سید عباس ذهبی

سید عباس ذهبی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۵ مورد.
۱.

مقایسه رویکرد شیخ اشراق و ملاصدرا به مساله «تناسخ»(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: حکمت متعالیه شیخ اشراق ملاصدرا تناسخ فلسفه اشراق تناسخیه

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
تعداد بازدید : ۲۲۷۳ تعداد دانلود : ۹۵۳
آنچه در آثار و نوشته های شیخ اشراق و ملاصدرا دیده می شود، حکایت از آن دارد که این دو بیشترین توجه را به مساله «تناسخ» داشته اند و آن را جدی به شمار آورده اند. با وجود تاثیر فراوان سهروردی بر صدرالدین شیرازی، الگو و استخوان بندی اندیشه این دو متفکر در مساله تناسخ یکسان نیست. این دو هم در مبانی تصوری و معناشناسی تناسخ متفاوت اند و هم در مبادی تصدیقی آن. همین امر موجب شده تا در این موضوع رویکردی متفاوت داشته باشند. در نتیجه، یکی همدلانه تر با تناسخیه حرکت کرده و دیگری ایشان را محکوم کرده است. صدرالمتالهین مباحث نفس و در پی آن «تناسخ» را در حوزه الهیات و به صورت مستقل و یکجا مطرح می کند؛ اما نفس شناسی سهروردی، به ویژه در مقام تعریف، از نظم منطقی بی بهره است
۲.

ساختار برهان سینوی و نقد و بررسی ادله آن(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: تسلسل دور اثبات واجب برهان صدیقین برهان سینوی وجوب و امکان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۱۳ تعداد دانلود : ۱۱۰۳
طرح مباحث خداشناسی و الهیات بالمعنی الأخص در فلسفة اسلامی اهمیت خاصی دارد. در این میان، مسألة اثبات وجود خدا از اهمیت بیشتری برخوردار است و محوریت دیگر مسائل خداشناسی را به خود اختصاص می دهد. جایگاه و نقش ابن سینا و تأثیر او در حکیمان بعد از خودش از یک طرف و شهرت برهان سینوی در اثبا ت وجود خدا از طرف دیگر، تأملی دوباره در این استدلال را می طلبد تا با تحلیل ادلة آن، نقاط قوت و ضعف آشکار گردد، اشکالات دوازده گانه قال طرح بر آن تبیین شود، صحت و سقم اشکالات مطرح شده و پاسخ های آن مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد تا در پرتو آن، بتوان درست و نادرست بودن ادعای ابن سینا و صدر المتألهین را دربارة نامیدن این برهان به برهان «صدّیقین» مورد داوری قرار داد و این نزاع تاریخی را حل نمود.
۳.

امکان حرکت در مجردات از منظر ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)

۵.

روش شناسی توصیف نزد شیخ اشراق

نویسنده:

کلید واژه ها: روش شناسی شیخ اشراق توصیف

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۳۵ تعداد دانلود : ۹۸۲
شیخ اشراق به عنوان یک حکیم هستی‌شناس، هستی را ذومراتب می‌بیند و براساس همین رتبه‌بندی توصیفات متنوعی نیز ارائه می‌کند. این توصیف‌ها هم از لحاظ طولی متنوع‌اند و هم از لحاظ عرضی. بدین معنا که مثلاً توصیفات کشفی شهودی او اگرچه در عرض توصیفات تحلیلی منطقی او قرار می‌گیرند اما خود دارای یک نظام طولی و مترتّب برهم اند. بر این دو مورد توصیفات تجربی حسی و توصیفات تاریخی اسطوره‏ای را نیز باید افزود تا مجموعا ًبه چهار ضلعی انواع توصیفات او بتوان رسید. از طرف دیگر اگر چه قدما توصیف را متعلق به «مطلب هل» و تعریف را متعلق به «مطلب ما» می‌دانستند و آن دو را کاملاً جدا از هم مطرح می‌کردند اما در تفکر شیخ اشراق بین مقام تعریف و مقام توصیف اختلاف چندانی وجود ندارد. اولاً به دلیل آنکه موضعگیری او در بحث تعریف با رویکرد منطق دانان مشائی متفاوت است و ثانیاً به جهت آنکه توصیف‌های شیخ اشراق نیز ویژگی خاص خود را دارند به گونه‌ای که نمی‏توان آنها را در تقسیم‌بندی‌های رایج جای داد .
۶.

تحلیل محتوایی عشق شناسی افلاطون و ابن سینا (Content Analysis of Love in the Context of Plato and Avicenna)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: افلاطون ابن سینا عشق رسالة العشق ضیافت

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مفهوم شناسی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
  5. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
تعداد بازدید : ۱۴۳۴ تعداد دانلود : ۷۵۸
افلاطون و ابن سینا را می توان اندیشمندانی دانست که در دو سنّت یونانی و اسلامی برای نخستین بار رویکردی فلسفی از عشق ارائه کرده اند و پای عشق را به مسائل فلسفی گشوده اند و رساله هایی در «عشق شناسی» نوشته اند که سرآغاز یک رویکرد فلسفی نوین شد. ابن سینا بی آنکه از رسالة «ضیافت» افلاطون مطّلع باشد، در «رسالة العشق» خود مباحثی را مطرح کرد که شباهت بسیاری با آموزه های افلاطون دارد، هرچند تفاوت های بسیار این دو رساله را نیز نباید فراموش کرد. اشتراک این دو حکیم عمدتاً در مباحث وجودشناسی عشق و اختلاف آنان در معناشناسی و روش شناسی بحث عشق است. جایگاه معرفت در عشق، پیوند عشق و نیاز و نیز غایت و مطلوب عشق در هر دو نظام به چشم می خورد. امّا مفهوم سازی های این دو از عشق و روش تدوین بحث، کاملاً متفاوت است. بازخوانی محتوایی این دو رساله در یک رویکرد تطبیقی، وجوه پنهان عشق شناسی را در دو سنّت فلسفی نمایان، و وجوه اشتراک و اختلاف دو رویکرد را ارائه خواهد کرد.
۷.

مرگ و جاودانگی در اندیشه میرداماد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: عالم صغیر میرداماد مرگ جاودانگی نفس شناسی قوس نزول و صعود

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی
تعداد بازدید : ۱۳۲۸ تعداد دانلود : ۶۲۴
میرداماد حجم اندکی از نوشته های خود را به علم النفس اختصاص داده است و از این حجم اندک می توان دیدگاه او را درباره مرگ و جاودانگی استنباط و بازخوانی کرد. در این بازخوانی سه رویکرد فلسفی، عرفانی و دینی را می توان به تصویر کشید. این سه رویکرد در طول یکدیگرند و با هم مراتب اندیشه میرداماد راجع به مرگ و جاودانگی را تفسیر می کنند. بیرونی ترین بعد این اندیشه، رویکرد فلسفی میرداماد است. او این رویکرد را از نفس شناسی ابن سینا اخذ کرده و پایه های فلسفی او را در مفارقت نفس از بدن و جاودانگی پذیرفته است. در رویکرد عرفانی، میرداماد انسان را عالم صغیر و مقصود آفرینش تعبیر کرده و او و جاودانگی اش را در دو سلسله «بدو» و «عود» تبیین کرده است. این دو سلسله، هرچند با کمی اختلاف، همان قوس صعود و نزولی است که به ویژه در عرفان نظری استفاده می شود. در این نظریه، هرچند ریشه های افلاطونی و نوافلاطونی مشهود است، اما میرداماد می کوشد آنها را کاملاً دینی جلوه دهد و به همین دلیل شواهدی از آیات و روایات در تکمیل رویکرد عرفانی خود می آورد. این اقدام آگاهانه او نشان دهنده هماهنگی کامل این دو رویکرد نزد میرداماد است.
۸.

مسئله تشخص از منظر خواجه طوسی و ملاصدرای شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: خواجه نصیرالدین طوسی تشخص تمایز صدرالمتألهین شیرازی ملاک تشخص

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات تاریخ فلسفه
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی
تعداد بازدید : ۱۲۸۳ تعداد دانلود : ۵۸۷
پرسش از تشخص در فلسفة اسلامی بر خلاف فلسفة مسیحی، در بستری کاملاً فلسفی جوانه زد و آهسته آهسته رشد کرد. شکل سادة آن در آثار فارابی و ابن سینا دیده می شود و شکل کامل شدة آن در نوشتة بهمنیار. در ادامه، سهروردی با رویکردی کاملاً متفاوت به آن نگریست و در مبنا و دلیل، از مشائیان فاصله گرفت. پس از سهروردی، مسئلة تشخص، بیش از همه، در ذهن و زبان خواجة طوسی و ملاصدرای شیرازی بروز و نمود پیدا کرد. در بحث تشخص، اختلافات ملاصدرا و خواجة طوسی، بیش از مشترکات آن هاست. مجموعة مباحث تشخص را در چهار بحث زیر می توان جای داد: مبادی تصوری تشخص، مبادی تصدیقی تشخص، ملاک تشخص، و توجیه این ملاک. هرچند خواجه نصیر و صدرالمتألهین در مبادی تصدیقی، تقریباً دیدگاهی مشترک دارند، در یکی از مبادی تصوری بحث تشخص، یعنی معقولات ثانوی، اختلافشان جدی است. در ملاک تشخص، خواجه به سه ملاک اشاره می کند و ملاصدرا آن سه را به پنج مورد افزایش می دهد؛ در میان سه ملاک مشترک بین خواجه و صدرالدین شیرازی، یک ملاک محل نزاع این دو حکیم را مبرهن می کند و آن ملاک، «ماهیت» است. بر مبنای نظر خواجه، ماهیت شایستگی آن را دارد که ملاک تشخص باشد، ولی به نظر ملاصدرا، این شأنیت از آن وجود است نه ماهیت.
۹.

تحلیل روش شیخ اشراق در مسئله تبیین

نویسنده:

کلید واژه ها: روش شناسی شیخ اشراق تبیین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۰۰ تعداد دانلود : ۵۷۳
از مهم ترین ارکان نظام های فلسفی، قدرت تبیین گری آن هاست. به گونه ای که این ویژگی می تواند سبب تمایز مکاتب فکری و نظامهای فلسفی از یکدیگر باشد. شیخ اشراق به عنوان یک فیلسوف، آگاهانه در صدد ارائه تبیین های علّی بوده و با بهره برداری از منابع مختلف، تبیین های متنوّعی را در آثارش به نمایش گزارده است. در نگاه روش شناختی به منظومه فکری او پنج دسته تبیین را می توان مشاهده کرد: تبیین های هستی شناختی، تبیین های معرفت شناختی، تبیین های علمی- تجربی، تبیین های کشفی- شهودی و تبیین های قرآنی- کلامی. با توجه به محوریت نور و نوع هستی شناسی تشکیکی شیخ اشراق، تبیین های او نیز یکسان نیست؛ برخی از آنها مراتب طولی، برخی دیگر تبیین های عرضی اند که خود به مجامع و غیرمجامع قابل تقسیم اند. درواقع، الگوی شیخ اشراق در روش شناسی تبیین یک الگوی میان رشته ای است که هم او را از دام مغالطه تحویلی نگری نجات می دهد و هم او را از تناقض گویی مبرّا می کند و هم به تبیین های او خاصیت کارآمدی بیشتری می بخشد.
۱۱.

تحلیلی بر چیستی قوه عملی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نفس عدالت اراده قوه عملی قوه نظری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۹۶ تعداد دانلود : ۳۷۵
شناخت ابعاد وجودی نفس انسان از مسایل مهم در معرفت نفس و انسان شناسی است. فیلسوفان در علم النفس فلسفی به بیان مراتب نفس و قوای آن پرداخته اند به طوری که قدما این مساله را در مبحث طبیعیات و متاخران در بخش الهیات مطرح می کنند. در این میان در رابطه با قوای نفس انسانی به بحث از عقل نظری و عملی یا قوه نظری و عملی پرداخته شده است. بحث از جایگاه عقل نظری و مراتب آن به تفصیل بیان گردیده اما در باب قوه عملی، دیدگاه واحدی اتخاذ نشده و شاهد رویکردهای مختلفی می باشیم. از آنجا که علاوه بر ادراکات، قوه عملی و شئون آن نیز در کمال انسانی تاثیر بسزایی دارد، سعی شده است به بررسی ابعاد مختلف این بعد از انسان بپردازیم. چهار دیدگاه در تحلیل این قوه مطرح شده است: برخی آن را قوه شناخت و برخی آن را مبدا ادراک و انفعالات در نظر گرفته اند. عده ای نیز وجود چنین قوه ای را انکار کرده و در نهایت، دیدگاهی که این قوه را مبدا تحرکات، اراده و امور غیرشناختی انسان دانسته است. دیدگاه اخیر- که دیدگاه برگزیده ی این نوشتار هم هست- علاوه بر بعد معرفتی، یک بعد غیر معرفتی برای انسان قائل است که مبدا شئون غیرادراکی است.
۱۲.

نوارهای سلطنتی ساسانی در امپراطوری بیزانس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هنر ساسانی هنر بیزانس نوارهای سلطنتی ساسانی نوارهای بیزانس نماد سلطنت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۶۰ تعداد دانلود : ۶۴۵
با تأملی در تاریخ هنر ایران عهد ساسانی می توان دریافت که نوارهای سلطنتی ساسانی به عنوان یکی از مهم ترین شاخصه های تشخیص هنر این دوره، به وفور بر نقش برجسته ها، پارچه ها و ظروف سیمین ساسانیان به چشم می خورند. این نوارهای سلطنتی، عنصری تزئینی و نمادین در هنر این دوره به شمار می آیند. دقّت در آثار هنری برجای مانده از امپراطوری بیزانس نیز این نکته ء مهم، اما مغفول مانده را روشن می سازد که می توان رد پای نوارهای سلطنتی ساسانی را در این آثار، مشاهده نمود. در همین راستا، نوشتار حاضر با کاربست روش تحلیلی - توصیفی بر آن است تا دریابد چرا این نقش، در هنر بیزانس نیز وجود دارد. از آنجایی که در هنر ساسانی، این نوارها، نمادی برای سلطنت و الهی نشان دادن حکومت پادشاه است. هنرمندان بیزانسی که قصد تلفیق مفاهیم دینی و شاهانه را داشته اند؛ از این نقش استفاده کرده اند. به همین دلیل این عنصر نمادین هنر ساسانی، با ویژگی های ظاهری تقریباً یکسان، برای نشان دادن عظمت شاهانه پادشاهی مسیحی در عین مشروعیت حکومت او، در هنر بیزانس نیز تکرار شده است. این اقتباس به واسطه روابط گسترده ایران و بیزانس، به محدوده ء قلمرو امپراطوری بیزانس راه یافت و در حوزه های مختلف معماری، نقاشی، پارچه بافی و موزائیک تأثیر گذاشت.
۱۳.

سیاست و سلوک حاکم در آیین سیاسی شیخ اشراق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سیاست سلوک حاکم حکیم عالم برتر قطب امام خودشناسی شیخ اشراق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۴۹ تعداد دانلود : ۲۹۹
«سلوک» در آیین سیاسی اشراقی سهروردی، واژه یی کلیدی است. سلوک با خودشناسی در مرحله فردی آغاز میگردد و شخص را تا مرحله اجتماعی و سیاسی و حکومت بر یک جامعه پیش میبرد. حاکم مورد نظر سهروردی، حکیمی است که از رهگذر این خودشناسی، پای در عوالم برتر، از جمله عالم مثال میگذارد که اولین عالم برتر بعد از عالم اجسام در اندیشه شیخ اشراق است و با سیر در این عالم، واسطه بین عالم انسانها و عالم خدا و فرشتگان میگردد. او با خودشناسی، سیر و سلوک در عالم مثال و اطاعت پروردگار به مرحله قطب، امام و ریاست عالم میرسد. سهروردی با قائل شدن به مرتبه قطب برای حاکم و نیز کسی که قادر است با عالم مثال مرتبط باشد و واسطه انسانها و خداوند قرار گیرد، سیاست و حکومت و حاکمیت آرمانی و مدینه آرمانی را با اندیشه نوینی مورد بررسی قرار داده است. عقیده سهروردی در حکمت عملی و بویژه سیاست، مطابق و همردیف با حکمت نظری او درباره قواعدی چون تشکیک، امکان اشرف، قهر و محبت و ذومراتب بودن عالم است و همانطور که عالم مثال که ابداع سهروردی است واسطه عالم ماده و عالم انوار قاهره است، حاکم حکیم مرتبط با عالم مثال نیز واسطه انسانها و خداوند و نیز فرشتگان است. حکومت حاکمی با ویژگیهای مورد نظر شیخ اشراق، ایدئالیستی و دست نیافتنی یا مختص برخی انسانها نیست بلکه وجود حاکمی با ویژگیهای مورد نظر او امری شدنی و واقعیت پذیر است. توجه چنین حاکمی، هم بر سعادت دنیوی مردم است و هم سعادت اخروی.
۱۴.

اصطلاح ادبی یا واکنش رفتاری!؛ «انگشت گَزیدن» در ادبیات و نقاشی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ادبیات ایران ن‍ق‍اش‍ی ای‍ران‍ی اصطلاح ادبی واکنش رفتاری انگشت گَزیدن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵۰ تعداد دانلود : ۵۵۲
بیان مسئله: هیجان تعجب، شرم و گناه از هیجان های بشری محسوب می شوند. عکس العمل های ناشی از این هیجان ها تابع مسائل زیست شناختی و فرهنگی است. با نگاهی به هنر و ادبیات ایران در بستر تاریخ، این طور به نظرمی رسد که یکی از واکنش های فرد متعجب و نادم، در فرهنگ ایران، «گَزیدن انگشت» بوده است؛ زیرا نمونه های بی شماری از آن را در متون، اشعار کهن و نگارگری ایران می توان دید. از آنجایی که این عکس العمل صرفاً در تاریخ فرهنگی ایران قابل مشاهده است آن را بایست متأثر از مسائل فرهنگی و مختص ایرانیان دانست. بررسی سیر تاریخی این اصطلاح این پرسش را پاسخ خواهد داد که «انگشت گَزیدن» چه تغییراتی در بستر زمان داشته و اصطلاحی صرفاً ادبی است یا واکنشی رفتاری محسوب می شود؟ هدف: سیر تاریخی «انگشت گزیدن» در ادبیات و نقاشی ایرانی و دستیابی به این نکته که اصطلاح مذکور از واکنش رفتاری ایرانیان اخذ شده است یا خیر. روش تحقیق: به روش توصیفی- تاریخی و به صورت کتابخانه ای و اسنادی، اصطلاح «انگشت گزیدن» در ادبیات کهن فارسی و نگارگری ایران، مورد مطالعه قرارگرفت و سعی بر آن بوده از هر سده نمونه ای ادبی یا هنری مربوط با موضوع، انتخاب و مورد مطالعه قرارگیرد و در مقایسه با شرح حال سیاحان درباره رفتار ایرانیان در موقعیت هیجانی دریابد که این اصطلاح یک کنایه ادبی یا واکنشی رفتاری است. نتیجه گیری: «انگشت گزیدن» صرفاً یک اصطلاح ادبی است؛ زیرا هیچ کدام از سیاحانی که از ایران و فرهنگ ایرانیان در بستر تاریخ نوشته اند به این عکس العمل در رفتار آن ها اشاره نکرده اند. شاعر برای اغراق در کلام خود از این کنایه سود جسته و زیبایی این آرایه، آن را در تاریخ ادبیات ایران فراگیر کرده است. پیوستگی ادبیات و نقاشی ایران باعث شده تا این اصطلاح به تصویر درآید و نمود عینی آن برای چندین قرن بدون تغییر موجود باشد.
۱۵.

واکنش تعجب (انگشت به دندان/دهان گرفتن) در شعر و نگارگری ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شعر ایرانی نگارگری ایرانی واکنش تعجب انگشت به دندان/دهان گرفتن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۴
Humans get enthusiastic when facing certain events and phenomena. One form of such emotions is the act of amazement and surprise which has physiological and cultural roots. It appears that one of the ways to express surprise in Iranian culture is the reaction of "placing a finger to the mouth or teeth" which is considered as a cultural act. In this article, it is sought to discover the history of this reaction, its possible changes in the context of time and why it is used in Iranian painting by applying the descriptive-historical method. To achieve this goal, the situations of astonishment in Persian poetry is investigated in libraries and documents over a period of nearly a thousand years, from the time of Rudaki until contemporary ages. Furthermore, its pictorial samples in Iranian painting in a history of nearly seven hundred years is examined. The results of the research indicate that the reaction to amazement and surprise in the cultural history of Iran is present in Iranian culture for nearly a thousand years without change in form and meaning whilst having a significant presence. It is believed that this reaction is the best method to express amazement with bearing in mind that according to the rules and style of painting, the emotions of the face should not be depicted in Iranian painting. Research aims: 1. A study on the background of the term "finger to tooth / mouth" expression and its possible changes in Iranian poetry and painting. 2. Understanding the reason for using this literary expression in Iranian painting. Research questions: 1. What is the contextual history of the expression "finger to tooth / mouth" and its possible changes in Iranian poetry and painting? 2. What is the reason for applying such an expression in Iranian artworks?
۱۶.

تقدم حکمت عملی بر حکمت نظری در مکتب اشراقی سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سهروردی حکمت عملی حکمت نظری تأله

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۱ تعداد دانلود : ۳۶۸
در آثار و زندگی سهروردی دلایل و شواهدی موجود است که از آن می توان به ارجحیت حکمت عملی بر حکمت نظری دست یافت. پیش از سهروردی، حکمت نظری نسبت به حکمت عملی، بخصوص در فلسفه مشایی، دارای ارجحیت بود؛ اما سهروردی با اتخاذ روش ذوقی در کنار روش بحثی و تقدم قایل شدن بر این روش و انتقاد از مشائیان در پرداختن بیش از حد به روش بحثی، حکمتی را بنیان نهاد که در آن با توجه به ارتباط مستقیم روش ذوقی با عمل، تقدم از آن حکمت عملی است و این تقدم، بالشرف است نه زمانی. ریاضت و ارتباط با عالم مثال، جزء جداناشدنی حکمت عملی سهروردی است. حکمت او حکمتی وجدانی و عرفانی است که حکیم به صورت عینی، تجربه کننده حقایق است. از این جهت می توان سهروردی را فیلسوفی تجربه گرا نامید، تجربه ای وجدانی و شهودی و عرفانی. این تقدم در اندیشه های مکتوب و زندگی عملی او بررسی شده است.
۱۷.

تحول نفس در مسیر سعادت از منظر فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اخلاق سعادت فضیلت کمال نفس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۹ تعداد دانلود : ۱۹۰
صاحبان اندیشه دیدگاه های مختلفی را در باب کمال نفس ارائه داده اند و سعی در کشف حقیقت آن داشته اند. فارابی تصویر جامعی از تحولات نفس در انسان سعادتمند را در خلال کسب فضائل ترسیم می کند و با استدلالات فلسفی، حقایق دینی پیرامون سعادت را به تحریر در می آورد. او غایت آدمی را در دستیابی به سعادت قصوایی می داند که از رهگذر کسب فضائل در عالم طبیعت محقق می گردد. گرچه نفس به مدد ماده و قوای مادی امکان دستیابی به سعادت را دارد ولی سعادت نهایی او در بی نیازی از همان ماده و عوارض و آن می داند. او گرچه از عقل به عنوان ابزاری برای نفس در جهت دستیابی به سعادت بهره می برد، اما در نهایت سعادت را صرفاً عقلی نمی داند بلکه با بهره گیری از قدرت تفکر در انجام اعمال متناسب اخلاقی و تأمل در افکار و اعمال، حال نفس را در زندگی نخستین و پسین به آگاهی حقیقی او پیوند می زند.
۱۸.

جسم انگاری متکلمان اسلامی در ماسوی اللّه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: متکلمان جسم انگاری حدوث عالم فنای عالم معاد جسمانی تجرد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۰ تعداد دانلود : ۲۱۱
ک لام اس لامی، ثم ره ت لاش متکلم ان چن د س ده نخست تاریخ اسلام است. در میان آموزه های اصلی کلام اسلامی، تجرد خداوند از یک طرف و جسم انگاری ماسوای او از سوی دیگر، از اهمیت ویژه یی برخوردار است. این رویکرد از معدود مباحثی است که تقریباً بین همه فرق کلامی، بویژه در قرون اولیه هجری مشترک است؛ معتزله، امامیه، اشاعره و دیگر فرَق کلامی همه در این عقیده اتفاق نظر دارند. این اجماع، ریشه در جایگاه دین ورزی آنها دارد، چراکه معتقدند ورود بحث «تجرد» به ماسوی الله موجب سستی پایه های توحید میشود و ارکان خداشناسی را تحت تأثیر قرار میدهد. از اینرو، متکلمان ماسوی الله را اموری جسمانی (خواه جسم لطیف یا جسم کثیف) میدانند و «مجرد» را حقیقتی کامل و بینیاز مطلق معرفی میکنند. این نظریه، مبنای برخی از اصلیترین آموزه های کلامی بوده است. نفی تشبیه و نفی عوالم غیر مادی (مثل عالم عقول) از وجوه سلبی این دیدگاه بشمار می آید و جسمیّت ملائکه، حدوث عالم، فنای عالم و معاد جسمانی، از وجوه ایجابی آن است.
۱۹.

استقلال رویکرد خواجه نصیرالدین طوسی از نظر مشائیان درباب حصول ادراکات(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: علم حصولی علم حضوری تجرید انطباع نصیرالدین طوسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۴ تعداد دانلود : ۱۵۲
خواجه نصیرالدین طوسی (597 -672ق) از فیلسوفان مشائی ای است که با اندیشه های فلسفی شهاب الدین یحیی سهروردی (549-587ق)، فیلسوف بزرگ اشراقی پیش از خود و ازجمله ایده علم شهودی و اشراقی او آشنایی داشت؛ اما به رغم این آشنایی و اعتقاد برخی به اشراقی بودن وی، تأثیر چندانی از مکتب اشراق در مباحث مربوط به علم و ادراک در آثارش دیده نمی شود. خواجه نصیرالدین علم حضوری را نپذیرفته و بر علم حصولی فاعل شناسا به غیر خود تأکید کرده است. از سوی دیگر، وی برخلاف ابن سینا ( 370-428 ق ) و دیگر فیلسوفان مشائی در تبیین ابصار، نظریه خروج شعاع را مختار دانسته و همچنین ادراکات عقلی را ازطریق فرایند انطباع (نه تجرید) تلقی کرده است. در این مقاله می کوشیم با بررسی آثار متعدد منطقی و فلسفی خواجه نصیرالدین طوسی نشان دهیم وی در مباحث علم و ادراک، نه تابع دیدگاه فیلسوفان مشاء بوده و نه از سنت اشراقیون پیروی کرده؛ بلکه رویکردی نوین را درپیش گرفته است؛ از این روی، دیدگاه او را از دو جنبه می توان بررسی کرد: نخست، بُعد سلبی نظر طوسی که در این بخش نشان داده می شود او علم حضوری را نفی می کند؛ دوم، بُعد ایجابی که بیانگر نظریه انطباع ادراکات عقلی ازمنظر وی است.
۲۰.

الهیات سلبی حمیدالدین کرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: حمید الدین کرمانی شیعه اسماعیلیه الهیات سلبی ذات و صفات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۵ تعداد دانلود : ۱۱۳
حمید الدین کرمانی(411-352ق) ملقب به حجه العراقین، یکی از پرنفوذترین و تأثیرگذارترین متفکران کیش اسماعیلی در دوره اقتدار حکومت فاطمیان است. او با بهره گیری از فلسفه نوافلاطونی و تأثیرپذیری از آموزه های اسلامی سعی می کند با تکیه بر الهیات سلبی، الگویی جدید از خداشناسی ارائه دهد. این الگو نه با خداشناسی فیلسوفانی چون فارابی و ابن سینا هماهنگ است و نه با رأی معتزله و اشاعره. او همچون استاد خود سجستانی، خدا را ماورای آن می داند که بتوان او را «موجود» یا «ناموجود»، «شیء» یا «لا شیء» خواند. از طرف دیگر نظریه تعطیل  معتزله را با تفسیر و توضیح اشتباه آنان روشن می کند. این مقاله می کوشد ابتدا زمینه شکل گیری الهیات سلبی کرمانی را نشان دهد و سپس با دسته بندی دلایل وی، تصویر روشن تری از الهیات سلبی او ارائه کند. این دلایل به دو دسته دلایل معرفت شناختی و وجود شناختی تقسیم می شوند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان