فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۴۱ تا ۴۶۰ مورد از کل ۱۶٬۳۹۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
ذهن حافظ غالبا در ابداع صور خیال، ترکیب گر است، یعنی صور خیال برگرفته از طبیعت را - با نام و نشان، و رنگ و بویی که دارند - در زمینه متنی مناسب کنار هم می نشاند و تابلوهای خیال انگیز «به تحریر کارگاه خیال» پدید می آورد که همه مناظر را در آن باید یک جا تامل کرد و گرنه در نگرش انتزاعی، نازک خیالی های خواجه در ایجاد تناسبات میان آن پرده های خیال، از نظر به دور می ماند. از آن جا که حافظ پژوهان - تا آن جا که ما می دانیم - هر یک از صور خیال را بطور انتزاعی مورد بررسی قرار داده و از ظرایف و دقایق ترکیبی آن به تسامح گذشته اند، در این مقاله سعی شده که تودرتویی صور خیال در شعر حافظ، در ابیاتی چند با نگرش ترکیبی مورد بررسی قرار گیرد.
تحلیلی بر مقدمه گلستان سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع اصلی مقاله، چنانکه از عنوان آن برمیآید، تحلیل مقدمه گلستان است. بدین منظور چند پرسش محوری در مقاله مطرح کردهایم. نخست اینکه آیا سعدی در نوشتن گلستان طرح معین و از پیش تعیین شدهای را در نظر داشته یا اینکه کشکول وار و بر اساس حالات زودگذر این متن را نگاشته است؟ برای پاسخ به این پرسش، از مقدمه و قرائن دیگر بهره بردهایم. پرسش محوری دیگر این است که بر اساس مطالب مقدمه، هدف اصلی وی از تالیف گلستان چه بوده است؟ در بخش بعدی، سعی کردهایم به این سوال پاسخ دهیم که چرا گلستان به عنوان یک کتاب تربیتی در ذهنیت تاریخی ایرانیان مطرح شد؛ در حالی که هدف غایی سعدی نوشتن یک کتاب تربیتی نبوده و کتابهای تربیتی دیگر این موقعیت را نیافته، حال آنکه اغراض اصلی نویسندگان آنها نوشتن یک کتاب تربیتی بوده است؟ همچنین در بخش دیگر به بیان تشابه «ساختار مقدمه گلستان» با «ساختار جامعه عصر سعدی» پرداختهایم. سپس در بخش پایانی ویژگیهای فرمی مقدمه را که از علل ماندگاری آن شده، در سه سطح زبانی، تصویری و موسیقایی بررسی کردهایم.
آمال فراخود و آرمان خود
حوزه های تخصصی:
بررسی تأثیرات شاهنامه بر حمله حیدری باذل مشهدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حمله حیدری باذل مشهدی یکی از نخستین و مشهورترین حمله هایی است که در قرن دوازدهم سروده شده است. باذل این اثر را در بحر متقارب و قالب مثنوی به سبک و سیاق شاهنامه نوشته است، تعداد ابیات آن بین 20 تا 30 هزار بیت است و شاعر در آن پس از مناجات و نعت رسول (ص) و ولی (ع)، داستان تاریخ اسلام را از بعثت پیامبر (ص) تا کشته شدن عثمان به نظم می کشد و داستان در همین جا با مرگ او ناتمام می ماند. پس از باذل، چندین نفر کارش را ادامه دادند و تکمله هایی بر اثر او سرودند، شاعری به نام نجف در سال 1135ق. با سرودن ابیاتى ، از میان این تکمله ها منظومة میرابوطالب فندرسکى را به حملة حیدری باذل ملحق ساخت و آن را به شکل مجموعه ای واحد درآورد. این اثر همانند سایر حماسه های پس از شاهنامه بسیار متأثر از سبک و زبان فردوسی است و گاه این تأثیر در برخی داستان ها چنان پیش می رود که به مرحله تقلید می رسد. نویسنده قصد دارد در این مقاله با بررسی تطبیقی و جزء به جزء دو اثر، میزان تأثیرپذیری باذل از فردوسی را در بخش های مختلف حمله حیدری نشان دهد.
حافظ و نقد اجتماعی
حوزه های تخصصی:
یکی از علت های د لنشینیِ غزلیات حافظ چندصدایی بودن آنهاست. غزل هایی که گرچه عرفانی اند، اجتماعی نیز هستند. غزل های اجتماعی حافظ آمیخته با طنز، حدیث نفس و درد جامعه اند. در میان این آمیختگیِ نکات عرفانی و طنز، صدایی رسا شنیده می شود؛ صدایی که منتقدانه و زیرکانه به نقد جامعه برخاسته است تا در هیاهوی ادعاهای مدعیان و ستم های فرادستان، فریاد انسانیت سر دهد. در این نوشتار نگاه منتقدانه حافظ را در چهار عنوان بررسی و با شواهد مربوط تحلیل کرده ایم: نقدهای حکومتی، نقد نهادها و مظاهر عقیدتی- اجتماعی، نقد رفتارهای اخلاقی- اجتماعی و نقد صفات شخصی. نتیجه تحقیق نشان می دهد که حافظ شاعری منتقد و نقّادی تیزبین است؛ نقد های حافظ، نقدهایی درونی اند که بیش از آنکه جامعه را مسئول نواقص اجتماعی بداند، خود انسان را به ایجاد نقص های اجتماعی متهم می کند؛ یعنی حافظ نقدهای اجتماعی خود را بیشتر به انسان و رفتار او که نمود و نماد جامعه خود است وارد می کند. او انسان را سازنده اجتماع خود می داند و به همین دلیل جامعه را چه مثبت باشد و چه منفی زاییده نوع رفتار افراد همان جامعه می داند
ویژگی های اقلیمی در داستان نویسی شمال ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اقلیم گرایی در داستان نویسی معاصر ایران به طور جدّی از دهه هزار و سیصد و سی شمسی آغاز می شود و در دهه های چهل و پنجاه به اوج خود می رسد. داستان های اقلیمی غالباً بازتاب دهنده ویژگی ها و عناصر مشترکی چون فرهنگ، باورها و آداب و رسوم منطقه ای جغرافیایی اند. با توجّه به خاستگاه نویسندگان و ویژگی های اقلیمی بازتابیده در آثارشان، پنج حوزه یا شاخه داستان نویسی اقلیمی شمال، جنوب، غرب، شرق و آذربایجان، در داستان نویسی معاصر ایران قابل تشخیص است. این مقاله پس از ارائه تعریفی از داستان اقلیمی با توجه به عناصر و ویژگی های بازتابیده در داستان های اقلیمی، به معرّفی انتقادی داستان های اقلیمی شمال و برشمردن ویژگی های آن ها با ارائه شواهد و نمونه های متنی، می پردازد و نشان می دهد که این شاخه از داستان نویسی اقلیمی از اهمیت و اعتبار ویژه ای برخوردار است.
سعدی در سلاسل جوانمردان
حوزه های تخصصی:
در هنر سعدی چیزی وجود دارد که دیگر بزرگان ما کمتر از آن بهره داشته اند و آن آزمونگری و تجربه گرایی سعدی است در آفاق پهناور حیات و ساحت های مختلف زندگی اجتماعی و فردی. او از سفرهای گوناگون خود و تجربه پیشه های مختلف یاد می کند که ما از آنها آگاهیم و به چگونگی آنها پرداخته ایم، اما برخی از تجارب وی همچنان بر ما پوشیده مانده است. در این مقاله کوشیده شده است تا به یکی از گوشه های پوشیده ماندة تجارب او در آفاق حیات یعنی سنت جوانمردی او که سرآغازش به شاه مردان «علی»(ع) نسبت داده می شود، اشاره شود. این امر با بررسی حکایات سعدی و اشارات بسیار وی به جوانمردان و خصوصیات آنان آشکار می شود.
مقایسه داستانهای مشترک مثنوی و منطق الطیربا رویکرد روایت شناسیِ ساختگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان پردازی در «مثنوی معنوی» در مقایسه با آثار تعلیمی مشابه مانند مثنویهای سنایی و عطار جایگاهی منحصر به فرد و کاملاً متمایز دارد و حتی در دوره معاصر نیز برجسته است. بسیاری از داستانهای مثنوی ساخته و پرداخته خود مولوی نیست و ریشه در آثار پیشین خود دارد که یکی از مآخذ مهم آن، منطق الطیر عطار است. نوع ارتباط میان داستانهای مثنوی و منطق الطیر از مقوله «فزون متنیت» است و منظور از آن هر ارتباطی است که متن B (بیش متن) را به متن A (پیش متن) متصل می کند. در این مقاله ساختار داستانهای مشترک میان مثنوی و منطق الطیر را با استفاده از روش روایت شناسی ساختگرا با یکدیگر مقایسه می کنیم تا با نشان دادن شباهتها و تفاوتهای این دو اثر، توجه و ذوق مثنوی به هنر داستان پردازی روشن شود. نتیجه به دست آمده این است که استفاده مثنوی از شگردهای داستان پردازی بسیار بیشتر از منطق الطیر است و واقع گشتار داستانهای مثنوی نسبت به داستانهای منطق الطیر گشتاری غیر مستقیم و پیچیده است.
بن مایه های لذت گرایی در شاهنامه و تاثیر پذیری از افکار اپیکوریستی
حوزه های تخصصی:
لذّت گرایی نظریه ای است که در آن افراد بشر، بهبود زندگی خود را در لذّت جویی می دانند و خوش باشی و اغتنام فرصت را پیشه خود می سازند. لذّت گرایی و شادخواری در طول تاریخ، سابقه ای طولانی در بین مردم دارد. اپیکور ـ فیلسوف یونانی ـ مکتبی با افکار لذّت گرایی به وجود آورد که با وجود مخالفت های فراوان به راه خود ادامه داد و طرفدارانی به دست آورد. اپیکوریست ها خدایان را انکار می کنند و معتقدند زندگی انسان، منحصر به همین دنیاست؛ پس انسان تا زمانی که در این دنیاست باید شاد باشد. این افکار، در آثاری چون شاهنامه فردوسی هم مؤثّر افتاده است. شاهان و پهلوانان ایرانی، در مجالس بزم خود غالباً از می و رامشگران استفاده می نمایند. اما این دو عنصر به تنهایی اسباب لذّت آنها را فراهم نمی آورد، آنها به زن نیز توجّهی خاص دارند و از شکار و چوگان بازی نیز برای تفریح و غم زدایی استفاده می کنند. شاهنامه فردوسی، سرشار است از شادی ها و لذّت گرایی ها، و فلسفه اپیکور نیز شادی را توصیه می کند. اما اینکه اندیشه های شاد باشی و لذّت گرایی در شاهنامه، چقدر با فلسفه اپیکور تطابق دارد، خود بحث دیگری است. دنیای حماسی شاهنامه را نمی توان با دنیای اپیکور ـ فیلسوف سرخورده ـ یکی دانست و تمایزاتی در این میان، وجود دارد که در بخش شاهنامه و اپیکوریسم و نتیجه گیری نهایی بدان پرداخته شده است.
«بررسی تطبیقی گلستان سعدی با مختصات نثر موزون و مسجع در بلاغت عربی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان صنایع بدیعی، کمتر آرایه ای را می توان یافت که از نظر اهمیّت، ارزش سجع و موازنه را در آفرینش آثار منثور کلاسیک فارسی دارا باشد. نثری که بر این اساس شکل می گیرد، نثر موزون و مسجّع است که نوعی از کلام ادبی محسوب می شود و خصیصه اصلی آن، ایجاد آهنگ و موسیقی برای انتقال هرچه بهترِ معنای متن، از طریق تأثیرگذاری بر مخاطب است. سؤال این است که «آیا گلستان سعدی در استفاده از نثر مذکور، به جز رعایت قواعد مربوط به این نوع کلام در زبان فارسی، از مختصّات این نوع نوشته در امهات کتب بلاغی عربی نیز تبعیت می کند؟» جواب ما مثبت است. در این پژوهش، با استفاده از روش تحقیقِ توصیفی- تحلیلی، میزان تطبیق گلستان سعدی با ویژگی های نثر موزون و مسجّع در کتب بلاغیِ عربی، با اشاره ای مختصر به وضعیت علوم بلاغی فارسی مورد بررسی قرار می گیرد. نتایج نشان می دهد که سعدی از دیدگاه علمای بلاغت عربی، در استفاده از موازین و مختصات نثر موزون و مسجّع بهره می برد.
نقد ریخت شناختی حکایتهای کشف المحجوب و تذکره الاولیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل ریخت شناختی به روش ولادیمیر پراپ در حدود 200 حکایت عارفانه از دو کتاب ارزشمند کشف المحجوب و تذکره الاولیا مشخص کرد که در خویشکاری خاص عارفانه ها، که کرامت در جایگاه برجسته و نقطه عطف داستان واقع است، تابع معنای دامنه بیشتری نسبت به گونه های دیگر (عامیانه ها، عاشقانه ها و ...) دارد. با وجود اینکه تعداد نقش ویژه ها محدود است از گوناگونی بسیاری برخوردار است. تنها عامل همسانی در چنین آرایشهای کوچک مقیاس با رنگهای متنوع، جایگاه نقش ویژه هاست؛ همچون قرار گرفتن کدهای رمز در محلهای ویژه در راستای همخوانی با نقطه عطف داستان در این تحقیق، سه حوزه کنش، مشخص شد و تعداد خویشکاریها به 11 رسید که بعضی با آنچه در عامیانه ها وجود دارد، همسان، و بعضی دیگر جدید و خاص عارفانه هاست.
مطالعه تطبیقی کارکرد ضمیر ناخودآگاه در تجارب عرفانی و سوررآلیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ضمیر ناخودآگاه به دلیل رابطه ای که با فطرت آدمی دارد، راهی برای نزدیک شدن به «حقیقت برتر» به شمار می آید. در تلاش های مبتنی بر جست وجوی ناخودآگاه، «عقلانیت» به عنوان بزرگ ترین مانع ظهور ناخودآگاه، کنار گذاشته می شود تا راه برای فعالیت این ضمیر باز شود. عرصه هایی از زندگی آدمی که خالی از نیروهای اراده و عقل و آگاهی است، بهترین جولانگاه ضمیر ناخودآگاه است. چنانکه به عنوان نمونه خواب و رویا یکی از مظاهر ناخودآگاهی و ارتباط با دنیای فراواقعی و حقیقت برتر شمرده می شود. سوررآلیسم با شباهت های بسیار زیادی که با معرفت عرفانی دارد، به تبع عرفان، از امکانات ناخودآگاه در رسیدن به هدف متعالی اش بهره ها جسته است.با اینکه در موارد گوناگون، نوع به کارگیری ابزارهای مشترک بین عرفان و سوررآلیسم متفاوت، و گاه حتی متمایز است، و چنین استفاده ای به طور طبیعی بر تفاوت در نتایج تلاش های این دو تأثیر خواهد گذاشت، اما ابزار و اهداف نسبتا مشترک عرفان و سوررآلیسم در استفاده از ضمیر ناخودآگاه برای کشف حقیقت، بررسی مقایسه ای را ضروری تر و منطقی تر می کند.
بررسی مضامین عرفانی در شعر دفاع مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از ویژگی های شاخص ادبیات ایرانی این است که غنی از مفاهیم و مضامین عرفانی است. این مضامین، جزء جدایی ناپذیر ادبیات منظوم و منثور ماست و پیوندی گسترده با شعر فارسی دارد. آن طور که بخش عظیمی از ادبیات منظوم ما را سروده هایی تشکیل می دهد که در برگیرنده مفاهیم و مضامین عرفانی می باشند. در دوره معاصر، یکی از حوادثی که بر زبان و محتوای شعر فارسی اثر گذاشت، جنگ ایران و عراق در شهریور 1359، بود. شاعران متعهد این سرزمین، تمام هنر و استعداد خدادادیشان را در تصویر کشیدن حماسه آفرینی های این دوره به عرصه تماشا گذاشتند و با تلاش آنان، شعری ایجاد شد که به «شعر دفاع مقدس»، معروف است. این شعر، مضامین و محتواهای گوناگونی را در بر می گیرد. یکی از مضامین آن، مضامین عرفانی است و از ابعاد مهم این اشعار می باشد. این پژوهش، به بررسی و تحلیل مضامین عرفانی مختلف در شعر شاعران دفاع مقدس می پردازد. در نهایت، اثبات می گردد که شاعران دفاع مقدس از اصطلاحات و مضامین عرفانی گوناگونی در اشعارشان بهره می گیرند.
سلسله موی دوست
حوزه های تخصصی:
نویسنده براساس غزل «سلسله موی دوست حلقه دام بلاست...» در صدد ارایه موتیف یا بن مایه هایی است که در این اثر ادبی سعدی قابل مشاهده است. او با نگاهی ساختاری به این غزل معتقد است که ابیات وارد شده بدین غزل، تصادفی و بدون سنجش نیست و در ادامه با ذکر شواهدی، بن مایه های غزل را مورد بررسی قرار می دهد.
تحلیل و بررسی فلسفه خاموشی از دیدگاه مولانا
حوزه های تخصصی:
نظریه خاموشی و کتمان سر از جمله جنبه های متعالی تفکرات صوفیه است. اندیشمندان صوفی درباره اهمیت این نکته مهم و اساسی، دیدگاههای گوناگونی عرضه داشته اند که البته هر یک در جای خود قابل تامل است. اما با اندکی دقت و امعان نظر می توان دریافت که هیچ یک از آنها به اندازه مولانا زیبایی و ارزش این مساله را بیان نداشته اند. در اعتقادات عرفا، مساله کتمان سر و خاموشی از نکات بنیادی و اساسی بوده که به دلایل مختلف یک سالک باید بدان پایبند باشد، زیرا آنان معتقدند: «من عرف الله کل لسانه». اصولا مولانا، خود از شیفتگان خاموشی و سکوت به شمار می رفته تا به حدی که در بسیاری از اشعار خود در محل تخلص شاعرانه از الفاظ و ترکیبات و تعبیراتی که بار مفهوم خاموشی را در خود نهفته دارند، استفاده می کرده است.یکی از دلایلی که وجوب سکوت را الزام می نموده، فاش ننمودن اسرار در میان مجمع اغیار و عوام است، زیرا اگر افراد کم ظرفیت و کج فهم از اسرار و رازها بویی می بردند، احتمال وقوع پیامدهای ناگواری برای گویندگان آن وجود داشت، بدین منظور یا ناگزیر بودند که اسرار خود را از مردم عامی بپوشانند و یا اینکه برای خود زبانی مرموز و آکنده از کنایه برگزینند. به اعتقاد مولانا پرمفهومترین بیانها و زیباترین عبارتها را باید در اعماق خاموشی جست و اصولا خاموشی سرشار از مفاهیم و عبارات شیرین و جانفزاست. گفتار به منزله حجاب و مانعیست که از صعود آدمی به سوی حقیقت خودداری می نماید. هر چند که یادآوری این نکته نیز ضروریست که اگر سخن در جایگاه مناسب خویش استعمال شود، بسیار سودمند و ارزشمند خواهد بود. در نهایت باید گفت که نوآوریها و ابتکارات مولانا در باب نظریه «سکوت و خاموشی» شامل هر دو عرصه اندیشه و زبان می باشد.
بررسی تطبیقی رمزهای تمثیلی شتر، شیر و کودک در آثار و اندیشة مولانا و نیچه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مهم ترین مباحثی که از دیرباز مورد توجه اندیشمندان زبان شناس قرار گرفته است، تأثیر نظام اندیشگانی بر جامعة نشانه ها و رابطة ذهن و قراردادهای زبانی است. اهمیت این رابطه در نگرش های تطبیقی جلوة بیشتری می یابد و در نهایت، پژوهشگران با بررسی و تحلیل تطبیقی طرح واره های اصلیِ ذهن چند متفکر و هنرمند، به استفادة همسو و تا حدودی مشترک نشانه های زبانی آنان دست یافته اند. مولانا و نیچه متفکرانی هستند که نخست، نظام اندیشگانی خویش را با زبان شعر و سپس با جامعة نمادها و سمبل ها بیان داشته اند و دیگر این که در شناخت خود از هستی، انسان، حقیقت، اخلاق و زندگی با یکدیگر اشتراکاتی دارند؛ بنابراین با توجه به مفاهیم یاد شده، هر دو از جامعه نشانه ها و رمزگان خویشاوند و همسو بهره مند می باشند.
این جستار درصدد آن است تا میزان زیست مایه های معرفت شناختی و بن لایه های حرکت استعلایی انسانی را در نگرش مولانا و نیچه، با توجه به روایت های تمثیلی آنان، مورد بررسی قرار دهد؛ بنابراین در این راستا، به بررسی سه نماد برجستة «شتر»، «شیر» و «کودک» در حوزة اندیشة نیچه و مولانا، به عنوان مراحل تکوّن، صیرورت و تعالی انسانی پرداخته و این نتیجه حاصل شده است که هستی شناسی مشترک هر دو، منتج به کاربرد نشانه های ذکر شده در توصیف مراحل سلوک و تعالی انسانی است؛ اما تمایز آنان در مقصد شناسی، به چینش متفاوت این نشانه ها منتج خواهد شد.
وزن شعر کودک: عروضی؟ هجایی؟ یا تکیه ای هجایی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از سؤالاتی که همواره در بین شاعران و محققان مطرح می شود، چگونگی وزن شعر کودک است. گروهی وزن شعر کودک را عروضی می دانند و گروهی دیگر غیرعروضی. در این مقاله سعی شده است با تکیه بر مطالعات و تحقیقات ادیبان و شاعران و نیز تحقیقاتی که درباره وزن شعر در زبان ها و زمان های مختلف صورت گرفته است، برای این پرسش، پاسخی درخور یافته شود. درنهایت به این نتیجه رسیدهایم که برخی از اشعار کودک عروضی، و بعضی غیرعروضی هستند، اما وزن آن دسته از اشعاری که در وزن غیرعروضی جای می گیرند، با الگوهای وزنی مطرح شده از طرف محققان شعر کودک متفاوت است؛ زیرا آنان این وزن غیرعروضی را هجایی می دانند، درحالی که به باور نویسندگان این پژوهش، وزن مزبور «تکیه ای- هجایی» است.
حافظ به روایت عباس کیارستمی
حوزه های تخصصی: