فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۱۱٬۲۷۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
روابط متقابل تاریخی، سیاسی و ادبی اعراب و ایرانیان، بسیار کهن و ریشه دار است. این روابط فراتر از دوران فتح اسلامی ایران است، زمانی که تمدن پارسی نفوذ سیاسی برجسته ای بر قبایل عرب در جزیره العرب و به ویژه شهر "حیره" و تأثیر ادبی بر شاعرانی همچون "الأعشی" و "عدی بن زید العبادی" و دیگران داشت. پس از ظهور اسلام، ارتباط ایرانیان و عرب ها بیش از پیش گسترده شد، آن چنان که آشنایی با قرآن زمینه ساز تاثیرپذیری ایرانیان از زبان و علوم مختلف عربی و اسلامی گردید. علاقه ی بسیار به اسلام سبب شد تا ایرانیان توجه ویژه ای به متون دینی عربی داشته باشند که در این میان "قرآن"، "احادیث نبوی شریف"، "نهج البلاغه" و "صحیفه ی سجادیه" شایسته ی ذکرند. از آنجا که علم بدیع، بر زیبایی کلام تکیه دارد و ایرانیان نیز میل ذاتی به آراستگی و زیبایی دارند، شاعران و ادیبانی که تمایل کمتری به قواعد پیچیده ی صرف و نحو عربی داشتند، مجالی یافتند تا در علم بدیع که تداخل کمتری با صرف و نحو داشت، طبع آزمایی کرده و از متون دینی عربی تأثیر پذیرند. کشف لایه های در هم تنیده و بینامتنیت این متون در رسیدن به درک نوینی از آثار ادبی بسیار مفید است. این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی است و در آن برای جمع آوری اطلاعات از روش کتابخانه ای استفاده شده است و در پی پاسخ به این سؤالات می باشد: که عوامل تأثیرپذیری ادب فارسی از علم بدیع عربی کدام است؟ و کیفیت تأثیرگذاری متون دینی عربی و جلوه های آن در ادب فارسی چگونه است؟ اشتیاق به فراگیری قرآن
بررسی و مقایس سطح ادبی تاریخ گردیزی و تاریخ سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی کتب منثور تاریخی قرون اولیه پیدایش زبان فارسی علاوه بر محتوای تاریخی آن ها، از نظر مطالعات سبک شناختی و به ویژه مختصات ادبی و بلاغی نثر آن ها در خور توجه است. حال آن که در مطالعات سبک شناسی کمتر مورد توجه قرار گرفته اند. بررسی سبک شناختی این نوع از آثار منثور و تطبیق آن ها که می تواند نشانگر نثر غیرادبی معمول و یا حتی نثر درباری دوره های تکوین و تکامل زبان فارسی باشند؛ بر اهمیت و ضرورت تحقیق می افزاید. این پژوهش با بررسی ساختار بلاغی تاریخ گردیزی و تاریخ سیستان به روش تطبیقی و به شیوه توصیفی- تحلیلی درصدد برشمردن ویژگی های بلاغی این دو کتاب است. مقایسه سبکی این دو اثر نشان می دهد هردو کتاب نسبت به نثر کتب هم دوره خود، نثری ساده و روان دارند و این امر می تواند به دلیل تأثیرپذیری کتب مذکور از نثر تاریخ بلعمی باشد. از سویی دیگر اهتمام نویسندگان این دو کتاب در نقل تاریخ به زبان ساده از جمله دلایل سادگی و روانی نثر آنها است. از ویژگی های ادبی نثر آنها، ایجاز در بیان، عدم کاربرد صنایع بدیع لفظی و آرایه های بیانی و کاربرد انگشت شمار آرایه های بدیع معنوی از جمله استشهاد به آیات و احادیث و تضمین به اشعار فارسی و عربی است.
دستنویس فرهنگ فارسی سرمه سلیمانی در کتابخانه دانشکده شرق شناسی دانشگاه دولتی سنتپترزبورگ (ms. o 174)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقد و بررسی فرهنگ مدارالافاضل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تشخیص و دگرسازی معنایی طبیعت و اشیاء در منظومه «شیرین و خسرو» هاتفی خبوشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات در طی قرون جایگاهی برای پردازش خیال شاعرانه و عواطف آمیخته با طبیعت و اشیاء بوده که نیل به این امر نیازمند ابزارهای بلاغی شبیه آفرین همچون جان بخشی یا تشخیص بوده است. در این نوع ادبی شاعر از رهگذر نیروی تخیل به پدیده های طبیعی و اشیاء می نگرد. در میان شاعران ادب فارسی هاتفی خبوشانی، مثنوی سرای قرن نهم هجری با به کارگیری تشخیص به تصویرسازی در کلام خود پرداخته است. او در کاربرد تشخیص از تکنیک دگرسازی و استحاله معنایی بهره برده و با این روش درک درون گرایانه خود از مفاهیم و معانی را محسوس تر در اختیار مخاطبش قرار داده است. در این پژوهش به شیوه توصیفی – تحلیلی منظومه «شیرین و خسرو» هاتفی از منظر تکنیک های دگرسازی معنایی در کاربرد تشخیص، بررسی شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که در اشعار هاتفی سه نوع دگرسازی و استحاله معنایی: توصیفی- تشبیهی، تقلیدی- تکراری و تعبیری- تفسیری به کار رفته است که در این میان دگرسازی های تقلیدی- تکراری، سطح وسیع تری از تشخیص های موجود در این منظومه را پوشش داده و زیبایی ادبی ایجاد کرده است.
بازپردازش تمثیل های مرزبان نامه و کلیله و دمنه برای کودکان بر اساس نظریه ارتباط گیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کودکان ادبیات خاص خود را می طلبند و ضرورت دارد هر اثری که مختص کودکان است تا حد چشمگیری تأمین کننده نیازهای این گروه باشد. در دهه های اخیر حفظ و انتقال هویت ملی ادبی به کودکان سبب توجه نویسندگان و اقتباس کنندگان بی شماری به متن های ادبی کهن و نو برای کودکان شده است. آثاری مانند کلیله و دمنه، مرزبان نامه به دلیل تمثیلی بودن ظرفیت مؤلفه های این التفات را در خود داشته اند. در این پژوهش تلاش شده است به روش توصیفی تحلیلی به بررسی کیفیت تبیین و انتقال تمثیل های مرزبان نامه و کلیله و دمنه به کودکان بر اساس نظریه ارتباط گیری پرداخته شود. در این میان تأثیر فرایند شکل دهی و شکل گیری متن اقتباس شده از تمثیل ها بر سه پایه مهم زیست محیط، همبندسازی و انگیزش بررسی شده است. یافته ها نشان می دهد با تکیه بر سه اصل مذکور می توان ارتباط مناسب تری بین متون تمثیلی و مخاطبان کودک و نوجوان برقرار کرد.
بررسی مقوله ابهام در غزلیات سعدی با تکیه بر نظریه امپسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ویلیام امپسون (1984-1906م) ابهام را جزو عوامل ذاتی شعر و زمینه ساز واکنش خواننده می داند. از نظر او هر نوع تمایز جزیی زبانی ولو ناچیز که زمینه ساز واکنش خواننده شود، از مصادیق ابهام به حساب می آید. بنابراین علاوه بر پیچش های زبانی، برخی از شگردهای بلاغی نیز که ذهن مخاطب را با خود درگیر کرده و موجب واکنش او می گردد، از عوامل ابهام-آفرین سخن به شمار می آید. بر پایه این نظریه، مقوله ابهام در غزلیات سعدی به دو دسته ابهام های هنری و ذاتی و ابهام های زبانی و عارضی تقسیم می شود. ابهام های هنری و ذاتی به دستگاه بلاغی به ویژه صور خیال و برخی صنایع ادبی شعر او مربوط می شود و ابهام های عارضی شامل برخی عوامل زبانی و مقوله های فرهنگی و اجتماعی است. از آن جا که سعدی عواطف و احساسات خویش را صادقانه، روشن و طبیعی با مخاطب خویش در میان می گذارد، خواننده متوجه ابهام در کلام او نمی شود. بیان او به اندازه ای روشن و طبیعی است که احساسات و عواطفش را به روشنی بیان می نماید و ابهام هایی از نوع گیجی و سردرگمی که نشانگر عدم وقوف شاعر بر افکار خود باشد، در شعر او یافت نمی شود.
تحلیل محتوایی رمان «آتش به اختیار» اثر محمدرضا بایرامی بر اساس جامعه شناسی رمان «ژرژ لوکاچ» و «لوسین گلدمن»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رمان « آتش به اختیار »، یکی از آثار محمدرضا بایرامی در حوزه ادبیات داستانی است. این رمان، یکی از نقاط عطف و بزنگاه های هشت سال دفاع مقدّس را به تصویر کشده است. این جستار با بهره گیری از روش مطالعه کتابخانه ای و به صورت توصیفی – تحلیلی و استفاده از نظریه جامعه شناسی رمان (عمدتاً نظریه ژرژ لوکاچ و لوسین گلدمن) به تحلیل محتوایی رمان « آتش به اختیار » پرداخته است. حاصل مطالعه نشان می دهد که پرداختن به وقایع دفاع مقدّس، واقع گرایی و حقیقت مانندی، تقابل سنّت و مدرنیته، بازتاب فرهنگ عامه، استفاده از زبان عامیانه (تعبیرات و اصطلاحات، الفاظ و آواها)، ضرب المثل و... ، محتوای غالب در این اثر است. افکار و مضامینی که نویسنده در این اثر هنری به تصویر کشیده است، تبلوری از کیفیات روحی، عقاید، آرا و جهان بینی اوست. آن چه درخور توجه است، این است که نویسنده اثر، با تلفیق روش های گوناگون و بهره گیری از ذهن خلاق و سیّال خویش توانسته است از کثرت رویّه ، به وحدتی در خور دست یابد و سبکی خاص در داستان نویسی داشته باشد که در بومی نویسی ایشان تبلور یافته است.
بررسی استعاره مفهومی «بذر» در مرصادالعباد نجم الدین رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استعاره مفهومی موضوعی در زبانشناسیِ شناختی است که موضوع آن بررسی استعاره هایی است که در ذهن نویسنده یا گوینده به عنوان بخشی از نظام تفکری او وجود دارند؛ بررسی این موضوع می تواند به شناخت زیربنای فکری نویسنده و ابعاد گوناگون آن کمک کند. مرصادالعباد از متون مهم عرفانی زبان فارسی و تألیف نجم الدین رازی(573-654 ه.ق.) است که با استفاده از تمثیل، استعاره، آیات و احادیث فراوان در زمینه عرفان اسلامی نوشته شده است. در بررسی استعاره مفهومی «بذر» در مرصادالعباد اثر نجم الدین رازی مشخص می شود که این نویسنده به این مفهوم استعاری در سراسر اثر خود توجه ویژه داشته است؛ پس از طبقه بندی استعاره های مفهومی مربوط به بذر در این اثر به این نتیجه می رسیم که این استعاره ها برپایه استعاره کلی ترِ «جهان آفرینش بذر است» شکل گرفته در نهایت استعاره کلی «خداوند کشاورز است» را به ذهن متبادر می سازد. ریشه های چنین تفکری را در ابعاد فرهنگی، اجتماعی، جغرافیایی، زبانی و اعتقادی نجم الدین رازی می توان جستجو کرد.
شدیار - شدکار - شدغار - شیار، پرتاب، بادبیزن بادبزن بادزن، تیپا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنجارگریزی وجه ممتاز غزل حافظ از غزل عماد فقیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حافظ در میان شاعران هم روزگار خود به غزل عماد فقیه توجّه داشته و سعی کرده به استقبال از اشعار او، غزلیّاتی هم وزن و هم قافیه با مضمون هایی تقریباً مشابه بسراید. این غزل ها اگرچه ظاهراً شبیه غزل های عماد هستند؛ امّا دارای حال و هوای دیگری هستند و طراوت و زیبایی متفاوتی از آن دریافت می شود. فرضیّه پژوهش حاضر این است که یکی از تفاوت های غزل حافظ و عماد در نحوه کاربست هنجارگریزی نهفته است؛ زیرا هنجارگریزی از جمله مقوله های زیبایی شناختی است که تأثیر بسزایی در آشنایی زدایی و برجسته سازی شعر دارد. از این رو، در این جستار برآنیم با روش توصیفی تحلیلی و آماری با بهره گیری از الگوی هشت گانه هنجارگریزی لیچ به این پرسش پاسخ دهیم که شعر حافظ چه ویژگی ها و شاخص هایی از نظر کاربست انواع هنجارگریزی دارد که سبب امتیاز و برتری شعر او نسبت به شاعر هم عصر وی عماد فقیه گردیده است؟ نتایج این پژوهش حاکی از این است که برتری غزل حافظ نسبت به غزل عماد فقیه در بهره گیری افزون تر از هنجارگریزی به طور کلّی و هنجارگریزی معنایی، واژگانی و نحوی به طور اخصّ است. حافظ با بهره گیری از تصویرآفرینی های هنری، ترکیب سازی های ادبی و خارج شدن از آرایش سازگانی غالب در زبان، کلام شاعرانه خود را برجسته تر نموده است. این امر از جمله عواملی است که سبب امتیاز و برتری شعر او نسبت به شاعر هم عصر وی عماد فقیه گردیده است.
بررسی چیستی و چراییِ وجه شبه و کیفیّت تعامل آن با طرفین تشبیه براساس آراء بروک-رُز و گوتلی (مطالعه موردی: منظومه های ویس و رامین گرگانی و خسرو و شیرین نظامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دستگاه بلاغی یکی از بارز ترین دستگاه های زبان ادبی است که چگونگیِ روند آفرینش ادبیِ یک اثر را می توان درآن ملاحظه نمود. درپیکره این فرایند، کاربردصورخیال مؤلّفه ای است که تأثیرشگرفی برگیرایی، جذابیّت و انتقال معنی دارد. صنعت تشبیه بعنوان یکی ازابزارهای اساسی صورخیال، هسته مرکزی تخیّلات شاعرانه است و درمیان ارکان این زیورکلامی، وجه شبه عامل اصلی و اس اسیِ فعّال نمودن ذهن خواننده و مشارکت دادنِ وی درجریان آفرینش هنری است که بیقین خیال انگیزی تشبیه و نوآوری درآن، تاحدودزیادی به وجه شبه بازمی گردد. پژوهش حاضر برآن است تا با واکاوی تشبیهات بکاررفته در ویس و رامین فخرالدّین اسعدگرگانی و خسرووشیرین نظامی گنجوی ازدریچه آراء ونظریّات کریستین بروک-رز و آندره گوتلی، به سبک دو منظومه مذکور، کاربرد متفاوت صورخیال درآن ها و رابطه وجه شبه با مشبّه و مشبّهٌ به دست یافته وبسامد کاربرد ارکان محسوس و معقول در تشبیهات آنها را، مورد سنجش و تحلیل قرار دهد. روش بکارگرفته شده در پژوهش توصیفی-تحلیلی و به شیوه استدلال استقرایی است که ازطریق نمونه گیری انجام می شود. درپایان باتوجّه به آمار حاصل آمده میتوان نتیجه گرفت که در مثنوی ویس و رامین، بسامد تشبیهات تصویری درقیاس باکارکردی بیشتراست امّا در مثنوی خسرووشیرین تشبیهات دارای پویایی بیشتری شده و ازسکون وثبات خارج میشوند. همچنین در هر دومنظومه، بسامد تشبیهات تصویری نسبت به تشبیهات کارکردی بیشترست. ازدیگرسو، در اثرنظامی مشبّه خیالی بیشتراز داستان فخرالدّین اسعدست و درمقابل، منظومه ویس و رامین مشبّهٌ به خیالیِ بیشتری داراست. بیشتروجوه شباهت در هر دوداستان نسبت به مشبّه، موردانتظار و نسبت به مشبّهٌ به، ضروری هستند.
« بیع و مبایعه» در داستان «پادشاه و کنیزک مثنوی معنوی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیع و مبایعه برده (عبد و امه) بااینکه در عصر مولوی جزو دانشهای مألوف و مأنوس بوده است؛ ولی برای دنیای معاصر درک و فهم آن نیاز به تبیین و توضیح دارد و نادیده گرفتن این مهم، فضا را برای قضاوت های غیرمنطقی علیه دین و فرهنگ و سوءنیتهای خاص آماده می کند. در داستان "پادشاه و کنیزک" دفتر اول مثنوی معنوی، کنیزی با عقد بیع مورد معامله واقع شده و مبیع و ثمنی ردوبدل شده است. این تحقیق ابتدا بر اساس تعاریف فقهی_ حقوقی، مفاهیم مربوط به عقد بیع از جمله؛ اقسام، اوصاف، شرایط و آثار آن را در دامنه داستان مورد بحث قرار داده و در پایان به این نتیجه می رسد که در تعیین نوع بیع از جهات مقتضی، چارچوب معامله با گزاره مساومه، نقدی و تملیک انشایی- خارجی همخوانی دارد، در بخش اوصافِ بیع فقط رکن لزوم متزلزل به نظر می رسد، در قسمت شرایطِ بیع در بیان موضوع آن صراحت وجود دارد و در قسمت اوصافِ مبیع رکن طلق و طهارت با مانع مواجه است.
بازشناخت تطبیقی طبقه بندی «علم معانی» در زبان های فارسی و انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بلاغت تطبیقی،از ضرورت های پژوهشی در مطالعات تطبیقی است که در مباحث تطبیقی زیباشناختی دریچه های جدیدی می گشاید و به بلاغت پژوهان معاصر درتحلیل وبررسی میراث بلاغت فارسی و زبان های اروپایی، به ویژه بلاغت انگلیسی، یاری می رساند.این بررسی تطبیقی در سه حوزه ی معانی، بیان و بدیع، بی گمان در طبقه بندی بلاغی این شگردهای هنری و تحلیل های زیباشناختی متن ادبی مؤثر است، به ویژه علم معانی که در مقایسه با دو علم بیان و بدیع در تحلیل های زیباشناسی هر دو زبان مهجور مانده است.در این مقاله کوشیده شده است به بررسی تطبیقی نظریه کنش گفتاری،ساختارهای دستوری درمعانی ثانویه،تقدّم وتأخّراجزای کلامی،گسستگی وپیوستگی، ساختارجملات دربیان معنا(ایجاز، اطناب و مساوات)درفارسی و انگلیسی پرداخته شود.طبقه بندی بلاغت در دو زبان فارسی و انگلیسی می تواند به یافتن شباهت ها وتفاوت هایی باخاستگاه هنری، زمینه های جهان نگری و نگره های بنیادین زیباشناختی وتحلیل زیباشناختی متن های ادبی این دو زبان بینجامد.گستردگی گاه آشفته آمیز مباحث بلاغت در زبان فارسی درمقایسه بابلاغت انگلیسی، طبقه بندی منظم تر کتاب های بلاغی انگلیسی درمقایسه بابلاغت فارسی، بی توجّهی بلاغت ایرانی- اسلامی به مباحث پنجگانهیونانی(معنی آفرینی،سخن پیوندی،سخن پردازی،یادسپاری ورفتاری)جزسخن پردازی،تاثیر پذیری بیشتر بلاغت انگلیسی ازمنابع بلاغت یونانی وتاثیرپذیری بلاغت فارسی از قرآن ومتن های ادب فارسی، جای گرفتن شماری از مباحث علم معانی درمباحثی هشت گانه در زبان فارسی ودربلاغت انگلیسی در چارچوب اصطلاح«Decorum» ازدستاوردهای تطبیقی این پژوهش است.
بررسی کلان استعاره های اشعار جعفر ابراهیمی در مفهوم سازی صفات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث ادبی که ظهور و رشد علوم جدید مسیر بررسی آن را دگرگون ساخت، استعاره بود. این عنصر ادبی که سالیان متمادی به عنوان ابزاری صرفا تزئینی و متعلق به زبان شاعرانه تلقی می شد، با ظهور زبان شناسی شناختی اساس تفکر و وسیله درک مفاهیم انتزاعی معرفی شد. با این توضیح که ذهن بشر، مفاهیم غیرمادی را در قالب امور محسوس و با بهره گیری از استعاره درک می کند و چون ذهن، امور فرامادی را در قالب مادیات مورد تجربه خود بازآفرینی می کند، از این رو استعاره های کاربردی افراد به آشکارسازی شالوده های ذهنی آن ها کمک می کند. بر اساس این گفته ها، کوشیده ایم مفهوم سازی صفات را در آثار کودکانه بررسی کنیم تا فضای ذهنی غالب در تولید آن ها را نشان دهیم. پس اشعار شاهد را انتخاب و با روشی تحلیلی و توصیفی کلان استعاره هایی که در مفهوم سازی صفات این اشعار دخیلند بررسی کرده ایم. نتایج نشان می دهد شاعر در مفهوم-سازی صفات به 3 کلان استعاره: درک ما از پدیده ها، دارای مزه است؛ دل امری موجود است و محبت آتش است، نظر داشته است. از میان انواع استعاره مفهومی، تنها استعاره هستی شناختی مد نظر شاعر بوده و در انتخاب حوزه مبدا اغلب از ملموسات دو حوزه لامسه و چشایی در مفهوم سازی های خود بهره گرفته است.
نقد و بررسی فرهنگ نویسی برای زبان فارسی
منبع:
ویژه نامه نامه فرهنگستان (فرهنگ نویسی) ۱۳۹۸ شماره ۱۴
143-156
حوزه های تخصصی:
واژه های برساخته فارسی زبانان به قیاس عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ویژه نامه نامه فرهنگستان (فرهنگ نویسی) ۱۳۹۸ شماره ۱۴
127-137
حوزه های تخصصی:
نقد و بررسی غلط ننویسیم
منبع:
ویژه نامه نامه فرهنگستان (فرهنگ نویسی) ۱۳۹۸ شماره ۱۴
157-203
حوزه های تخصصی:
سبک شناسی اشعار بیدل دهلوی با تکیه بر نظریه زبان شناسی قطب های استعاری و مجازی یاکوبسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شکل گرایان با تأکید بر نقش ادبیِ زبان و برجسته سازی نشانه ها، میان دو فرایند زبانی «خودکاری» و «برجسته سازی» تمایز قائل شده اند. شیوه های به کار رفته در روند تبدیل زبان خودکار به زبان ادب از دیرباز مورد توجه بوده است، که در ادبیات فارسی در پی بررسی این روند، در تحلیل زیبایی شناسی متون ادبی، به ویژگی های سبکی متون توجه می شود. آنچه در این مقاله مورد بررسی قرار می گیرد نحوه انتخاب و ترکیب بر روی «محور جانشینی» و «محور هم نشینی» در شعر شاعر برجسته ی این سبکْ «بیدل دهلوی» است تا از منظر زبان شناسی، شیوه ی زیبایی آفرینی این شاعر بررسی و تحلیل شود. در راستای این هدفْ به تبیین بررسی ادبیات از دیدگاه زبان شناسی پرداخته و دویست و هفتاد و پنج بیت از شعر بیدل را به عنوان پیش نمونه ی سبک هندی بررسی کرده ایم. از جمله نتایج حاصل از این بررسی عملکرد موازی دو فرایند انتخاب و ترکیب در بسامدی نزدیک به هم است که کاربرد این دو فرایند در کنار یکدیگر منجر به ایجاد پیچیدگی هایی در شعر بیدل شده است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که بیدل به گونه ای غزل ها را آذین بندی کرده است که درک هر بیت در گرو اندیشیدن خواننده و دستیابی وی به انتخاب های شاعر از روی محور جانشینی است. در نهایت گرایش نسبی بیدل به سمت فرایند انتخاب، سبب ایجاد فضای خاصی چون ایجاد معانی ضمنی در ابیات، پیچیدگی، ابهام، دوری مدلول و مصداق از یکدیگر، شده است که این روند در کل درک ابیات بیدل را دشوار ساخته است.
تحلیل تطبیقی داستان های کوتاه جمالزاده و اندرسن با رویکرد نشانه معناشناسی (مطالعه موردی: کباب غاز و مرگ در جنگل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان ها بنیادهای فکری و فرهنگی هر جامعه را نشان می دهند و بنابراین کشف عناصر زیربنایی و لایه های زیرین داستان ها، نمایان گر ویژگی های اجتماعی هر ملت است. نشانه معنا شناسی ظرفیت هایی را برای تحلیل و کشف لایه های زیرین روایت فراهم می آورد و این توانایی را دارد تا امکانات علمی دقیقی، در اختیار تحلیلگران و منتقدان قرار دهد. این جستار تحلیلی نشانه معناشناختی از دو داستان کباب غاز و مرگ در جنگل از دو نویسنده ایرانی و آمریکایی است. نگارندگان در صدد پاسخ به این پرسش هستند که نوع شناسی نظام های گفتمانی جمالزاده و اندرسن کدام ها هستند و در لایه های زیرین این دو داستان چه تمایزات فرهنگی و اجتماعی وجود دارد. با بررسی های صورت گرفته به روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر روش تحلیل محتوی مبتنی بر ابزار نشانه معناشناسی گفتمان، نتایج حاکی از آن است که هر دو نویسنده از انواع نظام های گفتمانی در داستان خود بهره گرفته اند ولی فرایند معناسازی کنش و شوش، به عنوان عوامل گفتمانی مهم، باعث شکل گیری گفتمان شده و منجر به ایجاد استحاله معنایی می شود یعنی کنش، جای خود را به شوش با تیپ استعلایی و زیبایی شناختی می دهد ولی آنچه داستان را به پیش می برد شوش است. امّا آنچه در مضامین داستان ها تفاوت ایجاد کرده، سبک زندگی و نگرش کنشگران و عوامل فرهنگی در هر دو گفتمان است.