فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۱٬۴۵۷ مورد.
۱.

بررسی آیین های سوگواری زنان در شاهنامه و قوم بختیاری

کلید واژه ها: شاهنامه سوگواری قوم بختیاری آیین سوگ آداب و رسوم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۴ تعداد دانلود : ۳۱۸
آیین های سوگواری از جمله مراسماتی است که در حوزه فرهنگ یک جامعه قرار دارد و جزئی از آداب و رسومی است که همه جوامع با ادیان و فرهنگ های گوناگون به آن توجه دارند. در ایران نیز این رسم همواره با اهمیت خاصی انجام می گرفته است. هدف مقاله حاضر، بررسی و توصیف سوگواری زنان در شاهنامه فردوسی و شناخت وجه تشابه این رسم و آئین با سوگواری زنان در قوم بختیاری با استناد به منابع و همچنین تحقیقات میدانی به شیوه تطبیقی و تحلیلی است. مطالعه و بررسی آیین های سوگواری زنان در شاهنامه و مقایسه آن با آئین های سوگواری زنان قوم بختیاری، نشان می دهد که میان روایات داستانی شاهنامه و روایات های تاریخی درباره آئین سوگ، شباهت های فراوانی وجود دارد. آدابی مانند مویه کردن، خاک آلودگی، خراشیدن چهره، جامه پاره کردن، مو کندن، مو بریدن در شاهنامه و قوم بختیاری به طور مشترک وجود دارند.
۲.

نقد و بررسی برخی از ابهامات یادداشت های شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شاهنامه یادداشت های شاهنامه جلال خالقی مطلق نقد و بررسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۴۴ تعداد دانلود : ۳۳۹۴
یادداشت های شاهنامهیکی از کامل ترین و جامع ترین شرح های شاهنامهاست. جلال خالقی مطلق در این اثر به طور ستوده اطلاعات بایسته ای را ارائه کرده است. این اطلاعات عبارت اند از: گزارش ابیات، توضیح واژه ها، اشاره به ریشه شناسی برخی کلمات، سبب اصالت برخی گزینش ها، بررسی پی درپی بودن ابیات، اشاره به نکات دستوری و جنبه های بلاغی و زیبایی شناختی، توضیح ژرف ساخت های اسطوره ای- آیینی برخی از ابیات. در این جستار پس از واکاوی ابیاتی از شاهنامةویراستة خالقی مطلق و مراجعه به یادداشت های شاهنامهو منابع مرتبط دیگر روشن شد برخی از این نارسایی ها برخاسته از بی توجهی به بافت متن است؛ در نمونه هایی نیز ضبط نادرست یا مغشوش یک واژه یا عبارت به نارسایی و ابهام در بیت می انجامد. گفتنی است گاهی دیدگاه خالقی مطلق دربارة یک بیت درست است؛ اما ساختار بیت به شکلی است که امکان خوانش های دیگر نیز برای خواننده وجود دارد.
۳.

منظورشناسی و تحلیل کارگفتار در گفتگوهای داستان بیژن و منیژه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: گفتگو منظورشناسی کارگفتار شاهنامه فردوسی داستان بیژن و منیژه

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه شاهنامه پژوهی
  2. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی زبان شناسی نظری معنی شناسی
تعداد بازدید : ۶۴۵۹ تعداد دانلود : ۳۷۰۸
گفتگو یکی از عناصر مهم در روایت است. به طورکلی آفرینش روایت پس از آفرینش گفتگو (dialogue)، پدیدار و بهترین تفسیرها با این عنصر روایی ایجاد می شود. این عنصر در تحلیل ادبیات بسیار اهمیت دارد؛ به همین سبب در دیدگاه ها و نظریه های جدید زبان شناسی به ویژه معنی شناسی، به آن توجه شده است. نظریه منظورشناسی یکی از شاخه های مهم در حوزه معنی شناسی است که با کارگفتارهای متنی به گفتمان روایت سامان می بخشد. با استفاده از کارگفتارها می توان به معانی ثانویة متن دست یافت. شاهنامه فردوسییکی از برجسته ترین آثار روایی ادب فارسی است که به سبب جنبه نمایشی یا دراماتیک داستان هایش، به عنصر گفتگو توجه ویژه ای دارد. در این مقاله باتوجه به این رویکرد نقد ادبی، ابتدا مبانی نظری وابسته به گفتگو و ارتباط آن با نظریه منظورشناسی بررسی می شود و سپس با واکاوی و ارائه دسته بندی ساختارهای کارگفتار، گفتگوهای متن داستان بیژن و منیژه تحلیل می شود.
۴.

خبر رسانی از آینده در شاهنامه برپایه فال و تفأل

نویسنده:

کلید واژه ها: شاهنامه پیشگویی تقدیر فال و تفأل

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه شاهنامه پژوهی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی فرهنگ جامعه شناسی ادبیات
تعداد بازدید : ۶۰۰۰ تعداد دانلود : ۴۵۵۲
آنچه در محور این مقاله قرار دارد بررسی یکی از کردارهای فراطبیعی در شاهنامه ی فردوسی است. اینجانب، تا به حال مقاله هایی مبتنی بر خبر رسانی از آینده با عناوین مختلف بر اساس پیشگویی ها و عنصر تقدیر در شاهنامه نگاشته ام و از این میان تعدادی از آنها را در همایش های انجمن ترویج زبان و ادب فارسی ارائه و مطرح شده است. در دهمین همایش انجمن ترویج زبان و ادب فارسی در دانشگاه محقق اردبیلی، پیشگویی ها و خبررسانی های موبدان و در یازدهمین گردهمایی انجمن در دانشگاه گیلان، پیشگویی ها و خبررسانی های اخترشماران مطرح شد. در این مقاله، این موضوع، بر پایه ی فال و تفأل، توضیح و تأیید می شود. باید گفت شاهنامه فردوسی به عنوان یک اثر حماسی از دو جهان واقعیت و فراواقعیت نقش پذیرفته است؛ جهان واقعیت، جهان تدبیر است و جهان فرا واقعیت، جهان تقدیر.آنچه که حاکمیت خود را در تمامی داستان های شاهنامه حفظ و تثبیت نموده همین جهان تقدیر می باشد که فراواقعیتی به نام پیشگویی از این زاده شده است. در شاهنامه مجموعه ای دست بر دست هم نهاده اند تا حادثه داستان های حماسی و بعضاً اساطیری را از پیش رقم زده و از آینده خبر دهند: اخترشناسان، موبدان ، شاهان و شاهزادگان ، سروش، سیمرغ، هوم عابد، راهبان و حتی مردگان، صداهای غیبی و سایر خارق العاده ها مثل درخت گویا ، جام گیتی نما و روندهایی مثل فال و رؤیا از این حیث قابل بررسی اند. به هر حال در این مقاله به طور گذرا به خبر رسانی و پیشگویی و خبر رسانی در سایر حماسه های جهان، فال و تفأل، فال در شاهنامه، فال های شاهنامه و همه مصداق های مربوط به آن پرداخته می شود.
۵.

سگِ کیخسرو (نکته ای اساطیری در یکی از گزارشهای شفاهی- مردمیِ داستانِ غیبتِ کیخسرو)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: شاهنامه سگ کیخسرو جهان دیگر روایتهای شفاهی - مردمی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای اسطوره شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه شاهنامه پژوهی
  3. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات شفاهی
تعداد بازدید : ۲۵۱۲ تعداد دانلود : ۱۷۳۴
کیخسرو، پادشاه نامدار و دادگرِ کیانی، در شاهنامه پس از پیروزیِ نهایی بر افراسیاب از فرمانروایی دست می کشد و به کوهی می رود و غایب می شود. این سرانجامِ شگفت در سنّتِ شفاهی- مردمیِ ایران مورد توجّه قرار گرفته و روایتهای متعدّدی در این باره پرداخته و نقل شده است. در یکی از این گزارشها کیخسرو همراه «سگی» به غار می رود و ناپیدا می شود و مردم معتقدند که او با آن «سگ» در غار، زنده و جاویدان است. بررسیِ بعضی نمونه-های مشابه یا تقریباً همانندِ این داستان نشان می دهد که در آنها نیز در کنار کسانی که زنده به آسمان عروج می-کنند یا در مَغاک زمین (غار، جهان زیرین و...) جاویدانند و یا به جهانِ دیگر می روند و باز می آیند «سگ» به نوعی نقش و حضور دارد و چون این جانور در روایات و معتقداتِ باستانیِ بسیاری از مللِ جهان به شیوه های مختلف با آن دنیا مرتبط است و راهنما و نگهبانِ ارواح انگاشته می شود احتمالاً ملازمتِ آن با کیخسرو در روایتِ شفاهی- عامیانه ایرانی نیز برخاسته از همین باورِ مردمی است و در واقع «سگ کیخسرو» راهنما و محافظ او در غار و جهانِ دیگر دانسته می شده است.
۶.

تحلیل بیتی از رستم و سهراب بر مبنای روایت نقّالان و شاهنامة کُردی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: رستم سهراب فردوسی روایت نقالان شاهنامة کردی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه شاهنامه پژوهی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات روایی و داستانی گونه های معاصر نقالی
تعداد بازدید : ۲۵۴۰ تعداد دانلود : ۱۶۲۳
داستان «رستم و سهراب» فردوسی یکی از مشهورترین داستان های حماسی جهان است. این داستان با همة زیبایی و ارزش هنری و ادبی، از سهوهای هنری و داستانی برکنار نمانده است. این سهوها خواه از منابع فردوسی، خود فردوسی یا نساخان شاهنامهبوده باشد، تفاوتی ندارد. در این مقاله مشخصاً به نحوة پرسش سهراب از مادرش تهمینه، دربارة اصل و نسب خود، پرداخته شده است. سهراب بدون مقدّمه و درنهایت خشم، نام پدرش را  از مادر می پرسد و با بی شرمی او را به قتل تهدید می کند. در نسخ مختلف شاهنامهجواب قانع کننده ای برای این پرسش نیامده است. امّا در روایت نقّالان و شاهنامةکُردی به بایستگی، دلیل اصلی این سؤال مطرح شده است. زور و توانایی فوق العادة سهراب در بین هم سالان، باعث می شود که هم بستری یک شبه و نامرسوم رستم و تهمینه را بهانه کنند و او را مولودی نامشروع بخوانند، سهراب از این انتساب به خشم می آید و با عصبانیّت و تهدید، راز تولّد خود را از مادر جویا می شود.
۷.

آیا ضحّاک شاهنامه را می توان مادینه پنداشت؟(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: عقیمی ضحّاک آز مادینه مانوی مردیانگ ارنواز ناگی تیامت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۳۹ تعداد دانلود : ۱۹۸۶
اگرچه ضحّاک در شاهنامه «نراژدها» خوانده می شود، او را بنا بر گواهی هایی می توان مؤنث پنداشت که آن عبارت است از: 1- همان گ ونه که در کیش مانی، دیوِ بی شرمِ آز جنسیتِ زنانه دارد، ضحّاک نیز که نماد آز در شاهنامه است، ممکن است مادینه باشد. در شاهنامه، ابلیس در برابر خدماتش به ضحّاک، جایی از تن او را می بوسد که محارم اجازه بوسیدن دارند. این نشانی است بر جنسیتِ غیر متعارفِ ضحّاک؛ 2- ضحّاک شاهنامه و مُردیانگِ مادینه مانوی هر دو ابزارِ دستِ اهریمن هستند و می خواهند جهان را از مردم تهی کنند. این کارویژه همسان، جنسیتِ مادینه ضحّاک را تداعی می کند؛ 3- ضحّاک پس از سالیان زندگی با ارن واز و شهرناز، صاحب فرزند نمی شود که این نکته ناتوانی او را در مردانگی می رساند؛ 4- پژوهندگانی معتقدند واژه ارن واز در یشت های اوستا که واژه ای مؤنث است، صفت اژدهاکه بوده است که از او جدا شده و در شکل زنی به نام ارنواز در متن ها آشکار شده است؛ 5- پژوهنده ای دیگر اژی را با همتای بودایی آن، ناگی، سنجیده است؛ موجودی ک ه از دوشِ او مار روییده و مؤنث است؛ 6- اژی دهاکه اوستا از آب برآمده است و ازدهاک در بندهش در سپیدرودِ آذربایجان، مُرادِ خود را از اهریمن و دیوان می جوید. او در شاهنامه نظم کیهانی را برمی آشوبد و طبقات اجتماعی را بر هم می زند. همین ویژگی ها درباره تیامتِ میان رودی نیز دیده می شود که این همانندی ها می تواند ما را بر آن دارد، ضحّاک چون تیامت مادینه است؛ 7- در برخی متن های دوره اسلامی، رفتارِ ضحّاک، به کردار زنان تشبیه شده است.
۸.

بررسی آیین شمنی و سایر جادوها در داستان «رستم و اسفندیار»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شاهنامه اسطوره رستم جادو اسفندیار آیین شمنی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای اسطوره شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه شاهنامه پژوهی
تعداد بازدید : ۲۷۸۲ تعداد دانلود : ۲۳۷۳
جادو و آیین های مربوط به آن، موضوعی است که همواره از جنبه های گوناگون مورد توجه انسان بوده است. در شاهکارهای ادبی از جمله شاهنامهفردوسی نیز، این موضوع به چشم می خورد. هدف این پژوهش، بررسی جادوها و آیین های جادویی در داستان رستم و اسفندیار است. بدین منظور، کوشیده شده است تا با روش کتابخانه ای و تحلیل محتوا، ضمن بررسی و تحلیل جادوهای این داستان و آیین های مربوط (مانند آیین شمنی و شمنیسم، جادو درمانی، سلاح جادویی، رویین تنی و شکست طلسم آن و سایر جادوها)، به بررسی تطبیقی این موارد در دنیای واقعی و نیز مقایسه آنها با اساطیر اقوام دیگر پرداخته شود. سپس، علل رویکرد بشر به امور جادویی و ماوراءالطبیعه و همچنین، میزان تاثیر قدرت های جادویی در جاودانگی یا فناپذیری دارندگان چنین قدرت هایی مورد بررسی قرار گرفته است. حاصل آنکه وجوه مشترکی میان جادوها و آیین های جادویی در این داستان با جامعه ایران باستان و سایر تمدن های باستانی و نیز، شباهت هایی میان اسطوره های داستان با برخی از اساطیر اقوام دیگر به چشم می خورد. دیگر آنکه از عمده ترین دلایل توجه و گرایش بشر به جادو و قدرت های ماورایی و خلق قهرمانان اسطوره ای، غلبه او بر ناتوانی خویش در مقابله با رنج ها و سختی های زندگی و دستیابی به بزرگترین آرزویش، یعنی حیات جاودانه است. همچنین درمی یابیم تحقّق این آرزو حتی در مورد اسطوره های ساخته ذهن بشر نیز علی رغم داشتن قدرت های جادویی و نامیرایی، امکان پذیر نیست و سرانجام آنها شکست و مرگ است.
۹.

جایگاه شاهنامه نزد مردم در دهه شصت خورشیدی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: انقلاب اسلامی ایران مردم ملی گرایی اسلام وطنی جایگاه شاهنامه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۷۹ تعداد دانلود : ۹۸۷
جایگاه شاهنامه در میان مردم و در سده اخیر تغیّر بسیاری داشته است. این متن ادبی در دوره سلطنت پهلوی اول به عنوان پشتیبانی برای سیاست ناسیونالیسم باستانگرا به کار گرفته شد و از برخی ابیات میهن دوستانه آن در جهت ترویج حس وطنپرستی در میان مردم استفاده شد. در دوره پهلوی دوم نیز این متن مورد استفاده تبلیغاتی و نمایشی در جریان جشن های هنر و دوهزار و پانصد ساله و دیگر جشن ها و کارناوالها قرار گرفت. همین امر موجب شد گروهی از مردم که شناخت کاملی از مضامین شاهنامه نداشتند و این متن را به عنوان مروّج سنت های پادشاهی می شناختند در برابر آن موضع گرفته و شاهنامه را نیز چون نظام شاهنشاهی و دیگر ادوات آن مطرود تلقی کنند. از سوی دیگر جایگزینی اندیشه های اسلاموطنی به جای ایران وطنی، موضع گیری برخی در برابر اندیشه های ملی گرایانه و نیز مهاجرت برخی شاهنامه پژوهان طراز اول در دهه شصت خورشیدی به برداشت های ناصواب طبقه عوام درباب شاهنامه دامن زد که در این جستار به شرح آن خواهیم پرداخت.
۱۰.

ساختار منسجم آغاز حکومت در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: فردوسی شاهنامه ساختار منسجم آغازحکومت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۸۹ تعداد دانلود : ۹۶۶
شاهنامهدر عین تعدد و گستردگی منابع، به صورتی منظم ومنسجم در یک کلّ یگانه و یک پارچه سروده شده است. انعکاس این انسجام و یک پارچگی را در پنجاه دوره حکومتی در کلّ اثر می توان مشاهده کرد. دوره های پادشاهی  از ساختاری هم آهنگ و مشترک برخوردار است. محقق با این فرض که آغاز حکومت در شاهنامهدارای ساختاری یک پارچه و یک سان است به روش تحلیلی و تطبیقی به بررسی و تطبیق این دوره های پادشاهی پرداخته است. برآیند حاصل از پژوهش نشان می دهد که ساختار آغاز حکومت ها در شاهنامهاز هشت الگوی مشترک پیروی می کند. سعی فردوسی در اثر پای بندی و استواری به این الگوهاست. گویا این شیوه برای بیان تفکّر اصلی شاهنامهبه صورت خط یا رشته ای در خلال اثر کشیده شده و موقعیّت های مهم را به هم پیوند داده است. این الگوها عبارت اند از:1- بر تخت نشستن پادشاه؛ 2- مجلس آراستن؛ 3- سخن رانی کردن؛ 4- منشور حکومت پادشاه؛ با نام یزدان آغازکردن؛ 5- فرّه ایزدی داشتن؛ 6- آفرین خواندن بزرگان پادشاه را؛ 7- مدّت حکومت پادشاه.
۱۱.

مضامین شاخص ادبیّات پایداری در بخش حماسی شاهنامة فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ادبیات پایداری حماسه شاهنامه فردوسی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه شاهنامه پژوهی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات حماسی ادب جنگ و مقاومت
تعداد بازدید : ۳۷۹۲ تعداد دانلود : ۱۸۲۴
ادبیّات پایداری، گونه ای مهم و تاثیرگذار از انواع ادبی در ایران است که در طول تاریخ این کشور، نقش مؤثری را در بیان و القای مفاهیم مقاومتی، ایفا نموده است. شاهنامة فردوسی به عنوان پلی برای آشنایی با ریشه های کهن این گونة ادبی در آثار کلاسیک فارسی، به سبب برخورداری از روح حماسه و منش پهلوانی، بیانگر رابطه ای معنادار میان حماسه های خود و مضامین ادبیّات پایداری است که با استناد به روش تحلیل محتوا، این مضامین در بخش میانی شاهنامه، دربردارندة  مضامینی چون: دعوت به اتّحاد و همدلی، میهن دوستی، ظلم ستیزی، بیان جنایت و بیداد گری، هشدار و...  می باشد که شامل مضامین شاخص و کلی ادبیّات پایداری در میان آثار مقاومتی تمامی ملّت هاست که با تطبیق این مضامین در بخش یاد شده و ارائة شاهد مثال های مرتبط با موضوع، بی شک شاهنامة فردوسی از نخستین و کامل ترین منابع مقاومتی ایرانیان در حوزة  ادبیّات پایداری است.
۱۲.

ساخت تنزیهی تشبیهی شناخت خداوند در دیباچة شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تشبیه تنزیه مانی فردوسی تشیع زردشت

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای علوم اسلامی مفاهیم دینی و مذهبی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه شاهنامه پژوهی
تعداد بازدید : ۱۳۱۳ تعداد دانلود : ۱۰۱۳
تنزیه و تشبیه، یکی از مباحثی است که پیوسته متکلّمان به آن توجّه داشته اند. تنزیه، منزّه دانستن خداوند از هر گونه صفت انسانی و تشبیه، نسبت دادن ویژگی های مردمان به آفریدگار است. فردوسی در مقام تنزیه، به تعبیر نگارنده، یزدان را «خداوندِ نام» می گوید که تنها نامی از آن در میان است و در مرتبة تشبیه، او را «خداوندِ جای» می نامد؛ یعنی همان مقام شکل گیری آفرینش که مظاهر اسماء و صفات خدا در هستی گام می نهد و به این سان آفریدگار، توصیف پذیر می شود. آن چنان که از برخی متون پهلوی زردشتی، متن های مانوی و تفکّر شیعیان اسماعیلی نیز برمی آید، یزدان پیش از آفرینش، تنها نام است؛ اما پس از آفرینش دارنده جای می شود که شناسایی او را ممکن می کند. فردوسی همچنین در مصراع: «ز نام و نشان و گمان ب رت ر است» به راه تنزیه می رود؛ ولی در مصراع پس از آن: «نگارندة بر شده گوهر است» با تشبیه، یزدان را نگارگر یا نقّاش می خواند و به این گونه، تنزیه و تشبیه را همراه می کند که این دیدگاه از اندیشه های شیعی و باورهای باستانی او برخاسته است.
۱۳.

توصیف در داستان رستم و سهراب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: توصیف توصیف شناسی روایت شناسی داستان رستم و سهراب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۹۲ تعداد دانلود : ۱۴۶۱
توصیف، بخشِ عمده ای از متونِ ادبیات را تشکیل می دهد، اما با توجه به اهمیتِ موضوع، چندان که باید - به خصوص در ادبیات فارسی- موردِ توجه قرار نگرفته است. مقاله حاضر سعی می کند، ضمنِ نقدِ تعاریف و نظریاتِ پیشین و با روشی متمایل به شیوه ساختارشناسان، طبقه بندیِ تازه ای از انواع توصیف ارائه دهد که از طریق تحلیلِ توصیف شناختیِ داستانِ رستم و سهراب به دست آمده است. بر این اساس، توصیف گزاره ای زبانی و هستیک (و نه ایستا یا ثابت) است که به بازنماییِ ویژگی می پردازد و دارای سه عنصر اساسی است: موضوع (موصوف)، کلامِ توصیف گر و ویژگی. این پژوهش در صدد اثبات این نکته است که توصیف، نقشی اساسی و تعیین کننده در هر متنِ ادبی به عهده دارد؛ زیرا بسترِ روایت و اساسِ شعر، توصیف است. از این رو انواع مختلف توصیف، در یک متن روایی توصیفی، یعنی داستان رستم و سهراب، از نظر شکلی و محتوایی بررسی می شود و سعی دارد بر اساس این مصداق، به نوعی نظریه توصیف در ادبیات فارسی ره ببرد.
۱۴.

براعت استهلال های تغزّل گونه در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شاهنامه فردوسی براعت استهلال تغزل سبک خراسانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۴۶ تعداد دانلود : ۱۱۶۱
وقتی به ساختار نامة نامورِ قوم ایرانی، شاهنامة فردوسی، ژرف می نگریم؛ علاوه بر محتوی و بُن مایه های سخت و سُتوارش، قالب داستان ها و روند روایت آن ها هم به جای خود بسیار هوشمندانه و عالمانه هستند. یکی از شگردهایی که سهم افزونی در این داستان ها دارد، براعت استهلال های آن ها می باشد. از شُمار فراوان مقدمه های داستان های شاهنامه ده مقدمه براعت استهلال کامل هست؛ که از این ده براعت استهلال، سه مقدمة آن از نظر ساختار بیشتر به یکدیگر شباهت دارند و با هفت مقدمة دیگر دارای تفاوت هایی می باشند. این سه دیباچه، براعت استهلال داستان های «کیخسرو»، «رستم و اسفندیار» و «پادشاهی هرمزد» هستند؛ که ساختاری شبیه تغزّل های قصیده دارند. یعنی از نظر: الف) تعداد بیت ها، ب) موضوع، فضا، روایت و شخصیت آن ها و ج) بیت تخلّص(گریز) هم خوانی های بارزی با تغزّل دارند، به گونه ای که تغزّل قصاید را به ذهن تداعی می کنند. در این پژوهش به روش تطبیقی- تحلیلی با نگاهی بر تغزّل در قصیدة پارسی و براعت استهلال در ادب پارسی و کاربردِ آن در شاهنامه؛ ساختار سه براعت استهلال مذکور و قیاس و سنجش آن ها با دیگر براعت استهلال های شاهنامه و تغزّل قصاید بررسی شده است. در آخر نیز به چرایی و چگونگی به وجود آمدن این پدیده پرداخته ایم.
۱۵.

«سرپرستی» و «فرزندخواندگی» در شاهنامه فردوسی با استناد بر کنوانسیون حقوق کودک (1989)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سرپرستی فرزندخواندگی کنوانسیون حقوق کودک کودک شاهنامه فردوسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۶۹ تعداد دانلود : ۷۷۰
«سرپرستی» و «فرزندخواندگی» یک رابطه حقوقی با ویژگی ها و شرایطی خاص است که با توجّه به سابقه تاریخی و نگرش ویژه به آن در ایران باستان، نمونه هایی گوناگون از آن در شاهنامهدیده می شود. هدف نگارنده در این پژوهش بررسی ابعاد گوناگون حقوق این کودکان در شاهنامهو تحلیل آن بر مبنای مواد و بندهای کنوانسیونحقوق کودک است. این سند، نخستین پیمان نامه بین المللی جهت حمایت از حقوق کودکان است که با تأکید بر منافع عالیه کودک، همان حقوق و مزایای فرزند طبیعی را برای کودکان تحت تکفّل و فرزندخوانده مقرر داشته است. بررسی های صورت گرفته نشان می دهد که سرپرستی ها و فرزندخواندگی های شاهنامهتنها ریشه در عوامل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی داشته و به هیچ عنوان جنبه اجبار اقتصادی در آن ها دیده نمی شود؛ از سویی، این امر تنها مختص جنبه «تربیتی» کودکان بوده و بحث بهره مندی از مزایای مالکیتی سرپرست در آن مطرح نیست و برخلاف عمل کرد ضعیف برخی خانواده ها، توجّه همه جانبه سرپرستان به حقوق این کودکان، بویژه کارکرد عاطفی در آن انکارناپذیر است..
۱۶.

تحلیل چگونگی بازتاب گونه های بینامتنی با شاهنامه در تاریخ نوشته های سلسله ای برمبنای بینامتنیّت ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شاهنامه فردوسی ژرار ژنت بینامتنیت تاریخ نوشته های سلسله ای

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه شاهنامه پژوهی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی بینامتنیت
تعداد بازدید : ۱۴۳۷ تعداد دانلود : ۱۱۳۱
بینامتنیّت مبتنی بر پیوند یک متن با متن های دیگر است. این متن ها می تواند از دو شاخة متفاوت، امّا وابسته به یک فرهنگ باشد، چنان که شاهنامهو متن های تاریخی سلسله ای این گونه است. به این صورت که پیوند و ارتباط بسیاری میان پیش متن شاهنامهو تاریخ نوشته های سلسله ای در طول ادوار متمادی ایجاد شده است. از این رو، مسأله پژوهش این است که ارتباط بینامتنی میان شاهنامهو تاریخ نوشته های سلسله ای از سدة ششم تا میانة سدة هشتم هجری چگونه است؟ بدین منظور از نظریّة ترامتنیّت ژرار ژنت که یک نظریّة کامل در این باره است، بهره می بریم. هدف اصلی در این جستار، دست یابی به انواع هم حضوری ها و روابط بینامتنی متن های تاریخی سلسله ای در بازة زمانی موردِ نظر و شاهنامهاست. روش پژوهش، تطبیقی و مبتنی بر توصیف و تحلیل داده ها است. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که تاریخ نویسان سلسله ای مبتنی بر نگرش های تاریخی و شیوة تاریخ نویسی خود، با آگاهی کامل، شاهنامهرا در جهت پاسخ گویی به انتظارات خود و مخاطبان خود برگزیده اند و در این راستا به ترتیب بیش ترین تا کم ترین از چهار گونة بینامتنی نقل قول، تلمیح، سرقت ادبی و ارجاع بهره برده اند.
۱۷.

بررسی نام جایِ «رودابد» در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شاهنامه رودابد زورابد صالح آباد زورآباد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۵۸ تعداد دانلود : ۸۹۷
پژوهندگان شاهنامه آن گونه که باید تحقیقات چندانی دربارة مکان های شاهنامه انجام نداده اند، علاوه براین ضبط برخی از این مکان ها در نسخه های خطی وچاپ های شاهنامه نادرست وپریشان است؛ نسخه نویسان شاهنامه هم تلاش چندانی برای ضبط صحیح این نام ها انجام نداده وگاه به عمد آن ها را با نام ها وکلمات مأنوس در روزگار خود  جایگزین کرده اند.آنچه در این مقاله به آن پرداخته شده است، بررسی و روشن کردن یک جای نام وطرح دو احتمال در مورد جای نام دیگری در شاهنامه است که از حیث جغرافیایی با جای نام مورد بحث کاملاً انطباق دارد. فردوسی در شاهنامه دو جا به ذکر «رودآبد» پرداخته که از نظر شاهنامه پژوهان شناخته شده نیست و ناشناختگی نام این شهر مایة برآشفتگی بسیار شده است. در این مقاله سعی شده ، به بررسی مکان این بوم و همسانی  نام این شهر با «زورابد» شهری در نزدیکی سرخس با قدمت تاریخی پرداخته شود.نتیجه پژوهش حاضر، پیشنهاد این نکته است که«رودآبد» شاهنامه همان شهر «زورآبد»یا «زورآباد» تربت جام است که با نام جدید صالح آباد به پویایی و قدمت تاریخی خود ادامه حیات می دهد.
۱۸.

بحثی درباره انتقال شکست منوچهر از افراسیاب به نوذر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شاهنامه انتقال نوذر منوچهر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۶۷ تعداد دانلود : ۷۷۱
بعضی از روایت های شاهنامه با دیگر منابع متفاوت است. یکی از دلایل این تفاوت، تغییراتی است که در روایت های حماسی رخ می دهد و به بعضی از منابع می رسد که یک نمونه از این تغییرات، انتقال یک خویشکاری، عمل و... از شخصی به شخص دیگر است. از نمونه های این مقوله، انتقال شکست منوچهر از افراسیاب به دوران نوذر در شاهنامه است. این جنگ که در اغلب روایت های قبل، هم زمان و حتی بعد از فردوسی به منوچهر منسوب بوده، در شاهنامه به دوران نوذر منتقل شده است. در این مقاله سعی شده پس از بررسی روایت ها، اصالت آنها و علت این انتقال روشن شود. نتایج پژوهش نشانگر این است که از طرفی منوچهر در گذر زمان، چهره ای مینوی یافته و از طرفی، نوذر چهره ای منفی پیدا کرده است. بنابراین می بایست در آغاز، این شکست در دوران منوچهر بوده و در روایت های متأخر و نزدیک به عصر فردوسی به دوران نوذر منتقل شده باشد.
۱۹.

بنیانِ زروانی ناکُشتن و به بند کِشیدن ضحّاکِ شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فریدون آز اهریمن ضحّاک سروش زروان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۲۶ تعداد دانلود : ۹۶۶
مطابق شاهنامه، آن گاه که فریدون بر ضحّاک چیره می شود، دو بار اراده ی کُشتنِ او می کند که هر دو بار سروشِ خجسته، فریدون را از کُشتن ضحّاک بازمی دارد و بند کردنِ او را بهتر می-داند. پیش از این، در توجیه و تحلیلِ نَکُشتن و به بند کِشیدنِ ضحّاک، گمان هایی زده شده است؛ امّا نگارنده بر این نظر احتمالی است که اگر ایزد سروش به فریدون اجازه ی کُشتنِ ضحّاک نمی دهد، این برایندِ باوری زروانی در شاهنامه است. بر بنیان متن های زروان گرا (وِزیدگی های زادسپرم، بندهش و مینوی خرد)، زروان از سویی فرمان روایی بر هستی را برای نُه هزار سال (زمان کرانه مند) به اهریمن سپرده است و از سوی دیگر، او برای آفرینش جهان مادّی، اب زاری از گوهر ت اریکیِ خود به اهریمن می دهد که آن گوهر آز است و بی آن گوهر، جهان شکل نمی گیرد. در باور زروانی، آفرینش مادّی دست آوردِ اهریمن و آز است و با شرّ، جهانِ مادّی جهان می شود. ضحّاک نیز در شاهنامه، نمادِ این جهانیِ اهریمن و تجسّم آز (آزمندِ قدرت، خورش، آمیزش جنسی و در تقابل با مهر، خرد و نظم) است که بی آن، هستی از هم ف روخواهد پاشید و ک رانه مند به بی کرانه خواهد پیوست؛ کُشته شدنِ ضحّاک، پایان هستی و لغوِ پیمان زروان با اهریمن است؛ از این روی، ایزدِ سروش (درهم شکننده ی دیو آز) که مطابق با سروش یشت، موظّف است نگاه بانِ پیمانِ میانِ دروند و اشون باشد، بر فریدون آشکار می شود تا پیمانِ زروان و اهریمن شکسته نشود و او را از کُشتنِ ضحّاک بازمی دارد.
۲۰.

چرا در فرهنگ عامّه پایان شاهنامه خوش پنداشته می شود؟(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: انتقام تهکم آخر شاهنامه خوش ادبیات آخرالزمانی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه شاهنامه پژوهی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای فرهنگ عامه ضرب المثلها
تعداد بازدید : ۱۱۰۹۱ تعداد دانلود : ۱۹۳۲
مَثَلِ «شاهنامه آخرش خوش است» از پرآوازه ترین مَثَل ها در فرهنگ ایرانی است. هنگامی که برای کسی امری ناخوش رخ می دهد و دیگری بِدان خشنود است، در واکنش این سخن را به ک ار می برد. می دانیم که شاهنامه با تازشِ تازیان به ایران پایان می پذیرد؛ پس چگونه است که پایان آن را خوش پنداشته اند؟ در پاسخ، گروهی «خوش» را در معنای تهکّمی، یعنی ناخوش دانسته و گروهی دیگر، «خوش» را در معنای اصلی واژه پنداشته اند. نگارنده از یک سو این احتمال را می دهد که پایانِ خوشِ شاهنامه به کین کشی از کُشنده ی زدگ رد سوم بازمی گردد. در باور ایرانی انتقام از کُشنده شاه، واجب و مقدّس بوده است و آشکارا این را در جا های گوناگون شاهنامه می بینیم؛ پس از آن روی ک ه بیژن، ماهویِ سوری را می کُشَد و بدین سان انتقامِ خونِ یزدگرد را می گیرد، پایانِ شاهنامه را خوش پنداشته اند. از سوی دیگر، مَثَلِ پرآوازه را می توان از جمله ادبیاتِ آخرالزّمانی (پیش گوییِ استقرار دوباره قدرت ایرانیان) پنداشت که پس از سقوط صفویه به دست بیگانگان، در میان مردم رواج یافته است؛ چنان که با سقوط ساسانیان، این گونه ادبی مرسوم می شود.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان