فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۴۱ تا ۶۶۰ مورد از کل ۱٬۰۸۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
سیاست های مربوط به انتشار مقالات علمی تا سالیان اخیر به این صورت بود که ناشرین با فراهم آوردن امکان بررسی، چاپ و انتشار مقالات علمی، حق انتشار را از نویسنده کسب می نمودند و در عمل مالک حقوق مادی و معنوی انتشار یک مقاله میگردیدند. با این وجود، در سالیان اخیر و با پیدایش جهش های تکنولوژیکی، سیاست نوینی به نام دسترسی آزاد در بررسی، چاپ و انتشار مقالات علمی رقم خورده است. در این روش جدید، نویسندگان با پرداخت وجه لازم به ناشرین، حق انتشار مقاله را برای خود محفوظ مینمایند. بنابراین، مقاله پس از بررسی و در صورت تأیید، بلافاصله به صورت برخط چاپ می شود و به رایگان در اختیار دیگران قرار میگیرد. با توجه به اهمیت موضوع، مقاله ی مروری حاضر به مقایسه و بررسی این تغییر و تحولات در حوزه ی چاپ و انتشار مقالات علمی مرتبط با امر سلامت پرداخته است.
دیدگاه اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران نسبت به جنبش دسترسی آزاد به مقالات علمی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه:. دسترسی آزاد، مدل جدیدی از نشر علمی است که خوانندگان یا موسسات آنان برای دسترسی، بارگذاری و تکثیر و توزیع مقاله ها و یافته های تحقیقات خود هزینه ای پرداخت نمی کنند. هدف این پژوهش تعیین دیدگاه اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران نسبت به جنبش دسترسی آزاد به مقالات علمی می باشد.
روش بررسی: روش پژوهش پیمایشی توصیفی و نوع مطالعه کاربردی بوده است. اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران جامعه پژوهش را تشکیل دادند (1200 نفر) که 163 نفر از آن ها با روش نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی و پایایی آن سنجیده شد(0.9α=). داده ها پس از گردآوری و تحلیل به وسیله روش های آماری توصیفی و نرم افزار SPSS (ویرایش 16) تحلیل شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد بیش از 50 درصد اعضای هیات علمی معتقدند دسترسی آزاد به مقالات علمی باعث افزایش خوانندگان، افزایش استناد به مقالات علمی و بهبود کمی و کیفی آن ها می شوند. سایر یافته ها نشان داد اکثریت (بیش از 80 درصد) اعضای هیات علمی معتقدند انتشار مقالات به صورت دسترسی آزاد تاثیری منفی بر اعتبار علمی اثر و رتبه علمی آن ها ندارد.
نتیجه گیری: اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران نسبت به جنبش دسترسی آزاد به مقالات علمی دیدگاه مثبتیدارند. بنابراین می توان گفت دسترسی آزاد به مقالات علمی به عنوان یکی از راهبردهای الحاق جامعه نیازمند اطلاعاتی به مجراهای ارتباطات علمی، از سوی اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران با اقبال روبه رو خواهد بود.
شناسایی و تحلیل عوامل ترغیب کننده و بازدارنده ی همکاری علمی اعضای هیأت علمی در سطوح محلی، ملی و بین المللی در دو دانشگاه شهید چمران و علوم پزشکی جندی شاپور اهواز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه:گاهی اوقات در انجام یک پژوهش نیاز به منابعی است که دسترسی به این منابع نیاز به ائتلافی محلی، ملی و برخی موارد بین المللی دارد. این مسائل پژوهشگران را به سمت همکاری و مشارکت در انجام کارهای پژوهشی سوق می دهد. هدف پژوهش حاضر، شناسایی و تحلیل عوامل ترغیب کننده و بازدارنده ی همکاری علمی اعضای هیأت علمی در سطوح محلی، ملی و بین المللی در دو دانشگاه شهید چمران و علوم پزشکی جندی شاپور اهواز بوده است.
روش بررسی: نوع پژوهش کاربردی و روش آن پیمایشی است. ابزار پژوهش، پرسشنامه ای محقق ساخته است. جامعه ی پژوهش 292 نفر از اعضای هیأت علمی دو دانشگاه شهید چمران و علوم پزشکی جندی شاپوراهواز در سال 91 خورشیدی بوده است. روایی پرسشنامه از طریق روایی محتوایی (صوری) و پایایی از طریق ضریب Cronbach's alpha 94=α درصد تعیین شد.به منظور بررسی عوامل ترغیب کننده و موانع بازدارنده ی همکاری علمی اعضای هیأت علمی در دو دانشگاه شهید چمران و علوم پزشکی جندی شاپور اهواز در سطوح محلی، ملی و بین المللی از تحلیل عوامل اکتشافی استفاده شد. داده های گردآوری شده به دو شکل ارائه داده ها (آمار توصیفی) و تحلیل داده ها (با استفاده از تحلیل عوامل) با استفاده از نرم افزار SPSS. نسخه 19 بررسی و تجزیه و تحلیل می شوند.
یافته ها: نتیجه ی اجرای تحلیل عاملی بر روی داده های مستخرج از پرسشنامه های دریافتی منجر به استخراج 13 عامل اصلی (6 عامل ترغیب کننده و 7 موانع بازدارنده) شد. 6 عوامل ترغیب کننده ی در این پژوهش عبارتند از: عوامل ترغیب کننده ی سیاسی و علمی- پژوهشی، عوامل ترغیب کننده ی فردی، عوامل ترغیب کننده ی مهارتی، عوامل ترغیب کننده ی ارتباطی، عوامل ترغیب کننده ی فرهنگی، عوامل ترغیب کننده ی انگیزشی است و مهم ترین موانع بازدارنده ، موانع بازدارنده ی سیاسی و علمی- پژوهشی، موانع بازدارنده ی فرهنگی، موانع بازدارنده ی فردی، موانع بازدارنده ی مسائل بین المللی، موانع بازدارنده ی ارتباطی، موانع بازدارنده ی فردگرایی، موانع بازدارنده ی انگیزشی نام گذاری شدند. بالاترین میانگین (09/74) مربوط عوامل ترغیب کننده ی سیاسی و علمی- پژوهشی و پایین ترین میانگین (19/7) مربوط به موانع بازدارنده ی انگیزشی است. نتایج نشان داد که عوامل ترغیب کننده ی سیاسی و علمی- پژوهشی به عنوان مهم ترین عامل ترغیب کننده است و موانع بازدارنده ی انگیزشی کم اهمیت ترین مانع همکاری علمی اعضای هیأت علمی است
نتیجه گیری: پژوهش حاضر ضمن معرفی مهم ترین عوامل ترغیب کننده و بازدارنده ی همکاری علمی، راهکارهایی برای بهبود و توسعه ی همکاری های علمی میان پژوهشگران و رفع موانع موجود ارائه می دهد.
واکسیناسیون هپاتیت B؛ ترس آفرینی برای سرکیسه کردن مردم
منبع:
گزارش دی ۱۳۸۰ شماره ۱۳۰
حوزه های تخصصی:
بررسی نگرش مسوولین مدارک پزشکی بیمارستان های علوم پزشکی مستقر در شهر تهران نسبت به ضرورت وجود مشاور
حوزه های تخصصی:
نقش مدیریت در سلامت روانی پرستاران در بیمارستانهای عمومی تهران
منبع:
تدبیر ۱۳۷۶ شماره ۷۷
حوزه های تخصصی:
آگاهی و استفاده پزشکان بیمارستان های آموزشی از منابع اطلاعاتی الکترونیکی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: با عنایت به اینکه پزشکان برای انجام پژوهش و فعالیت های وابسته به حوزه پزشکی نیاز به اطلاعات روزآمد دارند، بنابراین وجود کتابخانه هایی که منابع مختلف را درقالب های گوناگون دارا باشند، یک امر ضروری است. از سوی دیگر شناخت جامعه پزشکی از اینگونه منابع برای رسیدن به هدف اصلی شان، امری انکارناپذیر می باشد، زیرا نتیجه غایی دسترسی سریع و آسان به اطلاعات، تضمین سلامت افراد جامعه می باشد. هدف این پژوهش تعیین آگاهی و استفاده پزشکان از منابع اطلاعاتی الکترونیکی بود.
روش بررسی: روش پژوهش، توصیفی- پیمایشی و ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته بوده است. جامعه آماری شامل کل پزشکان متخصص و فوق تخصص بیمارستان های آموزشی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اصفهان به تعداد 350 نفر بوده که حجم نمونه آنها براساس فرمول کرجسی و مورگان 180 نفر برگزیده شد و روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی می باشد. روایی ابزار توسط متخصصان کتابداری و پایایی آن با مقدار آلفای کرونباخ 95 درصد در زمان تحقیق تایید گردید. نوع آمار توصیفی و نرم افزار مورد استفاده SPSSویرایش 13 بوده است.
یافته ها: در بررسی میزان نیاز پزشکان به اطلاعات در موارد مختلف؛ انجام تحقیق در زمینه فعالیت آنها با 9/91 درصد بیشترین نیاز و انجام امور روزمره با 6/60 درصد به عنوان کمترین نیاز اعلام شد. پزشکان برای رفع نیازهای اطلاعاتی خود استفاده از منابع اطلاعاتی و منابع الکترونیکی را با 4/65 درصد بیشترین محل رجوع و استفاده از کمک و راهنمایی متخصصین خارجی را با 5/15 درصد به عنوان کمترین مورد نام بردند. در خصوص آگاهی پزشکان از انواع پایگاه های اطلاعاتی الکترونیکی بیشترین آگاهی مربوط به Medline با 5/86 درصد و برای Blackwell با 3/16 درصد کمترین درصد، و در رابطه با تعیین میزان آگاهی پزشکان از منابع اطلاعاتی الکترونیکی، بیشترین آگاهی مربوط به E-journal با میزان 3/43 درصد و کمترین آگاهی مربوط به منابع اطلاعاتی Offline با 8/13 درصد بود. همچنین در تعیین میزان استفاده پزشکان از انواع منابع اطلاعاتی الکترونیکی، E-journal با 36 درصد بیشترین و بانک های اطلاعاتی Offline با 2/12 درصد کمترین استفاده را به خود اختصاص داده اند. مهمترین عامل در بین عوامل موثر بر استفاده پزشکان از منابع اطلاعاتی الکترونیکی، 5/61 درصد یعنی بیش از نیمی از موارد مربوط به مشغله کاری و کمبود وقت می باشد و کمترین عامل یعنی تنها در یک مورد مفید نبودن محتوای منابع بوده است.
نتیجه گیری: یافته ها نشان داد نیاز به اطلاعات در پزشکان به ترتیب فراوانی عبارتند از: انجام پژوهش، تهیه مقالات، کسب اطلاعات جدید و روزآمد، مدیریت درمان بیماران، تدریس و نهایتاً انجام امور روزمره. با توجه به اهمیت منابع اطلاعاتی الکترونیکی برای جامعه مورد بررسی و با توجه به اینکه آگاهی جامع و کاملی از اینگونه منابع وجود ندارد و نتیجتاً استفاده کمتر آن را دربرخواهد داشت، لازم است برنامه ریزی صحیحی از سوی متولیان امر به منظور معرفی امکانات و قابلیت های کامل منابع مذکور و شیوه های بازیابی اطلاعات از درگاه های مربوطه به جامعه اطلاعاتی دانشگاه و بالاخص جامعه مورد بررسی این پژوهش صورت گیرد.
مطالعه تطبیقی سامانه مدیریت اطلاعات بیماری های کبدی در کشورهای منتخب(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: امروزه بیماری های کبدی به عنوان یکی از علل عمده ناخوشی، مرگ و میر و افزایش هزینه های بهداشتی در سراسر جهان محسوب می شود و تلاش جهانی برای محدود کردن این بیماری آغاز شده است. یکی از این تلاش ها، توسعه شیوه های علمی و راه اندازی سامانه های مناسب اطلاعاتی به منظور فهم مشکلات و استفاده از قابل دسترس ترین داده ها و الگوها به منظور ارائه اطلاعات به موقع و علمی برای اخذ تصمیمات ضروری است. این مقاله با هدف مطالعه تطبیقی سامانه مدیریت اطلاعات بیماری های کبدی در کشورهای منتخب انجام شد.
روش بررسی: در این پژوهش توصیفی و تطبیقی، ابتدا وضعیت موجود کشور با مراجعه به »مرکز مدیریت بیماری ها« مستقر در وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی و بیمارستان های نمازی شیراز، امام خمینی تهران و الزهرا اصفهان با مصاحبه حضوری با مسئول مرکز درمان بیماری های واگیردار و مسئولین بخش های درمان بیماری های کبدی در بیمارستان ها در فروردین ماه 2013 میلادی و بررسی فرم ها و مستندات با استفاده از چک لیست (روایی ابزار بر اساس روش اعتبار محتوا)، بررسی و سپس به بررسی سامانه مدیریت اطلاعات بیماری های کبدی در کشورهای منتخب پرداخته شد. تحلیل اطلاعات بر اساس مقایسه ویژگی های سامانه های اشاره شده در کشورهای مورد مطالعه، به صورت تحلیل توصیفی_ نظری صورت گرفت.
یافته ها: سامانه مدیریت اطلاعات بیماری های کبدی بر اساس مطالعه و تجارب آمریکا، کانادا و مالزی و بر اساس نیاز کشور در قالب سه محور »مشخصات کلی سامانه«، »منابع داده« و نیز »ضوابط جمع آوری، گزارش و پردازش داده ها« طراحی شد.
نتیجه گیری: با توجه به شیوع بالای بیماری های کبدی در ایران و فقدان سامانه جامع مدیریت اطلاعات بیماری های کبدی، طراحی الگوی سامانه مدیریت اطلاعات بیماری های کبدی، جهت مدیریت بیماری که کنترل کیفیت و کنترل هزینه ها – به عنوان دو هدف متعالی نظام های بهداشتی - را به دنبال دارد، توصیه می گردد.
ضرورت بکارگیری داشبوردها در مدیریت اطلاعات سلامت(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
بازخورد اطلاعات مربوط به عملکردهای فعلی سازمان ها، جهت تصمیم گیری معتبربرای مدیران و متخصصان حوزه مراقبت سلامت، حیاتی می باشد. استفاده از داده ها در تصمیم گیری های مدیریتی و بالینی به دلیل حجم زیاد داده ها ، گردآوری داده ها از منابع متنوع و عدم ساختاریافتگی انها بسیار مشکل است. هدف از انجام این مطالعه،بیان ضرورت بکارگیری داشبورد به عنوان یک روش مناسب جهت نمایش داده های مربوط به عملکرد شاخص های کلیدی حوزه سلامت برای پشتیبانی از تصمیم گیری مدیران و متخصصان می باشد. مطالعه حاضر به صورت مروری نقلی بوده که با جستجو در بانک های اطلاعاتی اینترنتی از جمله، PubMed، proquest ،google scholar،SID ، Magiranو سایت های مربوط به حوزه داشبوردانجام شده است. در این مطالعه سعی بر آن بود که با بررسی متون، مقالات، پایانامه ها وکتابها در زمینه کاربردها و مزایای داشبورد در حوزه سلامت و دیگر حوزه ها، پتانسیل استفاده از داشبورد در حوزه بهداشت و درمان شناخته شود و در صورت امکان در نظام های اطلاعات سلامت کشورمان بکارگرفته شود. بدین منظور پژوهشگران از طریق جستجو در پایگاه های فوق الذکر با استفاده از کلید واژه های «داشبورد»، «داشبوردهای سلامت»،«داشبوردهای بالینی»، «داشبورد های بیمارستانی»، «داشبوردهای مدیریتی»و «مزایای داشبورد»و همچنین واژه های انگلیسی ""dashboard""،""information dashboards""، ""health baseboard""، ""management dashboard""،""information display""و مترادف آنهاجستجو را انجام دادند، بازه زمانی مستندات مورد استفاده مربوط به سال 2005میلادی لغایت 2013 میلادی با اولویت مستندات جدیدتر تعیین شد. در این مطالعه حدود 90 مقاله به زبان های فارسی و انگلیسی بررسی شده است و از میان انها تعداد 31 مقاله که ارتباط نزدیک تری به موضوع مورد نظر داشتند انتخاب گردیده است. مزایای داشبورد در تحقیقات مختلف به وضوح قابل رویت است ، با توجه به وضعیت کنونی سیستم های اطلاعات بهداشتی و افزایش بی وقفه داده ها در این حوزه، داشبورد یک ابزار حیاتی برای تصمیم گیری در سازمان های سلامت به حساب می آید.در همین راستا، ضروری است که برای کلیه ابعاد بالینی و مدیریتی در سازمان های سلامت شاخص های کلیدی عملکرد شناسایی شوند و برای پایش در داشبوردهای سازمانی و بالینی مخصوص گنجانده شوند، امید است با انجام این مهم مدیریت مبتنی بر اطلاعات و تصمیم گیری اگاهانه وهمچنین کیفیت سلامت در جامعه بهبود یابد.
اولویت بندی عوامل بازدارنده و تسهیل کننده در پذیرش پزشکان نسبت به فناوری اطلاعات در حوزه سلامت(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه : پزشکان همانند سایر افراد زمانی که در تعامل با فناوری جدید قرار می گیرند به دلیل عدم تطابق فناوری اطلاعات با نیازهای اطلاعاتی آنها، نگران می شوند و این می تواند دلیلی برای بی میلی آنها نسبت به فناوری اطلاعات باشد. این مطالعه به منظور بررسی عوامل بازدارنده وتسهیل کننده در پذیرش پزشکان نسبت به فناوری اطلاعات در حوزه سلامت انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی – کاربردی روی پزشکان شهر سمنان در سال 1391 شمسی انجام شد. این مطالعه به صورت سرشماری بود و تمامی جامعه آماری ( 200 نفر) مورد بررسی قرار گرفتتد. جمع آوری داده ها، بوسیله پرسشنامه ای پژوهشگر ساخته انجام شد که روا یی آن بر مبنای بررسی متون عملی و نقطه نظرات صاحب نظران و پایایی آن بر اساس روش آزمون و باز آزمون انجام پذیرفت. داده ها با آمار توصیفی و بوسیله نرم افزار SPSS 16 آنالیز شدند.
یافته ها: 43 نفر (5/35 درصد) سازمان یافتگی داده ها ، 31 نفر (8/38 درصد) سرعت در بدست آوردن اطلاعات و 18 نفر (29 درصد) کاهش خطا را به ترتیب به عنوان علل تمایل خود نسبت به استفاده از سیستم اطلاعات بالینی در اولویت های اول تا سوم انتخاب کردند. 59 نفر (4/50 درصد) عدم جامعیت سیستم اطلاعات بالینی در مسائل پزشکی را به عنوان مانع اصلی استفاده از کامپیوتر در حیطه بالین گزارش کردند. 69 نفر (6/55 درصد) افزایش سطح آگاهی نسبت به سیستم اطلاعات بالینی را اولین راهکار در جهت افزایش تمایل پزشکان نسبت به سیستم اطلاعات بالینی انتخاب کردند.
نتیجه گیری: به نظر می رسد رفع عوامل بازدارنده و تقویت عوامل تسهیل کننده از طریق فرهنگ سازی باعث می شود تا پذیرش پزشکان نسبت به فناوری اطلاعات در حیطه سلامت افزایش یافته وآن منجر به تغییر در فرهنگ و رفتار سازمانی پزشکان گردد و این امر باعث کاهش مقاومت فرهنگی این افراد نسبت به فناوری اطلاعات خواهد گردید.
شکاف کیفیت ارائه خدمات مدارک پزشکی در بیمارستانهای آموزشی شهر اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: خدمات مدارک پزشکی بعنوان یکی از خدمات شاخص در علوم بهداشتی و پیراپزشکی در جهت نشان دادن راندمان کار و کیفیت امور درمانی محک قابل ارزشی است. بخش مدارک پزشکی نقش مهمی در ارزیابی و برنامه ریزی اولویت بندی کمیت و کیفیت خدمات مراقبتی دارد و کارکنان آن از دیدگاه قانونی و اخلاقی در مقابل کیفیت ثبت اطلاعات مسئولند که این امر ارتباط مستقیمی با کیفیت خدمات ارائه شده، دارد؛ لذا دیدگاه آنان در تعیین کیفیت خدمات در موسسات بهداشتی-درمانی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. این پژوهش، به تعیین کیفیت خدمات بخش مدارک پزشکی از دیدگاه کارکنان بخشهای مدارک پزشکی بیمارستانهای آموزشی شهر اصفهان، پرداخته است.
روش بررسی: پژوهش از نوع کاربردی و توصیفی– پیمایشی با جامعه آماری کارکنان مدارک پزشکی شاغل در بیمارستانهای آموزشی شهر اصفهان در سال 1392 (مجموعاً 96 نفر یعنی کل جامعه پژوهش) بوده است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه استاندارد SERVQUAL بر مبنای پنج بعد تضمین، پاسخگویی، همدلی، قابلیت اطمینان و ملموسات بر اساس مقیاس رتبه بندی لیکرت بود و از آنجایی که در طراحی پرسشنامه دیدگاه کیفی Parasurman - Zeithamel رعایت شده، و نیز با توجه به مشاوره با صاحبنظران و متخصصان رشته، روایی آن تائید و پایایی پرسشنامه از طریق ضریب Cronbach's alpha برای انتظارات 83/0 و برای ادراکات 88/0 برآورد شد. از آمار توصیفی و آمار استنباطی و نرم افزار SPSS برای تحلیل داده ها استفاده گردید.
یافته ها: آزمون آنالیز دو طرفه نشان دهنده رابطه بین شکاف میان انتظارات و ادراک کارکنان بخش مدارک پزشکی با مدرک تحصیلی بود. تفاوت معناداری بین انتظارات و ادراک کارکنان بخشهای مدارک پزشکی از نظر کیفیت خدمات وجود داشت. شکاف بین انتظارات و ادراک برایر بود با: تضمین (98/0)، پاسخ گویی (82/1)، همدلی (94/1)، اطمینان (60/0) و ملموسات (53/1). بزرگترین و کوچکترین شکاف به ترتیب مربوط به بعد همدلی (94/1) و قابلیت اطمینان (60/0) بود.
نتیجه گیری: در کل بیشترین شکاف کیفیت در این تحقیق، بعد همدلی کارکنان می باشد. تلاش و برنامه ریزی مدیران بیمارستان و روسای بخش مدارک پزشکی برای ایجاد شرایطی که با توجه به نوع بیمارستان و حجم کاری و تعداد بیماران، تعداد کارکنان بخش به روش استاندارد تعیین شوند، می تواند منجر به بالا بردن سطح کیفیت ارائه خدمات شود.
بررسی میزان همپوشانی عوامل مرگ و میر در کشورهای در حال توسعه در پایگاه های اطلاعاتی «PubMed» و «Scopus»(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف اصلی رشته پزشکی نجات جان انسان هاست. پزشکان می توانند با پژوهش از طریق پایگاه های اطلاعاتی علوم پزشکی در زمینه عوامل مرگ ومیر به این هدف نزدیک شوند. این پژوهش با هدف تعیین میزان همپوشانی عوامل مرگ و میر در کشورهای در حال توسعه در پایگاه های اطلاعاتی PubMed و Scopus انجام شد.
روش بررسی: روش پژوهش پیمایشی با رویکرد علم سنجی و نوع مطالعه کاربردی بوده است. جامعه پژوهش شامل 20 مقاله اول بازیابی شده مربوط به هرکدام از 10 عامل اولیه مرگ ومیر در کشورهای در حال توسعه در پایگاه های اطلاعاتی PubMed و Scopus در ماه ژانویه سال 2012 میلادی بود. برای این منظور عوامل مرگ و میر از سایت بهداشت جهانی گرفته شد و به وسیله سرعنوان موضوعی پزشکیMeSH (Medical Subject Headings) کلیدواژه های استاندارد انتخاب و در پایگاه های اطلاعاتی PubMed و Scopus مورد جستجو قرار گرفتند. پس از بازیابی نتایج جستجو میزان کل مقالات بازیابی شده در هر موضوع مشخص و20 مقاله اول در هر عامل با مشاهده مستقیم در دو پایگاه جهت میزان اشتراک 2 پایگاه بررسی شدند، با استفاده از نرم افزار Excel نسخه 2007 آمار توصیفی (فراوانی و درصد فراوانی ) مورد بررسی قرار گرفت و میزان همپوشانی از طریق فرمول محاسبه گردید
یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که تعداد مقالات بازیابی شده در 9 عامل مرگ و میر در پایگاه اطلاعاتی Scopus بیشتر از PubMed می باشد و همپوشانی فقط در 2 عامل اختلالات عروقی مغز و اسهال به ترتیب 70و 65 درصد می باشد و در بیماری های ایدز، سل و دیابت شیرین میزان همپوشانی صفر بدست آمد.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد پژوهشگرانی که به مقالات بیشتری نیاز دارند و جامعیت پایگاه اطلاعاتی برای آنها دارای اهمیت است بهتر است از پایگاه اطلاعاتی Scopus استفاده کنند و با توجه به اینکه میزان همپوشانی در دو پایگاه اطلاعاتی در عوامل مختلف، متفاوت بود متناسب با سیاست ها و محدودیت های سازمان متبوع پژوهشگران و پزشکان می توانند هم از پایگاه اطلاعاتی رایگان PubMed و هم از پایگاه اطلاعاتی غیر رایگان Scopus برای پژوهش های خود بهره ببرند.
تاثیر نظام های پرداخت بر شاخص های عملکردی برنامه ی پزشک خانواده با استفاده از تکنیک تحلیل سلسله مراتبی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سیاستگذاران از انواع مکانیسم های پرداخت به عنوان ابزاری برای تاثیر گذاری بر رفتار نیروی انسانی در نظام سلامت استفاده می کنند. یکی از مهمترین برنامه های بهداشتی برای رسیدن به اهداف سلامت برنامه ی پزشک خانواده می باشد. بنابرین شناسایی و اولویت بندی شاخص های عملکردی برنامه ی پزشک خانواده جهت بررسی میزان تاثیرگذاری مکانیسم های پرداخت ضروری به نظر می رسد. هدف از این مطالعه تعیین تاثیر مکانیسم های پرداخت بر شاخص های عملکردی برنامه ی پزشک خانواده بوده است
روش بررسی: این پژوهش از نوع مطالعات کاربردی و تحلیلی بود و از ابزار های متفاوتی برای جمع آوری داده ها در هر مرحله استفاده گردید. به منظور تعیین شاخص های متاثر از مکانیسم های پرداخت از بررسی نظام مند متون و برای اولویت بندی شاخص ها و مدل های پرداخت از پانل خبرگان و تکنیک تحلیل سلسله مراتبی استفاده شده است. داده ها با استفاده از نرم افزار های Excel 2007 و Expert Choice 11 مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: در اولویت بندی شاخص های عملکردی متاثر از مکانیسم های پرداخت شاخص های هزینه ی تمام شده خدمات ارایه شده، نسبت فعالیت های پیشگیری و ارتقا، رضایت بیماران، رضایت پزشکان و میزان ارجاعبه عنوان 5 شاخص های اولویت دار با ضریب سازگاری 08/0 انتخاب شدند. در اولویت بندی مدل های پرداخت بر مبنای شاخص های عملکردی، مدل های سرانه، حقوق و کارانه به ترتیب 8/35، 9/32 و3/31 نمره را با سازگاری 04/0 به دست آوردند و مدل سرانه به عنوان مدل برتر انتخاب گردید.
نتیجه گیری: میزان تاثیر مدل های پرداخت سرانه، حقوق و کارانه بر شاخص های منتخب به ترتیب 8/35، 9/32 و 3/31 می باشد و با توجه به اهمیت شاخص ها می توان از ترکیبی از مکانیسم های پرداخت برای مقاصد سیاستگذاری استفاده کرد. سیاست گذاران باید محیط اجرای برنامه و اهمیت مشوق های غیر مالی مانند عوامل بالینی، سازمانی و فرهنگی را در نظر داشته باشند.
علل پائین بودن ماندگاری پزشکان خانواده در دانشگاه علوم پزشکی مشهد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از اصلاح نظام سلامت در ایران دست زدن به سلسه ای از تغییرات هدفمند مستمر جهت بهبود کارایی، برقراری عدالت در برخورداری مردم از خدمات بهداشتی و درمانی و اصلاح نظام پرداخت ها بود. شالوده این اصلاحات برنامه پزشک خانواده بوده است .اکنون با گذشت 8 سال از اجرای برنامه پزشک خانواده مهمترین چالش فراروی آن، کمبود پزشک و پائین بودن ماندگاری پزشکان می باشد. این پژوهش با هدف تعیین علل پائین بودن ماندگاری پزشکان خانواده در دانشگاه علوم پزشکی مشهد اجرا گردید.
روش بررسی: مطالعه حاضراز نوع مطالعات تحلیلی (Cross-Sectional) می باشد. در این مطالعه 156 نفر از پزشکان تیم سلامت شاغل در مراکز بهداشتی درمانی مجری طرح پزشک خانواده در دانشگاه علوم پزشکی مشهد در سال 1391 به صورت تصادفی ساده (Random Sampling) انتخاب و مورد پرسشگری قرار گرفتند. در این پژوهش از پرسشنامه ای محقق ساخته که روایی و پایایی آن مورد ارزیابی قرار داده شده بود، جهت شناسایی دلائل انصراف پزشکان خانواده، استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها با نرم افزار SPSS 19 انجام پذیرفت.
یافته ها: بیش از نیمی از پزشکان خانواده (59 درصد) مونث و سن حدود 80 درصد از پزشکان بین 25 تا 42 سال با میانگین سنی 06/6±7/32 سال بوده است. همچنین حدود 82 درصد از پزشکان خانواده متاهل بوده اند. میانگین سابقه کار پزشکان خانواده در برنامه پزشک خانواده 16 ماه بوده است. پزشکان مهمترین دلایل انصراف از ادامه ی فعالیت در برنامه را پائین بودن مبلغ قرارداد(7/26درصد) ، تاثیر نمره پایش در حقوق دریافتی (7/11 درصد) و تعدد مسئولیت های محوله به پزشک (9/9 درصد) اعلام نموده اند.
نتیجه گیری: عامل میزان حقوق دریافتی و تاثیر نمره پایش در میزان پرداختی با بیش از 38درصد مهمترین دلیل خروج پزشکان از برنامه بوده است. براساس نتایج این پژوهش وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی می بایست نسبت به ایجاد تغییرات جدی در شیوه نامه ی پرداخت به پزشکان تیم سلامت بپردازد
مقایسه ی فرایند مجموعه گستری کتابخانه های دانشگاه اصفهان و دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، به منظور ارایه ی الگوی مناسب مجموعه گستری در کتابخانه های مذکور(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مجموعه گستری به عنوان فرایندی که نقاط قوت و ضعف مجموعه ی یک کتابخانه را بر حسب نیازهای اطلاعاتی کاربران شناسایی می کند، در مدیریت سیستم های اطلاعاتی نقش اساسی ایفا می کند. پژوهش حاضر، ضمن مقایسه ی روند اجرای فعالیت های مرتبط با حوزه ی مجموعه گستری در کتابخانه های دو دانشگاه اصفهان و علوم پزشکی اصفهان و شناسایی مشکلات اجرایی مدیران این کتابخانه ها در زمینه ی مجموعه گستری، به ارایه ی پیشنهادهایی در جهت بهینه سازی روند اجرای فرایند مجموعه گستری این کتابخانه ها پرداخته است.
روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع توصیفی بوده و به صورت پیمایشی در سال 1388 صورت پذیرفته است. جامعه ی آماری پژوهش شامل 2 کتابخانه ی مرکزی، 15 کتابخانه ی دانشکده ای، 12 کتابخانه ی متعلق به گروه های آموزشی، 10 کتابخانه ی مراکز آموزشی درمانی و 1 کتابخانه ی وابسته به مراکز علمی تحقیقاتی می شد؛ که زیر نظر این دو دانشگاه به فعالیت می پرداختند. اطلاعات مورد نیاز با استفاده از توزیع پرسش نامه در میان کلیه ی مدیران کتابخانه های مذکور (40 کتابخانه) و مصاحبه با مسؤولان کتابخانه های مرکزی دو دانشگاه گردآوری شد. به منظور سنجش روایی پرسشنامه ی مذکور، از روش روایی صوری و محتوایی استفاده گردید و پایایی آن با استفاده از ضریب Cronbach's alpha (86 درصد) محاسبه شد و تحلیل داده ها نیز با کمک روش های آماری توصیفی و استنباطی
(Chi square test) و نرم افزارهای آماری 15SPSS و Excel صورت پذیرفت.
یافته ها: در بیش از 70 درصد از کتابخانه های دو دانشگاه، تنها کمتر از 25 درصد منابع مورد نیاز، از طریق روش های دیگری جز خرید منابع تأمین می شد. تنها 5/17 درصد از کتابخانه های مذکور دارای خط مشی های مکتوب مجموعه گستری بودند و مشکلات آن ها در حوزه ی مجموعه گستری، در دو مقوله ی تدوین و به کارگیری خط مشی های مکتوب بود.
نتیجه گیری: با توجه به مشکلات کتابخانه های جامعه ی پژوهش در تدوین خط مشی های مجموعه گستری، به منظور بهینه سازی این فرایند، در این پژوهش الگویی جهت تدوین خط مشی مکتوب مجموعه گستری در کتابخانه های مذکور ارایه می گردد.
فاکتور های اساسی اثرگذار بر عدم موفقیت مدیریت ارتباط با ارباب رجوع (مشتریان) در نظام سلامت(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مدیریت مناسب ارتباط با ارباب رجوع (مشتریان) در سازمان ها از اهمیت خاصی برخوردار است. در روندهای سازمانی جدید، به دست آوردن رضایت ارباب رجوع جایگاهی حیاتی در اهداف سازمان ها دارد و سازمان ها برای رسیدن به اهداف خود، راهی جز ایجاد ارتباط مناسب با ارباب رجوعان خود از طریق اجرای مناسب پروژه های مدیریت ارتباط با مشتریان ندارند. تحقیقات نشان می دهد، درصد بسیار بالایی از این پروژه ها با عدم موفقیت روبرو می شوند که عوامل مختلفی بر این عدم موفقیت ها اثرگذار می باشد.
روش بررسی : با بررسی پروژه سامانه مدیریت نظارت و ارتباطات مردمی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، فاکتور های اساسی موثر بر عدم موفقیت این پروژه به عنوان یکی از جامع ترین پروژه های مدیریت ارتباط با ارباب رجوع در نظام سلامت تعیین شد. در این پژوهش از روش توصیفی و در بخش پیمایشی آن از پرسشنامه و مصاحبه بهره گیری شده است. همچنین به کمک روش ناپارامتریک و تجزیه و تحلیل های آماری با استفاده از نرم افزار SPSS و از طریق آزمون تی استیودنت (T student)، صحت اثرگذاری فاکتورها مورد تایید قرار گرفت.
یافته ها: بر اساس نتایج بدست آمده مشخص شد که فاکتور های فرایند های سازمانی، تکنولوژی و فناوری، فرهنگ سازمانی، مدیریتی و هزینه ای به عنوان فاکتور های اساسی بر عدم موفقیت اجرای این پروژه ها در نظام سلامت، موثر می باشند.
نتیجه گیری: هر چند فاکتورهای مختلفی می تواند بر عدم موفقیت پروژه های مدیریت ارتباط با ارباب رجوع در نظام سلامت اثرگذار باشد، اما فاکتورهای پنج گانه تعیین شده به عنوان فاکتورهای اساسی تاثرگذار بر عدم موفقیت این پروژه ها در نظام سلامت معرفی می شوند.
پزشکی و تاریخچه بهداشت در نهاوند
حوزه های تخصصی:
رابطه بین مشخصات فردی و شغلی سرپرست اورژانس با شاخص های ساختار، فرایند و عملکرد بخش اورژانس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اورژانس بیمارستانی به عنوان یکی از شلوغ ترین بخشهای مراکز درمانی از گلوگاههایی است که بیشترین مراجعه مردم در روزها و ساعت های غیرمتعارف را شامل می شود. از این رو ساماندهی اورژانس ها از اولویتهای اصلی وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی است. برای مدیریت موثر بخشهای اورژانس در سطوح مختلف، وجود ابزاری برای نظارت و سنجش عملکرد ضروری است. از طرفی برای رهبری و مدیریت این واحد مهم علاوه بر فضای فیزیکی و تجهیزات مدرن و کامل، توجه به ارزش های والای نیروی انسانی، مهارت و قدرت مدیریتی افراد جهت تلاش برای رسیدن به رسالت و اهداف سازمان ضروری به نظر می رسد.
روش کار: این پژوهش یک مطالعه مقطعی و توصیفی- تحلیلی می باشد. ابزار جمع آوری داده ها چک لیستی شامل مشخصات دموگرافیک مدیران اورژانش 12 بیمارستان آموزشی دانشگاه علوم پزشکی تهران و همچنین وضعیت ساختار، فرآیند و عملکرد آن بیمارستان ها می باشد. چک لیست مذکور از طریق مشاهده، مصاحبه و استفاده از دفاتر و اسناد موجود تکمیل و داه ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 18 تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: بین جنسیت مدیران و سابقه کاری آن ها در اورژانس با شاخص هایی چون مدیریت، نیروی انسانی، فضا، تسهیلات وتجهیزات، فرآیند آموزشی، دستورالعمل ها و فعالیتهای بخش اورژانس، رابطه معنا دار وجود ندارد. تنها بین سابقه کار در بیمارستان و شاخص نیروی انسانی رابطه معنی دار وجود دارد (05/0 P <). یعنی افراد با سابقه خدمت کمتر، تمایل بیشتری برای حضور در بخش اورژانس، همکاری با سایر متخصصین و آشنایی بیشتر با اصول CPR و پرستاری دارند.
بحث: با توجه به نتایج بدست آمده از این تحقیق می توان گفت که مدیران زن و مرد در اداره اورژانس مانند هم عمل می کنند از طرفی سابقه کاری آنان هم تفاوت چندانی در نحوه مدیریت آنان ندارد.
طراحی مدل جبران خدمات پزشکان متخصص شاغل در بیمارستان های دولتی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش طراحی الگویی برای جبران خدمات پزشکان متخصص در بیمارستان های دولتی شهر تهران است. جبران خدمات پزشکان، براساس تئوری های انگیزشی و نظریه ی هزینه ی زندگی و سایر ادبیات مربوط از چهار بُعد «سازمانی»، «اجتماعی»، «مدیریتی» و «روان شناختی» مؤلفه های اصلی جبران خدمات را مورد سنجش قرار می دهد.
روش اجرای این پژوهش، توصیفی پیمایشی است و جامعه ی آماری آن بیمارستان های دولتی شهر تهران می باشد. برای گردآوری داده ها و سنجش مؤلفه های جبران خدمات، پرسش نامه ای با قابلیت اعتماد 4/91 درصد ساخته شد. به منظور اندازه گیری روایی آن از معادلات ساختاری استفاده شده است شاخص تناسب مدل حکایت از مناسب بودن مدل اندازه گیری مؤلفه های جبران خدمات دارد و چارچوب کلی سنجش آن معنادار و قابل پذیرش است. نتایج پژوهش نشان می دهد که هر چهار بعد شناسایی شده با جبران خدمات پزشکان رابطه ای مستقیم و معنادار دارد.
ارتباط رضایتمندی بیماران و کیفیت ارائه مداخلات اورژانسی در بیماران سندرم حاد کرونری مراجعه کننده به اورژانس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در وضعیت موجود سیستم ارائه ی خدمات اورژانس در سطح بیمارستانی، افزایش عوارض و مرگ و میر در بیماران مبتلا به انفارکتوس حاد میوکارد و همچنین شلوغی اورژانس و تاخیر در پذیرش و ارائه ی مداخلات اورژانسی در بیماران سندرم حاد کرونری از آمار بالایی برخوردار بوده و ضرورت کاهش زمان ارائه ی مداخلات اورژانسی و کیفیت خدمات ارائه شده به این بیماران از اهمیت ویژه و بالایی برخوردار می باشد که مهم ترین شاخص در این زمینه، سنجش رضایتمندی بیماران از خدمات ارائه شده است. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط رضایتمندی بیماران و کیفیت ارائه مداخلات اورژانسی در بیماران سندرم حاد کرونری مراجعه کننده به اورژانس قلب مراکز آموزشی- درمانی نور و حضرت علی اصغر (ع) اصفهان انجام گردید.
روش بررسی: 81 نفر از بیماران مراجعه کننده به مراکز آموزشی درمانی نور و حضرت علی اصغر (ع) اصفهان با علائم سندرم حاد کرونری، با نمونه گیری به شیوه ساده در این پژوهش توصیفی- تحلیلی و مقطعی از نظر کیفیت مداخلات اورژانسی و رضایتمندی بیماران از مداخلات، با تکمیل سه پرسشنامه که با استفاده از روش اعتبار محتوی و آزمون آلفای کرونباخ اعتبار و اعتماد علمی آن تایید گردیده بود، شرکت نمودند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون) استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزارspss20 مورد پردازش قرار گرفتند.
یافته ها: میزان رضایتمندی بیماران از کیفیت مداخلات اورژانسی 4/12 ± 4/81 به دست آمد. ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین زمان مداخلات اورژانسی با رضایتمندی بیماران رابطه معکوس وجود داشت. (07/0p = ، 16/0- r =)
نتیجه گیری: نتایج حاضر حاکی از آن است که مداخلات اورژانسی انجام شده، در افزایش رضایتمندی بیماران مؤثر بوده است. همچنین می توان با به کارگیری برنامه های مدون در راستای ارتقای کیفیت ارائه خدمات در این مرکز و پایش مداوم خدمات ارائه شده به افزایش سطح رضایتمندی بیماران پرداخت.