فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۲۱ تا ۵۴۰ مورد از کل ۱٬۹۶۹ مورد.
بررسی و تحلیل دو مؤلّفة «صدای راوی» و «کانونی شدگی» در شازده احتجاب گلشیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شازده احتجاب هوشنگ گلشیری از نظر به کارگیری صناعات و تکنیک های روایی فراوان یکی از ارزشمندترین تجربه های ادبیات داستانی ایران است. گلشیری در شازده احتجاب از مؤلّفه های متعدّدِ روایی بهره گرفته است؛ اما می توان گفت که پیچش صناعتِ روایی این اثر تا حدّ زیادی به سبب بهره گیری هنرمندانة گلشیری از دو مؤلّفة «صدای راوی» و «کانونی شدگی» بوده است. انتخاب راوی سوم شخصِ محدود به ذهنِ دو شخصیت اصلی اثر (شازده احتجاب و فخری) و ارائة اندیشه ها و گفته های این دو شخصیت در قالب گفتمانِ مستقیم و غیرمستقیم سبب شده است صدای راوی (یا راویانِ) متن روایی با نگاهِ کانونی گر (یا کانونی گر های) آن در هم تند و درک رابطة راوی و کانونی گر و نیز درک تفکیکِ این دو از هم دشوار شود. بر اساس این، در پژوهشِ حاضر دو مؤلّفة «صدای راوی» و «کانونی شدگی» در متنِ روایی شازده احتجاب با پرهیز از یکی انگاشتنِ این دو مؤلّفه تحت عنوان «زاویة دید» بررسی و تحلیل می شود تا کاربست هنرمندانة این دو مؤلّفه در متنِ روایی شازده احتجاب نشان داده شود.
روایت های مطایبه آمیز هزار و یک شب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطایبه جهان طرفه ای از واقعیت های معکوس است که همزمان به واقعیت و ضد آن میپردازد.. بنابراین برای بررسی دقیق متن مطایبه آمیز باید به اشکال، انواع و شگردهای مطایبه توجه کرد. مطایبه میتواند به شکل هزل، هجو و یا طنز ظاهر شود و شوخیهای مبتنی بر هریک از این اشکال را میتوان در قالب های لطیفه، حکایت، قصه و... بیان کرد. در این مقاله ضمن تعریف انواع و اشکال مطایبه و ذکر نمونه هایی از قصه های مطایبه آمیز هزارویکشب، ابتدا این حکایت ها از لحاظ عنوان به سه دسته طبقه بندی گردیده، سپس از منظر صفات نوعی تیپ- قهرمان قصه ها مطالعه شده و در نهایت شگردهای خنده آور این قصه ها، ازجمله واژگونگی موقعیت، عدم تجانس، تضاد و اغراق و تصادف، پایان غیرمنتظره، اعمال غیرعادی اشخاص و ... مورد واکاوی قرار گرفته است.
شگردها و زمینه های تداعی معانی در داستان «دا»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات داستانی پایداری با بهره گیری از قالب های مختلف و متنوع، در فضایی واقع گرا و به شیوه «پس رویدادی» به بیان حوادث و وقایع دوران دفاع مقدس پرداخته و جاودانه نمودن دلاوری ها و سلحشوری های از جان گذشتگان و دلاوران سرزمین ایران اسلامی را وجهه همت و هدف والای خود قرار داده است. گره خوردگی کنش های داستانی با احساس، عاطفه و تجربه راویان این نوع ادبی، سبب شده که بسیاری از وقایع و حوادث تحت تاثیر اصل تداعی معانی به ذهن نویسندگان وارد شود و از آنجا در پهنه بیان و داستان، بروز و ظهور یابد. در رمان «دا» که یکی از رمان های بسیار تاثیرگذار ادبیات پایداری است، راوی و نویسنده هر یک به نوبه خود، تحت تاثیر فضای معنوی اثر قرار گرفته اند و با بهره گیری آگاهانه یا ناخودآگاه از تکنیک های گوناگون داستانی، به آفرینش این اثر ارزشمند پرداخته اند. در این گفتار، نویسنده با استفاده از روش سندکاوی و به شیوه تحلیلی - توصیفی، جایگاه و نقش «تداعی معانی» را در فراخوانی حادثه ها و شکل دهی به آنها در مرکز توجه خود قرار داده و پس از تبیین اصول و مبانی حاکم بر این اصل، نقش ها، زمینه ها و کارکردهای آن را در کتاب «دا» نشان داده است.
بررسی رابطة زمان و تعلیق در روایت پادشاه و کنیزک
حوزه های تخصصی:
پیدایش شیوه های تازه روایت در دو قرن اخیر، موجب پیشرفت روزافزون علم روایت شناسی در دهه های اخیر شده است. از جمله این مباحث، مقوله زمان در روایت است. یکی از محققانی که به چگونگی زمانمندی در روایت پرداخته، ژرار ژنت فرانسوی است که نظر خود را در قالب سه مبحث «نظم، تداوم و بسامد» مطرح کرده است. از آنجا که مطالعه دقیق عناصر سازنده یک روایت و بازنمود قوانین حاکم بر آن، ما را در شناخت بهتر سازوکار و روابط درونی عناصر روایی یاری می دهد؛ در این مقاله بر اساس نظریه ژنت، نشان می دهیم که چگونه مولانا، به عنوان یک داستان پرداز کلاسیک، از تمام ظرفیت های ادبی- روایی عنصر زمان در حکایت «پادشاه و کنیزک» در مثنوی بهره می برد و در مسیر حرکتش از زمان تقویمی به زمان روایی، با استفاده مناسب از تغییر در نظم خطی زمان پی رنگ و تفصیل و تکرار در شرح برخی کنشها، نوع خاصی از زمانمندی را ایجاد می کند که ارتباطی مستقیم و معنادار با القای حس تعلیق و انتظار در مخاطب داستان دارد.
در باره خودم
شرح زندگانی من
سیمای شاپور در منظومه خسرو و شیرین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرداختن به شخصیتهای هر داستان و تحلیل وبررسی ویژگیهای آن از جمله مباحثی است که درپژوهشهای ادبی جایگاه خاصی یافته است. شناسایی و معرفی این شخصیتها و ویژگیهای آنان به شناخت بهتر و دقیقتر از داستان و نویسنده یا سرایندهآن منجر می شود. برخی از این شخصیتها با توجه به حضور و نقشی که درداستان دارند به عنوان شخصیتهای اصلی شناخته می شوند و داستان حول محور شخصیت و اعمال آنها شکل گرفته است. شخصیتهایی نیزهستند که به ظاهر نقش چندان مهمی درروند داستان ندارند، اما با کمی دقت و دوباره خوانی داستان می توان به تاثیر شگرف و نقش کلیدی ـ اما پنهان ـ آنان پی برد، چونان که اگرآن شخصیت حذف شود، روندکلی داستان دگرگون می شود.در داستان خسرو شیرین، همان گونه که از نامش بر می آید، شیرین و خسرو نقشهای اصلی را دراین داستان ایفا می کنند و شاپور شخصیتی است کلیدی اما درتحلیل هایی که ازاین داستان ارایه شده است چونان که باید به این شخصیت پرداخته نشده است.در این مقاله کوشش شده است، جنبه های مختلف شخصیت شاپور، نقش وتاثیراو در شکل گیری و جهتیابی داستان خسرو و شیرین تحلیل شود و توانمندی نظامی گنجوی در خلق چنین شخصیتهای پیچیده و موثر و استفاده بهینه او از این شخصیتها در ساختار داستان مورد بررسی قرارگیرد.
بررسی ساختار روایی دو روایت از داستان غنایی «یوسف و زلیخا»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان یوسف و زلیخا از جمله داستان هایی است که در ادبیات فارسی بازنمودی گسترده داشته است. افزون بر تلمیحات و مضمون پردازی های فراوانی که با توجه به اشخاص و رویدادهای این داستان در متون ادبی دیده می شود، روایت یادشده با شاخ و برگ ها و رنگ آمیزی های گوناگون، گاه به صورت منظومه ای مستقل، به رشته نظم درآمده است. واکاوی این منظومه ها نشان می دهد که با وجود یکسان بودن شخصیت ها و رویدادهای اصلی، میان این روایت ها، از دید ساختاری و از دید محتوا و درون مایه تفاوت های چشم گیری وجود دارد. در این پژوهش تلاش شده تا دو روایت از داستان یوسف و زلیخا، یکی منسوب به ابوالقاسم فردوسی و دیگری متعلق به نورالدین عبدالرحمان جامی، از نظر چارچوب روایی و ساختار با هم سنجیده و موارد اشتراک و اختلاف آن ها از نظر گذرانده شود. از آن جا که منظومه یوسف و زلیخای جامی حوادث زاید، واقعه ها متناقض، تصادف و وقایع مبهم کم تری را که از عوامل ضعف پیرنگ شمرده می شوند، دربر دارد، در مقایسه با منظومه منسوب به فردوسی که بسامد عناصر یادشده در آن بیشتر است، از طرحی منسجم تر و سالم تر برخوردارست و علاقه خواننده را برای دنبال کردن حوادث داستان تا پایان، بیشتر برمی انگیزد.
