راهیابی به دنیای درون زن و کنکاش در شخصیت و خلق و خوی او، همواره توجه دانشمندان و ادیبان هر عصری را به خود جلب کرده است. شناخت جایگاه زن در فرایند تکاملی بشر نیازمند بررسی های جامعی است، زیرا باید بتواند پرده از ابهاماتی که باعث پیش داوری هایی درباره زن شده و او را به عنوان یک ""گناهکار ازلی"" معرفی کرده بردارد.
ما در ایران باستان با زنان کاردانی مواجه ایم که اهانت، بی توجهی و تحقیر را نه تنها برنتافته اند بلکه بعضا چنان عکس العملی نشان داده اند که تمام ساختارهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی حاکم بر جامعه را متزلزل کرده اند. هدف این پژوهش شناساندن چهره واقعی زنانی است که با اراده راسخ خود توانستند در مقابل سرنوشتی که دیگران برایشان رقم زدند بایستد.
در این مقاله سعی بر این است که ابتدا شخصیت اصلی زن در دو منظومه ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی و بیژن و منیژه فردوسی مورد بررسی قرار گرفته و سپس جایگاه زن در دو منظومه با توجه به زمان وقوع آنها که دوره اشکانیان است، از دیدگاه زن سالارانه مقایسه شود.
ژنت (1997) یکی از صاحب نظران ادبی است که نظریه ای مبتنی بر نقش عوامل فرامتنی را ارائه کرده است. در این مقاله، براساس نظریة وی به بررسی نقش عوامل فرامتنی در ترجمه مانند جهت مستقیم و غیرمستقیم و چگونگی درج آن روی جلد آثار ترجمه شده خواهیم پرداخت. پس از اشاره به دیدگاه های مختلف دربارة ترجمة غیرمستقیم، موردپژوهی ترجمه های فارسی رمان مشهور صدسال تنهایی اثر مارکز (1967) ارائه خواهد شد و دقت ترجمه ها را که حاصل جهت مستقیم و غیرمستقیم هستند، باهم مقایسه خواهیم کرد. در این مقاله بررسی دو ترجمه از متن اصلی (اسپانیایی)، سه ترجمه از زبان میانجی صورت می گیرد. دو ترجمه از زبان میانجی انگلیسی و یک ترجمه از زبان میانجی ایتالیایی ترجمه شده است. معادل گذاری متفاوت و حذف یا اضافه که ازجمله عوامل تأثیرگذار در کیفیت ترجمه هستند، مطالعه می شوند. نتایج نشان می دهد در ارزیابی دقت در ترجمه، معیار جهت ترجمه کافی نیست؛ بلکه معیار دانش و مهارت مترجم نسبت به آن در اولویت قرار دارد. همچنین، دقت در انتخاب زبان میانجی عاملی است که بر کارآمدی ترجمه، از جهت غیرمستقیم تأثیر بسزایی دارد.