در پژوهش حاضر کنش گفتاری «خداحافظی» در کاربرد مستقیم و غیرمستقیم آن بررسی می شود. این تحقیق بر آن است که کنش گفتاری مستقیم «خداحافظی» در مقایسه با کنش گفتاری غیرمستقیم «خداحافظی» پدیده نادرتری است. این نوع از خداحافظی در محیط های خودمانی و محیط هایی کاربرد دارد که بین دو طرف گفتگو اختلاف وجود دارد. برخلاف آن، کنش گفتاری غیرمستقیم «خداحافظی» تعداد بیشتری از فرمول های خداحافظی را در برمی گیرد و بار معنایی احترام آمیز بیشتری دارد. در این پژوهش مشخص می شود کدام یک از این فرمول ها در موقعیت رسمی و کدام در موقعیت غیررسمی کاربرد دارند و کدام فرمول ها ویژگی تشخیص در شرایط خارج از متن و کدام یک ویژگی تشخیص وابسته به متن را دارا هستند. خداحافظی دارای نقش حفظ ارتباط است و حس ادب و احترام را به مخاطب القا می کند. این نوع احترام به کمک کنش های گفتاری «اجازه»، «سپاسگزاری»، «آرزو»، «معذرت خواهی» بیان می شود. روش تحقیق در این مقاله تحلیل زبانی بیش از ۲۰۰ موقعیت ایجاب کننده استفاده از کنش های گفتاری خداحافظی است.
مقاله حاضر مساله «فضاهای ره به زوال» را در آثار لویی فردینان سلین مورد بررسی قرار می دهد. در رمان های سلین که عموما حول محور توصیف فضا می چرخند، ما با مکان های ظالمانه و جهان های خونین و دوزخی مواجه هستیم. این فضاها همواره به مثابه جهان هایی معرفی می شوند که در معرض زیرورو شدن و نابسامانی قرار دارند و چنین به ذهن متبادر می شوند که گویی آخرالزمان بهشت روی کره خاکی فرا رسیده است. این فضاهای در حال زوال با درونمایه هایی همچون گرداب، زندان، شکنجه، رنج و مجازات همپیوند شده اند. به عبارت روشن، این فضاها در واقع جهان های تباه شده ای هستند که در آن ها دریدن و برهنه کردن و بی مایه کردن بدن ها سکه رایج است.