فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۴۱ تا ۶۶۰ مورد از کل ۱٬۹۶۹ مورد.
۶۴۲.

بررسی کنش های کلامی تعزیه نامه و نمود آن در اجرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تعزیه کنش کلامی کنش در گفته کنش با گفته فعل کنشی صریح

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات روایی و داستانی گونه های معاصر نمایشنامه و تعزیه
تعداد بازدید : ۱۵۶۹ تعداد دانلود : ۸۲۱
یکی از ارکان اصلی نمایش، کنش و حرکت است. در این میان، زبان نیز در متن چند شیوه یا چند لایه نمایش، نقشی خاص دارد؛ اما از جهاتی می تواند متناظر با بدن و دیگر عوامل کنشگر و حرکت آفرین کنشگری کند و نمایانگر حرکت باشد. این مسئله به خوبی در نظریه کنش کلامی مطرح شده و در مطالعات گفتمانی زبان بسط یافته است؛ بر این اساس، زبان صرفاً نشان دهنده صدق یا کذب گفته ای نیست؛ بلکه خود می تواند عملی را انجام دهد. این مسئله به ویژه در حوزه نمایش، اهمیتی خاص دارد و در نمایش های کمینه ای همچون تعزیه- که از عناصر و حرکت بدنی، به نسبتی اندک برخوردار است- زبان، بسیاری از کنش ها و حرکت ها را بیان می کند. بر این اساس، در مقاله حاضر کوشیده ایم تا بر پایه نظریه کنش کلامی، کنش هایی را که از طریق زبان و در متن نوشتاری مجلس شهادت امام حسین (ع) انجام گرفته است، بررسی کنیم و در نهایت، با مقایسه این کنش ها با حرکت های متناظرشان به این پرسش پاسخ دهیم که آیا عناصر کلامی موجود در متن نوشتاری، تمام و کمال در متن اجرایی تعزیه، در حرکت نمود دارند یا خیر. مقایسه نمود کنش های کلامی در تعزیه به عنوان نمایشی اعترافی، روایت گونه و آیینی- نیایشی نشان می دهد که در ارائه این عناصر، کلام بیشتر از حرکت نقش دارد.
۶۵۰.

نام دهی در شخصیّت پردازی: فتنه یا آزاده؟(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: شاهنامه هفت پیکر شخصیت پردازی نام دهی بهرام و کنیزک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۶۳ تعداد دانلود : ۶۶۴
فردوسی و نظامی هر دو داستان بهرام گور و کنیزش را در شکارگاه روایت کرده اند. در این پژوهش به چگونگی فرآیند اسم گذاریِ «متفاوتِ» یک «شخصیّتِ واحد» در این دو روایت پرداخته می شود. بررسی شخصیّت پردازی با تمرکز بر مقولة «فرآیند نام دهیِ شخصیّت ها» نکته ایست که در پژوهش ها کم تر بدان توجّه شده است و نگارنده در این مقاله بر آن تمرکز می کند. نام کنیزکِ بهرام در روایتِ فردوسی «آزاده» و در روایت نظامی «فتنه» است. پرسشِ اصلی نگارنده در این پژوهش عبارت است از این که در این داستان شخصیّت پردازی از طریق نام های تمثیلی (نمادین) چگونه تقویّت می شود؟ برای تحلیل این امر، بررسی چگونگیِ شخصیّت پردازی و کانون سازی ضروریست. طبق نتیجة بدست آمده، نام گذاری ها با «ژانرهایِ» این روایت ها کاملاً متناسب و هماهنگ است. به عبارت دیگر، تفاوت میان دیدگاه و انگیزه های فردوسی و نظامی که به خلق ژانرهای متفاوت نیز می انجامد، سبب روایت گری و بالتّبع نام گذاری هایِ متفاوت دو شاعر در داستانی یگانه شده است.
۶۵۱.

بررسی و تحلیل آخر خوش شاهنامه با تأکید بر مبانی سنت شفاهی روایات حماسی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: نقالی شاهنامه خوانی آخر شاهنامه حلقه سیستانی شاهنامه کردی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات روایی و داستانی گونه های معاصر نقالی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای فرهنگ عامه ضرب المثلها
تعداد بازدید : ۱۵۶۳ تعداد دانلود : ۱۰۶۶
مثل «شاهنامه آخرش خوش است» مثلی معروف در فرهنگ عامه ایرانیان است که بار معنایی آن دو وجه مختلف دارد. غالب محققان این مثل را کنایه و اشاره ای طنزآلود به اتفاقی ناخوشایند در پایان اثر استنباط کرده اند(1). اما به نظر می رسد که لااقل در فرهنگ عامیانه و در ادبیات شفاهی نقالان، این مثل در حالت عکس نیز کاربرد داشته است. مقاله حاضر بر آن است تا با گزارش بنیادها و دامنه داستانی دو سنت نسبتاً مستقل «رسمی» و «غیر رسمی» روایات حماسی ایرانی، ضمن تأکید به وجه تعریضی مثل مذکور، پنجره ای تازه در استدراک برخی معانی و مفاهیم حماسی بگشاید. بدین منظور، مبحث اصالت و گستردگی سنت کهن شفاهی اساس کار این تحقیق قرار گرفته و بنا به ضرورت موضوع، ساختار و فرم دو شاخه تنومند از روایات شفاهی ایرانی یعنی «حلقه حماسی سیستانی» و «شاهنامه کردی» را که محتملاً از دسترس گفتمان تأثیرگذار «روایت رسمی» مصون مانده اند به بحث کشیده است. استنباط این تحقیق چنین است که مثل «شاهنامه آخرش خوش است»، در سطح درک و دریافت برخی راویان و حماسه خوانان از شاهنامه، در سنت روایت شفاهی، معنایی دگرگونه یافته است. همچنین این تحقیق نشان می دهد که روایت شفاهی شاهنامه گاه چه تفاوت های بنیادینی با روایت فردوسی پیدا کرده و این دو، از منظر ساختار و درون مایه، دارای اختلاف های چشمگیری هستند. بنابراین پایان خوش شاهنامه، در بخشی از سنت روایت شفاهی، به بازگشت قدرت به گروه پهلوانان شاهنامه و انتقام گیری آذربرزین فرزند فرامرز از بهمن، آخرین شاه کینه جوی کیانی اشاره می کند.
۶۵۴.

سرآغاز و پایان در رمان خانواده تیبو روژه مارتن دوگار و بازنمایی امر واقعی (L’incipit et la clôture dans Les Thibault de Roger Martin du Gard et la représentation du réel)(مقاله علمی وزارت علوم)

۶۵۵.

کارکرد سنت در نمایشنامه الملک هو الملک اثر سعدالله ونّوس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سنت نمایشنامه سعدالله ونوس الملک هو الملک النائم و الیقظان

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات روایی و داستانی گونه های معاصر نمایشنامه و تعزیه
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی سبک شناسی مفاهیم کلی سنتی سطح فکری
  3. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات جهان نقد و بررسی آثار
تعداد بازدید : ۱۵۵۶ تعداد دانلود : ۸۲۰
از میـانه ســده نوزده میـلادی تاکنون، نمایشــنامه عربی ارتباطی تنـگاتنگ با «سنــت» داشــته اسـت. یکـی از مشهورترین نمایشنامه هایی که نویسنده آن از سنت بهره برده است، الملک هو الملک اثر نمایشنامه نویس سوری، سعدالله ونّوس، است. نویسنده، در این اثر، از ساختار داستان «النائم و الیقظان»، یکی از داستان های مشهور هزارویک شب، الهام گرفته است. در این پژوهش برآنیم تا کارکرد سنت در نمایشنامه الملک هو الملک را بررسی، و صور تغییر و تحول آن را ارزیابی کنیم؛ ازاین رو، تمام عناصر این نمایشنامه، از جمله «پیرنگ»، «اندیشه اصلی» (= «اندرینه»)، «شخصیت» ها، «زبان» و «گفت وگو» و غیره را مورد کندوکاو قرار دادیم و چگونگی کارکرد سنت در هریک از آن ها را استخراج نمودیم؛ و به این نتیجه رسیدیم که ونّوس در الهام از داستان «النائم و الیقظان» بسیاری از عناصر این داستان را متحول ساخته است. اهمیت دستیابی به این نتیجه باعث می شود که خواننده نمایشنامه الملک هو الملک به آسانی بتواند وجوه اشتراک و اختلاف نمایشنامه را با اصل آن دریابد و کارکرد سنت در تک تک اجزای آن را نیز درک نماید.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان