فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۸۱ تا ۱٬۴۰۰ مورد از کل ۵٬۵۲۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
علی نامه، منظومه ای رزمی- مذهبی است که شاعری با نام یا تخلّص ربیع در قرن پنجم هجری، به تقلید از شاهنامة فردوسی، سروده است و موضوع آن مناقب و مغازی علی بن ابی طالب است. یکی از ویژگی های اشعار حماسی، تأکید بر برخی از تصاویر و صحنه هاست که سبب حماسی تر شدن فضای شعر می شود. تأکید، گاهی به صورت «تکرارِ» عناصرِ سازنده شعر صورت می گیرد که موجب برجسته شدن تصاویر می شود. این هنرسازه، سهمی جالب توجّه در تأثیر زبان اثر بر خواننده دارد. در این جستار پس از طرح جنبه های زیباشناختی «تکرار»، عناصر سازندة شعر، واکاوی شده و پس از استخراج، به ذکر نمونه هایی از آن ها پرداخته شده است. پرکاربردترین عنصر تکرار به ترتیب واژه، واج، مصراع، جمله، واژگان ترکیبی، مضمون، بیت و هجا را شامل می شود.
آهنگ شناسی شعر فارسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال پنجم بهار ۱۳۹۴ شماره ۱۴
19 - 28
حوزه های تخصصی:
نگارنده این سطور در این مقاله قصد دارد پس از بیان مقدمه ای در آهنگ شناسی شعر فارسی و ذکر نکاتی چند در تاریخ علم عروض، به اصل و معیار وزن در شعر فارسی بپردازد. به همین منظور به کمک نت نگاری ابیات به این نتیجه رسیده است که علت آهنگین بودن مصراع و بیت، تکرار میزان های موسیقایی است. در ادامه مقاله به ذکر برخی انحرافات وزنی در شعر فارسی پرداخته شده است.
تحلیل و مقایسه ویژگی های مکتب رمانتیسم در اشعار سهراب سپهری، اخوان ثالث و فروغ فرخزاد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال پنجم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۱۵
97 - 120
حوزه های تخصصی:
شکل گیری مکتب رمانتیسم در اواخر قرن هیجدهم و اوایل قرن نوزدهم اتّفاق افتاد که نیازهای بشری از جمله نیازهای اجتماعی، فردی و معنوی مسبّب به وجود آمدن مکتبی با نام مکتب رمانتیسم شد و این نهضتی بود که بر علیه مکتب کلاسیسیسم قد علم کرد. در این پژوهش که با روش تحلیلی- توصیفی از طریق اسناد کتابخانه ای انجام شده است با نگاهی بر مکتب رمانتیسم در ادبیّات غرب و همچنین تأثیر آن بر ادبیّات معاصر ایران، کوشش شده است اشعار رمانتیک سه شاعر معاصر ایران، سهراب سپهری(1359 1307)، مهدی اخوان ثالث(1369 1307) و فروغ فرخزاد(1313 - 1345) از جنبه رمانتیسم و تأثیرگذاری این مکتب بر اشعار شاعران مذکور تحلیل و مقایسه گردد. با مطالعه و بررسی اشعار شاعران مذکور این نتیجه به دست آمد که از میان ویژگی های شعر رمانتیک، طبیعت، تنهایی عرفانی و امید به آینده روشن و خوش بینی در شعر سپهری، در شعر اخوان ثالث، یأس و ناامیدی، عشق به مردم و اعتراض به ناهنجاری های جامعه و در نهایت در شعر فروغ فرخزاد، عشق زمینی، مرگ و تنهایی به واسطه درد و رنج زندگی جلوه بیشتری دارد.
مظاهر المقاومة فی شعر ابن القیسرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یعتبر أدب المقاومة أدب الوعی والحثّ علی تجاوز الأزمات الشعبیة والحروب والقهر ویحاول لاستنهاض الهمم للجهاد والوعی بالذّات والهویّة ویتناول موضوعات البطولة فی مواجهة العدوان والظلم والاحتلال. تختلف آلیات المقاومة فی العصور المختلفة عند الأدباء فمنهم من یتّخذ القصة أو الروایة أداة للدعوة إلی المقاومة ومنهم من یتّخذ الشعر وسیلة للحثّ علی الدفاع. ولما کان الشعر أکثر انتشارا وتأثیرا فی إثارة الهمم نلاحظ أنّه قد شغل حیّزا واسعا فی موسوعة أدب المقاومة. کان للغزو الصلیبی أثره الواسع فی الحیاة الاجتماعیّة ومنه فی الشعر حیث بدأ نفر غیر قلیل من الشعراء یجرّدون لسانهم للذود عن حمی الإسلام وتحمیس الحکام وجندهم لمواجهة العدوان الصلیبی. من الشعراء الذین برزوا فی بدء هذا الغزو وحملوا سلاح الشعر ضد العدو الصلیبی هو ابن القیسرانی(478-548ق) الذی عمل علی بعث الحمیة فی قلوب المسلمین وسلاطینهم خاصة نور الدین الزنکی لاستعادة بلاد المسلمین. ومن أهمّ مظاهر المقاومة فی شعره الدعوة إلی النضال والتحریض علی مواصلة الجهاد وتمجید الأبطال وتصویر ظلم المعتدین. تبدو هذه العناصر فی تضاعیف قصائده فی مختلف الأغراض الشعریة کالمدح والهجو ووصف المعارک.
اعتمدنا فی هذه الدراسة علی المنهج الوصفی- التحلیلی وهدفنا إلی إبراز مظاهر المقاومة و بیان خصائصها لدی ابن القیسرانی و ذکر المعانی التی اعتمد علیها الشاعر لإذکاء روح الجهاد و المقاومة فی صفوف المسلمین و خلصنا إلی أن الشاعر استوحی من الدین والوطن باعتبارهما الباعثین الأساسین لرفع المعنویّات وإثارة النخوة الدینیّة والغیرة القومیّة لدی المسلمین واستدعی رموزا تراثیة لیحمّس الجنود المسلمین ویحرّضهم علی الدفاع عن حیاض الدولة الإسلامیة وحدودها.
بررسی زبان نگاه در شعر فارسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
زبان نگاه، زبانی رمزی و اشاره ای میان انسان هاست که در شرایط مختلف، با حرکات و سکنات چشم، با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند. چشم ها، بهترین دریچه قلب افراد هستند؛ چون به کمک آن ها، می توان بسیاری از مفاهیم و احساساتی را که هیچ گاه نمی توان با زبان، آن ها را به درستی منتقل کرد، به طرف مقابل انتقال داد. در دنیای شاعران، ارتباط عاشقان واقعی در بیشتر مواقع با همین زبان صورت می گیرد. در واقع، با اشتعال شعله عشق در دل آن ها، زبان گفتار، قدرت خود را در گویایی، به چشم ها می دهد. ارتباط عمیق والدین با فرزندان نیز اغلب از طریق ارتباط چشمی صورت می گیرد. هم چنین افراد ناشنوا که از نعمت زبان گفتار محروم هستند، می توانند در کنار استفاده از انگشتان برای تفهیم منظور خود به دیگران، از زبان نگاه نیز یاری بگیرند. در واقع، زبان نگاه می تواند زبان بی زبانی آن ها باشد و موجب تسهیل ارتباط با افراد عادی جامعه گردد. این مقاله به بررسی و تبیین اهمّیّت زبان نگاه، در روابط مختلف اجتماعی و همچنین دلایل برتری آن بر زبان گفتار می پردازد. گفتنی است که این بررسی، بیشتر بر مبنای متون نظم فارسی صورت گرفته است.
تجلی مدرنیسم در آثار داستانی جبرا ابراهیم جبرا (با تکیه بر رمان های السفینه و البحث عن ولید مسعود)
حوزه های تخصصی:
مدرنیسم به تغییرات فرهنگی و زیبایی شناختی در حوزه هنر و ادبیات پس از جنگ جهانی اول اطلاق می شود و پاسخی به حس در هم ریختگی اجتماعی زمان خود است. در این دوره شیوه های هنری دچار تغییر و تحول اساسی شد. بر این اساس نویسندگان در مقاله حاضر به بیان ویژگی های شاخص مدرنیسم در آثار داستانی جبرا پرداخته اند. او نویسنده متعهد و معاصر فلسطینی است که برای بیان حقایق تلخ سرزمین اشغالی و نیز بیگانگی انسان فلسطینی با خود و جهان پیرامونش از رویکردهای نوین داستان پردازی و مکتب ادبی مدرنیسم بهره می گیرد و در قالبی جدید به بیان واقعیت ها می پردازد. نویسندگان در این پژوهش که به روش تحلیلی – توصیفی تدوین شده است، در صدد پاسخ گویی به این سؤال بوده اند که تحولات شکل ادبی مدرن چه تأثیری در خلق رمان های جبرا داشته است؟ فرضیه پژوهش بر این مدعا استوار است که او با تأثیرپذیری از گرایش های مدرنیسم توانسته از شیوه های بیان سنتی فاصله بگیرد و متدهای نوینی را در ابعاد مختلف رمان نویسی بیافریند. از نتایج این جستار می توان به حض ور مؤلف ه هایی چون چندآوایی بودن رمان، زمان گسسته و ذهنی، جریان سیال ذهن و عدم قطعیت در داستان های مدرن جبرا اشاره کرد.
مقایسه تحلیلی هجو در شعر سنایی غزنوی، جمال الدین عبدالرزاق اصفهانی و خاقانی شروانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هجو از فروع ادبیات غنایی به شمار می رود و مانند هر گونه ادبی دیگر دارای ویژگی هایی است که آن را از گونه های دیگر جدا می کند. پژوهش حاضر در حوزه ادبیات غنایی و با هدف مقایسه تحلیلی هجو در شعر سنایی غزنوی، جمال الدین عبدالرزاق اصفهانی و خاقانی شروانی که از شاعران بزرگ سده ششم هجری و سبک سلجوقی هستند، صورت گرفته است. در این پژوهش، به شیوه کاربرد اوزان عروضی، موسیقی، ایدئولوژی و واژگان گزیده شامل استفاده از نام های جانوران در هجو، استفاده از ساخت مصغر، به کارگیری واژه های تابو و نیز هجوهای پنهان و آشکار شخصی و اجتماعی در شعر این سه شاعر پرداخته شده است. نتایج به دست آمده بیانگر آن است که زبان خاقانی و جمال الدین در هجو از سنایی عفیف ترست، اگر چه زبان هجو در سنایی و خاقانی نسبت به جمال الدین، تندتر، گزنده تر و هتاک تر است، اما استوار و زیبا بیان شده و قدرت آن ها را بر قلمرو الفاظ و تعبیرات شاعرانه به حد کمال نشان می دهد.
بررسی صفات و خویشکاری های دیوان در مجموعه روایات فردوسی نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فردوسی نامه مجموعه ای از روایات شفاهی/مردمی از شاهنامه است که سال ها پیش به همّت سیّد ابوالقاسم انجوی شیرازی در سه مجلّد گردآوری شد. این مجموعه دربردارنده روایاتی درباره قهرمانان شاهنامه و دیگر متون پهلوانی ایران است که در میان توده مردم رواج داشته است. اگرچه ساختار داستان های فردوسی نامه اغلب بر پایه متون منظوم حماسی ایران است، شماری باورها و دیدگاه های عامیانه مردم نیز در آن نفوذ کرده و گاهی ساختار یک روایت، آن چنان دگرگون گشته است که تشخیص آن از خاستگاه و هسته اصلی آن دشوار است. متاسّفانه این مجموعه ارزشمند تا کنون کمتر مورد توجّه پژوهشگران قرار گرفته و درباره ساختار روایات و نیز هسته اصلی آن تحقیق مستقلی انجام نشده است؛ حال آن که بسیاری از روایات این کتاب، از منظرهایی مانند فولکلورشناسی، اسطوره شناسی، جامعه شناسی و برخی علوم مرتبط به آن حایز اهمیت است. یکی از بن مایه های اساطیری پربسامد این کتاب، حضور پررنگ و چشمگیر دیوان است. در این مجموعه، اغلب هریک از دیوان با ویژگی های منحصر به فردی ظاهر می شوند و هریک دارای خویشکاری های مهمّی هستند. در این مقاله صفات و خویشکاری های این دیوان را بررسی می کنیم.
انحلال هویت مداح در هویت ممدوح: مطالعه ای بر پایه اشعار مدحی فرخی در دستگاه غزنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در شعر مدحی، بر اثر آنچه
منفعت مداح ایجاب می کند، هویت مداح در برابر هویت ممدوح رنگ می بازد و پسند و
ناپسندهای مداح توسط ممدوح تعیین می شود. چنان که «ممدوحان در سایه» دیگر نیز تحت تأثیر خواست و اراده
ممدوح اصلی در معرض مدح یا ذم قرار می گیرند. در این نوشتار، رابطه مداح و ممدوح و
انحلال هویت مداح در «من» ممدوح بررسی شده و نمونه ای
تاریخی در این زمینه واکاوی شده است. نمونه ای
از انحلال هویت مداح در هویت ممدوح را می توان در دوران حضور طولانی فرخی سیستانی
در دربار غزنویان دید؛ دورانی که سلطان محمود بر دربار غزنین حکومت می کرد و در
سایه ارتشی نیرومند، فتوحاتی پرشمار به کارنامه سلطنت خود افزود. فرخی در این
دوران علاوه بر سلطان، «دیگران»ی
را نیز مدح می کرد که روابط ادبی اش با آنان تابعی از اراده سیاسی و خواست سلطان
بود. نمونه ای از این نوع رابطه در برخورد فرخی با چرخه وزیران دولت غزنوی بررسی
شده است. چرخه مورد نظر، عزل احمد حسن میمندی از صدارت سلطان، به وزارت رسیدن حسنک
و جابه جایی مجدد حسنک با صدارت دوباره احمد حسن است. فرخی در مدح این «ممدوحان
در سایه»، از خود اختیار و هویتی ندارد و بر اساس
اختیار «ممدوح اصلی»
سخن می گوید
مقایسه شگردهای طنزپردازی «ابوالقاسم پاینده» با «جلال آل احمد»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طنز گونه ای از ادبیات
غنایی است که به قصد اصلاح نابسامانی ها، معایب و نقایص جامعه خویش را به تصویر می کشد
و مورد انتقاد قرار می دهد. از این جهت است که مؤثرترین نوع نقد محسوب می شود. این
شیوه بیانی، حاصل غرض ورزی و کینه توزی شخصی نیست، بلکه نگاهی انتقادی به نارسایی های
گوناگون جامعه است که با زبانی خاص همراه با خنده ناشی از رنج و ناراحتی بیان می گردد.
طنز امروزه کارکردی موسّع یافته و در قدیم با هجو و هزل و تمسخر هم پوشانی داشته
است. «ابوالقاسم پاینده» و «جلال آل احمد» از نویسندگان منتقد و طنزپرداز
معاصر فارسی هستند که آثار داستانی خویش را با گفتاری طنزآمیز آمیخته و به این
طریق از کاستی ها و زشتی های جامعه عصر خویش پرده برداشته و در پی بیداری مردم و
اصلاح امور بوده اند علیرغم هدف مشترک و بهره برداری از ابزارها و شگردهای مشترک، به
سبب تفاوت در خاستگاه و پایگاه اجتماعی و رویکرد، محصول کارشان متفاوت است. هدف از
مقایسه این دو نویسنده نشان دادن این تفاوت ها وشباهت هاست. هر دو نویسنده به لحاظ
زبانی و تاریخی نزدیک به هم هستند، ولی ابوالقاسم پاینده به نقد اجتماعی - فرهنگی
نظر دارد و جلال آل احمد به نقد سیاسی - اجتماعی. هر دو نویسنده از شگردهایی همچون
تشبیهات، کنایه ها و تعابیر عامیانه، واژه سازی های غریب و جز آن بهره برده اند،
اما تشبیهات طنزآمیز در آثار ابوالقاسم پاینده بسامد بیشتری دارد؛ در حالی که در
آثار جلال آل احمد کنایات و تعابیر عامیانه از بسامد بالایی برخوردار است.
فرمان مظفری برای شمس الحکماء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دو فرضیه درباره داستان سیاوش (با توجه به نظر شاهنامه پژوهان ایرانی، تاجیک، روس و اروپایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به دیرینگی ایران کهن و اوستا، مقایسه داستان سیاوش با اسطوره های محدود که تناسب ساختاری و اخلاقی با آن ندارند واقعیت داستان سیاوش را که پیوندی استوار با شخصیت رستم دارد، خواسته یا ناخواسته، نادیده می گیرد. توجه به قدمت اوستا از دیدگاه برخی پژوهندگان منصف اروپایی و نگاهی نو به پیشگامی ایرانیان در پدیدارشناسی و هستی شناسی علمی، بن مایه های ایرانی داستان سیاوش و ناهمگونی آن با اسطوره های باروری را بهتر می نمایاند. افراسیاب نخستین بار، سیاوش را برای حکمرانی به منطقه ای آباد فرستاد که به نظر می رسد همان گنگ دژ باشد. سیاوش بر آن شهر، دیوار محافظتی بزرگی ساخته است که ساختن آن جز با فر کیان امکانپذیر نبود و طبق روایت بندهش، دارای پانزده دروازه بوده است که از دری تا در دیگر آن به پانزده روز بهاری قابل طی شدن بوده است. سیاوش برای بار دوم به درخواست افراسیاب به منطقه ای نزدیکتر به پایتخت افراسیاب می آید و از خارستان، شارستان سیاوشگرد را می سازد. اشاره نرشخی به قبر سیاوش در دروازه بخارا و وجود دروازه بازسازی شده شهر دوشنبه و احتمال وجود دروازه های دیگر، زمینی بودن گنگ دژ و قرار گرفتن آن با سیاوشگرد در محدوده یک دیوار، پژوهش های نوین باستان شناسی را در منطقه بخارا تا دوشنبه می طلبد.
