فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۰۱ تا ۱٬۸۲۰ مورد از کل ۱۶٬۳۹۹ مورد.
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴۸
253 - 274
حوزه های تخصصی:
افسانه ها که از ارکان مهم ادبیات همه اقوام در سراسر دنیا به شمار می روند، با زبانی سمبولیک و در قالب داستان هایی خارق العاده ارزش های اجتماعی و فرهنگی ملت ها را به تصویر می کشند و بدین ترتیب از منابع مهم تحقیق در زمینه های اجتماعی و فرهنگی محسوب شوند. با بررسی تطبیقی قصه ها از یک سو می توان به اندیشه و تفکری که پایه و اساس آن هاست پی برد و از سوی دیگر مسائل مشترک اقوام و ملل سراسر دنیا را روشن کرد. از مهم ترین و برجسته ترین انواع افسانه، افسانه های جادویی یا قصه های پریان هستند که حوادث و رویدادهای خارق العاده و ماورای طبیعی را در جهانی غیر واقعی و خیالی به تصویر می کشند. از آنجا که دوگانگی از ارکان مهم افسانه های جادویی و از موتیف های اصلی قصه های پریان محسوب می شود، لذا بررسی تطبیقی این عنصر و نیز نقش قهرمان در تقابل خیر و شر در افسانه های ایرانی و آلمانی، جهت روشن کردن تشابهات و تفاوت های دو فرهنگ، از اهداف مهم تحقیق پیش رو است.
سلسله طریقتی خواجه یوسف همدانی و طریقت نقشبندیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خواجه یوسف همدانی از عارفان بزرگ سده پنجم و ششم ایران اسلامی است که به سبب قرارگرفتن در طریقت نقشبندیه جایگاهی ویژه برای نقشبندیان دارد. خواجه یوسف همدانی، خواجه عبدالخالق غجدوانی (مهم ترین فرد سلسله نقشبندی) را به ابوعلی فارمدی، ابوالقاسم کرگان، ابوالحسن خرقانی، بایزید بسطامی، امام صادق (ع) و سپس از دو راه به پیامبر اکرم (ص) پیوند می دهد. تفاوت نقشبندیه با طریقت های عرفانی دیگر در این است که همه طریقت های صوفیه با امیرالمؤمنین (ع) که باطن نبوت است، به پیامبر وصل می شوند؛ اما نقشبندیه سلسله طریقتی خود را مانند امور ظاهری، با خلیفه اول به پیامبر متصل می کنند و همین باعث شده است گاهی طریقت های دیگر تصوف آنان را نقد و انکار کنند. در این مقاله افزون بر بحث و نقد ارتباط خواجه یوسف همدانی با طریقت نقشبندیه، تلاش شده است استادان و شاگردان طریقتی او با استفاده از منابع تاریخی معرفی شوند؛ همچنین نگارندگان کوشیده اند عبدالله جونى ، شیخ ناشناخته خواجه یوسف همدانی را معرفی کنند که در بیشتر منابع حتی نامش نیز نادرست ضبط شده است.
نشانه شناسی لایه ای تصویر روی جلد رمان های نوجوان(مجموعه ی رمان نوجوان امروز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نشانه شناسی دانشی است که دران نشانه ها، مطالعه، شناسایی و دسته بندی می شوند. قرارگرفتن تصویر در یک قاب ان را به متنی تبدیل می کند که کارکرد نشانه ای و دلالت گر پیدا می کند و می توان لایه های متفاوت را در ان واکاوی کرد. در اثاری که برای نوجوانان افریده شده گاهی تنها تصویرکتاب، تصویر روی جلد است. با توجه به این که مخاطب این تصویرها نوجوانانند، و توان درک مفاهیم پیچیده و پنهان را دارند؛ می توان در این تصاویر استعاره های تصویری، نشانه شناسی و انتزاع را بازیابی کرد. در این مقاله به نشانه شناسی لایه ای تصویر روی جلد چهار اثر برگزیده ی مجموعه ی رمان نوجوان امروز از انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان می پردازیم و تلاش می کنیم با کشف رابطه ی درون خود متن تصویری و نیز رابطه ی ان با متن نوشتاری، لایه های متفاوت رمزگانی را به خوانش بگیریم. به نظر می رسد در این چهار اثر، تصویرگر در طرح روی جلد به خوانش لایه های روایی متن پرداخته و تلاش کرده است با توجه به ساختار و گونه ی متن نوشتاری، متن تصویری جامعی را پیش چشم مخاطب بگسترد و لایه های معنایی متعددی را معرفی کند.
منظومه استعاره های مفهومی لمعات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منظومه فکری مسلط بر هر اثر را می توان به کمک تحلیل استعاره های مفهومی آن توصیف کرد. هدف از پژوهش حاضر، یافتن ساختار برآمده از استعاره های مفهومی لمعات است که منظومه فکری مسلط بر این متن را نشان می دهد. به این منظور، ابتدا با بررسی دقیق زبان لمعات ، استعاره های مفهومی آن را مشخص کرده و در مرحله دوم با تحلیل استعاره ها و یافتن پیوند آن ها با یکدیگر، ساختار برآمده از استعاره های مفهومی متن را که آینه جهان بینی آن است، توصیف نموده ایم. چهار استعاره مفهومی خداوند عشق است، عشق پادشاه است، عشق خورشید است و عشق آینه است، ارکان اصلی جهان بینی لمعات را می سازند. علاوه بر پیوندی که این چهار استعاره با یکدیگر دارند، استعاره مفهومی عشق انسان است، در پیوند این چهار استعاره مفهومی با یکدیگر و ظهور سطح اندیشگانی لمعات در سطح زبان، نقش مهمی را ایفا می کند. در لمعات استعاره های مفهومی دیگری نیز وجود دارد که هر کدام گوشه ای از جهان بینی اثر را تبیین و در ساختار آن، ایفای نقش می کنند؛ اما نقش پنج استعاره گفته شده، محوری تر است.
جایگاه لولی در ادب فارسی باتکیه بر کلیات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای لولی (کولی یا لوری) در لغت نامه ها معانی مختلفی بیان شده است. حضور لولیان در ادبیات شفاهی و کتاب های اسطوره و تاریخ کهن و آثار معاصر، متفاوت است. در ادب فارسی این کلمه همراه با ملازماتش در کلیات شمس کاربرد برجسته ای دارد. پیش از مولانا، این واژه تنها در حد یک کلمه، بدون نماد و استعاره و رمز کاربرد داشت؛ اما مولانا لولی را هم رتبه رند حافظ و گاه بالاتر از آن قرار داد. در کلیات شمس، سرنا (ساز لولیان) همراه با رقص، موسیقی، بی خانمانی، کارهای خلاف عادت و دیگر ملازمات لولی (مانند نی در مثنوی ) بسیار معنا می آفریند. بازتاب این واژه در کلیات شمس از چند منظر درخور بررسی است؛ گاهی حضور لولی تنها در سطح نشانه است؛ در این هنگام بیشتر، جزیی از تشبیه به شمار می رود؛ گاهی نیز از نشانه و کلمه فراتر می رود و به صورت یک نماد پرمفهوم عرفانی جلوه گر می شود. نتیجه این پژوهش نشان می دهد لولی و ملازمات آن آن چنان که از نقش آن در غزل مولانا برمی آید برخلاف جایگاهش در متون پیش از مولانا، به یک نماد عرفانی تبدیل شده است؛ نمادی که ایستایی و گمنامی و بی نشانی این واژه را به پویایی و شهرت تبدیل می کند و بسیاری از مفاهیم عرفانی را در آن جای می دهد.
تأثیر مصادر عربی بر ساخت واژگان فارسی معاصر بر پایه نظریه "تنوع واژگان" جانسون (بررسی موردی داستان «دار المجانین»، «ملکوت» و «گلیله مرد»)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دهم پاییز وز مستان ۱۳۹۷ شماره ۱۹
47 - 66
حوزه های تخصصی:
در کنار روابط انسانی، زبان ها نیز در حال داد و ستد هستند. بارزترین مصداق تعاملات زبانی وجود وام واژه های بیگانه در یک زبان است. با توجه به قدمت روابط ایران و عرب، زبان فارسی، تحت تأثیر زبان عربی، واژگانی را از آن به عاریت گرفته است. بررسی و شناسایی این واژه ها در نظام ساخت واژی زبان فارسی اهمیت بسزایی دارد، از این رو، مقاله پیش رو سعی خود را برآن گذاشته تا با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از داده های آماری بر پایه نظریه «تنوع واژگان» جانسون، مصادر عربی به کاررفته در ساختار واژگان فارسی را در داستان «دار المجانین» نوشته محمدعلی جمال زاده، «ملکوت» نوشته بهرام صادقی و «گیله مرد» نوشته بزرگ علوی به عنوان آثار ادبی پیشگام داستان نویسی ایران بررسی کند. دستاورد پژوهش آماری، حاکی از آن است که در ساختار واژگان فارسی معاصر در طول 40 سال از مصادر ثلاثی مجرد زبان عربی در مقایسه با دیگر انواع مصادر این زبان به طور گسترده ، استفاده شده است اما هر چه به طرف زمان کنونی پیش می رود از میزان آن کاسته می شود.
تمثّلات الهُجنه فی روایه "ساق البامبو" لسعود السنعوسی؛ قراءه علی ضوء المبدأ الحواری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال هشتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۲
70 - 53
حوزه های تخصصی:
إنّ السرد باعتباره منتوجا ثقافیا تواصلیا، هو الظاهره الحواریه بامتیاز، والذی لا وجود له خارج نطاق الحوار والتواصل. جاءت روایه "ساق البامبو" لتتدفق فی فضاء ثقافی على درجه ملحوظه من الاتساع، لتحقق إبداعاً أدبیاً مقنعاً، بمقدوره التعبیر بجرأه عن التناقضات والتشظی لدى الشرائح المنبوذه فی المجتمعات. فهذه الروایه امتلکت القدره على طرح التعددیات من منطلق توسیع المحدودیات. فإنها تنبّئ عن الفضاء الثقافی المتنوع وما یتولّد عنه من وعی روائی جدید، حیث تحمل هاجس التخلّص من الصوت المسیطر الواحدی بخلق کیان نصی متعدد الأبعاد والأصوات، وهو وعی یمکن إدراکه فی النهایه المفتوحه للروایه، وفی اتساع النبرات والتطلعات المختلفه فی وعی بطل الروایه الذی یعبّر عمّا فی داخله عن "التیه" ویصف نفسه کشجره البامبو. فقد لفتت هذه الروایه انتباهنا حیث انفتحت فصولها فی المشهد الثقافی التعددی إیذانا بانفجار التناقضات التی تشکل العلامه الأهم فی مضمونها، فهی هازئه بالوحدویّه أی الشمولیّه. من هذا المنزع نهدف دراسه استطراق هذه الروایه للموضوعات المحرّمه بشکل ملحوظ، وقراءه سردها الذی وجّه سهامه نحو الأعراف والتقالید فی المجتمعات العربیه ونحو کل ما لا یجوز المساس به؛ ومن نفس المدخل نرمی إیضاح تمثلات الهُجنه فی الهویه باعتبارها منتوج ثقافی أی صُنعه ثقافیه. ذلک من خلال هذا النموذج الفنی الناجح، نؤکد علی قابلیه السرد الروائی فی إعاده قراءه القیم وقدرته علی تغییرها. فتمّت الدراسه بمنهج وصف – تحلیلی، واستناداً إلی نظریه "الحواریه"، کی تکشف عن تمثّلات الهُجنه فی الروایه. وما توصلنا إلیه عبر هذه القراءه، هو أنّ هذه الروایه جاء سردها على إیقاع محتج، غایته تدمیر التعالی الاستبدادی الذی یمارس طمس صوت الناس وتبدید أی فرصه للنمو بحریه. هذا ما لاحظناه فی هذه الروایه إذ قامت باختلاق فضاءً حواریاً، یقرّ بالتبادلیه، سواءً بدعوه القارئ فی التفاعل مع النص أو بتأسیس الهُجنه فی حبکه الروایه. فعلی العموم، وفق ما جاء به "باختین" من المعطیات النظریه، لاحظنا تحرّر هذه الروایه من جمود الأحادیه فی سبیل إعاده تفسیر وتقویم الهویه لدی الشخصیه المرکزیه للروایه. وهکذا وجدنا لها انتصاراً علی الصوت المرکزی المفرط، حیث یستخرج القارئ منها هُجنه المواقف والخیارات فی صفحاتها.
تطبیق رئالیستی در رمان های «سووشون» و «من چراغ ها را خاموش می کنم»بر اساس نظریه ی الین شوالتر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال دوم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵
77 - 99
حوزه های تخصصی:
سیمین دانشور و زویا پیرزاد در سبک نوشتاری از مکتب رئالیست پیروی می کنند. این مقاله درصدد است با ارائه ی مباحث نظری در مکتب رئالیسم و انعکاس مضامین اجتماعی جامعه براساس نظریه ی الین شوالتر؛ منتقد آمریکایی، گرایش های رئالیستی این دو رمان را براساس سبک نوشتاری زنانه، برجسته کند؛ در حالی که در رمان این دو نویسنده به لحاظ رئالیسم، تجربه های خاص زنانه را با لحنی کاملاً زنانه که ویژگی هایش سادگی، روانی و بعضاً تلاش برای شکستن سنت های مردانه ی ادبی است، روایت می کند. از جمله شباهت هایی که می توان نام برد، رئالیسم اجتماعی و خانوادگی در آثار مذکور هر دو نویسنده است که فراوان دیده می شود. تفاوت های بارز این دو رمان در رئالیسم سیاسی در سووشون به علت حضور سیمین دانشور در عرصه ی اجتماع و سیاست می باشد. که نسبت به رمان پیرزاد بیشتر است. در مقابل، زویا پیرزاد در پرداختن به رئالیسم روان شناختی به واسطه ی کشمکش های داخلی و جدال عاطفی، توانمندتر است. روش تحقیق در این مقاله به صورت (تحلیلی توصیفی) و مطالعه براساس نظریه های مدرن ادبی و تحلیل متون و محتوا و نیز با توجه به ویژگی های رئالیستی و تقسیم رئالیست به بخش های گوناگون می باشد.
بررسی و طبقه بندی تصاویر مربوط به مفهوم خدا در شعر کودک (براساس طبقه بندی ایماژهای سه گانه تخیلی- واقعی، تخیلی-کنشی و توصیفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کودکان تصویر متفاوتی از خداوند در ذهن دارند و همواره نسبت به شناخت او کنجکاو هستند. این کنجکاوی اغلب به صورت پرسش های مداوم خود را نشان می دهد. آن ها به دنبال تصویری روشن و اقناع کننده درباره مفهوم خداوند هستند. ادبیات به عنوان یک رسانه می تواند کودک را در این شناخت یاری دهد. شاعران کودک هر کدام به سبک خاص خود تصویری از خداوند ارائه کرده اند. هدف این پژوهش بررسی و نقد تصویر خداوند در شعر کودک است. روش تحقیق به صورت تحلیل محتواست. در این پژوهش مواردی مانند؛ بسامد القاب و عناوین خداوند، طبقه بندی نوع ایماژها و بسامد اشعار مربوط به مفهوم خداوند بررسی شده اند. از میان 30 شاعر (9 زن و 21 مرد) و 120 اثر، تنها در 40 قطعه شعر به مفهوم خداوند پرداخته شده که اغلب تکراری و کلیشه ای هستند. در میان پدیده ها، بیشتر از زیبایی های طبیعت به عنوان نشانه هایی برای خداشناسی بهره گرفته اند. اکثر اشعار مربوط به خدا در شعر کودک، بر موضوعات حاشیه ای متمرکزند و کمتر مشاهده شده که شاعر مستقیما با خدا گفت وگویی داشته باشد یا دست به ستایش شاعرانه ی او بزند. ایماژهای دسته ی اول (ایماژ های توصیفی) در مقایسه با ایماژهای واقعی- تخیلی و تخیلی- کنشی بسامد بیشتری داشته اند.
گفتمان قدرت و ساز و کارهای تکنولوژی انضباطی مطالعه موردی: قصه های مجید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گفتمان قدرت و سازوکارهای تکنولوژی انضباطی مطالعه موردی: «قصه های مجید» چکیده: قدرت را نباید به یک ساختار یا نهاد واحد تقلیل داد. قدرت فرایندی است، که در همه مناسبات و در ظریفترین سازوکارهای تبادل اجتماعی جریان دارد و بر انها تاثیر میگذارد؛ قدرت با تولید گفتمان، ایجاد لذت میکند و با صورتبندی های معرفتی زبانی، نظام های فکری و حقیقت خلق میکند و پروژه سوژه شدگی را اجرایی می نماید. گفتمان قدرت با مفصل بندی گزاره های خود در پیکره جامعه، در پیوندی انداموار با مراقبت های سلسله مراتبی، نوعی دیده بانی قدرت را شکل می دهد. این جستار با تکیه بر اندیشه های میشل فوکو، در بافت قدرت مدرن و گفتمان قدرت به تحلیل چگونگی کارکرد و نقش قدرت انضباطی در نهاد مدرسه، که مکان مناسبی برای اعمال تکنولوژی انضباطی است، می پردازد و با تحلیل «قصه های مجید» هوشنگ مرادی کرمانی، نشان می دهد، که چگونه گفتمان قدرت با استراتژی های خاص زبانی و با چیدمان گزاره ها و تکرار و تثبیت ٱنها در ساختار سلسله مراتبی(مدیر، ناظم، معلم و بیبی، مادربزرگ مجید) به مفصلبندی گزاره های خود می پردازد و درس ریاضی و همبسته های معنایی ان را در مرکز گفتمان قدرت انضباطی قرار می دهد. تکنولوژی انضباطی با اصل رؤیت پذیری هم امکان مجازات انضباطی(تعذیب، تنبیه و امتحان) را برای تربیت بدنهای رام و بهنجارسازی محقق می سازد و هم دانش اموزان را در رده های ضعیف، زرنگ، باهوش، کودن و... شبکه بندی میکند(نگاه پایگانمند)، البته مجید به شگردهای مختلف در برابر فشار گفتمانی، مقاومت میکند و گفتمان قدرت نیز از این مقاومت ها و سریپچی ها استقبال می کند.
درهم تنیدگی فرا مکتبی صیرورت رمانتیسم و سمبولیسم در شعر نیما و شاکر السیّاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۷
363 - 390
حوزه های تخصصی:
رمانتیسم و سمبولیسم در غرب به شکل «درزمانی» و بر اساس استلزامات تاریخی و اجتماعی شکل گرفته است. در حالی که شکل ورود این مکتب ها به ایران و جهان عرب اولاً «همزمانی» بوده و با گفتمان ترجمه صورت گرفته و ثانیاً با دوره ای از تحولات بنیادی تاریخی، سیاسی و انقلابی همراه بوده است. نیما یوشیج و بدر شاکر از پیشگامان شعر نو در ایران و جهان عرب هستند که برای تحول زیبایی شناسی شعر کلاسیک و چرخش کارکردی شعر در جهان معاصر، تحت تأثیر آموزه های رمانتیسم و سمبولیسم بودند. دقت در شعر این دو نشان می دهدکه فرایند تحول از رمانتیسم فردی به سمبولیسم، دارای الگوی واحد زیبایی شناختی است. بنابراین مقاله حاضر می کوشد تا به شکل تطبیقی نشان دهد که شعر این دو در چه بن مایه هایی از رمانتیسم اشتراک دارند، چگونه به سمت رمانتیسم اجتماعی رفته اند و سرانجام چه تجربه های تاریخی، اجتماعی و سیاسی سبب شده است که شعرشان به سمت سمبولیسم ویژه حرکت کند. آن ها با عبور از رمانتیسم می خواستند به تخیل سمبلیک نزدیک شوند تا جهان آرمانی سمبولیسم محقق شود اما به دلیل پیوندی که با ادبیات سیاسی داشتند، تخیل سمبلیک آن ها با تخیل جامعه شناختی پیوند خورده است.
تحلیل هم ارزی انسجام دستوری غیرساختاری در دعای دوازدهم صحیفه سجادیه و ترجمه های آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«انسجام» یک مفهوم معنایی است که به روابط معنایی موجود در متن اشاره دارد و آن را به عنوان یک متن از غیر متن متمایز و مشخص می نماید. انسجام بالقوّه در ابزارهای نظام زبانی، همچون ارجاع، حذف، جانشینی و... نهفته است که در خود زبان قرار دارد. نظر به ضرورت اصل تعادل و برابری در فرایند ترجمه، بازتاب هر یک از عوامل فوق در ترجمه، در راستای حرکت همسو با متن اصلی اهمیت بسزایی دارد. از آنجا که صحیفه سجادیه به عنوان متنی منسجم شامل گونه های مختلف انسجام بخش است، انتظار می رود ترجمه های موجود از آن نیز این عناصر انسجام بخش را در خود بازتاب دهند. این مقاله با رویکرد توصیفی تحلیلی به بررسی و تطبیق مؤلفه های انسجام دستوری غیرساختاری در متن دعای دوازدهم صحیفه سجادیه و چهار ترجمه می پردازد. در این جستار، میزان پایبندی مترجمان به بازتاب این مؤلفه های انسجام بخش بررسی و این نتیجه حاصل شد که در میان انبوه مؤلفه های یادشده، برخی از مترجمان در سایه حرکت هم ارز و برابر با متن اصلی و نیز با گزینش برابرنهادهایی مناسب، انسجام موجود در متن اصلی را به طور کامل در ترجمه های خود انعکاس داده اند. در مواردی نیز مترجمان از این اصل غافل مانده اند که این غفلت می تواند ناشی از عواملی چون سبک خاص مترجم و ظرفیت زبانی دستوری متن مقصد باشد.
مطالعه و تحلیل کهن الگوهای آنیما و آنیموس در اسطوره ماه نزد ملل مختلف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نحله های فکری گوناگون، راه های متفاوتی را برای مطالعه اساطیر پیشنهاد می کنند. یونگ از پیشگامان روان شناسی، اعماق مفاهیم ناخودآگاهی جمعی و کهن الگو ها را پیش روی می نهد. آنیما نیمه زنانه در وجود مردان و آنیموس نیمه مردانه در وجود زنان، از کهن الگو های شاخص یونگ در جست وجوی ناخودآگاه بشریت هستند که از ابعاد مثبت، منفی و مراحل انکشاف خاص خود برخوردار هستند. این نحله های فکری قسمت عمده ای از ضمیر ناخودآگاه خود را از طریق اسطوره ها جلوه گر می سازند؛ ماه به شکل نمادین و روایت های اسطوره ای آن نزد ملل مختلف، بستر مناسبی برای جست و جوی این بخش از ناخودآگاه و کهن الگو ها است. در این پژوهش، بررسی روایت ها و شناسایی روابط کهن الگویی، اشتراکات فراوان ملل را نشان می دهد و از سرشت دو گانه ماه رازگشایی می کند، همچنین اتحاد اضداد را در این اسطوره به اثبات می رساند.
سفر قهرمانی مؤنث در رمان عادت می کنیم زویا پیرزاد براساس نظریه مورین مرداک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رمان عادت می کنیم زویا پیرزاد، یکی از تأثیرگذارترین رمان های معاصر ادبیات فارسی است. شخصیت کلیدی و مهم این رمان، زنی به نام آرزو است که در زندگی با سختی ها و دغدغه های فراوان دست و پنجه نرم می کند. زندگی آرزو از نگاه سفر قهرمانی زن، با الگوی مورین مرداک پیوند دارد. این الگو ده مرحله جدایی از زنانگی، همذات پنداری با مردان، امتحانات دشوار، آرزوی موهوم موفقیت، نه گفتن زنان قوی، سفر به سرزمین تاریک روح، میل شدید برای پیوند دوباره با زنانگی، شفای شکاف روحی بین دختر و مادر، یافتن مرد مهربان درون و فراسوی دوگانگی را شامل می شود. مقالله حاضر، رمان عادت می کنیم زویا پیرزاد را براساس مراحل مختلف الگوی مرداک بررسی کرده و نشان می دهد این الگو برای خوانش رمان هایی مناسب است که کهن الگوی آتنا غالب بر رفتار، کنش و شخصیت زن قهرمان آن باشد.
حبسیات ابن زیدون بین الإبداع والتقلید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال هشتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۲
70 - 60
حوزه های تخصصی:
شعر الحبسیات أو شعر السجون قدیم فی الأدب العربی قدم الشعر والأدب؛ لأن بعض الشعراء نزلوا السجن لعلّه ما وذاقوا طعم السجن المرّ وانعکست هذه التجربه المره منذ القدم فی شعرهم وأدت إلی غلیان عاطفه الشاعر وخیاله بشکل خاص بحیث نجد صداها فی أشعارهم. وهذا النوع الأدبی فی الحقیقه یدل علی إحساس الشاعر الصادق وشعوره الرقیق کما هو مملو بالحزن والألم ویصور حیاه الشاعر فی السجن. إذن قام بعض الشعراء العرب بتصویر تجربتهم الذاتیه مستعینین من هذا النوع الأدبی فی العصور المختلفه، من بین هؤلاء ابن زیدون الشاعر الأندلسی المرموق الذی أُّتُّهم بالتدبیر لقلب نظام الحکم، والمیل إلی عوده الخلافه الأمویه، فسعایه الوشاه والأعداء أدی إلی سجنه، حیث نجد صدی حیاته المره التی قضاها فی السجن وبالتحدید فی خمس قصائد رائعه والتی وردت متناثره فی دیوانه. وهذه القصائد لم تدرس بعد دراسه مستقله رغم جمالها وفصاحتها؛ لذلک یسعی البحث دراسه الموضوعات والمضامین لهذه القصائد وتحلیلها اعتماداً علی المنهج الوصفی- التحلیلی حتی نقدّم للقارئ والمتلقّی إبداع الشاعر من حیث الموضوع فی نظم هذه القصائد وتقلیده کما نکشف نظره الشاعر إلی هذا النوع من الشعر الغنائی. ومن أبرز النتایج التی وصل البحث هو أن تعدد الأغراض فی القصیده الواحده یعد من أهمّ معالم التقلید عند ابن زیدون فی حبسیاته ولقد مزج الشاعر هذه القصائد بمشاهد الطبیعه ومناظرها بالتأثر من بئیه الأندلس وطبیعتها النضره وهذه هی من معالم الإبداع عنده حیث یمکن أن نقول بأنه لم یلقد شعراء الشرق فی نظم حبسیاته فحسب بل نجد أحیانا عنده شیئا من الإبداع.
فضاء المقهى فی الروایتین الفارسیه والعربیه؛ أحمد محمود وعبدالرحمن منیف نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال هشتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۲
90 - 70
حوزه های تخصصی:
تحاول هذه الدراسه إلقاء الضوء على فضاء المقهى فی روایات أحمد محمود وعبدالرحمن منیف. وإذا کان الفضاء بشکل عام محایثاً للعالم تنتظم فیه الکائنات والأشیاء والأفعال، ومن ثمّ معیاراً لقیاس الوعی والعلائق الوجودیه والاجتماعیه والثقافیه، فیتمیّز المقهى فی النصوص المدروسه بکونه "مختزلاً" لهذا التحایث والمعیاریه، وهذا ما یبرّر اختیاره لدراسه مقارنه تهدف إلى فتح نافذه للحوار بین المجتمعین الإیرانی والعربی بغیه ترسیخ قیم الانفتاح والتعایش والتعددیه، کما یبرر اختیار الکاتبین بوصفهما مهتماً بهذا الفضاء النصی، وکذلک مهتماً بتلک القیم التی تؤمن بها الدراسه. ویهتمّ الروائیان بالمقهى اهتماماً بالغاً، خاصه فی روایات "الجیران" (همسایه ها) و"قصه مدینه" (داستان یک شهر) و"الأرض المحروقه" (زمین سوخته) لأحمد محمود، وخماسیه "مدن الملح" وروایه "أرض السواد" لعبدالرحمن منیف. وتعتمد الدراسه إنجازات المدرستین الأمیرکیه، والسلافیه للدراسات المقارنه اللتین ترکِّزان على نقاط التشابه والاختلاف بین الأعمال الأدبیّه من ناحیه، وعلى العلاقه بین الأدب ومیادین المعرفه الأخرى من ناحیه أخرى. وقسّمنا الدراسه إلى: 1) موقع المقهى ودوره النصّی. 2) المقهى والتراث. 3) المقهى والتاریخ. وقد تراءى لنا من خلال الدراسه أنّ المقهى یضطلع بدور فنّی ومعرفیّ بامتیاز، إذ نستطیع القول بأنّه من أهمّ المکوّنات الروائیّه التی تساعد الکاتبین فی إیصال رسالتهما الجمالیّه والمعرفیّه إلى المتلّقی من خلال موقعه الطوبوغرافی أوّلاً و علاقته بالتراث والتاریخ.
نقد و تحلیل پی رفت در منظومه غنائی مجنون و لیلی امیر خسرو دهلوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
از مهم ترین نظریه های ادبی، نظریه ی ساختارگرایی (structuralism) است که به بررسی و تحلیل ساختارهای عام در نظام های معناداری همچون زبان، ادبیات، داستان، اسطوره و ... می پردازد. تحلیل ساختاری داستان و روایت از زیباترین تحلیل های ادبی در نقد ادبی معاصر به شمار می آید. مجنون و لیلی جزو متون کهنی محسوب می شود که در رده روایت های اسطوره ای به حساب می آید. بهترین تحلیل ساختاری مجنون و لیلی، با توجه به ساختار روایی آن که از داستان های حماسی و غنائی تشکیل شده است، روش ساختاری در تحلیل داستان های اسطوره ای است. در این مقاله که بخشی از یک پژوهش گسترده در پیوند با تحلیل ساختاری لیلی و مجنون است، تلاش شده چگونگی کاربرد پی رفت در این اثر ارزشمند بررسی شود. نخست لازم است هر داستان به یک پی رفت تقلیل یابد، به طوری که هر پی رفت چند کارکرد (حداکثر پنج) یا نقش ویژه را تشکیل دهد. کارکردهای درون هر پی رفت لازم است دربرگیرنده یک کنش روایی باشد و در پیشبرد توالی داستان (قصه) نقشی مهم ایفا کند. مهم ترین پی رفت های داستان لیلی و مجنون نیز عبارت است به مکتب رفتن لیلی و مجنون، عاشق شدن آن دو به هم، خواستگاری و مخالفت پدر لیلی، مرگ لیلی و مجنون، آرامش پس از مرگ لیلی و مجنون
صوره الخمره فی شعر مصطفی وهبی التّل (عرار) ومدی تأثّرها من رباعیات الخیام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال هشتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۱
86 - 63
حوزه های تخصصی:
یعتبر مصطفی وهبی التل المعروف ب "عرار" (1899–1949م) من أبرز شعراء الأردن. تأثَّر عرار أشدّ التاثّر بفلسفه الخیام فی رباعیاته وقد نسج الأشعار علی منواله. حتی أنّه یمکننا القول إنّ عملیه فهم واستیعاب مضامینه الشعریه تصعب وتعسر علی الأذهان دون الترکیز علی فلسفه الخیام واستیعاب شعره. لکنّ السؤال هنا هل تأثُّر عرار بالخیام ینحصر فی مضامینه الشعریه فقط أو أنّه یتجلّی فی صوره الشعریه أیضاً. بناءً علی هذا إنّ البحث یسعی إلی دراسه تحلیله مقارنه بین صور عرار والخیام الشعریه علی أساس المنهج الفنی حتّی یتعین مدی تأثره من الرباعیات أو إبداع الشاعر فیه ونظراً إلی أنّ موضوع الخمریات یعتبر من أهمّ المواضیع لدی الشاعرین، فإنّ البحث یتمحور علی دراسه صوره الخمره عندهما. والنتائج التی تمّ التوصل إلیها فی هذه المقاله تشیر إلی أنّ عرار لم یتأثّر بالصور الشعریه لدی الخیام بل لقد حاول فی معظم الأحیان أن تکون فلسفه الخیام مجرد مصدر إلهام تنفتح به صوره الشعریه.
تصویر خداوند در اندیشه اشو: وجوه افتراق تعالیم او با آموزه های مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۹
107 - 134
حوزه های تخصصی:
امروزه در حالی شاهد گسترش جریان های معناگرا در داخل کشور هستیم که فرهنگ ما دارای آثاری ارزشمند در حوزه معنویت و عرفان است. توجه روزافزون به معنویت، برخی از پژوهشگران را بر آن داشته است تا با اشاره به تعالیم جنبش های نوپدید معنوی، تنها به بیان وجوه تشابهات آن ها با آموزه های عرفان اسلامی بپردازند که این امر می تواند تبعات جدی به دنبال داشته باشد. این پژوهش با درنظرگرفتن این مسئله و با هدف نشان دادن وجوه افتراق تعالیم جریان های معناگرا با عرفان و معنویت اسلامی، تعالیم اشو را که بنیان گذار یکی از جنبش های نوپدید معنوی است مطالعه می کند و دیدگاه او را درباره وجود خداوند، امکان و راه های شناخت او که همواره از مهم ترین دغدغه های بشر بوده است، مشخص می سازد. همچنین تعالیم او در این حوزه را با آموزه های مولانا به عنوان یکی از نمایندگان راستین عرفان و معنویت اسلامی مقایسه می کند تا وجوه افتراق دیدگاه او را با دیدگاه عارفان مسلمان نشان دهد. نتایج این تحقیق، تفاوت بنیادین دیدگاه اشو و مولانا در این حوزه را آشکار می سازد. انسجام نداشتن دیدگاه او درباره وجود خداوند و نیز برداشت متفاوت او از مفاهیمی مانند عشق، آزادی و شناخت خویشتن به عنوان راه های شناخت خداوند در مقایسه با آموزه های مولانا مؤید این گفتار است. به نظر می رسد این امر از خاستگاه فکری متفاوت این دو صاحب نظر نشئت گرفته است؛ چرا که برخلاف اشو که آشکارا به انکار ادیان الهی می پردازد، اعتقادات مولانا ریشه در آموزه های دین اسلام دارد.