فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۵٬۱۲۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
حمله شیر به گاو در کلیله و دمنه (پنجاتنترا) با اسطوره هندی «سوما و میترا» و اسطوره میترایی «گاو و میترا» و نیز اسطوره زردشتی «گاو و اهریمن» وجوه مشترکی دارد و این مطلب را به ذهن متبادر می کند که در ذهن سازندگان داستان، اساطیر ناخودآگاه فعالیت کرده اند و کارکرد شیر و گاو اسطوره ها را به قهرمانان این داستان منتقل نموده اند (حاصل خیزی طبیعت). شیر خورشید است و گاو، طبیعت سرسبز که بی اعمال قدرت خورشید، حیات جریان ندارد.
نمادشناسی پای برهنه در فرهنگ و ادب فارسی (از آغاز تا دورة مشروطه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخ فرهنگ و هنر ایران پیش از اسلام و پس از آن نشان می دهد ایرانیان اگر بخشی از تنشان از جامه بیرون باشد، آن را بی شرمی می دانند و مایل هستند جامه ای بپوشند که سرتا پایشان را فرا بگیرد.اما در بررسی آثار ادبی به نمونه هایی بر می خوریم که به برهنگی سر یا پا اشاره شده است . همان طور که پوشش ها ،مجموعه ای از پباورهای فرهنگی هر جامعه را نشان می دهند،هر نوع برهنگی(سر، تن و پا)هم دارای مفاهیم نمادین فرهنگی و اجتماعی است که بررسی و شناخت آنها در آثار ادبی راهگشای پژوهش های انسان شناسی فرهنگی و جامعه شناسی است و نتایج آن به بهبود زندگی اجتماعی و فرهنگی مردم ودرک بهتر آثار ادبی و حفظ هویت فرهنگی کمک می نماید؛زیرا ادبیات زبان بیان فرهنگ و تمدن هر کشوری است ونمادها چکیدة اسطوره ها و بیانگر آداب و آیین اقوام اند وبه دلیل چند لایگی و چند مدلولی رمز و راز یک فرهنگ را با خود حمل می کنند. پای برهنه در ادب فارسی نماد احترام و بزرگداشت ، بندگی و تواضع، اشتیاق و وصال ،بی توجهی به خلق و زینت دنیا، مجازات ، سوگواری ، نذر، حاجتمندی و فقر است .عقلای مجانین نیز پابرهنه اندتابا ظاهر دیوانگان بهتر بتوانند انتقاد و اعتراضشان را به گوش دیگران برسانند. در این پژوهش با رویکردی توصیفی و تحلیلی و استفاده از مستندات کتابخانه ای به نمادشناسی پای برهنه در آثار نظم و نثر فارسی از آغاز تا دورة مشروطه پرداخته شده است.
مقایسه تطبیقی وصف طبیعت در دیوان صنوبری و منوچهری دامغانی (عنوان عربی: دراسة مقارنة لوصف الطبیعة فی دیوانی الصنوبری و منوتشهری دامغانی)
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر، وصف طبیعت در دیوان دو شاعر، صنوبری و منوچهری دامغانی، در چند قسمت، مقایسه و بررسی شده است:در قسمت اول، جایگاه و رسالت ادبیات تطبیقی بررسی و در قسمت دوم، مختصری از زندگینامه صنوبری و منوچهری بیان شده است. در بخش بعدی، ویژگی های ادبی، فرهنگی و محیطی عصر صنوبری و منوچهری به طور جداگانه آورده شده است. برای آشنایی با محیط و شرایط زندگی این دو شاعر، شخصیت آنها و انعکاس آن در دیوانشان بررسی و در ادامه، اغراض و ویژگی های ادبی صنوبری و منوچهری مطالعه می شود.وصف طبیعت، مهم ترین موضوع ادبی در دیوان دو شاعر است که صنوبری آن را در ادبیات عربی به یک نوع ادبی مستقل تبدیل ساختت. در پایان این قسمت، با توجه به تاثیر بسیاری که ادبیات عربی و شعرای عرب بر اشعار منوچهری داشته اند، تاثیر ادبیات عربی به طور عام و صنوبری به طور خاص در دیوان منوچهری بررسی شده است.چکیده عربی:درس هذا المقال وفی عدة أقسام، وصف الطبیعة فی دیوان الشاعرین، الصنوبری ومنوتشهری دامغانی، دراسة مقارنة:ألقی القسم الأول الضوء علی مکانة الأدب المقارن ووظائفه کما أن القسم الثانی تناول نبذة عن سیرة الشاعرین الصنوبری ومنوتشهری. وفی قسم آخر تم معالجة السمات الأدبیة، والثقافیة، والبیئیة فی عصر الشاعرین کلٍّ منها علی حدة. وللتعرف علی بیئة الشاعرین وظروف حیاتهما کان الاعتماد علی شخصیتهما وانعکاسها فی أشعارهما ثم عولجت مضامینهما الشعریة وسماتهما الأدبیة.یعتبر وصف الطبیعة من أهم الأغراض الشعریة فی دیوان الشاعرین والصنوبری جعل هذا الغرض کفرع أدبی مستقل فی الأدب العربی. وأخیرا وبالنظر إلی تأثیر الأدب العربی وشعراؤه علی منوتشهری، درس المقال تأثیر الأدب العربی علی هذا الشاعر بشکل عام وتأثیر الصنوبری علیه بشکل خاص فی دیوانه.
شعر و قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر بحثی است لغوی و تفسیری بر شعر در قرآن کریم ، که ضمن بیان آرای مختلف و شبهات وارده ، با استمداد از آیات و احادیث اهل بیت (ع) به نقد و بررسی آنها پرداخته ، و دیدگاه کافران و قرآن کریم را نسبت به مفهوم شعر بیان کرده است . همچنین شیوههای پاسخگویی پیامبر (ص) را در برابر تحدی دیگران با شعر برشمرده است ...
مبانی معرفت شناسی زبان شناختی و تبیین علم تفسیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای زبان شناسی نظریه های نقد زبان شناختی
- حوزههای تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای علوم اسلامی تفسیر و ترجمه قرآن
- حوزههای تخصصی علوم انسانی روش شناسی علوم انسانی و طبیعی روش شناسی های حوزه علوم انسانی در مقایسه با دیگر منابع تولید داده
موضوع مقاله تبیین مبانی معرفت شناسی و بر آن اساس، بررسی نظام مند فرآیند فهمیدن و تفسیر متن است. تغییر مبانی معرفت شناسی دانشگاهی در قرن بیستم تحت عنوان چرخش زبان شناختی معرفی شده که به معنای دور شدن از معرفت شناسی سنتی فلسفی و شروع معرفت شناسی زبان شناختی است. در معرفت شناسی زبان شناختی، که با آثاری همچون هستی و زمان مارتین هایدگر و دوره زبان شناسی عمومی فردینان دو سوسور به صورت دانشگاهی شروع می شود، شناخته شدن نقش زبان همواره جنبه محوری داشته است. علاوه بر آن، مفهوم معنا نیز بررسی می شود و مسألة تعلق معنا به نویسنده، متن و یا خواننده مورد بحث قرار می گیرد و معنا منطقاً به زبان نسبت داده می شود. حوزه معنا و تفسیر حوزه ای کاملاً زبان شناختی است که تنها در حیطه شبکه زبان رخ می دهد. زمینه تحقیقاتی علم ارائه شده متد شناسی مطالعات ادبی است که خود تابعی از معرفت شناسی دانشگاهی دانسته میشود. آگاهی از این مباحث به فهم متدهای رایج مطالعات ادبی در چند دهه اخیر کمک می کند.
بیدل از بینشان چه گوید باز؟
حوزه های تخصصی:
اعتقاد به توحید و یکتاپرستی از نخستین موضوعاتی است که در بطن ارزش های اخلاقی و اسلامی نهفته و در آثار ادبی زبان فارسی در لابه لای متون شاعران و نویسندگان گوناگون به این موضوع و مبحث از منظر صفات جمالیه و جلالیه خداوند پرداخته شده است. در آثار سعدی نیز حمد و ستایش و توصیف صفات گوناگون خداوندی و رابطه این صفات با انسان پیوسته مورد توجه قرار گرفته است. این مقاله با رویکرد به دو صفت جمالیه و جلالیه خداوند و نمودهای آن در دیگر صفت ها در آثار سعدی پرداخته و بسامد هر یک از این موارد را بررسی و ارزیابی قرار داده است. تا جایگاه صفات قهریه و جمالیه خداوند و نیز نگاه سعدی به هر یک از این دو صفت تبیین شود.
انواع و نمودهای ادبیات آرمان شهری در ادبیات کلاسیک(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
جست و جوی هفت وادی عشق عطار در بنای خانه های خدا
حوزه های تخصصی:
تصوف و عرفان از مهم ترین جریانان های فکری و معنوی اثرگذار بر هنر ایران بوده است. در طریق صوفیه جهت رسیدن به کمال مطلوب، مراتب و مقاماتی وجود دارد که هر یک از عرفا با توجه به مقام معنوی و میزان دریافت خود از طریقت آنها را برشمرده و نامگذاری کرده اند. تصوف از طریق آیین فتوت و جوانمردی به هنر ها و صنایع راه پیدا کرده و از این طریق نفوذ خود را در معماری و به خصوص معماری مساجد نمایان ساخت. یکی از جلوه های ظهور عرفان در معماری مسجد وجود مراتب عرفان در آن است که با مدد از خصوصیت تاویل پذیری معماری می توان هفت شهر عشق عطار را (طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت، فقر) با هفت ساختار مسجد (جلوخان، سردر، هشتی، دالان، صحن، گنبدخانه، محراب) که به نوعی حرکت نمازگزار را تا رسیدن به محراب به نمایش می گذارد تطبیق داد.
نماد، نقاب و اسطوره در شعر پایداری قیصر امین پور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر دفاع مقدس در ذات و اصالت خود، دارای کارکردهای نمادین و اسطورهای است. این کارکردها به لحاظ ماهیت، ماندگار و پایدار و از ویژگیهای «فرامکانی» و «فرازمانی» برخوردارند. نمادها و مفاهیم وابسته به آن مانند؛ نقاب و اسطوره، همواره در دو حوزه معناگرایی و تصویرآفرینی شعر دفاع مقدّس نقشی عمیق داشته اند و همین دو خصلت ادبی، سبب شده است تا در سازوکار سرایندگی، به شکلی کارآمد مورد توجه قرار گیرند. قیصر امینپور بهعنوان شاعر انقلاب و جنگ با نمادینه کردن مفاهیم پایداری، آنها را از خطر روزمرگی و ابتذال دور کرده و به آنها خصلت فرازبانی و فراملیّتی بخشیده است. علاوه بر این هنگامیکه یک ملت مورد هجوم قرار میگیرد، نیاز به قهرمانسازی و قهرمانپروری در میان مردم احساس میشود؛ از اینرو امینپور به بازآفرینی شخصیتهای تاریخی، ملّی و دینی پرداخته و الگوهای دیروزین را با واقعیتهای امروزین جنگ پیوند زده است. مقاله حاضر بر آن است، تأثیر جنگ را بر میزان بهکارگیری، تحوّلات و دگرگونیهای معنایی نماد، نقاب، فراخوانی شخصیتها و اسطوره، در اشعار قیصر امینپور بررسی کند. روش خاص پژوهش، تحلیلی- استقرایی است و در پایان این نتیجه حاصل شد که شاعر عناصر نماد، نقاب و اسطوره را برای غنای هنری اشعار جنگ، هویتسازی ملّی و پیوند اندیشه دینی با فضای جامعه استفاده کرده است. همچنین شاعر در پرداختن به این گونه مفاهیم وجه تحریکی و خیزشی آنها را همواره مدّ نظر داشته است. تقسیم نمادها و اسطورههای شاعر به پنچ حوزه طبیعی، شخصی مثبت، شخصی منفی، حیوانی و موارد دیگر حاکی از علاقه شاعر به غنای هنری و ادبی اشعارش است
پژوهشی در زمینه اساطیر مشترک ایران و هند(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
همواره در ذهنم این کلمات خطور می کند که چرا نگاه و دیدگاه ما کمتر بسوی شرق است و بیشتر به غرب و غربیان می اندیشیم؟ درحالی که اصل و ریشه و بنیاد کهن ما نشات گرفته از شرق و سرزمین های خاوری پیرامون ایرانشهر است.هندیان از هزاران سال پیش به علت هم نژادی و بسیاری از آداب و رسوم و سنت های مشترک بیشتر با ما انس و الفت دارند تا مناطق غربی سرزمین ما.هنوز در کتابخانه ها و مراکز فرهنگی شبه قاره هند، هزاران جلد نسخ خطی بزبان فارسی موجود است که بسیاری از آنها را نتوانسته ایم ویا نخواسته ایم مورد بررسی و مطالعه قرار دهیم. درحقیقت آنقدر قند پارسی به بنگاله رفته است که مایه تحسین و اعجاب همگان است. گفتنی است که در مورد مناسبات تاریخی و فرهنگی دو ملت کهنسال ایران و هند پژوهش های ارزشمندی تاکنون از سوی اندیشمندان دو کشور ارایه شده است. نگارنده تا حد امکان به برخی از آنها با دقت نگریسته و در واقع خوشه چینی کرده است.
تأثیر نهج البلاغه بر ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"نهج البلاغه به عنوان گزیدهای از سخنان امیر المؤمنین امام علی بن ابی طالب(ع)، از همان روز نخست پدیدار شدن، ژرف بر فرهنگ و ادبیات عربی و فارسی گذاشته است.شاعرانی مانند رودکی و فردوسی پیش از تألیف نهج البلاغه(سال 400 ه)، از سخنان امیر المؤمنین که درمحیطهای فرهنگی جهان اسلام شایع بوده، متأثر بودهاند.
در این نوشتار، نخست علل و عوامل این تأثیرگذاری بررسی شده است، سپس نمونههایی از اشعار و آثار نثری شاعران و نویسندگان فارسی، از رودکی تا فیض کاشانی ارائه شده است.
"
جلوه های قداست گیاهان در قصه های پریان ایرانی (بر اساس فرهنگ افسانه های مردم ایران: علی اشرف درویشیان و رضا خندان مهابادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قصه های پریان، بخشی از قصه های عامیانه اند که سرشار از رویدادهای شگفت انگیزند. با تأمل در این قصه ها می توان از اندیشه ها و باورهایی که ریشه در ناخودآگاه آدمی دارند و در ژرفای فرهنگ ملت ها، جایگاهی بس رفیع دارند، پرده برداشت. از جمله این باورها، اسطوره های گیاهی است. پژوهش حاضر با استفاده از روش کتابخانه ای، قصه های پریان ایرانی را از «فرهنگ افسانه های مردم ایران» که در طبقه بندی «آرنه تامپسون» جزء قصه های سحر و جادویی به شماره 300 749 قرار می گیرند، بررسی می کند و به شیوه توصیفی تحلیلی، اجزای سازای این قصه ها را آشکار می نماید و به دنبال آن، اندیشه قداست گیاهان و حضور قهرمان های گیاهی که نوع تغییر شکل یافته خدایان نباتی و باروری اند، تحلیل می شود. بسامد فراوان باور به درخت حاجت و روایات مربوط به آن، ظهور پریان و انسان هایی از طریق درخت و گیاه، بیانگر حضور پررنگ قداست گیاهان و پیوند نهانی انسان و گیاه در افسانه های پریان ایرانی است.
شمس تبریزی و تفسیرهای بدیع او از آیات قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم از آن هنگام که از طرف باری بر قلب رسول خویش نازل گردید، به دلیل ساخت زبانی، بافت معنایی و ویژگیهای بلاغی بی مانندش مورد توجه مخاطبان قرار گرفت؛ به گونه ای که حتی سوالات متعددی را بر اصحاب پیامبر اکرم (ص) به وجود می آورد و آن حضرت به فراخور درک و آگاهیشان به رموز معنایی پاره ای از آیات اشاره می کردند. بنابراین، می توان گفت تفسیر قرآن از بدو نزول آیات آغاز گردید و با گسترش اسلام و افزایش تعداد مخاطبان و رشد آگاهیهای دینی پیروان آن، وسعت و عمق بیشتری یافت. به طوری که رویکردهای متفاوتی در تفسیر قرآن اعم از بررسی اختلاف قرائتها، تفسیر لغوی و نحوی، تاریخی، کلامی، سیاسی و عرفانی در میان مسلمانان به وجود آمد و مفسران اسلامی در هر یک از حوزه ها، آثار پرشمار و ارزشمندی خلق کردند. تفسیرهای عارفانه نیز در کنار سایر تفاسیر از قرون اولیه مورد اهتمام قرار گرفت و آثار مدونی در این زمینه نگاشته شد. اما عارفانی بودند که به صورت پراکنده و در لابه لای آثار خویش بعضی از آیات قرآن را تفسیر یا تاویل می نمودند. جستجو، یافتن و تحلیل این تفسیرها کمک شایانی به تبیین سنت تفسیر نویسی عارفانه خواه نمود. شمس الدین محمد تبریزی در تنها اثر خویش؛ یعنی «مقالات» نظریه های جالب تفسیری و تاویلات بدیعی از پاره ای از آیات قرآن دارد و خود ادعا می کند از هیچ مفسر پیش از خود تاثیر نپذیرفته است. در این مقاله ضمن تشریح نظریه و رویکردهای وی به علم تفسیر، نمونه هایی از تفسیرهای او را آورده و با تفسیرهای عرفانی پیش از وی مقایسه کرده ایم. شمس تبریزی در تفسیرهای معدود خویش، تفسیر واژگانی، تاریخی و کلامی را نادیده می گیرد و به تفسیر تخیلی متکی بر اسطوره های مذهبی نیز توجهی نمی کند. بلکه بر اساس «تجزیه عارفانه شخصی» خویش، آیات را تفسیر و تاویل می کند. با مقایسه تفسیرهای وی با آثار پیشینیان، به این نتیجه رسیدیم که شمس، هر چند نتوانسته است خود را یکسره از سیطره سنت تفسیرنویسی عرفانی قبل از خود خارج کند، در تفسیرهای معدود خود رهیافتهای کاملا بدیع و تازه ای دارد و به دلیل اصالت دریافت و تاویلات وی، نمی توان در سنت تفسیرنویسی عرفانی آنها را نادیده گرفت.
روانشناسی درد در شعر نادر نادرپور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«نوستالژی» یک اصطلاح روانشناسی است که وارد ادبیات شده است و به طور کلی رفتاری است ناخودآگاه، که در شاعر یا نویسنده بروز می کند و متجلی می شود. ناخودآگاه جمعی (collective unconscious) در روانشناسی یونگ عبارت است از: «تجربه های اجداد ما در طی میلیونها سال که بسیاری از آنها ناگفته مانده است و یا انعکاس رویدادهای جهان ما قبل تاریخ که گذشت هر قرن تنها مقدار بسیار کمی به آن می افزاید. این مقاله پژوهشی است درباره «روانشناسی درد» که به عنوان یکی از رفتارهای ناخودآگاه فرد در شعر «نادر نادرپور» بررسی شده است. در بخش خاطره فردی به غم غربت و دوری از وطن به عنوان حسرت بر گذشته و در بخش نوستالژی اجتماعی تحت عنوان شاعران و خاطره جمعی به دلتنگی شاعر برای اسطوره های ایران با ذکر شواهدی پرداخته شده است.
رستم اژدهاکش و درفش اژدها پیکر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اژدهاکشی از جمله مواردی است که تنی چند از پهلوانان نامی ایران از جمله رستم، بدان دست یازیده اند؛ چرا که در گستره اساطیر ایران، اژدها، نماد خشکسالی است و در واقع، کشتن اژدها نماد پیروزی ترسالی بر خشکسالی است. اما موردی که در ایران با نماد خشکسالی بودن اژدها تناقض دارد، رستم دستان است. او اگر چه در خوان سوم، خود نیز به کشتن اژدها موفق می شود، هم درفش او اژدها پیکر است و هم به نیای خود ضحاک (اژی دهاک اوستا) نیک می بالد که این امر با اژدهاکشی او و نماد خشکسالی بودن اژدها در اساطیر ایران تناقض دارد. نگارنده در این جستار به این نتیجه رسیده است که درفش اژدها پیکر رستم و تقدس اژدها در دیدگاه او احتمالا تحت تاثیر اساطیر چین به ایران راه یافته است؛ از این رو اژدهایی که توتم رستم است و سخت آن را گرامی می دارد برخلاف اساطیر ایران، نماد باران و طراوت و ترسالی است
بن مایه های لذت گرایی در شاهنامه و تاثیر پذیری از افکار اپیکوریستی
حوزه های تخصصی:
لذّت گرایی نظریه ای است که در آن افراد بشر، بهبود زندگی خود را در لذّت جویی می دانند و خوش باشی و اغتنام فرصت را پیشه خود می سازند. لذّت گرایی و شادخواری در طول تاریخ، سابقه ای طولانی در بین مردم دارد. اپیکور ـ فیلسوف یونانی ـ مکتبی با افکار لذّت گرایی به وجود آورد که با وجود مخالفت های فراوان به راه خود ادامه داد و طرفدارانی به دست آورد. اپیکوریست ها خدایان را انکار می کنند و معتقدند زندگی انسان، منحصر به همین دنیاست؛ پس انسان تا زمانی که در این دنیاست باید شاد باشد. این افکار، در آثاری چون شاهنامه فردوسی هم مؤثّر افتاده است. شاهان و پهلوانان ایرانی، در مجالس بزم خود غالباً از می و رامشگران استفاده می نمایند. اما این دو عنصر به تنهایی اسباب لذّت آنها را فراهم نمی آورد، آنها به زن نیز توجّهی خاص دارند و از شکار و چوگان بازی نیز برای تفریح و غم زدایی استفاده می کنند. شاهنامه فردوسی، سرشار است از شادی ها و لذّت گرایی ها، و فلسفه اپیکور نیز شادی را توصیه می کند. اما اینکه اندیشه های شاد باشی و لذّت گرایی در شاهنامه، چقدر با فلسفه اپیکور تطابق دارد، خود بحث دیگری است. دنیای حماسی شاهنامه را نمی توان با دنیای اپیکور ـ فیلسوف سرخورده ـ یکی دانست و تمایزاتی در این میان، وجود دارد که در بخش شاهنامه و اپیکوریسم و نتیجه گیری نهایی بدان پرداخته شده است.
ویژگی های اقلیمی در داستان نویسی شمال ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اقلیم گرایی در داستان نویسی معاصر ایران به طور جدّی از دهه هزار و سیصد و سی شمسی آغاز می شود و در دهه های چهل و پنجاه به اوج خود می رسد. داستان های اقلیمی غالباً بازتاب دهنده ویژگی ها و عناصر مشترکی چون فرهنگ، باورها و آداب و رسوم منطقه ای جغرافیایی اند. با توجّه به خاستگاه نویسندگان و ویژگی های اقلیمی بازتابیده در آثارشان، پنج حوزه یا شاخه داستان نویسی اقلیمی شمال، جنوب، غرب، شرق و آذربایجان، در داستان نویسی معاصر ایران قابل تشخیص است. این مقاله پس از ارائه تعریفی از داستان اقلیمی با توجه به عناصر و ویژگی های بازتابیده در داستان های اقلیمی، به معرّفی انتقادی داستان های اقلیمی شمال و برشمردن ویژگی های آن ها با ارائه شواهد و نمونه های متنی، می پردازد و نشان می دهد که این شاخه از داستان نویسی اقلیمی از اهمیت و اعتبار ویژه ای برخوردار است.