فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۶۱ تا ۹۸۰ مورد از کل ۱۱٬۲۵۱ مورد.
تیپ شناسی شخصیت های داستانی صادق هدایت با تأکید بر طبقه بندی انیه گرام
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر یک پ ژوهش بین رشته ای است و هدف آن، بررسی تیپ شناسی شخصیتهای داستانی صادق هدایت با تأکید بر طبقه بندی نُه گانه «انیه گرام» است که عبارتند از تیپ های کمال طلب، کمک گرا، موفق و بازیگر، رمانتیک محزون، مشاهده گر و فکور، وفا جو و وفا خو، خوشگذران ، رئیس و میانجی که هرکدام دارای ویژگی های خاصّی می باشند. این بررسی همه ی آثار داستانی هدایت را در بر می گیرد که شامل 34 داستان است.
روش پژوهش توصیفی است و داده ها با توجه به تکنیک تحلیل محتوی، به شیوه کتابخانه ای و سند کاوی بررسی شده است. نتیجه نشان می دهد از میان 51 شخصیت داستانی هدایت، 13 شخصیت (نزدیک به26%) در تیپ رمانتیک محزون جای می گیرد که به گونه ای قابل انطباق با شخصیت خود هدایت نیز هست. بعد از آن تیپهای یک (کمال طلب)، دو (کمک گرا)، شش (وفا جو و فاخو) به ترتیب 52/23%، 56/21% و 8/9% بیشترین تیپ های شخصیتی را به خود اختصاص می دهند و دو تیپ هفت(خوش گذران)و نه ( میانجی) در میان تیپهای شخصیتی هدایت جایی ندارند.
تحلیلی صورتگرا از حرکت پرسشواژه در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، فرایند حرکت پرسشواژه در زبان فارسی بر پایه اصل جهانی حرکت آلفا مبتنی بر نظریه حاکمیت و مرجع گزینی مورد مطالعه قرار می گیرد. تحلیل این مقاله بر بحث پیرامون حرکت اختیاری پرسشواژه در جمله های پرسشی ساده و دورنه ای یا مرکب در این زبان استوار است.....
سیاره ای خارج از مدار: نگاهی به پسامدرنیسم در رمان همنوایی شبانه ارکستر چوب ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با بررسی همنوایی شبانه? ارکستر چوب?ها از دیدگاه پسامدرنیستی، به طرح این موضوع می?پردازد که این رمان در عین برخورداری از ویژگی?های ادبیات داستانی پسامدرنیستی، در پیچ و تاب?های روایی خود جهانی را به تصویر می?کشد که بسیاری از ارکان آن زاییدة خرافات، باورها و تضادهایی است که مختص یک ذهن ایرانی است. این مقاله با استفاده از نظرات منتقدان برجستة مبحث پسامدرنیسم و با بهره?گیری از مفاهیمی چون برجسته سازی وجودشناسی، فراداستان، دور باطل، فروپاشی روایت?های اعظم، قداست?زدایی، پارانویا، بی?خودشدگی، غیاب، عدم قطعیت، بی?نظمی زمانی، و ازهم?گسیختگی نشان می?دهد که این ویژگی?های پسامدرنیستی حاضر در رمان، نه مجموعه?ای از تکنیک?های عاریه?ای، بلکه نتیجة طبیعی روایتی هستند که به آشفتگی ذهن انسان معاصر می?پردازد که خود بازتاب کنندة آشفتگی جهان اطراف اوست.
تحلیل قصه های پریان ایرانی بر اساس آرای بتلهایم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برونو بتلهایم، روانکاو و روان شناس اتریشی که اصول روان کاوی خود را از مکتب فروید آموخته بود، در معروف ترین اثر خود، کاربردهای افسون، به بررسی قصه های پریان پرداخته است. وی با توجه به رویکردهای روان کاوی فروید این نمونه داستان ها را تحلیل می کند و بر اهمیت قصه در رشد روانی کودک تأکید می ورزد. در این نوشتار برآنیم با توجه به آرای بتلهایم و فروید به تحلیل روان کاوانه هفت قصه پریان ایرانی بپردازیم.
نمونه های مورد مطالعه در این پژوهش هفت قصه پریان از چهار مجموعه اند: قصه های «احمد صیاد»، «باغ گل زرد»، و «خروسک چینی» از جلد اول قصه های ایرانی؛ «آقاحسنک»، و «هفت برادر و یک خواهر» از جلد دوم قصه های ایرانی؛ «شاهزاده و آهو» از سومین مجلد آن؛ و «ملک محمد و صنم گلعذار» از جامع الحکایات. نتیجهبررسی نشان می دهد که با توجه به شباهت ساختاری و محتوایی قصه های پریان در سراسر جهان، تحلیل های روان کاوانه برونو بتلهایم از قصه های پریان در کتاب کاربردهای افسون قابل تعمیم به قصه های پریان ایرانی نیز هست و اصول خوش بینی، لذت در برابر واقعیت، سحر و جادو، جایگزین سازی، برون افکنی، دگردیسی ، نظم دادن به آشفتگی، دستیابی به یکپارچگی و یگانه کردن طبیعت دوگانه، راه حل تعارض های ادیپی، دستیابی به استقلال، خیال پردازی و تلاش برای دستیابی به بلوغ کامل در قصه های ایرانی دیده می شود. این مقاله نمونه ای عملی از کاربرد نظریات بتلهایم برای تحلیل روان کاوانه قصه های ایرانی است. تحلیل این قصه ها سبب ادراک بالاتری از داستان ها می شود و همچنین در بررسی مراحل رشد کودکان از طریق قصه به کار می آید و زمینه های مطالعات تطبیقی ادبیات را نیز فراهم می آورد.
نگاهی پدیدار شناختی به نینامه مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله بر آن است تا فاتحهالکتاب مثنوی معنوی مولوی را که فشرده شش دفتر مثنوی است و در عرف ادبی از آن به «نینامه» تعبیر میشود با معیارهای فلسفه پدیداری مورد تحلیل و بررسی قرار دهد.
شیوه های کاربرد حسن تعلیل در قصاید انوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حسن تعلیل یکی از صناعات ادبی است که علت هر پدیده را به صورت ادبی و با زبان هنر و تصویر بیان می کند.
انوری از بزرگترین قصیده سرایان قرن ششم هجری است که به مدح و وصف شاهان و امیران معاصر خویش پرداخته است. او در این شیوه به منظور خلق مضامین و تصاویر تازه، از صنعت حسن تعلیل استفاده چشمگیری کرده است.
در این مقاله، بعد از بیان مختصری از زندگی انوری و تعریف حسن تعلیل ، شیوه های کاربردی حسن تعلیل در قصاید او بررسی شده است؛ در قصاید انوری حسن تعلیل شامل ماه و خورشید، افلاک و ستارگان، منسوبات ستارگان، آب و باد و خاک وآتش، قوانین طبیعت و قراردادهای طبیعی، سنت های ادبی و دلیل تراشیهای غریب و بعضاً غلوآمیز و مبتذل است که در باره هر یک با ذکر شواهدی چند بحث شده است
تکیه جمله در جمله ساده فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
1. تکیه جمله
در این مقاله، هدف ما این است که جا و نقش تکیه را در جمله ساده فارسی بررسی کنیم. اما، قبل از آن، لازم است جمله ساده و تکیه جمله را تعریف کنیم. جمله ساده جمله ای است که، بر خلاف جمله مرکب (جمله دو یا چند فراکرد اصلی) و جمله مختلط (جمله متشکل از یک یا چند فراکرد اصلی)، دارای یک بند و در نتیجه یک فعل است.
در این مقاله، بحث ما محدود به جمله ساده است. جمله ساده را می توان، بر مبنایی نحوی، با الگوی کلی V (S)(X) نشان داد. در این الگو، پرانتز نشانه اختیاری بودن، S فاعل، V فعل و X بیانگر هر عنصر اعم از مفعول (مستقیم یا غیر مستقیم)، متمم و گروه حرف اضافه ای است. همچنین ترتیب عناصر در این الگو ترتیب عادی یا بی نشان است.
تکیه برجستگی یکی از هجاهای کلمه نسبت به هجاهای دیگر همان کلمه یا سایر کلمات جمله است. این تعریف، در واقع، دو پدیده مجزا را در بر می گیرد: یکی تکیه کلمه و آن برجسته ساختن یک هجای کلمه است نسبت به هجاهای دیگر همان کلمه با زیرتر ادا کردن آن؛ دیگری جمله و آن برجسته ساختن یکی از عناصر جمله است نسبت به عناصر دیگر آن. در زبانهایی که کلمات تکیه پذیرند، از جمله زبان فارسی، تکیه کلمات ذاتی کلمه و قابل پیش بینی است و لذا توصیف تکیه کلمه و قواعد تکیه گذاری کمتر محل اختلاف است. اما تکیه جمله، به دلیل ماهیت و گونه گونی و عوامل دخیل در آن، از مباحث بحث بر انگیز است...
