فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۸۱ تا ۱٬۹۰۰ مورد از کل ۲٬۱۵۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
حزین لاهیجی، شاعر برجسته سبک هندی، از شعر برای بیان احساسات و باورهای صوفیانه خود بهره برده است. از شگردهای این شاعر عرفان مشرب، ابراز عواطف ناب عارفانه به پشتوانه شخصیت های صوفی مسلک بوده است که در تبیین جهان بینی او اهمیّت بسزایی دارد. از بن مایه های نمادین شعر لاهیجی در این حوزه، می توان به «خضر» اشاره کرد که به سبب برخورداری از ویژگی انعطاف معنایی یا تأویل پذیری مفهومی، کارکردهای متنوع و گاه متناقض به خود گرفته است. در این پژوهش، مبنای کار نگارندگانْ پردازش توصیفی تحلیلی آن بخش از سروده های حزین است که با دگردیسی شخصیت خضر، قاموس واژگانی این کهن الگوی نمادین را با متغیرهای معناییِ متنوع گسترش داده است. یافته های تحقیق گویای آن است که کاربردهای نمادین خضر ماهیت دینی خود را حفظ کرده است؛ اما وقتی با افکار عاشقانه حزین درمی آمیزد، با جهش محسوس، از حدود متعارفِ باورهای مخاطب درمی گذرد و جلوه های گریز از معانی عُرفی را به نمایش می گذارد.
کرامت، گرهگاه تصوف و رمانس ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کرامات همواره به صوفیان بازشناخته می شود و برجسته ترین توانایی مشایخ صوفیه به شمار می آید. بحث کرامت از مباحث آغازین تصوف است و بخش عمده ای از آثار صوفیان به نقل کرامات اولیا اختصاص یافته است. برپایه قرآن، انبیا در برابر منکران به انجام اعمالی فراتر از توان بشر دست می زدند تا تأییدی بر قول و فعلشان باشد. برخی صوفیان کرامت را دال بر حقانیت ولایت خود می دانند؛ اما برخی نیز به انکار آن برخاسته اند و کرامت را موجب رکود در مسیر ترقی و کمال می دانند. کرامت در رمانس های ایرانی نیز دیده می شود و از مصداق های توانایی قهرمان رمانس است. ریشه این اشتراک را باید در فرهنگِ برآمده از اسطوره جست وجو کرد. نگارنده در این پژوهش می کوشد تا این مشترکات را با هم بسنجد و از این رهگذار، کرامت را خارج از داستان های صوفیان واکاود؛ همچنین تلاش می شود با توجه به دو رمانس ابومسلم نامه و حمزه نامه (رمانس هایی با رویکرد مذهبی)، کراماتی که به قهرمان رمانس نسبت داده شده است، مشخص شود و این فرضیه بررسی شود که «فرّ» یا همان نیروی معنوی که در اندیشه های ایران باستان مطرح بوده، ممکن است سرچشمه اندیشه کرامت باشد. اصل باور در همه این داستان ها محوریت دارد. بر این اساس، رمانس، به ویژه رمانس مذهبی، می کوشد تا عنصر مهم اعتقاد را در میان مردم عامه رواج دهد؛ یعنی همان هدفی را دنبال کند که تصوف اسلامی از بیان سرگذشت اولیا دارد.
تحلیل گفتمان انتقادی در حکایت «درآمدن حمزه در جنگ، بی زره» با تکیه بر نظریه نورمن فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی، مجموع گفتارها و کنش هایی است که به وسیله بازنمودهای ایدئولوژیک یک فرد یا گروه، با نگرشی انتقادی و تحلیلی به قلمروهای گوناگون اجتماعی، فرهنگی و دینی می پردازد. در این مقاله «حکایت درآمدن حمزه در جنگ، بدون زره» از دفتر سوم مثنوی معنوی با تکیه بر نظریه نورمن فرکلاف و در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین بررسی می شود. مقاله به روش توصیفی تحلیلی فراهم شده و درصدد است به ساختار صوری و معنایی کلام راوی و مولد گفتمان دست یابد تا از این طریق میزان تسلط او به مخاطب و همچنین نوع تعامل گفتمانی در کنش های متقیدانه در قالب پند و موعظه معلوم شود. نتیجه قابل پیش بینی این است که مولوی با تکیه بر جمله های استوار و متأکد و استعانت از قرآن و آموزه های دینی و اخلاقی، در پی تشکیل دایره گفتمانی خاصی است که ژرف ساخت آن از عنصر مهم «مرگ اختیاری و بی ارزش بودن حیات جسمانی» خبر می دهد.
