فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۲۱ تا ۹۴۰ مورد از کل ۲٬۱۵۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
محمد(ص) مهم ترین جزء نظام فکری عین القضات است و به جرات می توان گفت تمام مفاهیم و مصطلحات مندرج در آثار او، در سایه محمد(ص) معنا می یابند. سالک برای رسیدن به معرفت و مشاهده جلوه حُسن حق، باید مقام وی را درک کند و معانی را در آینه وجود او بیابد. این مقاله تلاشی است برای به تصویر کشیدن نمای کلیِ سیمای محمد(ص) در آثار عین القضات همدانی، با تکیه بر دو اثر مهم و مفصل او، تمهیدات و نامه ها. دستاورد نگارنده آن است که اگرچه محمد(ص) مایه کمال، رونق و اعتبار تمامی ارکان جهان بینی عین القضات است، از نظر وی، گاهی به منزله حجابی است که مشاهده بی واسطه و استحاله در وجود معشوق، با گذر کردن از آن ممکن می شود.
شروط و مقدمات سلوک از دیدگاه عین القضاه همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سالکان طریقت، برای رسیدن به مقصود نهایی که همان برطرف شدن تعینات بشری است، باید مراحل مختلف سیر و سلوک را با موفقیت طی نمایند. برای طی این مراحل پرخطر، مقدمات و شروطی لازم است که عین القضاه به آنها اشاره کرده است و مهمترین آنها عبارت است از: شک، درد طلب، سرمایه عشق، وجود پیر و....
وی که با شوقی وافر به ارشاد و هدایت مریدان نیز می پردازد، به سالکانِ طریق توصیه می کند: همه وجود خود را به پیر و شیخِ خود تسلیم نمایند و بدانند که هیچ عملی بدون اطاعت محض از پیر، ارجی ندارد. همچنین او، مصاحبت با اهل ذوق و خدمت به آنان را در تصفیه باطن، بسیار مؤثر می داند و بر اهمیت و تاثیر وِرد، دعا و ذکر مریدان تاکید می ورزد. وی، مرگ اختیاری را که در حکم زایش از خود و دیدنِ خدا و جهانِ باقی است، از شروط لازم می شمارد.
قاضی همدان، علاوه بر این شروط، معتقد است که سالک طریقت باید راههای هفتاد و سه ملت را یکی بیند و خدا را در دنیا و یا در آخرت طلب نکند؛ بلکه ضمن برطرف کردن خودپرستی، او را در اندرون خود، جستجو نماید؛ چه راهِ طالب اندرونی است؛ نه بیرونی.
فرهنگ شفاهی در حدیقه سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حدیقه سنایی یکی از متن های پرابهام ادبیات ایران است. ابهام های این کتاب -که اولین منظومه عرفانی در زبان فارسی است- بیشتر از نظر زبان ادبی است که در آن، از امکانات زبان گفتاری و گویشی آن سال ها استفاده شده است. همچنین دامنه تغییر و جا به جایی ها، حذف ها و ایجازها در ساختمان جمله های حدیقه بسیار گسترده است و اصطلاحات، کنایات و تعبیرهای رایج در فرهنگ شفاهی نیز بر آن افزوده شده است. به همین دلیل، بیشتر مخاطبان امروزی (حتی پس از خوانش های مکرر) در برقراری ارتباط بین جمله ها و اجزای آن ها دشواری های بسیار پیدا می کنند. شاید یکی دیگر از دلایل ابهام این اثر، شتاب زدگی در هنگام نگارش و نداشتن فرصت برای ویرایش بوده؛ مطلبی که در کتاب های تاریخی و تذکره ها به آن اشاره شده است.