«ذهن» و جریان آن در داستانهای بیژن نجدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستانی با روان راوی و نویسنده، پژوهش هایی انجام شده است. جریان سیال ذهن Stream of Consciousnessشیوه ای از نگارش داستان است که در آن محتوای ذهن، هر آنچه هست، نگاشته می گردد. در این طرز نگارش، نظم، که پیامد خودآگاهی است، راهی ندارد. کار نویسنده به واژه در آوردن رخدادهای ذهنی است. بیژن نجدی نویسنده ای است که به یاری تصویرسازی واژگانی توانسته است، آشوبهای ذهنی انسان درمانده را به نمایش بگذارد. شخصیتهای داستانی او وازدگانی هستند که هر کدام به گونه ای و دلیلی به «تنهایی» رسیده اند. این تنهایان در ذهن خویش، هنگامه ها دارند که از طریق بازسازی رخدادها در جریان سیال ذهن، می توان آنها را دریافت. به بهانه داستان، بیژن نجدی به حس گمشده خویش دست می یابند و «من»ی دیگر از خود را نشان می دهند. از آن جا که داستان جریان سیال ذهن – هر چه هست در ذهن شخصیت داستان است – پس ما نیاز داریم ریزه های ذهن شخصیت را دریابیم. در نتیجه این گزارش در دو بخش به هم پیوسته سازمان یافته است. در بخش نخست به بررسی راویان داستانهای نجدی و پارانویای آنها، نقش زمان در سیالیت ذهن و تداعیها، پرداخته می گردد و در بخش دوم، نمادهای ادبی/روانشناسی در داستان A+B مورد کنکاش قرار می گیرد. این گزارش می کوشد، جریان سیال ذهن را در داستانهای کوتاه بیژن نجدی بکاود و به این بهانه، روان و درون راوی شخصیت داستان را از ژرفا به رو آورد روش پژوهش، بر گرفته از بررسی کتابخانه ای و فیش برداری است.
نگاهی انتقادی به مبانی نظری و روشهای بلاغت سنّتی
منبع:
ادب پژوهی ۱۳۸۶ شماره ۳
حوزه های تخصصی:
این مقاله مبانی نظری و مسائل روششناختی بلاغت سنتی را بررسی میکند، و بر آن است تا نقاط ضعف و قوت این نظام بلاغی را در تحلیل زیبایی سخن ادبی و قدرت تأثیر بررسی کند. برای این منظور در بخش نخست مبانی نظری این بلاغت را به بحث میگذارد: قائل شدن به دو قطب حقیقی و مجازی برای جهان و زبان، تفکیک نقش لفظ و معنی، جستجوی معانی قطعی، ترجیح وضوح بر ابهام، محدودیت تخیل در قلمرو ادراک حسّی، بنیاد ایدئولوژیک، غفلت از بافت و جزئینگری در سطح کلمه و جمله، و نوشتارمحوری از اصول تئوریک بلاغت سنتی است. در بخش دوم مسائل ناشی از روش کار بلاغیون را به بحث میگذارد. این روشها که منجر به محدود شدن این دانش شدهاند عبارتاند از: ترجیح شعر بر دیگر شکلهای سخن، بیاعتنایی به تحول زبان و ذوق زمان، عدم تحقیق در متون ادبی، مدرسی شدن علم بلاغت، رونویسی و عدم نقد آراءِ پیشینیان. در پایان نتیجه میگیرد که بلاغت مبتنی بر این مبانی از همسویی با تحول ذوق ادبی و دگردیسی تخیل و خلاقیت ادبی درمیماند و باید برای تدوین نظام بلاغی کارآمد، روشها و انتظارات بلاغت را تغییر داد.
تاملی در تعریف بلاغت و مراحل تکامل آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مساله بلاغت و زبان آوری و دانش بلاغت دو امر متفاوت از یکدیگر است. بلاغت راپیشینه ای طولانی است، و در زبان عربی سالها پیش از ظهور اسلام شاعران و خطیبان از آن بهره مند بوده و به آن عنایت داشته اند ولی دانش بلاغت پس از اسلام در تمدن اسلامی نشو و نما یافت.در آغاز تعاریفی ابتدایی از بلاغت مطرح گردید و بتدریج همگام با تحول و تطور علم بلاغت، تعاریفی دقیق تر و علمی تر از آن ارائه گردید که با تعاریف نخستین تفاوت داشت. سیر تحول این تعریف ها و تفاوت آنان موضوعی است که این مقاله عهده دار آن است.
زنان فعال و منفعل در داستان های منثور عامیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در داستان های منثور عامیانه، زنان نقش هایی گوناگون برعهده دارند. در مقایسه با نقش منفعل و تزیینی زن در ادبیات رسمی و غنایی؛ نقش زنده، پویا، اثرگذار و گاه محوری زن در قصه های عامیانه تأمل برانگیز است. زنان فعال با شخصیت مثبتشان، آغازگر عشق، عیارپیشه، یاور قهرمان، پاسدار آزادی و آبروی خویش، جنگجو، طبیب و پرستار قهرمان، مخالف ازدواج اجباری، ثابت قدم در عشق، اهل مکر زنانه، فداکار، مهربان، خردمند، گره گشا، رایزن قهرمان و اهل عیش نهانی اند. اما زنان فعال با شخصیت منفی شان، حیله گر، جادوگر، بد اندیش، بدکار، زشت روی، خائن، حسود و ازنظر اخلاقی فاسد و تباه اند. زنان منفعل- که به منزله جایزه ای برای پهلوان هستند- ساده دل، معشوق یا همسر محض، تسلیم در برابر چندهمسری و ستم دیده اند. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی، انواع نقش آفرینی زنان فعال و منفعل را در 22 داستان عامیانه بلند و مشهور بررسی و تحلیل می کند.
بررسی و تحلیل فرایندهای فرانقش اندیشگانی در شعر «کسی که مثل هیچ کس نیست» اثر فروغ فرخزاد در چارچوب نظریه ی نقش گرای هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه ی نقش گرایی هلیدی محصول نگاهی اجتماعی به زبان است که به کمک فرانقش های سه گانه ی اندیشگانی، بینافردی و متنی در زبان اتفاق می افتد. با تأکید بر جنبه ی اجتماعی این چارچوب نظری پژوهش پیش رو بر آن است تا با بررسی سهم فرایندهای مختلف فرانقش اندیشگانی در شعر«کسی که مثل هیچ کس نیست» اثر فروغ فرخزاد جنبه های اجتماعیِ ذهنیتی شاعرانه را واکاود که به خلق این متن ادبی انجامیده است. با علم به اینکه فرایند ذهنی در این شعر در مقایسه با سایر فرایندهای اصلی کمترین بسامد آماری را داراست، پژوهش پیش رو در پی پاسخ به این پرسش است که در این شعر فرایند ذهنی چگونه بر دیگر فرایندها تأثیر می گذارد؟ با پاسخ به این پرسش اصلی شاید بتوان به این پرسش فرعی نیز پاسخ گفت که آیا یک فرایند حداقلی مانند فرایند ذهنی در این شعر به عنوان ایده ی شاعرانه، امکان بسط به یک گفتمان غالب اجتماعی را خواهد داشت؟ فرض پژوهش بر این بوده است که فرایند ذهنیِ خواب دیدن، سایر فرایندها را در راستای خود جهت داده تا کلیت متن را همچون برشی از بافت فرهنگی اجتماعی جامعه، بازتولید کرده و آینده ی آن را که همانا آمدن کسی است که مثل هیچ کس نیست، پیش گویی نماید.
با بررسی آماری فرایندهای فرانقش اندیشگانی، ضمن تأیید حداقلی بودن فرایند ذهنی(5/10 % کل فرآیندها) در میان فرایندهای اصلی شعر، می توان به این نتیجه رسید که سایر فرایندها در جهت بسط فرایند ذهنی و تأیید ایده ی این فرایند عمل کرده اند که همانا پیش گویی آمدن کسی است «که مثل هیچ کس نیست».
