فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۰۱ تا ۱٬۸۲۰ مورد از کل ۵٬۵۲۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
نگارش رئالیستی در ادبیات کلاسیک فارسی به اندازة شیوه های غیر واقعگرا مورد توجّه نبوده است. ادبیات اجتماعی و سیاسی مشروطه، ذهنیت مردم شهرهای بزرگ به ویژه پایتخت را از جانب آرمان های ماورائی به سوی زندگی زمینی و انسان مدار سوق داد و با پیدایش روزنامه ها، نثر فارسی به سوی سادگی و واقعیت نگاری حرکت کرد. روزنامه-نگاری تکوین نوشتار واقعگرا را شدت بخشید و توجه روزنامه نگاران ایرانی به واقعیت-های حاد اجتماعی، آن ها را به سوی نگارش داستان های اجتماعی در قالب پاورقی کشاند. بدین صورت رمان واقعگرا همزمان با شکل گیری طبقة بورژوای نوین دولتی در ایران پا به عرصه ادبیات نهاد. این مقاله زمینه های شکل گیری رمان رئالیستی فارسی از دوران مشروطه را بر اساس نگرش تاریخ ادبی نشان داده و روند حرکت زبان فارسی به سوی واقعگرایی و تولد داستان رئالیستی و تعامل و تداخل روزنامه نگاری با آن را دنبال می کند. اهمّ مطالب مورد بحث از این قرار است: گذار از رمان تاریخی به رمان اجتماعی، تحولات زبان و واقعیت اجتماعی، روزنامه نگاری و رئالیسم، پیشگامان رئالیسم فارسی، درونمایة غالب بر آثار رئالیستی، نقص رمان واقعگرای اولیه و ارزش جامعه شناختی رمان های رئالیستی.
بازنمایی جنسیت در رمان رازهای سرزمین من(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، رمان رازهای سرزمین من، از حیث نحوه ی بازنمایی شخصیت زنان در آن بررسی شده است. برای این منظور از روش های انتقادی تحلیل گفتمان جهت بررسی متن و نیز از نظریات سیمون دوبووار در باب جنسیت جهت تبیین یافته ها استفاده شده است. تحلیل رمان به این روش، نشان داده است که ویژگی های مهم نحوه ی خاص تصویر زنان در این رمان، یکی تغییر در جفت تقابلی زنانه است؛ به این معنا که دوگانه ی اثیری/ لکاته که هدایت آن را پررنگ کرده، در این جا به دوگانه ی مادر انقلابی/ «نشمه ی سلطنتی» بدل شده است؛ و دیگری، پررنگ کردن نقش سیاسی زنان در انقلاب، تأکید بر اهمیت حضور زنان و نیز اقتدار و روشن بینی و آزاداندیشی سیاسی آن هاست. در این جا ایدئولوژی مستتر در متن، مسئله ی زنان و ارزش داوری ها و پیش فرض های رایج در مورد آن ها را بدل به مسئله ای سیاسی و طبقاتی کرده است و همچنین بر خوانش نویسنده از تاریخ (موضوع اصلی رمان) اثر گذارده است. همچنین نشان داده ایم که استعاره ی سرزمین به مثابه مادر، به شکل ذهنیتی اسطوره ای بر متن حاکم است.
مقدمه کلیله و دمنه و باب برزویه طبیب؛ دریچه ای بر فرهگ و تربیت در ایران باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرایند اخلاقی شدن جامعه از نگاه سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیره و روش بزرگان دین از جمله پیامبر اکرم (ص) و امامان معصوم (ع) نشان می دهد که علاوه بر تثبیت اندیشة توحیدی، سوق مردم به سمت صفات پسندیده اخلاقی نیز همواره مد نظر آنان بوده است؛ به گونه ای که در باور ایشان، اخلاق به همراه باور توحیدی، دو رکن عمدة جامعة ایمانی به حساب می آید. اما به نظر می رسد پس از آنان، جامعة دینی از مسألة اخلاق غافل ماند. به همین دلیل، برخی از تربیت یافتگان تمدن اسلامی با آگاهی از این امر و با عنایت به فرجام ناخوشایند بی توجهی به ارزش های اخلاقی، در آثار خویش به تبیین عوامل تأثیرگذار بر رشد اخلاق پرداختند تا شاید بار دیگر، این رکن مغفول ماندة جامعة ایمانی احیا شود. در این پژوهش، به بررسی این عوامل تأثیرگذار با تکیه بر آرا و اندیشه های شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی پرداخته می شود. از دیدگاه وی، عواملی چون نگرش حداکثری به اخلاقی شدن فرد، تعمیق فرهنگ باید و نباید بر اخلاق، مصلحت اندیشی و منفعت طلبی و اخلاق گویان بی اخلاق، در نابودی ارزش های اخلاقی تأثیرگذار است.
غزل زاییده ی عشق و عشق زاییده ی جمال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر غنایی شعریست که احساسات و عواطف شخصی گوینده را بیان کند و اگر حاوی و اندیشههای مختلفی هم باشد، این معانی و اندیشه ها در خدمت بیان عواطف شاعر است. غزل بارزترین نوع شعر غنایی است که بر مدار عشق میگردد. خواه عاشقانه خواه عارفانه، عاطفه عشق را پیش از آن که جزو وجود شاعر و تجربه ی غالب حیات او شود، نمیتوان به گونه ای کاذب بر خود بست، به همین سبب صمیمیت عاطفی و غالباً حقیقی عشق بر زبان غزل تأثیر می گذارد و از آنجا که انسان موجودیست سرشار از عواطف متناقضی همچون عشق، نفرت و غم، شادی و یأس، امید و ترس، دلاوری و خشم و رحم و میل، ادب غنایی و غزل می تواند عرصهی بروز و ظهور این عواطف باشد. عشق نتیجهی جلوهی معشوق است و جلوه لازمهی ضروری حسن. جمال معشوق است که عاشق را شیفته می سازد یعنی زیبایی عشق آفرین است و جمال از عشق که زاییده ی آن است تفکیک ناپذیر است، عشق که نخستین فرزند جمال است با خود گرما و نیرویی را به همراه دارد که همه ی موجودات هستی را به حرکت در می آورد. این مقال بر آن است که پیوند بین غزل و عشق و همچنین عشق و جمال را به روش تحلیل متن مورد واکاوی و توصیف قرار دهد.
بررسی سرانجام جمشید، پادشاه اساطیری در مآخذ گوناگون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جمشید شخصیتی اسطوره ای است که به دلیل ارتکاب به گناهی که ماهیت آن دقیقاًًً مشخص نیست در بیشتر روایات ایرانی، قدرت، پادشاهی، فرّه و جاودانگی خویش را از دست می دهد، در جهان سرگردان و سرانجام بوسیله ضحاک دیو کشته می شود. در منابع آمده است که فرمانروایی جم عموماً دورانی به شمار می رفته که درآن سعادتی مطلق عاری از آمیختگی حکمفرما بوده است، اما این شکوه و قدرت جاوید بر اثر ارتکاب به گناه ناگهان از بین می رود و چهره درخشان جمشید که به عنوان یکی از بهترین پادشاهان اساطیری قلمداد شده بود، تاریک می گردد و دوران طلایی فرمانروایی اش به پایان می رسد. روایات به جا مانده از سرانجام او و علّت هبوطش تصویرهای بسیار متفاوتی از او ارائه می دهد. در یک روایت او و خاندانش یزدان پرست معرفی می شوند و در روایتهای دیگر پادشاهی کامجو و نافرمان؛ که گناه او دو گونه است: یکی خوردن و خوراندن گوشت و دیگری ادعای خدایی و سرکشی از بندگی اورمزد. در این مقاله سعی شده است تا گوشه های تاریک سرانجام این پادشاه آرمانی کهن بازسازی شود و روایتها در منابع گوناگون با یکدیگر مقایسه و بررسی شود و ریشه این تفاوتها به دست بیاید. همچنین این مسأله که آیا حقیقتاً جمشید مرتکب گناه شده است نیز به چالش کشیده شود و با کنار هم گذاشتن روایات منابع و نظرات گوناگون به بررسی آن پرداخته می شود
شخصیت پردازی در داستان شیخ صنعان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
عطار خالق حکایت های تمثیلی فراوانی است که در منطق الطیر و آثار دیگر او دیده می شود. حکایت شیخ صنعان یکی از داستان های زیبای تمثیلی است که حاوی مطالبی درباره ی سفر معنوی شیخی زاهد است که مریدان فراوانی زیر سایه او تربیت شده اند، اما خود دچار خود بینی است و برای فرار از این ورطه نیاز به آزمونی سخت دارد. شخصیت پردازی یکی از عناصر مهم داستان است که به روش های مختلفی انجام می شود. در این پژوهش با بررسی شخصیت های داستان شیخ صنعان مواردی از شخصیت پردازی مانند: نوع شخصیت ها از نظر ایستا و پویا، طریقه مستقیم و غیر مستقیم شخصیت پردازی و ویژگی های شخصیت ها مشخص شده است.
