فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۰۱ تا ۴۲۰ مورد از کل ۵٬۵۲۶ مورد.
منبع:
مطالعات داستانی سال ششم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
123 - 144
حوزه های تخصصی:
مطالعات صورت گرایان و ساختارگرایان علاوه بر ایجاد تحول در بررسی شعر، دانش ادبی روایت شناسی را بوجود آورده و تحلیل ریخت شناسانه ی روایت را به عنوان رویکردی مهم مطرح کرد. کلود برمون زبان شناس و روایت شناس فرانسوی از برجسته ترین نظریه پردازان روایت شناسی ساختارگرا و از جمله افرادی است که برای ارائه ی یک الگوی مناسب در زمینه ی ریخت شناسی داستان، تلاش کرده اند. در این پژوهش،«الحرب فی برّ مصر» اثر یوسف القعید (از بزرگ ترین رمان نویسان مصر) که فئودالیسم یا نظام ارباب-رعیتی حاکم بر مصر در سال های 1954م. تا 1973م. دستمایه ی خلق آن است، بر اساس نظریه ی کلود برمون مورد بررسی قرار گرفته و اثبات می شود که نویسنده پیکره ی داستان را با ذوقی سرشار با انواع توالی ها از جمله توالی زنجیره ای و انضمامی و پیوندی خلق کرده است. بر اساس نظریه ی مذکور هر توالی دربردارنده ی سه کارکرد امکان ، فرایند و پیامد است که این کارکردهای سه گانه کاملا با داستان همخوانی و همسویی دارد. کلیدواژه: الحرب فی برّ مصر، یوسف القعید، ریخت شناسی، کلود برمون، توالی و پی رفت
استعاره مفهومی «عدالت» و «ظلم» در آداب الملوک ها با تکیه بر قابوس نامه، سیاست نامه و نصیحه الملوک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۸
196 - 226
حوزه های تخصصی:
در فرهنگ ایرانی، همواره بر عدل و داد تأکید شده است و این موضوع در ادبیات پیش از اسلام، در قالب اندرزنامه ها نمود یافته است. آداب الملوک هایی همچون سیاست نامه و قابوس نامه و نصیحه الملوک نیز تحت تأثیر آثار و فرهنگ پیش از اسلام نگاشته شده و همان درون مایه ها را در قالب مفاهیم و استعارات بیان کرده اند. پژوهش حاضر به بررسی استعاره های مفهومی «عدالت» و «ظلم» از دیدگاه زبان شناسی شناختی می پردازد. در این پژوهش تلاش شده است در سه آداب الملوک نام برده، استعاره های مفهومی عدالت و ظلم بر مبنای نظریه استعاره مفهومی لیکاف و جانسون استخراج و بر اساس روش فرکلاف، تحلیل شود. یافته های این پژوهش نشان می دهد که بیشترین حوزه های مبدأ مربوط به طبیعت، اخلاق و خرد و دین است که از پس تمامی این استعاره های مفهومی به دو کلید مفهومی «عدالت، خیر» و «ظلم، شر است» می رسیم و در نهایت درمی یابیم که بنیان اندیشگانی چنین استعاره هایی، اندیشه های باستانی ایرانیان است که به دو مبدأ خیر و شر قائل بودند. اهمیت این مطالب در اندیشه دینی ایرانیان باعث راهیابی آن ها به کتاب های دینی و غیر دینی از جمله اندرزنامه ها و در نتیجه راهیابی به قلمرو ادبیات شد و بعدها در ادبیات دوران اسلامی به کتاب های ادبی و اخلاقی همچون سیاست نامه و قابوس نامه و نصیحه الملوک راه یافت. مفهوم عدالت و ظلم، به عنوان یکی از مهم ترین اندیشه های ایران کهن، در قالب استعاره های مفهومی ای که در این پژوهش آورده شد، به حیات خود ادامه داد و درون مایه فرهنگی و دینی ایرانیان باستان، به نسل های بعد منتقل شد.
بررسی و تحلیل شخصیت بهرام در هفت پیکر نظامی بر پایه نظریه بیداری قهرمان درون
حوزه های تخصصی:
خانم کارول پیرسون با توجه به نظرات یونگ مبنی بر تأثیر کهن الگوها در سفر تفرد بشری، دوازده کهن الگوی شخصیت را مطرح کرد و این سفر را به شکل سه مرحله سفر قهرمان یعنی: تدارک، سفر و بازگشت توصیف کرد و به این نتیجه رسید که هر انسانی با قرار گرفتن در این سفر و با هدایت و راهنمایی کهن الگوهای دوازده گانه می تواند به خویشتن حقیقی خود دست یابد. یکی از داستان های دل انگیز در ادبیات فارسی داستان سلوک بهرام گور در هفت پیکر نظامی است که کاملاً منطبق با مراحل سه گانه خودشناسی و تفرد در روان شناسی پیرسون است که می تواند به عنوان الگویی برای از بین بردن تضاد زندگی انسان معاصر امروز معرفی شود. در این داستان قهرمان (بهرام) با راهنمایی و تکامل کهن الگوهای معصوم، یتیم، جنگجو و حامی، برای سفر اسطوره ای آماده می شود و با انرژی کهن الگوهای جست وجوگر، عاشق، ویرانگر و آفریننده در آرمان شهر گنبدهای هفت گانه، جهان درونی خود را می کاود و به خویشتن حقیقی دست می یابد و در بازگشت با یاری کهن الگوهای حکمران، ساحر، فرزانه و لوده، قلمرو پادشاهی خود و جهان بیرون را دگرگون می کند و به روشن بینی و رستگاری دست می یابد.
استعمار در دهه بیست و سی و بازتاب آن در رمان های منتخب معاصر فارسی
منبع:
مطالعات داستانی سال ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
111 - 129
حوزه های تخصصی:
در این جستار، به بررسی مسئله استعمار در دهه بیست و سی، رویکردها و گفتمان های شکل گرفته در این زمینه و شیوه بازنمایی آنها در رمان های منتخب معاصر فارسی با روش توصیفی- تحلیلی پرداخته شده است. بدین منظور ابتدا مسئله استعمار و حضور استعمارگران در دهه بیست و سی در ایران بررسی و سپس بازنمایی این حضور در رمان های منتخب فارسی واکاوی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد در این رمان ها، بیشتر به تأثیر سیاسی و سپس اقتصادی حضور استعمار در ایران پرداخته و به مسائل فرهنگی و اجتماعی کمتر توجه شده است. سه گفتمان در این رمان ها برجسته شده است: گفتمان ضد استعماری که با «خوب»نمایی همراه و صدای غالب در این رمان ها بوده و گفتمان سلطنت طلبان و وابستگان به استعمارگران که بازنمایی این دو گفتمان، به صورت «بد» نمایی بوده است.
سیر تقاضای معاش در شعر شاعران مدّاح با تکیه بر نسبت تکدی گری به انوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدح، سنتی رایج در میان شاعران فارسی زبان و از راه های امرار معاش بوده است. انوری در کنار قصاید مدحی، قطعه های تقاضای گاه حقیرانه و در عین حال زیبایی نیز سروده است. به دلیل این تقاضاها از میان صدها شاعر بعضی از پژوهشگران، تنها او را متکدّی دانسته اند. هدف تحقیق حاضر که به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است، یافتن پاسخ این سوال است که باوجود مشابهت های فراوان ملتمسات شاعران مداح، نسبت تکدی گری به انوری درست است؟ برای معلوم کردن صحّت و سقم این نسبت تقاضاهای برخی از شاعران بررسی و مشخص شد که عواملی چون عدم امنیّت شغلی، دشواری شرایط شاعر شدن، امساک ممدوحان از دادن صله، احتیاج شاعران و اهمیّت مدح برای ممدوحان باعث شده است مدیحه سرایی و به تبع آن تقاضاسرایی هرروز رایج تر شود. عدم ثبات موقعیّت سیاسی از دوره سنجر و برکیارق بن ملکشاه و از دست رفتن ثبات شغلی و درآمد شاعران سبب شد آن ها در این برهه از تاریخ نسبت به دوره های قبل تقاضای چیزهای کم بها تر کنند. هم چنین می توان عامل دادن این نسبت به انوری را اقرار شاعر به این موضوع دانست که او گدایی را شریعت شعرمی داند و نیز اینکه، معروف شدن او به عنوان یکی از سه پیغمبر شعر باعث شد تا محقّقانی که او را در این پایه نمی دیدند، عیب هایش را بیشتر آشکار نمایند.
راهکارهای مولانا برای مقابله با ترس های مذموم در مثنوی با نگاهی به دیدگاه روان شناسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۵
164-194
حوزه های تخصصی:
مولانا در آموزه های عرفانی خویش، همه ابعاد شخصیت انسان را مورد توجه قرار داده است و برای هریک از بیماری های ذهنی و روانی او راهکار ارائه می کند. یکی از بیماری های ذهنی وهمی که او در مثنوی معنوی به آن پرداخته شده، ترس است. مفهوم ترس از نگاه کل نگر او، به دو نوع ترس مذموم و ممدوح تقسیم می شود؛ ترس مذموم که مورد نظر ماست از من دروغین و کاذب ناشی می شود؛ هرچند مولوی ترس را معمار اصلاح جهان مادی و در جای خود مفید می داند. راهکارهایی که برای مقابله و رهایی از ترس های مذموم که برخی از زمینه های فکری ایجادگر آن ترس از مرگ، غم غربت و تنهایی وجودی، ترس از قضا و مشیت، ترس از شرّ اضداد، ترس از اختیار و آزادی انتخاب، ترس از گناه و... است، از نگاه تیزبین او رویکرد به دین و مذهب، توبه، توکل و تسلیم، یافتن من حقیقی (گنج درون)، ترک فرافکنی، پذیرش تعارضات درونی و استفاده از موهبات آن، هیچ نخواستن در سایه فقر و فنای عرفانی، آشنای با سازوکارهای گناه در جهت رشد و تعالی و... است. پژوهش حاضر به صورت توصیفی تحلیلی و با ابزار کتابخانه ای انجام شده است. در این جستار از آنجایی که مقوله ترس به حوزه روان شناسی نیز مرتبط می شود و مولوی از قرن ها پیش از روان شناسان امروز به ارائه مفاهیم درمانی (هرچند بار رویکرد و اهدافی متفاوت) پرداخته است، (غیر از دیدگاه روان شناسی تحلیلی کارل گوستاو یونگ) از روان شناسان انسان گرا و وجودگرایی مثل رولومی، اریک فروم، ویکتور فرانکل، اروین یالوم، ابراهام مزلو، سورن کرکگور، کارن هورنای و... استفاده می شود تا هم به غنا و گستردگی این مفاهیم بیفزاییم و هم به اثبات این مهم که مولوی قرن ها پیش از روان شناسی امروز به مفاهیم و سازوکارهایی برای مقابله با ترس دست یافته که می تواند از خلال قصه های مثنوی به طور آشکار و یا ضمنی مورد استفاده آیندگان قرار بگیرد؛ لذا آموزه های پیشینیان ادب و عرفان ایرانی را نباید دست کم گرفت.
واکاوی شخصیت ملّیِ ایرانی در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شخصیت ملی، از ارزشی بسیار بالا ب رخوردار است؛ به گونه ای که برایِ بسیاری، دست یابی به الگوهایِ ملی، هدف اصلی زندگی شان شده و بسیار ارزش مند است. اما به راستی چه الگو یا تیپ شخصیتی مناسب جامعه ما است؟ آیا در فرهنگ کهن ایرانی، الگوها یا تیپ های شخصیتی مناسب برای ارائه به نسل امروز وجود دارد یا باید دست به دامان فرهنگ های دیگر شد؟ شاهنامه فردوسی به عنوان شناس نامه ملی جامعه ایرانی، قرن ها است که از طریق اسطوره هایش، انتقال دهنده بخشی عمده از میراث کهن فرهنگی، هویتی، دینی و ملی ایرانیان تا به امروز بوده است. در نوشتار حاضر کوشش شده است تا از منظر جامعه شناسی و روان شناسی شخصیت، ویژگی های شخصیتیِ خوش نامان شاهنامه، مورد مطالعه و واکاوی قرار گیرد. پژوهنده در ابتدا با استفاده از روش تحلیل روایت، ویژگی های شخصیتیِ شش شخصیت اصلی داستان زال و رودابه را از شاهنامه فردوسی تعیین کرده و با به کارگیری از سه مرحله رمزگذاریِ باز، محوری و انتخابی، 158 مفهوم، 28 مقوله فرعی و 7 مقوله اصلی و بر اساس 4 محور، 8 شخصیت را آشکار ساخته است. هم چنین یک مفهوم اصلی (دو نوع شخصیت به نام نوع خردمندانه و ضدِّ خرد) را پیش کشیده است.
تحلیل شخصیت رستم در داستان رستم و سهراب بر اساس مکانیسم های دفاعی
حوزه های تخصصی:
روایت های حماسی شاهنامه، به ویژه در بخش پهلوانی به لحاظ درون مایه، دارای ابعاد گوناگون روان کاوانه است. در بین این روایات، داستان «رستم و سهراب» بیش از داستان های دیگر نقد و تحلیل روان کاوانه را برمی تابد. بدیهی است یکی از رویکردهای روان کاوانه ای که به این داستان می توان داشت، نقد و تحلیل شخصیت رستم بر اساس مکانیسم های دفاعی است که فروید و آنا فروید آن را نظریه پردازی کرده اند. پژوهش حاضر، بر آن است که شخصیت رستم را بر اساس این مکانیسم ها موردبررسی قرار دهد تا هم خواننده از رموز و لایه های پنهان این داستان آگاه شود و هم میزان و بلوغ هنر روایت گری استاد توس بر همگان بیش ازپیش آشکار گردد؛ همچنین نگرش روان کاوانه در این مقاله ازنظر پژوهشگران تا حد زیادی ابهامات موجود در شناسایی رستم از سهراب، پیش از رویایی در میدان نبرد آشکار می نماید. مکانیسم های دفاعی که در این مقاله موردبررسی قرار گرفت شامل انکار، بازداری ارتباط با واقعیت، بازداری فرآیند ثانویه، همانندسازی با پرخاشگر، فرافکنی، جبران، تغییر جهت به سمت خود و جابه جایی است.
تحلیل بوم فمینیستی مویه های زنانه در شاهنامه (مطالعه موردی: تهمینه، فریگیس و کتایون)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحران های زیست محیطی دوران معاصر، بشر را به جست وجوی راه حل های بنیادین برای گذار از این بحران ها و پیامدهای آن واداشته است. بوم فمینیسم به عنوان روی کردی برآمده از فمینیسم با اندیشه های زیست بوم گرایانه، سعی در تغییر اندیشه هایی دارد که صرفاً در پی مدیریت پی آمدهای بحران محیط زیست است. بوم فمینیست ها اندیشه های توسعه طلبانه بی حد و حصر مردان را از دلایل اصلی تخریب محیط زیست می دانند و در پیِ آن هستند که جای گاه زنان را در جامعه با مردان برابر سازند و مردان را از اندیشه های سلطه جویانه برحذر دارند. روابط زنان با طبیعت، ارتباط بین سلطه بر زن و طبیعت و نقش زنان در حل مشکلات اکولوژیکی، مبانی اساسی بوم فمینیسم هستند. شاهنامه فردوسی به عنوان یک اثر حماسی، تأثیراتی بسزا در اندیشه و فرهنگ ایرانیان داشته است و بررسی آن با تکیه بر اندیشه های بوم فمینستی می تواند راه بر باشد. در این مقاله، با تکیه بر منابع کتاب خانه ای و روش تحلیلی توصیفی، به بررسی بوم فمینیستی سوگواری ها و مویه های زنان (تهمینه، فریگیس و کتایون) در شاهنامه پرداخته ایم. حاصل این پژوهش آن است که این سو گواری ها در قریب به اتفاق موارد راه کاری است زنانه، برای ایستادن در برابر توسعه طلبی مردان؛ توسعه طلبی هایی که با جنگ و تخریب محیط زیست پیوندی تنگاتنگ دارد و از این نظر با گمانه های بوم فمینیست ها هم خوان و هم سو است.
بررسی نوستالژی ناشی از تبعید در رمان «داستان یک شهر» از احمد محمود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال هجدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۴
87 - 102
حوزه های تخصصی:
رنج و دلتنگی ناشی از دوری از سرزمین محبوب به صورت واگویه یا اعتراض در ادبیات فارسی نمودار شده است. نوستالژی به شکل بازگشت به خاطرات گذشته و فرافکنی غم غربت در شعر و داستان دوران زندان و تبعید شاعران و نویسندگان فارسی زبان، رنگ برجسته ای دارد. از این میان رمان رئالیستی معاصر دربردارنده خاطرات نویسندگان تبعید شده است که با عناصر تاریخی، سیاسی و اجتماعی گره خورده است. احمد محمود به عنوان نویسنده واقع گرای اقلیم جنوب که حوادث رمان هایش روایت زندگی خود و دیگر مردمان پیرامون اوست، در دوره ای از زندگی مبارزاتی خود پس از کودتای 28 مرداد به بندر لنگه تبعید می شود. رمان داستان یک شهر حاصل این دوره از زندگی اوست. پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این پرسش است که عناصر و کارکردهای نوستالژی ناشی از دوران تبعید در این رمان چگونه نمود یافته است؟ و در نهایت با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی این نتایج حاصل شدهاست: داستان یک شهر نمود نوستالژیک تبعید با همه عناصر کهن و مدرن آن است و اساس نگارش رمان، نوستالژی می باشد. در این اثر بعد فردی و اجتماعی نوستالژی در هم تنیده است و نویسنده نشان می دهد که چگونه آرمان گرایی در یک حکومت خودکامه، منجر به دلسردی می شود
تحلیل ساختار ادبیّات پایداری در ژانرهای تعلیمی و مقاومت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
57 - 84
حوزه های تخصصی:
ادبیّات پایداری تاریخچه ای به وسعت پانهادن انسان بر زمین دارد و ایستادگی در برابر نفس سرکش در اولین اشعار فارسی که به شکل ادبیّات تعلیمی بروز کرده است، گونه ای از ادبیّات پایداری است. ادبیّات پایداری کهن که به شکل ادبیّات تعلیمی متجلّی گردیده است، پایداری انسان در برابر نفس(دشمن درونی) را به تصویر کشیده و دستور زبان روایی(ساختار بوطیقایی) مختص خود را دارد؛ اما مفهوم پایداری در گستره زمان و بر اساس موقعیت انسان ها و ایستادگی آنها در برابر دشمنان خارجی متجاوز، در ژانر دیگری با عنوان ادبیّات مقاومت (ادبیّات پایداری)، با ساختاری دیگر متجلّی گردیده است؛ به طوری که عناصری چون: موقعیت زمانی، جایگاه روایت شنو، نوع ژانر و ... در تشکیل این دو ساختار دخیل بوده اند. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای به بررسی عناصر روایی تأثیرگذار در تحول ساختار ادبیّات پایداری در دو ژانر تعلیمی و مقاومت پرداخته است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که اگرچه مفهوم ادبیّات پایداری در هر دو دیدگاه- قدیم و جدید- به معنای ایستادگی است؛ اما عناصری چون: «موقعیت روایت شنو»، «نوع دشمن»، «مفهوم پیام»، «موقعیت زمانی»،«بن مایه های مختلف» و «نوع ژانر» در تشکیل و تفکیک ساختار ادبیّات پایداری در دو ژانر تفاوت هایی ایجاد کرده است.
بررسی نوع اقتباس شیار 143 از کتاب های چشم سوم و اختر و روزهای تلواسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
201 - 228
حوزه های تخصصی:
سینمای اقتباسی، روش مناسبی برای تبدیل آثار ادبی به آثار تصویری است. با این روش می توان حوزه شنیداری را با حوزه دیداری وصل و برد تأثیرگذاری اثر را افزون تر نمود. در جهان غرب از این روش برای انتقال فرهنگ خود به دیگر ملل بهره فراوانی برده اند و می برند. در ایران نیز برخی از کارگردانان و فیلم نامه نویسان ایرانی از این روش بهره برده اند. خانم نرگس آبیار، یکی از موفق ترین کارگردان ها در گونه سینمای اقتباسی- حداقل در مرزهای ایران- است. او با تولید فیلم شیار ۱۴۳ از روی رمان «چشم سوم» و کتاب «اختر و روزهای تلواسه» توانست بستری را برای انتقال مظلومیت مادران مفقودین جنگ فراهم آورد. او با بهره بردن از شیوه اقتباس آزاد و ایجاد تغییراتی- همچون مکان، نام افراد، تعداد شخصیت های فیلم نسبت به کتاب، تغییر در برخی کنش های افراد فیلم نسبت به کتاب و ... - سعی در ایجاد رابطه ای عاشقانه- همچون یعقوب و یوسف- میان مادر و فرزندی را دارد که با جنگ، میان او و فرزند فاصله افتاده است و مانع وصل را رادیوی بر کمر مادر قرارداده؛ رادیویی که با باز شدن آن از کمر مادر، دیدار میسر می گردد. در این مقاله ما برآنیم تا با بررسی تفاوت ها و تشابهات میان فیلم شیار ۱۴۳ و رمان چشم سوم و اختر و روزهای تلواسه نوع اقتباس اثر و میزان وفاداری فیلم نسبت به کتاب را بسنجیم. این مقاله به روش تحلیلی- توصیفی تدوین شده است.
از فقر تا فحشا؛ از ثروت تا قدرت (تحلیل گفتمان انتقادی داستان "مارتا البانیه" نوشته جبران خلیل جبران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الگوی انتقادی نورمن فِرکلاف با تکیه بر مراحل سه گانه توصیف، تفسیر و تبیین، سازمان هر متنی را روشن می کند. مراحل سه گانه فوق، منجر به شناخت روساخت واژگان متن و تجزیه و تحلیل آن می شود. امتیاز این رویکرد نسبت به سایر مکاتب نقد آن است که متن را پس از تحلیل رها نکرده، بلکه پژوهش گر به ارزیابی و قضاوت متن با استناد به مرحله تبیین می پردازد. هدف از کاربرد الگوی فوق در داستان کوتاه مارتا البانیه، آن است که از طریق توصیف ِساختار نحوی، ایدئولوژیِ نویسنده افشا شود؛ سپس با تکیه بر مرحله تفسیر، متن داستان تحلیل و ارزیابی گردد. در نهایت روش فرکلاف، قدرت نهفته در ساختار جامعه؛ یعنی همان عامل مؤثّر در ایجاد ایدئولوژی را برملا ساخته و نشان می دهد چگونه ثروت در جامعه، قدرتی نوساخته ایجاد کرده است. از این رو می توان گفت که الگوهای زبانی مورد استفاده در داستان مذکور به گونه ای است که می توان، ساختار زبان شناسی آنرا به سه بخش تقسیم کرد که هر بخش، واگویه گر مطالب ویژه ای است. در نهایت این پژوهش بر آن است که نشان دهد؛ نویسنده چگونه با تکیه بر ساختار نحوی به دنبال افشای عناصر ایدئولوژی و قدرت برخاسته از آن است؟ پاسخ به این پرسش می تواند عواملی را که در بازنمایی و نیز شکل دهی به جهان بینی نویسنده در روند آفرینش داستان مؤثّر بوده اند؛ بازنشانی کند.
واکاوی تطبیقی جلوه های پایداری افغانستان در شعر سید ابوطالب مظفری و جابر قمیحه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
229 - 256
حوزه های تخصصی:
حوادث ناگوار دوران معاصر در کشورهای اسلامی باعث گسترش ادبیات پایداری شده است. ادبیات پایداری یکی از گونه های ادبیات متعهّد است که با توجه به رویدادهای اجتماعی و سیاسی هر ملت و شرایط تاریخی آن بازتاب و انعکاس متفاوتی در قیاس با دوره های دیگر دارد. در میان شاعران معاصری که در این زمینه اشعار بسیاری سروده اند، می توان به سید ابوطالب مظفری که شاعر افغانستانی مقیم ایران است و جابر قمیحه شاعر مصری اشاره کرد. سید ابوطالب مظفری قسمت اعظم مجموعه شعری خود را در بیان پایداری و رشادت مردم افغانستان سروده است. وی در دفتر شعری خود «عقاب چگونه می میرد؟» به روزگار دشوار و جانکاه ملت افغانستان پرداخته است. جابر قمیحه شاعر مصری نیز به دلیل حضور در مناطق مرزی نزدیک به افغانستان و مشاهده انواع دست اندازی و تجاوز نسبت به حریم این کشور مسلمان و مردمان آن، تعهّد ادبی خویش را در مجموعه ای به نام «لجهاد الأفغان ... أغنّی» اختصاص داده و از رشادت ها و دلاوری های مردم این سامان زبان به میان آورده است. این پژوهش به مقایسه تطبیقی اندیشه های مقاومتی این دو شاعر می پردازد تا از این رهگذر وجه تمایز مضامین مشترک پایداری آنها را نسبت به یکدیگر روشن کند. جابر قمیحه به عنوان یک شاعر مصری و از زاویه نگاه یک شاعر متعهد به ادبیات پایداری افغانستان نگریسته، حال آنکه مظفری خود یکی از مجاهدان حاضر در عرصه جهاد می باشد و این تفاوت در نگرش، زیبایی ادبی دو چندانی به شعرشان بخشیده است. یافته های این جستار که به روش تطبیقی و براساس مکتب آمریکایی به وارسی مضامین مشترک در دفترهای شعری دو شاعر مذکور می پردازد، حاکی از آن است که جلوه های مقاومت از قبیل ترسیم رنج و محنت دوران جنگ، روحیه مبارزه طلبی و جنگاوری، پاسداشت مقام شهیدان، جاماندن از کاروان شهیدان، دعوت به اتحاد و پرهیز از تفرقه، ترویج روحیه امید و خودباوری، در مجموعه اشعار آنها از بسامد بسیار بالایی برخوردار است..
بازتاب اگزیستانس در داستان «آتما سگ من»
حوزه های تخصصی:
اگزیستانس -فلسفه اصالت وجود- یکی از مهم ترین و تأثیرگذارترین مکتب های فلسفی و ادبی جهان است که مهد پیدایش آن «اروپا» است. در این مکتب فلسفی و ادبی، فرد انسانی در تجربه هستی و لمس معنای وجود، به طور بی واسطه با موقعیت های مرزی «مرگ، رنج، ترس وگناه» رویارو شده است، این موقعیت ها سبب می شوند تا انسان از ابعاد نهفته درونی خویش اطلاع یافته، خود را بهتر بشناسد. فلسفه اگزیستانس تحلیل خود از سرنوشت بشر را بر سه استنباط بنیادی استوار ساخت وسه نشانه هستی برای آن در نظر گرفت. هدف این مقاله روشنگری سه اصل اگزیستانس (استحسانی،اخلاقی وایمانی) در آتما سگ من است. نتایج تحقیق حاکی از تأ ثیر جهان بینی چوبک از تحلیل های فیلسوفان است. داستان های این نویسنده سراسر پر از مضامینی چون (مرگ،رنج،ترس وگناه) است. این نویسنده می کوشد تا زشتی ها، فساد و نابرابری های موجود اجتماع را در برابر چشم خوانندگان به تصویر بکشد، علاوه بر آن پیامدهای این بی عدالتی را نیز بیان می کند. نتایج این پژوهش که به روش توصیفی - تحلیلی انجام شده است، نشان می دهد در داستان «آتما سگ من»، شخصیت اول پس از گذشتن از مرحله اگزیستانس استحسانی واخلاقی به مرحله اگزیستانس ایمانی نائل می شود.
عشق در کتاب مقدس با تأکید بر نگاه ژوزف مورفی و ابن عربی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
ریشه بخش مهمی از ادبیات غنایی خاور میانه را باید در کتب آسمانی عهد عتیق و عهد جدید یافت. از منظر این کتب، خداوند و عشق مساویِ همند و عشق در ذره ذره موجودات عالم گسترش یافته است. در متون اولیه اسلامی محبّت به طور متعادل به عنوان رابطه ای دو طرفه میان خدا و بنده وجود داشته است، امّا تجربه عشقی با چنان غلظت که آغازگرِ آن خدا باشد، برگرفته از انجیل است که بعید نیست در قرن دوم هجری با ترجمه شدن متون یونانی به عربی، واردِ متون عربی و بعد از آن فارسی شده باشد. ابن عربی از جمله متأثرانِ از اندیشوران یونان است. دور نمی نماید که عشق ترسیمی او اثری از اندیشه های یونانی در خود داشته باشد. در متون قرون شش به بعد، تجربه عشقی، در غلظت حتّی از تورات و انجیل فراتر می رود و به قول مولوی به عشقی خونی تبدیل می شود. تأثیرپذیری ابن عربی به معنای شیفتگی و دلدادگی او نیست. بلکه تنها لحاظ کردنِ این اندیشه ها در کنار صدها اندیشه دیگر است. آنچه در این مقاله مطرح می شود، هیچ ارتباطی با دیدگاه آسین پالاسیوس در مورد ابن عربی ندارد.
کارکردهای شعری و عاطفی در زبان غنایی عبهرالعاشقین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عبهرالعاشقین از متشخّص ترین نثرهای فارسی عرفانی است که روزبهان بقلی شیرازی در قرن ششم هجری در بیان مطالب عرفانی به نگارش درآورده است. این متن از منظر زبانی، به دلیل بسامد بالای کارکردهای عاطفی و شعری، دارای تشخّص ویژه ای است که در حوزه زبان غنایی نیز قابل بررسی است. تک گویی های درونی، زاویه دید درون گرایانه باعث شده است که جهت گیری پیام به سمت گوینده باشد. صدای گوینده در بیان احساسات شخصی، سبب برجستگی زبان غنایی و کارکرد عاطفی در این متن است. بسامد بالای استفاده از حروف ندا، جملات تعجبی و پرسشی در متن، کارکردهای عاطفی را تقویت کرده است. همچنین پیوند آهنگین زبان با بسامد بالای پارادوکس و حس آمیزی، جهت گیری پیام را به سمت خودِ پیام کشانده و سبب برجستگی زبان و پررنگ تر شدن کارکرد شعری متن شده است. هدف این مقاله، بررسی تلفیق فراهنجاری های معنایی با ابزارهای موسیقایی متن (درهم تنیدگی فرآیند هنجارگریزی و توازن) به عنوان ابزاری برای بیان هیجانات عاطفی و احساسی در تجربیات عرفانی و شهودی نویسنده عبهرالعاشقین است. سوال اصلی تحقیق آن است که نویسنده عبهرالعاشقین، با استفاده از کدام شگردهای زبانی و بیانی، هنجارهای زبان معیار را شکسته و در نتیجه، متن را به ساختار شعر، نزدیک کرده است؟ این تحقیق به شیوه تحلیلی- توصیفی و اطلاعات کتابخانه ای انجام شده است
بررسی تحلیلی روایت «کی خسرو» در منطقه ماصَرم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کی خسرو، یکی از پادشاهان نام دار کیانی است که داستان های مربوط به او، بخشی جالب توجه از شاهنامه فردوسی را به خود اختصاص داده است. هر چند فردوسی به همه دوره های زندگی کی خسرو از تولد تا مرگ پرداخته است، به نظر می رسد دوران کودکی و به ویژه پایان مرموز زندگی کی خسرو بیش تر مورد توجهِ عامه مردم بوده و بیش تر محل افسانه سرایی قرار گرفته است. یکی از این گونه روایت ها، روایتی است که یکی از نقالان روستای ماصرم، روستایی در 40 کیلومتری جنوب غرب شیراز، به نام «خاور قشنگ» روایت می کند. این روایت به گونه ای شگرف، آمیزه ای از چندین روایت اسطوره ای، حماسی، دینی و تاریخی است؛ به گونه ای که جز در برخی از خطوط داستان، کم تر شباهتی به روایت شاهنامه دارد. به دیگر سخن، این روایت آمیزه ای از ماجراهای مربوط به کوروش، فریدون، ضحاک، مریم مقدس، موسا و... است. در این روایت تنها به چگونگی تولد کی خسرو، بزرگ شدن او، قیام علیه پدر بزرگش و در نهایت فرجام کار او پرداخته شده و گویا دیگر ماجراهای مربوط به کی خسرو به دست فراموشی سپرده شده است. گفتنی مهم این که اغلب کهن سالان این دیار نیز داستان را از یاد برده اند و تنها برخی از آن ها، بخش هایی محدود از داستان را روایت می کنند. نگارندگان در ای ن جستار کوشیده اند افزون بر ثبت روایتی که پیش از این در هیچ منبعی مکتوب نشده است، به بررسی و تحلیل محتوای داستان بپردازند.
تحلیل فرایند فردیت یابیِ نوروز در منظومه «گل و نوروز» بر اساس نظریه تفرّد یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرایند فردیت از دیدگاه یونگ نوعی پختگی و رشد روانی انسان است که در طی آن مرکز شخصیت از «من» به «خود» منتقل می شود و از آن جایی که آثار ادبی به دلیل غنای درونی و نشأت گرفته از ناخودآگاه جمعی،در کالبد انباشته از سمبل ها و استعاره ها،ساختارهای خودآگاه و ناخودآگاه، خواننده را در خود درگیر می سازد و خواه و ناخواه تحلیل کهن الگویی متن ادبی را می طلبد. در این مقاله سعی شده است منظومه ی «گل و نوروز» خواجوی کرمانی به روش توصیفی- تحلیلی بر اساس نظریه تفرّد یونگ مورد نقد و بررسی قرار گیرد.سفر نوروز به سوی روم که در واقع نمادی از جست وجوی وی در روند فردیت روانی است و با اولین تکانه عشق به سوی روم شروع می شود، اساس داستان این منظومه را پی ریزی می کند و قهرمان داستان که در آغاز شاهزاده ای جوان و بی تجربه بود با فعال شدن کهن الگوی آنیما و ارسال فراخوانِ پیوستگی و یگانگی به قلمروِ خودآگاه روان قهرمان، روند فردیت یابی وی آغاز می شود و با هدایت پیرخردمند، گذر از مشکلات و سایه های درون و انعطاف پذیری پرسونا، بین خودآگاه و ناخودآگاه وی هماهنگی ایجاد شده و در نهایت فرایند فردیت و خودشناسی را با موفقیت به پایان می رساند.
مقایسه قطعه سغدی نبرد رستم با دیوان و دارجنگه نوشاد طرهانی بر اساس تعاریف و ویژگی های سرود حماسی
حوزه های تخصصی:
قطعه سغدی در توصیف نبرد رستم با دیوان، متعلق به حدود سیزده قرن پیش، در ایالت کانسوی چین کشف شده است. داستان رستم در این متن، با عناصر بدوی، جادویی و شمنی همراه است؛ اما می توان احتمال داد که این متن، یکی از مآخذ داستان های نبرد رستم با دیوان باشد؛ اما دارجنگه منظومه ای است به زبان لکی (در استان لرستان)، متعلق به دوره افشاریه، سروده نوشاد طرهانی که در آن گفت وگوی شاعر با درخت کهنسالی به تصویر کشیده شده و درخت در ضمن آن گفت وگو، عمر خود را به دوران اساطیری ایران و پادشاهی کیومرث می رساند و بیان خود را با توصیفات مختصری درباره پهلوانان و پادشاهان ایرانی همراه می کند. در همین راستا، برخی از محققان و پژوهشگران، این دو متن را در یک قالب و ساختار؛ یعنی در ردیف سرودهای حماسی (در معنای خاستگاه حماسه) قرار داده و سعی کرده اند این دو را نمونه هایی از سرودهای حماسی به دیگر زبان های ایرانی معرفی کنند. از آنجا که قرار دادن این دو متن در یک ردیف، موجب ابهاماتی درباره سرودهای حماسی شده، نگارندگان کوشیده اند تا در قالب این مقاله، با رویکرد توصیفی- تحلیلی، ابتدا سرود حماسی را تعریف کنند؛ ویژگی های آن را برشمرند و آنگاه مطابق با آن ویژگی ها نشان دهند که اطلاق سرود حماسی بر متن سغدی جایز است؛ اما دارجنگه نوشاد را با توجه به زمان سرایش، قالب و ساختار، نمی توان سرود حماسی به حساب آورد و بنابراین لازم است در این باره تأمل بیشتری صورت بگیرد.