علی ستاری

علی ستاری

مدرک تحصیلی: استادیار دانشگاه الزهرا

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۵ مورد.
۱.

بررسی و نقد برنامه فلسفه برای کودکان از منظر حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: فلسفه برای کودکان حکمت متعالیه برنامه فلسفه برای کودکان

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه برای کودکان
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
تعداد بازدید : ۲۹۱۱ تعداد دانلود : ۱۴۹۵
هدف کلی این مقاله بررسی و نقد برنامه فلسفه برای کودکان از منظرحکمت متعالیه است. سئوال کلی تحقیق عبارت است از این که مبانی فلسفی برنامه فلسفه برای کودکان چیست و براساس حکمت متعالیه چه نقدهایی بر آن وارد است؟ در این مقاله، از روش پژوهش تحلیلی ـ استنتاجی (Analytic – Deductive) استفاده شده است. شواهد نشانگر وجود وجوه اشتراک و افتراق میان برنامه فلسفه برای کودکان و مبانی فلسفی حکمت متعالیه است. بر این اساس نقدهایی به برنامه فلسفه برای کودکان از منظر حکمت متعالیه وارد شده است. با این حال با توجه به وجوه اشتراکی که میان این برنامه با حکمت متعالیه وجود دارد، با حذف عناصر ناهمسان و اضافه نمودن عناصر لازم و انجام اصلاحاتی در این برنامه، با در نظر گرفتن مدل بومی سازی شده این برنامه می توان آن را در نظام تعلیم و تربیت کشورمان به کار گرفت.
۲.

بررسی و نقد روش تحلیل مفهومی با رویکرد به پوزیتیویسم منطقی در پژوهش های تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: تحلیل نقد روش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۳۴ تعداد دانلود : ۲۸۹۶
هدف این مقاله بررسی و نقد روش تحلیل مفهومی با رویکرد به پوزیتیویسم منطقی به عنوان یکی از روشهای پژوهش در تعلیم و تربیت به منظور شناسایی نقاط قوت و ضعف این روش در انجام پژوهش های تربیتی است. پژوهش از نوع کیفی بوده و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با رویکردی انتقادی انجام شده است. در مراحل پژوهش ابتدا جایگاه روش تحلیل مفهومی وکاربرد آن در تعلیم و تربیت بررسی گردید. سپس روش تحلیل مفهومی به مثابه یک روش پژوهش بررسی و اعتبار آن در رویکردش به پوزیتیویسم منطقی تعیین گردید. در آخر نقد هایی به شیوه نقد درونی به این روش به عمل آمد. نتایج نشانگر آن است که روش تحلیل مفهومی با داشتن نقش مقدمه ای در حل مسائل تعلیم و تربیت از طریق عینیت بخشی به برخی از مفاهیم و رفع پاره ای از ابهامات در مفاهیم، واژه ها و اصطلاحات به کار رفته در تعلیم و تربیت تا حدی کارساز است. با این حال نقد های به عمل آمده نشان می دهد که این روش در رویکرد به پوزیتیویسم منطقی، در حل همه مسائل تعلیم و تربیت کارایی چندانی ندارد. پیشنهاد پژوهشگر بر استفاده تلفیقی این روش با روش های پژوهش دیگر و اتخاذ رویکرد «پژوهش آمیخته» (ترکیبی) است.
۴.

اصول تربیت براساس مبانی انسان شناختی و ارزش شناختی حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: اصول مبانی تربیت انسان شناسی ارزش شناسی حکمت متعالیه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۳۴ تعداد دانلود : ۲۰۵۱
هدف این مقاله شناسایی اصول تربیت براساس مبانی انسان شناختی و ارزش شناختی در حکمت متعالیه است. روش پژوهش توصیفی−تحلیلی بوده و در این راستا اصول تربیت متناظر با هر یک از مبانی انسان شناختی و ارزش شناختی حکمت متعالیه بررسی شد. با تکیه بر مبانی انسان شناختی در حکمت متعالیه، اصول تربیت بدین شرح استخراج شدند: توجه به ویژگی های مشترک و تفاوت های فردی، کمک به رشد عقلانی همراه با محدودیت های آدمی، رعایت تقوا در کسب دانش، پرورش اعتماد به نفس، رعایت شئون فردی و اجتماعی، تحرک و پویایی و رشد همه جانبه متربیان. کاربست این اصول در تربیت به مربیان در سوق دادن متربیان به فطرت، پیشگیری از انحراف از فطرت، بیدار ساختن فطرت، تقویت نیروی اراده و اعتماد به نفس، شناسایی هویت و جایگاه فردی و اجتماعی، آگاه سازی نسبت به محدودیت های آدمی، تقویت تقوا، تقویت روحیه کمال طلبی، رشد همه جانبه و کمک به تحرک و تلاش در متربیان کمک می کند. براساس مبانی ارزش شناختی حکمت متعالیه، اصول تربیت بدین شرح شناسایی شدند: پرورش گرایش به خیر، شناخت خداوند به عنوان خیر مطلق، میانه روی در بهره گیری از لذات، هماهنگی در کسب توأمان لذت و سعادت، تبیین عقلانی فضیلت و تقویت گرایش به زیبایی حقیقی و نظام احسن. کاربست این اصول در تربیت به مربیان در داشتن خلوص نیت در تلاش های علمی، پرهیز از افراط و تفریط و گرایش به میانه روی در رفتارها، تقویت روحیه فروتنی، داشتن انعطاف در تعامل های علمی، پرهیز از زیبایی های ظاهری و گرایش به زیبایی های حقیقی کمک می کند.  
۶.

تربیت اخلاقی علامه طباطبایی (ره) با تأکید بر مبانی، هدف، محتوا، روش و ارزشیابی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تربیت اخلاقی رویکرد دعوت محور علامه طباطبایی (ره) سعادت خودسنجی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۹۰ تعداد دانلود : ۵۳۸
تربیت اخلاقی یکی از دغدغه های مربیان نظام های تربیتی و اخلاقی جوامع در دوران معاصر است. در کشور ما نیز این موضوع مطرح شده و از الگوهای متعدد و صاحب نظران غربی و اسلامی مختلف استفاده شده است. هدف این مقاله، تبیین تربیت اخلاقی از دیدگاه علامه (ره) به عنوان نماینده رئالیسم اسلامی، باتأکیدبر چهار عنصر: هدف، محتوا، روش و ارزشیابی است. در این پژوهش از روش توصیفی تحلیلی استفاده شده است. هدف غایی تربیت اخلاقی علامه (ره) دستیابی به سعادت دنیوی و اخروی عامل اخلاقی است. ازنظر علامه، در تربیت اخلاقی، محتوا موضوعیت دارد و برنامه ریزان باید در سازماندهی و انتخاب آن تأملات جدی داشته باشند. اولین گام در تربیت اخلاقی علامه (ره) شناخت فضایل و رذایل اخلاقی است. روش دعوت، اصلی ترین روش آموزشی تربیت اخلاقی علامه (ره) است. علاوه براین، در تربیت اخلاقی از روش هایی مثل، اجرای عبودیت، احیای فطرت و روش رفع و پیشگیری بهره برده است. روش اساسی ارزشیابی در تربیت اخلاقی علامه (ره) خودسنجی است. متربی با استفاده از چهار مهارت: مشارطه، مراقبه، محاسبه و معاقبه با روش خودسنجی به ارزشیابی اخلاقی خود می پردازد.
۷.

بررسی محدوده سنی تحقق درک معقولات ثانیه فلسفی در کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مراتب عقل نظری درک مفاهیم عقلی معقولات ثانیه فلسفی کودک آموزش فلسفه اسلامی به کودکان و سن درک مفاهیم فلسفی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۷۷ تعداد دانلود : ۳۵۵
هدف این مقاله بررسی و تعیین محدوده سنی ای است که کودکان در آن می توانند معقولات ثانیه فلسفی را درک کنند. پژوهش از نوع ترکیبی و با کاربرد روش کیفی و کمّی انجام شده است. از روش کیفی در تبیین چگونگی ادراک مفاهیم فلسفی و فرایند درک مفاهیم عقلی و فلسفی تا محدوده سنی شش سالگی، و از روش کمّی برای تعیین میزان درک مفاهیم فلسفی توسط کودکان در سن شش سالگی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش 24 نفر شامل شش دختر و هجده نفر پسر است. در مراحل انجام پژوهش ابتدا مشخص شد که سه مرتبه نخست عقل نظری (عقل بالقوه، عقل بالملکه و عقل بالفعل) در چه محدوده سنی تحقق پیدا می کنند و سپس متناظر با آن کیفیت درک انواع مفاهیم در دوران کودکی تبیین و محدوده سنی درک معقولات ثانیه فلسفی در کودکان تعیین و در پایان میزان درک کودکان از مفاهیم فلسفی در این محدوده سنی بررسی شده است. نتایج نشان می دهد که کودکان در مرتبه عقل بالقوه نمی توانند مفاهیم کلی را درک کنند. آنان در مرحله عقل بالملکه معقولات اولی مانند درخت، اسب، کوه و خانه را درک می کنند و در مرتبه عقل بالفعل، معقولات ثانیه فلسفی مانند وجود، عدم، ماهیت، علت و زمان را درک می کنند. برای تحلیل داده ها از آزمون های کولموگروف اسمیرنف و خی دو استفاده شده و با توجه به شواهد پژوهش کودکان در سن شش سالگی به مرتبه عقل بالفعل دست یافته و توانایی درک مفاهیم فلسفی را پیدا می کنند.
۸.

تأثیر داستان های کلیله و دمنه بر مهارت های تفکر انتقادی، استدلال و پرسشگری با استفاده از برنامه فلسفه برای کودکان (p4c)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فلسفه برای کودکان تفکر انتقادی پرسشگری استدلال داستان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۷۴ تعداد دانلود : ۶۴۲
هدف از برنامه «فلسفه برای کودکان»، پرورش تفکر در کودکان است. یکی از ابزارهای اصلی این برنامه داستان است که در اجتماع پژوهشی اجرا می شود. در دهه های اخیر این برنامه برای پرورش قدرت تفکر کودکان در ایرانرواج یافته است. اما داستان های این برنامه بومی نبوده و در شرایط فرهنگی جامعه طراحی برنامه تولید شده اند. این درحالی است که ادبیات فارسی مشحون از داستان های فکری و فلسفی متناسب با فرهنگ ایران است. هدف این مقاله بررسی تأثیر داستان های کلیله و دمنه بر پرورش مهارت های استدلال، پرسشگری و تفکر انتقادی (گشودگی انتقادی و شکاکیت تأملی) است. پژوهش از نوع کاربردی بوده و به روش شبه تجربی با استفاده از طرح پیش آزمون−پس آزمون و با دو گروه آزمایش و کنترل انجام شده است. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی شهرستان اردستان و نمونه پژوهش یک کلاس 32 نفره بود که به روش هدفمند و تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس سنجش پرسشگری رابرت فیشر، مقیاس گرایش به تفکر انتقادی (گشودگی انتقادی و شکاکیت تأملی) ساسو، آزمون مهارت استدلال نیوجرسی بوده است. اعتبار مقیاس سنجش پرسشگری به روش اعتبار ارزشیاب به تأیید متخصصان رسید و ساسو اعتبار و روایی مقیاس گرایش به تفکر انتقادی را مناسب گزارش کرده است. پایایی مهارت استدلال نیوجرسی از طریق آلفای کرونباخ بین 84/0 تا 94/0 گزارش شده است. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی انجام شد. نتایج نشان داد بین نمره های گشودگی انتقادی، پرسشگری، مهارت استدلال تفاوت معنادار وجود دارد. همچنین، بین نمره های شکاکیت تأملی گروه ها تفاوت معنادار است؛ این به آن معناست که برنامه فلسفه برای کودکان در افزایش شکاکیت تأملی تأثیر داشته است.
۹.

مبانی انسان شناختی پرورش جسمانی کودکان در تربیت اسلامی با تأکید بر نقش بازی های فیزیکی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: انسان‌شناسی پرورش جسمانی تربیت اسلامی بازی های فیزیکی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۲۰ تعداد دانلود : ۳۴۹
هدف پژوهش حاضر تبیین مبانی انسان شناختی پرورش جسمانی کودکان در تربیت اسلامی با تأکید بر نقش بازی های فیزیکی است. امروزه بازی های تمرکزیافته بر ذهن که بیشتر در قالب بازی های دیجیتال و الکترونیکی عرضه و از آن ها باعنوان بازی های رایانه ای یاد می شود، در عمل باعث شده اند تا علاقه کودکان به بازی ها و تحرکات فیزیکی و جسمی کاهش پیدا کند. این در حالی است که در تربیت اسلامی بر نقش پراهمیت بازی به ویژه بازی های فیزیکی کودکان تأکید شده است. به همین دلیل این پژوهش بااستفاده از روش توصیفی تحلیلی درصدد تبیین مبانی انسان شناختی پرورش جسمانی کودکان در تربیت اسلامی با تأکید بر نقش بازی های فیزیکی است. نتایج این پژوهش نشانگر آن است که با مفروض قرار دادن جایگاه و اهمیت پرورش جسمانی کودکان در تربیت اسلامی، مبانی انسان شناختی خاصی قابل شناسایی و تبیین است. این مبانی عبارتند از ترکیب کودک انسان از جسم و روح و تأثیر متقابل جسم و روح بر یکدیگر در فرایند رشد کودک به سمت کمال، تدریجی بودن رشد جسم و روح کودک و نقش ابزاری جسم در پرورش روح که از کودکی آغاز می شود. بدین سان ضرورت توجه جدی برنامه های تربیتی بر نقش پرورش جسمانی کودکان تأکید می شود. ملاحظه مبانی انسان شناختی یاد شده در برنامه ریزی های تربیتی، علاوه بر تأمین سلامت جسمانی کودکان، زمینه را برای تقویت و پرورش روحی و معنوی آنان در آینده فراهم می سازد.
۱۰.

تحلیل انتقال زبانی دانش آموزان لک زبان در یادگیری و کاربرد زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: انتقال زبانی تعمیم کلی ساده سازی ترجمه قرضی لکی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵۸ تعداد دانلود : ۴۸۵
این پژوهش، به تجزیه و تحلیلِ انتقالِ زبانی در بینِ دانش آموزان لک زبانِ سطحِ دبستان و دوره نخستِ متوسطه در شهرستان کوهدشت پرداخته است. زبان آموزان در هنگامِ یادگیری زبان دوم، نظام زبانی خاص خود را بنا می کنند که زبان میانی یا زبانِ زبان آموزان نامیده می شود. زبان آموزانِ زبان دوم، در هنگامِ فرایند یادگیری، عناصری را از زبان نخست به زبان دوم و برعکس انتقال می دهند. عوامل شناختی، بینازبانی و درون زبانی بر انتقال زبانی تأثیر می نهند. روشِ انجام پژوهش، کیفی بوده و داده های پژوهش با مصاحبه و ثبتِ گفتار دانش آموزها و بر پایه انشاء یا تکلیف های نوشتاری آن ها گرد آوری شده اند. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش، نمایانگر گونه ها و فراوانیِ انتقال های زبانی برساخته زبان آموزان بوده است که مشتمل بر انتقال عناصر مربوط به نظام خط، انتقال عناصر واجی، انتقال مستقیم عناصر واژگانی– معنایی، انتقال عناصر صرفی- نحوی و انتقال مفهومی- شناختی بودند. در انتقال این عناصر، زبان آموزان از راهبرد های ترجمه قرضی،آمیزش قرضی، قیاس های اشتباه، تعمیم بیش از اندازه و ساده سازی بهره برده اند. در این مقاله، نشان داده شده است که انتقال های زبانی که فراوانی بالاتری داشتند، دربرگیرنده ترجمه قرضی بودند. همچنین، بر پایه یافته های پژوهش، به موازات تسلطِ هر چه بیشتر زبان آموز بر زبان مقصد، از میزان انتقال های زبانی کاسته شده است.
۱۱.

بررسی تأثیر برنامه فلسفه برای کودکان بر افزایش مهارت های شناختی دانش آموزان با استفاده از مؤلفه های تربیت اقتصادی سند تحول آموزش وپرورش(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: برنامه فلسفه برای کودکان تربیت اقتصادی سند تحول بنیادین آموزش وپرورش مهارت های شناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۸ تعداد دانلود : ۵۷۰
این پژوهش از نوع آمیخته به شیوه کاربردی و روش نیمه آزمایشی است و با استفاده از طرح پیش آزمون و پس آزمون اجرا شد. جامعه آماری شامل همه دانش آموزان دختر پایه اول دبیرستان های شهر «بهنمیر» بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده، 60 نفر در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. در این پژوهش، به دلیل نبود پرسش نامه استاندارد، از پرسش نامه محقق ساخته استفاده شد و روایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ 808/0 به دست آمد. آموزش طی 10 جلسه 70 دقیقه ای با استفاده از داستان های کهن فارسی انجام گرفت و نتایج آن با پیش آزمون مقایسه شد. در بخش کیفی، از مصاحبه نیمه سازمان یافته استفاده و با 20 نفر از گروه آزمایش مصاحبه شد. داده های کمی پژوهش با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و استنباطی تجزیه وتحلیل شدند. در بخش کمّی، پس از نمره گذاری دانش آموزان در پیش آزمون و پس آزمون، با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی (آزمون کلموگروف-اسمیرنوف و آزمون F برای دو گروه مستقل و تحلیل کوواریانس) داده های گردآوری شده تجزیه وتحلیل شدند. در بخش دوم، برای تفسیر یافته های حاصل از مصاحبه، از «روش تحلیل محتوای کیفی میرینگ (به شیوه مقوله بندی قیاسی)» استفاده شد. نتایج در دو بخش کمی و کیفی نشان دادند استفاده از برنامه فلسفه برای کودکان در رشد مهارت های شناختی دانش آموزان در مؤلفه های تربیت اقتصادی تأثیر مثبت دارد و این برنامه باعث افزایش مهارت های شناختی دانش آموزان شده است.
۱۲.

رویکردهای مواجهه با برنامه درسی فلسفه برای کودکان و معرفی راهکار مناسب برای کاربست آن در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: برنامه درسی فلسفه برای کودکان نظام تربیتی رویکرد حذفی رویکرد انفعالی جذبی رویکرد بومی سازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۵ تعداد دانلود : ۳۸۱
هدف این مقاله پژوهشی بررسی رویکردهای مواجهه با «برنامه درسی فلسفه برای کودکان» و انتخاب راهکار مناسب برای به کارگیری این برنامه در ایران است. پژوهش از نوع کیفی بوده و با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. در مراحل پژوهش ابتدا برنامه درسی فلسفه برای کودکان، وابسته به موسسه پیشبرد فلسفه برای کودکان، معرفی و نقاط قوت و ضعف آن بررسی شد. آنگاه رویکردها و راهکارهای مواجهه با این برنامه به عنوان یک برنامه تربیتی جدید در ایران بررسی و تحلیل گردید. در آخر راهکار مناسب برای کاربست این برنامه در ایران پیشنهاد شد. نتایج نشان می دهد که برنامه درسی فلسفه برای کودکان با توجه به شرایط بومی، فرهنگی و فلسفه حاکم بر نظام تربیتی ایران دارای نقاط قوت و ضعف است. لذا با نظر به قوت ها و ضعف های برنامه سه رویکرد در مواجهه با کاربست این برنامه در ایران شناسایی شد: اول «رویکرد حذفی» که با توجه به نقاط ضعف برنامه راهکار را در «حذف کامل برنامه» می بیند. دوم «رویکرد انفعالی جذبی» که با توجه به نقاط قوت برنامه بر راهکار «جذب کامل برنامه» تأکید دارد. سوم «رویکرد بومی سازی» که با نظر توأمان به نقاط قوت و ضعف برنامه، راهکار حفظ، اصلاح، پالایش و توسعه برنامه را پیشنهاد می دهد. این رویکرد با در نظر گرفتن نقاط ضعف برنامه از آسیب های احتمالی آن در نظام تربیتی ایران جلوگیری نموده و برنامه ای متناسب با فضای فلسفی و فرهنگ بومی ایران را بازتولید می نماید. مقاله از میان رویکردها و راهکارهای یادشده با پیشنهاد رویکرد بومی سازی، راهکار «حفظ، اصلاح، پالایش و توسعه برنامه» را به عنوان گزینه مناسب برای به کارگیری برنامه درسی فلسفه برای کودکان در ایران پیشنهاد می کند.
۱۳.

مبانی انسان شناختی پرورش جسمانی کودکان در تربیت اسلامی با تأکید بر نقش بازی های فیزیکی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: انسان شناسی پرورش جسمانی تربیت اسلامی بازی های فیزیکی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۴ تعداد دانلود : ۲۱۹
هدف پژوهش حاضر تبیین مبانی انسان شناختی پرورش جسمانی کودکان در تربیت اسلامی با تأکید بر نقش بازی های فیزیکی است. امروزه بازی های تمرکزیافته بر ذهن که بیشتر در قالب بازی های دیجیتال و الکترونیکی عرضه و از آن ها باعنوان بازی های رایانه ای یاد می شود، در عمل باعث شده اند تا علاقه کودکان به بازی ها و تحرکات فیزیکی و جسمی کاهش پیدا کند. این در حالی است که در تربیت اسلامی بر نقش پراهمیت بازی به ویژه بازی های فیزیکی کودکان تأکید شده است. به همین دلیل این پژوهش بااستفاده از روش توصیفی تحلیلی درصدد تبیین مبانی انسان شناختی پرورش جسمانی کودکان در تربیت اسلامی با تأکید بر نقش بازی های فیزیکی است. نتایج این پژوهش نشانگر آن است که با مفروض قرار دادن جایگاه و اهمیت پرورش جسمانی کودکان در تربیت اسلامی، مبانی انسان شناختی خاصی قابل شناسایی و تبیین است. این مبانی عبارتند از ترکیب کودک انسان از جسم و روح و تأثیر متقابل جسم و روح بر یکدیگر در فرایند رشد کودک به سمت کمال، تدریجی بودن رشد جسم و روح کودک و نقش ابزاری جسم در پرورش روح که از کودکی آغاز می شود. بدین سان ضرورت توجه جدی برنامه های تربیتی بر نقش پرورش جسمانی کودکان تأکید می شود. ملاحظه مبانی انسان شناختی یاد شده در برنامه ریزی های تربیتی، علاوه بر تأمین سلامت جسمانی کودکان، زمینه را برای تقویت و پرورش روحی و معنوی آنان در آینده فراهم می سازد.
۱۴.

تحلیل مفهوم خودشناسی به مثابه روش تربیتی: کوشش در جهت وحدت بخشیدن به معنا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خودشناسی روش تربیتی تحلیل مفهوم وحدت مفهومی معنا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۴ تعداد دانلود : ۳۰۴
  خودشناسی به مثابه یک روش تربیتی در نگاه اول مفهومی بدیهی و روشن به نظر می رسد. اما این مفهوم با چالش هایی در معنا رو به رو است. به این معنا که با دقت در معنای خودشناسی برداشت واحدی از آن حاصل نمی شود و این می تواند از لحاظ تربیتی مشکلاتی را در عمل ایجاد کند. هدف این مقاله، تحلیل مفهوم خودشناسی به عنوان یکی از روش های اساسی در تربیت به منظور رفع چالش های معنایی و ایجاد وحدت معنایی در آن است. به این منظور از روش تحلیل مفهومی استفاده شد. نتایج نشان داد به کمک عناصر معنایی مشترک که میان تعاریف و برداشت های مختلف از خودشناسی وجود دارد، می توان به میزان قابل توجهی به رفع تناقضات معنایی این مفهوم دست یافت. بر این اساس سه نوع خودشناسی مبتنی بر ادراکات درونی فرد، مبتنی بر ادراکات بیرونی فرد و مبتنی بر ادراکات مشترک درونی و بیرونی فرد شناسایی و بر اساس سه رابطه میان من و من، من و دیگری و من و دیگر چیز از یکدیگر تفکیک شد. سپس معلوم شد که در همه انواع خودشناسی چهار عنصر اساسی فاعل شناسا، نیاز به خودشناسی، منبع رفع کننده نیاز و تعامل وجود دارد. همچنین معلوم شد که در جریان خودشناسی همواره موانعی چون تن آسایی فکری، ناتوانایی شناختی، فاصله میان باور و عمل و عادات زیسته غلط وجود دارد. با ابتنا بر عناصر، روابط و موانع یاد شده باز تعریفی از خودشناسی به عمل آمد که به نظر می آید علاوه بر شفافیت از جامعیت و مانعیت بیشتری برخوردار است. تعریف یاد شده به تسهیل و شفافیت کار تربیتی مربیان در بهره گیری از روش خودشناسی کمک خواهد کرد.  
۱۵.

فلسفه برای کودکان در تراز دانش فلسفه و جواز تربیت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فلسفه برای کودکان معنا موضوع فلسفه تربیت اسلامی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۵ تعداد دانلود : ۱۵۰
متیو لیپمن، پردازشگر مفهوم فلسفه برای کودکان، عنوان فلسفه را در برنامه آموزشی فلسفه برای کودکان، متفاوت از برداشت عمومی فیلسوفان از این واژه انتخاب کرده است؛ تا جایی که می توان اذعان نمود که این مفهوم اساساً در سپهر معنایی فلسفه قرار نمی گیرد و یا بسیار کم وسعت تر از آن است. مقاله حاضر بر آن است تا به روش توصیفی تحلیلی، برنامه فلسفه برای کودکان را در ارتباط و در تراز با جایگاه و مرتبه دانش فلسفه با تأکید بر دو مٶلفه معنا و موضوع فلسفه بررسی نماید. همچنین از دیدگاه تربیت اسلامی که نظام تربیتی در کشور ما به تأسی و تأثیر از آن صورت می گیرد، ضرورت یا عدم ضرورت آموزش فلسفه به کودکان و نیز اولویت آن را بررسی کند. نتایج نشان دهنده آن است که معنا و موضوع فلسفه در «فلسفه برای کودکان» با معنا و موضوع رایج آن در دانش فلسفه که موجود بما هو موجود است، تفاوت دارد. موضوع فلسفه در فلسفه برای کودکان از سطح موضوعات و مسائل محیط طبیعی و اجتماعی فراتر نمی رود؛ چرا که در این برنامه، تأکید بر عدم رسیدگی به موضوعات و مسائل متافیزیکی است. حال آنکه متافیزیک و مسائل آن از جمله موضوع خدا، از موضوعات اساسی در فلسفه بوده و تربیت اسلامی نیز بر مدار آن استوار است. همچنین نتایج این پژوهش نشان می دهد که در تربیت اسلامی، دستور و توصیه مستقیمی به آموزش فلسفه برای کودکان وجود ندارد. اما از سوی دیگر، فلسفیدن به وسیله کودکان نهی نیز نشده است. با این حال، اولویت آموزش ها در تربیت اسلامی، آموزش فلسفه نیست؛ بلکه اولویت با آموزش اصول، عقاید، آداب و اخلاق اسلامی و تأدیب کودکان است. بدین سان فلسفه برای کودکان در اولویت نظام تربیت اسلامی قرار نمی گیرد.
۱۶.

مقایسه تطبیقی مولفه های تربیت شهروندی در فضای مجازی و حقیقی با نگاهی بر فرصت ها و تهدیدها(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تربیت شهروند فضای حقیقی فضای مجازی فرصت ها تهدیدها

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۳ تعداد دانلود : ۳۳۱
هدف این پژوهش تبیین مولفه های تربیت شهروندی در فضای مجازی از طریق مقایسه تطبیقی آن با تربیت شهروندی در فضای حقیقی و تحلیل فرصت ها و تهدیدهای احتمالی فضای مجازی برای تربیت شهروندی است. این پژوهش با روش تبیینی–تحلیلی انجام شده است. نتایج پژوهش نشان داد که با گسترش و فراگیری فضای مجازی نوع خاصی از شهروندی با مولفه های خاص رخ می نماید که مستلزم تربیت ویژه مطابق با مولفه های مخصوص به خود است. شهروند فضای مجازی به دلیل حضور و مشارکت در شبکه ای از تعاملات مجازی که هویت های متغیر و متکثر از ویژگی های آن است، مولفه ها و ویژگی های خاصی را در حوزه رفتار و هویت به خود می گیرد. تعهد اجتماعی که در فضای حقیقی با ارزش گذاری های اخلاقی همراه است، درفضای مجازی که ساختار نظام مندی ازارزش ها ارائه نمی شود کاملا فردی می شود. شهروند مطلوب در فضای مجازی علاوه بر کسب سواد رسانه ای و اطلاعاتی به مولفه هایی همچون آگاهی، پایبندی به ارزش ها و هنجارهای فرهنگی، قانون مداری، عدالت محوری، مشارکت پذیری و مسئولیت پذیری آگاهانه نیازمند است. تربیت شهروند فضای مجازی به پرورش شهروند نقاد و تقویت میل به یادگیری مادام العمر کمک می کند تا با بهره گیری از ویژگی های متمایز فضای مجازی در جهت آموزش،پژوهش، گذران اوقات فراغت با کیفیت بالا، برای مشارکت فعال در امور اجتماعی راهگشا باشد. بنابراین به منظور کاهش تهدیدها و بهره مندی هرچه بیشتر از فرصت ها، شناخت مؤلفه های خاص تربیت شهروندی در فضای مجازی ضروری است.
۱۷.

رویکرد جلال آل احمد در «مدیر مدرسه»: روایتی از برنامه درسی واقع نگر و انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: جلال آل احمد مدیر مدرسه برنامه درسی واقع نگر و انتقادی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۸ تعداد دانلود : ۲۴۸
جلال آل احمد از منظر یک مدیر به مسائل تربیتی مدرسه و اجتماع توأم با هم نظر افکنده و به دنبال آن بوده تا مشکلات اجتماع و مدرسه را در ارتباط با یکدیگر و از درون مدرسه حل کند. مقاله در صدد است به کاوش در افکار او در داستان مدیر مدرسه در حل مسائل اجتماع از درون مدرسه بپردازد. به این منظور از روش توصیفی – تحلیلی استفاده شد. نتایج نشان داد در حوزه تفکر، عناصر خدا باوری، آخرت گرایی و روحیات مذهبی، سبک مدیریت آل احمد در مدرسه را متاثر ساخته است. معرفت شناسی جلال آل احمد در نگاهش به مسائل عینی و واقعی مدرسه و اجتماع پیرامون آن، یادآور رئالیسم اجتماعی است که با چاشنی رویکرد انتقادی وی در می آمیزد. نگاه او به انسان از دو منظر انسان موجود و انسان مطلوب قابل تبیین است. انسان موجود دچار بی هدفی شده و یا در مسیر هدفی که دنبال می کند، هویت اصیل خود را از دست داده و نیازمند اصلاح است. انسان مطلوب از نظر او کوشا، خواهان تغییر و معطوف به کشف خود همراه با تمایل به احیاء سنت های بومی است. مولفه های ارزشی شامل گرایش به وجدان، مسئولیت پذیری، منزه طلبی و سنت گرایی است که در اداره مدرسه تبلور می یابد. در سایه طرز فکرهای یاد شده، هدف کلی او برقراری رابطه میان سنت و تجدد و اصلاح اجتماع از طریق اجتماع کوچک مدرسه است. برای رسیدن به هدف یاد شده، وی بر محتواهای درسی برانگیزاننده و مبتنی بر رفع مسائل و نیازهای اجتماع و روش های تدریس کاربردی از جمله استفاده از روش کاردستی، نمایش فیلم، برگزاری نمایش و انجام ورزش تاکید می کند که در آن ارزشیابی آموزشی به صورت مستمر و خارج از چهارچوب مقطعی انجام می شود.
۱۸.

تمرکززدایی از برنامه درسی در ایران با تکیه بر مؤلفه های ارزش- باوری و قوانین سند برنامه درسی ملی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: تمرکز عدم تمرکز برنامه درسی سند ملی برنامه درسی رویکرد ارزش - باوری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۴ تعداد دانلود : ۱۱۷
تمرکزگرایی در برنامه درسی به عنوان یکی از مسائل عمده در آموزش و پرورش ایران شناسایی می شود. با این حال تاکنون زمینه برای رفع این مسئله آنچنان که باید فراهم نشده است. هدف این مقاله زمینه یابی برای برون رفت از تمرکز در برنامه درسی در ایران و تبیین چرایی و ضرورت این برون رفت با تکیه بر مولفه های ارزش _ باوری و قوانین موجود در سند برنامه درسی ملی است. در تبیین دلایل برون رفت از تمرکز در برنامه درسی در آموزش و پرورش ایران و ضرورت آن از دو دسته مولفه های ارزش – باوری مبتنی بر آموزه های دینی و شواهد موجود در سند برنامه درسی ملی استفاده شد. بدین منظور از روش توصیفی – تحلیلی بهره گیری به عمل آمد. نتایج نشان داد که هر چند در آموزش و پرورش ایران تصمیم گیری ها در برنامه درسی به طور متمرکز صورت می گیرد، با این حال دلایل و شواهد مبتنی بر ارزش - باورهای دینی و شواهد و مستندات موجود در سند برنامه درسی ملی (مفروض بر این که که متاثر از ارزش – باورهای دینی هستند)، ضرورت تمرکز زدایی در برنامه درسی در آموزش و پرورش ایران را نشان می دهند. بنابراین هم امکان و هم ضرورت برون رفت از تمرکز در برنامه درسی در آموزش و پرورش ایران وجود دارد.
۱۹.

بررسی تأثیر داستان های فکری برگرفته از سیره حضرت فاطمه (س) بر رشد اخلاقی دانش آموزان دختر پایه ششم دبستان در شهرستان شهربابک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سیره حضرت فاطمه (س) داستان فکری رشد اخلاقی فلسفه برای کودکان اجتماع پژوهشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۶ تعداد دانلود : ۱۸۲
هدف از انجام این پژوهش، بررسی میزان تأثیر داستان های فکری برگرفته از سیره حضرت فاطمه (س) بر رشد اخلاقی دانش آموزان بوده است. پژوهش از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش شبه آزمایشی بوده و در انجام آن از طرح پیش آزمون−پس آزمون با دو گروه گواه و آزمایش استفاده شد. جامعه آماریشامل تمامی دانش آموزان دختر پایه ششم دبستان شهرستان شهربابکبوده کهبا استفاده از نمونه گیری در دسترس در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسش نامه محقق ساخته با طیف پنج درجه ای لیکرت بود. روایی پرسش نامه با استفاده از روش دلفی به دست آمد. پایایی پرسش نامه با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ حاصل شد که بیانگر پایایی قابل قبول (بیش از ۸/۰) بود. مؤلفه های رشد اخلاقی عبارت بودند از: حق مداری، پذیرش مسئولیت، کمک به دیگران، راستگویی، وفای به عهد و بخشش اشتباهات دیگران. داده های حاصل با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و استنباطی در محیط نرم افزار spss تحلیل شدند. در تجزیه و تحلیل اطلاعات، در سطح آمار توصیفی از فراوانی درصدی تراکمی، شاخص مرکزی و پراکندگی و در سطح آمار استنباطی از آزمون t مستقل و آزمون مقایسه میانگین t مستقل و t تک متغیره استفاده شد. با استفاده از این آزمون ها رتبه بندی میانگین ها به تفکیک گویه های هر یک از مؤلفه های اخلاقی صورت گرفت. نتایج نشان داد که استفاده از داستان های برگرفته از سیره حضرت فاطمه (س) در برنامه فلسفه برای کودکان و با بهره گیری از حلقه موسوم به اجتماع پژوهشی بر رشد اخلاقی دانش آموزان تأثیر مثبت داشته است. پیشنهاد پژوهشگر استفاده از داستان های بومی و برگرفته از فرهنگ اسلامی همراه با شخصیت های الگو برای تربیت اخلاقی کودکان است.
۲۰.

واکاوی رویکردها به فلسفه کودک به منظور شناسایی فلسفه کودکی در اسناد بالادستی آموزش و پرورش ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: رویکردها فلسفه کودکی اسناد بالادستی فطرت گرایی توحیدی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۷ تعداد دانلود : ۱۰۰
در این پژوهش، در راستای شناسایی فلسفه کودکی در اسناد بالادستی آموزش و پرورش ایران، گفتمان های غالب در دو حوزه خطی و غیرخطی مورد بررسی قرار گرفت. از این رو برای تحلیل نوع نگاه به کودک و نیز تأمین هدف مطالعه، ابتدا با استفاده از روش تحلیل اسناد معتبر و روش بردی، تمامی نگرش ها از گذشته تا کنون در قالب پارادایم های سنتی و مدرنیستی در طیف های متنوع تاریخی، دینی، فلسفی و جامعه شناختی توصیف شد. در ادامه، گزاره های توصیف کننده با یکدیگر مقایسه شدند و در خصوص همجواری یا عدم همجواری، شباهت ها و تفاوت ها مورد بررسی قرار گرفت. در پایان؛ بخش مقایسه همزمان رویکردها، مهم ترین عامل در ابهام مفهوم پردازی فلسفه کودکی، نبودِ تعریفی مشخص از آن و بی توجهی به هستی شناسی، ارزش شناسی و معرفت شناسی کودکی در اسناد بالادستی شناخته شد. دستاورد این بررسی نشان دهنده تناقضاتی در مورد نسبت رویکرد فطرت گرایی توحیدی اسناد بالادستی با رویکردهای سنتی و پست مدرنیستی گردیده است که راهکار برون رفت از آن را می توان از یک سو به فاصله گرفتن از رویکردهای خطی و از سوی دیگر به لزوم اشاره بر وجود تفاوت های آن با رویکردهای غیرخطی معطوف کرد. رابطه میانه ای که هم بر وجود تعامل میان کودک با دنیای پیرامون او و هم بر وجود ناهمترازی میان جایگاه او با بزرگسالان اشاره دارد که می توان با استفاده از رویکردهای بیناپارادایمی و رویکرد غیرخطی پیوسته کودکان را شرکایی در فرایند پژوهش و دانش تلقی نمود.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان