فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۶۸۷ مورد.
۱۴۶.

رمزگشایی آیین قربانی در اسطوره، عرفان و فرهنگ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: عرفان دین فرهنگ سمبل آیین قربانی کردن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۸۲ تعداد دانلود : ۸۶۸
بین اسطوره، عرفان، و فرهنگ همواره پیوندها و اشتراکاتی گسترده وجود داشته است. آیین قربانی کردن که قدمتی به درازای حیات بشریت دارد، یکی از این اشتراکات است. در پژوهش حاضر، این آیین نمادین در سه سطح اسطوره ای، عرفانی و فرهنگی بررسی و رمزگشایی شده است. اصل تطابق ادیان، قربانی کردن انسان یا حیوان، آمیخته شدن خرافات با این آیین مقدس، داستان ذبح اسماعیل و نظرات قاطع قرآن کریم درباره این آیین از جمله موضوعات دیگری است که در پژوهش حاضر به آنها پرداخته شده است.
۱۴۷.

سنت و نوآوری در فرهنگ عامه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۷۹
در این مقاله موضوع سنت و نوآوری در فرهنگ عامیانه به ویژه در امثال و حکم و داستانهای عامیانه و کهن فارسی بررسی شده است. قداست گذشته، تقدیم قدیم بر جدید و تکیه بر تقلید و حفظ مواریث سنتی از برجسته ترین درون مایه های فرهنگ عامه جوامع ایستا و سنتی است. هر گونه نوآوری و خروج از هنجارهای قدیمی نکوهش می شود و عصر طلایی و بهشت گمشده در گذشته جستجو می شود.
۱۴۸.

تقابل های دوگانه در داستان های عامه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: دریدا شالوده شکنی تقابل های دوگانه داستان عامه شنگول و منگول بلبل سرگشته

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۷۱ تعداد دانلود : ۱۰۶۰
داستان های عامه از بطن توده برآمده اند، به همین سبب آینة تمام نمای عادات، آداب و خُلقیات مردم عامه اند و با بررسی آن ها می توان فرهنگ زیستیِ مردمان را بی نقاب و صورتک دید. یکی از روش های خوانش متون و ازجمله متون عامه، کشف تقابل های پنهان در متن است؛ زیرا با استخراج این تقابل ها می توان به لایه های مستتر در پسِ ظاهرِ متن دست یافت. این تقابل های درون متنی، به اعتقاد ژاک دریدا، سلسله مراتبی و پله کانی هستند؛ یعنی همواره یک جزء برتر از جزء دیگر پنداشته می شود و این برتری نه «بدیهی و طبیعی»، بلکه کاملاً «فرهنگی» است؛ بنابراین با یافتن تقابل های درون هر متن و با تشخیص اینکه کدام جزء، ممتاز شمرده می شود، می توان به نکات مهمی دربارة اندیشه ای که متن از آن حمایت می کند، دست یافت. در این مقاله دو داستان مشهور عامه، «شنگول و منگول» و «بلبل سرگشته»، بر اساس مشهورترین و مفصل ترین روایتشان از نظر تقابل های درون متنی بررسی شده اند. این بررسی نشان می دهد که داستان های عامه به عنوان متونی که پایانِ باز ندارند، بیشتر در تقابل های درونیِ خود صادق اند و با شناخت هر جزءِ تقابل، جایگاه و ویژگی جزء مقابل بهتر شناخته می شود. در این داستان ها راوی با بسیج کردن همة اجزای داستان، نتیجة مورد نظر خود را در اختیار مخاطب می نهد و با تحریک باورهای فرهنگی و فکریِ او، این نتیجه را برای مخاطب «بدیهی» و «منطقی» می سازد.
۱۵۰.

