آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۶

چکیده

متن

 

با نام شهید بهشتی(ره) و مختصری از شخصیت او که همه ساله در روز هفتم تیرماه ـ روز شهادت او و یارانش ـ مورد تجلیل واقع می‌شود، کمتر کسی هست که آشنا نباشد. اما ابعاد فعالیتهای علمی و فرهنگی ایشان و مجاهدتهای بی‌حـد او در پیشبرد فرهنگ انقلابی و اسلامی برای بسیاری از ما همچنان ناشناخته است. یکی از کارسازترین و ارزنده‌ترین فعالیتهای شهید دکتر بهشتی (ره) اقدامات فرهنگی و دینی او درمدت اقامت در آلمان می‌باشد.

آیت‌الله شهید دکتر بهشتی (ره) که به عنوان امام جماعت مسجد هامبورگ از طرف مراجع بزرگ ایران به آلمان اعزام گردیده بود نام آن را از مسجد جامع ایرانیان به مرکز اسلامی‌ هامبورگ تغییر داد و با انجام برنامه‌های علمی و دینی منظم و حساب‌شده، یکی از بزرگترین پایگاههای تبلیغی اسلام در اروپا را بنیان‌گذاری نمود. همچنین با ایجاد تشکیلات مستقل و منسجم برای دانشجویان ایرانی خارج کشور، پایه‌گذار جنبشهای دانشجوئی خارج از کشور گردید که اعضا و تربیت‌یافتگان آن در به ثمررسیدن انقلاب اسلامی و سپس شرکت در ادارة نظام نوپای اسلامی ایران سهمی بسزا یافتند. استاد با انجام سخنرانیهای علمی در مجامع فرهنگی و دانشگاهی و ارتباط با محافل تحقیقاتی اروپا، تحولی در شرق‌شناسی اروپا پدید آورد و نگاه آنان را به اسلام و منابع علمی آن شفاف‌تر نمود. جمع‌آوری و نشر مقالات و سخنرانیهای دینی و علمی استاد درمدت اقامت در آلمان موجب دستیابی به گنجینه‌ای بزرگ از منابع علمی و دینی خواهد گشت که هر چند برخی از آنها به صورت جزوات مستقل چاپ شده است اما گردآوری و نشر آنها در یک هیئت شکیل و جامع کار دیگری است. در مقالة زیر با فعالیتهای علمی و دینی و مبارزاتی آن شهید بزرگوار در آلمان و به تبع آن دیگر کشورهای اروپائی آشنا می‌شوید.

 

آیت الله دکتر بهشتی از مبارزینی به شمار می‌رفت که فعالیتهای خود را با دقت و برنامه‌ریزی بر مسائل فرهنگی متمرکز کرده بود. ایشان در کنار مبارزه سیاسی، فرهنگ‌سازی مبارزه را نیز از طریق تعالیم اسلامی برای نسل جوان جامعه لازم می‌دانست. نگاهی به فضای فرهنگی ایران در دهه چهل و پنجاه هجری شمسی و فعالیت گروههای الحادی و چپ به همراه تبلیغات گروههای ملی‌گرا ارزش کار دکتر بهشتی را بیشتر نمایان می‌سازد. ایشان توانست با فعالیتهای تبلیغاتی اسلامی از جمله؛ تاسیس مدرسه دین و دانش، جلسات تفسیر قرآن، جلسات بحث پیرامون دیدگاههای سیاسی اسلام و در نهایت تلاش برای اصلاح حوزه، نسلی معتقد و باشعور بالای سیاسی تربیت نماید. همین جوانان بودند که توانستند در دهه شصت هجری زمانیکه کشور دست به گریبان توطئه‌ها، ترورها و تهاجمات بود، دلیرانه از این مرز و بوم و اسلامیت حاکم دفاع کرده و آن را تا امروز حفظ کنند.

شهید بهشتی پس از اینکه ساواک فعالیتهای ایشان را در مدرسه دین و دانش قم متوقف کرد و از سخنرانیهای روشنگرانه ایشان در خصوص جریان حوادث پانزده خرداد سال 1342 ممانعت به عمل آورد، با فشار ساواک مجبور به ترک قم و اقامت در تهران شد.1 هرچند ایشان در تهران به عنوان یکی از اعضای شورای روحانی هیئتهای موتلفه مشغول مبارزه شد ولی اعدام انقلابی حسنعلی منصور توسط هئیت موتلفه شرایطی را پدید آورد که دیگر ماندن ایشان در تهران خطرناک می‌نمود و بیم دستگیری ایشان توسط ساواک وجود داشت. اما در ادامه به خواست و اراده الهی حوادث به گونه‌ای دیگر رقم خورد و دکتر بهشتی آماده تلاش و مبارزه در سنگری دیگر شد.

عزیمت به آلمان

برای نخستین بار در سال 1343.ش بحث مسافرت دکتر بهشتی به آلمان مطرح شد. این تصمیم حداقل به دو علت عمده اتخاذ گردید. از طرفی پس از دستگیری اعضای هیئت موتلفه اسلامی، به دلیل اینکه نام آیت الله بهشتی نیز در میان آنها بود، امکان دستگیری ایشان نیز وجود داشت. از سوی دیگر پس از بازگشت مرحوم محققی از امامت جماعت مسجد هامبورگ آلمان و درخواست مسلمانان این شهر از آیات عظام میلانی، خوانساری و حائری برای اعزام یک روحانی به آنجا بهترین گزینه در این زمان آیت الله بهشتی تشخیص داده شد.2 هرچند ایشان علیرغم تهدیداتی که وجود داشت مایل به اقامت در ایران و پیگیری فعالیتهای خود بود؛ اما با اصرار دوستان سرانجام راضی به مسافرت به آلمان گردید.3 مشکل گذرنامه شهید بهشتی نیز از طریق دوستان آیت الله خوانساری حل شد و بدین ترتیب ایشان رهسپار آلمان گردید تا فصل نوینی را در مبارزات فرهنگی و سیاسی علیه رژیم شاه آغاز کند. ساواک با توجه به سوابق مبارزاتی شهید بهشتی طی گزارشی سفر مشارالیه را به آلمان مصلحت ندانسته4 و آن را به مقامات بالای امنیتی کشور اعلام ‌نمود. با این حال ساواک تحت فشار مراجع تقلید ناگزیر به صدور اجازه خروج شد. دکتر بهشتی در اوایل فروردین سال 1344 از مسیر عراق، اردن، سوریه و لبنان به هامبورگ رفت. مساله مهمی که ایشان در آلمان با آن مواجه گردید، عدم وجود تشکیلات منسجم اسلامی بین دانشجویان بود. اکثر دانشجویان ایرانی بعد از خروج از کشور توسط سازمانهای الحادی و کنفدراسیون دانشجویی خارج از کشور عضوگیری شده و تحت تاثیر افکار اینگونه سازمانها به تدریج از فرهنگ اسلامی و شیعی خود دور شده بودند. در هامبورگ دکتر بهشتی با همت چند تن از جوانهای مسلمان ایرانی که عضو«اتحادیه دانشجویان مسلمان» در اروپا بودند و برخی مسلمانان عرب، پاکستانی، هندی، آفریقایی و کار خود را شروع کرد و پس از آن به تدریج هسته تشکل دانشجویی دیگری به نام«اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان گروه فارسی زبان» را بنیان نهاد.5 ایشان با پشتکاری که داشتند در ماههای نخست ورود به آلمان به زبان آلمانی تسلط کامل یافت به گونه‌ای که در سخنرانیها، استفاده از متون و کتابها و همچنین در نوشتار به خوبی از این زبان استفاده می‌نمود.

در مورد تاسیس و نحوه فعالیتهای اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان، دکتر بهشتی در پاسخ به سوال خبرنگاری چنین می‌گوید:«من نه عضو بودم و نه به دست من می‌گشت، من بنیانگذار این انجمنها بودم و همکاری می‌کردم و مشاور بودم برای آنها. کمک می‌کردم در کارهایشان، سخنرانی، مشورتهای تشکیلاتی سازماندهی و مختصر کمک‌های مالی که از مسجد برای آنها می‌بردم و سمینارهای اسلامی را برایشان تشکیل می‌دادیم.»6 نتیجه فعالیتهای دکتر بهشتی در آلمان به وجود آمدن انجمن اسلامی دانشجویان گروه فارسی زبان با تشکیلات منظم در بیش از چهارده شهر دانشگاهی آلمان و اتریش بود.7 این انجمن حتی افراد فارسی زبان غیر ایرانی را نیز به عضویت می‌پذیرفت.

اصلاح برنامه‌های مسجد جامع هامبورگ

از مهمترین اقدامات دکتر بهشتی در آلمان اتمام کار ساختمان مسجد جامع هامبورگ بود که سر و صدای مردم و شهرداری هامبورگ را درآورد. این مسجد در یک نقطه حساس و زیبای مرکزی شهر در جایی‌که توریستها و مسافران برای ورود به هامبورگ باید از آن عبور می‌کردند واقع شده بود و دکتر بهشتی معتقد بود که عدم اتمام کار بنای مسجد هامبورگ باعث سرشکستگی اسلام و مسلمین است، لذا با سرعت به تعمیر و تکمیل آن اقدام کرد. ایشان همچنین نام این مسجد را از«مسجد جامع ایرانیان» به«مرکز اسلامی هامبورگ» تغییر داد.8 بدین ترتیب مسجد جامع یک مرکزیت اسلامی برای تمام مسلمانان معرفی شد تا در آنجا فعالیتهای مذهبی خود را متمرکز کنند چراکه دکتر بهشتی بسیار فراتر از مرز بندیهای جغرافیایی، نژادی و زبانی می‌اندیشید.

مرکز اسلامی هامبورگ که به همت آیت الله بهشتی در سال 1344 تاسیس شد به تدریج به صورت کانونی برای فعالیتهای اسلامی دانشجویان ایرانی معتقد و مسلمانی9 که پناهگاهی در خارج از کشور نداشتند و همچنین خارجیانی که تمایل داشتند با اندیشه‌‌های اسلامی آشنایی پیدا کنند درآمد. از جمله فعالیتهای عمده فرهنگی و علمی شهید بهشتی در این دوره ارتباط و تماس ایشان با محافل علمی و تحقیقاتی در اروپا بود که در زمینه اسلام، اندیشه و تاریخ آن تحقیق می‌کردند؛ تماس مکرر دانشگاههای خارج از کشور و دعوتهای متعدد اساتید رشته‌های شرق‌شناسی و اسلام‌شناسی در آلمان و سایر کشورهای اروپایی و ایراد سخنرانیها و ارائه مقالات فراوان در زمینه اسلام و از سوی دیگر آشنایی عمیق شهید بهشتی با فرهنگ غربی از دستاوردهای مهم این مسافرت بود.

سخنرانی در مجامع مختلف علمی آلمان

از فعالیتهای علمی و فرهنگی مهم شهید بهشتی در این دوره ایراد سخنرانی و برپایی جلسات پرسش و پاسخ در محافل دانشجویی مسلمان یا غیر مسلمان، ایرانی یا غیرایرانی بود. آشنایی وی با زبانهای انگلیسی، آلمانی و عربی به پیشرفت و توفیق وی در این زمینه کمک می‌کرد. ایشان مجموعه گفتارهایی به صورت سخنرانی در کلیساها و محافل دانشگاهی داشت که از آن جمله می‌توان به سخنرانی در کلیسای«اپی فاین» در محله «وینترهود» هامبورگ در دوازدهم مهرماه 1344 برای فرقه‌ای از مسیحیان پروتستان که به جمعیت منتظران مسیح معروفند اشاره کرد. همچنین سخنرانی و بحث آزاد در محفل دانشجویی شهر هانور آلمان با موضوع«اسلام دین اندیشه و انتخاب»10 از نظر خود دکتر بهشتی نیز بسیار پربار بود و تاثیر زیادی در گرایش جوانان به سمت اندیشه‌های دینی و مبارزه تحت لوای آن داشت. همچنین سخنرانی ایشان در شهر گراتس در حضور بیش از صد و پنجاه دانشجوی ایرانی بسیار پربار بود و در پایان آن برگزاری جلسه پرسش و پاسخ  تا نیمه‌های شب به طول انجامید.