شخصیت پردازی در رمان «چراغ ها را من خاموش می کنم» اثر زویا پیرزاد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
برگزیدن شخصیت یا شخصیت های مناسب، با صفات و خصال و توانایی های ویژه خود، یکی از فنون مهم و قابل دقت در داستان پردازی است. در یک داستان کوتاه از یک شخصیت اصلی و در داستان بلند از چند شخصیت سخن می رود که هر یک کاری انجام می دهند، وظایفی به عهده دارند و در موقع لازم پا به صحنه می گذارند. در این مقاله با توجه به اهمیت شخصیت در داستان، به بررسی شخصیت های رمان «چراغ ها را من خاموش می کنم» اثر زویا پیرزاد پرداخته شده است.
نقد روایتشناختی سه داستان کوتاه نادر ابراهیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادب پژوهی ۱۳۸۸ شماره ۶
حوزه های تخصصی:
روایت را میتوان همچون جنبههای درهم بافتهای از متن و اثر ادبی به شمارآورد که به همراه زبان، یکی از مهمترین حوزههای نظریه ادبی به شمار میرود. روایتشناسی، در باره شیوههای مختلف بیان رویدادها و تحلیل ادبیات روایی نظیر رمان، داستان کوتاه و حماسه به بحث میپردازد. هر کدام از این شیوهها، متن ادبی را از زاویهای خاص بررسی میکند. شناخت روایت به منتقد، در نقد و تحلیل داستان و عناصر داستانی و نیز به آفریننده داستان در فرایند آفرینش داستان کمک میکند. پژوهشگران از راه روایتشناسی داستان، ساختار و مناسبات درونی نشانهها را در متن باز مییابند. در این مقاله کوشیده شده است به بررسی روایت در سه داستان کوتاه نادر ابراهیمی (خانهای برای شب، دشنام و صدا که میپیچد) و مسائلی را که در خواندن داستان اهمیّت دارند، امّا از جهتی به قدری آشکارند که گاه دیده نمیشوند، پرداخته شود؛ درک شیوههایی که ما را به برداشتی تازه و نو از داستان میرساند و ارائه تفسیری بهتر از داستان که بهسادگی از روساخت متن، قابل درک نیست.
سیری در سلوک هند
منبع:
شعر بهار ۱۳۸۸ شماره ۶۵
حوزه های تخصصی:
فصلی از رمانی که هرگز چاپ نمی شود
منبع:
آزما بهمن ۱۳۸۸ شماره ۶۹
حوزه های تخصصی:
بررسی توصیفی، تحلیلی و انتقادی رمانهای عامه پسند ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آثار ادبی از اساسیترین ابزارهایی است که میتواند به مطالعات جامعه شناسانه کمک کند. گاه شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه به گونه ای است که نوع خاصی از ادبیات مورد توجّه مخاطبان و مردم قرار میگیرد. از این رو، شناخت و بررسی ادبیات مورد توجّه مردم به شناخت خواسته های آنها، و در نتیجه ساختار کلّی جامعه و گه گاه نقاط ضعف و نقص های فرهنگی آن کمک میکند. اخیراً با پدیده رمان های عامه پسند مواجهیم. رشد و رواج این رمان ها که در برخی مواقع نگرانی منتقدان را نیز فراهم کرده، موجب این سؤال اساسی است که رمان های عامه پسند چه ویژگیهایی دارند که بر پرخواننده شدن آنها تأثیر میگذارد؟ در این مقاله به مطالعه، تحلیل و بررسی محتوایی، ساختاری و نشانه شناسی نمونه هایی از رمان های عامه پسند که در دو دهه اخیر جزو پرفروش ترین رمان های ایرانی بوده اند، پرداخته ایم. در بخش نشانه شناسی، دویست رمان و در بخش عناصر داستانی و ساختاری، بیست رمان به اجمال مورد بررسی قرار گرفته اند.
بررسی سفرنامه ابن بطوطه از منظر ادبیات تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سفرنامه آیینه ای ا ست که می توان انعکاس تصویر زندگی اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، آداب و رسوم و باورها و اعتقادات، رفتار و کردار و فراز و نشیب های زندگی جوامع مختلف را در آن دید، تصویری گویا و روشن و تا حدود زیادی خالی از غرض ورزی و ملاحظه.از جمله این سفرنامه ها، «سفرنامه ابن بطوطه» است که سند گویای بسیاری از جوامع اسلامی و جوامع شرقی در قرن هشتم هجری است. این جهانگرد پرشور مراکشی، ضمن سفر به سرزمین های مختلف، گزارشی جذاب، صادقانه و دقیق از چگونگی معیشت مردم، وضع شهرها، صنایع و تولیدات، مدارس و خانقاه ها، راه و رسم دربارهای مختلف، آداب و رسوم مذهبی مردم، عملکرد طبقات حاکم و ... به دست می دهد که از دیدگاه ادبیات تطبیقی بسیار ارزشمند و حایز اهمیت است؛ چرا که در ادبیات تطبیقی، بررسی فرهنگ عامه (فولکلور) و تصویر آن از نگاه دیگران، یکی از محورهای مهم شناخت ملت ها و مقایسه آنها با یکدیگر است.این پژوهش به بررسی سفرنامه «ابن بطوطه» از دیدگاه ادبیات تطبیقی و بر اساس مکتب فرانسه می پردازد، زیرا این مکتب است که به بررسی سفرنامه ها و تصویر یک کشور از دیدگاه ادبیات کشور دیگر اهتمام می ورزد.
بررسی تطبیقی سب رس وجهی با حسن و دل و دستور عشاق سیبک نیشابوری
حوزه های تخصصی:
اسداله وجهی از خاندان وجهی است که همچون دیگر خاندان ایرانی، با شکل گرفتن حکومت قطب شاهیان در جنوب هند و رونق گرفتن زمینه های مختلف فرهنگی و حمایت پادشاهان این سلسله از اشخاص برجسته ایرانی و بعضا غیر ایرانی به دربار خود، راهی دکن شدند. او شاعر و نویسنده والامقام اردو و فارسی بود که به غالب دکن شهرت یافت. وجهی، نخستین نثرنگار اردو است که کتاب سب رس او را نخستین اثر منثور ادبی زبان اردو میدانند. کتاب دیگر او، به نام قطب مشتری، هم سبب شد که او را اولین نقاد ادب اردو بنامند. وی در این کتاب، معیارها و اصول نقد شعر و شاعری را بیان کرده است؛ کتابی که هنوز هم اعتبار خود را حفظ کرده است.بررسی محتوای کتاب سبرس-که اولین تمثیل صوفیانه در زبان اردو به شمار می آید-نشان می دهد که نویسنده کتاب کاملا تحت تاثیر دو اثر معروف فتاحی یا سیبک نیشابوری بوده است؛ که نویسنده مقاله حاضر بر آن است این تاثیرپذیری و موارد مشابه را در حد امکان نشان دهد.
مقالات شمس و مینیمالیسم
حوزه های تخصصی:
گسترش صنعت و مدرنیزم باعث شده که زندگیبشر دچار تغییر و تحول گردد و این امر حوزه هنر و ادبیات را نیز تحت تاثیر قرار داده است. حاصل این تاثیرپذیریپدید امدن مینیمالیسم در عرصه داستان سراییاست. به این معنیکه نویسنده از حداقل واژگان و ایجاز بهره میگیرد تا داستانیرا در طرح ساده بیان کند. هرچند این پدیده در غرب مقوله ایجدید محسوب میشود، اما در ادبیات وسیع ایران زمین نمونه هاییفراوان وجود دارد که کاملا منطبق با ویژگیهایداستان مینیمال است. مقالات شمس تبریزیعلاوه بر داشتن ارزش هایمحتواییو بیان آموزه هایدینیو عرفانیاز جهت داستان پردازینیز قابل اهمیت است. موجز بودن، حذف حشو و زواید و داشتن درون مایه و تم جذاب از برجسته ترین ویژگیهایحکایات و قصه هایمقالات است که به نوعیمنطبق با شگردهایداستان سراییمینیمالیستیبشمار میرود. در این نوشته سعیبر ان است که چگونگیبیان حکایات و قصه ها در مقالات شمس، هم راه با ویژگیهایداستان مینیمالیسم بررسیشود.