تحلیل فرمالیستی زبان عرفانی: لوازم و عواقب آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی زبان عرفان، همواره یکی از پژوهش¬هایی است که از آغاز تکوین عرفان اسلامی و در سیر تکاملی آن همواره در کانون توجّه محقّقان قرار داشته است. پس از بالندگی نظریّه پردازی در قرن بیستم و پیدایش نظریه فرمالیسم، به جهت قدرت تحلیلی و علمی این نظریّه، بسیاری از پژوهشگران به کاربست نظریه فرمالیسم در حوزه¬های مختلف رغبت نشان دادند. امّا از آنجایی¬که نظریّة فرمالیسم اساساً در پی تبیین ادبیّات و کشف ساز¬و¬کارهای برجسته¬سازی کلام به طور عام است، در این اواخر شاهد به کارگیری این نظریّه در بخش های مختلف ادبیّات و قلمرو عرفان اسلامی هستیم. کاربست این دیدگاه در حوزه عرفان¬پژوهی چندان دقیق و کارآمد نبوده و به نادیده گرفتن حقایقی منجر شده که در کارایی این دسته از تحقیقات عرفانی خدشه وارد کرده است. این مقاله بر آن است ضمن تبیین خاستگاه فکری این نظریّه¬ و ارایه ملزومات تحلیلی آن، کاربست این نظریّه را به طور خاص در حوزه عرفان پژوهی نقد و تحلیل کند. روش به کار گرفته شده در این تحلیل، بنا به ضرورت، روش ساختارگرایانه است؛ روشی که ضمن تحلیل جزء به جزء عناصر یا نشانه¬ها در پی کشف سازوکارهای تألیف عناصر و ساخت گزاره¬هاست.
بررسی و تحلیل یقین در متون منظوم عرفانی
حوزه های تخصصی:
احوال عرفانی یکی از مباحث مهم عرفان و تصوف اسلامی به شمار می آید. سالک در سیر استکمالی خود باید درون را تزکیه و صافی کند تا آماده و شایسته دریافت احوال شود. علاوه بر جایگاه والایی که یقین در قرآن کریم دارد، عرفا نیز به عنوان یکی از احوال عرفانی، اهمیت زیادی برای آن قایل شده و آن را اصل و ریشه همه احوال عرفانی دانسته اند. بیشتر نویسندگان و شاعران به موضوع یقین توجه نشان داده و ابعاد گوناگون آن را تبیین کرده اند. بدین جهت، این حال عرفانی در متون منظوم بازتاب گسترده ای داشته است.این مقاله بر آن است که با مطالعه متون منظوم عرفانی تا پایان قرن ششم هجری، یقین را به عنوان آخرین حال عرفانی نقد و تحلیل کند و بازتاب آن را در این متون تبیین سازد.
آیین فتوت و جوانمردی در حدیقه سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از حکایت های کتاب «حدیقه» روایت جوانمردی مردی از صوفیه است. این حکایت بیانگر یکی از اصول اساسی اندیشه فتوت و آیین فتیان است. نویسنده در مقاله حاضر، درصدد کشف ماخذ اصلی این حکایت برآمد و در طی این جست وجو بر وی روشن شد که جز کتاب «حلیه الاولیاء» ابونعیم اصفهانی که به عنوان یکی از مآخذ کتاب ذکر شده، روایت فوق در میان احادیث مروی از دو امام بزرگوار شیعه امام سجاد(ع) و امام محمدباقر (ع) موجود است و سلمی در کتاب «ذکر النسوه المتعبدات الصوفیات»، روایتی شبیه به آن را ذکر می کند که احتمال می رود از سرچشمه های اصلی این حکایت باشد. ابوالحسن هجویری در «کشف المحجوب» و شهاب الدین عمر سهروردی در «عوارف المعارف» نیز به این حکایت اشاره کرده اند. با توجه به اینکه در روایت سلمی، زن عارف قهرمان داستان است؛ بخشی با عنوان زنان و فتوت به مقاله حاضر افزوده شد تا جایگاه زنان در فتوت و زنان فتی نیز معرفی شوند.
طور ماورای عقل با نگاهی به منظومه های «سعادت نامه» و «گلشن راز» شیخ محمود شبستری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در تاریخ اندیشه اسلامی جستجو برای دست یابی به معرفت حقیقی تحت چهار عنوان، فلسفه، کلام، حکمت اشراق و عرفان و تصوف صورت گرفته است.طریق اندیشندگان اشراقی با اندکی تفاوت به طریق عرفا و صوفیه نزدیک است.حکمای اشراقی و عارفان و صوفیان پاکدل، تمام هم خویش را صرف تصفیه دل از رذایل و تحلیه آن به فضایل نموده و کوشیده اند تا آینه دل را از خار انکار و نقوش اغیار به آب ذکر، شست و شو دهند تا بتوانند جمال محبوب ازلی را در آن تماشا کنند.از نظر عرفا و صوفیه و اندیشندگان اشراقی، «طور ماورای عقل» یکی از راههای نیل به معرفت حقیقی است. «طور» کلمه ای قرآنی است و مفهوم طور ماورای عقل را در آثار قدمای بزرگ صوفیه، قبل از قرن پنجم می توان یافت. این تعبیر ظاهرا نخستین بار از آثار غزالی وارد عرصه شعر و ادب عرفانی فارسی شده است و سپس آن را در آثار عین القضات همدانی، عطار نیشابوری، و حتی فلاسفه عصر صفوی، می توان یافت.شیخ محمود شبستری که در آثار خود تحت تاثیر افکار و اندیشه های امام محمد غزالی است. در نوشته های خویش، برای اثبات هر حقیقتی از حقایق و نیل به معرفت یقینی، علاوه بر عقل و نقل، به کشف و شهود و ذوق نیز قایل است. از نظر او انسان، ورای طور عقل و استدلال، اطوار دیگری دارد که به کمک آنها می تواند به اسرار نهفته و بیرون از حیطه عقل نظری، دست یابد و به معرفت واقعی برسد. شبستری برترین و بالاترین مرتبه معرفت رایگانگی عارف و معروف و از میان رفتن وهم اثنینیت و تمییز میان آنها می داند که در زبان صوفیه و عرفا از آن به «بقا بعد الفنا» نیز تعبیر می شود.
بررسی و تحلیل مفهوم یقظه در متون عرفانی (با تأکید بر دو داستان پیرچنگی و شیخ صنعان)
حوزه های تخصصی:
یقظه و بیداری از جمله مفاهیم خاص دینی و عرفانی است که در مقابل غفلت و
بی توجهی قرار دارد و لازمه رسیدن به مقام توبه و گام نهادن در وادی سلوک است. یقظه حالی است که با جذبه و عنایت الهی آغاز می شود و انقلابی درون انسان به پا می کند که او را با سلوکی عارفانه به کمال مطلوب می رساند.
نوشتار حاضر برآن است تا با تأکید بر اهمیت یقظه در مراتب سلوک، داستان پیر چنگی از مثنوی مولوی و شیخ صنعان از منطق الطیر عطار را با هدف شناخت دقیق این مفهوم عرفانی بررسی کند و از منظر این دو داستان به عوامل یقظه، حالات انسان پس از یقظه، نقش پیر و هدایتگر، تأثیر الهام ها و رویدادهای غیبی، تقدم مشیت الهی برخواست بنده، آزمایش الهی تأثیر سوز دل و گریه در استجابت دعا، سفر از من به فرامن، نفی حجاب خودبینی، گناه دانستن عجب، ترک هوشیاری و...دست یابد.
شعر حافظ، واحه آزادی و آفرینش
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر آن است که نشان دهد، چگونه مکتب پساساختارگرایی، از تعیین معنای نهایی برای متن امتناع می ورزد. در این راستا، نخست با اشاره، به بخشی از ویژگی های متنی چون غزلیات حافظ به تبیین این مطلب پرداخته می شود که از منظر نقد پساساختار گرایی، نمی توان معنای غزل حافظ را تنها در انحصار تحلیل عرفانی نگاه داشت از این رو برای رسیدن به فهم متن، نخست باید خود را از بند قصد مؤلف رهانید و با تکیه بر متن و افق انتظار خواننده، معنی را آفرید. نقد پساساختارگرایی با تکیه بر عدم قطعیت رابطه بین دال و مدلول و بازی بی پایان دلالت ها در زبان و نیز به واسطه ویژگی های خاص زبان ادبی از جمله ابهام و معما و ماهیت استعاری و مجازی آن و استفاده از قواعد ساختار شکنی نشان می دهد که چگونه دال ها می توانند در یک روند دلالتی بی انتها ادامه داشته باشد. در پایان پیشنهاد می کند که برای تفسیر و تاویل متنی گشوده چون حافظ نیاز به خواننده ای است که واقف بر نظام و مناسبات نشانگان متن باشد، از پروسه ساختار شکنی آگاه باشد و نیز بداند که چگونه می توان معنا را افزایش داد و از حصار یک معنا قطعی و نهایی گریخت.
مطالعه تطبیقی افکار متصوفانه و نثرفارسی حسن علاء سجزی و شیخ شرف الدین احمد منیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امیر عجم الدین حسن علاء سجزی، که از اصل و ریشه سیستان است ،در شهر بدیوان(هند) در سال651 هجری قمری متولد گردید. پس از تحصیلات ابتدایی به دهلی مهاجرت نمود و در سلکِ خدمتکارانِ شهزاده محمد بن بلبن(والی ملتان)درآمد. در حلقه احباب حسن سجزی نابغه آن عصر امیر خسرو دهلوی و مورخ با استعدادِ آن زمان ضیاء الدین برنی قرارگرفت. به برکت معیت و مصاحبت و دلالت امیر خسرو، حسن سجزی نیز در زمره مریدان یکی از خدمت گزاران و حلقه به گوشانِ حضرت نظام الدین اولیا واقع گردید. اثرِ معروفش«فوایدافؤاد» از بهترین شرحِ احوال و آثار حضرت نظام الدین اولیا به شمار می رود به حدی که امیرخسرو آرزو داشت کاش حسن سجزی کتاب مذکوررا به مـن می بخشید وبه جای آن تمامی نوشته هایم از جمله منثورات و منظوماتم را قبول می کرد، برایم نیکنامی و خوش بختی بود! حسن سجزی برای غزلیات پُر هیجان و پُرالتهاب عاشقانه ای که به سبکِ زیبا و شیوه و آهنگِ شیرین صورت نگارش کرده است، عنوان«سعدی هند» کسب نموده است.
مخدوم الملک شیخ شرف الدین احمد منیر، متولد سال661 هجری قمری، معاصر حسن سجزی، متوطن قصبه منیر در استانِ یهار(هند) عالم متبحر، صوفی نامدار و شهیر و نثر نگار بی مثال فارسی
بوده است، افکار عارفانه و نگارشات و مطالب متصوفانه اش مورد تحسین افهام گرم و پذیرای عموم جهانیان قرار گرفته آثار نثر وی را می توان در چهار طبقه درجه بندی کرد:
1- تالیفات 2- مکتوبات 3- رسائل 4- ملفوظات
از آثارِ معتبر آنجناب که درین زمانه در دست داریم عبارت است از:
الف- سه مجموعه مکتوب ب- چهارده رساله ج- ده مجموعه ملفوظات د- مطالب الطالب(شرحِ آداب المریدین)
درین مقاله سعی شده است که مقایسه تطبیقی افکارِ متصوفانه و سبک نگارش فارسی این دو شخصیت معروف تا جایی که در توان باشد به وضوح تقدیم داشته شود.
شمس تبریزی و تاویل های عرفانی او از احادیث نبوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شمس تبریزی برای احادیث نبوی اهمیت بسزایی قایل بوده و همان گونه که خود اشاره می کند، کمترین سخن حضرت محمد(ص) را با تمام کتاب های عالم قابل مقایسه نمی داند. او معتقد است، ورای ظاهر احادیث، معناهای باطنی عمیقی نهفته است که تنها عارفان و واصلان درگاه احدیت قادرند آن را درک کنند. او حتی گاهی قرآن و حدیث را با هم می سنجد و می گوید: قرآن را به این دلیل دوست دارد که از زبان حضرت رسول(ص) جاری شده، نه به این علت که خداوند آن را فرستاده است. او همچنین بر این باور است که در احادیث، اسرار بسیار زیادی وجود دارند که به دلایلی در قرآن مطرح نشده اند. شمس با درک عرفانی عمیقی که نسبت به سخنان حضرت رسول(ص) دارد، معانی عارفانه بدیع و شگرفی را از احادیث استخراج و عرضه می کند؛ معنی هایی که عارفان قبل از او به ندرت متوجه شده اند. در این پژوهش، ابتدا نظریات شمس در باب تاویل و تاویل حدیث را بررسی، سپس شیوه های تاویلی او را به صورتی ساختارمند طبقه بندی کرده ایم.
بابا جعفر ابهری، عارف گمنام منطقه جبال و آداب الفقراء وی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این جستار، یکی از برجسته ترین عارفان نیمه دوم قرن چهارم هجری قمری و اوایل قرن پنجم، «جعفر بن محمد بن حسین ابهری»، معروف به «باباجعفر» و اثر گمنام او با نام «آداب الفقراء»، برای نخستین بار معرفی می شود. در متون عرفانی فارسی، نامی از باباجعفر ابهری و نشانی از کتاب او نیست؛ ولی در تراجم و آثاری که درباره حوزه عرفانی جبال نوشته شده و بیشتر هم به زبان عربی است، او عارف، شاعر و محدث بزرگی به شمار می رود که جایگاه خاصی در عرفان آن مناطق دارد. هدف این پژوهش، بازشناسی این عارف با مراجعه به متون و منابع کهن است.
جمال شناسی گلشن راز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شبستری در مثنوی گلشن راز که متنی عرفانی است، با تکیه بر پیوند دیرینه عرفان و زیبایی، برای بیان و تجسم بخشیدن به دریافته های مجردش، از ابزارهای گوناگون زیبایی آفرینی و جمال افزا استفاده می کند تا انتقال پیامش را آسان کند و بر تاثیر کلامش بیفزاید.مقاله پیش رو، گلشن راز را از منظر زیبایی شناسی نگریسته و بر آن است تا نشان دهد که شیخ محمود شبستری، تشبیه را ابزاری مناسب برای بیان مشابهت های خیال انگیز میان مفاهیم مجرد و پدیده های عینی تشخیص داده و به فراوانی از آن استفاده کرده است.اما او برای انتقال اندیشه های عمیق تر یا تجربه های شهودی، به ترتیب استعاره و نماد را به کار می گیرد، هم چنان که برای بیان مفاهیم و اندیشه های دو سطحی، کنایه، ایهام و پارادوکس را ابزارهایی کارآمد می یابد که قادر به انتقال چنین دریافته هایی هستند.
مراتب انوار و تطبیق آن با نصوص عرفانی و شعر مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نور یکی از واژگان کلیدیِ قرآن و فرهنگ اسلامی است و حکمت اشراق بر مبنای آن بنا نهاده شده است؛ در عرفان و بویژه اشعار مولانا نیز نور و ترادفات آن به وفور به کار رفته است.
پژوهش حاضر از سه منظر قرآن، حکمت و عرفان به نور و مراتب و هاله های معنایی پیرامون آن می پردازد و مناسبات و مشابهات آنها را بررسی و تبیین می نماید. در این سه دیدگاه، نور، نماد خالق هستی است و نور اقرب یا نور محمدی حاصل نورالانوار است. فلسفه به تبیین کلی کلام حق (قرآن) می پردازد و عرفان با بیانی لطیف و هنری، آن را برای طیف وسیع تری از مخاطبان تفسیر می کند.
ترس از مرگ در آثار عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترس از مرگ دلایل گوناگونی دارد؛ زیرا مرگ امری مجهول است که هیچ کس نه آن را شناخته و نه تجربه کرده است. مرگ تنها چیزی است که انسان ها را با هم برابر و یکسان می کند و برای هیچ کسی استثنا قائل نمی شود. انسان ها از مرگ می ترسند؛ زیرا به جهان آخرت اعتقاد دارند و در آنجا باید نتیجه اعمالشان را ببینند. چون انسان ها زندگی جاوید را با دنیای زودگذر معامله کرده اند و در آنجا توشه ای ندارند، ناگزیر از مرگ می ترسند. انسان از مرگ می ترسد؛ زیرا تنها می میرد. اگر در اینجا افراد زیادی اطراف او را گرفته بودند، هنگام مرگ تنهاست و باید به تنهایی رخت از این جهان بربندد. در این میان سست بودن ایمان، کم بودن زاد و توشه، درازی راه و ناتوانی انسان از رویارویی با خداوند خود، بر این ترس و نگرانی می افزاید. اما از دیدگاه عطار راهی برای غلبه بر این ترس وجود دارد و آن، توجه به این نکته است که زندگی این جهان به منظور آمادگی برای آن جهان است و معنا و ارزش آن در همین است. نگرش عطار به مرگ با انسان های عادی متفاوت است؛ مرگ برای مُحب حق بیشتر جان فشانی عاشقانه است؛ پلی است که معشوق را به عاشق می رساند. در این پژوهش تمام آثار عطار از این دیدگاه بررسی شده است.
صور نوعیه کرامات اولیا در میان معجزات و قصص انبیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در کتاب های مربوط به تصوف، از کهن ترین روزگار، کرامات بسیاری به اولیا و مشایخ طریقت نسبت داده شده است و در میان آنها، تذکره الاولیای عطار، از این منظر، گستردگی و ویژگی خاصی دارد.نوشته پیش رو، در پی نوعی دسته بندی کرامات در تذکره الاولیای عطار نیشابوری است و به بررسی و شناسایی صور نوعی و الگوهای اولیه کرامات منسوب به اولیا در این کتاب می پردازد. نگارنده بر این باور است که بسیاری از این کرامات احتمالا بر ساخته از معجزات و قصص مربوط به انبیا و قدیسان است و این الگوها و صورت های مثالی در ساخته شدن آنها، دور از نظر نبوده اند. در این میان، سهم مریدان ساده اندیش و خیال پرداز در دامن زدن به این گونه روایات، بیش از همه بوده است. بنابراین، در رویارویی با این گونه مسایل در کتب و تذکره های عرفانی باید با احتیاط و تامل رفتار کرد.