غرب شناسی بنیادی

غرب شناسی بنیادی

غرب شناسی بنیادی سال سوم بهار و تابستان 1391 شماره 1 (پیاپی 5) (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

دشمنان جمهوری؛ بررسی علل اصلی اخراج شاعران از آرمان شهر افلاطونی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: افلاطون شعر شاعران توده مردم رساله جمهور ی تقلید

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۷۷ تعداد دانلود : ۵۳۸
هدف این مقاله بررسی دیدگاهی است که افلاطون در رسالة جمهوری دربارة شعر و شاعران داشته است. کوشش بر آن است تا با خوانشی جزء به جزء از متن رساله و نیز با بهره گیری از اندیشة برخی مفسران تفسیری یک دست از اندیشة افلاطون و سازگار با آن در این مجال به دست دهیم. مطابق سنت اغلب مفسران که باتوجه به مضمون ده کتاب این رساله سنتی درست است، خوانش خود را بر کتا بهای دوم، سوم، و دهم متمرکز کرده ایم.
۲.

بررسی رهیافت اندرو فینبرگ و مارتین هایدگر برای برون رفت از فضای تکنولوژیک حاکم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نجات مارتین هایدگر اندرو فینبرگ ارزش های حاکم بر طراحی های تکنیکی تغییر اونتیک و اونتولوژیک ذات تکنولوژی نگرش تکنولوژیک و کنترل محور

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۴۵ تعداد دانلود : ۹۹۱
در این مقاله، پس از نگاهی اجمالی به رهیافت اندرو فینبرگ و مارتین هایدگر برای برون رفت از فضای تکنولوژیک حاکم[i]، مقایسه ای میان نگرش این دو متفکر در مواجهه با جهانی که در آن زندگی می کنیم انجام می شود. فینبرگ داخل ساختن ارزش های دموکراتیک در طراحی های تکنیکی را راه کار رهایی قلمداد می کند و هایدگر از آمادگی برای ظهور خدایی نجات دهنده سخن می گوید. با وجود آن که فینبرگ و هایدگر هر دو به جهانی بدیل برای زیست آدمی می اندیشند، در چگونگی بدیل اندیشی با یک دیگر تفاوت بنیادی دارند. فینبرگ بدیل اندیشی را در سطح اونتیک دنبال می کند و هایدگر در سطح اونتولوژیک. با توجه به تفاوت نگرش هایدگر و فینبرگ به خطرهای فضای تکنولوژیک حاکم، نهایتاً توضیح داده می شود که رهیافت فینبرگ در پارادایمی قرار می گیرد که هایدگر خواهان گذر از آن است. [i]. از آن جا که رهایی از فضای تکنولوژیک حاکم در اندیشة فینبرگ و هایدگر هریک به طور جداگانه و مفصل در مقالاتی توسط نگارنده مورد بحث قرار گرفته است و هدف از نگارش مقالة پیش رو عمدتاً مقایسه و فهم دو رهیافت مورد نظر در نسبت با یک دیگر است، در بخش های «مروری بر اندیشة فینبرگ» و «مروری بر اندیشة هایدگر» نگاه فینبرگ و هایدگر به جهان تکنولوژیک در خلاصه ترین صورت ممکن بیان شده است.
۳.

تلقی انگلیسی ـ اتریشی از فلسفة تحلیلی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: برنتانو فلسفه تحلیلی ماینونگ فلسفه اتریشی تلقی انگلیسی ـ اتریشی تلقی انگلیسی ـ آلمانی بولزانو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۰۷ تعداد دانلود : ۷۱۹
اتریش در دو قرن اخیر فیلسوفان مهمی داشته که عظمت اندیشة آن ها برخی را برآن داشته است تا از وجود یک سنت اتریشی در فلسفه سخن بگویند. چون این فیلسوفان در تاریخ فلسفة تحلیلی نقش مهمی ایفا کرده اند، بعضی به یک تلقی انگلیسی ـ اتریشی از فلسفة تحلیلی قائل شده اند و البته با مخالفت هایی نیز مواجه شده اند. آن ها از این دفاع می کنند که در کنار فیلسوفان انگلیسی، فیلسوفان اتریشی نیز سهمی در فلسفة تحلیلی دارند و مخالفان به جای فیلسوفان اتریشی از سهم فیلسوفان آلمانی در این گرایش فلسفی دفاع می کنند. البته در کنار این دو تلقی انگلیسی ـ اتریشی و انگلیسی ـ آلمانی، یک تلقی انگلیسی ـ امریکایی نیز مطرح است که چون در آن سهم فیلسوفان اتریشی و آلمانی در فلسفة تحلیلی نادیده گرفته می شود، چندان بدان توجه نمی شود. در این مقاله، نخست ویژگی های فلسفة اتریشی بیان می شود، سپس تلقی انگلیسی ـ اتریشی از فلسفة تحلیلی و برخی از نقدهای واردشده بر آن بررسی می شود.
۴.

جستارهایی در باب فلسفة تاریخ هردر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دین فرهنگ زبان تاریخ انسانیت نسبیت گرایی فرهنگی مشیت الاهی نگرش رمانتیکی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۱۷ تعداد دانلود : ۱۴۱۸
یوهان گوتفرید فن هردر (Johann Gottfried Von Herder, 1744-1803) مهم ترین متفکر تاریخ است که به دوره ها و اعصار تاریخی اهمیت می دهد و دیدگاهی متفاوت در مورد ماهیت انسانی و ایده ها و رویکردهای تاریخی دارد. او به حالات درونی شرکت کنندگان در تاریخ توجه می کند و بر عواملی چون زبان، فرهنگ، و دین به مثابة عوامل فردیت و تشخص گروه ها و جوامع انسانی اهمیت می دهد. او در مطالعات تاریخی خواهان هم فکری و هم دردی با کلیة اقوام و ملت ها و فرهنگ هاست و با این تصور، او هدفی کلی برای تمام جوامع انسانی ترسیم می کند. به جنبه های فرهنگی ماهیت انسانی توجه می کند و به همة دستاوردهای بشری در هر مقطع زمانی و مکانی به دیدة احترام می نگرد و در زمینة انسان شناسی به این محصول فکری او توجه شده است. دستاورد اصلی وی درک و فهم بی واسطة پدیده های تاریخی است. او به متن تجارب تاریخی وارد می شود و با یک فهم عینی و ملموس پدیده های تاریخی را بررسی می کند. پذیرش تنوع و کثرت فرهنگی و ارزش های انسانی در اندیشة هردر در جهت تحقق مفهوم انسانیت مشاهده می شود. حرکت کلی پدیده های تاریخی را مطابق با مشیت الاهی تعبیر و تفسیر می کند و به یک غایت کلی باور دارد. پرسش اصلی مقاله این است که هردر به چه نحو حرکت کلی پدیده های تاریخی را، با این تنوع و گستردگی اقوام و ملت ها، مطابق با مشیت الاهی تعبیر و تفسیر می کند و به یک غایت کلی باور دارد و حرکت و تحول همة ملت ها و اقوام را به سوی پیشرفت و تعالی انسان می داند. درواقع، رویکرد تاریخی هردر در مواجهه با اعصار و ادوار گذشته به صورتی تحقیرآمیز و تنگ نظرانه نبوده است و او ماهیت بشری را نامتغیر و دارای صورتی واحد نمی داند.
۵.

هگل و اقتصاد سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دولت جامعه مدنی اقتصاد سیاسی سوبژکتیویته

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۴۴ تعداد دانلود : ۱۰۵۳
فهم اندیشة هگل نیازمند بازشناسی مفاهیمی است که وی آن ها را صریحاً یا تلویحاً به کار می برد. در این میان دانش اقتصاد سیاسی، که هگل شاهد تولد و شکوفایی آن بود، یکی از حوزه هایی است که هگل هم از دستاوردهای آن بهره برده است و هم اندیشه های خود را در پرتو دستاوردهای این دانش بسط داده است. این مقاله بر آن است تا نشان دهد که چگونه می توان مطالعات تاریخی هگل و نیز مفهوم «مکر عقل» را با روش های علمای علم اقتصاد و عناصر اقتصاد سیاسی چون «دست نامرئی» قیاس کرد یا این که چگونه فرض عمل آزاد فرد در اقتصاد سیاسی به عنصری کلیدی در اندیشة هگل با سوبژکتیویته گره می خورد. همچنین می خواهیم نشان دهیم که در اندیشة هگل، وظایف اقتصادی دولت چه قرابت هایی با مبانی اقتصاد سیاسی می یابد و سرانجام، دفاع از بازار آزاد با مبانی اندیشة هگل تا چه اندازه امکان پذیر است.
۶.

ضرورت خیرهای اولیه و مسئلة بی طرفی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: رالز بی طرفی وضع نخستین پرده جهل خیرهای اولیه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۵۴ تعداد دانلود : ۵۲۹
جان رالز در نظریة خود دربارة عدالت، در حالی که پردة جهل در وضع نخستین را موجب نادیده گرفتن تمامی اطلاعات، مقام، موقعیت سیاسی و اجتماعی، و ویژگی های روان شناختی نمایندگان می داند، در چنین وضعی وجود خیرهای اولیه را ضروری می داند. علاوه بر آن، ضرورت مزبور به نظر وی ناقض بی طرفی و انصاف در وضع مذکور نیز نیست. در این مقاله، ضرورت مذکور تبیین و بی طرفی خیرهای اولیه واکاوی خواهدشد. به نظر می رسد که بی طرفی مذکور چندان که رالز می گوید قابل دفاع نیست.
۷.

نقش ویلهلم دیلتای در پایه گذاری علوم انسانی و دفاع از عینیّت آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تفسیر فهم علوم انسانی هرمنوتیک علوم طبیعی ویلهلم دیلتای عینیت امور واقع متعلق به آگاهی تجربة زیسته تعبیر یا تجلی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۸۳ تعداد دانلود : ۹۸۹
ویلهلم دیلتای یکی از فیلسوفان هرمنوتیک دورة کلاسیک است که نقش بسیار مهمی در بسط علم هرمنوتیک داشته است. بیش ترین سهم دیلتای در فلسفه تحلیل معرفت شناسانة وی از علوم انسانی و دفاع از ارزش و جایگاه آن است. بررسی علل توجة دیلتای به علوم انسانی نشان می دهد که دوران دیلتای با طرد کامل علوم انسانی و رشد و بسط بی سابقة دانش تجربی یا علوم طبیعی مقارن بود. دیلتای در واکنش به سیطرة علوم طبیعی کوشید تا مقدمات عینیّت بخشی به علوم انسانی را فراهم کند و ارج و اعتباری همانند علوم طبیعی برای آن پیدا کند. این مسئله سبب طرح پرسش بنیادین در اندیشة دیلتای شد و آن این که فهم و شناخت قطعی، عینی، و معتبر چگونه در علوم انسانی، آن چنان که در علوم طبیعی میسر است، امکان پذیر است. دیلتای پس از تأمل بسیار به این نتیجه رسید که علت کامیابی علوم طبیعی این است که دانشمندان، برای این علوم، پایه و اساس محکم و روش درستی اتخاذ کرده اند. در حالی که علوم انسانی نه پایه و اساس محکمی دارد و نه روش درستی اتخاذ کرده است، لذا دیلتای رسالت خود را از یک سو پایه گذاری علوم انسانی و از سوی دیگر تهیه و تدوین روش مناسب برای آن می دانست. به همین علت و برای رسیدن به این مقصود، دیلتای کار خود را از 1883 آغاز و تا پایان عمر در پی انجام آن بود. حاصل این تلاش بی وقفه نگارش و چاپ چندین کتاب ارزش مند است که مقدمه ای بر علوم انسانی اولین و تشکل جهان تاریخی در علوم انسانی آخرین آن هاست. دیلتای در مقدمه ای بر علوم انسانی در اصل پدیداربودن یا امور واقع متعلق به آگاهی، منشأ هر چیزی که وجود دارد (اشیا و احساسات)، را به یک حالت روانی یا درونی فروکاست و بنیاد علوم به ویژه علوم انسانی را بر آن استوار کرد و طریق خود اندیشی یا درون نگری را برای دریافت و یا شناخت آن برگزید، اما بعدها متوجه شد که با این تحلیل نمی تواند مشکل عینیّت علوم انسانی را برطرف کند. بنابراین با تغییر نگرش خود، بحث عینیّت یافتگی روح را جانشین امور واقع متعلق به آگاهی کرد تا شاید به این طریق هم مشکل فهم را حل کند و هم از اعتبار و عینیّت علوم انسانی دفاع کند. هدف این مقاله بررسی فراز و فرود دیلتای در این راه ناهموار است.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۷