آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۶

چکیده

با توجه به آن که الهیات اکهارت را الهیات سلبی دانسته اند که بر ناشناختنی بودن خداوند و تعالی وجودی او از ممکنات تأکید می کند، مسأله خداگونگی انسان از منظر اکهارت امری ناممکن و ناشدنی به نظر می رسد. لذا این سوال مطرح می شود که چگونه اکهارت به خداگونگی انسان معتقد است؟ مبانی و اصول وی در این مسأله چیست؟ خداگونگی انسان از منظر اکهارت بر اصول و مبانی انسان شناختی وی استوار است. این پژوهش به تحقیق درباره چهار مولفه انسان شناختی که اکهارت در این مسأله از آن ها بهره برده است می پردازد. این چهار مولفه عبارتند از: تولّد الهی در روح، قوه عقل، مشابهت و همانندی ذات خدا و ذات نفس و مقام لایقفی انسان. اکهارت بر اساس این اصول و مبانی، بر این باور است که انسان دارای ظرفیت و توانی است که می تواند به بالاترین مرتبه ممکن ارتقا یافته و خداگونه شود. در این پژوهش، با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی و با استناد به آثار اکهارت، می کوشیم تا اصول و مبانی انسان شناختی وی را در امکان خداگونگی انسان روشن سازیم.

تبلیغات