فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۶۱ تا ۲٬۴۸۰ مورد از کل ۱۶٬۳۹۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
واقعیت ها و شاخص ها نشان می دهد، جامعه ی امروز ما در معرض مخاطرات و تهدیدهای جدی در زمینه ی آسیب های اجتماعی قرار دارد. مهم ترین آسیب اجتماعی امروز ایران، بحران فروریزی اخلاق و اعتماد اجتماعی است؛ رواج و رسمیت یافتن دروغ در مناسبات فردی و اجتماعی، سوءظن، فردگرایی و تضعیف بنیان های اجتماع، تظاهر و قانون گریزی، رابطه گرایی، عوام زدگی و عوام فریبی، تملق و گزافه گویی و... نشانگر بحران اخلاقی و فقدان اعتماد در جامعه ی ماست (معین، 1387). خطرناک ترین رویداد انسانی، انحطاط اخلاق و شکسته شدن مرزهای اخلاقی است؛ بحرانی که پس از آن هیچ چیز به سلامت نخواهد ماند. دوری از اخلاق، سرآغاز جنگ، ستم و مصیبت است. بشر از دیرباز به این دانایی رسیده است که زندگی کردن براساس اخلاق، سبب تأمین سلامت روان، بهبود روابط اجتماعی و تعالی انسان می شود. اخلاق ازجمله مسایلی است که این روزها باتوجه به مشاهده ی بسیاری از بی اخلاقی ها و تبدیل ضدارزش ها به ارزش در حوزه های مختلف اجتماعی در جامعه، نیاز به واکاوی و تبیین دارد. یکی از مهم ترینِ این ناهنجاری ها گسترش ریاکاری است.
تحلیل کارکرد خنده در شاهنامه براساس نظریه باختین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲۵ (پیاپی ۸۰)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر این است که با رویکرد روایت شناسی باختینی یعنی منطق گفت وگویی به بررسی شاهنامه فردوسی بپردازد. منطق گفت وگویی نوعی روایت است که به بررسی روابط بین دیدگاه های مختلف ازطریق گفت وگو می پردازد و یگانه راه تعامل را گفت وگو می داند. منطق گفت وگویی با مفاهیمی نظیر «چندصدایی»، «دگرآوایی» و «کارناوال» تکمیل می شود. از لوازم ضروری زندگی کارناوالی خنده است؛ در شاهنامه به سه نوع «خنده» برمی خوریم که یک نوع آن به خنده ای که مدنظر باختین است نزدیک است و آن خنده ای است که مفهوم مسخره کردن و تحقیر را می رساند. انواع دیگر خنده عبارت اند از: «خنده» شادمانی و «خنده»ای که تمثیلی از طبیعت است. در فرجام نیز به تفاوت ها و شباهت های بین خنده کارناوالی و خنده شاهنامه پرداخته شده است، تا مطابقت نظریه منطق گفت وگویی با شاهنامه سنجیده شود. در این پژوهش تلاش شده تا واژه «خنده» و مشتقات آن با بهره گیری از روش تحلیلی توصیفی در شاهنامه بررسی و براساس نظریه منطق مکالمه باختین سنجیده شود و تفاوت ها و شباهت های آن با «خنده» کارناوالی باختین تبیین شود.
بررسی تطبیقی ژنر فانتزی در آلیس در سرزمین عجایب و هلی فسقلی در سرزمین غول ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان ادبیات داستانی ملل مختلف گاه آثاری یافت می شود که هم از نظر موضوع و درون مایه و هم از نظر ساختار و نحوه روایت، بسیار به یکدیگر شبیه اند. بی گمان آنچه در تعامل و گفت وگوی میان آثار ادبی کشورها می تواند اهمیتی بیشتر داشته باشد، آثاری هستند که در مسیر اقبال و توجه عام و خاص نقشی بنیادین در جریان سازی ادبی و همراهی با تحولات فکری و اجتماعی ملّت خویش دارند. جستار حاضر با هدف مقایسه و تطبیق ژانر فانتزی در دو اثر فوق العاده کودکانه آلیس در سرزمین عجایب، از لوئیس کارول، استاد دانشگاه آکسفورد و هلی فسقلی در سرزمین غول ها، از شکوه قاسم نیا تلاش دارد تا وجوه تشابه و تفاوت فانتزی در ایران و غرب را به نمایش بگذارد. روش تحقیق در پژوهش ِمذکور کتاب «درآمدی بر مطالعات ادبی تطبیقی» زیگبرت سالمُن پراوِر است. رویکرد دهگانه او در مطالعات تطبیقی کمک می کند تا بستر مناسبی برای شناخت بهتر ادبیات ملی و خارجی فراهم گردد. شالوده اصلی فانتزی در دو اثر مورد بحث، بر تخیل، جادو و قدرت های مافوق طبیعی به صور گوناگون بنا نهاده شده که ریشه در ادبیات پارادوکسیکال (متناقض نما)، اساطیر، ادبیات عامه، افسانه های کهن و قصّه های پریان دارد و به اقتضای پرسش های موجود زمانه معنا و مفهوم می یابد و اوضاع فکری و فرهنگی غالب را به نمایش می گذارد؛ با این نتیجه که در کتاب هلی فسقلی، فانتزی به نوعی بازنویسی ادبیات فولکلور و افسانه های کهن است؛ اما در کتابِ آلیس در سرزمین عجایب، برآمده از نگاهی آینده گرا و برساخته تخیل جمعی روح غربی برای پناه بردن به دنیای آرمانی و وهمی است.
سهراب و رستم ماثیو آرنولد: پیوندی میان شاهنامه و ایلیاد.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
می توان گفت که سهراب و رستم ماثیو آرنولد، در کلیّات متأثر از شاهنامه و در نحوه بیان، توصیفات، تشبیهات، سنن ادبی و حماسی، کاملاً تحت تأثیر ایلیاد است. آرنولد بسیاری از قسمت های اساسی داستان را از قبیل گم شدن رخش، عاشق شدن تهمینه، اسارت هجیر، درگیری رستم با کاوس، خواستن نوشدارو و... را حذف و بعضی از موارد را مانند نحوه کشته شدن سهراب، آگاهی رستم از جنسیت فرزند و... تغییر داده است و اگرچه در اکثر مواقع به پی رنگ و کلیّت داستان لطمه زده، در مواردی نیز کاستی های «رستم و سهراب» فردوسی را برطرف کرده است، با توجه به این که در دو داستان، بنا بر وجود حداکثر شباهت هاست، در این مقاله فقط به بعضی از اختلافات اشاره شده و بیشتر از هرچیز، به تأثرات ماثیو آرنولد از ایلیاد خواهیم پرداخت که از دید منتقدان پنهان مانده است.
مقاله به زبان فرانسه: بررسی ترجمه ی رمان « آن تابستان» اثر «ورونیک اولمی» بر اساس گرایش های «آنتوان برمن» (Les tendances d’Antoine Berman appliquées à la traduction du roman Cet été-là de Véronique Olmi)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، ترجمه ی رمان آن تابستاناثرورونیک اولمیمورد مطالعه قرار گرفته است؛ در واقع این مقاله به بررسی تفاوت های میان دو زبان می پردازد، تفاوت هایی که نمی توان از آن ها اجتناب کرد. تفاوت میان زبان مبدأ و زبان مقصد. نظریه های ترجمه شناختی ""آنتوان برمن""، در کتاب نقدی بر ترجمه ی دان ژان و گرایش های تخریبی وی در کتاب مهمان خانه، منابع اصلی این تحقیق هستند و بخش عمده ای از مطالعات حاضر بر اساس گرایش های تخریبی برمن و زیرمجموعه های آن صورت گرفته است.
بررسی ترجمه ی این کتاب نشان می دهد که گرایش های عقلایی سازی، شفاف سازی، اطنابو تفاخرگرایی بیش از دیگر گرایش ها به چشم می خورد و این بیانگر فاصله ی بین دو زبان است و درست همین شکاف میان زبان مبدأ و مقصد، متن ترجمه را از متن اصلی، متفاوت می گرداند. در نتیجه، هر چه تفاوت زبان مبدا از زبان مقصد بیشتر باشد، به همان نسبت، ترجمه ها متفاوت تر خواهد بود.
بررسی چندصدایی و چندزبان گونگی جهد و توکل ( مطالعه موردی دو داستان از مثنوی معنوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گفت وگوهای متعدد میان جهد و توکل در مثنوی معنوی اهمیت این مفاهیم را در نزد مولانا
نشان می دهد. نظریة چندصدایی باختین نیز بر پایة گفت گو استوار است. وی طرح اندیشه های
موافق و مخالف را در گونه های زبانی مناسب در صورت غالب نبودن یک صدا یا صدای
راوی چندصدایی می نامد. این نظریه می تواند معیاری مناسب برای رسیدن به رویکرد مولانا
به جهد و توکل باشد. در پژوهش حاضر، ایدئولوژی، جهان بینی و گونة زبانی شخصیت های
دو داستان از دفتر نخست و پنجم مثنوی معنوی بر پایة نظریة چندصدایی باختین بررسی شده
است. نتایج نشان می دهد در گفت وگوهای حاوی جهان بینی و ایدئولوژی، چندزبان گونگی
بی فروغ است، ولی در گفت وگوهایی که جهان بینی حضور و نقش ندارد، چندزبان گونگی
پررنگ است. راوی در گفت وگوها دخالت آشکار دارد و از دو داستان نتیجة یکسان می گیرد.
در پی فاصله گرفتن داستان از چندصدایی، صدای راوی غلبه می یابد: وی معتقد است، در
صورت نداشتن ثبات قدم و تقلیدی بودن توکل، بازگشت کننده به مقام فرودین (جهد) درخور
نابودی است
گونه شناسی فانتزی در دو داستان صمد بهرنگی (اولدوز و عروسک سخنگو- اولدوز و کلاغها)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فانتزی، از جمله گونه های ادبی است که در دو سدة اخیر پا به عرصة وجود گذاشته و مورد توجه نویسندگان کود ک و نوجوان قرار گرفته است. آنان با بهره گیری از فانتزی ، کودکان ونوجوانان را از طریق دگرگون ساختن واقعیت و برهم زدن قوانین جهان مادی، به شناخت عمیق تر واقعیت نزدیک تر می کنند. صمد بهرنگی از جمله نویسندگان عرصة کودک و نوجوان است که با استفاده از فانتزی، دنیای بزرگسالی را با کودکی آشتی داده است. فانتزی که اهمیت آن در داستان های بهرنگی اغلب نادیده گرفته شده است، پلی است که به واسطة آن مفاهیم پیچیدة زندگی به طرزی حسی تر و ملموس تر، آن چنان که برای کودکان مناسب تر است درک می شود، نویسنده با به کارگیری فانتزی، امکان می یابد مفاهیمی را که برخوردار از قابلیت تأثیرگذاری عاطفی افزون تری است انتقال دهد و جنبه هایی از واقعیت را که خود می خواهد، برجسته تر کند و یا نادیده بگذارد. در این مقاله دو داستان برجستة وی، ""اولدوز و کلاغ ها"" و ""اولدوز و عروسک سخنگو"" که پیوندی معنایی و ساختاری با همدیگر دارند، انتخاب و مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته اند. این پژوهش درصدد پاسخ گویی به چگونگی تجلی هنر فانتزی سازی در آثار بهرنگی است و نیز سعی بر آن دارد تا ضمن تبیین ابعاد و رویکرد خلاقانة او به فانتزی، اهداف نویسنده را از به کارگیری این فن و جلوه ها و نمودهای متنوع آن در خلق داستان، با وضوح بیشتری نشان دهد.
دموکراسی ادبی: مفهوم مرکزی دیباچه «یکی بود یکی نبود» جمالزاده (با نقدی بر تاریخنگاری ادبیات داستانی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مجموعه داستان کوتاه «یکی بود یکی نبود» نوشته محمد علی جمالزاده را سرآغاز داستان کوتاه مدرن فارسی دانسته اند. گذشته از داستان ها و طرح های این مجموعه که از نخستین کوشش ها در عرصه داستان کوتاه نویسی فارسی به حساب می آید، «دیباچه» این کتاب در مطالعات ادبی فارسی و در نظریه انتقادی، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. جمالزاده، به عنوان پدر داستان کوتاه فارسی، در این دیباچه به دنبال نوعی قانونگذاری ادبی بوده و کوشیده است با نگاهی تطبیقی و آینده نگر مهم ترین مسائل ادبی عصر خود را به بحث بگذارد. یکی از مفاهیم مرکزی مطرح شده در این دیباچه، مفهوم بنیادی «دموکراسی ادبی» است. با بررسی ریزمفهوم ها و استعاره های مطرح شده در این دیباچه، می توان این مفهوم مرکزی را تحلیل و صورت بندی و مولفه های پشتیبان و برسازنده آن را بررسی کرد و نشان داد تا چه اندازه طرح این مفهوم مرکزی برای بررسی تاریخنگاری ادبیات معاصر فارسی ضرور است.
عقل و جایگاه آن در فلسفه هگل و اندیشه مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دهم بهار ۱۳۹۵ شماره ۳۷
169 - 191
حوزه های تخصصی:
«عقل» قوه ای است که از دیرباز فیلسوفان، عارفان و اندیشمندان در شناخت و درک ماهیت آن کوشیده اند. این جستار کوشیده است به شیوه ای تحلیلی- مقایسه ای به بررسی جایگاه عقل در فلسفه هگل و اندیشه مولانا بپردازد. هدف در این کار تبیین دیدگاه ها و یافتن وجوه اشتراک و افتراق آن ها در خصوص عقل کلی و چگونگی برقراری ارتباط انسان با طبیعت و خدا و سیر دیالکتیک در رسیدن به نامتناهی است. هگل در مباحث فلسفی خود به طور گسترده به مفاهیم کاربردی عقل پرداخته است. به عقیده او عقل نزدیک ترین پیوند را با حیات دارد؛ چراکه عقل در وجود انسان، یک بخش در کنار سایر بخش ها نیست بلکه عنصری است که در همه بخش ها سریان دارد. مولوی هم به توانایی ها و ضعف های عقل در جای جای «مثنوی» اشاره کرده است و مرز بین عقل ممدوح و ایمانی و عقل مذموم و دنیوی را مشخص کرده است.
بررسی و تحلیل تطبیقی مضامین زهد در دیوان منسوب به امام حسین(ع) و دیوان حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دهم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴۰
97 - 112
حوزه های تخصصی:
امام حسین(ع) سرور زاهدان و یکی از بزرگ ترین شخصیت های دینی است که اشعارش از جهت محتوایی بسیار ارزشمند بوده و بیش تر مضامین زهدیات ایشان، در دیوان حافظ نیز به چشم می خورد. از جمله این مضامین نکوهش دنیا و دنیاپرستی، پرهیز از ثروت اندوزی، نکوهش غرور، مرگ اندیشی، دوری از فساد و گناه، خضوع و افتادگی، توبه، قناعت و سرکوب هوای نفس است. گفتنی است که زهدیات امام(ع) و حافظ ، زبانی ساده داشته و ممتاز به ویژگی هایی چون کاربرد الفاظ و مضامین قرآنی، الفاظ ساده و روان و موسیقی دلنشین است. امام(ع) در اشعارشان کم تر از صور خیال بهره برده اند اما این تصاویر بیانی در شعر حافظ به وفور مشاهده می شود. بنابراین به خاطر ارزش محتوایی اشعار امام(ع) و حضور مضامین زاهدانه ایشان در دیوان حافظ و عدم تحقیق در این خصوص، این پژوهش، تلاش می کند که با روش توصیفی- تحلیلی، مضامین زهدیات ایشان را در دیوان حافظ مورد بررسی قرار دهد.
حسام الدین چلبی: مرید مرادپرور بررسی نوع رابطة حسام الدین چلبی و تأثیر شخصیت او بر سیر رشد مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مولانا در سیر رشد خود همواره یار و همدمی در کنار خود داشته است. هریک از این همدمان، نقش خاص و متفاوتی در تعالی و تربیت او داشته اند. در مثنوی، نقش حسام الدین، آخرین همراه مولانا، با ستایش های اغراق آمیز مولوی همراه می شود؛ به همین سبب شناخت چگونگی نقش چلبی در ارتقای روحی مولوی دشواری هایی دارد. در این مقاله با توجه به آثار مولانا و زندگی نامه های او، می توان دریافت که حسام الدین با قابلیت های فردی خود، توانسته است مولانا را از سطح عارفی اهل وجد و سکر به مقام شیخ و مرادی کامل برساند.
عشق و مصائب آن از نگاه مولوی
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین موضوع هایی که عارفان توجه ویژه ای به آن داشته اند«عشق» است. آنان عشق را جان و اساس عالم می دانند که به واسطة آن، همة موجودات از جماد و نبات گرفته تا انسان، درتکاپو و حرکت هستند.مولاناجلال الدین بلخی یکی از بزرگ ترین عارفانی است که «عشق» در آثار ونوشته هایش نقش محوری دارد. «اهمیت عشق»، «عشق در موجودات»، «عشق مجازی پلی است برای رسیدن به عشق حقیقی»، «عفت و پاکدامنی در عشق»، «تقارن عشق باسختی و بلا»و «فناء فی الله» از جمله موضوع هایی است که این عارف بزرگ بدانها پرداخته است.در این جستار برآنیم، تا پس از بیان مقدمه ای دربارة «عشق»، دیدگاه مولانا را در خصوص این موضوع بررسی کنیم.
بررسی مفهوم «اندوه» در شعر سهراب سپهری و تطبیق آن با آموزه ها ی عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصطلاح و گسترة معنای «اندوه» در عرفان اسلامی ایرانی، از جایگاهی رفیع برخوردار است و از میان آثار شاعران معاصر، در شعر سهراب سپهری نمود و جلوه بیشتری یافته و بسیار پربسامد است. آشکار است که اندیشه عرفانیِ سهراب در سروده هایش، او را از دیگر معاصرانش کاملاً متمایز می کند؛ لیکن یافتن مشرب و منشأ دیدگاه های عرفانی او به دشواری قابل درک و دست یابی است. در این جُستار، معنا و مفهوم «اندوه» در شعر سهراب با دیدگاه ها و آموزه های عرفان اسلامی، مطابقت و بررسی شده است. یافته های این پژوهشِ توصیفی تحلیلی که بر اساس رویکردِ ادبیّات تطبیقی و مطالعات میان رشته ای تدوین گردیده است، گواه آن است که به دو دلیل، عدمِ مطابقتِ کاملِ مفهومِ «اندوه» در شعر سهراب با عرفان اسلامی ثابت شد؛ نخست اینکه در عرفان اصیل، «فاصله» وجود ندارد و بر «وصل» تأکید می شود، در صورتی که در شعر سهراب، تأکید بر وجود فاصله است. دو دیگر این که دست یابی به «حقیقت اصیل» در شعر سهراب، ناممکن و محال است، در حالی که در عرفان اسلامی این چنین نیست.
نظریه و نقد ادبیات کودک به روایت کتاب ماه کودک و نوجوان (1376 1380)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی نظریه ها و نقدهای منتشر شده در نشریات نظری و تخصصی ادبیات کودک، می تواند در روشن شدن مسیر حرکت ادبیات کودک و تبیین نقاط قوت و ضعف جریان نقد و نظریه پردازی آن نقش مهمی داشته باشد. در این پژوهش کوشش شده تا با بررسی مقاله های تألیفی و ترجمه و نقد های شعر و داستان منتشر شده در ماهنامه ی کتاب ماه کودک و نوجوان(سال 1376 تا 1380) به نمایی کلی از وضعیت نظریه و نقد عملی ادبیات کودک، در آن سال ها دست یافت. براساس نتایج حاصل، بازنویسی، بازآفرینی و ادبیات عامیانه بیشترین موضوعات مطرح شده در مقاله های تألیفی است که می تواند نشان دهنده ی جایگاه و تأثیر ویژه ی ادبیات شفاهی و ادبیات کلاسیک در ادبیات کودک و نوجوان ما باشد. تنها پنج مقاله از مجموع مقاله های ترجمه ای به موضوعات نظری و نقد ادبیات کودکان اختصاص دارند و مقاله هایی تحلیلی به شمار می آیند . بازاری سرایی و ادبیات کودکانه نما، نقد صاحب اثر به جای نقد اثر وگاه لحن تند منتقد از موارد قابل توجه در جریان نقد شعر کودک هستند. در مجموع بیشترین رویکرد در بررسی شعر و داستان کودک و نوجوان، رویکردهای مختلف نقد سنتی بوده است. نقد ساختاری، جامعه شناختی، کهن الگویی و... از رویکردهای جدید نقد در بررسی داستان ها هستند. جریان داستان نویسی و نقد آن در این دوره در حال گذار از قالب ها و سبک های سنتی و شناخته شده ی پیشین به سبک ها و قالب های جدیدتر است. قالب طنز در این دوره کمتر مورد توجه منتقدان و نویسندگان بوده است.
بررسی تطبیقی وحدت وجود از دیدگاه جامی و شبستری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر به تطبیق وحدت وجود در اندیشه ابن عربی با آرای جامی و شبستری در این باره پرداخته است. ابن عربی، در نضج و کمال نظریه وحدت وجود بسیار تأثیرگذار بوده است. شبستری و جامی، در میان نویسندگان وشاعران ایرانی پس از سده هفتم وهشتم هجری، از جمله کسانی هستند که در انتقال اندیشه های او نقش مهمی ایفا کرده اند. هم صدا با ابن عربی، بیانگر این اندیشه شدند که در هستی، جز حق چیز دیگری وجود ندارد و هر آنچه به عنوان مظاهر کثرت مشاهده می شود، در واقع چیزی جز تجلی های گوناگون حضرت وجود، نیست. نتیجه پژوهش نشان می دهد که شبستری و جامی چون ابن عربی، حق را متجلی در جمیع اشیاء به تجلیات اسمایی می دانند و برای تبیین نظریه وحدت وجود، همچون ابن عربی، از ابزارهای بلاغی نظیر تمثیل «دریا و مظاهر آن»، «عدد»، «آینه و نور» و «تابش نور از پس آینه های رنگارنگ» بهره برده اند.
تحلیل تطبیقی فراقیه در اشعار عربی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دهم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳۹
27 - 43
حوزه های تخصصی:
با تطبیق فراقیه های فارسی و عربی می توان به وجوه مشترک آن ها، از لحاظ لفظ و مضمون، پی برد. شاعران فارسی زبان برخی مضامین شعری خود را از اشعار عربی قبل و بعد از اسلام، از جمله معلقات سبعه، قصاید متنبی و ... گرفته اند. در این مقاله ابتدا دو قصیده عربی، یکی معلقه امرؤالقیس ، مربوط به قبل از اسلام و دیگری قصیده برده بوصیری ، از اشعار دوره بعد از اسلام، تحلیل شده است؛ سپس با تحلیل معنایی چند قصیده و غزل فراقی فارسی، از شاعران ادوار مختلف، به مقایسه و تطبیق فراقیه های دو زبان و تأثیرپذیری آن ها از هم پرداخته شده است. با این مقایسه، می توان دریافت که بسامد برخی واژه ها و مضامین، در اشعار فراقی عربی و فارسی پرکاربردتر است. از آن جمله می توان به واژه ها و تصاویری چون یار، دیار، ساربان، محمل، شتر،کاروان، وادی، اشک، آه، منزل، گریه بر خرابه و ... اشاره کرد.
بازتاب رسالة تمثیلی قصه الغربة الغربیة و جغرافیای مثالی سهروردی در مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفاهیم جدایی از عالم علوی، غربت روح در قفس تن، و بازگشت به اصل در ادبیات عرفانی ایرانی- اسلامی، غالباً در آثار تمثیلی و با زبانی نمادین بیان شده است. یکی از مهم ترین این آثار رسالة کوتاه قصه الغربة الغربیة شیخ شهاب الدین سهروردی است. هدف ما در این مقاله این است که با روش توصیفی تحلیلی، مفهوم «غربت غربی» سهروردی در این رساله را که در قالب جغرافیای مثالی مطرح می شود، در مثنوی مولوی جست وجو کنیم و با توجه به تمثیل های شیخ اشراق، دریافت های تأویلی - عرفانی مولوی را طرح و تبیین نماییم و نشان دهیم که مشرق و مغرب مثالیِ سهرودی، ناکجاآباد و هورقلیای او و نیز اسیرشدن روح در چاه ظلمانی مغرب و طَیَران او که همان سیروسلوک به سوی مشرق عالم علوی است، در مثنوی چگونه نمود یافته است. از این طریق، به سرچشمه های مشترک این مفهوم، یعنی تأویل های قرآنی هر دو حکیم، دست می یابیم. شیخ اشراق و مولوی بلخی با تأویل قصص قرآنی و رموز این کتاب وحیانی توانسته اند نشان دهند که از طریق شهود، انسان می تواند هویّت نوری نفس را به دست آورد و در یابد که جایگاه اصلی وی این دنیا نیست و برای بازگشت به اصل باید به شهود و تجرید روی آورد.
بررسی هوش اجتماعی و مؤلّفه های آن در محتوای کتاب های فارسی(بخوانیم) دوره ی ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادوارد تورندایک نشان داد که انسان برای ایجاد یک رابطه ی اجتماعی مناسب و موفّق عمل کردن در زندگی اجتماعی به مجموعه مهارت هایی نیاز دارد که از هوش اجتماعی نشأت می گیرند. ذهن آماده ی کودکان بستری مناسب برای تقویت و کتاب های فارسی آن ها به دلیل زبان تأثیرگذاری که دارد بهترین ابزار برای انتقال و تقویت این نوع مهارت هاست. در این پژوهش محتوای شش کتاب فارسی بخوانیم دوره ی ابتدایی به شکل توصیفی و از نوع تحلیل محتوا مورد تحلیل قرار گرفتند. بدین منظور هر کدام از مؤلّفه های هوش اجتماعی (همدلی، ارائه ی راه حل های نوآورانه، نفوذ اجتماعی، اجتماع پذیری،مذاکره، گفت و گو و شنیدن فعّال) به صورت مجزّا در هر درس بررسی و تحلیل شد اما در نتیجه با تمام دقّت نظری که در انتخاب این متون شده، انعکاس مؤلفه های هوش اجتماعی در این شش کتاب به صورت برجسته مشاهده نشد و مواردی هم که ذکر شد، بدون پشتوانه ی مهارت های هوش اجتماعی است. با این همه بر طبق مؤلفه های هوش اجتماعی که در این پژوهش مطرح شد در 233 داستان کوتاه و بلند کتاب های مورد بررسی، 80 مورد از این مؤلفه ها قابل توجه هستند.
مقایسه ماجرای بهمن در شاهنامه فردوسی و بهمن و فرامرز لکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان بهمن، پسر اسفندیار، در شاهنامه فردوسی، با وجود استقلال ظاهری، روایتی مستقل شمرده نمی شود و درحقیقت، جزوی از روایت اصلی رستم و اسفندیار است. این داستان، به صورت مستقل، هم موضوع «بهمن نامه» سروده ایرانشاه بن ابی الخیر و هم دستمایه منظومه لکی بهمن و فرامرز سروده نوشاد ابوالوفایی، شاعر شهیر لکی سرا، در عصر صفوی قرار گرفته است. ماجرای بهمن در شاهنامه، داستانی مختصر است. در این داستان، پس از به پادشاهی نشستن بهمن، به کین جویی او از خاندان رستم پرداخته شده است. همچنین به برتخت نشستن بهمن، لشکرکشی او به سیستان (به کین اسفندیار)، اسارت زال و جنگ فرامرز نیز اشاره های مختصری شده است و درنهایت، به ازدواج بهمن با همای و مرگ او می انجامد. روایت لکی بهمن و فرامرز، تراژدی ای دردناک و جانبدارانه از مرگ مظلومانه فرامرز است. این منظومه، با شرح دلاوری های فرامرز شروع می شود، به شرح جنگ نابرابر بهمن با او می پردازد و پس از شرح مرگ سوزناک او، داستان انتقام آذربرزین را با بیانی زیبا و اثرگذار به تصویر می کشد. در این مقاله، بر آنیم تا وجوه اشتراک و اختلاف دو روایت را بررسی و مقایسه کنیم و میزان اثرپذیری نوشاد از فردوسی و نیز درجه استقلال او را نشان دهیم و سرانجام، ویژگی های خاص منظومه بهمن و فرامرز نوشاد را بنمایانیم. درمجموع، اختلافات بهمن و فرامرز لکی با روایت فردوسی در شاهنامه، به مراتب بیشتر از اشتراکات آن دو است. همچنین بهمن و فرامرز ویژگی های منحصر به فردی دارند.
سنجش و سازش عقل، نقل و عشق در هرم معرفتی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مولانا در اشعار غنایی مثنوی که حاصل تعامل سازنده و دوجانبه بنده با معبود است پارامترهایی در معرفت و وصال حق دخیل می داند. نغمه های عارفانه ی این اثر سترگ، حاصل قلبی سرشار از عشق و معرفت به خالق است. برای متحلی شدن به این درجه از محبت، ساز و کارهایی در مثنوی منعکس شده است. اولین ابزار لازم، عقل و برهان است؛ البته نه هر عقلی با هر کیفیتی. مولوی یکی از مهمترین کارکردهای عقل را فهم باورهای دینی و رفع تعارض و تناقض از مدعیات دینی می داند، تمام تعریف و تمجیدی که وی از جایگاه خرد و خردورزی به عمل می آورد به همین کارکرد عقل برمی گردد. رکن دوم این ماجرا عشق است. بدون غلبه و فوران محبت بنده به صانع –که حاصل معرفت عمیق است- طی مسیر وصال ممکن نیست. ضلع سوم آن سایه ی میمون قرآن و شرعیت است که شاخصه ی عرفان اسلامی و منبع ارتزاق معنویت است.در این پژوهش با روش تحلیلی-توصیفی به صورت مستدلّ به طراحی هندسه معرفت دینی مولوی پرداخته شده و به این نتیجه رسیده است که عقل، نقل و عشق و به عبارتی برهان، قرآن و عرفان اضلاع جداناشدنی مثلث و هرم معرفت دینی مولوی است.