آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۲

چکیده

دستگاه بلاغی یکی از بارز ترین دستگاه های زبان ادبی است که چگونگیِ روند آفرینش ادبیِ یک اثر را می توان درآن ملاحظه نمود. درپیکره این فرایند، کاربردصورخیال مؤلّفه ای است که تأثیرشگرفی برگیرایی، جذابیّت و انتقال معنی دارد. صنعت تشبیه بعنوان یکی ازابزارهای اساسی صورخیال، هسته مرکزی تخیّلات شاعرانه است و درمیان ارکان این زیورکلامی، وجه شبه عامل اصلی و اس اسیِ فعّال نمودن ذهن خواننده و مشارکت دادنِ وی درجریان آفرینش هنری است که بیقین خیال انگیزی تشبیه و نوآوری درآن، تاحدودزیادی به وجه شبه بازمی گردد. پژوهش حاضر برآن است تا با واکاوی تشبیهات بکاررفته در ویس و رامین فخرالدّین اسعدگرگانی و خسرووشیرین نظامی گنجوی ازدریچه آراء ونظریّات کریستین بروک-رز و آندره گوتلی، به سبک دو منظومه مذکور، کاربرد متفاوت صورخیال درآن ها و رابطه وجه شبه با مشبّه و مشبّهٌ به دست یافته وبسامد کاربرد ارکان محسوس و معقول در تشبیهات آنها را، مورد سنجش و تحلیل قرار دهد. روش بکارگرفته شده در پژوهش توصیفی-تحلیلی و به شیوه استدلال استقرایی است که ازطریق نمونه گیری انجام می شود. درپایان باتوجّه به آمار حاصل آمده میتوان نتیجه گرفت که در مثنوی ویس و رامین، بسامد تشبیهات تصویری درقیاس باکارکردی بیشتراست امّا در مثنوی خسرووشیرین تشبیهات دارای پویایی بیشتری شده و ازسکون وثبات خارج میشوند. همچنین در هر دومنظومه، بسامد تشبیهات تصویری نسبت به تشبیهات کارکردی بیشترست. ازدیگرسو، در اثرنظامی مشبّه خیالی بیشتراز داستان فخرالدّین اسعدست و درمقابل، منظومه ویس و رامین مشبّهٌ به خیالیِ بیشتری داراست. بیشتروجوه شباهت در هر دوداستان نسبت به مشبّه، موردانتظار و نسبت به مشبّهٌ به، ضروری هستند.

تبلیغات