بررسی اشعار تعلیمی کودک و نوجوان در ادبیات معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاعران کودک و نوجوان ایران از میان انواع ادبی، بیشتر به ادبیات غنایی، تعلیمی و حماسی توجه کرده اند. از این رو نقش مایه های عاطفی همچون: مادر، پدر، معلم و…، در شعر کودک و نوجوان فراوان است. چندین منظومة حماسی نیز برای کودک و نوجوان سروده شده است؛ از جمله: منظومه ی آرش کمان گیر از سیاووش کسرایی و منظومة ظهر روز دهم از قیصر امین پور.
به دلیل اهمّیت زیاد مسألة تعلیم و تربیت، اشعار تعلیمی فراوانی نیز برای کودکان سروده شده است؛ به ویژه در دوران مشروطه که عصر توجه به تعلیم و تربیت کودکان است. نسیم شمال و ایرج میرزا در دورة مشروطه بیش از شاعران دیگر به تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان در اشعارشان پرداخته اند، امّا در دورة کنونی بیشتر شاعران کودک به این مسأله، توجه کرده اند.
مهم ترین موضوعات شعر کودک و نوجوان در دورة معاصر، شامل مسایل اخلاقی، اجتماعی، علمی و فرهنگی و پایداری و اصلی ترین درون مایه های اشعار تعلیمی، آموزش خداشناسی، احترام به پدر و مادر، تأکید بر دوستی و علم آموزی و… است. در این جستار، جنبه های گوناگون ادبیات تعلیمی و موضوعات اجتماعی شعر کودک و نوجوان با واکاوی و تحلیل مهم ترین اشعار کودکانه از دوره مشروطه تا امروز بررسی می شود.
لحن تعلیمی در دیوان حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دیوان حافظ، ادبیات تعلیمی و ادبیات غنایی به خوبی با هم پیوند خورده اند و نتیجة هم نشینی این دو نوع ادبی، به شکل گیری لحنی خاص در کلام حافظ منجر شده است. حافظ با زدن رنگ عاطفی به پند و اندرزهای کوتاه و فشرده اش، نوعی خاص از ادبیات تعلیمی را که دارای لحنی نرم و تأثیرگذار است، تقویت و برجسته کرد و با گنجاندن بایسته ها و نبایسته های اخلاقی در فرم غزل، راه های درست زندگی را در بیانی هنری و دلنشین به مخاطبانش نشان داده است. در این مقاله ضمن بیان اهمیت عنصر لحن در فهم و تفسیر دیوان حافظ، مؤلفه های کشف لحن تعلیمی در اشعار او معرفی می گردد و انواع لحن تعلیمی در غزلیاتش بررسی و تحلیل می شود. بررسی غزلیات حافظ در محور افقی و عمودی بر اساس روش توصیفی- تحلیلی نشان می دهد که حافظ از گونه های مختلف لحن در ابیات تعلیمی بهره برده است اما لحن او در برابر عموم مخاطبانش، اغلب غیرتحکمی و خیرخواهانه است. او بیشتر از طریق گزینش واژگان مناسب و دقت در نحوة چینش آن ها و هماهنگ کردن موسیقی کلام و بهره گیری از انواع تکرارها به ایجاد لحن تعلیمی مورد نظرش دست یافته است.
هویت ابهام آمیز نقال امیرارسلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقالی جزو پیشه هایی است که در ایران قدمتی دیرینه دارد. شماری از صاحبان این پیشه، در دربار شاهان فعالیت می کردند و با عناوینی نظیر سمرخوان، قصه خوان و نقال شناخته می شدند. در دربار شاهان قاجار، منصبی با عنوان نقال باشی وجود داشت. بعضی از نقالان درباری این عصر، ملقب به نقیب الممالک بوده اند. یکی از مشهورترین نقیب الممالک ها، نقال قصه امیرارسلان است. تا سال ها پس از انتشار مقدمه محمدجعفر محجوب بر کتاب امیرارسلان، محمدعلی نقیب الممالک به عنوان نقال این قصه شناخته می شد. در چند سال اخیر، عده ای از پژوهشگران حوزه ادبیات عامیانه، محمدعلی نقیب الممالک را شخصیتی موهوم و ناشناخته دانسته و میرزا احمد نقیب الممالک شیرازی را نقال قصه معرفی کرده اند. این مقاله سه محور عمده دارد؛ نگارنده در آغاز به معرفی میرزا احمد نقیب الممالک می پردازد؛ سپس با استناد به یکی از منابع معتبر عصر قاجار، محمدعلی نقیب الممالک را نیز به عنوان یکی از نقالان دربار ناصرالدین شاه معرفی می کند و سرانجام درباره اینکه احتمالاً کدام یک از این دو، نقال قصه بوده اند، حدس خود را بیان می کند.
طنز سیاسی - اجتماعی در اندیشه های عبید زاکانی و احمد مطر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقایسه اندیشه های عبید زاکانی، شاعر و نویسنده عصر مغول و احمد مطر، از شاعران معاصر عراق، در حوزه ادبیّات تطبیقی مکتب آمریکا قرار می گیرد. یکی از وجوه مشترک در آثار این دو هنرمند که بر اثر شرایط خفقان آور جامعه به وجود آمده، طنز سیاسی - اجتماعی است که هدف اصلی آن انتقاد از شرایط نابسامان جامعه و اصلاح آن است. از این روی، در حکایت های زاکانی و اشعار مطر، در کنار مضمون های متفاوت، مضامین طنزآمیز مشترکی چون نقد حاکم، قاضی، واعظ، تصریح به نام دشمنان، گسترش فساد، سرکوب شخصیّت های برجسته و اندیشمندان و گسترش فقر، قابل بررسی است.
عبید از هنر خاصّی در بیان سخنانش سود جسته که همین مسأله سبب گشته است معنای طنزهایش را تنها خردمندان دریابند؛ امّا زشت گویی او در برخی حکایت هایش، آثار او را به سوی هزل و یاوه کشانده و معنای حقیقی سخنانش را پنهان ساخته است. مطر با رعایت جانب ادب، توانسته حقایق تلخ روزگار خویش را آشکارتر سازد و برخلاف عبید، شعر خود را تنها برای مبارزه با حکومت به کار گیرد و حسّ مخالفت مردم بر ضد اوضاع نابسامان را بیشتر بر انگیزد؛ هرچند که خود از رسیدن به آینده ای درخشان ناامید است.
تحلیل جایگاه زن و شاه به عنوان نمادهایی از کهن نمونة «مرکز»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«مرکز» بهعنوان یک کهننمونه، از دیرباز زندگی فردی و اجتماعی بشر را سامان داده و هر گاه مورد غفلت و بی توجهی واقع شده، موجب گسستگی و پریشانی روانی گردیدهاست. این کهننمونه در حماسه های اسطوره ای نیز جایگاهی ویژه دارد؛ قهرمان داستان های حماسی، برای رسیدن به مرکز یا حفظ آن، همة نیرو و قوای خویش را صرف می کند تا به جایگاهی متعالی دست یابد و در اصطلاح روان شناسی ژرفا، به «فردیت» برسد. از جملة مهم ترین نمادهای مرکز در حماسه های اسطوره ای، می توان به زن و شاه اشاره کرد که بسیاری از اعمال پهلوانانة قهرمانِ حماسی بر گردِ آنان رخ می دهد. در این مقاله، به یاری روان شناسی ژرفا، به تحلیل این دو نماد می پردازیم.
مقایسه روایت های شفاهی و کتبی داستان بهمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث مهم در ادبیات شفاهی، مقایسة روایت های شفاهی یک متن با روایت های کتبی همان متن است. در این مقاله، روایت های شفاهی و کتبی داستان بهمن مقایسه شده اند. از میان روایت های کتبی، داستان بهمن در شاهنامة فردوسی، داستان بهمن در تاریخ ثعالبی و منظومة بهمن نامه سرودة ایرانشاه بن ابی الخیر و از میان روایت های شفاهی، شانزده روایت انتخاب شده است. نگارنده کوشیده است تفاوت زبان و نوع روایت را در روایت های شفاهی و کتبی این داستان نشان دهد. در این زمینه تاکنون هیچ مقاله ای منتشر نشده است؛ ازاین رو مقالة حاضر نخستین پژوهش دربارة این موضوع است.
نگاهی انتقادی به نوع ادبی حَماسه در ادبیات فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیا تشریح و تبیین نوع حماسی در ادبیّات فارسی سابقه ای داشته است؟ در تعریف کلیشه ای، مکرّر و نسبتاً غربی این نوع در ایران، کلیّت و پیکره ی میراث ادب فارسی مورد توجّه بوده است؟ نگرش های شاهکاراندیشانه و نخبه گرای پژوهندگان تا چه میزان در تعیین مختصّات مطلق و تغییرناپذیر نوع حماسی اثرگذار بوده است؟ در پی پاسخ بدین پرسش ها، جُستار حاضر در دو بخش کوشیده، نگاهی انتقادی به نوع حماسی فارسی داشته باشد. بخش نخستین مروری بر توصیف نوع ادبی و چگونگی تکوین این دانش در غرب داشته و به دنبال آن نظرات مؤثّر و متفاوت ناقدان این رویکرد مطرح شده است. برآیندهای این بخش ناظر بر کارکردهای تنظیم کننده، تأویل گرا و معناساز انواع، تغییر و دگرگونی گونه ها و تعلّق ذاتی و همیشگی آثار به انواع مادر در عین تحوّل صوری و معنایی آن هاست. در بخش پسین، ابتدا به تحلیل ماهیّت حماسه پرداخته و وجوه اشتراک و افتراق تعاریف موجود از این نوع نشان داده شده، سپس دیدگاه جلال خالقی مطلق نسبت به نوع حماسی معرّفی و بررسی شده است. در فرجام نیز با تکیه بر همین دیدگاه اخیر و نظریّه ی انواع ادبی معاصر، از دو منظر ماهیّت زبانی و تأثیر نگرش شاهکاراندیشی و نخبه گرایی، نوع حماسی در بوته ی نقد قرار گرفته است.
جلوه های عاشقان و مرگ آنان در شاهنامه فردوسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
سخن گفتن از عشق آن هم با آن دل انگیزی در نگاه اول، سهل و در چشم انداز دیگر کاری دشوار است «که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها». دشوارتر از آن رو که پدیده ای نفسانی است که تا تجربه نشود، درک آن مشکل است و مهرانگیز از آن رو که پاک ترین احساسات انسانی است. در اهمیتش باید گفت که عشق نیز حماسه ای است که لطافت آن در منش و روح پهلوان تبلور می یابد. در این میان، شاهنامه کتابی است که از زندگی حرف می زند، بنابراین هرچه در زندگی هست، در این کتاب هم هست، از جمله عشق. در شاهنامه با عشق، به طور طبیعی روبرو هستیم؛ با مشارکت جسم و جان، هر جا زنی است و مردی، در آن غریزه ذاتی انسان تلطیف شده و با تمدّن آراسته گردیده و برجسته ترین نمونه آن در بخش پهلوانی شاهنامه، دلدادگی زال و رودابه است. مقاله حاضر با روش توصیفی- تحلیلی، به معرفی عاشقان و مرگ آنان در شاهنامه و همچنین به بیان سختی ها و مشکلات پیش روی آنان پرداخته است.
مقایسه شخصیت پردازی در لیلی و مجنون نظامی با رومئووژولیت و آنتونی و کلئوپاترا اثر شکسپیر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال سوم بهار ۱۳۹۲ شماره ۶
35 - 48
حوزه های تخصصی:
این تحقیق به مقایسه جنبه های شخصیت پردازی و شباهت های محتوایی لیلی و مجنون نظامی، رومئو و ژولیت و آنتونی و کلئوپاترا شکسپیر می پردازد که البته در اثنای این تطبیق، به دیگر جنبه های ادبی آن ها توجه شده است. حاصل پژوهش این که نظامی شاعر قرن ششم هجری و شکسپیر شاعر و نمایشنامه نویس انگلیس در قرن پانزدهم میلادی، نقاط مشترک حسی و حکمی زیادی در آثارشان مشاهده می شود، نظیر قائل بودن به نیکی ها و جریان داشتن عشق در شریان زندگی بشر و آرزوی داشتن جهانی بهتر به دور از خیانت، استبداد، حسد و کینه ورزی. البته هر یک از این شاعران در زمینه هایی بر دیگری پیشی گرفته اند، اما به هر ترتیب، هر دو شاعر تقریباً در یک افق نزدیک به هم به جهان و انسان های اطراف خود نگریسته و خواهان ترسیم و رسیدن به آرمان شهر یا مدینه فاضله در آثار خود بوده اند.
بررسی تطبیقی تئاتر ارسطویی و روایی با استناد به نمایشنامه های ادیپ شهریار اثر سوفکلس و ننه دلاور و فرزندانش اثر برشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با استناد به نمایشنامه های ادیپ شهریار اثرسوفکلس و ننه دلاور و فرزندانش اثر «برتولت برشت»، به کمک مثالهای متعدد از دو اثر مذکور، به مقایسه تحلیلی اصول تئاترارسطویی و روایی می پردازد. مبانی تئاتر ارسطویی برگرفته از اثر فن شعر ارسطو است که تا قرن هجدهم میلادی تنها روش حاکم در ادبیات نمایشی محسوب می شده است. هدف این شیوه نمایشنامه نویسی، تزکیة احساس است که به وسیله استغراق، حس همدردی و ترس در تماشاگر ایجاد می شود . وجود «وحدت سه گانه»، «اوج نمایشنامه» و «پریپتی» (بازشناخت) و «لحظه اولین و آخرین هیجان در نمایش»، از دیگر اصول برجسته این نوع تئاتر محسوب می شود. مبانی تئاتر روایی بر نظرهای برتولت برشت درزمینه نمایشنامهنویسی نوین و غیرارسطویی استوار است. برشت، معتقد است که باید به اتفاقات روزمره و بدیهیات بهوسیله بیگانه سازی، غرابت بخشید تا آن ها بازشناخته شوند و زمینه های نقد و داوری در بیننده ایجاد شود. ازجملة این فنون بیگانه سازی عبارت اند از: دوگانگی نقش بازیگر نمایش؛ ناسازی در فکر و عمل بازیگر؛ جهش زمانی؛ قطع روند داستان به وسیله موسیقی؛ صحنهآرایی با نورزیاد؛ صحنه نیمة خالی با پرده نیمهباز؛ وجود عناوین در ابتدای هرصحنه و نصب تابلوها با عناوینی که تماشاگررا از توهم برهاند که در نمایشنامه ننه دلاور و فرزندانش استفاده شده است.