علی سنایی

علی سنایی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۳۶ مورد.
۲.

بررسی مسألهی علیت ذهنی در فیزیکالیسم تحویل گرا و غیرتحویل گرا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: ابن سینا منطق کلاسیک منطق ربط سالبه ی کلیه ی لزومیه موجبه ی کلیه ی لزومیه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۱۴ تعداد دانلود : ۱۳۱۵
مسأله ی علیت ذهنی این است که حالت ذهنی چگونه رفتار را ایجاد می کند. برای حل این مسأله، لازم است که نوعی قانون روان فیزیکی تدوین کنیم که اولاً چگونگی ظهور امر ذهنی از ساختار فیزیکی و ثانیاً نقش علّیِ حالت ذهنی در ایجاد رفتار را تبیین کند. این همانی نوعی به عنوان فیزیکالیسم تحویل گرا منجر به شبه پدیدارگرایی می شود و این همانی مصداقی نیز به عنوان فیزیکالیسم غیر تحویل گرا نتیجه ای جز شبه پدیدارگرایی ندارد. کارکردگرایی به جای علیت، مفهوم تحقق را مطرح می سازد، ولی در نهایت با خلط معرفت شناختی و وجودشناختی مواجه می گردد و همچنین تلاش برخی از فلاسفه برای ارائه ی فیزیکالیسمی که منتهی به شبه پدیدارگرایی نشود، نافرجام می ماند. بنابراین فیزیکالیسم با یک قیاس ذوحدین روبه رو است که یک سوی آن شبه پدیدارگرایی و سوی دیگر آن حل یک مسأله ی وجودشناختی با ترفند معرفتی است.
۳.

تحلیل انتقادی نظریه لین رادر بیکر در تبیین رستاخیز با رویکرد اجمالی به حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مسیحیت ملاصدرا رستاخیز بدن مثالی نظریة تقوّم لین رادر بیکر

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه تحلیلی عبور از پوزیتیویسم منطقی
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه ذهن
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  5. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  6. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
تعداد بازدید : ۲۱۲۳ تعداد دانلود : ۱۱۴۲
لین رادر بیکر درصدد است که آموزهرستاخیز در مسیحیت را با ماده گرایی سازگار کند. او مدعی است که با تکیه بر نظریه تقوّم به عنوان یک نظریة مادی انگارانه، می توان تبیین کلامی و فلسفی شایسته ای از کیفیت زندگی پس از مرگ ارائه کرد. بیکر، به جای ارائه تبیین فلسفی از نسبت حیات ذهنی با بدن اخروی، به شیوه ای متکلّمانه، رستاخیز را فعل اعجازی خدا می داند. یکی از لوازم نظریه تقوّم، عدم اهمیت این همانی عددی بدن دنیوی و اخروی است. در حالی که به نظر می رسد بدون در نظر گرفتن این همانی بدن دنیوی و اخروی، نمی توان تبیین معقولی از امکان حیات پس از مرگ ارائه کرد؛ زیرا علاوه بر این که انسان یک حقیقت نفسانی جسمانی است، بین نفس و بدن هر شخص، رابطه ضروری، و نه امکانی، برقرار است. در مقام مقایسه، ملاصدرا استمرار وجودی شخص دنیوی و اخروی را با توسّل به وحدانیّت نفس (در عین پذیرفتن بدن های مختلف) توضیح می دهد؛ به طوری که نفس ناطقه، در هر مرتبه به نوعی ماده تعیّن می بخشد و با توجه به حرکت جوهری، بدن دنیوی و اخروی، دو جنبه از یک واقعیت واحد اما ذومراتب هستند.
۴.

تحلیل مقایسه ای آراء آکویناس و ابن سینا درباره علم فرشتگان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: علم ابن سینا آکویناس فرشته عقل فعال جواهر عقلی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی قرون وسطی میانه (قرون 12 و 13)
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  5. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
تعداد بازدید : ۲۱۰۹ تعداد دانلود : ۱۲۵۳
در این نوشتار، دیدگاه آکویناس و ابن سینا درباره علم فرشته بررسی و تحلیل شده است و وجوه اشتراک و اختلاف آن ها را در این خصوص بیان کرده ایم. با اینکه آکویناس و ابن سینا هر دو متأثَر از سنّت ارسطویی بوده اند؛ ولی چون جهان شناسی آن ها از جهاتی متفاوت است، درباره جایگاه علم فرشته به نتایج مختلفی رسیده اند. آکویناس و ابن سینا هر دو معتقدند که فرشتگان طبایع عقلانی هستند؛ بنابراین مشخّصه اصلی آن ها علم است؛ ولی با این تفاوت که ابن سینا علم فرشته را علّت ایجادی موجودات مادون خود می داند؛ ولی آکویناس معتقد است که فرشتگان نقش ایجادی و علّی در عالم ندارند و کیفیّت علم فرشته بیشتر به امور مادون با درجه بساطت ذات آن تبیین پذیر است. ازسوی دیگر، ابن سینا معتقد است که فرشته، جزئی را از طریق کلی (به معنای ثابت و لایتغیر) می شناسد؛ ولی آکویناس می گوید که فرشته، جزئی را به ما هو جزئی می شناسد.
۶.

تأثیر حکمت های نهج البلاغه بر بهبود ابعاد سلامت عمومی دانشجویان(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: اضطراب عملکرد اجتماعی دانشجویان نهج البلاغه

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی حوزه های جدید روانشناسی روانشناسی سلامت
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی حوزه های جدید روانشناسی تعامل روانشناسی و دین
تعداد بازدید : ۱۶۵۴ تعداد دانلود : ۹۳۷
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش حکمت های نهج البلاغه بر ابعاد سلامت عمومی در دانشجویان دانشگاه سمنان بود. در یک بررسی آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و پی گیری با گروه کنترل، 61 نفر از این دانشجویان به طور تصادفی انتخاب و نیز به صورت تصادفی در گروه­های آزمایشی و کنترل گماشته شدند. شرکت کنندگان در سه مرحله پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ-28) را تکمیل کردند و گروه های آزمایش ده جلسه آموزش مهارت های زندگی را هفته آی یک بار دریافت کردند. نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که آموزش حکمت های نهج البلاغه بطور معناداری باعث کاهش علایم نشانه های بدنی، اضطراب و بی خوابی، اختلال عملکرد اجتماعی و افسردگی در گروه های آزمایش در مقایسه با گروه های کنترل شده است (05/0>p). طبق نتایج این پژوهش، آموزش حکمت های نهج البلاغه به شیوه گروهی روش مؤثری برای برای بهبود ابعاد سلامت عمومی دانشجویان است.
۷.

تحلیل فلسفی دیدگاه نیوبرگ در الهیات اعصاب(الگویی برای رابطه علم و دین)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: دین پدیدارشناسی تجربه عرفانی عصب شناسی نیوبرگ الهیات اعصاب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۶۱ تعداد دانلود : ۵۵۰
الهیات اعصاب به عنوان برنامه ای تحقیقاتی، امکان جدیدی برای پیوند علم و دین مطرح می سازد، به گونه ای که با حفظ اصالت و استقلال نسبی علم و دین، هیچ یک به دیگری تقلیل نیابد. نیوبرگ که از شاخص ترین چهره های این حوزه است، درصدد تعیین تأثیرات مثبت باورها و مناسک دینی بر سلامت جسم و روان است. او تجربه عرفانی را منشاء تمان ادیان می داند و با تلفیق پدیدارشناسی تجربه عرفانی و عصب شناسی، می خواهد رابطه هر مؤلفه از تجربه عرفانی را با مکانیسم های مغز تعیین کند. نیوبرگ ادعا می کند که الهیات اعصاب می تواند از طریق عصب شناسی نشان دهد که چگونه مفاهیم الهیاتی و متافیزیکی شکل گرفته اند. با تحلیل فلسفی دیدگاه نیوبرگ متوجه می شویم که او برخلاف ادعای خود، دین را به علم تقلیل می دهد و این امر موجب نقض غرض در الهیات اعصاب می شود. از سوی دیگر مشخص می شود که وی با مفروض گرفتن تقابل سوژه- ابژه در گفتمان متافیزیکی قرار دارد.
۱۰.

تبیین ناتورالیستیِ رؤیای صادقه: ارسطو و یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: یونگ ارسطو ناتورالیسم پیشگویی رؤیای صادقه مقارنت اتفاقی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه روانشناسی
  4. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
تعداد بازدید : ۱۲۴۹ تعداد دانلود : ۲۲۸۴
تبیین ناتورالیستی از رؤیای صادقه یعنی آنکه این پدیده با صرف نظر از عوامل ماورالطبیعی تبیین شود. ارسطو در طبیعات کوچکو کارل گوستاو یونگ در آثار خود رؤیابینی را با رهیافت ناتورالیستی توضیح داده اند. این نوشتار بر آن است که با تدقیق در نظریات این دو متفکر، چگونگی نگرش ناتورالیستی به رؤیا را که برای اهل مابعدالطبیعه امری غریب است، نشان دهد. ارسطو و یونگ علیرغم اینکه هر یک به بستر تاریخی متفاوتی تعلق دارند، از حیث روش ناتورالیستی به معنای عام کلمه، وجه اشتراک دارند و به لحاظ محتوایی هر دو از مفهوم «مقارنت» برای تبیین رؤیای صادقه استفاده می کنند که به معنای انطباق تصادفی رویدادهای عینی با امور روان شناختی است. همچنین به نظر می رسد مفهوم یگانه انگاری خنثی نزد یونگ با نظریه ماده-صورت در نفس شناسی ارسطو، از برخی جهات قابل تطبیق است و این امر زمینه را برای رویکرد ناتورالیستی به رؤیا به عنوان یکی از صور آگاهی فراهم می سازد.
۱۵.

بررسی روش ناتورالیستی یونگ در تبیین روان و رؤیا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۱۱۳۹ تعداد دانلود : ۴۴۵
یونگ نسبت به روان، رویکرد طبیعت گرایانه اتخاذ می کند و برای تبیین رؤیای صادقه نیز راه حل طبیعت گرایانه ارائه می دهد. در نظر یونگ عمدتاً رؤیاها محتوی کهن الگوها هستند که به عنوان موضوعات ناهشیار جمعی، همبسته با غرایز هستند؛ بنابراین رؤیا منشأ طبیعی دارد. او بر اساس نظریه یگانه انگاری خنثی، رؤیای صادقه را با مفهوم مقارنت همزمان بین ذهن و عین توضیح می دهد.  ما با توجه به آثار اصلی یونگ و با استفاده از روش تحلیلی −توصیفی رویکرد ناتورالیستی یونگ به روان و رؤیا را بررسی می کنیم. نواقص کلی ناتورالیسم و ضعف تبیین ناتورالیستی یونگ از رؤیای صادقه، بیانگر ضرورت فراروی از روان شناسی او خواهد بود. در نهایت مشخص می شود که صرفاً دفاع پراگماتسیتی از ناتورالیسم ممکن است. پس چه بسا تبیین های متافیزیکی از روان و رؤیای صادقه در زمینه و پارادایم خود هم مورد دفاع پراگماتیستی قرار بگیرد و هم از معقولیت و توجیه پذیری برخوردار باشد. از سوی دیگر یونگ با التزام به اصالت روان شناسی، اتقان معرفت بشری را متزلزل می کند و بی جهت روان شناسی را در رأس سایر دانش های بشری قرار می دهد.
۱۶.

بررسی و تحلیل نظریه عدل الهی پویشی گریفین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خدا شر عدل الهی گریفین الهیات پویشی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی اندیشه سیاسی اسلام فلسفه سیاسی
تعداد بازدید : ۱۰۹۶ تعداد دانلود : ۶۳۲
در میان نظریات عدل الهی، به مثابه تلاشی برای ارا ئ ه دلایل موجه بر معقول بودن باور به خدا در عین اذعان به وجود شر، نظریه عدل الهی پویشی گریفین از جایگاه برجسته ای برخوردار است. در این نوشته در ابتدا به جهان بینی پویشی، اقسام شر و مبانی نظریه عدل الهی پویشی گریفین، به ویژه خلاقیت، قدرت ترغیبی خداوند، نفی خلق از عدم و قاعده همبستگی میان قدرت و ارزش اشاره می شود، سپس به تبیین و تحلیل نسبت خداوند و شرور در نظریه مذکور پرداخته می شود که به مهم ترین مشخصه های عدل الهی پویشی منجر می گردد از قبیل اذعان به شر حقیقی یا گزاف، ترغیبی دانستن قدرت خدا و اینکه خداوند نمی تواند به طور یک جانبه بر شرور غلبه کند. در پایان به نقد نظریه مذکور پرداخته شده و نتیجه گرفته می شود چنین رویکردی شاید بتواند پاسخی باشد به ملحدانی که شر را دستاویز انکار خدا قرار داده اند؛ اما این رویکرد دچار اشکال هایی جدی است مانند چاره ناپذیردانستن وقوع شرور، مفروض گرفتن تلازم منطقی میان برخورداری خداوند از قدرت قاهرانه و اِعمال آن در جهان، گرفتار تحویل گرایی شدن و سرانجام برداشتی از خداوند ارائه کردن که پیروان ادیان توحیدی یا خداباوران آن را شایسته پرستش نمی دانند.
۱۷.

تحلیل مواجهه الهیات تومیستی ژیلسون و ماریون با وجودشناسی هیدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: هیدگر آکویناس ژیلسون ماریون الهیات تومیستی انتوتئولوژی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
تعداد بازدید : ۱۰۲۹ تعداد دانلود : ۵۹۰
در این نوشتار رویکرد ژیلسون و ماریون به وجودشناسی هیدگر تحلیل می گردد. در ادامه سعی می شود که علاوه بر بزرگ نمایی کردن جنبه های مختلفی از اندیشه هیدگر که مورد توجه ماریون و ژیلسون قرار گرفته است، آراء این دو متفکر نوتومیست مورد مقایسه قرار گیرد. ماریون به عنوان نوتومیست معاصر تحت تأثیر آرای ژیلسون است. نقطة اتصال این دو متفکر نوتومیست این است که بخشی از دیدگاه های خود را در تقابل با وجودشناسی هیدگر مطرح می کنند. هرچند آنها مواجهه انتقادی با هیدگر دارند ولی در برخی مواضع از او متأثر شده اند. ماریون به پیروی از هیدگر شعار پایان متافیزیک را سر می دهد ولی برخلاف هیدگر معتقد است که آکویناس انتوتئولوژیست نیست. این در حالی است که ژیلسون راه برون رفت از مشکلات مدرنیته را مابعدالطبیعه ای می داند که مبدأ و غایت آن فعل محض هستی باشد و از این جهت وجودشناسی آکویناس را اصیل ترین مابعدالطبیعه می انگارد. ماریون به تبعیت از ژیلسون معتقد است که رویکرد ماهوی دنزاسکوتوس و دکارت به وجود، موجب نگرش نهیلیستی در دورة معاصر شده است و برای رفع این مشکل باید به دلالت های تنزیهی که مندرج در آنالوژی آکویناس است، توجه کرد تا زمینه برای تجدید نوعی الهیات سنتی که فارغ از مفاهیم متافیزیکی باشد، فراهم شود.
۱۸.

تحلیل جایگاه آگاهی در علم النفس ارسطو از منظر فلسفه ذهن معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: ارسطو نفس آگاهی ادراک حسی نظریه شخص کارکردگرایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰۹ تعداد دانلود : ۶۱۶
اصطلاح آگاهی در فلسفه ذهن معاصر، ریشه در خوانش روان شناختی دکارت و افلاطونیان کمبریج در قرن هفدهم دارد؛ ولی می توان افق دیدگاه ارسطو درباره ادراک حسی را از جهاتی خاص به مبحث آگاهی در فلسفه امروز نزدیک کرد. ارسطو بحث ادراک حسی را در چارچوب رابطه نفس- بدن طرح می کند، بنابراین ابتدا با تحلیل معنایی جوهر، به رابطه نفس- بدن می پردازیم. در مرحله بعد ساختار «ادراک ذهنی ذاتاً آگاه» در علم النفس ارسطویی تحلیل می شود که قابل تطبیق با نظریه بازنمودگرایی مرتبه اول در فلسفه ذهن معاصر است. امکان خوانش ناتورالیستی از ادراک در فلسفه ارسطو وجود ندارد، زیرا مبنای رویکرد ناتورالیستی به آگاهی را باید در فیزیک مدرن جستجو کرد. نهایتاً دو خوانش نوین از علم النفس ارسطو تحت عنوان نظریه شخص و کارکردگرایی مطرح و تحلیل انتقادی می شود.
۱۹.

بررسی تحلیلی تجربه عرفانی در روان شناسی فرافردیِ استانسیلاو گراف(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: گراف آگاهی فوریت معنوی تجربه عرفانی هولوگرام روان شناسی فرافردی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸۰ تعداد دانلود : ۲۹۵
در این نوشتار جایگاه تجارب عرفانی در روان شناسی فرافردی استانیسلاو گراف از منظر فلسفه ذهن بررسی و تحلیل می شود. گراف برخلاف دیدگاه رایج در روان شناسی آکادمیک، تجارب عرفانی را زمینه ای برای دسترسی به سطوح عمیق تر روان و آگاهی می داند. او از الگوی هولوگرافیک در فیزیک بوهم برای تبیین ظهور آگاهی در تمام مراتب هستی استفاده می کند و معتقد است که فیزیک نوین در تقابل با جهان بینی نیوتنی-دکارتی، امکان دفاع از واقع نمایی تجربه عرفانی و دسترسی به نظم مستتر جهان را فراهم می سازد. گراف با توجه به نابسندگی های تفکر فیزیکالیستی، یک الگوی هولوگرافیک از آگاهی ارائه می دهد. به نظر گراف وحدت ارگانیک با عالم یکی از ویژگی های تجربه عرفانی است. گراف شرایطی مثل بیماری و کم خوابی را نیز زمینه ساز تجربه عرفانی می داند که این امر در قالب تقلیل تبیینی قرار می گیرد که لزوماً مورد قبول صاحبان تجربه عرفانی نیست. گراف توصیفات عرفا از تجربه عرفانی را صرفاً با رجوع به مقولات و چارچوب فرهنگی آن ها تبیین می کند. لازمه چنین دیدگاهی ایجاد تمایز بین تجربه محض و تفسیر آن است که با آزمون فکری شفافیت در فلسفه ذهن قابل نقد می باشد.
۲۰.

بررسی رابطه دین و اخلاق از منظر غزالی و هانس کونگ و تثبیت مبانی متافیزیکی آن براساس ایدئالیسم اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: غزالی هانس کونگ جوسایا رویس حسن و قبح ایدئالیسم اخلاقی اخلاق جهانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۷ تعداد دانلود : ۳۱۸
براساس نظریه امر الهی که غزالی بدان معتقد است، هر آنچه را که خداوند جایز می داند یا نهی می کند، به ترتیب درست و نادرست و هر آنچه را که خداوند بدان امر می نماید؛ واجب است. بنابراین ملاک درستی و نادرستی هر عمل را باید برحسب موازین شریعت سنجید. در مقابل، برخی متفکران غربی از استقلال و خودبسندگی اخلاق دفاع می کنند و ابتنای اخلاق به دین را نمی پذیرند. هانس کونگ به عنوان یکی از الهی دان های معاصر، با الهام از فلسفه اخلاق کانت، به همراه رویکردی نقادانه به آن، درصدد است که محورهای اخلاقی مشترک میان ادیان را بیابد و از این طریق امکان مفاهمه و همزیستی مسالمت آمیز میان ادیان را فراهم آورد. ازجمله نتایج این بحث می توان به عدم امکان اخلاق جهانی در نظریه غزالی اشاره کرد، زیرا او اخلاق را به دین تاریخی تحویل می برد و مجالی برای اصول عام اخلاق در نظر نمی گیرد. هانس کونگ نیز چون اخلاق را مستقل از دین می داند و برای اصول اخلاقی، منشأ آسمانی قائل نیست، فاقد یک بنیان متافیزیکی موثق، برای ایجاد رابطه نفس الامری میان اخلاق و دین است. ایدئالیسم اخلاقی «جوسایا» اندیشه مناسبی است تا اخلاق جهانی را برحسب رابطه متافیزیکی بین دین و اخلاق، در این دو اندیشمند، توجیه نماییم.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان