در این مقاله نویسنده ضمن بیان این مفروض که رسانه ها با اعمال کارکرد نظارتی خود می توانند تأثیرات امنیتی مثبت یا منفی ای بر روی ثبات سیاسی کشور بگذارند، به تحلیل دو دهه از حکومت جمهوری اسلامی در ایران می پردازد.مؤلف با تفکیک سه دوره تثبیت، سازندگی و توسعه سیاسی از هم، الگوهای قبض محور، یکسویه و بسط محور را چونان الگوهایی تحلیلی برای رابطه بین نظارت و ثبات، معرفی می نماید.در مجموع جامعه ایران نوعی رابطه منطقی را در زمینه کارکرد نظارتی رسانه ها آزموده است که از قبض محوری به بسطمحوری رسیده و از این رو تحولات جاری قوام بخش و نه ضدامنیتی به حساب می آیند.
مؤلف جهت تأیید فرضیه خود ضمن ارایه تعریف و فرمولی برای ثبات سیاسی، به تحلیل شرایط جاری در قالب فرمول پیشنهادی همت گمارده و در پایان راهبردهایی را جهت احتراز از بروز اختلال در امنیت ملی کشور به واسطه عملکرد مطبوعات ارایه می دهد.
در این مقاله، نخست به شناخت ماهیت تازه گفتمان فمنیستی در غرب پرداختهایم، سپس از مراحل و ویژگیهای فمنیسم ایرانی سخن گفتهایم و از طریق شناخت این دو بُعد، به الگوی مورد نظر امام(ره) پراخته و با استعانت از سیره عملی و نظری ایشان بین دو بُعد ایدئولوژیک و مصداقی گفتمان نوین مدرنیسم تفکیک قائل شدهایم، سپس «اثبات مصادیق» و «نفی ایدئولوژیک» را به مثابه دیدگاه نهایی امام(ره) مطرح نمودهایم.