فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۱٬۴۵۷ مورد.
داستان رستم و سهراب و مرگ رستم از منظر عرفان
حوزه های تخصصی:
فردوسی طوسی درست گفت
منبع:
حافظ آذر ۱۳۸۵ شماره ۳۷
حوزه های تخصصی:
ویژه ی فردوسی و شاهنامه فردوسی
حوزه های تخصصی:
پیام و درس های شاهنامه
حوزه های تخصصی:
رجزخوانی زنان در حماسه
حوزه های تخصصی:
مازندران و البرز در شاهنامه
حوزه های تخصصی:
شاهنامه فردوسی به عنوان مدرکی مستند، دال بر وطن دوستی و عظمت و قدمت تاریخی ایرانیان، هنوز هم نه تنها برای ما ایرانیان، که برای همه جهانیان که در عرصه ادبیات جهان، نکته هایی نغز و رازها و رمزهایی هیجان انگیز دارد که از رهگذر تحلیل های بایسته، شایسته است گشوده آید. یکی از مسایل، گستره جغرافیایی است که در شاهنامه از آن سخن بمیان آمده است. در این باب پژوهش گران...
موجودات موهوم در شاهنامه
حوزه های تخصصی:
شاهنامه در سفینه تبریز
حوزه های تخصصی:
هویت ایرانی در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هویت ایرانی ریشه در اسطوره هایی دارد که از هزاران سال پیش نیاکان ما آنها را خلق کردند و استمرار بخشیدند، و داستان های حماسی درباره شاهان پهلوی و پهلوانان آرمانی ایرانیان چون کیخسرو و گرشاسپ و آرش و رستم، در تاریخ ایران، پشتوانه های فکری و معنوی نیرومندی بود که همبستگی ملی را تقویت می کرد. از سپیده دم تاریخ تا کنون ایرانیان، به رغم آنکه ایران بارها در معرض هجوم دشمنان خود بوده و گاه با انقراض سلسله شاهنشاهی سرتاسر کشور به دست بیگانگان افتاده، هیچ گاه هویت خود را فراموش نکردند و در سخت ترین روزگاران که گمان می رفت همه چیز نابود شده حلقه های مریی و نامریی هویت ملی چنان آنان را با یکدیگر پیوند داده که توانستند ققنوس وار از میان تلی از خاکستر دگربار سر برآورند.
شاهنامه و هویت ایرانی
حوزه های تخصصی:
معرفی و تحلیل رساله سهراب و رستم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان «رستم و سهراب» یکی از چند داستان برجسته و تامل انگیز شاهنامه است. این داستان، که در آن پدر و پسر به حکم سرنوشت در نبرد برابر یکدیگر قرار می گیرند، در ادبیات اقوام جهان نظایری دارد. افزون بر صد سال پیش، محققی فاضل و کوشا به نام مورای آنتونی پاتر این نمونه ها را بررسی و دسته بندی کرده است. وی، در تحقیق خویش، چون داستان فردوسی را کامل تر تشخیص داده، رساله خود را سهراب و رستم نام نهاده است. این رساله در سال 1902 به همت دیوید نات، ناشر انگلیسی، در چاپخانه برادران گریم در لندن به چاپ رسیده است. پاتر خود را با پیشگفتاری آغاز و، در آن، مطالب گوناگونی را مطرح می کند از قبیل نبرد پدر و پسر و داستان رستم و سهراب به عنوان کامل ترین نمونه آن، ازدواج دور از دیار مرد، پیوند گذرا و دایم، عوامل جدایی مرد از خانواده، پنهان ماندن اصل و نژاد و نقش و جایگاه زن در داستان ها، برون همسری، زن سالاری در قبایل گوناگون ازدواج های آزمایشی، مهمان نوازی جنسی. از آنجا که پاتر داستان «رستم و سهراب» را بنیاد کار خود قرار داده، به جزییات آن نظر داشته و هر کدام را جداگانه مطرح کرده و نظایری برای آن آورده است. مثلا رستم در سرزمین سمنگان با تهمینه آشنا می گردد که به «ازدواج دور از دیار پهلوان» تعبیر و پیامدهای آن گزارش شده است. دیگر، پیشگامی تهمینه در اظهار عشق به رستم که نویسنده درباره آن به نکته های باریکی اشاره کرده و نتیجه گرفته که، در قصه های اقوام کهن، این پیشدستی هرزگی و سبکی زن به شمار نمی آمده است. همچنین دور شدن مرد پس از ازدواج گذرا و ترک زن و فرزند به قصد بازرگانی یا جنگاوری و پیامدهای ناشی از آن.
شاهنامه، حماسه ملی
حوزه های تخصصی:
کندرو یا کندرو؟ تحقیقی پیرامون یک نام خاص در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در شاهنامه فردوسی، ضمن گزارشی که در باره فرجام پادشاهی ضحاک آمده است، از یک شخصیت اسطوره ای به نام کندرو یاد می شود که، به روایت فردوسی، پیشکار ضحاک بوده و در غیاب او اداره امور کشور را بر عهده داشته است: چو کشور ز ضحاک بودی تهی یکی مایه ور بد بسان رهی که او داشتی گنج و تخت و سرای شگفتی به دل سوزگی کدخدای ورا کندرو خواندندی به نام به کندی زدی پیش بیداد گام )شاهنامه (1)، ج 1، ص 78، ابیات (369-367 بیت سوم از ابیات بالا به ظاهر نشان می دهد که فردوسی این نام را کندرو خوانده و با آن تفنن شاعرانه کرده است. پژوهشگران و مصححان شاهنامه نیز، بدون توجه به گونه کهن تر نام این موجود افسانه ای در متون باستانی، تصور کرده اند که تلفظ آن به هنگام تدوین شاهنامه به ضم کاف بوده یا حداقل فردوسی چنین قرایتی را در نظر داشته است (JUSTi 1895, rep. 1963, p. 166; Wolff 1935, p. 666?). اما شواهد و قراینی در دست است که نشان می دهد این نظر صایب نیست. فردوسی در موارد دیگری نیز با پاره ای از اسامی خاص به این گونه تفنن ادبی پرداخته، که از آن جمله است در مورد نام سهراب: چو خندان شد و چهره شاداب کرد ورا نام تهمینه سهراب کرد )شاهنامه (1)، جد 2، ص 125، بیت (98 و در مورد نام رستم در آنجا که سخن از زاده شدن اوست و بیان رهایی رودابه از درد و رنج زایمان: بگفتا برستم غم آمد به سر نهادند رستمش نام پسر )همان (1)، ج 1، ص 268، بیت (1483