«قاموس» به معنی دریا ، عنوان گرافقدرترین اثر مجدالدین فیروزآبادی (729-816 هـ) در لغت عربی می باشد . اشتهار و اعتبار آن در محافل علمی و مجالس درسی ورد زبان است ، و بر دیگر فرهنگها مقدم . «قاموس» که با ژرف نگریها و نکته سنجیهایش به چشمه ای شیرین ماند و همگان ر به خود کشاند ، نگارنده را نیز به پژوهشی بر محورهای زیر برانگیخت : الف - رمز و راز کلمات و ترمیبات عربی در قاموس ؛ ب - تقادی و ارزیابیهای قاموس ؛ ج - قاموس در مقایسه با دیگر فرهنگها ؛ د - قاموس در اقتباس و بهره گیری از دیگران .
در سال 1375 که مامور تدریس در دانشگاه داکا ”بنگلادش“ بودم، در نسخه های خطی آن دانشگاه به فرهنگ قرآنی کوچکی به نام ”مستخلص المعانی“ برخوردم که دو نسخه از آن در کتابخانه ”بنکی پور“ هند و ”ایندیا آفیس“ انگلستان وجود دارد. چیزی که بیش از همه در این فرهنگ جالب توجه است، وجود واژه های کهن فارسی است تا جایی که کهنگی آن را تا قرن پنج و شش پیش می برد.
کتاب از نویسنده ای ناشناس است که از خود با واژه «ضعیف» یاد می کند و انگیزیه پرداختن به آن را خواهش دوستان (غیر عرب زبان) که به علت غفلت در دوره جوانی به علوم دینی نپرداخته و نیازمند مطالعه در کلام آسمانی بودند، بیان می کند.
معانی قرآنی با کلماتی موجز و غیرمکرر از انتهای قرآن یعنی از سوره «الحمد و قل اعوذ برب الناس» آغاز و به سوره «بقره» پایان می پذیرد.