فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۴۲۱ تا ۴٬۴۴۰ مورد از کل ۶٬۸۱۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف این مطالعه، شناخت قدرت و سیاست شناسی سازمانی و بررسی واکنش کارکنان نسبت به آن است. بدین منظور، با استفاده از روش پیمایشی رابطه بین انگاشت سیاست شناسی سازمانی با تعهد و عملکرد کارکنان در نمونه ی 160 نفری کارکنان یک دانشگاه بزرگ دولتی مورد آزمون قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که انگاشت سیاست شناسی سازمانی رابطه ی منفی با تعهد سازمانی و عملکرد کارکنان دارد. علاوه بر این، نتایج مهمی در خصوص ارتباط متغیرهای فردی با این عناصر به دست آمد. در حالی که سن، تحصیلات، سابقه ی خدمت و نوع استخدام بر انگاشت سیاست شناسی سازمانی و ارتباط آن با تعهد و عملکرد کارکنان مؤثر هستند، هیچ شواهدی دال بر اثر جنسیت به دست نیامد.
طراحی نه طرح برای ارزیابی عملکرد گروه آموزشی مدیریت در دانشگاه های دولتی کشور
حوزه های تخصصی:
ارزیابی عملکرد، ضرورت بنیادین در رویارویی و سازگاری با تحولات و بهبود مستمر فعالیت هاست. دانشگاه نیز با وظیفه ی خطیر تربیت نیروی انسانی مورد نیاز جامعه و بازار کار از این قاعده مستثنی نیست. در این مقاله با استفاده از روش تحلیل پوششی داده ها (DEA) کارایی گروه آموزشی مدیریت دانشگاه های دولتی در چهار بعد کمیت آموزشی، کیفیت آموزشی، فعالیت پژوهشی و خدمات علمی ارزیابی شده است. ارزش کارایی واحدهای تصمیم بر اساس نه سناریوی طراحی شده با استفاده از دو شاخص ورودی (تعداد دانشجویان ورودی در سه مقطع و هیات علمی تمام وقت) و چهار شاخص خروجی (کمیت آموزشی، کیفیت آموزشی، فعالیت پژوهشی و خدمات علمی) اندازه گیری شده است. با طراحی این سناریوها دلایل اصلی و منشا کارامدی و ناکارامدی هریک از واحدهای تصمیم و درجه ی تاثیر این عوامل مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفتند. با استناد به این تحلیل، چالش های بهبود هریک از واحدهای تصمیم تعیین شدند.
بررسی تحقیقات رضایت شغلی در ایران
حوزه های تخصصی:
متدولوژی تدوین و جاری سازی استراتژی توانمندسازی منابع انسانی در بستر فرهنگی ایران
حوزه های تخصصی:
بررسی ارتباط بین سبک شخصیت و اثربخشی مدیریت
حوزه های تخصصی:
‹‹رویکرد موقعیتی›› در رهبری بیانگر چندین فاکتور متعامل در فرایند اثربخشی مدیریت تاثیرگذار است که این عوامل عبارتند از: ویژگی ها و رفتارهای رهبران، ویژگی های زیردستان و موقعیتی که رهبران و زیردستان در تعامل اند. در این تحقیق تمرکز ما روی تاثیر ویژگی های شخصیتی مدیران بر اثربخشی آنها می باشد. امروزه یکی از جنبه هایی که بایستی در استخدام و به کار گیری منابع انسانی، و از همه مهم تر مدیران، مورد توجه قرار گیرد انطباق ویژگی های روانی و شخصیتی متقاضی شغل با پست و شغل مورد نظر می باشد. که در ماده 9 آئین نامه اصلاح نظامهای مدیریتی نظام اداری تصریح شده است. لذا از بین مدل های شخصیتی، چهار سبک حل مساله کارل گوستاو یونگ انتخاب شد که شامل سبک های عمل گرا، عقلانی، گروه دوست، و نوآور می باشد. شاخص های اثربخشی مدیریت نیز بر اساس مؤلفه های کریتنر و کرینسکی در نظر گرفته شده است. در این تحقیق ارتباط بین نوع یا انواع خاصی از این سبک های شخصیتی با اثربخشی مدیران را بررسی نموده ایم. نتایج تحقیق، فرضیه اهم یعنی وجود ارتباط بین انواع خاصی ازسبک های شخصیت بـا اثربخشی مدیریت را مورد تایید قرار داد. در نتایج جانبی نیز دریافتیم که اثربخش ترین سبک شخصیت در مدیران ارشد، سبک شهودی- عاطفی (گروه دوست) و در مدیران عملیاتی، سبک شهودی- منطقی (عمل گرا) است.
بررسی میزان موفقیت مدیریت در سازمانهای بزرگ و ارتباط آن با برنامهریزیهای آموزشی مدیریتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله بررسی ویژگیهای شخصیتی مدیران موفق در بخش تعاون با برنامههای آموزشی مدیریتی آنان میباشد. نتایج بهدست آمده در این مقاله حکایت از آن میکند که میان برخی از صفت فردی مدیران از یک سو و میزان موفقیت آنان رابطه معناداری وجود دارد، در حالیکه چنین رابطهای با برخی از ویژگیهای آنان به چشم نمیخورد. بررسیهای موجود نشان میدهد که میان صفاتی نظیر هوش، قابلیت تصمیمگیری، نوآوری و ابتکار، رهبری، اعتماد به نفس و میزان قاطعیت مدیران با جنسیت آنان رابطه معناداری وجود دارد. اما بین ویژگیهای دیگری همچون وابستگی به نیروی انسانی بامیزان کارایی مدیران رابطه چندانی وجود ندارد. تحلیل دادههای جمعآوری شده نشان میدهد که بین صفاتی همچون انگیزه فردی و نیاز به فراگیری برنامههای آموزشی مدیریتی از یک سو و میزان موفقیت مدیران رابطه معنا داری وجود داشته، ولی کمیات دیگری همچون، امنیت شغلی، پاداش مالی با میزان موفقیت آنان رابطه معناداری به چشم نمیخورد. (گی و چان، 2005) [13] معتقدند که مدیرانی که ارزیابی مثبتی از میزان موفقیت خود دارند، این احساس آنان ناشی از دارا بودن برخی صفات فردی از یک سو و آموزش مهارتهای مدیریتی از سویی دیگر میباشد. بهعلاوه آموزش موفقیتهای مدیریتی بر روی کارایی مدیران تاثیر مستقیم میگذارد.
بررسی رابطه بین قابلیتهای استراتژیک کارکنان و سبکهای مدیریت منابع انسانی در شرکتهای صنعتی استان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در هر سازمان، کارکنان مختلف قابلیتهای متفاوتی دارند و برای ارتقای این قابلیتها و پیوند آنها با استراتژی شرکت، متناسب با هر دسته از قابلیتها ، باید سبک های مدیریت منابع انسانی متفاوتی در نظر گرفته شود. این تحقیق در نظر دارد میزان تطابق سبکهای مدیریت منابع انسانی را با میزان قابلیتهای استراتژیک کارکنان در شرکتهای صنعتی مورد بررسی قرار دهد. بنابراین، ضمن مروری بر دیدگاههای مختلف، عوامل مؤثر در تعیین سبک مدیریت منابع انسانی مورد بحث قرار گرفته و با در نظر گرفتن میزان «ارزش استراتژیک» و «منحصر بفردی» به عنوان قابلیتها ی استراتژیک، یک طبقه بندی شامل چهار دسته از کارکنان ارائه شده و متناسب با هر دسته از کارکنان، یک سبک مدیریتی نیز پیشنهاد گردیده است. سپس میزان انطباق سبکهای منابع انسانی با قابلیتهای استراتژیک، در نمونهای از شرکتهای صنعتی مورد بررسی قرار گرفته است. سنجش قابلیتهای کارکنان و تعیین سبک مدیریت منابع انسانی هر شرکت با استفاده از ابزار پرسشنامه و روش میدانی صورت گرفته است. در پایان، نتایج مورد بحث و بررسی قرارگرفته و پیشنهادهایی ارائه گردیده است.
کایزن و بهبود عملکرد کارکنان: مطالعه ى موردى پلى کلینیک مرکزى صنعت نفت فارس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
کایزن نگرشى ست مبتنى بر عقل سلیم که با استفاده از خرد جمعى کارکنان، تغیرات کوچک، فراگیر و هدفمند را بنیان می نهد. امروزه بسیاری از سازمان ها و شرکت های موفق بهره وری و پویایی سازمانی خود را مدیون به کارگیری نظام های بهبود از جمله کایزن می دانند. هدف این پژوهش معرفی و استقرار الگوی کایزن عملیاتی؛ و مطالعه ی تاثیرپذیری عملکرد کارکنان پلى کلینیک مرکزى صنعت نفت فارس از این الگو بود. روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه ى مداخله اى ؛ با کارگیرى یک مدل اجرایى در پلی کلینیک مرکزى صنعت نفت فارس است. جهت سنجش تاثیر مداخله از روش پیش آزمون- پس آزمون با استفاده از ابزار پرسشنامه ى عملکرد بهره گیرى شده است. جامعه ى آمارى پژوهش شامل کلیه ى کارکنان سازمان مورد مطالعه (176 نفر) بوده است. یافته ها: نتایج پژوهش حاکی ست که از نظر سرپرست مستقیم افراد تحت مطالعه، در پنج بعد عملکردی یعنی: کیفیَت کار، همکاری، وقت شناسی، خلاقیَت و اعتمادپذیری میان نتایج قبل و بعد از استقرار الگو تفاوت های معناداری مشاهده شده است (001/0p<) که نشان از ارتقاى سطح عملکرد کارکنان در این ابعاد دارد. ولی در دو بعد کمیَت کار (61/0p=)و دانش شغلی (66/0p=) تفاوت معناداری مشاهده نشده است. نتیجه گیری: سادگى و فراگیر بودن الگوى کایزن و در عین حال تاثیر شگرف آن در اصلاح فرایند ها و بهسازى محیط کار؛ موجب ارتقاى عملکرد کارکنان درسازمان مورد مطالعه شده است. این بهبود مستقل از سن، جنس و تحصیلات افراد مورد مطالعه است. بنابراین الگوى کایزن قابلیت گسترش به تمام لایه هاى سازمانى را داشته و مى تواند تغییرات دامنه دارى را در سطح فرد، سازمان و حتَى جامعه به وجود آورد.
رابطه جو توانمندسازى با ادراک توانمندى کارکنان در بیمارستانهاى آموزشى کرمان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
پایداری و تداوم فعالیت بیمارستان ها بیش از پیش در گروی ایجاد مزَیت رقابتی نسبی می باشد که برای دستیابی به آن در مقایسه با رقیبان باید بتوان خدمات بهتری را ارائه کرد. امروزه عامل اصلی ایجاد ثروت و ارزش افزوده در بیمارستان ها را کارکنان صاحب دانش و یا به عبارت دیگر سرمایه های فکری توانمند می دانند. توانمند سازی منابع انسانی از طریق ایجاد مجموعه ای از ظرفیت های مورد نیاز در آنان و درسایه ی جوَ توانمندسازی سازمان میسَر می شود. ارزیابی ادراک توانمندی کارکنان انعکاس دهنده جوَ توانمند سازی سازمان است. در این پژوهش با مطالعه ی رابطه ی جوَ توانمندسازی با ادراک توانمندی کارکنان در بیمارستان های آموزشی کرمان به بررسی همبستگی مؤلفه های هر یک از متغیَرهای فوق در جامعه مورد مطالعه می پردازیم.
روش بررسی: پژوهش حاضر یک مطالعه ی توصیفى از نوع همبستگى ست که در سال 1386 انجام شده است. جامعه پژوهش را کارکنان بیمارستان هاى آموزشى دانشگاه علوم پزشکى کرمان تشکیل می دهند. سیصدوهشتادوشش نفر از کارکنان جامعه ی آمارى به روش نمونه گیرى دو مرحله اى شامل نمونه گیری تصادفى و طبقه اى مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار گردآورى داده ها، پرسشنامه اى با طیف درجه بندی لیکرت ؛ مشتمل بر سه بخش: اطلاعات جمعیت شناختى و جوَ توانمندسازى که بر اساس پرسشنامه معتبر اسکات و ژاف بود. این متغیَر دارای مؤلفه های هشتگانه می باشد. متغیَر ادراک توانمندى کارکنان که بر اساس پرسشنامه ی معتبر وتن و کمرون مشتمل بر مؤلفه های پنجگانه مى باشد. داده ها به روش خود پاسخگویى از نمونه هاى پژوهش اخذ و بعد از ورود به نرم افزار آمارى SPSS ، با استفاده از شاخص هاى آمار توصیفى، آزمون t یک نمونه اى، آزمون همبستگى پیرسون، t مستقل، و تحلیل واریانس یک طرفه مورد تحلیل قرار گرفت. معیار قضاوت براى مطلوب بودن میانگین متغیَرها، کسب حداقل 70درصد مقیاس پنجگانه با طیف درجه بندی لیکرت یعنی50/3 تعیین شد. یافته ها: در زمینه ی ""جوَ توانمندسازى حاکم بر بیمارستان هاى آموزشى مورد مطالعه""، یافته ها نشانگر آن است که میانگین تمامى مؤلفه ها از وضعیت مطلوبى برخوردار نبودند. بالاترین میانگین ها به ترتیب مربوط به روشنى و وضوح اهداف 2 /97 و کار تیمى 2 /77 و کمترین آن مربوط به ارتباطات با میانگین 2 /10 بود. در زمینه ی ""ادراک توانمندى کارکنان"" یافته ها نشان داد که على رغم میانگین نسبتاً بالای مؤلفه های خوداثربخشی؛ و معناداربودن میانگین مؤلفه های خودسامانى، تأثیرگذارى، اعتماد به دیگران در سطح مطلوبی قرار نداشته و درکل، متغیَر ادراک توانمندى از وضعیت مطلوبى برخوردار نبود. در این پژوهش فرضیه معنى دار بودن رابطه جو توانمندسازى و ادراک توانمندى کارکنان با احتمال 99درصد؛ و ضریب همبستگى 723/0 در سطح معنى دارى 0001/0 تأیید شد. به علاوه هر یک از متغیَرهاى هشتگانه نیز داراى ارتباط مستقیم و قوى (ضریب همبستگى بیش از 5/0) با ادراک توانمندى کارکنان بودند.
بحث و نتیجه گیری: نتایج آمارى تحلیل همبستگى پیرسون نشان داد که بین متغیَر جوَ توانمندسازى و متغیَر ادراک توانمندى کارکنان بیمارستان های مورد مطالعه ارتباط مثبت ، قوى و معنى دارى وجود دارد. بیشترین ضرایب همبستگى مربوط به مؤلفه های روحیَه ی کاری ، روشنى و وضوح اهداف بود. این ارتباط و همبستگی، به تفکیک در خصوص مؤلفه های هشتگانه ی جوَ توانمندسازى با ادراک توانمندی کارکنان نیز مشاهده می گردد. با توجه به ارتباط معنى دار بین جوَ توانمندسازى و ادراک توانمندى کارکنان و وجود همبستگی مستقیم و قوی ما بین آنها ،براى اجراى رویکرد توانمندسازى ،مدیران و مسئولین بیمارستان می توانند با اعمال مدیریت کارآمد و ایجاد شرایط مطلوب، جوَ توانمندسازى مناسبی را در بیمارستان هاى آموزشى فراهم کنند و از این طریق به نحو مؤثری بر شناخت ، احساس و ادراک توانمندی کارکنان تأثیربگذارند . "
مدیریت منابع انسانی، نگرشهای کارکنان و توسعه مدیریت دانش در سازمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهمیت نوآوری و پویایی در سازمانها توجه به مدیریت دانش در سازمانها را ضروری ساخته است. در این میان نقش مدیریت منابع انسانی در ایجاد رفتارها و نگرشهای مطلوب در جهت توسعه مدیریت دانش، اساسی و مهم است. مطالعه حاضر به بررسی نقش و تاثیر اقدامات خاص مدیریت منابع انسانی (شامل پرداخت رقابتی و عادلانه، تاکید بر حقوق و روابط کارکنان، تبادل اطلاعات، توانمندسازی، و آموزش و توسعه) بر ایجاد نگرشهای مطلوب در کارکنان (تعهد سازمانی، احساس انصاف و برابری، اعتماد متقابل، و احساس شایستگی) در جهت توسعه مدیریت دانش (شامل کسب، خلق، نشر و کاربرد دانش) در سازمان می پردازد. جامعه آماری پژوهش، گروه های سازمانی در سطوح کارشناسی و عملیاتی 100 شرکت برتر ایران بوده اند، که در دو مرحله نمونه گیری تصادفی شده اند. اطلاعات و داده های پژوهش از 1100 نفر کارکنان در 380 گروه سازمانی در 52 سازمان از طریق پرسش نامه جمع آوری و با استفاده از آزمون رگرسیون و مدل معادلات ساختاری تحلیل شده اند. یافته های پژوهش نشان دهنده تاثیر هر کدام از اقدامات مدیریت منابع انسانی بر توسعه برخی نگرشها در کارکنان است. تاثیر نگرشهای گوناگون بر مدیریت دانش نیز متفاوت است. بدینصورت که هر کدام از اقدامات منابع انسانی، ایجاد نگرشهای خاصی را در کارکنان موجب شده که این نگرشها هر یک به نوبه خود بر برخی اقدامات مدیریت دانش تاثیرگذارند. در این میان تعهد سازمان نیز به عنوان متغیر میانجی در رابطه میان برخی نگرشها و اقدامات مدیریت دانش معرفی شده است.
بررسی تاثیر تناسب فرد- سازمان بر نگرش اعضای هیات علمی دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله، با هدف بررسی ارتباط بین نوع نگرش اعضای هیات علمی با میزان تناسب آنها با دانشگاه به آزمون پنج فرضیه می پردازد. جامعه آماری این مقاله، شامل 393 نفر از اعضای هیات علمی تمام وقت دانشگاه شهید باهنر کرمان، در سال 1385 بوده که بر اساس مطالعه مقدماتی و با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای، تعداد 205 نفر از آنها به عنوان نمونه انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با پرسشنامه صورت گرفته است. در پرسشنامه از اعضای هیات علمی خواسته شد تا میزان تناسب خود را با دانشگاه بر اساس پنج معیار سازگاری اهداف، سازگاری ارزش ها، سازگاری شخصیت، سازگاری محیط کاری و سازگاری مهارت، توانایی و دانش (KSAs) مشخص کنند. همچنین در پرسشنامه با طرح سوال هایی میزان رضایت شغلی و تعهد سازمانی آنها به عنوان مولفه های نگرش سازمانی سنجیده شده است. نتایج حاصله، به طور کلی بر وجود سطح قابل قبولی از تناسب میان اعضای هیات علمی و دانشگاه مورد مطالعه تاکید داشته اند و در نهایت، تاثیر درجه تناسب فرد- سازمان بر نگرش اعضای هیات علمی را مورد تایید قرار داده اند. آنچه از نتایج بر می آید این است که میزان درجه تناسب فرد- سازمان می تواند پیش بینی کننده مناسبی برای نگرش سازمانی اعضای هیات علمی دانشگاه باشد.
بررسی و ارزیابی آگاهی سازمانی (سیستم معانی) کارکنان ادارات دولتی شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"هدف این پژوهش، کشف سیستم معانی ذهنی کارکنان ادارات دولتی درباره ی علل عدم پویایی سازمان های اداری، به عنوان هدایتگر کنش های اجتماعی آنان درسازمان هاست. شناسایی زمینه های فرهنگی خاصی که در ایران سازمان ها با آن روبرو هستند، و باز تولید، آن به کنش های سازمانی می انجامدکه، نیازمند به کارگیری رویکرد نظری و روش شناسی خاصی است که این واقعیت را قبول داشته باشد. پژوهش حاضر، با تکیه بر رویکرد تفسیری و پدیدار شناسانه و با استفاده از روش تحقیق کیفی ازجمله، (تئوری بنیادی) انجام شده است. در این پژوهش، داده ها با استفاده از ""مصاحبه عمیق"" جمع آوری شده و پس از استخراج از ضبط صوت وانتقال آن بر روی کاغذ، با روش ""کدگذاری باز"" و ""کدگذاری محوری"" و بر اساس محورهای موجود در چهارچوب مفهومی و پرسش های تحقیق، کدگذاری شده و در نهایت با استفاده از منطق روش شناسی کیفی و از طریق شیوه تحلیل نمونه آرمانی، به تحلیل داده ها پرداختیم. جامعه مورد نظر، کارکنان اداره های دولتی شیراز (1380)، می باشند که در این تحقیق، با تعداد 70 نفر از آنان مصاحبه به عمل آمده است.
نتایج این پژوهش نشان می دهد که، مهم ترین ویژگی بوروکراسی در ایران، شخصی شدن و غیر عقلانی بودن است. در این بوروکراسی، روابط و منافع فردی، بر روابط و اهداف سازمانی برتری دارد. مدیریت بر اساس ضوابط غیر علمی انتخاب شده و عمل می کند. شکل روابط غالب در سازمان ها، روابط غیر رسمی است و نه سلسله مراتب عقلانی (که از طرفی نظارت و کنترل را مخدوش کرده و از طرف دیگر، مانعی جدی در اجرای صحیح قوانین است.) نوع تلقی کارکنان ادارات از سازمان، به نحوی است که احساس مسئولیت عمیق برای تحقق اهداف سازمانی ندارند. در مجموع، ویژگی های غیر عقلانی، بوروکراسی، ایران را به بیماری ضعف و فساد دچار ساخته است که برای رهایی از آن، به بازنگری و دوباره اندیشی منابع فکری، معرفتی، دینی و ارزشی خود نیاز داریم تا از طریق آن بتوانیم سیستم معانی ذهنی مردم را به گونه ای دگرگون کنیم تا کنش های سازمانی در جهتی عقلانی تغییر یابد."
شناسایی متغیرهای مرتبط با توانمندسازی روان شناختی کارکنان سازمان آموزش و پرورش شهر قم
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به منظور شناسایی متغیرهای مرتبط با توانمندسازی روان شناختی کارکنان سازمان آموزش و پرورش شهر قم، نخست مدیریت مشارکتی، آموزش، فراهم کردن منابع، فراهم کردن اطلاعات، پیوند با نتایج، برانگیختگی هیجانی، پرورش تجارب برتری شخصی، ایجاد اعتماد، الگوسازی، حمایت کردن، داشتن هدف های روشن و ویژگیهای جمعیت شناختی به عنوان متغیرهای مستقل و توانمندسازی روان شناختی به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شده و سپس ارتباط متغیرهای مستقل و متغیر وابسته با توجه به داده های پرسش نامه مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاصل در سطح اطمینان 95% حاکی از آن است که بین آموزش، پرورش تجارب برتری شخصی و فراهم کردن منابع با توانمندسازی روان شناختی رابطه معناداری وجود ندارد و سایر متغیرها به طور مستقیم و یا غیرمستقیم با توانمندسازی روان شناختی رابطه دارند. در رابطه با متغیرهای مستقل، نتایج نشان میدهد که ارتباط میان مدیریت مشارکتی با توانمندسازی روان شناختی در سازمان نسبت به سایر متغیرها در حد بالایی قرار دارد. هم چنین طبق این نتایج، متغیر وابسته، یعنی توانمندسازی روان شناختی در حد بالایی ارزیابی شده است.
ارتباط فرهنگ سازمانی با اجرای شش سیگما در بیمارستان های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی کرمان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
تلاش مدیران به منظور ایجاد تغییر در راهبرد هاو ساختارها؛ و به کارگیرى نظامهاى نوین مدیریَتى اگر با حمایت فرهنگ سازمانى همراه نباشد معمولاً با شکست روبرو مى شود. هدف پژوهش حاضر، تعیین ارتباط فرهنگ سازمانى با اجراى شش سیگما در بیمارستانهاى آموزشى دانشگاه علوم پزشکى کرمان است.
روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع مقطعى( همبستگى)انجام گرفته،و جامعه ی پژوهش را کارکنان بیمارستان هاى آموزشى دانشگاه علوم پزشکى کرمان (1634N=) تشکیل داده اند.صدوده نفراز کارکنان جامعه آمارى به روش نمونه گیرى تصادفى – طبقه بندی شده انتحاب شدند. ابزار گردآورى داده ها، پرسشنامه اى پژوهشگر ساخته (مشتمل بر بخش اطلاعات جمعیت شناختى ، فرهنگ سازمانى و شش سیگما) بود. داده ها به روش خود پاسخگویى از نمونه هاى پژوهش به دست آمد ؛ و با استفاده از شاخص هاى آمار توصیفى ارایه، و باآزمون همبستگى پیرسون تحلیل شد.
یافته ها: بالاترین میانگین شاخص هاى فرهنگ سازمانى در بیمارستان هاى مورد مطالعه، مربوط به هویَت سازمانى (میانگین 43/3) و کمترین شاخص با میانگین 47/2 مربوط به تعارض پذیرى بود. در زمینه ی «اصول اجرایى شش سیگما در بیمارستان هاى مورد مطالعه» بالاترین میانگین مربوط به تمرکز واقعى بر مشترى (میانگین92/2) و کمترین آن ( میانگین 34/2) مربوط به حرکت به سوى تعالى و تحمل شکست، بود. در این پژوهش، همبستگی ازلحاظ آماری معنى دار بین فرهنگ سازمانى و اصول اجرایى شش سیگما با احتمال 99% و ضریب همبستگى 772/0 در سطح معنى دارى (01/0) تایید شد. این ارتباط به تفکیک در خصوص متغیَرهاى شش گانه اصول اجرایى با فرهنگ سازمانى به میزان بیشتر از 50 درصد نیز صادق بود. مشارکت و همکارى بدون حد و مرز داراى بیشترین میزان همبستگى و مدیریَت کنشى داراى کمترین میزان ارتباط با فرهنگ سازمانى بود.
بحث و نتیجه گیری: به منظور بهره گیرى از روش شناسی شش سیگما در بهبود کیفیَت خدمات بیمارستانى، فرهنگ سازمانى به عنوان یک زیر ساخت اساسى مطرح مى باشد. با افزایش روحیَه ی اقدامات پیشگیرانه، آرمان گرایى، تحول خواهى، و کار گروهى در کارکنان، استقرار شش سیگما در بیمارستانها تسهیل مى شود. "
ارزیابی بینش مدیران ستادی و استانی سازمان تربیت بدنی کشور
حوزه های تخصصی:
رهبری هوشمند (الگوی جدید رهبری برای سازمان های هوشمند)
حوزه های تخصصی:
رفتار شهروندی سازمانی (مفاهیم، تعاریف، ابعاد و عوامل موثر بر آن)
حوزه های تخصصی:
چالش های فرار مغزها
حوزه های تخصصی:
پیمایشی پیرامون تأثیر دورههای آموزشی فن آوری اطلاعات بر بهبود عملکرد کارکنان مطالعهی موردی:مؤسسهی عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامهریزی
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی تاثیر دوره های آموزشی ICDL بر بهبود عملکرد کارکنان مؤسسه ی عالی آموزش و پژوهش سازمان مدیریت و برنامه ریزی است. در پژوهش حاضر با توجه به نوع فرضیات و اهداف تحقیق از روش توصیفی استفاده شده است. جامعه ی آماری این تحقیق کارکنان شاغل(کارمندان، کارشناسان و مدیران) در مؤسسه ی عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامه ریزی بودند که بر اساس جدول مورگان حجم نمونه ی کارکنان از روی اندازه ی جامعه به تعداد 169 نفر بود، که برای انتخاب نمونه ی مورد نظر از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای استفاده گردید. دراین پژوهش از کلیه ی مدیران بلاواسطه کارکنان نیز(سی نفر)در رابطه با تاثیر دوره های مذکور بر بهبود عملکرد کارکنان زیر مجموعه ی آنان نظرخواهی شد و در نهایت نظرهای مدیران با کارکنان با یک دیگر مقایسه گردید
روش مطالعه ی سازمان های فرهنگ سازمطالعهی موردی سازمان های جمهوری اسلامی ایران
حوزه های تخصصی:
الگویی که بر اساس آن سازمان ها دسته بندی، و سپس به عنوان سازمان فرهنگ ساز شناسایی می شوند الگوی سه بعدی است که دارای ماهیت، انتشار و نفوذ می باشد.روش انجام کار به این صورت است که برای تعیین ضریب نفوذ هر یک از سازمان ها در فرهنگ سازی، از روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی که مبتنی بر کمی سازی نظرهای کیفی خبرگان است استفاده می شود.نتایج به دست آمده حاکی از آن است که سازمان صدا و سیما دارای بیشترین تأثیر در فرهنگ سازی است و پس از آن حوزه ی علمیه و سپس نیروی انتظامی در مراتب بعدی قرار دارند.