سجاد دهقان زاده

سجاد دهقان زاده

مدرک تحصیلی: استادیار ادیان و عرفان دانشگاه شهید مدنی آذربایجان  
پست الکترونیکی: sajad_dehganzadeh@yahoo.com

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۴ مورد از کل ۱۴ مورد.
۱.

بررسی مقایسه ای اصل لذّت در فلسفه چارواکه و فلسفه اپیکوری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ماتریالیسم غایت زندگی چارواکه اپیکوری اصل لذت

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم پساارسطویی رواقیان و اپیکوریان (قرن 4 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق حکمت و فلسفه شرق
تعداد بازدید : ۲۰۶۲ تعداد دانلود : ۱۰۹۴
لذّت گرایی به عنوان یک اندیشه، نظریه ای است که بنا بر آن شادی، خیر نهایی است و ناخشنودی شر غایی. مکاتب فکری ماده گرا، که عموماً به اصالت لذّت قائل اند، در فرهنگ های مختلف انسانی نمودهای متنوعی داشته اند. فرهنگ هندویی نیز از این قاعده مستثنا نبوده است، زیرا در این فرهنگ، مکتب متمایزی به نام چارواکه وجود دارد که با برخورداری از مشرب فکری ماتریالیستی، لذّت را تنها معنا و غایت حیات می داند. فلسفهٔ اپیکوری در یونان شبیه ترین مکتب فکری به چارواکه است. این فلسفه ها، هر دو مکاتبی را با ماهیت لذّت گرایی به وجود آوردند که به رغم معاندان و مخالفت های فراوان توانستند طی قرن ها طرفدارانی را جلب کنند. با مقایسهٔ اصل لذّت از منظر این دو فلسفه بر اساس منابع کتاب خانه ای موجود، روشن می شود که آنها هر دو، ظاهراً چون فقط قائل به اعتبار و وجود دنیای مادی هستند و هستی انسان را فقط بر مبنای بُعد مادی او تبیین کرده اند و نیز هر گونه هستی پس از مرگ را انکار می کنند، بنابراین نتیجه می گیرند که، پس باید شاد بود و از لذات زندگی بهرهٔ کامل برد. با وجود این، بین آنها اختلاف نظرهایی نیز وجود دارد: اپیکوریان مخصوصاً با دستهٔ خاصّی از چارواکه ای ها در معنا و انواع لذّت اختلاف تامّ دارند؛ همچنین اپیکوری ها برخلاف پیروان چارواکه که لذات جسمانی را معتبر می دانند، شادی و لذّت برتر را بیشتر به معنای فقدان الم در نظر می گیرند؛ در حالی که، هدف چارواکه ای ها، تعمیق و گسترش دامنهٔ لذّت است، هدف اپیکوری ها، تقلیل حدالامکان درد است.
۲.

مدلول جاودانگی نفس در بهگودگیتا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نفس مرگ جاودانگی بهگودگیتا سانکیه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۶۴ تعداد دانلود : ۹۵۶
مسأله ی مرگ و میل جاودانگی از دل مشغولی های وجودشناختی انسان است. هندوئیسم همچون ادیان دیگر همواره در پیِ رفع یا تسکین این دل مشغولی بوده است. وداها و اوپانیشادها اصالت بُعد روحانی و جاودانگی آن را به گونه های مختلف مورد اهتمام و پذیرش قرار داده اند. بهگودگیتا نیز جاودانگی نفس را صراحتاً در دفتر دوّم و تلویحاً با شاهدهایی در دفترهای دیگر تأیید می کند. گیتا با تصوّر انسان به مثابه روح جاودانه، مرگ را در معنای زوال کامل، امری موهوم می داند. عدم امکان تبدیل واقعی (وجود) به غیرواقعی (عدم)، مهمترین استدلال گیتا در اثبات توهم زوال نفس است. به رغم تنوع معانی جاودانگی، گیتا با همراه سازی آن با مسأله ی آگاهی و معرفت (جنانه) معنای متعال تری از حقیقت جاودانه ی انسان ارائه کرده است. نظریه ی سانکیه ای، نظریه ی ودانته ای، استدلالِ مربوط به اثبات توهم مرگ، اطلاق مفهوم جاودانگی، ویژگی های جیون موکتا، تمایز «اپاره ویدیا» از «پاره ویدیا»، آموزه ی اوتاره و انگاره ی زادمرد که هر یک به نوعی مؤیّد جاودانگی نفسند، شاهدهای تلویحی گیتا را در اذعان به جاودانگی نفس با مدلول «آگاهی از جاودانگی خویشتن» تشکیل می دهند.
۳.

هستی شناسی ماتریالیستی: مقایسه فلسفه چارواکه و فلسفه اپیکوری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: چارواکه اپیکوری هستی شناسی ماتریالیسم واقعیت ماده

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۶۲ تعداد دانلود : ۴۷۳
در تاریخ اندیشه هند، فلسفه چارواکه (لوکایاتا) تنها مکتبی است که با مبانی نظریِ ماتریالیستی، از رهگذرِ نفی ساحتِ ماوراء حسّ، یگانه واقعیت را ماده و تنها ادراک معتبر را ادراک حسّی می داند. فلسفه اپیکوری، به ویژه به دلیلِ بیان جهان شناسی اتمیستی، ظاهراً شبیه ترین مکتب فکری به چارواکه است. پژوهش پیش رو به روش مقایسه ای-تحلیلی و به منظورِ نشان دادن فراگیری اندیشه های ماتریالیستی انجام گرفته است و یافته های آن نشان می دهند که در نگرش های هستی شناختی مکتب اپیکوری و فلسفه چارواکه هم وجوه اشتراک و هم نقاط افتراق وجود دارند. در این دو مکتب، صرفاً ماده واقعیّت دارد، علل فاعلی و غایی جهان نفی می شوند، وجود انسان تنها برمبنای بُعد مادی اش تبیین شده و نیز هر گونه جوهر و هستی پس از مرگ یا آگاهیِ مجزا از بدن، انکار می گردد. لکن در حالی که وجود عناصر اولیه مادی و نشأتِ کثرات از آنها در چارواکه تبیینی حسی دارد، در مکتب اپیکوری از وجهی کاملاً عقلی برخوردار است. این دو فلسفه، درباره شمار عناصر مادی تشکیل دهنده عالم هستی، چیستی و انواع آنها، همچنین درباره مشهود یا نامشهود بودن آنها تفاسیر متفاوتی را ارائه می کنند. برخلاف چارواکه که به نفی خدایان و ارواح می پردازد، اپیکوریسم خدایان و ارواح را ثمره ترکیب اتم های ویژه ای می داند.
۴.

نفوذ و گسترش آیین بودا در چین؛ عوامل و آثار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آیین بودا مهایانه ادیان چین ادیان خاور دور فرقه های بودایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۰۳
به استناد شواهد کافی، آیین بودا جنبشی ساختارشکن در برابر آیین هندو بود. گرچه این آیین موجودیت خود را مرهون دستگاه فکری برهمنی است و اساساً در هند سربرآورد، لیکن بیشترین شکوفایی آن در کشورهای خاور دور اتفاق افتاده است. کشور چین از این حیث در خور توجه ویژه ای است؛ زیرا اولاً مدخل اصلی ورود آیین بودا به خاور دور بوده و ثانیاً آیین بودا در این کشور منشأ آثار برجسته ای شده است و فرآورده های فکری ایجادشده، به تدریج به کشورهای دیگر شرق دور صادر شده اند. یافته های پژوهش حاضر که با هدف تبیین عوامل و آثار نفوذ آیین بودا در چین به روش توصیفی تحلیلی صورت گرفته است، نشان می دهد که یکی از موجبات اصلی نفوذ آیین بودا در چین، رهیافت شمول گرا و آموزه های نظام مند آیین بودای مهایانه است. همچنین شباهت ادیان بومی چین با آیین بودا را می توان دومین عامل اثربخش این نفوذ در نظر گرفت. بدین سان، آیین بودا نه به مثابه یک دین بیگانه، بلکه به عنوان دینی منطبق با ادیان بومی خاور دور عرضه شد و آثار متعددی را در عرصه های فرهنگ و هنر، نظیر شمایل نگاری، زبان، الهیات، اخلاق، شعائر دینی و ظهور ادیان تلفیقی موجب شد.
۵.

رابطه ایمان و عشق: نقد و بررسی اندیشه های فوئرباخ در کتاب «جوهر مسیحیت»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: جوهر مسیحیت فوئرباخ عشق ایمان از خودبیگانگی فرافکنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۲ تعداد دانلود : ۶۰۶
کتاب «جوهر مسیحیت»، یکی از آثار برجسته فوئرباخ در زمینه دین پژوهی است. لزوم اهتمام ویژه به این اثر، به دو دلیل است: اولاً منبع اثربخشی در تأملات بسیاری از اندیشمندانِ ماتریالیست و منتقدِ دین بوده؛ ثانیاً فوئرباخ در این کتاب، منتقدانه به تحلیل آموزه های کلام مسیحی پرداخته و از قِبَل آن، اندیشه هایش را در مورد ادیان مطرح کرده است. پنداره تقابل عشق و ایمان در مسیحیت از مباحث اصلی کتاب «جوهر مسیحیت» است که مفاد آن تلویحاً به همه ادیان تسری داده می شود. فوئرباخ در آسیب شناسی وضعیت انسان مدرن، در ادعایی بی سابقه عامل اصلی «از خودبیگانگی»، «خشونت»، «واگرایی» و «رذایل اخلاقی» را کم اعتنایی ادیان به عشق فراگیر و نیز تأکیدشان بر ایمان دینی می پندارد. چالش اصلی پیش رو، ارزیابی همین ادعای فوئرباخ است و یافته ها نشان می دهند که تحلیل های وی در این کتاب به رغم کاستی ها، در مواردی تأمل برانگیز و بسیار چالشی هستند. البته انتقادات فوئرباخ متوجه جوهر و حقیقت دین نیست؛ بلکه او فقط تفاسیر و معرفت دینی را هدف نقد خود قرار می دهد.
۶.

عوامل توجه فرادستان به تصوف(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تصوف صوفیان ثروتمند عوامل معرفتی عوامل روان شناختی معنویت گرایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴۷ تعداد دانلود : ۳۳۶
جستار پیش رو این انگاره محتمل را به چالش می کشد که «تصوف، مولود فقر و برآیندِ محرومیت افراد فرودستِ جامعه است». شواهد دال بر کاستی ها و در مواردی کذب چنین انگاره ای بسیار است. بنا به گزارش بسیاری از منابع تاریخی و تذکره ای، فرادستانی چون ابراهیم ادهم، شبلی، علاءالدوله سمنانی، داراشکوه، غزالی، شمس تبریزی، مولوی و دیگران در حالی به تصوف روی آورده اند که خود از تموّل مالی، منزلت علمی یا مناصب دولتی عالی برخوردار بوده اند. در صورت پذیرش و مسلّم گرفتن این واقعیت، چالش بعدی به انگیزه های فرادستان از گرویدن به تصوف مربوط خواهد بود. پژوهش حاضر با رجوع به ادبیات صوفیانه و نیز با بهره گیری از آراء مشهور روان شناختی اندیشمندانی چون یونگ، ادلر و مازلو و تطبیق آن ها با احوال فرادستانِ معنویت گرا صورت پذیرفته است و یافته های آن حکایت از این دارند که ناکارآمدی علوم عقلی در کشف حقیقت، تلاش برای یافتن اطمینان قلب، معناجویی، خودشکوفایی، تسکین غم غربت، مهار نفس، عبودیت، سرخوردگی از عوامل مادی در سعادت انسان، رؤیاهای صادقه و بصیرت ها نقش بسیار اثربخشی در معنویت طلبی و گرویدن فرادستان به تصوف بازی کرده اند.
۷.

شمایل نگاریِ دینی در هنر بودایی (شمایل شناسی اَوَلوکیتشوره)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اَوَلوکیتشوره بودی ستوه بودیسم مهایانه شمایل نگاری هنر قدسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۸ تعداد دانلود : ۳۹۱
شمایل نگاری دینی، فصلی از هنر قدسی است و برای سنت های دینی از ارزش های تعلیمی، تبلیغی، آیینی و تجربی بالایی برخوردار است. این شاخه هنری در بودیسم مهایانه جایگاه و اهمیتِ ارجمندی داشته و مخصوصاً در نگارگری بودی ستوه ها به خوبی متجلی است. پژوهش حاضر به روش اسنادی و اساساً با هدف نشان دادن شمه ای از تبلور قداست در هنر بودایی انجام گرفته است و یافته های آن نشان می دهد که گرچه بودیسم سنتی به دلیل فقدان رمزپردازی های اساطیری و متافیزیکی عاری از هرگونه تمثال پرستی بود، لکن بودیسم متأخر تحت تأثیر هنر یونانی گندهاره و ماتورا، دیانت ایرانی و تحولات الهیاتی درونی از جمله خلق آموزه تری کایه و با ضرورتِ تسکین روح تشنه سالکان بودایی، به شمایل نگاری روی آورد. در این جستار برای نمونه، رمزپردازی، نمادگرایی و شمایل شناسی بودی ستوه اَوَلوکیتشوره مورد واکاوی اجمالی قرار گرفته است و بنابر یافته ها ظاهراً در شمایل نگاری اَوَلوکیتشوره، تسبیح، نیزه سه شاخه، شمشیر، وَرَدَ مودرَه، عصای الماس شاهی و نیلوفر آبی کاربرد غالبی دارند و هر یک وجهی از وجوه خویشکاری او را برمی تابد.
۸.

فرجام شناسیِ انسان با توجه به مهابهاراتا و ارداویراف نامه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ارداویراف نامه بهشت دوزخ مرگ مهابهاراتا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۵ تعداد دانلود : ۴۶۲
«باور به حیات پس از مرگ» یکی از واکنش های نظری انسان به عطش جاودانگی است و برجسته ترین تجلّیگاه آن، ادبیات دینی می باشد. مهابهاراتا و ارداویراف نامه دو متن کلاسیک دینی هستند که به ترتیب به فرهنگ دینی هندویی و زرتشتی تعلق دارند. یودیشتیرا و ویراف، که اساساً وجود انسانی را در دو سنّت دینی متفاوت نمادپردازی می کنند، در قالب نوعی سفر روحانی، وضعیت انسان ها را در دنیای دیگر تجربه و توصیف می نمایند. جُستار پیش رو با تطبیق این دو متن دینی درمی یابد که در هر دو متن، مرگ امری محتوم، اما نامطلوب است؛ هرچند نه به معنای نابودی، بلکه به معنای گذر از یک نشئه وجودی به مرتبه وجودی دیگر. در این دو متن دینی، کردار صحیح، دوشادوش پندار نیک و گفتار نیک، اهمیت بسزایی در سعادت آدمی دارد و نسیان جوهر الهی و اسارت مادی، ناشی از عدم بصیرت است. با وجود این، برخلاف مهابهاراتا که فرجام انسان را بر اساس هم آموزه سمساره (بازتولد) و هم انگاره بهشت و دوزخ تبیین می کند، ارداویراف نامه فقط از استقرار در بهشت یا دوزخ پس از مفارقت روح از بدن و عبور از پل چینود سخن می گوید.
۹.

criterion of truth in Epicureanism and Charvaka philosophy (a criticism on charvaka)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: Charvaka Epicureans Valid Cognition materialism Sensory Perception

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۷ تعداد دانلود : ۴۵۶
The main challenge of present paper is analytical comparing the “Criterion of Valid Cognition” from viewpoints of Epicureanism and Charvaka (Lokayata) philosophy, the largest exponent of Indian materialism,. The new findings of the research show that the whole construction of ontology, ethics, and infidelity of Charvaka is logically based on its epistemology. In this philosophy, any intangible existence is denied, and the only knowledgeable subject-matter is assumed to be the material world. So here firstly, the acquisition of the truth is possible solely by sensory instruments, and secondly, every ‘should’ and ‘should not’ that it is in contrary to the principle of material pleasure is negated. It can be said that the Charvaka’s philosophers consider Cognition as the ‘true and perceptible belief, but not reasonable one’, and they intensely questioned the validity of Inference, Testimony and Analogy. In contrast, the Epicurean philosophers seem to agree with the definition of Cognition as the ‘true and justifiable conviction’. In spite of believing in the originality of matter and regarding the ‘clarity of sensory perception’ as the criterion of truth, Epicureans consider also Inference, General Concepts and Emotions as the resources of cognition. Epicureanism’s epistemology is entirely rational, but that of Charvaka is irrational, empirical, contradictory, sense-based and contrary to Reality.
۱۰.

بررسی تطبیقی عمل در حدیقة الحقیقة و بهگودگیتا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: حدیقة الحقیقة بهگودگیتا عمل ترک عمل شریعت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۹ تعداد دانلود : ۴۲۵
عمل و تحلیل عرفانی آن، یکی از مهم ترین مسائل مورد بررسی در اغلب سنت های دینی و عرفانی است. این مسئله در بسیاری از منابع دین اسلام، اعم از فقهی، اخلاقی و عرفانی، به عنوان یک موضوع عرفانی قابل ملاحظه است. در آیین هندو نیز عمل در براهمنه ها و پورانه ها و بهگود گیتا مورد تأکید است. در دو متن حدیقةالحقیقه و بهگودگیتا، عمل و انجام تکالیف دینی تبلوری ویژه یافته و از آن به عنوان یکی از بدیل های طریق رستگاری تعبیر شده است. در این پژوهش، خدا آدمی را برای عمل خلق کرده است؛ بخصوص التزام به اعمال شرعی در همه مراحل سلوک برای همه لازم و ضروری است. تا آنجا که می تواند صفات آدمی را تغییر دهد. در حدیقه اهل عمل، بر اساس امکان وجودی و اغراض مختلف، متفاوت عمل می کنند. درحالیکه در بهگود گیتا عمل انسان ها بر اساس گونه ها (کیفیّات ازلی) است. به علاوه، انسان ها بر اساس طبقات مختلف اجتماعی، هریک اعمال و تکالیف خاص خود را دارند. این نوشتار به بررسی و مقایسه چیستی عمل و ابعاد مختلف آن در دو متن حدیقةالحقیقه و بهگودگیتا می پردازد. یافته های تحقیق نشان می دهد که حدیقة الحقیقه و بهگودگیتا، با تفسیر خود از حقیقت عمل، الگویی از عرفان عمل گرا و سلوک معنوی را نشان می دهند که مانع اشتغال دنیایی انسان معاصر نیست. افزون بر این، برخلاف تلقی نادرست از عمل و عمل گرایی و نتایج سوء آن در جهان معاصر، حدیقه و بهگودگیتا برای نیل آدمی به شکوفایی معنوی، بر اصالت عمل و انجام تکالیف دینی، اصرار می ورزند.
۱۱.

بررسی مقایسه ای نجات در آیین بودا و آیین زرتشت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نجات آیین بودایی تراواده مهایانه آیین زرتشت اوستا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۰ تعداد دانلود : ۲۸۲
یین بودا و آیین زرتشت دو سنت مهم دینی هستند که هر کدام نظریاتی در باب وضعیت انسان در جهان مطرح نموده و راه هایی برای رسیدن به رستگاری ارائه کرده اند. در آیین بودا، منشأ رنج انسان، میل و جهل است که به تناسخ می انجامد و نجات از گردونه تناسخ و رسیدن به نیروانه، هدف اصلی محسوب می شود و نیل به این هدف در دو فرقه اصلی بودایی، یعنی تراواده و مهایانه، تا حدی متفاوت است. تراواده راه ارهت، و مهایانه راه بودیستوه را در پیش می گیرد. در آیین زرتشت، رهایی از عواقب کارها، سخنان و اندیشه های نادرست و رسیدن به بهشت اهورامزدا، اصول نظریه نجات به شمار می آید که این امر از طریق ایمان به اهورا مزدا، پندار و گفتار و کردار نیک و توبه، با کمک امشاسپندان و منجیان تحقق می یابد. این نوشتار، آموزه «نجات» از دیدگاه دو فرقه بودایی تراواده و مهایانه را با آموزه «نجات» در اوستا، متن مقدس آیین زرتشت، مقایسه و بررسی می کند.
۱۲.

تأملی در سیر تاریخی مکتب فکری «یین یانگ»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تسوین تونگ چونگ شو مائوتسه تونگ یین یانگ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۱ تعداد دانلود : ۱۲۹
نظریه «یین» و «یانگ» از بنیادی ترین ایده های فلسفی در تاریخ تفکر چین باستان است که به منظور تبیین و توجیه محیط کیهانی و موقعیت های انسانی، ابداع شده است. این نظریه بی گمان طبیعت و انسان را ماهیتاً متجانس لحاظ می کند و قوانین حاکم بر طبیعت را ساری در انسان می داند. مقاله پیش رو با اتخاذ رهیافت تاریخی و تحلیلی، در پی طرح این ادعاست که نوآوری مکتب «یین یانگ» تنها در حد گردآوری اولیه و انتظام متعاقب باورهای باستانی چین بوده و آموزه های آن همواره در لایه های پنهانی فرهنگ چینی از قبل وجود داشته است. یافته های این پژوهش حکایت از این دارند که جان باوری، قول به همسانی انسان و جهان، فرض حضور نیروهای مذکر و مونث در تمام شئون حیات، و نیز رواج علوم و فنون غریبه به واسطه طبقه فانگ شیه از مهم ترین زمینه های اعتقادی ظهور مکتب یین یانگ است و اینکه کسانی مثل تسوین و تونگ چونگ شو نه مبدع، بلکه در اصل تنها مدوِنان و مروجان نظریات سنتی چین باستان در قالب یک نظام فکری بوده اند.
۱۳.

تحلیل و بررسی جبرگرایی و نفی کَرمَه در اندیشه آجیویکا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آجیویکا کرمه تپس جبرگرایی هندی نیاتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۶ تعداد دانلود : ۹۹
آجیویکا، یکی از صورت های ناستیکایی و بدعت گذار دیانت هندی است که به رغم همنوایی تقریبی با آیین جین و آیین بودا، طریقتِ اثربخش جداگانه ای را در قرن ششم قبل از میلاد در برابر برهمنیسم ایجاد کرده است. «دین مفقوده هندی»، تعبیری در وصف آجیویکاست؛ زیرا آن از قرن چهاردهم میلادی ناپدید شد و احتمالاً در نحله های متأخرتری چون دیگمبره جینیسم و ویشنوپرستی جذب گردید. اندیشه کانونی و متمایز آجیویکا، «جبرگرایی» است که به عنوان گرایشی نادر در فضای فکری هندویی، در یک قرائت حداقلی ظاهراً در تضاد با انگاره فراگیر «کَرمَه» قرار می گیرد. پژوهش پیش رو با تمرکز بر «جبرگرایی» در بیان ابعاد نظری و عملی آجیویکا، می خواهد احتمال هماهنگی نسبی یا تعارض کامل انگاره تقدیرِ مقدّر (نیاتی) را با آموزه کَرمَه بررسی و تحلیل کند. در این جستار، تحلیل ها نشان می دهند که پذیرش مطلق تقدیر و مآلاً نفی اراده آزاد انسان توسط آجیویکا با سایر انگاره های این مکتب، همچون «قول به طبقات شش گانه وجود»، «اتم باوری»، «پیشگویی با توجه به قول به جبر طبیعت» و نیز «باور به کارآمدی ریاضت (تَپَس) در نیل به رستگاری (مُکشه)» ظاهراً سازگار به نظر می رسد. بااین حال از منظری انتقادی، می توان اظهار داشت که اندیشه های آجیویکا با وجود برخورداری از انتظام صوری، بر پیش فرض های پیشینی تجربه ناپذیر و در پاره ای موارد بر پنداره های ظنی استوار است.
۱۴.

واقعیّت غایی دینی تأملی بر آراء رابرت رانولف مارت با توجه به کتاب آستانه دین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خشیت مانا امر مرموز آستانه دین تجربه دینی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۱ تعداد دانلود : ۷۵
مارِت در کتاب آستانه دین به دنبالِ شناسایی و بازنمایی «واقعیّت غایی دینی» است؛ واقعیتی که به اعتقاد او، علی رغم شهودی و عاطفی بودن، در لفافه اندیشه ها و آیین های دینی پرده نشین شده است. او «واقعیّت غایی دینی» را «حس خشیّتی» می داند که بر اثر مواجهه مستقیم با پدیده های طبیعیِ مهیب فعلیّت می یابد؛ حس اصیل و واقعیت بنیادینی که معرفت دینی و رفتارهای مذهبی صرفاً تجلیّات بیرونی آن هستند. یافته های پژوهش پیش رو که به شیوه تحلیلی انجام می گیرد، نشان می دهند، مارِت ضمن نقد دیدگاه کسانی چون تایلور و فریزر که سرآغاز دین را دانش نظری و نقطه عزیمت آن را باورهای عقلایی دانسته اند، از سرآغازهای پیشاعقلی و عاطفی دین سخن می راند و طرح تکاملی بدیعی را به این صورت درمی اندازد: الف). مواجهه با پدیده های طبیعی مرموز و شگفت آور؛ ب) احساس شگفتی ناگهانی/اتفاقی و بروز حس خشیّت؛ ج) ظهور «فراطبیعت گرایی» یا تمایل به ساحت ماورائیِ امر مشهود؛ د). تشخص بخشی به پدیده مرموز جهت ابهام زدایی از آن (آنیماتیزم)؛ أ). فرض خجستگی و بی ضرر بودن امر مرموز؛ ه). مقدس سازی پدیده مرموز و در پیش گرفتن طریق استمالت دینی و همدلی جادویی با آن. جالب است که به باور مارِت، تمام این مراحل مربوط به مرتبه پیش از تدوین ایده آنیمیسم (جان باوری) است و انسان ابتدایی هنوز با تصور روحِ قابل تفکیک از بدن آشنایی ندارد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان