فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۰۱ تا ۱٬۳۲۰ مورد از کل ۵٬۱۴۷ مورد.
مطالعات ادبی معاصر و مفهوم متدشناختی شکل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادب پژوهی ۱۳۸۷ شماره ۴
حوزه های تخصصی:
شکل یا فرم مفهومی است که در متدشناسی رشتههای مطالعات ادبی مورد استفاده قرار گرفته است. نوشتههای مربوط به این موضوع از این نظر که در پیشفرضهای تفکر متدشناختی خود زبان را مادی یا شیءواره فرض میکنند یکساناند. این مقاله ابتدا به بررسی و تحلیل مفهوم شکل در سه متن نظری میپردازد و با نقل قولهایی از پل دومان تحلیلهای بیشتری را ارائه میدهد. در انتها نیز به تأثیر دیدگاههای زبانشناختی بر شیوة تدریس و تحقیق مطالعات ادبی اشاره میشود.
بررسی نظریه ها در باب شفاعت و بازتاب آن در شعر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شفاعت از ریشه شفع به معنی پایمردی و خواهشگری است که یکی از مباحث مهم در اندیشه اسلامی می باشد که از قدیم الایام صاحب نظران درخصوص آن به فراوانی سخن گفته اند.
اگر چه آیات شفاعت به خوبی نشان می دهد این مسأله موضوعی است همراه با قید و شرط؛ ولی تمامی مذاهب اسلامی اصل آن را پذیرفته اند اما در کیفیت آن اختلاف دیده می شود. در این نوشتار ضمن آوردن تعاریف و نظرات دانشمندان اسلامی و ذکر آیات و احادیث مرتبط، به طرح اشکالات مربوطه از طریق توصیف و تحلیل و جواب آنها پرداخته و علاوه بر بیان اثرات تربیتی شفاعت، بازتاب آن در اشعار تعدادی از شعرای معروف فارسی زبان نیز نشان داده شده است.
کاربرد و کارکرد مثل در مجموعه داستانِ یکی بود و یکی نبود جمال زاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاعران و نویسندگان فارسی زبان، همواره برای آنکه به لطف و شیرینی و رسایی کلام خویش بیفزایند، از مثل بهره برده اند. در میان نویسندگان معاصر، محمدعلی جمال زاده در داستان های خویش از مثل مکرر استفاده کرده است. او در پنج داستان در مجموعه یکی بود و یکی نبود، 73 مثل به کار برده است. شیوه های کاربرد (چون اقتباس، حل، اشاره و تصویرسازی) و کارکردهای مختلف (چون اجتماعی، ارزشی، اخلاقی، انتقادی و طنزآمیز) اهمیت مثل را در نظر این نویسنده و کنجکاوی و علاقه مندی او را نسبت به ادبیات عامه نشان می دهد. همچنین بیان ارزش های بارز فرهنگی و یا مخالفت با ضد ارزش ها از نظر مضمونی برای نویسنده اهمیت داشته است. در مجموعه یکی بود و یکی نبود، کاربرد مثل ها به تقویت و پرداخت بعضی عناصر داستانی (شخصیت پردازی، لحن، فضاسازی، موضوع و درون مایه و ... ) نیز کمک کرده است. می توان گفت کاربرد مثل جزو ویژگی های سبکی جمال زاده شده است.
جامعه شناسی شعر نظامی
منبع:
حافظ آبان ۱۳۸۳ شماره ۸
حوزه های تخصصی:
لال شیش؛ چوب بلاگردان، تیر آرش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بشر ابتدایی برای پدیده های طبیعت قایل به روح بود و می کوشید که روح طبیعت را با خود و زندگی خود سازگار سازد. این امر در آداب و رسوم اجتماعی بشر و افسانه ها و جشن ها نمود پیدا کرد و به صورت اسطوره به زندگی خود ادامه داد. امروزه نیز برای درک مفاهیم اسطوره ها باید به تحلیل آن مراسم و... پرداخت. یکی از این موارد، رسم «لال شیش زدن» است که در برخی مناطق مازندران در شمال ایران رایج است. شکل های دیگر آن ـ مانند چوب زدن ـ در سرزمین های دیگر وجود دارد. بیشترِ این مراسم برای راندن شیاطین و ارواح خبیث بوده است. به نظر می رسد که پرتاب تیر به وسیله آرش ـ در اسطوره ایرانی آرش کمانگیر ـ گونه ای از این رسم بلاگردانی بوده که به صورت داستانی حماسی و اساطیری باقی مانده است. این مقاله به رسم «لال شیش زدن» در ایران و گونه های آن در سرزمین های مختلف و ارتباط احتمالی آن با تیراندازی آرش می پردازد.
یک روایت از دو شکست (بحثی در روایت فردوسی و سعدی از شکست ایران از تازیان و مغولان)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله کوشیده شده است تا براساس اصل دیسکورس، یعنی اعتقاد و افکاری که در یک دوره در جامعه رواج داشته و به گونة فراگیر مطرح میشود و همگان پیرامون آن سخن میگویند و راهحلها و یا پیشنهاداتی را عنوان میکنند، به مسئله مورد نظر سعدی یعنی شکست ایرانیان از مغول و نسبت این امر به قضا و قدر از دیدگاه سعدی پرداخته شود که در باب پنجم بوستان آمده است.
مساله آزادی انسان در نظریه نقش اجتماعی با تاکید بر نظریه مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه نقش اجتماعی از پارسنز گرفته تا ژرژ زیمل طیفی را برای آزادیهای ممکن انسان مطرح می سازد که در آن آزادی انسان میان صفر و بی نهایت نوسان دارد. در فلسفه و عرفان شرق نیز دانشمندانی از قبیل مولوی درباره نقش اجتماعی اندیشیده اند و در نهایت تقدیر الهی را بر همه چیز از جمله نقش اجتماعی و کنش فرد حاکم دانسته اند.
انسان کامل در عرفان اسلامی و مقایسه آن با هرمزدبغ در آیین مانوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیین مانوی آیینی است گنوسی که جزء فرقه های عرفانی به شمار می رود. اصل اساسی این آیین، هبوط روح از عالم اعلا که جایگاه حقیقی اوست و گرفتاری آن در عالم ماده است، وظیفه انسان در این دنیا رهاسازی روح گرفتار در بند ماده است. مانویان همانند سایر گنوسیان راه نجات روح را دست یابی به گنوس یا همان معرفت می دانستند. میان عقاید مانوی و عرفان اسلامی، مشترکات و مشابهاتی به چشم می خورد که ازجمله این مشابهات، اندیشه «انسان کامل» است. «انسان کامل» در عقاید عرفانی اسلام، شباهت نزدیکی با «هرمزدبغ» یا «انسان نخستین» در آیین مانوی دارد. انسان کامل و هرمزدبغ بارقه ای از نور الهی در وجود خویشتن دارند و واسطه شناخت خداوند هستند که معرفت الهی توسط آنان برای انسان به ارمغان آورده شده است. خداوند آنان را جهت نجات بندگان خود در زمین قرار داده تا با راهنمایی بندگان و رها کردن آنان از قید دنیا و مادیات، روح علوی گرفتار در بند ماده و جسم آنان را رهایی بخشند.
نحوست بی معنی کواکب
بررسی و تحلیل آخر خوش شاهنامه با تأکید بر مبانی سنت شفاهی روایات حماسی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مثل «شاهنامه آخرش خوش است» مثلی معروف در فرهنگ عامه ایرانیان است که بار معنایی آن دو وجه مختلف دارد. غالب محققان این مثل را کنایه و اشاره ای طنزآلود به اتفاقی ناخوشایند در پایان اثر استنباط کرده اند(1). اما به نظر می رسد که لااقل در فرهنگ عامیانه و در ادبیات شفاهی نقالان، این مثل در حالت عکس نیز کاربرد داشته است. مقاله حاضر بر آن است تا با گزارش بنیادها و دامنه داستانی دو سنت نسبتاً مستقل «رسمی» و «غیر رسمی» روایات حماسی ایرانی، ضمن تأکید به وجه تعریضی مثل مذکور، پنجره ای تازه در استدراک برخی معانی و مفاهیم حماسی بگشاید. بدین منظور، مبحث اصالت و گستردگی سنت کهن شفاهی اساس کار این تحقیق قرار گرفته و بنا به ضرورت موضوع، ساختار و فرم دو شاخه تنومند از روایات شفاهی ایرانی یعنی «حلقه حماسی سیستانی» و «شاهنامه کردی» را که محتملاً از دسترس گفتمان تأثیرگذار «روایت رسمی» مصون مانده اند به بحث کشیده است. استنباط این تحقیق چنین است که مثل «شاهنامه آخرش خوش است»، در سطح درک و دریافت برخی راویان و حماسه خوانان از شاهنامه، در سنت روایت شفاهی، معنایی دگرگونه یافته است. همچنین این تحقیق نشان می دهد که روایت شفاهی شاهنامه گاه چه تفاوت های بنیادینی با روایت فردوسی پیدا کرده و این دو، از منظر ساختار و درون مایه، دارای اختلاف های چشمگیری هستند. بنابراین پایان خوش شاهنامه، در بخشی از سنت روایت شفاهی، به بازگشت قدرت به گروه پهلوانان شاهنامه و انتقام گیری آذربرزین فرزند فرامرز از بهمن، آخرین شاه کینه جوی کیانی اشاره می کند.
اسطوره های باستانی در نگاه سهروردی
منبع:
هنر بهار ۱۳۸۰ شماره ۴۷
حوزه های تخصصی: