فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۱۰۱ تا ۵٬۱۲۰ مورد از کل ۵٬۵۵۰ مورد.
منبع:
ادبیات پایداری سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
31 - 57
حوزه های تخصصی:
شخصیت های تاریخی و اسطوره ای با هویت و تاریخ مستقلی که دارند، امکان مناسبی برای شاعر فراهم می کنند تا مفاهیم و معانی مورد نظرش را از طریق آنها به خواننده منتقل کند. از سویی خوانندگان نیز با درک مشابهت میان این شخصیت ها و مضامین وارد شده در شعر بهتر می توانند معنای مورد نظر شاعر را درک کنند. در واقع این شخصیت ها عمق بیشتری به کلام و معانی سخن شاعر می بخشند. بررسی این شخصیت ها نیز منجر به نقد و مطالعه دقیق تر متن می شود. پژوهش حاضر به بررسی مضامین جدید در دفتر شعر «عشق علیه السلام» علیرضا قزوه با مطالعه و بررسی شخصیت های میراثی در اشعار او می پردازد. هدف مقاله حاضر بررسی شیوه های مختلف مضمون آفرینی قزوه با استفاده از شگرد فراخوانی شخصیت در دفتر شعر «عشق علیه السلام» است. روش تحقیق در این پژوهش، کیفی (تحلیلی-توصیفی) است. در دفتر «عشق علیه السلام» 17 شخصیت حضور دارند که در سه دسته دینی، تاریخی و اسطوره ای قابل تقسیم هستند. شاعر به دو صورت با این شخصیت ها ارتباط برقرار کرده است؛ نخست: بیان میراث؛ یعنی به کارگیری آنها بدون دخل و تصرف در ابعاد شخصیتی یا ویژگی های آنها و دیگر بازآفرینی آنها. این شخصیت ها در اشعار قزوه، کاربردهایی دارند از جمله؛ توصیف، تصویرآفرینی، گسترش و بسط معنایی همراه با ایجاز، ترسیم حال شهدا و جانبازان، انتقاد از اوضاع کنونی مسلمانان و جهان اسلام و یادآوری مجد و شکوه گذشته مسلمانان.
شکل شناسی تطبیقی غم نامه ها(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
عشق، برجسته ترین عاطفه انسانی است و ادبیات بویژه ادبیات داستانی، مناسب ترین زمینه برای بازتاب و بیان آن است و از آنجا که عشق به عنوان یکی از ریشه دارترین عواطف انسانی در میان همه انسان ها ساز و کار مشترک و مشابهی دارد، داستان های عاشقانه ملت های مختلف نیز در عین برخورداری از ویژگی های فرهنگی خود، مشابهات و مشترکات آشکاری دارند و در نتیجه روال و ساختاری همانند. در این مقاله با بهره گیری از شیوه های ساختارشناسی و تطبیقی کوشیده ایم تا با بررسی داستان های عاشقانه ملت ها و فرهنگ های مختلف و تطبیق آن ها با یکدیگر ساختار کم و بیش همانند آن ها را باز نمائیم، در این بررسی برای پرهیز از تفصیل، بیشتر بر پنج داستان تریستان و ایزوت، رومئو و ژولیت، لیلی و مجنون، ورقه و گلشاه و هیر و رانجها تکیه کرده ایم.
تصویرسازی و عناصر صورخیال در غزل نئوکلاسیک (با تکیه و تأکید بر اشعار محمدعلی بهمنی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
بیان مسایل عادی زندگی یا مسائل جدید روز، به شیوه عاطفی و شاعرانه تأثیر بیشتری از بیان معمولی، بر خواننده می گذارد. برای ایجاد تأثیر عاطفی و تخیّل، عوامل و عناصری لازم است که به آن عوامل «صُوَر خیال» گویند. آن چه به کیفیت ویژه تجربه عاطفی شاعر و فضای ذهنی وی کمک می کند، صورت های گوناگون خیال است که به آن IMAGE یا تصویر می گویند. در واقع صورت های خیال شاعر را یاری می کند تا بتواند قدرت کلام را تا حد یک تجربه ویژه روحی افزایش دهد و امکان انتقال عواطف را به دیگران از طریق زبان فراهم آورد. تشخیص، تشبیه، حس آمیزی، استعاره، رمز، اغراق و... صورخیالی و عواملی هستند که در خیال انگیز کردن بیان و نگاه حسی و ساختن تصویر عاطفی بی تأثیر نیستند. مضامین اجتماعی- سیاسی، فرهنگی، دینی و رمانتیک با استفاده از صورخیال دلنشین تر بیان می شوند. محمدعلی بهمنی حاصل ادراکات و تأثرات شاعرانه خود را با نگاهی نو و زبان امروزی بیان می کند. ایجاد ترکیبات بدیع و نو از ویژگی های شاخص اشعار اوست. در اشعار او تصاویر زنده و تازه ای به چشم می خورد و ابداع معانی و تصاویر جدید به شعر او ویژگی خاصی بخشیده است. پژوهشگر در این مقاله ابتدا مختصری از زندگی نامه بهمنی ارائه داده، سپس به بیان صورخیال و تصاویر در شعر محمدعلی بهمنی و عناصر سازنده صور های خیال و مضامین مختلف، درشعر او پرداخته است. و پس ازآن تصویر ها و مضامین شعر بهمنی- موضوعاتی که کاربرد بیشتری دارند مانند تصاویری از روز، شب، طلوع و غروب و...- مورد بررسی قرار می گیرند.
ساختارشناسی داستان رستم و اسفندیار و توازن قدرت در اندیشه سیاسی ایران باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۲
215 - 242
حوزه های تخصصی:
در داستان رستم و اسفندیار شاهد نبرد دو پهلوان نامی هستیم که یکی بر این باور است که «نبیند مرا زنده با بند کس» و دیگری به صراحت می گوید «نباشد ز بند شهنشاه ننگ». آن چه فرجامِ ناگزیرِ داستان را به نبرد این دو پهلوان می کشاند، تفاوت نگاه آن دو به نهاد شاهی و نهاد پهلوانی است که یکی برخاسته از سنت ایران پیش زرتشتی و دیگری برگرفته از اصلاحات زرتشت است. در این مقاله با روش ساختارگرایی جای گاه نهاد پهلوانی و مناسبات آن با نهاد شاهی در دو سنت پیش لهراسپی و لهراسپی-گشتاسپی بررسی می شود. از ویژگی های مهم نهاد پهلوانی در سنت پیش لهراسپی وجود خاندان نیرم به عنوان نماینده گوهر پهلوانی، اعتبار اقناع کننده هویت پهلوانی، استقلال و آزادی پهلوان، وساطت میان شاه و مردم، نظارت بر دادورزی نهاد شاهی و محدودکردن قدرت شاه را می توان برشمرد. در سنت لهراسپی-گشتاسپی پهلوان متعلق به خاندان شاهی است، هویت معتبری ندارد و دست بسته و مطیع مطلق فرامین است و نقشی جز جنگیدن زیر درفش شاه ندارد. در مقابل این نهاد، نهاد شاهی اقتداری نامحدود دارد و هیچ نهادی برای نظارت بر عمل کرد شاه و تحدید آزمندی های او تعریف نشده است. به نظر می رسد سنت لهراسپی-گشتاسپی محصول اصلاحاتی است که شخص زرتشت یا موبدان به نام زرتشت انجام داده اند.
تحلیل روایی حکایت تمثیلی نابینا و مفلوج بر اساس نظریه ژپ لینت ولت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تمثیل «نابینا و مفلوج»از جمله حکایت هایی است که در متون مختلف فارسی و عربی آمده است. از این آثار به قصص الانبیاء نیشابوری، کشف الاسرار میبدی، اسرارنامه عطار، سراج الملوک طرطوشی، نامه تنسربه گشنسب و اخلاق محتشمی از خواجه نصیرالدین طوسی می توان اشاره کرد. برخی حکایت های کهن قابلیت آن را دارند که از زاویه نگرش های مختلف نقد ادبی ، زبان شناختی، روایت پژوهی و... بررسی شوند؛ با مطالعه ساختار حکایات تمثیلی می توان به الگوهای روایی داستان ها و گفتمان حاکم بر آن ها پی برد. این پژوهش قصد دارد بر اساس دیدگاه ژپ لینت ولت به مطالعه موقعیت روایی و پیرنگ حکایت «نابینا و مفلوج» بپردازد و نشان دهد که الگوی طرح کدام روایت دارای ساختاری کامل است؟ مطالعه شش روایت بیانگر این است که روایت اخلاق محتشمی به سبب گسترش دادن پیرنگ داستان، افزودن شخصیت ها، توجه به گفت وگو و نقش آن در تعلیق داستان، از ساختار داستانی، انسجام روایی و پیرنگ استواری برخوردار است.
تدقیق در بعض اصطلاحات موسیقی در شعر خاقانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در شماره یازدهم فصلنامه درّ دری مقاله ای با نام «عدم آشنایی خاقانی با موسیقی سنتی» از فیروز فاضلی (استادیار دانشگاه گیلان) و مجید ایران نژاد نجف آبادی (دانشجوی دکتری) منتشر گردید، در اینجا به نقد و بررسیِ آن مقاله پرداخته شده است. به عقیده بنده ، خلافِ نظر مؤلفان مذکور ، اینکه خاقانی در شعرش به چگونگیِ دقیق و تعریفِ مصطلحاتِ موسیقی نپرداخته ، دلیل بر عدم شناخت او نیست ؛ بلکه او مصطلحاتِ موسیقی را مانند برخی اصطلاحاتِ دیگر علوم ، در خدمتِ شعرش گرفته و به طور کلّی رسالت او در سخن سرایی ، تعریف مصطحات علومِ دیگر نیست . لازم به ذکر است آنچه در این مقاله فراهم آمده، مشتی است نمونه خروار و بررسیِ کامل مقاله «عدم آشنایی خاقانی با موسیقی سنتی» باعث اطاله کلام و نیز بررسی مفصلِ موسیقی شناسیِ خاقانی مجالی فراخ تر می طلبد. به عقیده بنده مؤلفان هیچ شناختی در موسیقی قدیم نداشته و جز کتابِ واژه نامه موسیقیِ ستایشگر کتابی در علم قدیم موسیقی حداقل برای این مقاله ندیده اند خواسته اند موسیقیِ امروز که آن طور که پیداست در آن هم تبحری ندارند را در شعر خاقانی بیابند و تعمیم دهند که البته امری ناشدنی است.
سبک شناسی و جلوه های غنایی غزلیات حسن خان شاملو(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
حسن خان شاملو (متوفیّ ۱050 ه.ق) شاعر، نویسنده، خطاط، بیگلر بیگی و امیرالامرای کل خراسان و حاکم هرات، در قرن دهم و یازدهم ه .ق [17م]است. او از شاعران توانا، ناشناخته و نازک خیال است که متأسفّانه نه تنها دیوان و دیگر آثار وی تصحیح نشده، حتیّ در تذکره ها و تاریخ ها مطلب چندانی درباره شعر و سبک شعر او نیامده است. مهم ترین اثر وی، دیوان که به گفته نصرآبادی حدود سه هزار بیت است که بخش اعظم آن را غزلیات تشکیل داده است. غزلیات حسن خان شاملو گنجینه ای سرشار از مضامین و بن مایه های غنایی است. فضای کلیّ و حال و هوای غزل وی را عشق و عاشقی و عرفان تشکیل می دهد. نیز مضامین دیگری چون: اخلاق، پند و اندرز و حکمت های عملی، طنز و طعنه، شکوه، مفاخره و... که از گونه های شعر غنایی هستند، در شعر او دیده می شود. حسن خان شاملو در شاعری، به ویژه غزل سرایی، توانایی بالایی داشته است. غزل های پخته و سنجیده وی با مضامین رنگارنگ و گوناگون و تصویرسازی های زیبا و شوق انگیز در هم آمیخته شده است. این پژوهش با روش تحلیلی و توصیفی، بر آن است تا ضمن سبک شناسی غزلیات وی، شعر غنایی حسن خان شاملو را معرفّی کند و نشان دهد غزلیات وی از نمونه های برجسته در حوزه ادبیات غنایی است.
بازگفتی از جایگاه بهارات و نگاهی به هسته ی حماسه ی آن
حوزه های تخصصی:
این مقال در مجالی مغتنم می کوشد با روش دین پژوهی و به شیوه ی توصیف و تحلیل، هسته ی حماسه ی بهارات را به بازگفت آورد. بی گمان طرح چنین مسئله ای نیاز به بررسی تحلیلی حماسه و نیز معرفی جایگاه متن مهابارات این بزرگترین حماسه ی هندوستان دارد. بررسی این متن بیانگر آن است که همچون حماسه های باستانی دیگر این خدایان و آدمیان هستند که در رزمی آشکار به نبرد برمی خیزند تا در یک جنگ تمام عیار که به گونه ی حماسه( دلاوری و مردانگی در کارزار) انجام می گیرد؛ حقیقت را کشف و یا اثبات کنند. گذشته از صورت پیدای حماسه که حکایت از جنگ با همه ی خشکی و خشونتش دارد؛ به زودی چهره ی پنهان آن نیز هویدا می شود. نبردی بی امان در شمایل بی باکی و از خود گذشتگی که از پی دفاع و برپایی از یک حقیقت محتوم انجام، و با دست یابی به خود سازی و دیگر سازی فرجام می گیرد. در این نبرد، اهوراییان به یاری ایزدان، فرشتگان و اصولاً موجودات ماوراء الطبیعه در سلوکی عقلی و فعلی برعلیه اهریمنان تلاش می کنند تا به آرمان های ستوده و سپید( مقدس) دست یابند. از این رو می توان گفت این حماسه حکایت تلاش مردمان برای دست یابی به اخلاق و تقدس است. و بهارات گزارش نبرد استراتژیک خدایان و آدمیان نیک خوی با دیوان و آدمیان بدخوی بر پایه ی ایدوئولوژی هندوان است.
تحلیل نقش نحوی «قید و صفت» در تبیین سبک شاعر (مطالعه موردی:گونه ادبی منظومه های ظهر روز دهم، صدای پای آب و قصه شهر سنگستان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۴
81 - 95
حوزه های تخصصی:
گونه ادبی «منظومه» نقش مهمی در برقراری ارتباط با مخاطب دارد ودرحفظ و انتقال تاریخ و فرهنگِ یک ملت نقش مهمی ایفا می کند. منظومه های ظهرروزدهمِ امین پور، قصه شهر سنگستانِ اخوان ثالث وصدای پای آبِ سپهری متن مبنای تحلیلِ این مقاله است. پژوهش حاضر بر مبنای این مساله اساسی شکل می گیردکه درپیوند میانِ فرایند ساختارزبانی سه منظومه، نقش نحوی و معنایی«قید وصفت»، در انتقال اندیشه و باور شاعر چگونه است و مؤلفه های سبکی شعرکدامند؟ این تحقیق، بر پایه روش توصیفی-تحلیلی وبا استفاده از مقوله «وجهیت در قید و صفت» مورد بررسی قرار می گیرد تا با واکاوی چگونگی کاربرد قید و صفت درمتن، مقداربازتاب اندیشه شاعر در متن و میزان موضع گیری او سنجیده شود. دستاوردهای مقاله عبارتنداز؛ اندیشه های آرمان گرایی، واقع گرایی و مرگ اندیشی در این منظومه ها جریان دارد. این گونه های تازه ادب غنایی را می توان «زیرنوع و ازمتفرعات نوع ادبی غنایی» به شمار آورد. صورت سبکی شعرصدای پای آب و ظهر روز دهم «واقع گرا و عاطفی» است، اما قصه شهر سنگستان، فقط «واقع گرا» است. جهت گیری امین پور نسبت به موضوع شعر، موضِع آشکار است، اما جهت گیری سپهری و اخوان، موضعِ آشکار و پنهان است.
تحلیل تصویرسازی های عاشقانه مشفقی بخارایی با استفاده از مفاهیم نجومی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
عبدالرّحمان مشفقی بخارایی از شاعران قرن دهم هجری است که در گفتن انواع شعر سلیقه نیکو دارد. قصاید خوب و غزل های مرغوب دارد و شهرت اهاجی کوبنده اش نیز با لطافت اشعار غنایی مطبوعش پهلو می زند. با این که در روزگار وی دانش هایی نظیر رمل و نجوم دیگر چندان مورد توجّه نبوده و با ظهور سبک هندی زبان شاعران نیز از اصطلاحات تخصّصی علمی دور و به زبان عامّه مردم نزدیک شده بود، مشفقی برای تصویرپردازی های عاشقانه از مفاهیم نجومی بسیار استفاده کرده است. در شعر وی نه تنها به مفاهیم و واژه های نجومی متداول در میان اکثر شاعران مثل طالع و ستاره بخت و نام سیّارات سبعه برمی خوریم، مضامین و کلمات تخصّصی تر دانش نجوم همچون ذنب، قدر، قران، شرف، مفهوم دیدن ساعات سعد و نحس را نیز در خلال ابیاتش مشاهده می کنیم. با توجّه به نحوه استفاده وی از مفاهیم و واژه های نجومی و تصاویر هنرمندانه ای که با به کار گرفتن این مضامین در شعر خود خلق کرده، می توان گفت که مشفقی با دانش نجوم تفسیری یا هیأت آشنایی کامل داشته و از مفاهیم آن برای بیان عواطف درونی خویش، بویژه در سوز و گدازهای عاشقانه به خوبی بهره برده است.
تحلیل شاخصه های غم غربت در اشعار نادر نادرپور(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۲
75 - 96
حوزه های تخصصی:
نوستالژی یا غم غربت اصطلاح علم روانشناسی است که وارد ادبیات شده است و به معنی رفتاری ناخودآگاه است که به صورت احساس غریزی و طبیعی در انسان ها بروز می کند. این رفتار تحت تأثیر عوامل فردی و اجتماعی مختلفی شکل می گیرد، مانند حبس و تبعید، یادآوری خاطرات کودکی و جوانی، حسرت بر گذشته پرشکوه، اندیشیدن به مرگ و رسیدن پیری. نادرپور یکی از شاعران برجسته مکتب رمانتیسم است که شاخصه های نوستالژی در اشعار او نمود دارد. شاخصه هایی چون وطن، کودکی، جوانی و پیری، خانواده، دوستان دیرینه، اسطوره، باستان گرایی، آرمان شهر، معشوق در شعر نادرپور حضور مؤثر دارند. روش این پژوهش، توصیفی و به صورت تحلیل محتواست. نتایج به دست آمده نشان می دهد که کوچ شاعر به دیار غربت، روحش را آزرده است و غم غربت، گریبان شاعر را رها نمی کند. همچنین نادرپور در چندین سروده خود از آینده ای ناخوشایند هراسناک است؛ لذا برای مردمانش رویایی آینده ای خوشایند را از خداوند آرزوی کند، همین رویا موجب شده که او زمین را شایسته «محبت کردن» نداند و معتقد باشد که باید سیاره دیگری که در آن ظلم و ستم نباشد، پیدا کرد. نادرپور همواره در جست وجوی نجات دهنده ای است که او را از آسمان ها به زمین بیاورد. دلتنگی برای دوستانش موجب شده تا در اشعار او از 57 تن از دوستان یاد شود که شاعر شعر خود را به آنان تقدیم کرده است یا به یاد آنان سروده است. بحث قابل ملاحظه دیگر اینکه بین نوستالژی و ساختار ذهنی و زبانی شاعر رابطه معناداری وجود دارد.
بررسی توصیه های عام و خاص (وصیت نامه) در ساقی نامه ها (بر مبنای تذکره میخانه، پیمانه، ساقی نامه سرایان آذربایجان و سایر ساقی نامه ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساقی نامه ها از انواع ادبی غنایی هستند که شاعر در آن ها ابیاتی خطاب به ساقی، مغنّی و مطرب سروده، از او طلب باده و نواختن ساز و سرود می کند. سرایندگان در این نوع ادبی، علاوه بر مضامین خمری و میخانه ای و توصیف باده، جام، ساقی و... مضامینی دیگری درباره دنیای فانی و بی اعتباری مقام و منصب ظاهری، ناهنجاری روزگار، دورویی مردم زمانه و... نیز آورده و در ضمن آن ها کلمات حکمت آمیز هم افزوده اند. یکی از مفاهیم پرکاربرد و موضوعات مهم در ساقی نامه ها نکات اخلاقی و تعلیمی و عبرت آموز است. نگارندگان در این جستار، توصیه و وصیت نامه در ساقی نامه ها را بررسی می کنند. این پژوهش با شیوه توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای، به بررسی و تحلیل موضوع توصیه به شکل عام و وصیت نامه به شکل خاص در ساقی نامه ها پرداخته است. بررسی ها نشان از آن دارد که سفارش و توصیه عام در این نوع ادبی شامل اندرزها و پندهای اخلاقی (اعم از سفارش به انجام فضایل و نیکی ها و ترک رذایل و بدی ها) عرفانی، خیامی و کشورداری است. توصیه های خاص (وصیت نامه) که مراد از آن سفارش هایی در سیاق وصیت نامه شرعی با بیانی ادیبانه است نیز در شعر برخی از ساقی نامه سرایان چون ملاهادی سبزواری و والی کرمانی و محمدحسن سهایی وجود دارد که سرایندگان در آن ها سفارش به امور مربوط به مرگ و خاک سپاری را در فضایی میخانه ای به تصویر کشیده اند.
بررسی و تحلیل نمود مراسم آشناسازی در حماسه برزونامه بر پایه نظریه میرچا الیاده
حوزه های تخصصی:
مراسم پاگشایی یا آیین رازآموزی که در زیر مجموعه الگوی اسطوره قهرمان قرار می گیرد. در بردارنده مجموعه ای از آیین ها و فنون است که هدف غایی آن آشنا ساختن انسان با امر قدسی و موجودات برتر است. یکی از این مراسم و آیین ها ، آشناسازی سن بلوغ در میان اقوام مختلف است که در زیر ساخت ، دارای ساختاری مشابه و یکسان است ، ساختاری که برمبنای آن میرچا الیاده الگوی جهان شمول را برای آشناسازی سن بلوغ در میان آیین ها، مناسک و سایر متون ارائه می دهد. از این دیدگاه به نظر می رسد داستان حماسی برزونامه، اثر عطاء بن یعقوب ناکوک رازی، از لحاظ زیرساخت و پیرنگ روایی، روایتگر مراسم آشناسازی سن بلوغ باشد . بدین گونه که برزو ، نوآموز این حماسه ، با پشت سر گذاشتن موفقیت آمیز آیین های آشناسازی سن بلوغ، در میان طبقه جنگاوران پذیرفته می شود.
تحلیل تأثیر شاهنامه بر زبان و مرام لُرهای بویراحمد و ممسنی
حوزه های تخصصی:
از دیرباز کتاب ملی ایرانیان و گنجینه تو در تو و بیانتهای حکمت و کارخانه بیبدیل انسانسازی، شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی، از جهات مختلف هر خواننده و شنوندهای را به شگفتی و تدبّر و تعمق واداشته است، تأمل در مرامها، نامها و آیینهای جامعه ایرانی و غیر ایرانی نشان میدهد شاهنامه و «شاه نامهها» در دورههای مختلف میان همه اقوام پارسی زبان و پارسی خط و حتّی ملتهای غیرپارسی زبان و پارسی خط به دلایل بسیاری، به شکلهای مختلف تأثیراتی فراوان داشته است و یکی از مقبولترین آثار در ادبیّات جهان بوده است. از جمله این اقوام که به نظر میرسد تأثیر این مرام نامه پهلوانی بر آنها بیشتر از دیگر اقوام بوده، لُرهای بویراحمد و ممسنی است که ما در این مقاله گوشهای از این تأثیر را بیان و تحلیل میکنیم. نتیجه تحقیق نشان میدهد، که شاهنامه حکیم فردوسی در مرام مردم، نام جایها و نام زنان و مردان تأثیر بیچونوچرا داشته است، این تأثیرگذاری در حدی است که گویی پهلوانان شاهنامه برخاسته از مردم این مرز و بوم هستند.
«ده نفر قزلباش» به مثابه یک حماسه منثور: نگاهی به درون مایه های حماسی رمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۲
79 - 101
حوزه های تخصصی:
رمان تاریخی و پنج جلدی ده نفر قزلباش یکی از مهم ترین و هدف مندترین رمان های تاریخی فارسی است و به گمان ما ظرفیّت هایی فراتر از یک رمان تاریخیِ صرف دارد. از جمله این ظرفیّت ها، برخورداری متن از سازه ها و بن مایه های حماسی است که این پژوهش با هدف نمایاندن جنبه های حماسی این اثر صورت گرفته است. پژوهش حاضر با استفاده از روش کتاب خانه ای و شیوه تحلیلی - توصیفی به بررسی بن مایه های حماسی در رمان ده نفر قزلباش پرداخته است. وجود صحنه های گوناگون جنگ با بیگانگان در این رمان از یک سو و تأکید هم زمان نویسنده آن بر عناصر و ارزش های ملی ایرانی و مذهب تشیّع از سوی دیگر، موجب شده است که این اثر شباهت های بسیاری به یک متن حماسی منثور پیدا کند. برخی از بن مایه های حماسی این اثر عبارتند از: سفر قهرمان، پیش گامی زنان در ابراز عشق، جنگ و شگردهای جنگاوری، حضور اسب با کارکردی اسطوره ای - حماسی، توصیف جنگ افزارها، یکپارچگی اقوام در رویارویی با دشمنان خارجی، وطن پرستی، جنگاوری برای حفظ نام و پرهیز از ننگ، عیّاری، اخترشناسی و پیش گویی. میزان استفاده از کنش ها و مؤلفه های حماسی در این اثر قابل توجه است. برخی از این مؤلفه های حماسی عیناً از شاهنامه گرفته شده اند و تأثیر پذیری مسرور در به کارگیری لوازم حماسه از استاد نیز توس دیده می شود. در پایان بحث می توان این گونه استنباط کرد که این رمان تاریخی با تفاوت هایی که در مقایسه با شاه نامه دارد، به عنوان نوع نثر حماسی، پیوندی نزدیک با سبک حماسی برقرار کرده است و می توان از آن به مثابه یک اثر منثور حماسی نام برد.
پیوند ادبیات ترک و ادبیات فارسی از نگاه شهریار(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال ششم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲۱
57 - 68
حوزه های تخصصی:
شهریار شاعریست دو زبانه که آثار موفقی را در هر دو زبان عرضه کرده است، به طوری که ستایشگران شعر ترکی او کم از طرفداران شعر فارسی او نیستند. دیدگاههای شاعری که با ظرایف هر دو زبان آشنایی دارد و تسلط خود را در هر دو زبان نشان داده، حائز اهمیت است؛ شهریار شعر ترکی را از نظر قدرت توصیف بخصوص توصیفات طبیعی می ستاید، همچنین از نظر قابلیتهای زبانی بر فارسی برتری می دهد. از طرفی انعطاف زبان فارسی را در بیان مفاهیم دقیق عرفانی، همچنین قابلیت این زبان را در استفاده از فنون شاعری بی نظیر می داند. وی ادبیات ترک حوزه قفقاز را در ایجاد تجدّد ادبی در ایران و نیز ورود رمانتیسم در شعر نو تأثیرگذار دانسته و مستنداتی را بیان داشته است که می تواند محل بحث موافقان و مخالفان واقع شود. نقد و تحلیل این موضوعات و موارد دیگری که شهریار به آن پرداخته، کمک شایانی است به شناخت بیشتر شخصیت فکری و ادبی شهریار.
شرح عشق و محبّت از منظر امام محمد غزالی و احمد غزالی (با تکیه بر احیاء علوم الدین و سوانح العشاق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عشق و محبّت از مضامین مشترک بسیاری از آثار عرفانی در ادبیات فارسی است. از این رو، در مقایسه محتوایی آثاری که صبغه عرفانی دارند می توان با بررسی این موضوعات مشترک، به شناخت بهتری از دیدگاه صوفیان در آن موضوع دست یافت. امام محمد غزالی و برادرش احمد، از چهره های نامدار در حوزه تصوف به شمار می روند. این مقاله با شیوه تحلیلی- توصیفی تلاش می کند تا مفهوم عشق و محبّت را از منظر این دو شخصیت با تأکید بر دو اثر احیاء علوم الدین محمد غزالی و سوانح العشاق احمد غزالی بررسی نموده و به این پرسش پاسخ دهد که ماهیت و کارکرد عشق و محبّت در دیدگاه امام محمد و احمد غزالی چیست. این نتیجه به دست آمد که نگاه و نگرش امام محمد غزالی نسبت به این مضمون، نگاهی دین مدار و معطوف به مذهب است. حال آنکه آنچه از سوانح احمد غزالی می توان استنباط کرد این است که دیدگاه وی نزدیکی و قرابت بیشتری با دیدگاه عارفان دارد.
رجزخوانی و برانگیختن احساسات و عواطف در شعر دفاع مقدس(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال ششم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۲۰
75 - 82
حوزه های تخصصی:
ادبیات و به تبع آن شعر همواره دوشادوش ملّت حرکت کرده و همچون آیینه ای بازتاب دهنده و منعکس کننده اوضاع جامعه بوده است. با شکل گیری انقلاب اسلامی ایران و به دنبال آن بروز جنگ تحمیلی، شاهد حضور شاعرانی متعهد و دلسوز در جامعه هستیم. پدیده جنگ، سبب تحوّل فضای ایرانِ پس از انقلاب اسلامی شده و نیز تغییر جوّ مبارزاتی و تظاهراتی و اشعار شعارگونه و تهییجی بر ضد ستمشاهی، به سمت و سوی دفاع مقدس و شاعران ذهن خویش را به مبارزه با دشمن غاصب و تهییج مبارزان به دفاع از وطن و مقابله با بعثیان معطوف دارند؛ شاعران همچنین در نقابل فضای ناسالم جبهه گرفته و به اعتراض به ظلم و ستم غاصبان متجاوز پرداختند. مقاله حاضر می کوشد با روش توصیفی- تحلیلی، ضمن بیان ستم های غاصبان که در دل شعر نهفته است، به بررسی رجزخوانی و نیز اعتراض شاعران بر علیه این ستم ها بپردازد.
تحلیل نشانه های اضطراب و ترس در دو رمان «جزیره سرگردانی» و «ساربان سرگردان» بر اساس نظریات گریماس و تاراستی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۰
94 - 109
حوزه های تخصصی:
سیمین دانشور در جزیره سرگردانی و ساربان سرگردان، مخاطب را با وضعیتی گفتمانی مواجه می کند که در آن «کنش» دچار شرایط شده است. در این حالت، کنش گر همواره با احساساتی چون اضطراب، سرگردانی، ترس، چالش با خود، نداشتن اطمینان، فرار از گذشته و احساس ناامنی روبرو می شود و نفی یک وضعیت او را وارد وضعیتی دیگر می کند. هر وضعیت برای او در حکم یک چاله معنایی است که عبور از آن به انرژی جهشی نیازمند است. در چنین وضعیتی، کنش گر توان هر کنشی را از دست می دهد و در وضعیت ناپایدار ماندن و نماندن، شدن و نشدن سرگردان است. در این پژوهش کوشش شده است از منظر نشانه معناشناسی و با توجه به نظریات گریماس و اییرو تاراستی به بررسی نشانه ها و کارکردهای سرگردانی در دو رمان جزیره سرگردانی و ساربان سرگردان پرداخته شود تا نشان دهد که چگونه سرگردانی از طریق فرایند سلبی- ایجابی سبب گسست شخصیت اول داستان از «من» شخصی اش می شود. نتیجه عبور از این گسست، بازیابی خود و شناخت انتزاعی از خود و اطرافیان است و این شناخت سبب می شود شخصیت اول داستان در یک وضعیت ایجابی که همان معرفت و تسلط بر خود است، قرار گیرد و «من» واحد وجود خود را دریابد و استعلا یابد.
تحلیل و تطبیق عناصر برجسته (طبیعت، تخیل و کیش آزادی) در آثار لرد بایرون و سیمین بهبهانی با تأکید بر سویه ارتباطی این مؤلفه ها(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۶
43 - 60
حوزه های تخصصی:
جنبش رمانتیسم تحولی مهم در تاریخ هنر و تفکر جهانی است. از میان مؤلفه های قابل توجه این جنبش «طبیعت، تخیل و کیش آزادی» انتخاب شده اند، بررسی این سه عنصر بر اساس بسامد بالای کاربرد آنها در اشعار لرد بایرون و سمیمن بهبهانی انتخاب شده است. به اعتبارِ سویه ارتباطی میان این عناصر می توان دریافت که «گرایش به طبیعت، تخیّل و کیش آزادی» نسبت به سایر عناصر رمانتیسم، دارای نقش اساسی هستند. نتیجه بررسی تطبیقی این مؤلفه ها نشان می دهد این دو شاعر هرچند از جغرافیا، تاریخ، فرهنگ و جنسیت مختلف اند، می توان قرابت هایی یافت که ریشه در درکی مشترک از ماهیت هنر رمانتیک دارد. نتایج مقاله حاضر که با روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است، نشان می دهد که تخیل امری اساسی و پیوندیافته با سایر مؤلفه هایی است که شعریت متن را ممکن می کند؛ برخلاف بایرون که علی رغم کوشش های بسیارش نمی تواند آزادی را به عنوان امری مشخص صورت بندیِ ادبی کند و انوار رنگین آزادی در شعر بهبهانی، در ستایش او از جنس زن کانونی می شود. اما رابطه های این عناصر در شعر هر دو عنصر مورد بررسی به شکل مشابهی نشان می دهد که طبیعت در حالی که تجلّی آزادی است، منبعی زوال نیافتنی برای تخیّل محسوب می شود، در حالی که اساساً خودِ تخیّل در شعر رمانتیک مصداقی از آزادی روح و اندیشه است.