کاربرد و کارکرد مثل در مجموعه داستانِ یکی بود و یکی نبود جمال زاده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کارکرد محتوا مثل فضاسازی جمال زاده یکی بود و یکی نبود

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۶۷ تعداد دانلود : ۱۰۴۵
شاعران و نویسندگان فارسی زبان، همواره برای آنکه به لطف و شیرینی و رسایی کلام خویش بیفزایند، از مثل بهره برده اند. در میان نویسندگان معاصر، محمدعلی جمال زاده در داستان های خویش از مثل مکرر استفاده کرده است. او در پنج داستان در مجموعه یکی بود و یکی نبود، 73 مثل به کار برده است. شیوه های کاربرد (چون اقتباس، حل، اشاره و تصویرسازی) و کارکردهای مختلف (چون اجتماعی، ارزشی، اخلاقی، انتقادی و طنزآمیز) اهمیت مثل را در نظر این نویسنده و کنجکاوی و علاقه مندی او را نسبت به ادبیات عامه نشان می دهد. همچنین بیان ارزش های بارز فرهنگی و یا مخالفت با ضد ارزش ها از نظر مضمونی برای نویسنده اهمیت داشته است. در مجموعه یکی بود و یکی نبود، کاربرد مثل ها به تقویت و پرداخت بعضی عناصر داستانی (شخصیت پردازی، لحن، فضاسازی، موضوع و درون مایه و ... ) نیز کمک کرده است. می توان گفت کاربرد مثل جزو ویژگی های سبکی جمال زاده شده است.
۱۵۱.

بررسی و تحلیل آخر خوش شاهنامه با تأکید بر مبانی سنت شفاهی روایات حماسی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: نقالی شاهنامه خوانی آخر شاهنامه حلقه سیستانی شاهنامه کردی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات روایی و داستانی گونه های معاصر نقالی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای فرهنگ عامه ضرب المثلها
تعداد بازدید : ۱۵۶۵ تعداد دانلود : ۱۰۶۷
مثل «شاهنامه آخرش خوش است» مثلی معروف در فرهنگ عامه ایرانیان است که بار معنایی آن دو وجه مختلف دارد. غالب محققان این مثل را کنایه و اشاره ای طنزآلود به اتفاقی ناخوشایند در پایان اثر استنباط کرده اند(1). اما به نظر می رسد که لااقل در فرهنگ عامیانه و در ادبیات شفاهی نقالان، این مثل در حالت عکس نیز کاربرد داشته است. مقاله حاضر بر آن است تا با گزارش بنیادها و دامنه داستانی دو سنت نسبتاً مستقل «رسمی» و «غیر رسمی» روایات حماسی ایرانی، ضمن تأکید به وجه تعریضی مثل مذکور، پنجره ای تازه در استدراک برخی معانی و مفاهیم حماسی بگشاید. بدین منظور، مبحث اصالت و گستردگی سنت کهن شفاهی اساس کار این تحقیق قرار گرفته و بنا به ضرورت موضوع، ساختار و فرم دو شاخه تنومند از روایات شفاهی ایرانی یعنی «حلقه حماسی سیستانی» و «شاهنامه کردی» را که محتملاً از دسترس گفتمان تأثیرگذار «روایت رسمی» مصون مانده اند به بحث کشیده است. استنباط این تحقیق چنین است که مثل «شاهنامه آخرش خوش است»، در سطح درک و دریافت برخی راویان و حماسه خوانان از شاهنامه، در سنت روایت شفاهی، معنایی دگرگونه یافته است. همچنین این تحقیق نشان می دهد که روایت شفاهی شاهنامه گاه چه تفاوت های بنیادینی با روایت فردوسی پیدا کرده و این دو، از منظر ساختار و درون مایه، دارای اختلاف های چشمگیری هستند. بنابراین پایان خوش شاهنامه، در بخشی از سنت روایت شفاهی، به بازگشت قدرت به گروه پهلوانان شاهنامه و انتقام گیری آذربرزین فرزند فرامرز از بهمن، آخرین شاه کینه جوی کیانی اشاره می کند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان