عبدالرزاق حسامی فر

عبدالرزاق حسامی فر

سمت: استادیار
مدرک تحصیلی: دانشیار گروه فلسفه دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره)

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۵۱ مورد.
۲۵.

پارادوکس مور و نظر ویتگنشتاین در باره آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پارادوکس مور اظهار یاوگی حذفی ارتکابی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۱۶ تعداد دانلود : ۶۶۷
جورج ادوارد مور در دو مقاله خود به دو جمله اشاره می کند که در هر یک به ظاهر تعارضی میان صدر و ذیل جمله وجود دارد که از آن به پارادوکس مور تعبیر می شود: «من سه شنبه گذشته به سینما رفتم اما باور ندارم که این کار را انجام دادم». «من باور دارم که او بیرون رفته است، اما او بیرون نرفته است». از نظر مور پارادوکس در این است که از یک سو شخص در باره خود سخن به ظاهر متناقض و یاوه ای می گوید و از سوی دیگر این سخن در باره او می تواند صادق باشد. در پیرامون این پارادوکس مسائل متعددی مطرح شده است از جمله اینکه این پارادوکس نه تنها در اظهار بلکه در باور، اندیشه، تمایلات و مانند اینها نیز مطرح می شود. مسأله دیگر اینکه گفته اند که در پارادوکس مور دو تقریر را باید از هم متمایز کرد: یکی تقریر حذفی که مثال آن این است: «p و من باور ندارم که p » و دوم تقریر ارتکابی که مثال آن این است: «من باور دارم که p، اما چنین نیست که p». ویتگنشتاین کشف این پارادوکس را مهمترین کار مور می داند که در آن نوع خاصی از بی معنایی و یاوگی مطرح شده است. وی از تأثیر بسیار این کشف بر خود سخن می گوید. در این پژوهش می کوشیم پارادوکس مور را در آینه تحلیل مفسران اندیشه اش به ویژه نظر ویتگنشتاین در باره آن تحلیل و بررسی کنیم.
۲۶.

تلقی انگلیسی ـ اتریشی از فلسفة تحلیلی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: برنتانو فلسفه تحلیلی ماینونگ فلسفه اتریشی تلقی انگلیسی ـ اتریشی تلقی انگلیسی ـ آلمانی بولزانو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۱۴ تعداد دانلود : ۷۲۳
اتریش در دو قرن اخیر فیلسوفان مهمی داشته که عظمت اندیشة آن ها برخی را برآن داشته است تا از وجود یک سنت اتریشی در فلسفه سخن بگویند. چون این فیلسوفان در تاریخ فلسفة تحلیلی نقش مهمی ایفا کرده اند، بعضی به یک تلقی انگلیسی ـ اتریشی از فلسفة تحلیلی قائل شده اند و البته با مخالفت هایی نیز مواجه شده اند. آن ها از این دفاع می کنند که در کنار فیلسوفان انگلیسی، فیلسوفان اتریشی نیز سهمی در فلسفة تحلیلی دارند و مخالفان به جای فیلسوفان اتریشی از سهم فیلسوفان آلمانی در این گرایش فلسفی دفاع می کنند. البته در کنار این دو تلقی انگلیسی ـ اتریشی و انگلیسی ـ آلمانی، یک تلقی انگلیسی ـ امریکایی نیز مطرح است که چون در آن سهم فیلسوفان اتریشی و آلمانی در فلسفة تحلیلی نادیده گرفته می شود، چندان بدان توجه نمی شود. در این مقاله، نخست ویژگی های فلسفة اتریشی بیان می شود، سپس تلقی انگلیسی ـ اتریشی از فلسفة تحلیلی و برخی از نقدهای واردشده بر آن بررسی می شود.
۲۷.

نسبت میان بازی های زبانی، صورت های زندگی و حیات اجتماعی انسان در ویتگنشتاین متأخر(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: نظریه کاربردی معنا بازی های زبانی صورت های زندگی بافت اجتماعی ویتگنشتاین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۱۴ تعداد دانلود : ۶۷۶
ویتگنشتاین در فلسفه متأخر خود با طرح نظریه کارب ردى م عنا ، معنای واژه را به کاربرد آن در جریان و شکل زندگی پیوند می دهد. از نگاه او، زبان امری عمومی و اجتماعی و زبان خصوصی امری ناممکن است. کاربرد زبان در قالب بازی های زبانی صورت می گیرد و کاربرد بازی های زبانی خود، انواع گوناگون صورت های زندگی را شکل می دهد. صورت های زندگی پیوندی با ساختار حیات اجتماعی انسان دارند. در این نوشتار می کوشیم نسبت میان کاربرد واژه ها و صورت های زندگی را بحث کنیم و نشان دهیم که چگونه کاربرد واژه ها، یک بازی زبانی را شکل می دهد و چه نسبتی میان بازی های زبانی و صورت های زندگی وجود دارد. همچنین در این مقالله به بررسی نسبت میان صورت های زندگی و تاریخ طبیعی انسان از یک سو و زندگی اجتماعی انسان از سوی دیگر خواهیم پرداخت و نشان خواهیم داد اگرچه پیوند میان این عناصر پذیرفتنی است، اما نمی توان آن را به طور مطلق تأیید کرد؛ زیرا تغییرات در هر یک از اینها لزوماً متناظر با تغییر در عناصر دیگر نیست.
۲۸.

سولیپسیسم در تراکتاتوس: سه تفسیر متفاوت (ارسال مجدد)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ذهن سوژه متافیزیکی سولیپسیسم تفسیر ارتدوکسی تفسیر درمانگرا تفسیر اخلاقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۷۵ تعداد دانلود : ۶۶۸
ویتگنشتاین در بندهای 6/5 تا 641/5، رساله منطقی فلسفی (تراکتاتوس) نکات مهمی را در باب ذهن و سولیپسیسم بیان می کند. سه تفسیر مهم از این بندها عرضه شده است: یکی تفسیر ارتدکسی که بر طبق آن، سوژه یا خود متافیزیکی، معنا را از طریق تصویر کردن و طی یک فرایند روانشناختی، به واژه می بخشد. البته این خود متافیزیکی متمایز از «خود تجربی» مورد نظر روانشناسان است و هیچ چیزی در درون جهان، مطابق با آن نیست و بلکه خود پیش فرض وجود جهان است. بنابراین بدون اینکه بتوان هیچ سخن معناداری در باره آن گفت، تنها می توان آن را نشان داد. تفسیر دوم، تفسیر درمانگراست که برخلاف رویکرد متافیزیکی و واقع گرایانه تفسیر ارتدوکسی، رویکردی غیر متافیزیکی و غیرواقع گرایانه دارد و قایل به پیوند میان اندیشه های ویتگنشتاین متقدم و متأخر است. تفسیر سوم تفسیر اخلاقی است که برای گزاره های تراکتاتوس ارزش عملی قایل است. در این تفسیر سولیپسیسم مطرح شده در تراکتاتوس نه یک نظریه یا آموزه معرفت شناختی یا متافیزیکی، بلکه یک عمل اخلاقی و عرفانی دانسته می شود که هدف از آن ایجاد تغییر در زندگی معنوی انسان است. در مقاله حاضر سه تفسیر یاد شده نقد و بررسی شده است.
۲۹.

اخلاق دینی در اندیشه استاد مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اخلاق دینی بزرگواری روح همت بلند تربیت اخلاق کمالات انسانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۵۳ تعداد دانلود : ۳۹۲
دیدگاه اخلاقی آقای مطهری حاصل تفسیر خاصی است که ایشان از متون دینی مرتبط با اخلاق دارد و نظریه بزرگواری روح را می توان مفهوم محوری این دیدگاه دانست. بر اساس این تفسیر توصیه های اخلاقی در آیات و احادیث نه با محوریت وعده بهشت یا وعید دوزخ، بلکه بیش از هرچیز حول محور کرامت و عزت نفس شکل گرفته است.  ایشان میان بزرگی و بزرگواری روح تمایز قائل می شود و دستیابی به هر یک را در گرو داشتن همت بلند، تلاش بسیار و تحمل سختی ها می داند. روح هایی که در مسیرهای مختلف از قبیل علم خواهی، ثروت اندوزی و جاه طلبی، همت بلندی دارند و هرگز از کوشش باز نمی ایستند، روح های بزرگ اند و روح هایی که این همت بلند را در مسیر فضائل اخلاقی دارند و روح خود را چنان بزرگ می دارند که از ایشان، جز کار نیک صادر نمی شود و بدی ها را موجب دنائت و پستی می دانند، روح های بزرگوارند. از نظر ایشان همه فضائل اخلاقی مطرح در آیات واحادیث را می توان به بزرگواری روح تحویل کرد و همه رذائل مطرح شده را می توان به پستی و دنائت روح برگرداند. هدف دراین مقاله تأمل در فهم و تفسیر دینی آقای مطهری از اخلاق و تلاش در جهت ارائه تصویری نظام مند از آن است.
۳۰.

نقد و بررسی کتاب تاریخ فلسفه تحلیلی: از بولتسانو تا ویتگنشتاین(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۵۸۷ تعداد دانلود : ۸۷۷
کتاب تاریخ فلسفه تحلیلی: از بولتسانو تا ویتگنشتاین، متضمن بحث تحلیلی در باب مهمترین عناصر اندیشه فیلسوفان تحلیلی در نیمه نخست قرن بیستم است. در این کتاب نویسنده کوشیده است اندیشه های فیلسوفان تحلیلی را در قالب یک سنت فلسفی بررسی و تحلیل کند چنانکه پیوند میان اندیشه های ایشان قابل ردگیری باشد. وی پس از بحث در باب زمینه های پیدایش فلسفه تحلیلی، به ترتیب آراء بولتسانو، فرگه، راسل، ویتگنشتاین اول، کارناپ، جریان صوری سازی را مطرح می کند و در نهایت به بیان اندیشه های مور و ویتگنشتاین متأخر می پردازد که مسیر دیگری را در فلسفه تحلیلی دنبال کردند؛ همان جریانی که بعدها به فلسفه تحلیل زبان شهرت یافت. بنابراین ساختار کلی بحث در کتاب، تحلیل اندیشه های فیلسوفان تحلیلی در قالب دو جریان موازی تحلیل منطقی و تحلیل زبانی است و البته به جریان نخست توجه بیشتری شده است. هدف در این مقاله نقد و بررسی محتوایی و صوری ترجمه این کتاب است.
۳۱.

منطق علیه هستی شناسی در تراکتاتوس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ویتگنشتاین ابژه امور واقع تراکتاتوس جهان منطق وضع امور هستی شناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸۳ تعداد دانلود : ۴۰۱
در این مقاله به بررسی امکان سخن گفتن از هستی شناسی نزد ویتگنشتاین متقدم در تراکتاتوس (رساله ی فلسفی- منطقی) می پردازیم. در گام اول، خوانش های مختلف مفسران از بخش اول این کتاب، معروف به بخش جهان بررسی می شود و آراء موافق و مخالف با فرض وجود نگاه هستی شناختی در آن، بیان می شود. در گام بعدی، تلاش می شود با کنار هم قرار دادن گزاره های بخش اول کتاب و تحلیل آنها، فهم دقیق تری از مفهوم جهان و دیگر مقولات هستی شناختی در آن حاصل شود. با بررسی دو مفهوم اصلی کتاب یعنی امور واقع و ابژه ها، این مقاله به این نتیجه می رسد که برداشت های هستی شناختی و رئالیستی از تراکتاتوس به خطا رفته اند و آنچه به عنوان هستی شناسی در بخش اول این کتاب شناخته می شود، در حقیقت بحثی در منطق است. بنابراین آنچه به عنوان جهان در تراکتاتوس از آن سخن گفته می شود فضای منطقی و قلمرو اندیشه است و برخلاف برداشت اولیه جهان بالفعل و انضمامی مورد بحث ویتگنشتاین نیست.
۳۲.

مفهوم «معنا» در منطق معنای دلوز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دلوز رخداد زبان منطق معنا معنا هستی شناسی معنا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴۷ تعداد دانلود : ۳۷۱
دلوز در نقد هستی شناسی ذات در کتاب منطق معنا به ارائه «هستی شناسی معنا»ی خود می پردازد که مفهوم «معنا» به عنوان نقطه مرکزی این هستی شناسی به منظور پیوند هستی و اندیشه در آن طرح می شود. وی با استفاده از منطق رواقی و مفاهیمی همچون لکتا، رخداد، اثر، بیان، و ... و همچنین با به کارگیری مفاهیم نسبت واگرایی و هم گرایی بین سِری های تکینگی-رخدادهای لایب نیتس، جایگاه هست-منطقی «معنا» را اثبات می کند. بدین ترتیب، هدف از این مقاله بررسی مفهوم «معنا» در کتاب منطق معنای دلوز و ارائه تبیینی از هستی شناسی/منطق معنای اوست. بدین منظور، پس از نظری اجمالی بر بستری که نظریه معنا در آن طرح می شود و از این نظریات گسست می یابد، در جهت موضع یابی معنا در اندیشه دلوز پیش می رویم و با ترسیم پیوندهای معنا با مفاهیم و ایده های دیگر می کوشیم به فهم هستی شناسی/منطق معنا نزدیک تر شویم و موضع دووجهی معنا را روشن سازیم. بر این باوریم که این گام ها در نهایت می تواند نسبت زبان و هستی را در فلسفه دلوز آشکارتر کند.
۳۳.

هستی شناسی اعتباریات؛ اعتبار بمثابه نحوه هستی انسان در جهان مادی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اعتباریات هستی شناسی معرفت شناسی علامه طباطبایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴۵ تعداد دانلود : ۴۳۹
برغم وجود دیدگاههای متفاوت و در مواردی متضاد درباره نظریه اعتباریات علامه طباطبایی، تقریباً همه پژوهشهایی که در این زمینه صورت گرفته است، در داشتن این پیشفرض مشترک همداستانند که نظریه اعتباریات نظریه یی از اساس معرفت شناختی است؛ نظریه یی که میکوشد به توجیه دسته یی از ادراکات انسان بپردازد که مطابقی در خارج ندارند. این پیشفرض برغم اینکه پیشفرض نادرستی نیست، مبین همه واقعیتهای قابل طرح در باب نظریه اعتباریات هم نیست. مدعای ما در پژوهش حاضر اینست که نظریه اعتباریات بیش از آنکه نظریه یی معرفت شناختی باشد، نظریه یی از اساس هستی شناختی است. با توجه به نحوه طرح نظریه اعتباریات در رساله های الولایه و الانسان، بنظر میرسد اعتبار بمثابه یکی از مشخصه های هستی انسانِ مجردی است که در جهان مادی بسر میبرد؛ مشخصه یی که دسته یی از افعال انسانی را که بنحوی به امور مادی مرتبط هستند، ممکن میسازد.
۳۴.

تحلیل ِ مقابله نیچه با دین مسیحیت درقالبِ تفسیرهای اسطوره ای ، فلسفی و دینی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خواست قدرت نیروهای کنشی و واکنشی دیونیسوس آریادنه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۱ تعداد دانلود : ۴۴۵
نیچه در باب مسئله ی تفسیر هستی همیشه سعی دارد که عناصر اسطوره ای و فلسفی را بر تفسیر و خوانش مسیحی و دینی ترجیح بدهد.این در حالیست که خود او دستاوردهای عظیمی برای مسیحیت بیان می کند که اگر بالاتر از تاثیر اندیشه های فلسفی و اسطوره ای در تاریخ بشر نبوده کمتر هم نیست .به نظر می آید شیوه ی نقد نیچه نسبت به مسیحیت بدبین و منفی است در حالیکه در باب دیگر اندیشه ها یا اشخاص جنبه های مختلفی را بیان می کند. نیچه در تحلیل های خود اصرار دارد که جریان تفسیر هستی را دو قطبی سازی کند به گونه ای که تفیسر باستانی و تفسیر خود او در یک طرف دعواست ولی در طرف دیگر حضرت مسیح (ع) را قرار نمی دهد بلکه فقط تا این حد او را وارد مناقشه می کند که بهانه ی برای یک آغاز بوده است او طرف مقابل خود را پولس حواری قرار می دهد که تفسیر دیگرگونه از آنچه مسیحیت اولیه بوده ارائه داده است.به هر حال به نظر می آید خوانش نیچه از تفسیر هستی با تاریخیت هستی هم خوانی ندارد بدین خاطر که گاه بی گاه در مسائل نامربوط به مسیحیت ،گریزی به مسائل این دین می زند .نیچه همواره تاکید براین دارد که مسیحیت وارث همه جریان های تباهی گر زندگی و هستی است . این دو قطبی سازی تفسیر هستی به صورت مقابله ی فرهنگ باستان و مسیحیت ارائه میشود که بنظر با تاریخیت انسان همخوانی واقعی ندارد بدین خاطر که او مسیحیتی را غیر اصیل و محکوم به نیستی می داند که دست کم دو هزار سال نوعی از انسان راهبری کرده و هم اکنون نیز می کند ، هر چند در قالب عبارت کوتاه به این موضوعات می پردازد ولی مایل نبود به همان مبسوطی که مسیحیت را نقد از آن دستاوردها سخن براند.
۳۵.

نقد و بررسی کتاب تاریخ فلسفه: از دکارت تا لایب نیتس(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۵۱۹ تعداد دانلود : ۲۱۰
کتاب تاریخ فلسفه: از دکارت تا لایب نیتس جلد چهارم از مجموعه 9 جلدی تاریخ فلسفه نوشته فردریک کاپلستون است. این مجموعه 9 جلدی محور آموزش تاریخ فلسفه در گروه های فلسفه دانشگاه های کشور است و مترجمان توانمندی آنها را ترجمه کرده اند. از این مجموعه، دو جلد به فلسفه دوره جدید در قرون 17 و 18 اختصاص یافته است. جلد چهارم در باره عقلگرایی و جلد پنجم در باره تجربه گرایی است. کاپلستون در جلد چهارم پس از یک مقدمه مبسوط، مشتمل بر بیان تفصیلی ویژگی های کلی دوره جدید، به بحث در باب اندیشه های فیلسوفان عقلگرای دوره جدید یعنی دکارت، پاسکال، مالبرانش، اسپینوزا و لایب نیتس پرداخته است. امتیاز مهم این کتاب، حالت تعلیمی آن و اشتمال آن بر آراء مهم هریک از آن فیلسوفان است. مترجم و ویراستار کتاب از استادان فلسفه اند با این همه کتاب به جهت عدم دقت ناشران در مراحل چاپ، مملو از اغلاط صوری و محتوایی است و در چاپ های مکرر این کتاب هنوز آن اغلاط، اصلاح نشده است. در این مقاله می کوشیم ضمن ارزیابی محتوایی کتاب، خطاهای صوری و محتوایی آن را بیان کنیم._x000D_The book entitled “A History of Philosophy” written by Fredrick Copleston. This set of books is the main source of teaching history of philosophy in the departments of philosophy at the universities of the country and its volumes have been translated into Persian by some experts in philosophy. Two volumes of this set are dedicated to the Modern philosophy of the 17th and 18th centuries: Vol. 4 about Rationalism and vol. 5 about Empiricism. In vol. 4, after a comprehensive introduction in which the general specifications of the modern period have been explained, Copleston has discussed the ideas of the modern rationalists notably Descartes, Pascal, Malebranche, Spinoza, and Leibniz. The important advantages of the book are having the educative form and containing the main ideas of any one of those philosophers. The translator and editor of the book are well-known experts in philosophy, but because of the careless publication of the book, the book contains a lot of formal and contextual mistakes which have not been removed by publishers after several publications. Evaluating the content of the book, this article tries to refer to some defects of it.
۳۶.

انگیزه های سیاسی تفکر فلسفی رورتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نئوپراگماتیست پسامدرن فرهنگ رستگاری بخش ادبی حقیقت همبستگی لیبرال دموکرات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰۷ تعداد دانلود : ۷۸۴
رورتی با به چالش کشیدن کل سنت فلسفی غرب که به عقیده او باعث دوگانه انگار ی های مختلف بیفایده نظری در طول تاریخ فلسفه شده است،درصدد است در بستر"فرهنگ رستگاری بخش ادبی"به ساختار شکنی مسائل مختلف فلسفه و رفع این دوگانه انگاریها مبادرت ورزد.به عقیده او فیلسوفان سنتی با باور به واقعیت های فراانسانی و فراتاریخی به انسان ها به مثابه خادمان و کاشفان آن واقعیت بیرونی نگاه می کردند.اما رورتی با ایجاد خط انشقاقی میان حوزه ی خصوصی وحوزه ی عمومی می خواهدسهم و دخالت فیلسوفان را در ارائه دیدگاه های نظری و فلسفی مشخص کند و ادعا کند حوزه سیاست نیازی به آن ندارد که مبانی خود را از معیارهای فردی حوزه ی خصوصی کسب نماید؛چیزی که زمینه بلندپروازیهای متافیزیکی فیلسوفان را فراهم میآورد.به منظور مقابله با چنین تفکری،رورتی به جای مفهوم سنتی حقیقت(مفهوم حقیقت به مثابه محور اندیشه سنت فلسفی)،بحث همبستگی را پیش می کشد؛یعنی توافق بر سر مسائل گوناگون که نتیجه ی نگاه پراگماتیکی ما به امور و متاثر از هنجارهای جامعه ی خاص و استفاده ابزاری ما از واژگان ها است.به عقیده رورتی انسانها با خلق واژگان جدید که ابزارهای سازگاری با زیست بوم هستند درصدد ایجاد همبستگی هرچه بیشتر و به تبع در مسیر جامعه ای عدالت محور و آزاد و به دور از هر گونه تبعیض و رنج گام برمیدارند.در چنین جامعه ای است که حقیقت خود را از طریق پویایی های آن جامعه نشان خواهد داد.فرض ما اینست که اندیشه ی فلسفی(یا به تعبیر بهتر،پسافلسفی)رورتی پیش از هر چیز در راستای یک اندیشه ی سیاسی و اتخاذ رویکرد شووینیستی اوست.به عبارت دیگر، مهیا ساختن زمینه برای برقراری یک جامعه ی لیبرال-دموکرات باعث اندیشه های فلسفی وی شده است.
۳۷.

بررسی و نقد خوانش انتقادی پوپر از معرفت شناسی کانت(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: کانت پوپر نظریه معرفت خوانش انتقادی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۱ تعداد دانلود : ۳۵۶
پوپر در عین حال که فلسفه کانت را نقطه آغاز فلسفه خویش قرار داده و نظریه ای در باب معرفت مطرح کرده که شبیه معرفت شناسی کانتی است، خوانشی انتقادی از نظریه معرفت وی دارد. با این حال به نظر می رسد وی از جهات مختلفی در خصوص فلسفه کانت دچار سوء برداشت شده است. از نظر پوپر خطای بنیادین کانت این بود که تصور می کرد علم اپیستمه است یا معرفت متضمن حقیقت است. اما بر خلاف تصور پوپر، کانت معرفت تجربی را اپیستمه نمی داند و در نظر وی معرفت تجربی مفید یقین نیست. خطای اصلی پوپر این است که تمایز مهم کانت بین معرفت استعلایی و معرفت تجربی را نادیده انگاشته است. معرفتی که برای کانت قطعی و ضروری است، معرفت تجربی نیست، بلکه معرفت استعلایی است که معرفت جهان نیست، بلکه شرایط امکان معرفت تجربی را فراهم می کند. در این مقاله ضمن مقایسه معرفت شناسی کانت و پوپر، خوانش انتقادی پوپر از نظریه معرفت کانت مورد نقد و ارزیابی قرار گرفته، نشان داده خواهد شد برخی از دیدگاه هایی که پوپر در نظریه معرفت کانت رد می کند، به این دلیل است که به درستی آ نها را درک نکرده است.
۳۸.

«پیله و پروانه» یا «مرغ و قفس»؟ ارزیابی تطبیقی دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا در باب رابطه نفس و بدن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نفس شناسی در فلسفه اسلامی ابن سینا ملاصدرا نسبت نفس و بدن رابطه مرغ و قفس رابطه پیله و پروانه حرکت جوهری نگره افلاطونی نوافلا طونی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۷ تعداد دانلود : ۴۰۲
مسئله اصلی مقاله حاضر اینست که نفس در اندیشه ابن سینا و ملاصدرا چه نوع ماهیتی دارد و نسبت آن با بدن چگونه تبیین و توجیه میشود؟ آیا این دو فیلسوف دیدگاهی همسان درباب چیستی نفس و نسبت آن با بدن دارند یا دیدگاهشان متفاوت است؟ همچنین کدامیک از آنها با طرز تفکر و شیوه نگرش قرآنی اسلامی سازگاری و همداستانی بیشتری دارد؟ مدعای مقاله حاضر اینست که هرچند ابن سینا در توجیه تجرد نفس و بقای روحانی آن براهین نیرومندی اقامه کرده است ولی بخش عمده این براهین، اگر نگوییم همه آنها، متأثر از شیوه نگرش افلاطونی نوافلاطونی درباب چیستی نفس و رابطه نفس بدن است؛ و اگرچه ابن سینا در این باب ریزه کاریها و نوآوریهایی دارد، اما چارچوب کلی و استخوانبندی بحث او همان است که در سنت افلاطونی نوافلاطونی ملاحظه میشود. از سوی دیگر، ملاصدرا هرچند به براهین ابن سینا درباب تجرد و بقای نفس توجه ویژه یی دارد و تقریر تازه یی از آنها بدست میدهد ولی با اتکا به نگره حرکت جوهری و حدوث جسمانی نفس و بقای روحانی آن، دیدگاهی را عرضه میکند که تنها از شجره طیبه حکمت متعالیه برمی آید و میبالد و نه تنها با دیدگاه عقلانی متعالیه، که با دیدگاه اسلامی قرآنی درباب طبیعت نفس و رابطه نفس و بدن هم سازگاری دارد. دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا درباب رابطه نفس و بدن را میتوان بترتیب چون رابطه «مرغ و قفس» و «پیله و پروانه» دانست. در نگاه ملاصدرا نفس هنگام حدوث در واپسین مرحله تکامل صورتهای مادی و نخستین مرحله صورتهای ادراکی قرار دارد و هستیش در این هنگام واپسین پوسته جسمانی و نخستین مغز روحانی بشمار میرود.
۳۹.

Plantinga on Divine Foreknowledge and Free Will(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: foreknowledge free will determinism inconsistency providence divine knowledge

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۰ تعداد دانلود : ۱۰۰۲
In each one of the well-known Abrahamic religions, notably Islam, Christianity and Judaism, there are two important doctrines which seem to be inconsistent, but nonetheless some religious philosophers like Plantinga try to show that there is no conflict between them. The first doctrine is that God is Omniscient and He has foreknowledge of all that will happen in the future and thus all human actions are determined in His knowledge. The second doctrine is that human beings have free will and they are responsible for all of their voluntary actions. The problem is that if all future actions of a person are determined in divine knowledge, it is impossible for him to change his future and so he is not free. This article will assess some of the solutions given to the problem and it will focus on Plantinga's solution to the problem and then it will unravel some defects of his solution. At the end of this article, a new solution to the problem will be given, in which the free will of human being is confirmed while the nature of divine knowledge is regarded ambiguous to the extent that its changeability or unchangeability is left unknown.
۴۰.

نگاهی فلسفی به تأثیر اخلاق و قانون بر رعایت نظم عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نظم عمومی اخلاق قانون وظیفه شناسی اخلاقی اخلاق فردی اخلاق اجتماعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۳ تعداد دانلود : ۵۶۵
رعایت نظم عمومی یکی از امور ضروری برای تحقق یک جامعه مطلوب و بسامان است. اما چگونه و از چه راهی میتوان به این هدف دست یافت؟ آیا باید رسانه ها و مراکز فرهنگی با آموزش اخلاقی افراد جامعه، آنها را به رعایت نظم عمومی برانگیزانند یا باید با وضع قوانین بازدارنده، افراد جامعه را ناگزیر به انجام این کار کرد و یا انجام هر دو کار لازم است. پرسش دیگری که در اینباره مطرح میشود اینست که آیا رعایت نظم عمومی در یک جامعه بخودی خود ارزشمند است و انگیزه فرد از انجام آن، چه احساس تکلیف باشد چه بیم از مجازات، در هر حال نیکو ارزیابی میشود یا ارزشمندی رعایت نظم عمومی تنها در گرو احساس تعهد و وظیفه شناسی اخلاقی است. پرسش سومی که در پی پرسش دوم مطرح میشود اینست که اگر فرد بدلیل ترس از جریمه، نظم را رعایت کرد، آیا میتوان فعل او را نیکو تلقی کرد؟ در این مقاله پس از تحلیل سه پرسش یاد شده، با استفاده از اندیشه های فیلسوفان بزرگی چون افلاطون، ارسطو و کانت، میکوشیم نشان دهیم که ارزشمندی رعایت نظم عمومی از منظر اخلاق فردی در گرو احساس تعهد اخلاقی است و از منظر اخلاق اجتماعی به هر انگیزه یی که باشد، البته با شدت و ضعف، فضیلت تلقی میشود، چراکه افراد جامعه از آن سود میبرند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان