نیکو خسروی

نیکو خسروی

مدرک تحصیلی: استادیار گروه فیزیولوژی ورزشی دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه الزهرا(س)، تهران، ایران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۸ مورد از کل ۱۸ مورد.
۱.

تاثیر فعالیت بدنی بیشینه و جنس بر میزان ترشح هورمون رشد (GH) در نوجوانان دختر و پسر فعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فعالیت بدنی هورمون رشد (GH) نوجوانان فعال شاخص تودة بدنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۷۷ تعداد دانلود : ۱۲۶۴
در تحقیقات متعددی ارتباط خطی بین ورزش و رهایی هورمون رشد (GH) نشان داده شده است. سطح آمادگی بدنی، سن و جنس، از عوامل اثرگذار بر ترشح این هورمون هستند. هدف از پژوهش حاضر، مطالعة پاسخ هورمون رشد (GH) به 20 دقیقه فعالیت بیشینة فزاینده (با شدتVO2Peak 65%) در نوجوانان دختر و پسر فعال بود. به این منظور 15 آزمودنی با دامنة سنی 15-11 سال شامل 8 آزمودنی دختر فعال با میانگین سن 5/0± 13 سال، قد 73/3±25/153 سانتیمتر، وزن 10/5±43 کیلوگرم و شاخص توده بدن (BMI30/18 (کیلوگرم بر مترمربع) و 7 آزمودنی پسر فعال با میانگین سن 5/0±14 سال، قد 07/6±86/166 سانتیمتر، وزن 61/5±86/52 کیلوگرم و شاخص تودة بدنی (BMI 86/18 (کیلوگرم بر مترمربع)، در آزمون ورزشی فزاینده بر روی تردمیل (آزمون ورزشی بالک اصلاح شده) شرکت کردند. نمونه های خونی برای تعیین تغییرات غلظت GH قبل و بلافاصله بعد از اتمام فعالیت از ورید بازویی آزمودنی ها گرفته شد. تحلیل داده ها با روش آماری T همبسته و مستقل، نشان داد که بعد از فعالیت بیشینه، غلظت GH به طور معناداری در هر دو گروه افزایش داشت (05/0 P<). بین غلظت GH قبل از فعالیت در هر دو گروه تفاوت معناداری مشاهده نشد ((99/1 و 12/1 (نانوگرم بر میلی لیتر)). اما بعد از فعالیت، غلظت GH در نوجوانان دختر در مقایسه با نوجوانان پسر افزایش معناداری را نشان داد ((39/12 و 23/4 (نانوگرم بر میلی لیتر)). همچنین بر اساس نتایج ضریب همبستگی پیرسون، بین BMI و غلظت GH در نوجوانان دختر و پسر قبل از یک جلسه تمرین بیشینه، رابطة معناداری به دست نیامد (05/0 P>). نتایج تحقیق نشان داد که فعالیت بدنی بیشینه به طور معناداری هورمون رشد را افزایش می دهد و در نوجوانان دختر این افزایش بارزتر بود.
۲.

تاثیر یک دوره تمرین ترکیبی منتخب بر قدرت، تعادل و کیفیت زندگی بیماران MS

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۷۷ تعداد دانلود : ۱۱۱۷
هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر یک دوره تمرین منتخب ترکیبی بر قدرت، تعادل و کیفیت زندگی بیماران MS بود. 45 نفر از بیماران مراجعه کننده به انجمن MS ایران به طور داوطلبانه برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند که باتوجه به معیارهای ورودی و خروجی پژوهش، فقط 38 نفر آنها انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه کنترل (میانگین سن 001/6 ± 631/31 سال، وزن 194/12 ± 684/62 کیلوگرم، قد 587/7 ± 115/165 سانتی متر) (19 = n) و تجربی (میانگین سن 031/6 ± 500/32 سال، وزن 915/9 ± 527/64 کیلوگرم و قد 557/8 ± 055/165 سانتی متر) (19 = n) تقسیم شدند. گروه تجربی، یک نوع تمرین منتخب ترکیبی فزاینده شامل تمرینات کششی، هوازی، قدرتی و تعادلی را به مدت 8 هفته و 3 جلسه در هفته اجرا کردند. گروه کنترل در این مدت هیچ فعالیت ورزشی نداشتند. از آزمودنی ها یک هفته قبل و بعد از دوره تمرینی، آزمون قدرت، تعادل و کیفیت زندگی به عمل آمد. آزمون قدرت از طریق اجرای یک تکرار بیشینه (1RM) حرکت باز کردن زانو، تعادل از طریق آزمون برگ (BBS) و کیفیت زندگی با ابزار MSQOL - 54 سنجیده شد. سطح معنی داری 05/0 در نظر گرفته شد. نتایج آزمون تی زوجی نشان داد که قدرت و تعادل بیماران در گروه تجربی به دنبال ترکیبی افزایش معنی داری داشت. همچنین پژوهش حاضر نشان داد که 8 هفته تمرین ترکیبی موجب بهبود وضعیت جسمانی و احساسی کیفیت زندگی بیماران می شود، ولی این بهبود، معنی دار نیست. باتوجه به یافته های تحقیق، می توان با طراحی یک برنامه تمرینی ترکیبی مناسب، بیماران MS را از مزایای انواع تمرینات ورزشی به طور همزمان بهره مند ساخت.
۳.

اثر یک دوره تمرین منتخب (هوازی و قدرتی) بر برخی سایتوکاین ها در بیماران مرد و زن مبتلا به MS(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: جنسیت HS-CRP بیماری MS IFN TNF IL-10 تمرین منتخب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۸۱ تعداد دانلود : ۱۱۵۶
با توجه به تأثیرات مثبت فعالیت بدنی در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) و تفاوت جنسی در میزان ابتلا و الگوی پیدایش بیماری، هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثر 8 هفته تمرین منتخب بر برخی سایتوکاین ها (TNF، IFN، IL-10، hs-CRP) در بیماران مرد و زن مبتلا به MS بود. به این منظور 35 بیمار زن و مرد مبتلا به MS با EDSS<4 به صورت داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند که از این تعداد 29 نفر شامل 9 زن با میانگین و انحراف معیار سنی 9 /53 /34 سال، قد 8 /5 4 /160 سانتی متر، وزن 8 /82 /65 کیلوگرم و 8 مرد با میانگین سنی 01 /67 /32 سال، قد 93 /176 سانتی متر ، وزن 6 /78 /70 کیلوگرم در گروه تجربی و 7 زن با میانگین و انحراف معیار سنی 6 /4 34 سال، قد 134 /166 سانتی متر ، وزن 6 /24 /68 کیلوگرم و 5 مرد با میانگین سنی 1 /32 /26 سال، قد 7 /94 /169 سانتی متر و وزن 132 /65 کیلوگرم در گروه کنترل پژوهش را کامل کردند. برنامة 8 هفته تمرینات منتخب شامل تمرین هوازی، قدرتی و کششی بود که 3 روز غیرمتوالی در هفته انجام گرفت. متغیرهای مورد اندازه گیری شامل سایتوکاین های TNF، IFN، IL-10، hs-CRP، آزمون 6 دقیقه پیاده روی و آزمون IRM بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS (ویرایش 16) و آمار توصیفی، تحلیل واریانس سه طرفه، تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی توکی در سطح معناداری 05 /0 P تجزیه و تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد IL-10 در زنان و مردان گروه تجربی کاهش معنادار داشت (02 /0=P) . متغیر IFN در هر دو گروه کنترل و تجربی در زنان و مردان کاهش یافت، اما بین گروه ها تفاوت معناداری مشاهده نشد (1 /0=P) . TNF در زنان بعد از تمرینات به صورت معناداری کاهش یافت (04 /0=P) ، ولی در مردان تغییرات معنادار نبود. تغییرات متغیر hs-CRP در دو گروه تجربی و کنترل، هم برای زنان و هم مردان، معنی دار نبود (09 /0=P) . نتایج نشان داد این تمرینات ناتوانی های بیماران MSرا بهبود می بخشد و در بیماران زن نسبت به مردان مبتلا تغییرات آشکارتری را در سایتوکاین ها ایجاد می کند.
۴.

تأثیر یک دوره تمرین هوازی موزون کم فشار بر تغییرات سطوح CRP زنان سالمند(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: CRP زنان سالمند تمرین هوازی موزون کم فشار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۵۶ تعداد دانلود : ۸۲۶
هدف این تحقیق بررسی تأثیر یک دوره تمرین هوازیِ موزونِ کم فشار بر تغییرات سطوح پروتئین واکنش گر C (CRP) زنان سالمند بود. 23 زن سالمند 60-75ساله با میانگین وزن 6/11 2/59کیلوگرم، قد 4/5 2/152سانتی متر و سن 9/3 3/67 سال به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه تجربی (13نفر) و کنترل (10نفر) تقسیم شدند. شاخص های آنتروپومتریک شامل قد، وزن، نمایه توده بدن (BMI)، نسبت دور کمر به لگن (WHR) و نمونه خون اولیه برای سنجش CRP 48 ساعت قبل از شروع پروتکل تمرین در حالت ناشتا بین ساعات 8-9 صبح انجام شد. برنامه تمرین 8 هفته و به صورت سه جلسه40-50 دقیقه ای در هفته انجام شد که شامل گرم کردن (10دقیقه)، انجام حرکات ایروبیک ایستاده با شدت40-75% ضربان قلب بیشینه (30دقیقه) و حرکات نشسته (10 دقیقه) بود. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، خون گیری ثانویه و اندازه گیری های آنتروپومتریک در شرایط مشابه پیش آزمون تکرار شد. از آزمون t همبسته برای بررسی تفاوت درون گروهی و آزمون t مستقل برای بررسی تفاوت بین گروه ها استفاده شد. نتایج نشان داد 8 هفته تمرین هوازی موزون کم فشار تأثیری معنی دار بر کاهش سطوح CRP (005/0 > p) زنان سالمند دارد حال آنکه این کاهش معنی دار در گروه کنترل (89/0 > p) دیده نشد. همچنین، بین اختلاف میانگین CRP (007/0 > p) در دو گروه تجربی و کنترل، تفاوتی معنی دار مشاهده شد. در نهایت، یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که تمرینات هوازی موزون کم فشار علاوه بر بهبود تغییرات سطوح CRP زنان سالمند، موجب بهبود عوامل قلبی عروقی آن ها نیز می شود.
۵.

تأثیر تمرینات ترکیبی استقامتی - مقاومتی بر مولکول محلول چسبان بین سلولی و نیم رخ لیپیدی زنان یائسة 48- 60 سال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین ترکیبی استقامتی مقاومتی 1-sICAM نیم رخ لیپیدی زنان چاق یائسه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۸۶ تعداد دانلود : ۸۰۶
کم تحرکی و چاقی از عوامل خطرزا در بروز بیماری های قلبی - عروقی هستند. فعالیت ورزشی با تعدیل ناهنجاری های متابولیکی و عوامل خطرزا در بروز آترواسکلروز در بهبود عملکرد قلبی - عروقی مؤثرند. برای بررسی تأثیر تمرینات ترکیبی استقامتی شنا و مقاومتی بر سطح سرمی مولکول چسبان محلول بین سلولی (1-sICAM) و نیم رخ لیپیدی در زنان چاق یائسة 48- 60 سال، 16 زن چاق یائسة کم تحرک (شاخص تودة بدنی ±30 کیلوگرم بر مترمربع) انتخاب و به دو گروه تجربی (16/4±2/52 سال) و کنترل (92/3±53 سال) تقسیم شدند. آزمودنی ها به مدت 10 هفته و سه جلسه در هفته، در یک برنامة تمرینات ترکیبی مقاومتی (40- 60% یک تکرار بیشینه) و استقامتی شنا (HRmax40- 60%)، شرکت کردند. سطوح 1-sICAM و نیم رخ لیپیدی سرم و شاخص های آنتروپومتریک (نظیر وزن، شاخص تودة بدنی، درصد چربی بدن و نسبت محیط کمر به لگن)، قبل و بعد از تمرین اندازه گیری شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون t زوجی، t مستقل و آزمون همبستگی پیرسون در سطح معنی داری 05/0>P انجام شد. نتایج نشان داد غلظت سرمی 1-sICAM در گروه تجربی 5/18 درصد کاهش یافته است (032/0=P). تغییرات غلظت سرمی 1-sICAM بین دو گروه نیز معنی دار بود (018/0=P). با وجود اینکه تغییر معنی داری در تری گلیسرید پلاسما (05/0<P) مشاهده نشد، اجرای 10 هفته تمرینات ترکیبی به کاهش معنی دار سطوح کلسترول (009/0=P) و LDL-C (007/0=P) و افزایش معنی دار سطح HDL-C (004/0=P) در گروه تجربی منجر شده بود. به علاوه، تمام شاخص های آنتروپومتری مورد بررسی نیز پس از تمرین، کاهشی معنی دار یافتند (05/0>P). همچنین، بین تغییرات سطح سرمی 1-sICAM و تغییرات هیچ یک از متغیرهای نیم رخ لیپیدی و آنتروپومتری رابطة معنی داری مشاهده نشد (05/0<P). ترکیب تمرینات ترکیبی مقاومتی و استقامتی علاوه بر بهبود نیم رخ لیپیدی و شاخص های آنتروپومتریک در کاهش شاخص فعالیت اندوتلیال عروقی مؤثر است.
۸.

مقایسه تمرین تداومی با شدت متوسط و اینتروال هوازی با شدت بالا بر سطوح سرمی رزیستین و مقاومت به انسولین در زنان چاق دیابتی نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مقاومت به انسولین رزیستین تمرین تناوبی با شدت بالا تمرین استقامتی با شدت متوسط

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۳۴۵ تعداد دانلود : ۵۳۶
پژوهش حاضر مقایسه دو نوع تمرین هوازی با شدت های مختلف بر سطوح سرمی رزیستین و مقاومت به انسولین در زنان دیابتی نوع دو را مطالعه می کند. 24 زن میانسال مبتلا به دیابت نوع دو (با میانگین و انحراف استاندارد سنی 45/3±8/41 سال، وزن61/3±8/76 کیلوگرم، شاخص توده بدن 02/1±1/31 کیلوگرم بر متر مربع، درصد چربی بدن 38/1±6/41و WHR 05/0 ± 94 /0) به طور هدفمند انتخاب شدند و به طور تصادفی در سه گروه تمرین تناوبی با شدت بالا ، تمرین استقامتی با شدت متوسط و گروه کنترل قرار گرفتند. دو گروه تجربی تمرینات را به مدت 16 هفته و 3 روز در هفته دریافت کردند. پس از 12 ساعت ناشتایی خون گیری صورت گرفت و از آن برای سنجش غلظت رزیستین سرم و انسولین استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها با آزمون کولموگروف– اسمیرنوف، واریانس یکطرفه،آزمون تعقیبی بانفرنس و، تی زوجی در سطح معنا داری 05/0>P انجام گرفت. یافته ها نشان داد بین دو نوع تمرین، تناوبی با شدت بالا و استقامتی با شدت متوسط، از لحاظ آماری تفاوت معنا داری در میزان رزیستین سرمی و مقاومت به انسولین وجود ندارد و هر دو نوع تمرین کاهش معناداری در سطوح رزیستین، مقاومت به انسولین، BMI و درصد چربی بدن ایجاد کردند (05/0>P). اما تغییر معناداری را در مقادیر WHR ایجاد نکردند (05/0<P). نتایج مطالعه حاضر حاکی از آن است که بین 16 هفته تمرین تناوبی با شدت بالا و استقامتی با شدت متوسط بر رزیستین و شاخص آنتروپومتریک و مقاومت به انسولین تفاوتی وجود ندارد و هر دو نوع تمرین می توانند سبب بهبود مقاومت به انسولین و کاهش رزیستین سرمی شوند و این کاهش می تواند نشان دهنده کاهش عوامل خطرزای قلبی- عروقی و متابولیکی باشد.
۱۰.

تأثیرتعاملی یک دوره تمرین استقامتی و یک جلسه تمرین وامانده ساز بر میزان فعالیت آنزیم های آسپارتات آمینو ترانسفراز و آلانین آمینو ترانسفراز پلاسمایی در موش های صحرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: موش صحرایی تمرین استقامتی تمرین وامانده ساز آسپارتات آمینو ترانسفراز آلانین آمینو ترانسفراز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۹۹ تعداد دانلود : ۹۳۴
مطالعات انجام شده حاکی از آن است که تمرین وامانده ساز، منجر به بروز آسیب های کبدی می شود. در برخی از مطالعات بیان شده است که انجام تمرینات استقامتی منظم می تواند مانع از بروز آسیب های کبدی ناشی از تمرین وامانده ساز گردد، اما در این زمینه تحقیقات جامعی صورت نگرفته است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر یک جلسه تمرین وامانده ساز پس از 8 هفته تمرین استقامتی بر میزان آسیب کبدی در موش های صحرایی بود. در این پژوهش تعداد 40 سر موش صحرایی نر 3 ماهه ویستار با میانگین وزن 4± 151 گرم به صورت تصادفی به 2 گروه تمرین استقامتی و بدون تمرین تقسیم شدند(هر گروه شامل 20 سر موش). گروه تمرین استقامتی به مدت 8 هفته و 5 روز در هفته با مدت و شدت فزاینده، روی دستگاه نوارگردان به تمرین پرداختند. پس از 8 هفته، دو گروه به طور تصادفی به دو زیرگروه 10 تائی تقسیم شدند که یک زیرگروه از هرگروه یک وهله تمرین وامانده ساز را اجراکردند. پروتکل تمرین وامانده ساز شامل دویدن با شیب صفر درجه و افزایش تدریجی سرعت تا 35 متر در دقیقه بود. خونگیری در گروه تمرین استقامتی در مدت 14 ساعت پس از آخرین تمرین، و در گروه وامانده ساز بلافاصله پس از تمرین وامانده ساز انجام شد و میزان آنزیم های آسپارتات آمینو ترانسفراز ( GOT,AST)، آلانین آمینو ترانسفراز (GPT,ALT) و TAC تعیین شد. پس از تحلیل آماری با استفاده از آنالیز واریانس یک طرفه وآزمون تعقیبی توکی در سطح معنی داری 05/0P< مشخص شد میزان آنزیم های کبدی در گروه یک وهله تمرین وامانده ساز به طور معنی داری بالاتر از گروه کنترل بود (05/0P<)، در حالی که افزایش معنی داری در سطوح آنزیم ها در موش های گروه استقامتی و گروه استقامتی+وامانده ساز، نسبت به گروه کنترل مشاهده نشد(05/0P>). فعالیتTAC در گروه وامانده ساز به طور معنی داری پایین تر از گروه کنترل بود(05/0P<)ولی تفاوت معنی داری بین گروه تمرین استقامتی + یک وهله تمرین وامانده ساز و گروه کنترل دیده نشد(05/0P>). این تحقیق نشان داد که یک دوره تمرین استقامتی می تواند از آسیب های کبدی ناشی از تمرین وامانده ساز در موش های صحرایی جلوگیری کند.
۱۱.

اجرای 10 هفته تمرینات مقاومتی با وزنه بر غلظت سرمی فاکتور افزایش دهندة سنتز کلونی سلول های پیش ساز بتا / ویسفاتین در زنان چاق میان سال تأثیر ندارد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زنان تمرین مقاومتی ویسفاتین شاخص مقاومت انسولین فاکتور افزایش دهنده سنتز کلونی سلول های پیش ساز بتا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۲۳ تعداد دانلود : ۹۵۱
تمرینات مقاومتی با تغییرات متابولیکی و اندوکرینی چشمگیر همراه است و با کاهش روند تحلیل عضلانی و ضعف و سستی دوران پیری به بهبود عملکرد افراد در سنین بالاتر کمک می کند. پژوهش حاضر تأثیر تمرینات مقاومتی را بر سطح سرمی ویسفاتین و شاخص مقاومت به انسولین (HOMA-IR) در زنان میان سال مطالعه کرده است. 16 زن چاق (شاخص تودة بدنی برابر یا بیشتر از 30 کیلوگرم بر مترمربع) یائسة غیرفعال (میانگین سنی 54 سال) در دو گروه تجربی و کنترل در 10 هفته برنامة تمرینات مقاومتی (1RM60-40%)، سه جلسه در هفته شرکت کردند. غلظت ویسفاتین سرم و HOMA-IR و شاخص های آنتروپومتریک، قبل و 48 ساعت بعد از آخرین جلسة تمرین اندازه گیری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون t زوجی، t مستقل و آزمون همبستگی پیرسون در سطح معنی داری 05/0<P انجام شد. تحلیل داده ها نشان داد مقادیر وزن و درصد چربی در گروه تجربی کاهش داشت، ولی این تغییر معنی دار نبود (05/0<P). مقادیر HOMA-IR و سطح ویسفاتین سرم پس از 10 هفته تمرین مقاومتی تغییر معنی داری نداشت (05/0<P). با توجه به نتایج آزمون همبستگی پیرسون، بین سطوح ابتدایی و تغییرات سطح سرمی ویسفاتین با مقادیر اولیه و تغییرات هیچ یک از متغیرهای آنتروپومتریک و HOMA-IR در گروه تجربی رابطة معنی داری مشاهده نشد (05/0 < P). به علاوه، بین مقادیر اولیه و تغییرات HOMA-IR با مقادیر اولیه و تغییرات هیچ یک از متغیرهای آنتروپومتریک رابطة معنی داری وجود نداشت (05/0<P)؛ در نتیجه، اجرای 10 هفته تمرین مقاومتی تأثیر معنی داری بر سطح ویسفاتین سرم زنان چاق این پژوهش نداشت. این یافته ها با عدم تغییر در HOMA-IR نیز همسو است.
۱۳.

تأثیر زمان فعالیت در روز بر شاخص های حداکثر اکسیداسیون چربی (MFO,FAT max,MFO time) در زنان جوان سالم(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: حداکثر اکسیداسیون چربی (MFO) زمان روز شدت متناسب با حداکثر اکسیداسیون چربی (FAT Max) زن جوان سالم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۲۰ تعداد دانلود : ۵۷۶
میزان اکسیداسیون چربی هنگام فعالیت بدنی، تحت تأثیر عواملی مانند شدت و مدت فعالیت، نوع تمرین، رژیم غذایی و سطح فعالیت بدنی قرار می گیرد. اما اثر زمان روز بر میزان اکسیداسیون چربی هنگام فعالیت بدنی کمتر بررسی شده است. بنابراین تحقیق حاضر به منظور بررسی تأثیر زمان فعالیت در روز بر شاخص های حداکثر اکسیداسیون چربی در زنان جوان فعال طراحی شده است. به این منظور 14 زن جوان سالم با میانگین و انحراف استاندارد مقادیر سن، درصد چربی، وزن، شاخص توده بدنی و حداکثر اکسیژن مصرفی به ترتیب 6 /1±6 /21 سال، 6 /4 ±3 /18 درصد، 3 /3± 2 /51 کیلوگرم، 7 /1± 22 کیلوگرم بر مترمربع و 2 /4 ±8 /40 میلی لیتر بر کیلوگرم در دقیقه به صورت داوطلبانه انتخاب شدند. آزمون در دو نوبت صبح (ساعت 8-7) و عصر (ساعت 20-19) و در دو جلسه به فاصلة 7 روز انجام شد. برنامة آزمون شامل یک تمرین فزاینده با تواتر 3 دقیقه ای روی نوارگردان با سرعت و شیب اولیه به ترتیب m/min 3 /58 و 1 درصد بود و سرعت هر 3 دقیقه m/min 7 /16 افزایش می یافت تا زمانی که به m/min 125 برسد، پس از آن هر 3 دقیقه افزایش شیب به مقدار 2 درصد تا سطح RER برابر 1 ادامه می یافت. VCO2 و VO2 در طول آزمون با دستگاه تجزیه و تحلیل گازهای تنفسی اندازه گیری شد. از آزمون t مستقل برای بررسی اختلاف بین متغیرها در آزمون های صبح و عصر استفاده شد (سطح معناداری 05 /0) . یافته های پژوهش نشان داد که اختلاف معناداری بین حداکثر اکسیداسیون چربی در تمرین صبح و عصر وجود ندارد (صبح 13 /0± 39 /0 ، عصر 11 /0± 44 /0 گرم در دقیقه ، 05 /0 P> ). شدت متناسب با حداکثر اکسیداسیون چربی و زمان رسیدن به آن نیز در آزمون های صبح و عصر تفاوت معنی داری نداشت. با این حال میانگین شدت اکسیداسیون چربی در عصر بیشتر بود. در نهایت براساس نتایج پژوهش می توان گفت احتمالاً زمان تمرین در روز (صبح و عصر) بر سوخت و ساز سوبسترا هنگام فعالیت های ورزشی شدید تأثیر زیادی ندارد.
۱۴.

اثر دو شدت مختلف فعالیت بدنی بر سلو ل های اجدادی اندوتلیال سیار(EPC) در زنان جوان سالم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زنان جوان شدت فعالیت بدنی سلول های اجدادی اندوتلیال سیار(EPC)

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی ایمونولوژی ورزشی
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۱۰۸۵ تعداد دانلود : ۴۹۱
هدف پژوهش حاضر تعیین اثر دو شدت مختلف فعالیت بدنی بر سلو لهای اجدادی اندوتلیال سیار در زنان جوان سالم بود. به همین منظور به وسیله پرسشنامه، 15 دانشجوی دختر از بین داوطلبان شرکت در 22 سال، شاخص توده بدن ±1/ پژوهش به طور تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه (گروه 1: میانگین سن 8 21 سال، شاخص توده بدن ±1/ 20/81±1/91 کیلوگرم بر متر مربع، تعداد 8 نفر، گروه 2: میانگین سن 5 20/38±1/66 کیلوگرم بر متر مربع، تعداد 7 نفر) قرار گرفتند. هر گروه به مدت 30 دقیقه در شدت فعالیت روی نوارگردان دویدند. نمونه های خونی برای (HRmax %85 : 70 % و گروه 2 : مربوط به خود(گروه 1 گلبول ،(Isotype control) و ایزوتوپ کنترل آن CD اندازهگیری سلول های اجدادی اندوتلیال سیار + 34 سفید و پلاکت، قبل و 10 دقیقه پس از انجام آزمون از همه آزمودنی ها گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل و ضریب همبستگی (ANOVA) وابسته (زوجی)، آزمون تحلیل واریانس یکطرفه t داده ها از آزمون در نظر گرفته شد. یافته های حاصل از پژوهش (P < 0/ پیرسون استفاده شد. حداقل سطح معن اداری ( 05 CD نشان داد که هر دو شدت فعالیت بدنی باعث افزایش معنادار تعداد 34+ می شود ، این Plt و WBC ، بیشتر بود، اما از نظر آماری معنادار نبود. از بین متغیرهای اندازه گیریشده HRmax % اثرگذاری با شدت 85 CD فقط بین 34+ و پلاکت رابط ه معنادار مشاهده شد. در نهایت می توان بیان کرد که فعالیت بدنی با شود و با توجه EPC می تواند موجب افزایش بازسازی عروق ناشی از بسیج HRmax % شدت 70 % و 85 اینگونه بسیج سلولی ممکن است بهعنوان ساز و کار جبرانی یا ترمی م EPC به ارتباط معنادار پلاکت با فیزیولوژیک در آسیب التهابی حاد ب هکار رود
۱۶.

تأثیر تمرین مقاومتی بر سطوح سرمی پروتئین شبه آنژیوپویتین-چهار و نیمرخ لیپیدی در زنان یائسه چاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین مقاومتی پروتئین شبه آنژیوپویتین - چهار نیم رخ لیپیدی زنان یائسه چاقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۴ تعداد دانلود : ۳۶۲
پژوهش حاضر تأثیر تمرین مقاومتی را بر سطوح پروتئین شبه آنژیوپویتین-چهار و نیمرخ لیپیدی در زنان یائسه مورد بررسی قرارداده است. بدین منظور بیست زن چاقِ (شاخص توده بدن33/3 ± 93/30 کیلوگرم بر مترمربع، سنین 5 ± 8/57 سال)، یائسه و کم تحرک به طور تصادفی به دو گروه تجربی (دوازده نفر) و کنترل (هشت نفر) تقسیم شدند. گروه تجربی در دوازده هفته تمرینات مقاومتی، به شکل تمرین با وزنه، سه جلسه در هفته ، شامل هشت حرکت در سه دوره با هشت تا دوازده تکرار و با شدت چهل تا شصت و پنج درصد یک تکرار بیشینه شرکت کردند. سطوح سرمی پروتئین شبه آنژیوپویتین-چهار و سطوح کلسترول، تری گلیسرید، لیپوپروتئین با چگالی زیاد ، لیپوپروتئین با چگالی کم و لیپوپروتئین با چگالی خیلی کم خون و شاخص های آنتروپومتری قبل و بیست و چهار ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین اندازه گیری شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون تی مستقل وآزمون همبستگی پیرسون درسطح معنی داری 0.05< P انجام گرفت. نتایج آزمون تی مستقل نشان داد اجرای دوازده هفته تمرینات مقاومتی می تواند سبب تفاوت معنی دار تغییرات سطوح پروتئین شبه آنژیوپویتین چهار بین گروه تجربی و کنترل گردد. از بین شاخص های آنتروپومتریک نیزتغییرات بین گروهی درصد چربی بدن معنی دار بود. بنابر نتایج آزمون همبستگی پیرسون ارتباط معنی داری بین سطوح اولیه و تغییرات پروتئین شبه آنژیوپویتین-چهار با سطوح اولیه و تغییرات فاکتورهای خونی و شاخص های آنتروپومتری پس از اجرای تمرینات مقاومتی وجود نداشت. بنابراین ممکن است؛ تمرینات مقاومتی با کاهش درصد چربی بدن و کاهش سطح سرمی پروتئین شبه آنژیوپویتین-چهار در زنان چاق یائسه کم تحرک، بتواند در پیشگیری و درمان چاقی و بیماری های همراه با آن نظیر بیماری های قلبی- عروقی نقش داشته باشد.
۱۷.

تأثیر سابقه تمرینات استقامتی در جلوگیری از اثرات مضر استرس اکسیداتیو یک جلسه فعالیت وامانده ساز در موش های صحرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: استرس اکسیداتیو تمرین استقامتی تمرین وامانده ساز ظرفیت آنتی اکسیدانی تام کاتالاز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۵ تعداد دانلود : ۴۰۰
نوع فعالیت بدنی انجام گرفته تأثیر بسزایی در میزان آسیب اکسایشی و پاسخ دفاعی بدن دارد. فعالیت بدنی منظم می تواند به عنوان یک واکسن عمل کند و سبب تنظیم مثبت سیستم های ضد اکسایشی بدن شود. در این تحقیق 40 موش صحرایی نر نژاد ویستار به طور تصادفی به دو گروه تمرینی و کنترل تقسیم شدند که برای گروه تمرینی هشت هفته تمرین استقامتی با شدت 75-60% حداکثر اکسیژن مصرفی و 5 روز در هفته در نظر گرفته شد. پس از پایان هشت هفته گروه تمرینی و گروه کنترل هر یک به دو گروه تقسیم شدند که یک گروه از هر کدام، یک جلسه تمرین تا حد واماندگی را اجرا کردند. فعالیت آنزیم آنتی اکسیدانی کاتالاز (CAT) گلبول های قرمز و میزان مالون دی آلدهید (MDA)و ظرفیت آنتی اکسیدانی تام سرم اندازه گیری شد. اطلاعات به دست آمده از طریق تجزیه وتحلیل واریانس ANOVA و آزمون تعقیبی LSD با سطح معناداری 05/0 تجزیه وتحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد که میزان MDA تنها در گروه تمرین وامانده ساز افزایش معنادار داشته است (007/0P=). فعالیت کاتالاز در گروه تمرین استقامتی افزایش معناداری را نشان داد(001/0 =P). تفاوت معناداری در ظرفیت آنتی اکسیدانی تام گروه تمرین استقامتی + یک جلسه تمرین وامانده ساز و گروه کنترل + یک جلسه تمرین وامانده ساز وجود داشت (04/0=P). می توان نتیجه گیری کرد که تمرین وامانده ساز میزان آسیب اکسایشی را افزایش داده، اما تمرین استقامتی توانسته است آثار مضر ناشی از تمرین وامانده ساز و استرس ناگهانی را کاهش دهد.
۱۸.

تأثیر 12 هفته تمرین استقامتی بر سطوح سرمی پروتئین شبه آنژیوپویتین-4 و نیمرخ لیپیدی زنان چاق سنین 65-50 سال(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۳۴ تعداد دانلود : ۸۵
زمینه و هدف: پروتئین شبه آنژیوپویتین-4 (ANGPTL4) یکی از تنظیم گرهای نوظهور متابولیسم چربی هاست که در بروز بیماری های همراه با چاقی نظیر بیماری های قلبی- عروقی نقش دارد؛ بنابراین هدف از تحقیق حاضر، تاثیر 12 هفته تمرین استقامتی بر سطوح سرمی  ANGPTL4 و نیم رخ لیپیدی در زنان چاق 65-50 ساله بود. روش تحقیق:  18 زن چاقِ یائسه و کم تحرک (شاخص توده بدنی بیش تر از 30 کیلوگرم/مترمربع) به طور تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. گروه تجربی در 12 هفته تمرین استقامتی شامل دویدن روی نوارگردان با شدت 80-60 درصد حداکثر ضربان قلب شرکت کردند. سطوح سرمی ANGPTL4، نیم رخ لیپیدی و شاخص های ترکیب بدنی  قبل و 24 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین؛ اندازه گیری شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون های t وابسته، t مستقل و ضریب همبستگی پیرسون در سطح معنی داری 0/05>p انجام گرفت. یافته ها: بر اساس نتایج آزمون t وابسته، سطوح ANGPTL4 (p=0/04)، کلسترول تام (0/01=p)، تری گلیسرید (0/03=p) و لیپوپروتئین بسیار کم چگالی (0/01=p) بعد از 12 هفته تمرین استقامتی به طور معنی دار کاهش یافت؛ با این حال آزمون t مستقل تفاوت معنی داری را بین تغییرات هیچ یک از شاخص های خونی، در دو گروه تجربی و گروه کنترل نشان نداد (0/05<p). بین سطوح اولیه و تغییرات ANGPTL4 با سطوح اولیه و تغییرات نیم رخ لیپیدی، رابطه معنی داری به دست نیامد (0/05<p)؛ و از بین شاخص های ترکیب بدنی، فقط با تغییرات محیط کمر رابطه مثبت معنی داری مشاهده گردید (0/04=p). نتیجه گیری: تمرین استقامتی مزمن در تنظیم سطح سرمی ANGPTL4 و بهبود نیم رخ لیپیدی در زنان چاق یائسه کم تحرک نقش دارد و سبب کاهش خطر بیماری های قلبی- عروقی می گردد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان