ادبیات در طی قرون جایگاهی برای پردازش خیال شاعرانه و عواطف آمیخته با طبیعت و اشیاء بوده که نیل به این امر نیازمند ابزارهای بلاغی شبیه آفرین همچون جان بخشی یا تشخیص بوده است. در این نوع ادبی شاعر از رهگذر نیروی تخیل به پدیده های طبیعی و اشیاء می نگرد. در میان شاعران ادب فارسی هاتفی خبوشانی، مثنوی سرای قرن نهم هجری با به کارگیری تشخیص به تصویرسازی در کلام خود پرداخته است. او در کاربرد تشخیص از تکنیک دگرسازی و استحاله معنایی بهره برده و با این روش درک درون گرایانه خود از مفاهیم و معانی را محسوس تر در اختیار مخاطبش قرار داده است. در این پژوهش به شیوه توصیفی – تحلیلی منظومه «شیرین و خسرو» هاتفی از منظر تکنیک های دگرسازی معنایی در کاربرد تشخیص، بررسی شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که در اشعار هاتفی سه نوع دگرسازی و استحاله معنایی: توصیفی- تشبیهی، تقلیدی- تکراری و تعبیری- تفسیری به کار رفته است که در این میان دگرسازی های تقلیدی- تکراری، سطح وسیع تری از تشخیص های موجود در این منظومه را پوشش داده و زیبایی ادبی ایجاد کرده است.