تحلیلِ استعاره های هستومند و مادّه مربوط به «عشق» در غزلیات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برپایه رویکرد شناختیِ زبان، تجربه انسان از هستومندها (هست + پسوند دارندگی اومند) و مادّه، بنیانی تجربی برای ادراک مفاهیم انتزاعی پدید می آورد. این پژوهش با بهره گیری از نظریه استعاره مفهومی به شواهدی می پردازد که مولانا در غزلیّات خود، حوزه های ملموسِ هستومند و مادّه را بر حوزه انتزاعی عشق فرافکنی کرده است. نتایج پژوهش بیان کننده سیطره چهار کلان استعاره «خداوند سلطان است»، «عشق نیروست»، «معرفت خوراک است» و «معرفت نور است» بر متن و سامان یافتگی گستره ای از خرده استعاره های هستومند و مادّه بر محور این کلان استعاره هاست. این خرده استعاره ها برپایه تناظرهای موجود، شماری از مهم ترین مفاهیم مرتبط با عشق مانند فنا، بقا، جذبه، تسلیم، بسط، تجلّی، وصال را مفهوم سازی می کند. بررسی این استعاره ها ازنظر قلمروهای منبع، بیانگر قدرت تجسّم بخشی آنهاست و ازنظر تنوع و اصلِ «برجسته سازی حاشیه رانی»، پیچیدگی مفهوم عشق را نشان می دهد. همچنین مقایسه بسامد استعاره ها و کارکردهای شناختی آنها بیانگر سه گونه استعاره است: استعاره چندکارکردی با بسامد بالا، تک کارکردی با بسامد بالا، تک کارکردی با بسامد کم. استعاره های گونه نخست به سبب داشتن میدان تناظری گسترده، توانش ویژه ای در مفهوم سازی جنبه های گوناگون عشق دارد؛ ولی استعاره های گونه دوم و برخی از استعاره های گونه سوم می تواند بر کارکرد خاصی تأکید کند. همچنین مقایسه کارکردهای مثبت و منفی عشق در استعاره ها، عشق را نزد مولانا تجربه ای مثبت، شیرین، خوشایند و مستانه معرفی می کند که هرچند فناکردن هستیِ ظاهری لازمه آن است، زیستن بدون آن ممکن نیست.
واکاوی مفهوم نظربازی در شعر خواجوی کرمانی و شاه نعمت الله ولی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظربازی از بن مایه های پربسامد ادبیات عاشقانه و عارفانه است که در آثار بسیاری از بزرگان ادب فارسی، بازتاب قابل توجهی دارد. نظربازی نزد عارفان، بیانگر نوعی تجربه عرفانی است تجربه ای که عارف در عشق و عرفان به جایی می رسد که به هرچه می نگرد، خدا و جلوه های او را می بیند و با آن ها نظربازی می کند. از جمله این عارفان، خواجوی کرمانی و شاه نعمت الله ولی است که نظربازی در اشعار آن ها، قابل تقسیم به نظربازی عرفانی و زمینی است. هدف از این جستار، مقایسه و تبیین تشابه و تفاوت مفهوم نظربازی در دیدگاه این دو شاعر است که با روش تحلیلی توصیفی به بررسی این موضوع پرداخته شده است. حاصل پژوهش حاکی از آن است که شاه نعمت الله ولی با نظر به چهره زیبارویان، تصویری از زیبایی خداوند را می نگرد و نظر او مبنای جسمی ندارد، اما خواجوی کرمانی، اساس و فلسفه بهره مندی انسان از نعمت بینایی را نظربازی و دیدن معشوق مجازی می داند به گونه ای که بخش اعظمی از ابیات مربوط به نظربازی او، خطاب به معشوق زمینی است.
خشونت در مجالس رزم با تأکید بر نگاره های اسطوره ای دوالیستی نگارگری ایران از منظر اسلاوی ژیژک (خشونت اسطوره ای)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رزم در باور ایرانیان قدمت بسیاری دارد و مبارزه همیشه از مهم ترین چالش های پیش روی قهرمانان ایرانی بوده است. این مبارزه ابتدا با درگیری دائمی خیر و شرّ مطرح می گردد و سپس به صورت های متفاوت در دوره های مختلف هنر ایران، بازنمود پیدا می کند. اسلاوی ژیژک، متفکر معاصر غربی، در کتاب ها و مقالات خود به مبحث خشونت پرداخته و سویه های پنهان آن را افشاء کرده است. پژوهش پیش رو با روش تحلیلی تطبیقی، درصدد است بررسی کند که در نگارگری ایران، خشونت چگونه و با چه مفاهیمی (دوالیستی) تصویر شده است و سپس با بررسی دیدگاه ژیژک در باب خشونت (خشونت اسطوره ای) گفتار وی را با نگاره های اسطوره ای ایران تطبیق دهد. این مقاله، سه نمونه از نگاره های شاهنامه فردوسی را با نظریه خشونت اسطوره ای تطبیق داده و میزان انطباق گفتار اسلاوی ژیژک و والتر بنیامین درباره خشونت را بررسی کرده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که این نظریه قابلیت مطالعه تطبیقی با نگاره های ایرانی را دارد و می تواند روشی برای نقد هنری ایران باشد.
اسطوره در متل کودکان (با نگاهی به متل دویدم و دویدم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسطوره ها یا همان سلوک و مذاهب منسوخ اقوام و ملّت ها که خواب و خیال گونه در ذهن و رفتار ناخودآگاه فردی و جمعی حاضرند پیوندهایی عمیق و دیرپا با ادبیات و هنر دارند. در حقیقت، اسطوره ادبیاتی است غیر تاریخی که در انواع ادبی؛ یعنی شفاهی و مکتوب، سرود ه ها و نوشته ها، حماسه ها و مانند آن به چشم می خورد. ادبیات کودک و نوجوان نیز از شاخ و برگ های انبوه و در هم تنیده و در عین حال استواری است که ریشه در فرهنگ و ادبیات عامّه دارد. ردّ پای گذر اسطوره از گذرگاه این بخشِ ادبیات، در پیکره ترانه ها، متل ها، حکایات و قصّه ها عمیق و ماندگار است. متل ها با درون مایه های لطیف و سرگرم کننده به شعر و یا نثرِ خوش آهنگ، بخشی از این ادبیات خوانده می شوند. در این پژوهش اسنادی کتابخانه ای برای نشان دادن وابستگی میان اسطوره و ادبیات کودک و نوجوان، به بررسی و تحلیل متل «دویدم و دویدم» و عناصر اساطیری آن پرداخته شده است.
بررسی تطبیقی بوران دخت و آتنا، الهگان جنگ آوری در داراب نامه و اودیسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش در قلمرو اساطیر، آن هم از طریق تطبیق ادبیّات ملل، کشف نمادهای جهان شمول را در پی خواهد داشت. اسطوره ها، افسانه ها و حماسه های ملل هندواروپایی بازتاب جهان بینی مشترکی هستند که می توان آن را در لابه لای متون ادبی رصد کرد. یکی از درون مایه های مهم این قلمرو، زنان و ویژگی های خاص ایشان، در خلال قرن ها دگرگونی، در اعتقادات و آئین های اسطوره ای است. این مقاله بر آن است تا با دیدگاهی اسطوره ای و روشی تطبیقی، به قیاس نقش زنان در دو حماسه اودیسه و داراب نامه طرسوسی بپردازد. در این بررسی، کارکردهای برجسته شخصیت های اصلی زن در این دو اثر و شباهت های ایشان شمرده شده است. نگارنده برای بررسی این شباهت ها، پس از برشمردن ویژگی ها و خویش کاری های «آتنا» الهه جنگاوری و خردورزی یونانی، و «بوران دخت» پهلوان بانوی خارق العاده داراب نامه، اثبات می کند که بوران دخت، بازآفرینی متأخر «آناهیتا»، الهه ایرانی است که با آتنای یونانی، هم عرض و همسان است. این نوع همسانی و این همانی در بستر حماسه های دو فرهنگ مختلف، نشانگر ریشه ها و خاستگاه های یکسان اساطیر در ادبیّات ملل است.
سلمان ساوجی و سلوک در طریقه رندان قلندر صفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سلمان ساوجی از شاعران شهیر قرن هشتم هجری است که اشعارش تجلی گاه تفکرات مختلف اجتماعی، دینی و عرفانی است. او اگر چه به مدح ارباب قدرت پرداخته و در زمان خود از حرفه شاعری تمتعی تمام یافته، اما این خصیصه هیچ گاه باعث نشد بُعد معنوی زندگی خود را رها سازد. این جستار که مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای است و با شیوه توصیفی تحلیلی انجام شده، به تحلیل و تفسیر مضامین رندانه و قلندرانه در غزلیات سلمان ساوجی می پردازد؛ ابتدا مقدمه ای درباره مکتب ملامتیه و الهیات رندی و قلندری بیان می شود و سپس به تحلیل و تفسیر تفکر ملامتی و قلندری در غزلیات سلمان ساوجی پرداخته خواهد شد. غور در اشعار سلمان بیانگر این حقیقت است که وی در عرصه عرفان نیز یکه تاز بوده، البته نه عرفان مرسوم خانقاهی بلکه عرفانی فارغ از راه و رسم اهل خرقه که نه تنها اصول حاکم بر نظام خانقاه را زیر سؤال می برد بلکه با برجسته کردن امور ضد ارزشی، بر آن ها حمله می برد و تابوها را می شکند. سلمان، سریان عشق را در نظام آفرینش درک کرده، با تن دادن به این ودیعه الهی، از نام و ننگ گریخته، مسجد و خانقاه را رها کرده و به خانه خمّار، التجا می جوید. انسان کامل مد نظر سلمان، رندِ قلندری است که با پشت پا زدن به همه ظواهر شرع، بر سر کوی مغان مأوا می گزیند. در نظرگاه او، تنها راه رستگاری انسان، قدم گذاشتن در مسلک قلندری است؛ مسلکی که خرقه ریایی صوفی را به می طهارت می دهد و به فرجام اندیشی زاهد، وقعی نمی نهد.
واکاوی اسطوره شناختی رمان «من و عجیب و غریب» (با تکیه بر نمادهای مادینه و فرایند بلوغ نوجوان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رمان «من و عجیب و غریب» اثری است در ژانر فانتزی که برای رده سنی نوجوان نوشته شده است. عناصر و شخصیت های موجود در این رمان از الگوهایی اسطوره ای تأثیر پذیرفته اند. در واقع گونه فانتزی در این اثر از نوع فانتزی اسطوره ای است و بنیانی ژرف در پی اجزای آن نهفته است. پژوهش حاضر به شیوه تحلیلی تطبیقی و نقد اسطوره ای در نظر دارد به تحلیل و کاوش نهان گرایانه رازها و مفاهیم اسطوره ای موجود در داستان بپردازد. شخصیت نوجوان داستان در مرحله بلوغ قرار دارد و وظیفه ای به او محوّل شده است که برای انجام آن، وارد سرزمینی ناشناخته می شود. نتایج نشان دهنده آن است که مناسک و رفتارهای بنیادینی که لازمه عبور از مرحله کودکی به جوانی است، در این داستان نمادینه شده است. عبور از این مقطع و انجام مأموریتی حیاتی که همانا کشف دانه زندگی و بازگرداندن حیات به سرزمین باستان است، خویشکاری او در سیر این بلوغ به شمار می رود. شخصیت های زن، درختی ساکن در سرزمین باستان، متأثر از کهن الگوی قداست درختان هستند. شخصیت پری رودخانه که نگهبان آب است، از ایزدبانوبان مقدّس ادوار کهن بهره جسته است. عناصری چون صدف، اشک جزو نمادهای باروری و مادینه به شمار می روند. همچنین هیولای گرسنگی به عنوان عنصر شرّ خاستگاهی اسطوره ای دارد.
خدای متشخّص در کشف الاسرار روزبهان بقلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خدایی که در عرفان، توسط عارفان مسلمان معرفی و تبیین شده است، دارای وجود و وحدت شخصی است. کشف الاسرار روزبهان بقلی شیرزای، درباره بیان مکاشفات او از تجلیّات و تمثلات حقّ در هدایت و کشش سالکان به سوی خویش است. روزبهان در این اثر، ظهورات و جلوات حقّ را بیان نموده است. هدف این پژوهش در پی پاسخ گویی به این پرسش هاست که روزبهان تا چه اندازه از اندیشه عرفا در خدای متشخّص پیروی کرده است؟ پیشینه معرفتی روزبهان در حوزه عرفان اسلامی، و آشنایی او با آیات و روایات، تا چه اندازه در شکل گیری مکاشفات او از خدای متشخّص مؤثر بوده است؟ اندیشه خدای متشخّص در کشف الاسرار، از نگاه معرفت شناختی چگونه قابل تحلیل است؟ نوشتار حاضر با روش تحلیلی توصیفی به نگرش این عارف، در رابطه با تجلّی خداوند و نحوه حضور او در جهان پرداخته است. خداوند برای هدایت و کشش روزبهان به سوی خویش به شکل خدای متشخّص و در قالب پیر و شیخ، چوپان، نوازنده، ترکان زیبارو، رقصنده، ساقی، مؤذن، قصاب، شیر، گل سرخ، نور، سنگ های قیمتی و خاص، تجلّی کرده است. نتایج به دست آمده، گویای آن است که روزبهان از اندیشه خدای متشخّص در سنت عرفا پیروی کرده و این تشخّص را در نمودها و گونه های مختلف بیان نموده است و قرآن کریم، روایات و عرفای گذشته در شکل گیری اندیشه او مؤثر بوده و از منظر معرفت شناختی، این اندیشه قابل توجیه است.
تأثیر آموزه های جنید بغدادی در لقب اعطایی هجویری به حلاج؛ «مستغرق معنی و مستهلک دعوی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بی پروایی های حلاج در شکستن سنّت های مورد قبول صوفیان و طرد شدن از حلقه نزدیکان مشایخ عصر، علی الخصوص جنید بغدادی، باعث شد صوفیان در بسیاری از آثار اولیه خود، توجه چندانی به او نکنند و تنها به ذکر چند حکایت کوتاه از او بسنده نمایند؛ اما هجویری اولین بار در کشف المحجوب با مطرح ساختن اتهامات حلاج، در پی پاسخ گویی به آن ها برآمد. هجویری که وابسته به مکتب جنیدیه است، مخالفت های جنید با حلاج را نادیده می گیرد، تا بتواند به گونه ای حلاج را تبرئه کند که تهمتی متوجه جنید نباشد. با جستجو در عبارات هجویری در خصوص حلاج به تناقضات زیادی برمی خوریم که حاصل همین رویکرد دوگانه است. در پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی، علاوه بر نشان دادن بخشی از این پریشان گویی ها، رویکرد هجویری را به شخصیت حلاج با دقت در لقب اعطایی او، یعنی «مستغرق معنی و مستهلک دعوی»، بررسی کرده ایم. ضمن برشمردن مصادیق مختلف «دعوی» و «معنی» در کشف المحجوب ، مشخص شد که «زبان عبارت و اشارت» مهم ترین مصداق «معنی» و «دعوی» در کشف المحجوب است. از این منظر، هجویری سعی دارد بی پروایی حلاج را در افشاء اسرار الهی از مقوله «دعوی» بشمارد و با پیوندزدن آن به بحث «سکر» و «صحو»، نظر جنید را مبنی بر «ترجیح سکوت بر کلام» تأیید کند.
روایت شناسی چند تمثیل مشترک در آثار سنایی و عطار و مولانا برپایه نظریه ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روایت شناسی یا دستور زبان روایتْ رویکردی قاعده مند و منسجم در بررسی ساختار روایت است. این رویکرد با بررسی لایه های مختلف یک اثر ادبی می کوشد به معانی پنهان یا فراتر از متن دست یابد و قدرت فهم متن را بالا برد. نویسندگان این پژوهش تمثیل را در جایگاه گونه ای از انواع روایت، برپایه منسجم ترین قواعد و قوانین روایت شناسی بررسی کرده اند که با نظریه های ژرار ژنت در پنج اصل کلی (نظم و ترتیب، تداوم، بسامد یا تکرار، وجه یا حالت و آوا یا لحن) استحکام یافته است؛ همچنین برای نمونه چند تمثیل مشترک سنایی و عطار و مولانا ازنظر قواعد روایت شناسی ژرار ژنت بررسی شده است. برپایه این پژوهش مشخص می شود افزون بر ابهام آفرینیِ تمثیل، عوامل دیگری نیز در ماندگارکردن تمثیل به عنوان نوع ادبی محبوب عارفان بسیار سهم داشته است؛ این عوامل عبارت است از: زمان پریشی و سرعت و شتاب تمثیل در انتقال مفاهیم عرفانی و قدرت بسامد و تکرار آن در اقناع مخاطب. همچنین در ضمن این بررسی، سیر پختگی و تکامل تمثیل در اشعار این سه عارف نیز آشکار شده است.
تحلیل رفتار شخصیّت های اصلی داستان « زال و رودابه» بر اساس الگوی «سفر قهرمان»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۸
131 - 152
حوزه های تخصصی:
«سفر قهرمان» نظریه مشهور جوزف کمپبل است که با تأثیر از نظرات یونگ و با بهره گیری از نظرات ون جنپ بنا نهاده شده است. کمپبل سه مرحله جدایی، تشرّف و بازگشت را به همراه زیرمجموعه هایشان برای الگوی خود در نظر گرفته است. این الگو و الگوهای دیگری که با تأثیر از آن پدید آمده اند پایه و مبنای نقد کهن الگویی است. در این مقاله داستان «زال و رودابه» شاهنامه فردوسی بر اساس این الگو به روش تحلیلی و توصیفی بررسی شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که داستان زال و رودابه، در کلیّات با الگوی سفر قهرمان جوزف کمپبل تطابق دارد اما در جزئیات و زیرمجموعه ها با الگوی ذکر شده اختلافاتی دارد. در این داستان مرحله زیرمجموعه «شکم نهنگ» دیده نمی شود، در مرحله تشرّف «وسوسه گری» وجود ندارد که بازدارنده زال از ادامه سفر باشد و در مرحله بازگشت مورد یا مواردی برای امتناع از بازگشت، فرار جادویی، رسیدن کمک و عبور از آستان بازگشت، دیده نمی شود.
شاهنامه نمود حذف، غیاب یا حضور دیگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم «دیگری» به وسیله میخائیل باختین به حوزه ادبیات و نظریه های ادبی وارد شد. باختین در میان انواع ادبی، تنها نوع ادبی رمان آن هم رمان های داستایفسکی را واجد شرایط گفت وگویی و حضور «دیگری» می پنداشت. بر همین اساس، باختین ژانر حماسی و تراژیک را همچون رمان های تولستوی فاقد خصلت مکالمه ای می داند. او معتقد است بنیاد آثار حماسی بر پایه حذف و طرد دیگری استوارست. در مقاله حاضر کوشیدیم با رویکردی سلبی و ساختارشکنانه به رأی باختین در باب آثار حماسی، نمودهای «دیگری» در شاهنامه را نشان دهیم. این نمودها را در ساحت های متفاوتی می توان بررسی کرد که عبارت اند از: 1) آفرینش شاهنامه به مثابه نمود صدایی دیگر در برابر صدای حاکم؛ 2) شاهنامه تلاقی ژانرهای مختلف در کنار هم؛ 3) نهاد پهلوانی در برابر نهاد شاهی؛ 4) ازدواج با بیگانگان. همه این مؤلفه ها گواهی بر حضور دیگری و وجود چندصدایی و گفت وشنود در شاهنامه است.
طریق سلبی و الهیات تنزیهی وقفه در المواقف عبدالجبّار نفّری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آنچه تاکنون کمتر بدان پرداخته اند، گفتار عارفان در نقد علم و معرفت است. در بادی امر نقد معرفت به وسیله کسانی که خود به عنوان عارف؛ یعنی صاحب معرفت شناخته می شوند، در تناقض است، اما همین تناقض تأمل در ماهیت و ساختار حقیقی معرفت در نزد آن ها را ایجاب می کند. محمدبن عبدالله نفّری در المواقف هفتادوهفت موقف را در طریق عارف عنوان می کند که نظم مشخصی ندارد، اما به لحاظ ساختار و محتوا از الگویی پیروی می کنند که بنا بر نام «موقف/ ایستگاه» می توان آن را توقف نامید. وقفه به معنای مدت زمان تأمل است تا عارف نسبت به جایگاه خود آگاهی یابد. گواه این مدعا آن است که اکثر موقف ها با کلامی سلبی و منفی به پایان می رسند. ساختار مواقف ساختار مبتنی بر طریق سلبی است؛ چراکه سراسر این اثر در مورد نفی مقام وقفه است. هدف این جستار بیان ماهیت مقام وقفه، مبانی طریق سلبی و الهیات تنزیهی در اندیشه نفّری است که به روش تحلیلی تطبیقی در سه بُعد وجودی، معرفت شناختی و زبان شناختی انجام می شود. نتایج این جستار حاکی از آن است که متن نفّری به لحاظ هستی شناسی پیش از آثار ابن عربی زمینه توجه به ذات حقّ و تأمل در مفهوم عدم را فراهم آورده است؛ حقیقت معرفت در نزد نفّری، جهل عالمانه و حیرت است و زبان متناقض و گنگ او بیانگر کلام سلبی است.
بررسی پیشینه اساطیر بین النهرینی و هندی در منظومه غنایی گل و نوروز خواجوی کرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۷
173 - 192
حوزه های تخصصی:
خواجوی کرمانی، از شعرای بزرگ قرن هشتم هجری، منظومه گل و نوروز را، که به گفته خود به لفظ هندی بوده است و داستان پردازان بابل آن را ترتیب داده اند، به درخواست معشوقی می سراید و به حامی خود تقدیم می کند. با وجود اینکه این منظومه شباهت های بسیاری به خسرو و شیرین نظامی دارد، به دلیل وجود چند داستان فرعی عاشقانه، آرایه های ادبی بسیار و مضامین حماسی، رزمی و عرفانی به اثری منحصربه فرد تبدیل شده است. اما در کنار آن، با استناد به گفته خود خواجو، می توان شاهد حضور باورها و روایات اساطیری دو سرزمین هند و بابل در این منظومه نیز بود؛ دو سرزمینی که تأثیر فرهنگ و عقاید و اساطیر شان بر باورها و روایات اساطیری، مذهبی و حماسی ایران به اثبات رسیده است. در این مقاله، با نظر به گفته خواجو و چنین تأثیری، با روش توصیفی تحلیلی به بررسی پیشینه اسطوره ای گل و نوروز پرداخته شده است و ارتباط آن با روایت اسطوره ای ایندرای هندی و آب ها یا گاوهای دربند اهریمن و از سوی دیگر با ایزدبانوی برکت بخش بین النهرینی و همسر او مشخص شده و صحت گفته خواجو و حضور مضامین اساطیری، در روایات عاشقانه نیز به اثبات رسیده است.
تحلیل داستان های کودکان با درونمایه عرفانی: مطالعه موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۶
55 - 83
حوزه های تخصصی:
در میان آثار ادبی کودکانه، گاه اندیشه های عرفانی چنان فشرده و زیبا در قالب داستان به مخاطب ارائه می شوند که نه تنها لذت خواندن اثر را فزونی می بخشند، بلکه سبب جاودانگی اثر ادبی می شوند. در این داستان ها، مفاهیم شهودی با بیانی ساده برای کودکان نوشته می شوند. اگر بخواهیم برای مخاطب کودک، از میان داستان های کودکانه، داستان های عرفانی را انتخاب کنیم یا اگر بخواهیم از دیدگاه یک پژوهشگر چنین داستان هایی را برگزینیمآیا می توان تعریفی کلی از ادبیات عرفانی ویژه کودکان ارائه کرد که داستان عرفانی ذیل آن بگنجد؟ مبنای نظری این پژوهش در بررسی داستان های عرفانی کودکانه، طبقه بندی هاشمی نژاد از داستان های عرفانی بزرگسالان (تنها پژوهش موجود در این زمینه) است. افزون بر آن، در تحلیل سه اثر داستانی، از اهمیت تخیل فلسفی در داستان های کودکانه یاد شده است تا بتوان از این راه به تخیل عرفانی کودکان و پرورش آن نقبی زد. در این بررسی، که به روش توصیفی تحلیلی و با شیوه قیاسی انجام شده است، ابتدا درباره چیستی و چگونگی عرفان کودکانه به اختصار بحث شده، در پی آن تعریفی با پنج مؤلفه برای ادبیات عرفانی کودک ارائه شده و سرانجام، در تطبیق با ویژگی های قصه های عرفانی بزرگسالان، ویژگی هایی برای داستان عرفانی کودک تعیین شده است.
واگرایی سنّت و مدرنیته در شعر عرفانی -عاشورایی قاجار (با تکیه بر گنجینه الأسرار عمّان سامانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهرت و عظمت واقعه عاشورا ابعاد وسیع و بی نظیری داشت و به همین سبب از دیدگاه ذوقی و شهودیِ عرفان به دور نماند. پژوهشگران، از بین همه ادوار گوناگون تاریخی، به دوره قاجار ازنظر عرفان و تصوّف در شعر آیینیِ تشیّع (شعر عاشورا) کمتر توجه داشته اند. در این دوران تاریخی با ورود مظاهر مدرنیته به ایران، در همه ابعاد و جوانب سیاسی، اقتصادی و... با تغییرهای بسیاری روبه رو هستیم؛ اما در جامعه ای که تاروُپود وجود آن را باورهای دینی تشکیل می داد، پذیرش فرهنگ و تمدن مدرن غرب با ویژگی های دنیاگرایانه آن به آسانی ممکن نبود؛ ازاین رو شعر عاشورایی با رویکرد عرفان مدارانه به مبارزه همه جانبه با مظاهر مدرنیته در جهان معاصر پرداخت. بازتاب این تقابل را به خوبی می توان در گنجینه الأسرار عمّان سامانی دید. این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی و بر مبنای داده های کتابخانه ای صورت گرفته است و به این پرسش پاسخ می دهد: تقابل سنت و مظاهر مدرنیته غربی در دوران قاجار و در شعر عرفانی عاشورایی این دوره چگونه نمود یافته است؟ نتایج بیانگر آن است که در این اشعار، وحدت گرایی، عشق، توجه به روح جمعی در قیام امام حسین (ع) و مظهر انسان کامل، در تقابل با مظاهر مدرنیته غربی قرار دارد.