فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۸۱ تا ۱٬۰۰۰ مورد از کل ۵٬۱۴۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
ابن یمین فریومدی از شاعران شیعی مذهب قرن هشتم است که درقطعه پردازی فارسی از مقام والایی برخوردار است . اشعارش به سبب اشتمال بر اخلاق و نصایح و مبارزه با مفاسد اجتماعی ‘مقام بزرگی در شاعری برای او کسب نموده است . اشعار او با توجه به آبشخورهای فرهنگی و مذهبی اش تحت تأثیر آیات مبارکات قرآنی و احادیث نبوی بویژه در فضایل حضرت علی (ع) و ائمه اطهار(ع) به فراوانی و به صورت های گوناگون از قبیل تلمیح ‘اقتباس‘حلّ‘درج‘و تضمین قرار گرفته است . در این مقاله سعی شده است که جلوه هایی از این تأثیرپذیری را به نمایش گذارد که بیشتر آنها در فضایل امیرمؤمنان علی (ع) است .
قصه یوسف (ع) در قرآن: «طرح، مضامین، شخصیت ها»
منبع:
هنر زمستان ۱۳۷۳ شماره ۲۷
حوزه های تخصصی:
تاملی در اندیشه های زاهدانه و دینی نظامی گنجوی
حوزه های تخصصی:
ادبیات و پزشکی
منبع:
پروین خرداد ۱۳۸۱ شماره ۴
حوزه های تخصصی:
قرآن پیشگام در عرصه ی داستانک مطالعه موردی آیات 58و 59 سوره نحل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه ملاحظه می شود که به میراث فرهنگ و تمدن اسلامی لباس جدیدی پوشانده شده و با ارائه آن در نظام و قالب و چارچوبی امروزین به عنوان ابداعات عالم غربی و محصول تفکر دانشمندان و نظریه پردازان غربی معرفی می شود؛ اما بررسی ها بیانگر این حقیقت است که برخی از آنچه ابداع غربی خوانده می شود، میراث اسلامی ماست که در لباسی نو به ما بازگردانده می شود. یکی از این موارد داستان خیلی کوتاه یا همان داستانک است که محصول ادبیات غربی در دوره معاصر خوانده می شود. بنا بر نظر شایع، داستانک در پاسخ به شرایط سال های پایانی قرن بیستم پا به عرصه ادبیات غربی گذارد و جنبش فرمالیسم اولین نظریات را درباره داستان خیلی کوتاه ابراز داشت، و سپس نگارش داستانک به آثار ادبی دیگر کشورها راه یافت. این در حالی است که با مراجعه به قرآن نمونه هایی با ویژگی های گونه ادبی داستانک دیده می شود. این داستانک ها گاه برشی از زندگی یکی از پیامبران الهی و گاه پدیده ای اجتماعی را دستمایه خود قرار داده و از این رهگذر هدف تربیتی ارشادی خود را دنبال می کند. یکی از نمونه های داستانک قرآنی، آیه 58 و 59 سوره مبارکه نحل است، که پدیده شوم زنده به گور کردن دختران را در کمتر از دو سطر در قالب داستانک به تصویر و نقد کشیده است. وجود چنین نمونه های فاخری از داستانک در قرآن کریم ادعای غربی و ابتکاری بودن این گونه ادبی را کاملا به حاشیه می راند.
ارزش های بارز فرهنگی در مثل ها و تعبیرهای کنائی فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه ارزش های فرهنگی همواره دل مشغولی آن دسته از محققانی است که در بررسی های خود به بعد فرهنگی توجه دارند. در این زمینه، شمار اندیشه مندانی که بر تاثیر عوامل فرهنگی، به ویژه ارزش ها به مثابه یکی از عمده ترین عناصر آن، تاکید می ورزند اندک نیست. از جمله شناخته شده ترین آنان می توان به مکلفند (Macclelland 1964) در زمینه «ارزش های نهفته در ادبیات داستانی»؛ هافستلد (Holstede 1976, 1973) در زمینه «تنوع فرهنگی در بررسی شخصیت های ملی»؛ اینگلهارت (Inglehart 1987) درباره «اهمیت ارزش ها در دگرگونی اجتماعی»؛ شوارتز (Schwarts 1992) درباره «ده ارزش جهان شمول»؛ و گروه تحقیقات رالستون (Ralston etal 1997) در خصوص «تاثیر فرهنگ ملی و ایدیولوژی اقتصادی بر ارزش های مدیریتی کار» اشاره کرد. در کشور ما نیز، از جمله عمده ترین تحقیقات درباره ارزش ها و نگرش ها می توان از پژوهش های علی اسدی (1353) درباره «شناخت نگرش های اجتماعی و گرایش های فرهنگی در ایران»؛ فرامرز رفیع پور (1376) درباره «تغییرات ارزشی»؛ منوچهر محسنی (1379) در بررسی «آگاهی ها و رفتارهای اجتماعی فرهنگی در تهران»؛ آزاد ارمکی و غیاثوند (1383) در زمینه «تغییرات فرهنگی در ایران» و چند محقق دیگر یاد کرد. گروه پژوهشی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی نیز، پس از مشارکت در تحقیق گروهی درباره شناخت مفاهیم سازگار با توسعه در فرهنگ و ادبی فارسی (پژوهشگران پژوهشکده علوم اجتماعی 1382) به پژوهش در ادبیات ایران به ویژه شناسایی ارزش های بارز در آن توجه داشت.از این رو، بر آن شد که به شناسایی ارزش های فرهنگی در گزیده های از مثل ها و تعبیرهای کنایی فارسی بپردازد به خصوص که نه تنها در تحقیقات ایرانی بلکه در تحقیقات خارجی نیز توجه چندانی بدان نشده است.
معنای اصلی و تبعی در ترجمه ی غلامعلی حدّاد عادل از قرآن کریم (مطالعة موردپژوهانه ی سوره ی نمل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصل در ترجمه، رعایت امانت، حفظ معنا و سلیس بودن است که این موضوعی ثابت در اصل ترجمة غلامعلی حدّاد عادل است. یقیناً ترجمة فارسی شیوا و ادبی وی، توانسته است بخش عمده ای از این ضرورت ها و انتظارها را تحقّق بخشد، لیکن مسئلة این تحقیق، میزان و چگونگی این تعادل و مطابقت معنا با الفاظ قرآنی است. مترجم برخی ساختارهای صرفی نحوی و بلاغی را در ترجمه نادیده انگاشته، در مواردی نیز ترجمة واژگان (اسم، فعل و حرف)، ترکیب ها و اصطلاحات در مقابل هم قرار نگرفته است. بنابراین، لازم معنا یا معنای تبعیِ واژگان، ترکیب ها و اصطلاحات در ترجمه لحاظ شده است، نه معنای اصلی و دقیق آنها. این پژوهش درصدد است تا با مطالعة موردپژوهانة «سورة نمل»، ترجمة ایشان را از زوایای مختلف واژگانی، صرفی نحوی، بلاغی و ویرایشی، به بوتة نقد، تحلیل و تطبیق بسپارد تا مواردی که در ترجمة این سورة مبارکه نیازمند بازنگری دقیق تری هستند، بازشناسی نماید. دستاورد حاصل از این پژوهش نشان می دهد که ترجمة مترجم، در عین برخورداری از امتیازهای فراوان، از جمله نوآوری در شیوة ترجمة وفادار و معنایی، التزام به پیام و محتوای زبان قرآن، شیوایی بیان و استفاده از واژه های فارسی روان، پرهیز از زیاده نویسی و فارسی گرایی افراطی و... در حوزه های صرف و نحو، بلاغت، ترجمة واژگان و... نیاز به بازنگری دقیق تری دارد که برخی از آنها در این پژوهش موردی، واکاوی و تحلیل توصیفی شده است.
بهرام از اسطوره تا تاریخ (جستاری در ویژگی های مشابه یک نام مشترک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اغلب نام های مشترک در اساطیر کهن دارای سرانجام و تقدیر مشابه و متأثر از نمونه ازلی و کهن الگوی واحد هستند. نمونه این نامها در اسطوره های ایرانی و حماسه ملّی ایران فراوان به چشم می خورد. از جمله نام های بسیار پربسآمد که هم جنبه اسطوره ای و آئینی دارد، هم حماسی، نام «بهرام» است که در فرهنگ آریایی و تاریخ ایران باستان دارای خویشکاری هایی چون، خدای جنگ، ایزد پیروزی، موعود، منجی، شاه و پهلوان زیناوند و ارتشتار و پیروزمند است. در این جستار که به شیوه توصیفی و تحلیلی نوشته شده است، تلاش شده است شخصیت بهرام های مشهور در بستر اساطیر ایرانی و حماسه ملّی ایران، بیشتر شناسایی شود و مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد و اثبات گردد که مصادیق این نام در اساطیر و تاریخ ایران، تقریباً دارای ویژگی ها، خویشکاری ها و تقدیر و سرنوشت مشابه هستند.
«حقیقت محمدی» در آثار عرفانی با نگاهی برانیس العارفین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در جهان بینی عرفانی «حقیقت محمدی» به عنوان واسطه آفرینش هستی، آینه تمام نمای عظمت حق، تعین اول، مظهر کامل ترین اسم خداوند (اله)، قطب الاقطاب، انسان کبیر، قلم اعلی و روح اعظم معرفی شده است.دیگر اصناف آدمیان نیز به دلیل خلقت متمایز و اختصاص وجودی خود با تفاوت مراتب از چکیده و عصاره نور اعظم به گونه ای بهره مند می شوند و تنها راه تقرب دوباره به این حقیقت و تولد مجدد نیمه الوهی وجود آدمی، تزکیه باطن، سیر استعلایی و نیل به شهود یا درون یافت حقیقت است که به دیدار با «من برتر» یا «فرامن» در نوع انسان و هماهنگی متقن ذهنیت و عینیت می انجامد.این تحقیق به روش «تحلیل محتوا» به انجام رسیده است؛ و هدف از این پژوهش بررسی و تحلیل مفهوم «حقیقت محمدی» در برخی از آثار عرفانی و تبیین نقش و جایگاه معنوی و قدسی آن در سلسله نبوت و هستی انسانی بوده است.
مضامین اساطیری در کرده یکم رام یشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یشت ها بخشی از ادبیات اوستایی را تشکیل می دهد. پانزدهمین یشت اوستا، رام یشت نام دارد که یشتی است در ستایش ایزد ویو که یکی از ایزدان کهن قوم هند و ایرانی است و آن را همان ایزد باد می شمارند. بخشی از این یشت از یشت های کهن است. مضمون این یشت مطالب بسیار کهن اساطیری است از جمله اسطوره گرشاسب و پهلوانی او.کرده (بخش) نخست این یشت از پیچیدگی های واژگانی و نحوی خاصی برخوردار است و مطالبی اساطیری مربوط به دوران پیشدادی در این یشت آمده که همه در پیوند با اسطوره ویو و گرشاسب است. در این مقاله به بررسی و توصیف این بخش از این یشت پرداخته شده است.
درباره جشن سده
منبع:
چیستا بهمن ۱۳۶۰ شماره ۶
حوزه های تخصصی:
اساطیر ایران در آیینة خوانش و دریافت حسین مجیب المصری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسطورهشناسی تطبیقی، از زمینههای پژوهشی نسبتاً جدیدی است که از نیمة دوم قرن نوزدهم، به طور گسترده کاربرد یافته است. ارتباط این رویکرد، از یک سو در زمینة ادبیات تطبیقی و از سوی دیگر، در حوزة نقد اسطورهای پیوستگی و انسجام مییابد. با اینکه ضرورت شناخت اساطیر ملل و اقوام جهان، بهصورت گسترده و تطبیقی، نخست از سوی پژوهندگان اروپایی احساس شد و پژوهشهای گستردهای انجام دادند که بیشتر محدود به اساطیر اقوام اروپایی (یونان و روم) بود، اما گسترة کاربرد این رویکرد، در شناختگی اساطیر ملل اسلامی، از کاوشهای جزئی یا موردی برخی مضامین اسطورهای، فراتر نرفت. حسین مجیب المصری، در سال 2000 با شناخت این فقر پژوهشی، با تحقیقی با نام «دراسة مقارنة للأسطورة بین الأدب العربی و الفارسی و الترکی»، نخستین گام را در تطبیق اسطورههای ایرانی، عربی و ترکی برداشت و شگفتا که هنوز پس از گذشت یک دهه، حتی اشارهای نیز بدانها نشده است. مجیب المصری در این پژوهش تطبیقی، هریک از اساطیر ایرانی، عربی و ترکی را در سه بخش جداگانه مورد بررسی قرار میدهد. هرچند این اثر، هماهنگ با رویکرد نقد اسطورهای قرن بیستم نیست، اما در نقد و سنجش اسطورههای ایرانی، دستاوردهای نوینی را در عرصة اسطورهشناسی تطبیقی، ارائه می کند و اسطورههای ناشناختهای از اساطیر عربی و ترکی را، با نمونههای مشابه ایرانی تطبیق می دهد که تاکنون در هیچ پژوهشی، مورد بررسی قرار نگرفته اند. در این مقاله می کوشیم ارتباط اسطوره و کارکرد اسطورهشناسی در ادبیات تطبیقی را نمایان و سپس دستاوردهای حسین مجیب المصری را معرفی کنیم و در حوزهای محدودتر، بهنقد آرای حسین مجیب المصری در خوانش و دریافتی که از اساطیر ایران داشته است، بپردازیم و در پایان، وجوه اشتراک اساطیر فارسی با اسطورههای تطبیقی عربی و ترکی را، در دو بخش اسطورههای دینی و تاریخی نشان دهیم. هدف از این پژوهش نشان دادن تواناییهای بالقوة اساطیر ملل اسلامی، تأکید بر پژوهش در بستر اسطورهشناسی تطبیقی و ضرورت تغییر توجه یک سویة اسطورهشناسان ایرانی و غیر ایرانی است.