یکی از ابر مردان اسطوره ای فرهنگ باستانی ما ایرانیان پشوتن ـ پسر بزرگترگشتاسپ ـ است که بنا بر سنت مزدیسنا ازورجاوندان وجاودانگان به شمار می آید. وی در کنگ دژـ که بنا بر نقل بندهش ودینکرت آغاز جای رستاخیز ایران خواهد بود ـ زندگی می کند ودر اواخر هزاره زردشت به عنوان یک نجات بخش به ایرانشهر خواهد آمد.
پشوتن در شاهنامه فردسی نیز از برگزیدگان خاندان گشتاسپ است وهمان قداستی را که در متون زرتشتی به او نسبت داده شده است، تقریباًحفظ کرده است؛ اما در بهمن نامه ایرانشاه بن ابی الخیر روایتی دیگر در مورد او وجود دارد و آن اینکه پشوتن انوشه روان و بیمرگ به دست بانو گسپ ،دختر رستم ، کشته می شود! چنین می نماید که این نکته بیانگر آن است که سراینده بهمن نامه در تدوین داستان دنباله رو سنت زردشتی نبوده، ویا شایدبرخورد او با داستان دلیل استواری بر زندگی ورشد مستقل روایات حماسی از مراکز دینی زردشتی است .
در شاهنامه شاهان و پهلوانان محورهای اصلی موجودیت حکومت و عوامل مهم پیروزی و زنده نامی هستند و اگر چه سخن اصلی شاهنامه پیرامون محور پادشاهی است ولی پیروزمندان واقعی و آرایندگان پادشاهی پهلوانان هستند . آنان راهنما مشاور و تدبیر سازان شاهانند بی توجهی به نظرات آنان موجب شکست و بی دولتی پادشاهان می شود . ...
این مقاله بر آن است تا با بررسی زیبا شناسانه مرگ یکی از شخصیتهای حماسه فردوسی، گوشه ای از قابلیت پویایی و تأویل این اثر را به تصویر بکشد. بنیاد اسطورهای- تاریخی متون حماسی در ظاهر، آنان را به سوی تفسیر ناپذیری سوق میدهد حالی که بافت داستانهای شاهنامه به گونهای است که متن را کاملاً تاویلی مینماید. حماسه فردوسی بافتی پارادوکسی دارد: از سویی درآن نشانه هایی است که به نحوی اساسی اصیل و واقعی همچون مشخصههایی منسجم و متناسب و نظام مند موجودیت دارند و از سوی دیگر، تاویل و تفسیر در آن متوقف نمیشود و کاملاً بافت زدا و معناساز و سرشار از ابهام است و پیوسته میکوشد فاقد بافت قطعی باقی بماند؛ غیر تاریخی و غیرمکانی جلوه کند و برخود جاودانگی ببخشد. گزینش مرگ سیاوش و جلوه زیبا شناسانهی مرگ این قهرمان حماسی مناسبتی است در بیان ویژگی شگرف حماسه فردوسی که با وجود گرایش به ساختار پیوسته،خصلتی ساختگرایانه دارد.