بررسی استعاره های «عشق» و «معشوق» در دوبیتی های عامیانه ی منطقه ی خراسان بر بنیاد نظریه ی استعاره ی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استعاره ی شناختی نه تنها به بررسی زبان می پردازد بلکه در نگاهی کلان تر چگونگی کارکردهای ذهن بشر در درک مفاهیم، فرایند مفهوم سازی در ذهن و بازتاب های آن در زبان را بررسی می کند. این نظریه می تواند به عنوان ابزاری مناسب در بررسی های ادبی مورد استفاده قرار گیرد و پژوهشگر را در رسیدن به شناختی عمیق تر از متون و آفرینندگان آنها یاری رساند. ادبیات شفاهی و ترانه های عامیانه بخش هایی از ادبیات و فرهنگ این سرزمین هستند که کمتر مورد توجه و بررسی جدی قرار گرفته اند. در این مقاله به بررسی استعاره های «عشق» به عنوان یکی از مفاهیم بنیادی زندگی بشر در دوبیتی های عامیانه ی منطقه ی خراسان می پردازیم. این بررسی، چگونگی برداشت و درک عامه از مفهوم «عشق» و «معشوق» را به خوبی نشان می دهد و مشخص می کند که این مفاهیم بر اساس کدام حوزه های مفهومی توسط عامه دریافت می شوند. تبیین و تحلیل این استعاره ها و مصادیق آنها تاثیر فرهنگ، اقلیم و ایدئولوژی سرایندگان را در نوع استعاره ها آشکار می نماید. همچنین نتایج این بررسی، سلسله مراتب استعاری و نظام حاکم بر این استعاره ها را مشخص می کند.
مضامین تعلیمی و تربیتی در هفت پیکر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظامی با گذشت بیش از هشت قرن، همچنان بلندترین قلّه داستان سرایی را در ادبیات به خود اختصاص داده است و پنج گنج وی قدرت سخنوری اش را در موضوعات گوناگون عرفانی، عاشقانه، تاریخی و حماسی در معرض دید خوانندگان به نمایش می گذارد. گویی قدرت سخندانی و خلوص ایمان وی، با توفیق آسمانی و الهامات غیبی همراه بوده است و نه تنها در تک تک ابیاتش، کمال هنر نمایی و زیبایی هایی ادبی در لفظ و معنی، طراوت و تازگی به کلامش داده است بلکه در تمام داستان هایش پیامهای اخلاقی و انسان مدارانه و معرفت نفس و شناخت حق تعالی را به حاکمان زمان به طور اخصّ و عموم مردم به طور اعم سفارش کرده است. هر چند هفت پیکر نظامی را غنایی و حماسی دانسته اند و به ظاهر در بر دارنده استغراق بهرام گور در عشرت و لذّت شکار و دلدادگی به دلارایی های دختران هفت اقلیم در هفت گنبد است اما پیام کلی و هدف غایی این منظومه سوق دادن خوانندگان به مضامین اخلاقی و اندیشه های متعالی انسانی و آموزه ها و پند و عبرت است. آموزه های تربیتی و تعلیمی که همچون آیینه ای در مسیر تکامل و رستگاری نوع بشر است. در پشت پرده داستان ها و حکایت های هفت پیکر، مفاهیم عمیق تربیتی چون خداجویی و توکّل و اعتماد به خدا، عدل گرایی و ظلم ستیزی، فراگیری علم و هنر و خردورزی، ترک تعلّقات دنیای ناپایدار، رهایی از حرص و طمع، نکوهش عیّاشی شهوت و هوسرانی، نیکی اندیشی و بیزاری از بد گوهران و دوستان منافق، اهمیّت تلاش و مشاوره با اندیشمندان در اداره امور مملکتی، بخشش و احسان، رعیّت نوازی و دهها نکته اخلاقی دیگر که رعایت آنها انسان را در دنیا و آخرت رستگار و خوشنام می کند. در این مقاله با ذکر شواهد به جنبه های تعلیمی و موعظه های اخلاقی هفت پیکر پرداخته شده است.
بررسی شیوه «واسوخت» در غزلیات سعدی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال پنجم بهار ۱۳۹۴ شماره ۱۴
55 - 66
حوزه های تخصصی:
بی شک عصاره سخن سعدی در غزلیات، چیزی جز نکوداشت معشوق و او را وصف کردن و به نیکی یاد کردن نیست و این ویژگی ها آن قدر در شعر شاعر برجسته اند که موضوعات دیگر از جمله رگه هایی از واسوخت گرایی در این غزل ها کمتر به چشم آمده است. مقاله حاضر کوشش می کند با نشان دادن نمونه هایی از شعر سعدی که رگه هایی از واسوخت گرایی از قبیل گله از معشوق و سرزنش کردن او را در بر دارد، یادآوری کند که سعدی به این بخش از روابط عاشقانه که کار به شکوه و شکایت هم می کشیده، توجه داشته است. با نگاهی به شعر انوری و وحشی بافقی که پیش و پس از روزگار سعدی شعر سروده اند، بحث واسوخت گویی سعدی را دنبال کرده ایم.
تحلیل روان شناختی منظومه ویس و رامین بر اساس نظریه لیبیدوی فروید و فردیّت یونگ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال پنجم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۱۶
77 - 90
حوزه های تخصصی:
منظومه ویس و رامین، سروده مشهور فخرالدّین اسعد گرگانی، که در حدود سال446 به نظم درآمده است، داستانی است با اصل کهن –عهد اشکانی– و به دلیل همین قدمت، می توان نمودهایی از کهن الگوهای یونگ را در آن به نظّاره نشست. در پژوهش پیش رو، با نگاهی متفاوت به این منظومه، داستان بر اساس نظریه لیبیدوی فروید یا سائقه جنسی1 او و فرایند فردیّت یونگ مورد تحقیق قرار گرفت که نتیجه حاصل آن، از تبدیل شدن یک عشق ابتدایی و زمینی به عشقی متعالی و والا حکایت دارد و این همان خودشناسی است که در ادیان مختلف به آن توصیه شده است. کهن الگوهای اصلی که یونگ در رسیدن به تعادل و تکامل روانی از آنها نام می برد، در این داستان مورد بررسی قرار گرفت که از جمله آنها پرسونا، سایه، آنیما و خود است و در کنار این صور مثالی، اشاره ای شده است به نماد ماندالا، که یونگ آن را رمزی از عدد هفت و نشانه به فردیّت رسیدن می داند. این داستان حکایت رسیدن رامین به آنیمای مثبت و پادشاهی است که این هر دو آغازی است برای فرایند فردیّت او.
بررسی و تحلیل رمان نگهبان از منظر اسطوره و گوتیک
حوزه های تخصصی:
در عرصه داستان نویسی و روایت پردازی، هر نویسنده می تواند از مضامین متعدّد در حوزه های مختلف اجتماعی، تاریخی، ادبی و...کارکردی داستانی بسازد و بافت درون مایه های قصّه خود را با آنها پیوند دهد. پیمان اسماعیلی یکی از نویسندگان جوان، خلاق و موفق امروز کشور ما محسوب می شود که آثارش با اقبال خوانندگان و تحسین منتقدان روبه رو شده است. آخرین اثر وی رمان نگهبان است که در آن داستانی پر حادثه با دو بُعد خشونت و عاطفه، به مدد یکی از اسطوره های قدیمی (اسطوره کیومرث)، در بستری گوتیکی و وحشت انگیز روایت می شود. در مقاله حاضر، رمان نگهبان از طریق تحلیل محتوا، طبقه بندی موضوعی، ارائه شواهدی از متن داستان، ارجاع به نقدها و مصاحبه های منتشرشده پیرامون این رمان مورد بررسی قرار می گیرد. در این پژوهش نشان داده می شود که پیمان اسماعیلی در این اثر، درون مایه های متعدّد و تأثیرگذاری را در بافتی از عشق و اسطوره ارائه می دهد. درون مایه هایی از جنس اضطراب، وهم و هراس که گاه در عین تخیّلی بودن، بسیار واقعی و باورپذیر جلوه می کنند و اگرچه ظاهری داستانی دارند، اما حقایق تلخ، وحشتناک و غیرقابل انکار زندگی انسان امروز را در عمق خود به تصویر می کشند.