نشانه شناسی اولین رمان اجتماعی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تهران مخوف اثر مشفق کاظمی اولین رمان اجتماعی ایران دانسته شده است؛ در این مقاله تلاش کرده ایم نشانه های اجتماعی این رمان را از منظر علم نشانه شناسی تبیین کنیم و به این پرسش ها پاسخ دهیم که نشانه های این رمان به چه نظام های طبقاتی دلالت دارد؟ و آیا این نشانه ها ایدئولوژیکی هستند؟ به این منظور ابتدا به تعریف علم نشانه شناسی و نشانه شناسی اجتماعی پرداخته ایم و سپس جلوه های مختلف نشانه های اجتماعی تهران مخوف را در حوزه هایی همچون نشانه های هویت، آداب و معاشرت بررسی کرده ایم و به این نتایج رسیده ایم که کاظمی به عنوان نویسندة رمان اجتماعی دورة اولیه، به خوبی از نشانه ها بهره گرفته و با به کارگیری درست آن ها توانسته ضمن نمایش اوضاع نابه سامان اجتماعی نظیر اختلاف طبقاتی، نظام دوقطبی، ضعیف کشی و... مفهوم ایدئولوژیکی این نشانه ها را به وضوح نشان دهد و همچنین با تقابل دو نظام نشانه ای متفاوت فقیر و غنی جنبه های خوفناک تهران اواخر عصر قاجار را به نمایش بگذارد.
جلوه های ناز معشوق در شعر حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از ویژگی های معشوق این است که به جلوه های گوناگون خود را بر عاشق عرضه می دارد و سعی می کند دل او را برباید. این جلوه گری ها بیانگر ناز معشوق هستند. حاصل این پژوهش این است که گاه عشق الهی به صورت عشق انسانی تجلی می کند، بنا براین می توان گفت که ناز برخاسته از زیبایی انسان نیز تجلی ناز الهی است و بین جلوه های ناز خداوند ومعشوق انسانی رابطه وجود دارد.و صفات لطف معشوق انسانی تجلی صفات جمال خداوند و صفات قهر معشوق انسانی تجلی صفات جلال خداوند است. در شعر حافظ، معشوق گاه زمینی است؛ در این صورت با اوصاف و جلوه های معشوق زمینی ناز می کند و گاه آسمانی و معنوی است که در این صورت، جلوه های ناز او با مفاهیم معنوی خاص خود بیان می شوند و گاه، هم زمینی است و هم آسمانی که در اینصورت ناز او نازی است با رمز و رازهای معنوی که در صورت و قالب جلوه و ناز معشوق زمینی بیان می شود. در این پژوهش ضمن بیان مفاهیم ناز در ادبیات عاشقانه و عارفانه و ارتباط بین معشوق زمینی و خداوند ، جلوه های ناز معشوق حافظ را تحت دو عنوان کلی جلوه های جلی و خفی بررسی و تحلیل می کنیم و در کنار انواع جلوه ها ی ناز معشوق زمینی، مفاهیم و علت های آنها از دید عرفا بیان می شوند.
رویکرد پدیدارشناختی در شعر سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اشعار سهراب سپهری از رازناکترین و پیچیدهترین آثار ادبیات نوین فارسی است. این پژوهش نشان میدهد که سپهری در چند دفتر آخر عمیقاً تحت تأثیر دیدگاههای پدیدارشناختی قرار داشته شخصیت فکری، محتوا، زبان و سبک شعر او نیز دچار دگرگونی فراگیر شده بود. بسیاری از توصیههای نظری او همخوان با آموزهها و آرای پدیدارشناسان بویژه ادموند هوسرل(1859- 1938) است. حضور قاطع «من» متفکر شاعر در تعریف پدیدهها و ارائه ی گزارهها، ابراز تردید در آموزههای عرفی، سنتی و علمی، به تعلیق درآوردن پیشفرض ها و رجوع به عین اشیاء، تأکید بر فهم وادراک پدیدهها، بازتعریف پدیدههای مادی و انتزاعی، عادتگریزی، داشتن نگاه چند بعدی و توصیه به کشف و بعد پنهان پدیدهها،تعلیق دلالت واژگان، ارائه ی صورتگرایی متفاوت و تحولات بنیادگرایانه در محور همنشینی و جانشینی زبان و نیز ماهیت متفاوت «تنهایی» در پنج دفتر اخیر شعر سهراب سپهری از نشانههای رویکرد پدیدارشناختی اوست. پژوهش نشان میدهد وجود پربسامد و گاه هنجارشکنانهی کلماتی مانند سفر، عبور، معنی، یعنی، آگاهی، تجربه، فهم، ادراک، بُعد، جهت، سمت، ضلع، پشت و مواردی از این دست در اشعار اخیر سپهری در شبکه ی نشانهشناختی پدیدارشناسی قرار میگیرد.