا چه اندازه ای توانسته اند از نفوذ سبک هندی خارج شوند، چه از نظر ترکیبات واژگانی و چه از لحاظ مضمون و محتوای شعر. با بررسی و مقایسة ویژگی های شعر شاعران خراسانی و بازگشت می توان گفت که تقلید، هرچند استادانه هم انجام بگیرد، باز هم ارزش اثر اصلی و ابتکاری را ندارد و در طول تاریخ، هیچ گاه مقلّدان یک هنرمند به اندازة خود او ارزش پیدا نکرده اند و آثار آنان مورد توجّه قرار نگرفته است. اصولاً تقلید از حالت سکون و ایستایی شخص و جامعة مقلّد حکایت می کند. قصد داریم تا با ذکر نمونه ها و داده های آماری دقیق، به میزان موفّقیّت یا شکست نسبی این تقلیدهای شاعرانه دست یابیم.
ویژگی های سبکی زبان نیما یوشیج در منظومه قلعه سقریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آنچه امروز با نام شعر نو نیمایی رسمیت یافته است، محصول تأمل، تغییر، آزمون و سلسله ای از کنش و واکنش های شبه آزمایشگاهی نیما یوشیج است. همگان شعر «ققنوس» را نقطة آغاز شکل تکامل یافتة شعر نو نیمایی دانسته اند؛ اما فرایند پیش از تکامل این نوع، زمینه ای پژوهش پذیر است که در این نوشتار به آن پرداخته ایم. این منظومه، آخرین منظومه ی بلند نیما است که پیش از شعر «ققنوس» سروده شده است. پژوهش در باب ویژگی های زبان نیما در این منظومه، روند شکل گیری ساختارهای زبانی را در آثار این شاعر نوپرداز آشکار می کند. نگارندگان، با شیوه ای تحلیلی و با نگاهی به روش ساختاری زبانشناختی یاکوبسن، زبان را در این منظومه مطالعه کرده اند. بررسی زبان، در این منظومه نشان داد که نیما در بخش هایی از منظومة قلعة سقریم تمایلات نوگرایانه ای چون شیوة خاص استفاده از ساختار های نحوی و به کارگیری زبان محاوره در شعر دارد؛ اما در برخی جنبه ها همچون برگزیدن قالب مثنوی و تمایل فراوان به خلق فضای آرکائیک در سه سطح واژه و جمله و روایت، دنباله رو شعر کهن است. درحقیقت، نخستین تحولات نوگرای زبانی نیما در منظومة قلعة سقریم مشاهده می شود. گویی این منظومه، پلی است میان شعر کلاسیک و نو نیما یوشیج.
جستار برون متنی و درون متنیِ اشعار متعهد نیما یوشیج در دهه های بیست و سی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ریشه یابی بوطیقای نیمایوشیج در غزل های نو سیمین بهبهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
غزل نو، نوع جدیدی از غزل با نگاهی تازه و زبانی امروزی است که پس از فراگیر شدن شعر نو در جامعه پدید آمده است. سیمین بهبهانی با آثاری چون: «خطی ز سرعت و از آتش»، «دشت ارژن»، «یک دریچه آزادی» و «یکی مثلا اینکه» خود را به عنوان یکی از پیشگامان کوشای این فرم شعری معرفی کرده است. با توجه به تأثیر شعر نیمایی بر پیدایش غزل نو، پاسخ به این سوال ضروری به نظر می رسد که احیاگری بهبهانی در غزل، در چه محورهایی از بوطیقای نیما تاثیر گرفته است؟ بهبهانی در طرز دید و طرز کار تازه که دو پایه ی اساسی بوطیقای نیماست، از وی متأثر است. او در طرز دید به فردیت شاعرانه، عینیت گرایی، جامعه مداری و در طرز کار به زبان جدید، بیان طبیعی، الگوی وصفی-روایی و هارمونی در جهت پویش غزل، دل بسته است. روش تحقیق در این جستار، تحلیلی – توصیفی است.
بررسی دلایل افزونی بسامد پارادوکس در سبک هندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سبک هندی متمایزترین سبک شعری کلاسیک فارسی است که با سبک های قبل و بعد خود تمایزی آشکار دارد و اصول و موازین خاص خود را داراست؛ از جمله این عنصر تمایز بخش بسامد فراوان تصاویر پارادوکسی در کنار صنایعی چون: حسامیزی، تجرید، اسلوب معادله و... است. توجه ویژه شاعران این سبک به پارادوکس و نقشی که این شگرد ادبی در ساختار شعر آن ها دارد، سبب گردید تا نگارندگان این جستار، به بررسی دلایل افزونی بسامد پاردوکس در شعر آن ها بپردازند.بر اساس یافته های این تحقیق، تصاویر پاردوکسی دارای کارکردهایی چون: ابهام انگیزی و دشواری، هنجارگریزی، ایجاز، دو بعدی بودن، تازگی و ایجاد شگفتی و لذت هستند که با معیارهای شعری و زیبایی شناختی سبک هندی تناسب و همخوانی فراوانی دارد و همین امر سبب استقبال و استفاده فراوان شاعران این سبک، از این شگرد ادبی شده است.
مضمون در فن شعر سبک هندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژه مضمون از کلیدواژه های اصلی فن شعر فارسی در سبک هندی است . این واژه که از میانه قرن دهم به یک اصطلاح فنی در هنر شعر فارسی بدل شده است مترادف «معنی، محتوا، مفهوم، منطوق، مقصود یا فحوا و لحن کلام» نیست . مسأله این مقاله بازشناسی ماهیت مضمون به عنوان هنرسازه اصلی مکتب نازک خیالی (سبک هندی) است . مقاله می کوشد چیستیِ «مضمون» و سازوکار «مضمون بندی» را از دیدگاه شاعران و تذکره نویسان آن دوره بازشناسد . برای این منظور نخستین کاربردهای مضمون در مقام یک اصطلاح فن شعر را از پایان قرن دهم تا پایان قرن دوازدهم رصد کرده و هشت ویژگی مضمون را از خلالِ سخن شاعران و منتقدان سبک هندی شناسایی نموده و در نهایت تعریفی از مضمون ارائه کرده است . همچنین بر اساس سه فعل پر کاربرد مرتبط با مضمون (یافتن، بستن، رساندن)، سه فرایند مضمون آفرینی در سبک هندی را از هم متمایز ساخته است . و به روند رو به پیچیدگی صناعت مضمون از صائب تبریزی تا ناصر علی سرهندی در پایان قرن دوازدهم اشاره کرده است .