چکیده

روایت های حماسی شاهنامه، به ویژه در بخش پهلوانی به لحاظ درون مایه، دارای ابعاد گوناگون روان کاوانه است. در بین این روایات، داستان «رستم و سهراب» بیش از داستان های دیگر نقد و تحلیل روان کاوانه را برمی تابد. بدیهی است یکی از رویکردهای روان کاوانه ای که به این داستان می توان داشت، نقد و تحلیل شخصیت رستم بر اساس مکانیسم های دفاعی است که فروید و آنا فروید آن را نظریه پردازی کرده اند. پژوهش حاضر، بر آن است که شخصیت رستم را بر اساس این مکانیسم ها موردبررسی قرار دهد تا هم خواننده از رموز و لایه های پنهان این داستان آگاه شود و هم میزان و بلوغ هنر روایت گری استاد توس بر همگان بیش ازپیش آشکار گردد؛ همچنین نگرش روان کاوانه در این مقاله ازنظر پژوهشگران تا حد زیادی ابهامات موجود در شناسایی رستم از سهراب، پیش از رویایی در میدان نبرد آشکار می نماید. مکانیسم های دفاعی که در این مقاله موردبررسی قرار گرفت شامل انکار، بازداری ارتباط با واقعیت، بازداری فرآیند ثانویه، همانندسازی با پرخاشگر، فرافکنی، جبران، تغییر جهت به سمت خود و جابه جایی است.

تبلیغات