آوازه و اعتبار علمی و مذهبی دکتر بهشتی حتی فراتر از مرزهای آلمان رفته بود. ایشان به دعوت«انجمن اسلامی وین» از هامبورگ به اتریش رفت و در تاریخ 2/2/1349.ش در محل«آفرو» راجع به زیربنای اقتصادی اسلام رساله‌ای قرائت کرد که بعد از پایان درباره آن بحث شد. در این جلسه حدود صد نفر از دانشجویان ایرانی شرکت داشتند که پیرو مکاتب مختلف سیاسی بودند. دکتر بهشتی در این سخنرانی عنوان نمود که پیروزی باید از طریق انقلاب فراگیر و آنگونه که دین اسلام تجویز می‌کند صورت گیرد.11 این سخنرانی سریعا به ساواک گزارش شد و حساسیت رژیم پهلوی را نسبت به اقدامات شهید بهشتی در آلمان دو چندان کرد. از دیگر سخنرانیهای ایشان به عنوان مسول امور مذهبی مسجد جامع هامبورگ، سخنرانی برای حدود چهل نفر از دانشجویان ایرانی مقیم مونیخ آلمان بود، که درباره خداپرستی و شخصیت برجسته پیغمبر اکرم(ص) و قوانین عادلانه اسلام ایراد شد.12 در تاریخ 8/1/49 نیز سمینار انجمنهای اسلامی در کشورهای آلمان غربی، اتریش، انگلستان و فرانسه به مدت سه روز در شهر ایستن هود واقع در آلمان غربی و بیست کیلومتری شهر هانور تشکیل شد، که در آن از شهید دکتر بهشتی به عنوان یک شخصیت برجسته علمی و مذهبی دعوت به عمل آمد.13 اینگونه سخنرانیها و شرکت در مجامع مختلف باعث شد که«صدای راستین اسلام» در قلب اروپا طنین‌انداز شده و وجدانهای پاک و آزادیخواه را به خود جلب نماید. بی‌تردید این رویداد را باید به حق از بزرگترین دستاوردهای شهید بهشتی در اروپا دانست. ایشان در طول سالهای اقامت در آلمان(49-1344) لحظه‌ای از فعالیت و تلاش در راه نشر اسلام دست برنداشت. شهید بهشتی برای برقراری ارتباط با جوانان و پیروان سایر مذاهب روش خاص خود را داشتند. ایشان با سعه صدر با جوانان گفتگو می‌نمود و با درک واقعیات و شرایط موجود با افراد و تشکلهای مختلف برخود می‌کرد که روش ایشان تا حدود زیادی متفاوت از شیوه‌های سنتی روحانیون بود. ایشان با همین روش توانست تعداد زیادی از دانشجویان را متشکل کرده، همچنین محبوبیت زیادی در بین آنها به دست آورد. به طوریکه حتی اساتید و دانشجویان خارجی و غیر مسلمان ساعتها با اشتیاق پای صحبت ایشان چه در دانشگاه و چه در کلیسا و مسجد می‌نشستند. آیت الله بهشتی در نامه‌ای که از آلمان برای آیت الله میلانی فرستاد فعالیتهای خود را این چنین گزارش می‌کند:«اصولا تماس یک عالٍم با مردم، باید براساس تفاهم و شناسایی کامل یکدیگر باشد و این اصل در همه‌جا و همه‌وقت لازم الرعایه است. بنابراین در مورد شناساندن اسلام به مردم آلمان یا دیگر بلاد در اروپا، قبل از هرچیز اولا شناختن اسلام ثانیا شناختن مردم اروپا، لازم است. تازه مردم اروپا هم مثل مردم دیگر یکجور و یکپارچه نیستند و دسته‌های بسیار مختلف با طرز فکرهای بسیار گوناگون دارند. قسمتی از کار فعلی من همین شناسایی است. در حدود امکان و در حدود وسایلی که فعلا در اختیار داریم.»14

از این دوره زندگی فکری و علمی شهید بهشتی آثار ارزنده‌ای نیز باقی مانده است. از جمله این آثار گفتارهای ارزنده ایشان به زبانهای فارسی، انگلیسی، عربی و آلمانی است که در نشریه«اسلام مکتب مبارزه» و «صدای اسلام» که خود ایشان آنها را منتشر می‌کرد، به چاپ رسیده است. همچنین می‌توان به یک دوره تفسیر قرآن از سوره‌های بقره تا سوره نساء که بخشهایی از آن اکنون نیز در دست می‌باشد اشاره کرد. بعضی سوره‌های دیگر نیز جداگانه مورد تفسیر قرار گرفته‌اند که از آن جمله سوره توبه است. از جمله سخنرانیها و گفتارهایی که مرحوم دکتر بهشتی در کلیساها و محافل دانشگاهی در راستای معرفی چهره راستین اسلام در این زمان داشته‌اند برخی اکنون در دسترس می‌باشد. جزواتی از این سخنرانیها نیز به زبانهای فارسی، آلمانی، انگلیسی، عربی و ترکی در مرکز اسلامی هامبورگ و به قلم ایشان منتشر گردید که جهت آشنایی تازه مسلمانان بسیار مفید و موثر واقع گردید. کتاب صدای پای اسلام در اروپا که توسط دکتر بهشتی در آلمان نوشته شده بود به دلیل ممانعت ساواک فرصت انتشار نیافت. علت آن نیز وجود جمله‌ای در کتاب بود که افتتاح مجلس را با نامی غیر از نام خداوند جایز نمی‌شمرد و از آنجا که این امر با عملکرد و اعتقادات رژیم پهلوی ناسازگار بود؛ بنابراین کتاب شهید بهشتی مضر تشخیص داده شد.15 با این وجود این کتاب توسط دکتر شهید بهشتی برای دانشجویان ایرانی در بیروت به سال 1345شمسی ارسال شد و امام موسی صدر آنرا بین اعضای انجمن مذهبی دانشجویان ایرانی توزیع کرد.16

مسافرتهای علمی و مذهبی در دوران اقامت در آلمان

اقامت آیت الله بهشتی در شهر هامبورگ تا سال 1349شمسی و به مدت پنج سال به طول انجامید. در این مدت ایشان سفرهای زیادی به کشورهای اروپایی و اسلامی داشتند. ایشان در کشورهای اروپایی با پیشرفتهای علمی و صنعتی غرب بیشتر آشنا شد. در ترکیه از فعالیتهای اسلامی دانشجویان و مساجد قدیمی این کشور بازدید کرد. در عربستان به زیارت خانه خدا شتافت و همچنین از مدینه منوره دیدن نمود. وی سفرهایی به سوریه و لبنان داشت و در جمع مردم مسلمان فلسطین و لبنان و گروههای مبارز در این کشورها حضور یافت.17 از خاطرات ایشان در این مسافرتها دیدار و گفتگو با امام موسی صدر بود که تا سالهای پایانی حیاتشان همیشه از آن یاد می‌کردند. شهید بهشتی در ادامه این مسافرتها در سال 1348.ش به عراق رفته و در نجف اشرف به حضور حضرت امام خمینی(ره) رسید. ایشان در عراق همچنین به کربلا رفته و مرقد سالار شهیدان حضرت حسین بن علی(ع) را زیارت نمودند.18 این مسافرتها و آشنایی با مراکز تمدن اسلامی و همچنین مبارزین اسلامی در لبنان و سوریه به همراه بازدید از مراکز علمی و صنعتی اروپا تاثیر زیادی بر ارتقاء شخصیت علمی و سیاسی شهید بهشتی داشت. هرچند محل اقامت ایشان بیشتر در هامبورگ بود ولی حوزه فعالیت دکتر بهشتی کل آلمان حتی اتریش و تا حدودی هم سوئیس و انگلستان را در برمی‌گرفت. علاوه بر این ارتباط ایشان با اکثر کشورها از جمله سوئد، هلند، بلژیک، آمریکا، ایتالیا، فرانسه و غیره برقرار بود.19 ایشان پس از این مسافرتها با کوله‌باری از تجربه و علم بنا به ضرورتهایی به ایران بازگشتند. شهید بهشتی خود گمان می‌کرد که امکان بازگشت به اروپا بسیار کم است و عوامل رژیم پهلوی مانع خروج ایشان خواهد شد. سرانجام همانگونه که پیش‌بینی می‌شد ساواک به دلیل وسعت فعالیتهای انجام گرفته در اروپا و متشکل کردن مخالفان، مانع خروج ایشان از کشور گردید.20 بنابراین آیت الله بهشتی هرچند به ناچار در کشور اقامت کرده اما فعالیتهای فرهنگی سابق خود را این بار با جدیتی مضاعف در داخل ایران پی‌گرفت.

ارتباط با عناصر مبارز در داخل کشور

شهید بهشتی در مدت اقامت در آلمان ارتباط خود را با عناصر مذهبی و مبارز داخل کشور حفظ کرد و گزارش و فعالیتهای خود در مسجد هامبورگ را برای مراجع تقلید ارسال می‌داشت. گزارشهای ساواک حکایت از نامه‌نگاریهای متعدد در مورد فعالیت و نحوه اقدامات شهید بهشتی در شهر هامبورگ برای دوستان و بستگانش و حتی روحانیونی از جمله محمدتقی فلسفی، محمدتقی مصباح یزدی، عبدالکریم میری، میرمحمد باقر مدرسی و سید صدرالدین جزایری دارد که در آن همچنین اشاراتی به وضع دانشجویان ایرانی و مسلمان در هامبورگ نموده است.21 برهمین اساس نامه‌های ارسالی شهید بهشتی به ایران توسط ساواک کنترل می‌شد و بدین ترتیب فعالیتهای ایشان تحت نظر قرار می‌گرفت. البته دکتر بهشتی بدون هراس از اینگونه نظارتها مبارزات خود را در راستای اقدامات فرهنگی همچنان دنبال می‌کرد. از جمله آن مرحوم در یک انجمن علمی و ادبی که دسته‌ای از فارغ التحصیلان ایرانی در هامبورگ تشکیل دادند یک بحث علمی درباره رابطه علم و دین اسلام ایراد کرد که در شنوندگان تاثیر بسیاری داشت. در پایان بحث شهید بهشتی از حاضران پرسیده بود که آیا از آقایان اهل علم هنوز کسی گرفتار زندان حکومت پهلوی هست یا همه آزاد شده اند؟22 تمام این فعالیتها و سخنرانیها دلایلی بود که دستگاه امنیتی رژیم پهلوی پس از بازگشت آیت الله بهشتی به ایران مانع خروج ایشان به آلمان شود. شهید آیت الله دکتر بهشتی پس از بازگشت به ایران، مبارزه علیه رژیم پهلوی را در شکلهای گوناگون تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داد که به دلیل تنوع و وسعت،  بررسی آنها مجال دیگری می‌طلبد. با این حال امیدواریم که همین چند گفتار از فعالیتهای ایشان در آلمان، سرمشق کلیه محققان و پژوهشگران اندیشه اسلامی قرار گیرد. همچنین نسل جوان با الگوپذیری از عملکرد شهید بهشتی در این شرایط حساس تهاجم فرهنگی بتوانند اسلام اصیل را در بین انحرافات شناسایی کرده و در تعالی آن بکوشند. در چنین شرایط خطیری است که نیاز به وجود شخصیتی همچون آیت الله دکتر بهشتی بیش از هر زمان دیگری احساس می‌شود تا یکبار دیگر با صراحت پرده از روی نفاق و توطئه‌های دشمنان برداشته و در راه فعالیتهای فرهنگی برای انقلاب اسلامی جانفشانی کند. بدین صورت است که افسوسِ شهادت ایشان پس از سالها هنوز در دل یاران و پیروان راستین انقلاب اسلامی وجود دارد و همچنان وجود خواهد داشت.

 

پی نوشت‌ها

1-      آرشیو مرکزی اسناد انقلاب اسلامی، پرونده آیت الله بهشتی، شماره بازیابی410، ص14

2-      محمد بهشتی، پنج گفتار، قم، نشر قیام، بی تا، ص12

3-      بازشناسی یک اندیشه، بنیاد نشر آثار و اندیشه های آیت الله بهشتی، تهران، 1380، صص36-35

4-      آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، همان، صص14و23

5-      شهید آیت الله دکتر سیدمحمد حسین بهشتی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، تهران، 1377، بخش مقدمه

6-      او به تنهایی یک امت بود، واحد فرهنگی بنیاد شهید، تهران، 1361، ص64

7-      بازشناسی یک اندیشه، همان، صص48-47

8-      همان

9-      آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده آیت الله بهشتی، شماره بازیابی581، ص17

10-     ناصر طاهرنیا، شهید بهشتی، تهران، وزارت آموزش و پرورش، 1380، ص52

11-     آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، همان، ص53

12-     همان، ص56

13-     همان، ص49

14-     یاران امام به روایت اسناد ساواک، همان

15-     آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، همان، صص81-80

16-     همان، ص43

17-     ناصر طاهرنیا، همان، ص53

18-     همان

19-     بازشناسی یک اندیشه، همان، ص57 و مجله شاهد مورخ:7/3/1360،« و به اوست که سوگند می خورم که سازش نمی کنم»

20-     یاران امام به روایت اسناد ساواک، همان، ص89

21-     آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، همان، شماره بازیابی581

22-     همان، ص75

 

تبلیغات