ابوعبدالله محمد بن عبدالملک نیشابوری، معروف به امیرمعزی نیشابوری، معروفترین شاعر عصر سلاجقه و از فصحای نامبردار نظم فارسی است. مشهورترین قصیده او، قصیده ای است با مطلع «ای ساربان منزل مکن جز در دیار یار من» که این قصیده از همان آغاز در اکثر تذکره ها و کتب شرح احوال و آثار بدیعی ذکر گردیده است. در شهرت این قصیده همین بس که مصراعی از این قصیده را حافظ اقتباس کرده و تقریباً به عین کلمات با تغییر وزن در ضمن غزلی آورده است. متاسفانه، با وجود شهرت این قصیده، در تمامی نسخ چاپی دیوان این شاعر، از جمله چاپ استاد عباس اقبال آشتیانی و نسخه چاپی ناصر هیری که ظاهراً از روی همان نسخه استنساخ شده و نیز نسخه در دسترس علامه قزوینی، این قصیده همچنان به صورت مبهم و مشکوک با تحریفات و تصحیفات مضبوط گردیده است؛ تا حدی که علامه قزوینی نیز به عدم دستیابی به تصحیح کامل این قصیده و نیز نقاط ابهام و تشکیک آن اشاره کرده است. با توجه به این که قدیمترین نسخه دیوان امیر معزی، نسخه مکتوب به سال 14-713 محفوظ در کتابخانه ایندیا آفیس لندن است و مصححان دیوان معزی از این نسخه استفاده نکرده اند، نگارنده در این مقاله کوشیده است با مقابله و مقایسه نسخه یاد شده با نسخ چاپی، صورت صحیح قصیده مزبور را در اختیار علاقه مندان قرار دهد.
عقل و خردی که صائب تبریزی، با تاسی از مکتب عرفانی بزرگان عارفی نظیر: سنایی، عطار، مولانا، حافظ، شاه نعمت الله ولی و دیگران، با آن در افتاده است، عقل یونانی است که پیرو نفس بوده و به مانند حجاب و مانعی در راه رسیدن به سر منزل معرفت و حقیقت است و به تعبیر مولانا «عقل جزوی است که منکر عشق است» منظور ازآن عقل کلی نیست که در بینش عرفانی - اسلامی و نیز در آیات و روایات دینی به عنوان محبوبترین خلق خدا مورد تمجید و تکریم فراوان واقع گردیده است. صائب جهت تحقیر عقل جزوی یونانی (اندیشه استدلالی و فلسفی ارسطویی) در برابر عظمت بیکران عشق و جنون (بینش ذوقی و شهودی افلاطونی)، آن را با اوصاف و عناوین مختلف توصیف می کند. این نوشتاربه برشمردن اوصاف چنین عقلی در دیوان صائب تبریزی با ذکر شواهدی از دیگر متون منظوم و منثور عرفانی پرداخته است.
حدیقهسنایی گرایش های مختلف ادبیات اخلاقی و تعلیمی ما را در خود جلوه گر ساخته است. در این مثنوی در کنار تربیت باطنی که هدف اصلی است و در نقل آداب صوفیه جلوه گر میشود، شاهد نوع خاصی از ادب سیاسی هستیم که سرچشمه ای غیر از آداب صوفیه دارد و آن اندرزهای سیاسی است که ریشه در ادبیات پیش از اسلام دارد. اندرزهای سیاسی یک جریان تعلیمی را در مثنویهای فارسی پدید میآورد. این جریان در شاهنامه و گرشاسبنامه و بعضی آثار منثور چون نصیحه الملوک غزالی شکل گرفت و در حدیقهسنایی ادامه یافت. اندرزهای سیاسی در مثنویهای فارسی بر محور عدل و تشویق فرمانروا به عدالت استوار است.
متناقض نما یا پارادوکس در شعر، هم در حوزه زبان و هم در حوزه معنا باعث آشنایی زدایی و برجستگی کلام می شود. این شگرد ادبی از دیرباز مورد توجه شاعران بوده است؛ در شعر معاصر، به تبع پیشینه آن در ادبیات کلاسیک فارسی و نیز با آشنایی و توجه به ادبیات غرب، مورد استقبال شاعران معاصر قرار گرفت. فروغ فرخزاد در دو مجموعه واپسین شعر خود از متناقض نمایی برای برجسته سازی و ایجاد ابهام هنری که جلب توجه مخاطب را در پی دارد، استفاده ی زیادی می کند فروغ این شگرد شعری را برای اهدافی هم چون معناگریزی، ایجاد بار عاطفی، بیان طنز، ریشخند و ... به کار می گیرد. این شیوه تاثیر زیادی بر خواننده دارد و زیبایی خاصی را می آفریند. در این مقاله متناقض نمایی در شعر فروغ در دو بافت مورد بررسی قرار گرفته است: 1) بافت زبانی که بیشتر باعث اختلال در زبان می شود، 2) بافت موقعیت که علاوه بر زبان، باعث آشنایی زدایی در معنا و پیش فرض های قراردادی ذهن جمعی می شود. نمونه هایی از شعر فروغ که با این شیوه بیانی به کار رفته، آورده شده است. این جنبه از شعر فروغ علاوه بر معناگریزی و ایجاد ابهام نشانگر یکی از وجوه زیبایی شعر اوست.