فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۰۱ تا ۹۲۰ مورد از کل ۵٬۵۲۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
بر مبنای تعاریف نوینی که در بوطیقای فرمالیسم، از دو مقولة «داستان» و «پیرنگ» ارائه گردیده است، «داستان» یا همان زنجیرة رخدادها در توالی زمانی، به منزلة مادّة خام و سازمایة روایت شناخته شده است و «پیرنگ» برخلاف پندار منتقدان پیشافرمالیسم، نه به ساختمان منطقی و علّی اثر روایی، بلکه به تمام تمهیدات زیبایی شناسانه و آشنایی زدایانه ای اطلاق می گردد که برای پیکربندی هنری آن مادّة خام به کار بسته می شود. این تمهیدات در سه سطح «زبان، درونمایه و صناعات» متجلّی گردیده است و پیرنگ هنری روایت داستانی را برمی سازند. نویسندگان داستان کوتاه معاصر فارسی با عنایت به جریانات نوگرایانة ادبی، به ویژه آرای فرمالیستی و به مدد بهره گیری مبتکرانه از امکانات زبانی، صناعتی و درونمایگانی، گونه ای شکل شکنی خلاّقانه را در روایتگری داستان هایشان رقم زده اند، به گونه ای که داستان را از بافتی متکّی بر حادثه پردازی و پیرنگ سازی در مفهوم سنّتی و پیشافرمالیستی خود خارج ساخته و تلاش برای برجسته سازی فرم داستان از رهگذر کشف و کاربست تکنیک های روایی جدید را جایگزین آن کرده اند و بدین سان، آشنایی زدایی و پیرنگ هنری مطمح نظر فرمالیست ها را محقّق ساخته اند. نظر به اینکه مصادیق پیرنگ سازی هنری در سطح صناعات داستانی از گستردگی و تنوّع بیشتری برخوردار است، در این جستار، بر آن بوده ایم تا به واکاوی و دسته بندی مصادیق و جلوه های گوناگون آشنایی زدایی و پیرنگ سازی در این سطح از داستان های کوتاه شکل گرای معاصر بپردازیم و بدین وسیله، از اصلی ترین عوامل رازناکی و غریب نمایی جهان این داستان ها پرده برداریم.
مضامین تعلیمی در دیوان رودکی سمرقندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیّات تعلیمی، یکی از مهمترین انواع ادبی است که تثبیت و تقویت صفات مطلوب را از یک سو و نکوهش و تلاش برای حذف صفات ناپسند را در مخاطب عام از سوی دیگر دنبال می کند. نگرش هر شاعر درباره ی این صفات، نقش برجسته ای در کیفیّت القای این مضامین به مخاطبان دارد که بسته به شرایط درونی و محیط پیرامون هر شاعر می تواند متفاوت یا حتّی متعارض باشد و بر این اساس، می توان ادبیّات تعلیمی را نتیجه و برآیند تثبیت مضامین غنایی و الصاق عنوان خوب و بد به تجربیّات درونی فردی نیز دانست. در این مقاله، مضامین تعلیمی را در چارچوب تحلیل و دسته بندی شواهدی از دیوان رودکی، به عنوان خنیاگر و ترانه سرایی بنام و شایسته، به دو بخش عمده ی امر به معروف و نهی از منکر، بررسی نموده ایم تا نشان دهیم در تعداد اندکی از سروده های رودکی که اینک در دسترس است، وی بیشتر می کوشد احساسات و طرز تلقّی خود را از محیط پرآشوب زمانه اش، بنمایاند. به رغم این باور عام که رودکی انسانی شادخوار و دم غنیمتی بوده است، در واقع، اندوهی حزن آلود و ناشی از خردورزی در اشعارش نمایان است. مهمترین دغدغه ی رودکی، سعادتمندی است و تنها راه سعادتمندی از نظر وی، آراستگی به دانش، حکمت و اخلاق، آن هم در جامعه ای اخلاق مدار و خردمند است پس مضامین تعلیمی نزد رودکی به عنوان «پدر شعر فارسی» و «شاعر تیره چشم روشن بین» صبغه ی غنایی و هنرمندانه همانند مطربان شادی آفرین و نیز مصلحانه و اجتماعی همانند اندرزهای پدرانه دارد.
تحلیل پدیدارشناسانه ادبیّات مقاوت با تکیه بر رمان پل معلّق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به نقد و تحلیل پل معلّق،یکی از برجسته ترین رمان های مقاومت ایران، اثر محمدرضا بایرامی می پردازد. تحلیل پدیدارشناختی قصد دارد با نگاهی نوئماتیک (noematic) به رمان، به حقیقت هنری نهفته در آن دست یابد و با نفوذ در ژرف ساخت های ذهن نویسنده، که در قالب مضامین و انگاره های متن و گفت وگوها و حوادث و صحنه های به دقّت چینش یافته نمودار است، جهان زیسته او و مناسبات پدیدارشناختی من نویسنده یا ذهن شناسا و جهان به مثابه شیء پدیداری را آشکار کند؛ بدین منظور، ابتدا مبانی و نظریات گوناگون مطرح در این حوزه ارائه شده است. سپس روش تحقیق، یعنی توصیف معناشناختی پدیده ها و رفتارها و عواطف بر مبنای روی آورد و محتوای هر یک از آنها شرح گردیده و در ادامه، عناصر هریک از فرایندها استخراج و جایگاه آنها در تقویم معنا تحلیل و دسته بندی شده است. بنابر یافته ها، فرایند معنایی به تدریج در تعامل بین سوژه و پدیده ها در مقام دیگرسوژه ها اتّفاق می افتد و زبان نیز نقشی ویژه دارد. همچنین زیربنای اصلی عواطف منفی تردید و ابهام است، و فرآیند رهایی از این تردید در سفر و مواجهه با روی دادها و افراد دیگر رخ می دهد و رفته رفته بنیان شناختی و بار ارزشی منفی آنها دگرگون شده به سمت حالات طبیعی می رود. تحلیل بدین شیوه، نه تنها جایگاه داستان ها را در ادبیّات مقاومت از لحاظ معنابخشی مشخّص می کند؛ بلکه دست یابی به نتایجی دور از خطا و تا حد زیادی نزدیک به افق نویسنده را میسر می سازد.
بررسی مقاومت فلسطین در شعر محمود درویش و حسین اسرافیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیّات تطبیقی، حوزه ای از مطالعات ادبیّات است که به بررسی روابط و شباهت های بین متنی می پردازد. از طریق ادبیّات تطبیقی، روابط فرهنگی بین ملّت ها کشف می شود و اثرگذاری و اثرپذیری آثار ادبی مورد مطالعه قرار می گیرد. مسئلة اشغال فلسطین و مقاومت مردمی در برابر آن، یکی از اساسی ترین موضوعات در شعر فلسطین و اعراب است. با توجّه به مشترکات سیاسی و اعتقادی که میان دو ملّت ایران و فلسطین وجود دارد، موضوع مقاومت در برابر اشغالگران به عنوان یکی از موضوعات محوری شعر انقلاب اسلامی، در آثار بسیاری از شاعران متعهّد و انقلابی مطرح است. در این مقاله با رویکردی تطبیقی به شعر محمود درویش، شاعر برجستة فلسطینی و حسین اسرافیلی، از شاعران مطرح انقلاب اسلامی پرداخته شده و مضامین مشترک این دو شاعر در مواجهه با موضوع اشغال فلسطین مورد بررسی قرارگرفته است. علی رغم زبان متفاوت و بهره گیری از نمادها و استعاره های خاص، در شعر هر دو شاعر موضوعاتی مشترک چون پیوند مفهوم مقاومت با مفاهیم دینی، اعتراض به اشغالگران، انتقاد از سکوت مجامع بین المللی و رهبرانِ عرب، امید به آزادسازی فلسطین و پیروزی، یادکرد شهدا دیده می شود. در اشعار محمود درویش، عواطف انسانی به فراوانی دیده می شود و همچنین رگه هایی از نومیدی و یأس نیز مشاهده می گردد؛ در حالی که جنبه ها و تصاویر حماسی و انقلابی در شعر اسرافیلی بیشتر وجود دارد و شاید این اختلاف، برخاسته از تجربه های متفاوت این دو شاعر در برخورد با موضوع اشغال فلسطین است.
خوانش تطبیقی پدیده جنگ در شعر شوقی و بهار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله قصد دارد با مطالعه توصیفی-تحلیلیِ شعر دو شاعر برجسته معاصر پارسی و عربی، بهار و شوقی و با استناد به مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی، به سنجش و بررسی چگونگی انعکاس پدیده «جنگ»، به عنوان یک آسیب اجتماعی در شعر این دو شاعر بپردازد. چارچوب نظری بحث، تلفیقی از سؤالات اصلی، تبیین اهمیت موضوع، پیشینه پژوهش و شناخت نامه ای از دو شاعر مورد مطالعه است. هدف نیز آن است که جستار حاضر، به دریافت تازه ای از شباهت ها و تفاوت های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دو کشور ایران و مصر در عصر مشروطه ایرانی و نهضت عربی دست یابد. برخی نتایج نشان می دهد که توصیه به خودداری از جنگ افروزی، در شعر هر دو شاعر وجود دارد؛ چگونگی بازتاب پدیده جنگ در شعر دو شاعر، به میزان فراوانی، تحت تأثیر محیط، فرهنگ، نژاد و جغرافیای آنهاست؛ پیامدهای جنگ از دیدگاه دو شاعر، مواردی تقریباً یکسان هستند.
بررسی دگرگونی ادب تعلیمی در جریان های شعر معاصر در ارتباط با تحولات اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادب تعلیمی، از آغاز شعر فارسی تاکنون به صورت نوع ادبی مجزا یا درآمیخته با انواع دیگر ادبی کاربرد داشته و در هر دورة ادبی متناسب با تغییرات سبکی آن دوره، دگرگونی های آرامی را پذیرفته است. این گونة ادبی با انقلاب مشروطه و تغییر در مبانی نظری شعر، چندین دگرگونی اساسی یافت؛ مهم ترین دگرگونی آن همسوشدن با تحولات سیاسی و اجتماعی کشور بود؛ درنتیجه تعالیمی مانند سفارش مخاطب به وطن دوستی و مبارزه با استبداد و استعمار افزایش یافت. در این پژوهش چهار جریان اصلی شعر معاصر (شعر مشروطه، سنت گرایان معاصر، شعر نو، شعر مقاومت) ازنظر این دگرگونی سبکی بررسی می شود. نتیجة بررسی بیانگر این نکته است که دگرگونی های اجتماعی در همة جریان ها بر ادب تعلیمی تأثیر گذاشته و آن را به سمت شعر پایداری و اعتراضی هدایت کرده است. این تأثیر در جریان های مشروطه و شعر نو و جریان مقاومت کاملاً آشکار است؛ اما در جریان سنت گرایان نمودی ندارد؛ گفتنی است در همة جریان ها نگرش شاعران در بیان آموزه های اخلاقی هماهنگ با مسائل جامعه تغییر یافته است.
بررسی ویژگی های نیوکلاسیک و رومانتیک در اشعار توماس گری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات در طول سده ۱۸ میلادی بازتابی از جهان بینی عصر روشنگری بود: عصری که با رویکردی عقلایی و علمی به مسایل دینی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مروج نگاهی سکولارگرایانه به جهان و احساس پیشرفت و کمال گرایی بوده است. توماس گری(TomasGray ) از شاعران برجسته دو مکتب نیوکلاسیسم و رومانتیسم اروپا است و در قصاید مشهورش برشی عقلایی بین این دو مکتب زده است. پژوهش حاضر می تواند به شناخت بیشتر این شاعر و شناخت غیرمستقیم این دو مکتب در شعر معاصر انگلستان کمک کند. در این مقاله سعی شده است تا با بررسی ویژگی های نیوکلاسیک و رومانتیک در سه قصیده انتخابی از وی به بررسی عناصر ادبی موجود و بازخوانی آنها پرداخته شود. روش تحقیق به شیوه تحلیل محتوا و توصیفی با استفاده از منابع کتابخانه ای و نیز بیان ویژگی های نیوکلاسیسم و رومانتیسم است. برآیند تحقیق نشان می دهد که خصوصیاتی مانند اخلاق گرایی، بیان حزن در قالب قصیده در اشعار سده 18 انگلیس، مساله انسانیت و نیز بیان احساس رقیق و بی آلایش از زندگی و مرگ از نکات برجسته در قصاید توماس گری است.
مضامین و ساختارهای تعلیمی و اخلاقی در منشورهای دیوانی با تکیه بر عتبه الکتبه، التوسل الی الترسل، دستور دبیری و دستورالکاتب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از اقسام مهم و در عین حال مورد توجه نویسندگان برجسته درباری، نثر منشیانه دیوانی است. این گونه نثر از قرن پنجم قمری در قالب آثار مانند تاریخ بیهقی ، سیاستنامه ، قابوسنامه و... آغاز می شود و در قرن ششم با نمونه های اعلایی چون عتبه الکتبه و التوسل الی الترسل به قوام و نضج می انجامد. آثار ترسل و انشا از جهات گوناگون سیاسی، تاریخی، اجتماعی و ادبی ارزش فراوان دارند. از حیطه های کمتر بررسی شده در متون مزبور، جنبه تعلیمی و اخلاقی برجسته حاکم بر روح متن است که در جزءجزء ساختار بیانی نوشتار دیده می شود. دبیران که وظیفه نگارش مکتوبات دیوانی را به عهده داشتند، بنا به سابقه فکری اسلامی و اخلاقی، در ضمن نامه ها نیز به ذکر مبانی تعلیمی و اخلاقی مبادرت می کردند. در میان اقسام مختلف مکتوبات دیوانی، منشورها و فرمان های گماشتن افراد نیز از بابت ساختارهای به کاررفته و هم از جهت تعدد و تنوع مضامین اخلاقی و تعلیمی جایگاه ویژه ای دارند. بررسی تعلیمی مناشیر در آثار مورد بحث این نوشتار، نشان دهنده آن است که دبیران توصیه های دیوانی را در خطاب به سه گروه سلاطین، افراد منصوب شده و جامعه تحت امر تدوین نموده اند. مهم ترین توصیه به شاهان، اقامه مبانی اسلام و دادپیشگی است و به منصوبان، رعایت عدل و داد و حسن خلق با مردم و به زیردستان، توصیه به اطاعت و انقیاد است. توصیه ها گاه صرفاً اخلاقیات را تأکید کرده اند و در مواردی هم نوعی مبانی تعلیمی و آموزشی را بیان کرده اند که اقامه آن ها در جهت بهبود سیرت و صورت سلطان و منصوبان مؤثر واقع می شود. نگارنده در پژوهش حاضر با شیوه تحلیلی توصیفی و از زاویه ادب تعلیمی مناشیر و احکام دیوانی را بررسیده است.
چهره ساقی در غزل شاعران عارف دوره قاجار(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
واژه «ساقی» در متون عرفانی، از معنای اولیه خود فراتر رفته و به صورت یک اصطلاح به معنی فیض رساننده ای که سالکان راه معرفت را به دریافت و کشف رموز و حقایق عرفانی نائل می سازد، مورد استفاده قرار گرفته است. در این متون، ساقی در کنار دیگر اصطلاحات عرفانی همچون شراب، جام، مستی، باده، مطرب و... به کار گرفته شده تا عمیق ترین مباحث و احوال عرفانی را با پوشیده ترین شکل ممکن برای اهل معرفت بیان نماید. تبیین و تحلیل مفهوم ساقی، می تواند در فهم دقیق متون عرفانی نقش به سزایی داشته باشد. شعر عرفانی دوره قاجار، استمرار شعر عرفانی سبک عراقی است. در این دوره، گروهی از شاعران به سرودن اشعار عرفانی تمایل نشان داده و در این زمینه طبع آزمایی کردند. فروغی بسطامی، میرزاحبیب خراسانی و حکیم صفای اصفهانی، از جمله شاعران مشهور دوره قاجارند که در اشعار خود به مضامین عرفانی توجّه داشته اند. در دیوان این شاعران، اصطلاح ساقی به عنوان شخصیّتی اصلی و تأثیرگذار، درخور تأمّل است. در این پژوهش با بررسی واژه ساقی، به تحلیل این اصطلاح عرفانی در اشعار شاعران یاد شده پرداخته ایم که حاصل این پژوهش دست یافتن به جنبه های مختلف شخصیّت ساقی در نظرگاه این سه شاعر است. وجود معانی گوناگون همچون «معشوق الهی»، «پیر»، «ساقی دینی» و «ساقی باده پیما» برای اصطلاح ساقی در دیوان این شاعران؛ اهداف حضور ساقی در شعر عرفانی و تحلیل مباحثِ مرتبط با ساقی همچون طلب از ساقی، تأثیر باده ساقی، وصف ساقی و پیمان بستن با او، از جمله یافته های این پژوهش است که می توان به آن اشاره نمود.
پژوهشی در اخوانیه های معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اخوانیه و اخوانیه سرایی یکی از گونه های دیرپای ادبیات فارسی و جزو زیرشاخه های ادب غنایی است که شاعران از سده های نخستین ادب فارسی، بدان توجه داشته اند. اخوانیه به اشعاری گفته می شود که میان دو شاعر که با یکدیگر رابطه ی دوستی و برادری دارند، رد و بدل می شود. درون مایه ی اخوانیه ها بسیار گسترده است؛ اما بیشتر حول محورهای: ستایش از دوستان اهل فضل و ادب، احوال پرسی های دوستانه، شکوه و گلایه های خصوصی، شکایت از روزگار و اهل روزگار، طنز و طیبت و... می چرخد. پژوهشگران و محققان ادب فارسی اعتنای چندانی به این خرده ژانر ادبی نداشته اند و تحقیقات بسیار کمی در این زمینه به سامان رسانده اند. در این پژوهش، با استفاده از روش تحلیلی – توصیفی، ضمن بررسی اجمالی تاریخچه ی اخوانیه، نمونه های آن را در آثار شاعران معاصر بررسی و گونه های مختلف آن را دسته بندی کرده ایم. نتایج این پژوهش نشان می دهد گسترش ابزارهای گوناگون ارتباطی در روزگار معاصر، از رونق اخوانیه سرایی کم نکرده است. نیز، با وجود دگرگونی های بسیاری که ساخت و درون مایه ی شعر فارسی در سده ی حاضر به خود دیده است و بسیاری از قالب های کهن و گونه های ادبی در برابر تحولات شعر نوگرا به ورطه ی فراموشی سپرده شده اند، شاعران معاصر به شکلی بسیار گسترده، به سنت اخوانیه سرایی توجه داشته اند.
نقدی بر کتاب «خاقانی شروانی نکته ها از گفته ها» نوشته دکتر برات زنجانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال هفتم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۲۴
37 - 48
حوزه های تخصصی:
نوشتن شرح بر دیوان های شعری کار دشواری است و نیاز به صرف وقت و دقّت بسیار دارد. شارح باید با دنیای فکری و ذهنی شاعر آشنایی کامل داشته باشد تا بتواند شرحی دقیق و مستوفی بنویسد؛ به عبارت دیگر، شارح باید ارتباط بین محتوای کلام شاعر و بُعد فنی و شیوه بیان او را بداند تا شرحی منقح به دست دهد. خاقانی از همان دست شاعرانی است که علاوه بر اندیشیدن به محتوای کلام به جنبه فنی و شیوه گفتن خود تأکید می ورزد. لذا، برای درک شعر او باید به تکنیک-ها و ظرایف سخن وی توجّه کرد؛ در همین راستا بخش عمده ای از تحقیقات در مورد دیوان خاقانی از همان نخستین تحقیقات، به شرح ابیات و معنی لغات اختصاص دارد. یکی از کتاب هایی که در سال های اخیر در عرصه خاقانی پژوهی منتشر شده؛ کتاب خاقانی شروانی نکته ها از گفته ها نوشته استاد محترم دکتر برات زنجانی است. در جستار حاضر، برآنیم تا با وجود مزایای کتاب، اشکالاتی را که در شرح پاره ای از ابیات کتاب رخ داده است بیان کنیم. در بخش ابتدایی نقد کتاب حاضر به نقد و بررسی شکل ظاهری کتاب پرداخته ایم و در بخش دوم مقاله، که بخش مهم جستار را دربر می گیرد، بر اشکالات محتوایی کتاب متمرکز شده ایم و لغزش هایی که در شرح ابیات رخ داده است را واکاوی کرده ایم و در نهایت به برخی ابیات که نیازمند تتمیم و تکمیل بود در حدّ ضرورت اشاره کرده ایم.
بررسی مضمون ها و حوزه های عرفان در مجموعه اشعار قزوه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انقلاب و به ویژه دفاع مقدّس، با ظرفیّت های خود؛ از جهت رهبری الهی، اعتقاد به غیب، توجّه به آموزه های قرآنی،گرایش های معنوی-عرفانی و وجود جوانان شهادت طلب، زمینه هایی را فراهم نمود تا مضامین عرفان در ادب پایداری بازتاب یابد؛ در این میان، قزوه، شاعر آیینی معاصر، با اشراف به حوزه درون دینی و ادب سنّتی، توانست به خوبی در این حیطه راه یابد؛ چنانکه کاربرد واژگان و اصطلاحات عرفانی در شعر او دارای بسامد بالایی است. بیان شیوه های گوناگون کاربرد این عناصر در آثارش از تعبیرها، تلمیح های مشترک قرآنی-عرفانی و اسامی کتاب های عارفان و صوفیان از وسعت اطلاّعش حکایت دارد. نقد و محاکات شاعر از متظاهران به عرفان و تصوّف، نیز رونمایی از اندیشة منفعلانه این گروه و نظام اندیشگی او به عرفان میدانی و جهادگرانه جایگاه ویژه داده است. این پژوهش که به شیوة کتابخانه ای و تحلیل محتوا نگاشته شده؛ رهیافتی است به اهمیّت موضوع عرفان در ادب پایداری و ظرفیّت های ادبی این شاعر که می تواند احیاگر برجستگی های اخلاقی و فضیلت های فراموش شدة دفاع مقدّس نیز باشد.
الگوهای آزمایش و طبقه بندی آن در حکایت ها و قصه های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آزمایش یکی از بن مایه های مهم و تکرارشونده در حکایت ها و قصه های ایرانی است که با اهداف گوناگون و شیوه های مختلف در حکایت ها و قصه ها ارائه می شود. آزمایش ها در قصه ها و حکایت ها معمولاً به عنوان شروطی مطرح شده که شخصیت اصلی یا دیگر شخصیت های داستان برای رسیدن به خواسته های خود ملزم به انجام آن هستند. این آزمایش ها ابزاری محسوب می شوند برای محک زدن توانایی شخصیت ها و یا بستری برای بروز استعدادهای درونی آنها در خلال داستان. اگرچه ظاهراً این آزمایش ها تفاوت های بسیاری با یکدیگر دارند اما در تمامی آنها می توان نشانه ها و خصوصیاتی مشترک را پیدا کرد که امکان طبقه بندی و دسته بندی آنها را برای محققین فراهم می کند. در این تحقیق نویسندگان از میان قصه ها و حکایت های ایرانی مجموع 237 قصه و حکایت را انتخاب کرده با بررسی ارکان آزمایش (امتحان کننده، امتحان شونده، شیوه و نوع آزمایش و اهداف آزمایش) در آن ها درصدد ارائه الگویی طبقه بندی شده برای شناخت انواع آزمایش در قصه های ایرانی برآمده اند.
بررسی جایگاه عناصر بلاغی در عرفان فخرالدین عراقی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
فخرالدین عراقی یکی از عارفان بزرگ فرهنگ ما است که در قالب تعبیرهایی شاعرانه، اندیشه ها و تجربه های ناب عرفانی خود را ترسیم نموده است. شگردهای بلاغی از جمله ابزارهایی است که در صورت بندی زبان، ذهنیت، تجارب و درونمایه های عرفانی شاعران کارکردی برجسته به خود گرفته است. عراقی عارفی نواندیش می باشد که از این رهگذر توانسته است افکار تازه خود را در ساختی هنرمندانه و متفاوت از زبان رسمی صوفیان به مخاطبان خویش عرضه نماید. در این پژوهش، با طرح این پرسش که عناصر بلاغی، جدای از ارزش های هنری و ادبی چه نقش های دیگری به خود می توانند بگیرند، تلاش می شود تا جایگاه و کارکرد آرایه هایی چون؛ تناقض و طنز، کنایه، اغراق و استعاره در زبان عرفانی عراقی تعیین گردد. می توان گفت کاربست ویژه این صناعات و آرایه ها در کلام عراقی، سبب شده است تا با شکل گیری رویکردی هنری به اندیشه های باطنی، این افکار و اندیشه ها به گونه ای مطلوبتر ترسیم گردند.
نقش نقض اصول همکاری گرایس در ساخت کاریکلماتور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاریکلماتور گونه ای از طنز است که با استفاده از حداقل کلمات، معنا را منتقل می کند و با استفاده از واژگان ساده و روزمره در اوج سادگی راه خود را به پیش می برد. برای شکل گیری این نوع خاص از طنز، نویسنده باید یک یا چند اصل همکاری تضمن مکالمه را همزمان نادیده بگذارد. براساس تعاریف، این نوع خاص از نادیده انگاشتن اصول در کاریکلماتور، ""نقض اصول"" است زیرا این نوع با ویژگی های کاربردی کاریکلماتور، نسبت به گونه های دیگر (تخطی، تخلف، انصراف، تعلیق) نزدیکی بیشتری دارد. هدف از انجام این تحقیق، بررسی این نکته است که نویسندگان و خالقان کاریکلماتورها چگونه از نقض اصول همکاری گرایس (1975) برای ایجاد زیبایی آفرینی ادبی و کلامی استفاده می کنند. برای انجام این کار، صد کاریکلماتور از چند نویسنده به صورت تصادفی انتخاب شد و مورد بررسی و تحلیل قرارگرفت. نتایج این پژوهش نشان می دهد از میان اصول نقض شده، اصل شیوه بیان بیش از نیمی از فراوانی نقض ها را به خود اختصاص داد. تحلیل نتایج همچنین نمایانگر آن است که اصل ارتباط در کنار سایر اصول، به طور خاص اصل شیوه بیان، فراوانی قابل توجهی دارد.
بررسی انتقادی شناختی استعاری سازی «دیگری» در سفرنامه های مسیر طالبی و حیرت نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سفرنامه های فارسی دورة قاجار جزء نخستین تلاش های ایرانیان برای رویارویی با غرب در جایگاه «دیگری» هستند و به همین سبب در آنها اشکال مختلفی از دیگری سازی اروپا مشاهده می شود. از آن جایی که استعاره یکی از ابزارهای اصلی در فرایند دیگری سازی است هدف اصلی این پژوهش بررسی انتقادی شناختی چگونگی استعاری سازی «غرب به عنوان دیگری» در دو نمونه از نخستین سفرنامه های فارسی این دوره است. دو سفرنامة مسیر طالبیو حیرت نامهدر این پژوهش بررسی می شود و الگوی تحلیل انتقادی استعاره چارچوب نظری اصلی در این پژوهش است. در این الگو امکان ارائة تحلیل انتقادی شناختی از نقش استعاره در متون و گفتمان های مختلف فراهم می شود. در بررسی این دو سفرنامه می توان دریافت که مجموعه ای از استعاره های مفهومی برای بازنمایی غرب استفاده شده است. این استعاره ها تصویری اغراق آمیز، آرمانی و بهشت گونه از اروپا به خوانندگان ارائه می دهد. ترکیب این استعاره های مفهومی سرانجام به شکل گیری یک قالب ارجاع تصویری یا استعارة کلان می انجامد. این استعاره ها ضمن ارائة تصویری منسجم از اروپا، آن را در مقام بهشت یا سرزمینی آرمانی استعاری سازی می کند که برای جامعة ایران در آن دوره نقش یک الگو را ایفا کرده است.
تبیین دیدگاه های سه گانه «عبدالوهاب البیاتی» پیرامون مرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پدیده مرگ در متون ادبی معاصر بازتاب گستره دای دارد و می توان گفت بزرگ ترین دلیل گرایش شاعران به سرودن پیرامون آن، جنگ های متعددی است که در اقصی نقاط دنیا به وقوع پیوسته و به تبع آن، انسان ها همواره شاهد مرگ هم نوعان خود بوده اند. شاعران به دلیل قریحه ی حساس خود، بیش از دیگران اندوه مرگ را درک کرده و در باب آن سخن ها رانده اند که از جمله ی آن ها باید از عبدالوهاب بیاتی (1926 – 1999م) شاعر عراقی یاد کرد که در اشعار خود، جایگاه ویژه ای را به مرگ اختصاص داد و مقاله ی حاضر تبیین و تحلیل آن ها را هدف خود قرار داده است. در این پژوهش که با روش توصیفی تحلیلی صورت گرفته، پس از اشاره به زندگی و آثار ادبی این شاعر، ابتدا دیدگاه های مختلف وی درباب مرگ آورده شده و در ادامه، نمود شعری این دیدگاه ها، ذکر و تحلیل شده گرفته است. مهم ترین دستاوردهای این پژوهش، آشکارسازی سه دیدگاه عبدالوهاب البیاتی در زمینه ی مرگ می باشد که ابتدا ناخشنودی از مرگ، سپس پذیرش این پدیده و درنهایت کشف فلسفه ی حقیقی مرگ و درک ارتباط ناگسستنی آن با زندگی است.
بررسی اشتراکات فکری و زبانی غزلیات نظامی و مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
غزل های نظامی و مولوی دارای اشتراکات فکری و زبانی قابل توجه ای است که نظریه ارتباط متون را مطرح می کند و در دو بخش برون متنی و درون متنی قابل بحث و بررسی است.در بخش برون متنی، تضمین مولوی از نظامی و استفاده وی از وزن دوری و ضرب آهنگ یکسان با بهره گیری از قالب و قافیه های مشابه و استفاده از واژگان و ترکیبات یکسان، اشتراکات زبانی مولوی و نظامی را می توان مشاهده کرد. در بخش ارتباط درون متنی، غزلهای این دو شاعر نیز دارای اشتراکات فراوانی است که در حوزه واژگانی و معنایی قابل بررسی است ، در این بخش، استفاده از تلمیحات مشابه، و نیز بهره گیری از تصاویر و تعابیر مشترک، بیانگر ارتباط نزدیک میان غزلهای این دو شاعر است .همچنین تقلید خلاقانه در کنار تقلید ضعیف و بدون خلاقیت از مولانا ، اشتراکات فکری و زبانی دیگری را رقم می زند که نشان دهنده اثر پذیری مولوی از نظامی است. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی و کتابخانه ای انجام شده است که پژوهشگر در آن ابتدا شواهد شعری از هر دو شاعر را استخراج نموده و سپس به بحث و بررسی درباره اشتراکات فکری و زبانی آنها پرداخته است.
1390 - تحلیل مناسبات نسلی در رمان فارسی دو دهه از 1370(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دسته بندی رمانهای دهه هشتاد و نود، چهارنوع رمان عامه پسند، رمان جنگ، رمان شهری و رمان زن- محور را ملاحظه می کنیم که تفاوت ها و تقابل های نسلی بسته به نوع رمان و اندیشه حاکم بر آن در این تقسیم بندی چهارگانه متفاوت است. مساله اصلی این پژوهش، تحلیل چگونگی بازآفرینی مناسبات نسلی در رمان های این دو دهه است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و بر مبنای تقسیم بندی چهارگانه ای است که از رمان ها انجام شده است. در رمان های عامه پسند، تقابل های نسلی در حد طرح مفاهیم زندگی روزمره است. در نوع رمان جنگ، مفاهیم ارزشی ، تفاوت فکری و اختلاف عقیدتی میان دو نسل را رقم می زند. در رمان های شهری و مدرن تقابل های نسلی در حیطه اختلاف طبقاتی ، تفاوت طبقاتی فرزندان با والدین(عمدتا به دلیل تحصیل)، تفاوت های فکری و تفاوت شیوه زندگی نسل اول با نسل دوم بیشتر طرح شده است. رمان های زن- محور بیشترین تقابل و تنش نسلی را نشان می دهند. روابط پرتنش میان والدین و فرزندان در رمان فارسی در این دو دهه گسترش یافته و تقابل نسلی در رمان ها وجود دارد. ارتباط بین نسل ها از طریق گفتگو، درک و تعامل صورت نمی گیرد و انتقادهای جدی به مناسبات و ارتباطات خانوادگی در رمان ها مشاهده می شود.
شیوه های اجرایی اشعار محلی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعات شعرشناسی در ایران در دو حوزه شعر رسمی و شفاهی ممکن است. در حوزه شعر شفاهی مطالعات ممکن نمی شود مگر در تلازم و ارتباط آن با موسیقی؛ زیرا در ایران همواره شعر و موسیقی همراه و همسایه بوده اند. شکل های اجرایی اشعار عامه و محلی در ایران همواره گونه های متنوع داشته است. این تنوع انواع با تنوع اجرا نیز همراه است. هدف از این مقاله نشان دادن سنت های اجرایی متنوع اشعار عامه ایران و سؤال اصلی آن است که ارتباط شعر و موسیقی عامه و نسبت آن را با هنرهای دیگر و شعر کلاسیک از همین منظر نشان دهیم و اینکه بدانیم در مناطق مختلف ایران چگونه شعر را اجرا می کرده اند. روش بررسی مطالعات میدانی بر اساس 345 گونه شعر عامه در سراسر ایران و محصول تحقیقی گسترده و نتیجه اجرای طرح تحلیل اشعار عامه ایران است که در صندوق حمایت از پژوهشگران به اجرا درآمده است. روش بررسی، مطالعه اشعار محلی از سه منظر همراهی شعر با آواز یا ساز، فردی یا جمعی خواندن اشعار و از منظر اجرا با هنرهای دیگر (رقص و نمایش) است. در مقدمه نیز اشاره ای به اشعار عامه و ویژگی های آن می شود. در خلال مباحث به نام ها و روش های اجرای اشعار عامه در مناطق مختلف و آداب هریک و شیوه های آن مثل تکخوانی، دوخوانی و جمع خوانی اشاره می شود. مهم ترین خصیصه اشعار عامه جنبه های آوازی آن است که اغلب آن ها با آواز یا همراه ساز اجرا می-شود. هرگاه از شعر عامه سخن به میان می آید جنبه های آوازی مدنظر و تداعی می-شود.